سایر منابع:
سایر خبرها
دچار آلزایمر فرهنگی شدیم
. بسیار ناراحت شدم زیرا جلال برایم حکم برادر داشت. یک نامه به جلال نوشتم و گفتم "اگر تهران سرد است خرمشهر مردم گرمی دارد، بیایید اینجا." جلال برایم جواب داد" از وقتی از مدارسه مرا بیرون راندند خیال سفر دارم اما کی و کجا نمی دانم ". یک روز دیدم زنگ در خانه را زدند. آقای هوشنگ پورکریم بود. گفتند "مرا آقای آل احمد فرستادند، ایشان در هتل آناهیتا هستند" .من راهی شدم. دیدم جلال 2 کتاب در دست دارد، او را بغل ...
دیگر بحث سیاسی نمی کنیم تا احترام ها حفظ شود
سؤالات اصلی را که پرسیده بودم، باز هم با همان حوصله می گوید، خب چه سؤالات دیگری باقی مانده؟ و من اجازه پیدا کردم بیشتر از روابط خصوصی و خانوادگی جنتی ها از علی جنتی سؤال کنم. در این بخش از گفت وگو، ادامه سؤالاتم از آستان قدس را پی گرفتم و اینکه جنتی به نقل از مردم مشهد می گفت آنها معتقدند اگر امام رضا بود، با این مردم محروم و مستضعف چه کار می کرد؟ جنتی از نزدیکی دیدگاهش به علی لاریجانی و عطاالله ...
آیت الله معصومی دار فانی را وداع گفت
تهران تحصّن کردند که علما و جمعیّت فراوانی در آن تحصّن شرکت کردند و سرانجام این حرکت، رژیم را وادار به ورود حضرت امام(ره) به کشور کرد. مسئولیّتهای پس ازانقلاب درطول انقلاب مسئولیّتهای گوناگونی داشتم که ذیلا به صورت فهرست وار عرض میکنم: عضویّت در ستاد استقبال حضرت امام(ره) درسال 1357 شمسی؛ مسئولیّت کمیته علی آباد گرگان وزرندکرمان؛ مسئولیّت بنیاد ...
روایت غلامرضا امامی از دیدار آل احمد و شریعتی
.... پدرم از شیفتگان دکتر مصدق بود و در راه ملی شدن صنعت نفت سختی های زیادی کشید؛ نامه های زیادی از طرف دکتر مصدق برای پدرم ارسال می شد. او ادامه داد: پدرم از قم به مشهد منتقل شد. در مشهد به دبستان تدین رفتم، دوباره به قم برگشتیم و به مدرسه حکیم نظامی رفتم. قبل از برگشت به قم خدمت جلال آل احمد رسیدم؛ جلال آل احمد برای من مثل یک برادر بود و چهره خشمگینی که از او در آثارش می دیدیم در ...
در انتظار روز فریادم
است . بارزترین جلوه در آثار متأخر فرید، روحیه ضداشرافی و ضدیت با زراندوزی و ستم به مردم است. همچنانکه مصطفی محدثی خراسانی درباره او و شعرش می گوید: از ویژگی های خاص فرید این است که روشن و واضح هشدار می دهد و در مواردی که به حرف هایی، عمل نشده و اتفاقاتی افتاده است. وی پیشگام است و توانسته پیشرو حرکت کند . رضا اسماعیلی نیز درباره او معتقد است: طهماسبی در شعر انقلاب در جبهه مردم است و شعرهای ...
آسیب شناسی قتل های کودکان/سونامی خیانت در زندگی زناشویی/سکوت مراجع آموزشی در برابر تربیت جنسی
استفاده جنسی قرار می گرفتند و یکی از آنان تعریف می کرد که هنگامی که موضوع را به برادرم گفتم ، آنچنان من را تنبیه بدنی کرد که دیگر جرات نکردم هیچگاه در مورد این مساله با کسی صحبت کنم. وی ادامه می دهد: این فرد اکنون به فردی تبدیل شده بود که از دیگران سوء استفاده جنسی می کرد و از این مساله ناراحت بود و به شکل یک رفتار اجباری یا مثل کسی که دچار اعتیاد جنسی شده بود و خودش در عذاب بود اما نمی ...
راهی که علامه عسکری از سازمان امنیت تا بیروت پیمود/ پدرم خود را وقف اهل بیت کرده بود
عسکری مجبور به ترک عراق و مسافرت به لبنان شد و چون در آنجا در معرض ترور توسط بعثی ها قرار گرفت، به ایران آمد و به همان کوشش های فرهنگی پرداخت و دانشکده اصول الدین را در تهران، قم و اهواز تأسیس و د ه ها کتاب منتشر کرد، در نهایت این عالم و مجاهد شیعه در روز 25 شهریور 1386 پس از یک دوره بیماری در بیمارستان میلاد تهران درگذشت و پیکر مطهرش در حرم حضرت فاطمه معصومه(س) آرام گرفت. به مناسبت سالروز ...
یوسف یزدی: محافظ پدرم بودم
...، همراه او حاضر می شدم. یک یوزی داشتیم و یک کلت 45. * پدر هر وقت که فرصت می شد، ما را سوار ماشین استیشن می کرد و به مسافرت می برد؛ مثلا سه روز در راه بودیم، هر شب جایی چادر می زدیم و صبح مادر صبحانه درست می کرد. پدر به ما شنا یاد می داد. قایق سواری می رفتیم. واقعا دوره خوشی بود. هر وقت که فرصت داشت، برای خانواده وقت می گذاشت، طوری نبود که هیچ وقت حضور نداشته باشد. اگرچه در برخی مقاطع ...
روزی که رضاشاه استعفا داد
رضاخان و به قدرت رسیدن فرزندش محمدرضا بود. در همان ساعتی که ایران مورد حمله نیروهای شوروی و انگلستان قرار گرفت اسمیرنف، سفیر شوروی و سر ریدر بولار، وزیر مختار انگلستان، منصور نخست وزیر ایران را از جریان حمله مطلع کردند. مولوتف کمیسر امور خارجه شوروی نیز یادداشتی به محمد ساعد - سفیر ایران در مسکو - تسلیم کرد که طی آن ورود قوای شوروی به ایران به استناد مواد پنجم و ششم عهدنامه دوستی 1921 میلادی و به ...
پدرم ابراهیم
.... بااین حال، پدر هروقت که فرصت می شد، ما را سوار ماشین استیشن می کرد و به مسافرت می برد. مثلا سه روز در راه بودیم، هر شب جایی چادر می زدیم و صبح مادر صبحانه درست می کرد. پدر به ما شنا یاد می داد. قایق سواری می رفتیم. واقعا دوره خوشی بود. هر وقت که فرصت داشت، برای خانواده وقت می گذاشت، طوری نبود که هیچ وقت حضور نداشته باشد. اگرچه در برخی مقاطع اصلا حضور نداشت، مثل زمانی که به عراق رفت ...
پادشاه آواره
، با اعتمادبه نفس بالا، بی اعتماد و دارای سوءظن به همه تبدیل کرده بود. رضاخان در جوانی مانند پدرش به نظام پیوست و در سلک قزاقان قزاقخانه ای که افسران روسی برای ناصرالدین شاه تاسیس کرده بودند درآمد. رضاخان در درون قزاقخانه با انجام ماموریت های فراوان و گاها بسیار سخت و دشوار به درجاتی بالا و در نهایت به فرماندهی آتریاد قزاق رسید. رضا خان در 1299 از سوی انگلیسی ها برای انجام کودتای نظامی به ...
مقاله : حقارت محمد رضا پهلوی
می کرد. [7] حسین فردوست می گوید: مصباح زاده، رئیس مؤسسه کیهان، فرد بسیار مقام پرستی بود. یک بار دیگر به من مراجعه کرد و خواستار شد که از بندرعباس وکیل شود (برای دوره چهاردهم)، به محمدرضا گفتم و قرار شد که با فرمانده ژاندارمری منطقه هماهنگ کند. ممصباح زاده گفت که فرمانده ژاندارمی را که یک سرهنگ بود نزد من آورد. گویا قبلا او را دیده بود و روابطه خوبی دشتند، به سرهنگ فوق گفتم که دستور ...