سایر منابع:
سایر خبرها
هم جوار زادگاهم بود، گذراندم و چون در آن جا دبیرستان نبود، عازم کوار شدیم. از سه سال پیش که دوره ی راهنمایی بودم، دوستان بزرگ تر از خودم به جبهه می رفتند و برمی گشتند. در کلاس روستا، همه یک سن نبودیم، از بچه ی قدونیم قد گرفته تا جوان ریش و سبیل دار بودند. مدارس روستایی قدیم این گونه بود؛ نه تاریخ تولدها دقیق بود و نه ورود به مدرسه، همزمان. معمولاً بچه ها چوپانی و کشاورزی می کردند. هر ...
گرافیک بخوانم. انواع نمازها را می خواندم و روزه می گرفتم و جامعه الزهرای قم هم ثبت نام کرده بودم و از آن جا برای من نوار می فرستادند و هر شش ماه یک بار می رفتم حضوری امتحان می دادم که بیشتر روی قرآن و تربیت اسلامی متمرکز بودند. همچنین دوست داشتم به آدم هایی که ناتوانی جسمی دارند خدمت کنم و پرستارشان شوم. البته الان هم هنرمندان به گونه ای خدمتگزاران مردم هستند. با این حال ظاهرتان هم متفاوت با الان بود؟ بله. هم چادر سرم بود، هم مقنعه چانه دار. اما همه این دوران را گذرانده اند. ...
برای رسیدن به آن پست حاضر می شود هر کاری کند و هر ارزشی را زیر پا بگذارد، آن زمان مشخص می شود که واقعا این شخصیت ایمان به ارزش ها داشت یا تاکنون به خاطر اینکه این پلکانی است برای ارتقا، از آن استفاده می کرد و حال که احساس می کند در تخریب آنها می تواند به جایگاهی برسد، آنها را خراب می کند. زمانی بودند کسانی که با جای مُهر پیشانی خود و جای سجده گاهشان تجارت می کردند، مردم به اعتماد اینکه ...
اگر یک انسان عمل یا انتخاب اشتباه انجام داده، آیا باید همه درها روی او بسته شود؟ فیلم می خواهد خانواده ها، در خانه را برای آنانی که انتخاب اشتباه کرده اند، باز کنند و او را در آغوش بگیرند. مَلی فقط بیست سال دارد. او انتخاب اشتباهی می کند و تاوانش را می دهد. نباید امید او ناامید شود. خانواده مَلی مخالف سرسخت ازدواج آنها بودند اما ناگهان به این کار رضایت می دهند. این راضی شدن به نظر شما ...