سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت از قصۀ بی قراری یک مرد عاشق...
. بعد ما زنگ می زدیم پاسخ نمی داد، من می اظهار کردم شاید شهید شده مادرم می اظهار کرد، خدا نکند. خودش روز جمعه شهید شده بود. به ما نگفتند که روز جمعه شهید شده بود و بعد روز یکشنبه به ما خبر دادند. حرف آخر بعد اظهار کردم می گردد به من یک انگشتر بدهید، بعد به من یک انگشتر دادند و بعد من اظهار کردم می گردد به من یک روسری بدهید، بعد به من یک روسری هم دادند... حرف آخرقصۀ علی منیعات هم شبیه همۀ قصه های دنیاست و هم شبیه هیچ کدامشان نیست. ی.. .. هر چند گفتن از علی برای او آسان نبود. او برای ما از مردی اظهار کرد که شهید گردید... .. .. .. .. ...
دیکتاتور به روایت بازجو؛ تخلیه اطلاعاتی رئیس جمهور
، چند ماهی از استقرار او در این کشور می گذشت: در دسامبر 2003 و ژانویه 2004 من نخستین آمریکایی بودم که پس از دستگیری صدام حسین از سوی نیروهای ایالات متحده، برای مدتی طولانی از او بازجویی کردم. تحلیلگر ارشد گروه سیا بودم که پنج سال پیش از آن در حوزه های عراق و ایران کار کرده بودم. در آغاز روند بازجویی، حس می کردم که صدام را می شناسم؛ ولی در هفته های بعد متوجه شدم که ایالات متحده در سطحی وسیع، هم ...
چهره ها در شبکه های اجتماعی (598)
قهرت پر پرش کرد حالا یک یک توی برکه عکس گل امیدم افتاده بود رو برکه ماهیا اشک میریزند چک چک چک تو برکه کاش میشد میگفتی بدونم من چه کردم وقتی قهری بامن من با کی بگردم من با کی بگردم؟ تو اگه با من قهری من که آشتی ام گله گله هرشهری عمری کاشتی ام اگه بری از پیشم من دوست دارم دوباره فدات میشم صد هزار بارم" کارن همایونفر آهنگساز ...
با والت دیزنی زیادتر آشنا شوید
...> “الیاس دیزنی” “الیاس دیزنی” مقاطعه کار ساختمان بود. “والت دیزنی” “والت دیزنی” می عنوان کرد خیلی وقتها مادرش همراه پدرش به سر ساختمانها می رفت و الوارها را می برید و بهم میخ می کرد. در خانواده “والت” در خانواده “والت” چهار فرزند دیگر نیز بودند. “هربرت”، “ریموند”، “ری” و “روت”. “والت” با “ری” این ارتباطات دوستانه موجب موفقیتهای “والت” “والت” با “ری” زیاد صمیمی بود. در سال 1901 “روز ولت” رئیس ...
منتخب اشعار طنز شب یلدا
...> منتخب اشعار طنز درباره یلدا شام یلدا آمده کوته شود شب ها دگر سنبه روز خدا شد بر شب او کارگر شام طولانی ترین در سال جاری آمده بسته بر شب زنده داری فرد ایرانی کمر گرد هم آیند مردم بهر کیف و گفتگو خنده ها می آید از این گفتگو ها پر ثمر سفره های خوردنی آماده در هر خانه ای هرچه خواهی هست در این سفره با کر و فر ...
رنج از پاافتادگان بعد از زلزله
سرمان ریخت، دیوار و سقف و پنجره و یخچال و... نمی تانستم تنم را تکان بدهم، هیچ صدایی نمی آمد، برادرم از همان زیر گفت دادا چیه؟ گفتم چیزی نیست، تو بخواب. هر چقدر می گذشت، نفس کشیدن برایمان سخت می شد، اشهدم را خواندم. دوساعت بیشتر گذشت تا کسی آمد و نجاتمان داد. سمیرا می داند مادر قطع نخاع شده، اما پروین خودش از بلایی که سرش آمده، بی خبر است. پروین 38ساله، حال خوشی ندارد. آن شب، یوسف پسر ...
گزیده زیباترین اشعار درباره برف
...> ❆❆❆❆❆ آن نمی بینی که از گرمای تابستان گداخت همچو یخ در آب برفی کز زمستان باز ماند سیف فرقانی ❆❆❆❆❆ روز برف است بیایید و بیارید شراب تا بنوشیم به شکرانه این فتح الباب نزاری قهستانی ❆❆❆❆❆ هزار نکته ز باران و برف می گوید شکوفه ای که به فصل بهار، در چمن است پروین اعتصامی ...
ما تنها نبودیم. من و پسرم شروع کردیم به نجوا با سیدرضا که عکاس آن لحظه عکس گرفت و اینگونه برداشت شد که ...
زدم سیدرضا به هم می ریخت، می گفت هر چقدر هم می خواهی او را دعوا کنی جلوی من حتی به او اخم هم نکن، من جگرم آتش می گیرد. وقتی متوجه شد تشنج کرد و بیهوش بود یکبار که به ایران آمده بود و قرار بود مثلا روز دوشنبه اش به افغانستان بیاید و به ما سر بزند محدثه پنج شنبه قبلش از دنیا رفت. وقتی رسید و متوجه شد تشنج کرد و تا بعدازظهرش بیهوش بود. ضربه روحی سنگینی خورده بود تا دو سال علیرغم ...
قدس معراج وحدت انسانیت
و این نیز بر تقدس مسجدالاقصی و فلسطین صحه می گذارد. 2- ابی الدردا از پیامبر اکرم(ص) روایت می کند: فضلت الصلاه فی المسجد الحرام علی غیره بمائه الف صلاه و فی مسجدی بالف صلاه و فی مسجد بیت المقدس بخمس مائه صلاه. فضیلت نماز در مسجد الحرام نسبت به سایر مساجد صد هزار برابر است و فضیلت نماز در مسجد من مسجد النبی هزار برابر و فضیلت نماز در مسجد بیت المقدس(الاقصی) پانصد برابر است. 3 ...
سینما یعنی خالتور، بقیه اش درِپیت است!
متعالی که در آموزه های دین ما هست. حرف های خوب و انسانی که توی آن اخلاق باشد را اصلا روزی صد هزار مرتبه تکرار کن. تازه همه اینها را ما تکرار می کنیم وضع مان این است اگر نکنیم چه می شود. در عین حال می تاوان حرف تکراری جذاب تر زد. این را دیگر قبول دارید؟ صددرصد فرمایش شما درست است. من عرض کردم می شد خالتور را بهتر ساخت منتها یک چیز است و این که شرایط امنیتی در فیلمسازی فراهم نیست ...
فاطمه اکرمی؛ این دختر عاشق سقوط و آسمان است
کار هستید؟ - من در دبیرستان همیشه شاگرد اول بودم و در دانشگاه هم رشته مهندسی سخت افزار را که رشته بسیار سختی است انتخاب کردم اما بعد از دو سال حس کردم این رشته با روحیات من سازگار نیست و به خاطر همین پس از دریافت مدرک کاردانی تغییر رشته دادم و در حال حاضر مشغول به تحصیل در رشته تربیت بدنی هستم که خیلی دوستش دارم. پس رشته تحصیلی تان هم در نهایت ورزشی شد. - بله، قسمت ...
روایت ابراهیم مختاری از ناکامی و کامیابی های مستندسازی
هیچ وقت از ارتباط خودش با محمدآقا، شوهر مکرمه، جوری یاد نکرده بودکه مکرمه تعریف می کرد. در آخرین روز فیلم برداری به سراغ مش مختار رفتم گفتم بیا با مکرمه کمی از گذشته حرف بزنیم. او دیده بود که ما در طول ماه های گذشته چندبار به دیدن مکرمه آمده ایم و با مشنا رفت و آمد داریم و حدس می زد چه صحبت هایی شده است. حس کردم بدش نمی آید بیاید حرف های خودش را بزند. پس با اشاره ای جزئی به همسرش که مش مختار کدام کت و پیراهن را بپوشد، به خانه مکرمه برگشتم. مکرمه خوب می دانست این ملاقات اگر رخ بدهد موضوع صحبت چیست. این کتاب با 152 صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت 13 هزار و 500 تومان منتشر شده است. ...
رساله ای مشکوک و منسوب به فیض کاشانی در دفاع از تصوف
رساله ای مشکوک از فیض کاشانی در دفاع از تصوف رساله ای با عنوان سوال و جواب در باره تصوف ، مشتمل بر مجموعه ای سؤال و جواب در باره تصوف، در کتابخانه ملی نگهداری می شود. سائل آخوندی عبدالهادی و پاسخ دهنده مولانا محمد محسن است، کسی که آدمی با دیدن نام او، فکر می کند مقصود فیض کاشانی است، هرچند در جایی از این متن، از فیض کاشانی یاد نشده است. این سؤال و جوابها، از چند جهت برایم جالب بود. نخست این که سوال کننده، یک جدید الاسلام به نام آخوندی عبدالهادی ...
سوپراستار بودن در شعر، بد است یا خوب؟
وین مردم نحس دیومانند با شیر سپهر بسته پیمان با اختر سعد کرده پیوند چون گشت زمین ز جور گردون سرد و سیه و خموش و آوند بنواخت ز خشم بر فلک مشت آن مشت تویی، تو ای دماوند... تغزل، شما را محبوب می کند! همزمان با شهرت بهار، شاعر دیگری هم هست که قصیده گوست اما زبان نرم تری را به کار می گیرد و حس آمیزی در شعرهایش هم بیشتر از بهار است و در فاصله ...
گرفتاری در برف و ماجرای خواندنی روضه شب اول محرم
غلط ها، خوب می رفتی اطراف مشهد، شبم برمی گشتی خونه!. چرا خودتو به دردسر انداختی؟ اصلا چرا اینجا؟ الانم دیر نشده هر جوری شده برگرد به شهر! تو که نمیخوای تو این سرما و بوران سَقَط بشی. توی همین حال و هوا بودم که حاج اکبر رفت سمت راست جاده و دو دستی آویزان شد به درختی که شاخه هاش پر برف بود و یکی یکی شاخه ها رو شکست و در حالی که دست هاش کرخ شده بود شاخه ها را آورد نزدیک ماشین. دوبار رفت طرف ...