سایر منابع:
سایر خبرها
و روزی، سارقان جشن گرفتند! خانه ای خالی از سکنه و پر از کالا برای آنها غنیمتی بس گران بود. پس سرقت های گسترده در شهر آغاز شد. سارقان نه یک قلم کالا و دو قلم کالا، که وانت و کامیون ها را مقابل خانه ها پارک می کردند و منازل مردم را جارو می کردند ! ارومیه تبدیل به شهری ناامن و بهشت سارقان شده بود. از دست پلیس هم کار چندانی برنمی آمد چه آنکه چنان شرایطی، هرگز مسبوق به سابقه نبود. ...
که برگشتیم، پدرم شروع کرد به بازسازی. خیلی ها برنگشتند؛ چون دیدند خرمشهر با سال های قبل از جنگ خیلی فرق دارد و کسی هم به فکر آبادانی آن نیست. آنچه ما را به ویرانه ای به نام خرمشهر برگرداند خاک بود . وطن عزیزالعین زن عرب زبان میانسالی که فارسی را کم وبیش متوجه می شود ولی نمی تواند به راحتی تکلم کند بلوار 40متری را می پیچد داخل کوچه بهار. کوچه، آسفالت سالمی ندارد و خانه های یک ...
جا خوردم اما به خاطر شدت بیکاری و بی پولی بی درنگ دست همکاری در دستش گذاشتم. چند سال به این کار بی ثمرت ادامه دادی و چطور دستگیر شدی؟ نزدیک به پنج سال به کار سوداگری مرگ ادامه دادم. روز اول که مواد را از دوستم تحویل گرفتم تا بین مصرف کننده ها توزیع کنم دست و پایم می لرزید اما بعد از اتمام کار چنان شجاعت کاذبی به من دست داد که دلم قرص شد. در این سال ها فقط مواد سنتی به مقدار کم ...
همسرم از برادرم که داماد بزرگشان برود شکایت کرده بودند تا او را به زندان بی اندازند ولی من به دادسرا رفتم و برای برادرم فیش حقوقی گذاشتم.همین موضوع باعث شده بود پدرزنم کینه مرا به دل بگیرد.وقتی با آنها در پارکینگ دادسرا روبه رو شدم با قفل فرمان و زنجیر به جانم افتادند. سر و صورتم خونی بود و جرات نداشتم سرم را بالا بیاورم. به همین خاطر در دفاع از خودم چاقویی را که از دست برادرزنم گرفته بودم مقابل ...
، فقط او را عقد دائم در آوردم. اما دو روز بعد از ازدواجمان فهمیدم که فرمان پنج سال با اکرم دوست بوده است. می خواستم او را طلاق بدهم اما چون التماس کرد دلم برایش سوخت. وی ادامه داد: یکسال و نیم با اکرم زندگی کردم و ما زندگی خوبی داشتیم تا اینکه دوباره متوجه رابطه پنهانی فرمان و زنم شدم. من به کلانتری رفتم و از آنها شکایت کردم. فرمان به یک ماه زندان و 99 ضربه شلاق محکوم شد اما ...
می کردم و بعد از آن به فروشنده می گفتم با خودرویش دنبالم بیاید تا به بانک برویم و پول را به حسابش واریز کنم، اما در مسیر از دست او در می رفتم و بعد از آن تلویزیون را از دوستم در مرحلی که قرار گذاشته بودیم، تحویل می گرفتم. دفاع پرس: چرا سرقت می کردی؟ به خاطر اعتیاد؛ حتی زنم از من طلاق گرفت و عاقبتم دزدی شد. دفاع پرس: چطور دستگیر شدی؟ پس از آخرین کاری که انجام دادند پلاک موتور من را شناسایی کردند و از طریق آن دستگیر شدم. انتهای پیام/ 241 ...