سایر منابع:
سایر خبرها
خاکریز برسیم، هرچه رفتیم از خاکریز خبری نبود، گرما، گرسنگی و تشنگی اجازه نمی داد راه را ادامه دهیم، عراقی ها هم در حال قیچی کردن رزمنده های ایرانی بودند، هرکس هنر می کرد خودش رو برمی گردوند، ما هم برگشتیم اما سینه خیز، چون زمین مسطح بود و اگه یه کم سرت رو بالا می آوردی تیر عراقی ها را خورده بودی، میون راه خیلی ها تحملشون رو از دست دادن، از 300 نفر، تنها 50 نفرمان برگشتیم، در عین حال از محمدعلی خبری ...
شعار سال : در روستای یاورآباد بیرگان هستم؛ پای زردکوه کوهرنگ در چهارمحال و بختیاری. جایی که به انزلی زاگرس شهره است. پر از باغ های 200 ساله بادام و گردو و کوهساری که تا چند سال پیش عسل از سنگ هایش می چکید؛ آبشار عسل. حالا زردکوه تشنه است. مردم یاورآباد تا می بینند از ماشین سازمان آب پیاده می شوم، در چشم به هم زدنی دورم حلقه می زنند و اشهد می خوانند. زبانم بند می آید می ایستم و من هم عزاداری می کنم. صدای هق هق بلند می شود؛ یا حضرت عباس یا امام رضا اشهد ان لا اله ...