من هم می توانستم از آن همه نبوغ و توانایی فروغ بهره ببرم و کمک بگیرم، ولی به هر حال تقدیر به این شکل رقم خورد و متأسفانه نتوانستم از وجود او استفاده کنم. این موضوع برای شما به صورت حسرت و دریغ در نیامد؟ به هر حال با پدرم زندگی می کردم و او هم دوست نداشت من مادرم را ببینم و ابداً اجازه نمی داد. البته که خیلی دلم می خواست مادرم هم در کنار پدرم بود. قطعاً خیلی در زندگی من تأثیر داشت و می ...
...> تو آیینه آیینه نوری و نوری تو مهری چه مهری تو ماهی چه ماهی تو را مهر گفتم؟ تو را ماه خواندم؟ عجب کسر شأنی عجب اشتباهی که مهر است در محضرت مرده شمعی که ماه است پیش رخت روسیاهی گرفته ست خورشید اذن دمیدن ز نقاره خانه دم هر پگاهی تویی شرط توحید و بی تو یقینا همه نیست توحید جز لاإلهی اگر ابر ...
را در استان چگونه ازریابی می کنید ؟ این روندی که او در پیش گرفته است چه تاثیری در اداره استان دارد؟ رویه آقای آل هاشم بسیار مثبت وخوب است. او حصارهای جزم اندیشانه را ازبین برده و فضای راحت را برای ارتباط با مردم ایجاد کرده که بسیار با ارزش است. همین رفتار را ازدیگر مسئولان انتظار داریم و آن ها باید با مردم زندگی کنند و در غم وشادی آن ها شریک باشند. مردم نباید دیواری بین خود و مسئولان حس ...
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، با وجود همه هماهنگی ها به دلیل ترافیک کمی با تأخیر به دانشگاه شریف رسیدیم. بعد از معطلی جلوی در دانشگاه با سرعت خودمان را به پژوهشگاه نانو رساندیم. زنگ زدم و دست پاچه گفتم خانم دکتر، طبقه چندم بودید؟ حس دانشجوهایی را داشتم که به کلاس دیر می رسند، توقع داشتم استاد اخمی کند و بگوید یک ربع دیر آمده اید!! اما در کمال تعجب با چهره خندانی روبرو شدیم ...
به گزارش پایگاه خبری ربیع ، به نقل از برترین ها/ واقعیت این است که قربانی شدن شما در زندگی مشترک، همیشه حاصل ویژگی های شخصیتی همسرتان نیست. حتی سلطه پذیرترین مردها هم اگر به رابطه ای که در آن زنی منفعل قرار دارد که برای همه رفتارهای بد همسرش به او جایزه می دهد قرار بگیرند، رفتار سلطه جویانه نشان می دهند. اگر به جای اینکه آماده جنگیدن برای به دست آوردن احترام و عزت نفس ازدست رفته اش شود ...
. پرپر شدن ها، همیشه اشک آلود نیست؛ گاه، حماسه ای زبانزد است که در دل تاریخ برای همیشه می ماند و فراموش نمی شود. اینجا مریوان است سرزمین عشق و دلدادگی سرزمین مرزبانی و مرزداری آنجا که گوشه گوشه آن با خون پاک شهدای شیعه و سنی، کرد و ترک و فارس و عرب آبیاری شده است. یکبار دیگر عطر خوش شهادت در سراسر شهر پیچید، خون 11 کبوتر سفید که به دست مدعیان دفاع از حقوق کرد و ...
نیست برای استحمام مزاحم همسایگان شود. دعای پیرزن روستایی برای جهادگران یکی دیگر از زنان روستایی در حالی که از خوشحالی اشک در چشمانش حلقه می زند می گوید: خدایا عمر این جوانان را زیاد کن، خدایا آنها را عاقبت به خیر کن من از دار دنیا تنها همین یک اتاق را دارم و 7 روز است که این جوانان به روستای ما آمده و هر چند روزی به خانه یکی از مردم رفته تا خانه هایشان را ترمیم و بهسازی کنند ...
...> مطالعات نشان میدهد که حتی اگر همه چیز در زندگی ما بهتر شود و همه تغییراتی که همیشه دنبالشان بودیم هم برایمان اتفاق بیفتد، باز هم دلیل دیگری برای خوشحال نبودن داریم. هیچ کدام از این تغییرات برای طولانی مدت شما را خوشحال نمیکند مگر اینکه تعریف نقطه ایده آل زندگیتان را عوض کنید. خبر خوب اینکه عصای جادویی برای ایده آل کردن زندگی وجود ندارد، ولی برای خوشحال بودن با همان چیز هایی که داریم ...
شد و وقت درس خواندنش رسید او به روستا آمد و در خانه عمویش ماند تا از درس و تحصیل دور نماند و هر چند وقت یک بار به خانه و در کنار خانواده اش بازمی گشت. زری 7 خواهر و 3 برادر داشت و در تمام مدتی که بر خلاف اغلب بچه های روستا به مدارس شبانه روزی می رفت تا دیپلم بگیرد، خواهرهایش از پدر مراقبت می کردند و هر کدام که ازدواج می کرد دختر بعدی به کار های پدر می رسید تا اینکه حوالی سال 90 همه خواهر و برادر ها ...
نمی خورد. من عاشق این نوع زندگی ام. من در خانوادۀ پرجمعیتی متولد شدم، با پنج خواهر و برادر که اختلاف سنی زیادی با هم نداشتیم و از بسیاری جهات شبیه توله هایی بودیم که یک جا به دنیا می آیند. خلاصه در خانه ما جایی برای تامل و درون نگری نبود و درواقع همه احساساتی، خون گرم، اهل جروبحث و پرجنب و جوش بودیم. کارهای مان را با هم انجام می دادیم. من هنوز هم ارتباط عمیق و گرمی با خواهر و برادرانم ...
و زندگی خانوادگی که با شادی و غم، حسرت و حسادت آمیخته است روایت می کند و مخاطب را با خود به جلو می برد. اولین چیزی که می تواند توجه مخاطب را جلب کند عنوان هشت پیانیست است: مجله دانستنی ها را هر هفته می خریدم ... همان جا با لاله و لادن آشنا شدم. دو خواهر، دو آدم که از سر به هم چسبیده بودند. با هم می خوردند. قضای حاجت می کردند. به حمام می رفتند. می خوابیدند. با هم می خواندند و با ...
...، تمام آرزوهایم برآورده می شد. با این که هیچ چیزی درباره ی امام حسین (ع) نمی دانستم، اما ایمان و عشق بسیاری را نسبت به او در حس می کردم و بسیار ذوق زده بودم. بازماندگان الفاطمیون، عشق به اهل بیت (علیه السلام) را در میان مصریان باقی گذاشته اند. پس من با امید و آرزو به مسجد امام حسین (ع) در قاهره رفتم. در حالی که با تمام وجود درخواست می کردم تا به سوی حقیقت هدایت شوم. راه راست به من نشان داده ...
خانه
