کوچکترین فرزند شجریان در کنار هتل لاکچری دبی! +عکس
سایر منابع:
سایر خبرها
روایت اباصلت هروی از شهادت امام رضا (ع)
.... این نان را که به تو می دهم برای آنها خرد کن. آنها نان را می خورند. سپس ماهی بزرگی ظاهر می شود و تمام آن ماهی های کوچک را می بلعد و بعد غایب می شود. در آن هنگام دست خود را روی آب بگذار و این دعا را که به تو می آموزم بخوان. همه ی آب ها فرو می روند. همه ی این کارها را در حضور مأمون انجام ده. سپس فرمود: ای اباصلت! من فردا نزد این مرد فاجر و تبهکار می روم. وقتی از نزد او خارج شدم، اگر سرم ...
احسان علیخانی خاطرات غیرقابل باور کودکی اش را منتشر کرد
...؛ زن و بچه هم داشت. بغضم گرفت. اومدم بیام بیرون از محل، بابای یکی از بچه ها منو دید. همیشه خدا، "مست" بود؛ از بچگی ما تا همون روز. گفت: "خودتی؟! جان من بیا در خونه، من زن جدیدم باور نمی کنه. هر وقت تلویزیون نشونت می ده، می گم تو مال این خراب شده ای. می گه کمتر بخور تا کمتر چرت بگی". گفتم: "چشم، بریم ولی اینجا خراب شده نبود"؛ و هم قدمش شدم. * اولین کار: چون همیشه از مادرم پول "تووجیبی ...
زندگینامه امام رضا(ع)
مادر گرامیشان "نجمه" نام داشت. تولد امام رضا (ع): حضرت رضا (علیه السلام) در یازدهم ذیقعدة الحرام سال 148 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: "هنگامی که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی کردم و وقتی به خواب می رفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر "لااله الاالله" را از شکم خود می شنیدم، اما چون بیدار می شدم دیگر ...
تحریفات در سیره نگاری نبوی؛ اثر تفکر عثمانی در عرصه فرهنگی
سیاسی نقش مهمی در شکل گیری دفاتر اولیه در ارتباط با سیره نبوی داشت، توضیح داد: این قضایا خود را در کم و کیف ارائه سیره نبوی و افراد نشان داد؛ به این معنا عده ای که وابستگی یا هماهنگی بهتری با نظام خلافت داشتند، مورد توجه قرار گرفتند و عده ای هم که مورد توجه قرار نمی گرفتند، به حاشیه رانده می شدند. بعد از دوره عبدالملک مروان و حاکمیت بنی امیه این قضایا بیشتر تشدید شد، چون تا میزان زیادی مسائل سیاسی ...
حضرت محمد(ص) پیام آور محبت و انسانیت به جای کینه و نفرت
و آمد نماز می گزاردند. چنانکه مشهور است، وقتی سه سال از بعثت محمد (ص) گذشت، پروردگار او را مأمور کرد تا همه مردم را به خدای یگانه بخواند: وَأَنذِرْ عَشِیرَ تَک الْأَقْرَ بِینَ، وَاخْفِضْ جَنَاحَک لِمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ، فَإِنْ عَصَوْک فَقُلْ إِنِّی بَرِ یءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ، و خویشان نزدیکت را هشدار ده، و برای آن مؤمنانی که تو را پیروی کرده اند، بال خود را ...
نبی مکرم اسلام جدای از خصوصیات معنوی و نورانیت و اتّصال به غیب،از لحاظ شخصیت بشری، یک انسان فوق العاده، ...
با ابی جهل گفتگو شد و ابی جهل اهانت سختی به پیامبر کرد؛ اما آن حضرت سکوت پیشه نمود و بردباری نشان داد. یک نفر رفت به حمزه خبر داد که ابی جهل این طور با برادرزاده تو رفتار کرد؛ حمزه بی تاب شد و رفت با کمان بر سر ابی جهل زد و سر او را خونین کرد. بعد هم آمد و تحت تأثیر این حادثه، اسلام آورد. بعد از اسلام، گاهی مسلمانان سر قضیه ای، از روی غفلت و یا جهالت، جمله اهانت آمیزی به پیامبر می گفتند؛ حتی یک ...
شعر آیینی صیانت از تاریخ اسلام است
است چون چشمان من پرچمت در باد لرزان مثل دستان من است من تو را حج فقیران می شناسم، سالهاست سنگ فرش صحن تو تا آسمانم می برد سنگ فرش است این و قالی سلیمان من است نان مهمانخانه ات از بس که طعم عشق داشت مزه اش تا روز محشر زیر دندان من است پیشتر بخشیده بودی آنچه را می خواستم از تو چیزی خواستن از ضعف ایمان من است تا شفا با توست در ...
تاریخچه پرفراز و نشیب کمپ Infinite Loop اپل از نگاه کارمندان و مدیران
بازار بود. همه ی وسایلم را جمع کردم و در مسیر خانه بودم تا در جشنی به این منظور شرکت کنم. تماسی از دفتر دریافت کردم و به کمپ برگشتم. سپس جلسه ای با استیو و جان داشتم و آنها در مورد شرایط کاری با من صحبت هایی کردند. در مسیر، از استعفا پشیمان شدم و بار دیگر به شرکت بزگشتم. بالاخره وقتی برای آخرین بار شرکت را ترک می کردم، استیو این خبر را اعلام کرد و من از طرف همه ی مدیران و کارمندان، یک بدرقه ی مناسب ...
وعده شهید برای شفاعت همسر
دوخته بودم به محمود گفتم خوش به حال مادران شهدا، چه اجر و عظمتی دارند، محمود گفت: خب توام مادر شهید هستی، پرسیدم چطور؟! گفت من شهید شدم تو مادر شهید می شوی، چون از مادر برایم عزیزتر هستی، شفاعتت را می کنم، قول می دهم به بهشت رفتم شفیعت باشم. آنقدر به مسائل اخلاقی اهمیت می داد که در کل خانواده همسرش زبانزد شده بود. فاطمه این را می گوید و تعریف می کند: وقتی شهید شد فهمیدم چقدر لیاقت ...
عسگراولادی: این حرف ها را می زنم تا با خودم زیر خاک نبرم
عاشق صحبت های شما شدم. یکی از این نظر که واقعاً همه آن حقیقت بوده است. بعضی از جوان ها می آیند و برای معروف شدن حرفی را می زنند، ولی ماشاءالله سنی از شما گذشته است و برای معروف شدن صحبت نمی کنید و صحبت هایتان واقعاً حق است. دوم یک انتقاد از برخی از اعضای شورای مرکزی دارم، چون در کنار شما هستند و می دانند که از سال 42 تا حالا برای حزب مؤتلفه اسلامی به زحماتی کشیده اید تا حزب را به چنین جایی رسانده ...
آتش اختلافات پدر و پسر، جان پسر را گرفت
گرفت و من هم از روی عصبانیت مقداری بنزین که در اتاقک پارکینگ برای موتورسیکلتم کنار گذاشته بودم برداشتم و برای تهدید و ترساندن پسرم روی او ریختم و فندک را زدم و او شعله ور شد. وی ادامه داد: من که شوکه شده بودم همراه همسرم تلاش کردم که آتش را خاموش کنم و در ادامه با اورژانس تماس گرفتیم و پسرم به بیمارستان منتقل شد اما بعد از 14روز فوت شد. در همین حال سرهنگ علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه ...
ماجرای استخاره ای که میرزا جواد تبریزی(ره) را راهی حوزه کرد
...، در آن جلسه مسأله علمی مطرح شد که در اطراف این موضوع طلاب بحث کردند، که من وارد بحث شده و گفتم جواب مسئله این نیست که می گویید، بلکه جواب این است. نخست بعضی طلاب از اینکه من وارد بحث شدم خوششان نیامد، لکن کم کم بعضی از فضلاء جلسه حرف مرا تأیید کردند، و این موجب شد که میزبان توجه خاصی به من کند. خود را به من رساند و گفت اگر آقایان رفتند شما بمان با تو کار دارم. بعد از رفتن کلیه افراد حاج یعقوب ...
چیستی، کیستی و سوابق جاسوسی امیر انتظام
ایشان از دریافت آن نامه ناراحت شده بودند. فقط بند اول آن نامه را آقای مجید معادیخواه در دادگاه قرائت کردند و آن این بود که: اگر به هر دلیلی این حرکت باعث سرنگونی رژیم سلطنتی شود روحانیت نباید در سیاست دخالت کند. حرف ایشان دو سال بعد برای من ثابت شد که درست بود و آن چه در کتاب آقای غلامرضا نجاتی نقل شده درست نیست. چرا؟ چون زمانی که آقای خمینی به ایران آمدند و به آقای بازرگان پیشنهاد کردند که تمام آن ...
طنزپردازان موجودات شریف و ظریفی هستند. بچه ها تو را خدا مواظب باشین!
دهه 40 تا اوایل دهه 60 شعر می گفتم. در هر قالب و سبک و زبانی دهه 70 با این سوال که بالاخره یعنی چه؟ حکایت نویس مباش بگذار از تو حکایت کنند، سیاهی لشکر بودن تا به کی؟ تکرار بس است! و درست در دهه ای که از زمین و زمان شعر می جوشید من لال شدم. دهه 70 گذشت. دهه ای که من آن را دهه فروپاشی سلطنت شعر معیار نام داده ام. دهه ملی شدن شعر، دهه ای که شعر از انحصار نام های بزرگ درآمد و جوان های جسور ...
اشعار ویژه شهادت امام حسن مجتبی(ع)/بخش اول
داغ دید من ندارم داغ اما بر جگر ! شرمنده ام کاش فارغ بودم از سنگینی خواب زمین با غمت ای کاش بودم همسفر ، شرمنده ام ای شهید عشق ! قلب رو سیاهم را ببخش از تب عشقت ، نگشتم شعله ور ، شرمنده ام کاش می فهمید روحم لهجه ی داغ تو را تا بگرید چشم شعرم بیش تر ... شرمنده ام رضااسماعیلی *** ذکر ورود به حرم یار ، مجتباست ...
داستان های شاهنامه / قدرت نمایی رستم در میدان نبرد
. پیران تشکر کرد و گفت: سیاوش مرا چون پدر می دانست و من در برابر بلاها سپر او بودم و از مرگش بسیار افسرده شدم. برای خسرو هم بسیار رنج بردم شاه خود بهتر می داند. زمان هایی بود که افراسیاب می خواست سرش را ببرد ولی من نگذاشتم و حالا که او شاه ایران شده است افراسیاب از من دلگیر است و می گوید که از تو به من بد رسید. من فرنگیس را از مرگ نجات دادم و به خانه خود بردم. من بودم که دخترم را به سیاوش ...
زوج های افسانه ای؛ شکوه میلان با زوجی آسمانی
فاجعه هسته ای چرنوبیل ، شوچنکو و خواهرش محل زندگی خود را به سمت بنادر شرقی ترک کردند. اواخر همان سال، آندره در رسیدن به دانشگاه ورزشی کیف ناکام ماند اما پس از درخشش در تورنمنت جوانان، با دینامو قراردادی 2 ساله به امضا رساند و یک فصل بعد، جایگاه اش را در ترکیب اصلی دینامو به دست آورد. استعداد بی بدیل اش دلیل مهمی برای لوبانوفسکی افسانه ای بود تا پس از شش سال به سرزمین مادریش برگردد و در سال 1997 ...
سوبژکتیویسم امر دینی را سکولاریزه می کند/ دشواری تحقق جامعه دینی
کنونی نیز متحقق شده است. اما در این اواخر متوجه شدم که گذر از نیهیلیسمِ جهان کنونی بسیار دشوارتر از آن است که در مرحله نخست به نظر می رسد. مسأله را نمی توان اومانیستی، بشرمحور و اراده گرایانه فهمید؛ یعنی تو گویی با اراده ها، طرح ها و برنامه های ما نمی توانیم بر نیهیلیسم جهان کنونی سیطره پیدا کنیم. کتاب دو جلدی پایان تئولوژی و نیز کتاب اخیرم با عنوان پرسش از امکان امر دینی در جهان معا ...
بیوگرافی کامل حامد بهداد
من در آن ایام در شرکت تبلیغاتی رامبد جوان به نام زیتون کار می کردم و کمک دستیارش شدم. رامبد من را به خانه اش می برد، خانه ای که او در کنار پدر و مادرش زندگی می کرد، عکس من روی آینه اتاق رامبد بود و حتی آنجا جایی برای خوابیدن داشتم، غذا برای خوردن داشتم چون من آن زمان دانشجو بودم و رامبد در حق من برادری کرد. رامبد جوان مرا به سینما آورد و دست مرا گرفت. به رامبد نقشی در فیلم آخر بازی همایون اسعدیان ...
آیت الله علوی: متاسفانه با یکی بد شدیم،به او فحش می دهیم
برهنه پارچه ای به خودش بسته است. پیغمبر گفت: عبدالرحمن تو اینجا چکار می کنی؟ گفت: من مسلمان شدم. در مکه من را تهدید و غارت کردند. من هم فرار کردم و به مکه پناه آوردم. فقط همین پارچه را دارم که بسته ام دور کمرم تا عورتم را بپوشاند. پیغمبر خیلی ناراحت شد، سفارشش را کرد. این عبدالرحمن که از قبیله اش این گونه جدا می شود کارش بعدها اوج می گیرد. می گویند بعد از مردنش انبار طلایش را ...
حقایق ناگفته ای از خیانت های عباس امیرانتظام
تلاش چشم گیری برای عملی شدن این ترفند آمریکایی ها صورت می گیرد؟ آقای احمد صدر حاج سیدجوادی چند روز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مورد چرایی عملیاتی شدن این طرح می گوید: چون بختیار در انجام مهمترین شرط نخست وزیری اش، یعنی بیرون فرستادن شاه از کشور موفق شده بود و ما فکر می کردیم دارد در مسیر خواست مردم گام برمی دارد، طرحی به نظرمان رسید؛ به این صورت که بختیار به خدمت امام برسد و استعفای ...