سایر منابع:
سایر خبرها
.... از سنگر بیرون رفتم. اطراف قرارگاه تعدادی از رزمنده ها شیمیایی شده و با چهره هایی سرخ و سیاه روی زمین افتاده بودند. نیروهای تیپ 21 امام رضای مشهد و منتظر آمبولانس بودند. عراق در خط آنها از گلوله های شیمیایی سیانور استفاده کرده و بسیاری از نیروها در جا شهید شده بودند. به داخل قرارگاه برگشتم و به مسئول ترابری گفتم: ما دو آمبولانس داریم. یکی را همراه راننده بفرست تا مجروحان باقی مانده را ...
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا ، دانشجویان مکتب شهادت، به عنوان علمداران جبهه علم، فرهنگ و مقاومت، اسطوره هایی هستند که تنها به عصر خود اختصاص نداشتند. در سنگر علم با سلاح قلم، در سنگر فرهنگ با سلاح اخلاق، عقیده و ایمان و در سنگر مقاومت با سلاح جنگ، جهاد کردند تا عاقبت خالصانه به دیدار معبود شتافتند. جبهه های جنگ، فقط تیر و ترکش نبود؛ جبهه های جنگ، دانشگاه اخلاق بود. دانشگاهی انسان ساز ...
باخت تا پایان جنگ هشت ساله دفاع مقدس گویای حقیقت بوده است. این جوان مردان از جان گذشته اولین تفنگداران قدم گذاشته در راه عشق بودند، که با توجه به آشنایی شان با تاکتیک های رزمی بومی خویش وارد عملیات شدند. در 27 عملیات، رزمندگان استان کهگیلویه و بویراحمد، این سبز پوشان سخت کوش، بسیجی های بی ادعا، سنگرسازان بی سنگر، حماسه های بی بدیلی را خلق کردند که در تاریخ جنگ بی بدیل است ...
نوجوانی به کتابخوانی علاقه مند بودم و از دوره جوانی به کتاب در حوزه دفاع مقدس و شهید و شهادت علاقه مند شدم. پس از خواندن کتاب سلام بر ابراهیم واقعاً تحول عظیمی در من به وجود آمد و آن را خیلی دوست داشتم. یا پس از خواندن کتاب دا ، این کتاب را به خاطر داستان وار بودن خیلی دوست داشتم. یا حتی آثاری چون پایی که جا ماند ، ارمیا ، نورالدین پسر ایران و... چون عاشق رمان و داستان بودم و دوست داشتم زندگی آدم ...
همین کافی بود تا وصلت سر بگیرد، درمانگاه و استخر و سالن هایش چشم نواز بودند و مردم آرزوی استخدام فرزندانشان را در آن داشتند این شرکت قلب تپنده شهرستان شاهرود بود . البرز شرقی اما در اثر عدم اجرای درست قانون خصوصی سازی از چهار سال پیش به ورطه ای افتاد که انتهای آن نابودی محض بود شرکت زیان ده ترین دوران خود را می گذراند، محصولات خریداری نمی شدند، حقوق کارگران مانده بود و در نهایت همه چیز ...
هم سیاه و سفید. هر چه هست همان عکس کوچک است. جالب تر اینکه فرزند این شهید، بعد از شهادت پدرش به دنیا آمده و هیچ درک زیستی هم از او ندارد. شهید علی شرفخانلو - معاون لشگر 31 عاشورا من 5 ماهه بودم که پدرم شهید شد. البته در زمان تولدم هم پیش ما نبود. جمعاً سه دیدار با پدرم داشته ام. یک بار وقتی که 40 روزه بودم. یک بار زمانی بود که من و مادرم به دزفول رفتیم و یک ماه آنجا بودیم که ...
بخواند تا بگرید و دل خود را خالی کند. وی با بیان اینکه زمان حضور در شلمچه مدتی در احتیاط ماندیم و بعداً عازم خط مقدم شدیم، یادآور شد: آنجا یک خط نونی شکل داشتیم که ما را به نیروهای بعثی بسیار نزدیک می کرد، از آنجا که هر دو طرف نیز کمین زده بودند با عراقی ها تقریباً 300 متر فاصله داشتیم و در آن خط اگر رزمنده ای قدرت بازو داشت می توانست نارنجک را به کمین گاه و سنگر بعثی ها پرتاب کند. ...
.... برادر کوچکم که 14 سال داشت، همزمان با پدرم در دوکوهه بود. پدرم از او می خواهد به خانه برگردد و مراقب مادر و خواهرهایش باشد. برادر نمی پذیرفت، ولی سرانجام در شب عملیات پدرم او را به خانه می فرستد. پدرم در این عملیات (فتح المبین) به شهادت رسید. بعد از شهادت وی، برادرهایم به جبهه رفتند. مراسم تشییع باشکوهی برای پدرم برگزار کردند. بعد از شهادت پدرم، عمو و دامادمان به جبهه ...
به گزارش خبرنگار حماسه و جهاد دفاع پرس ، شهید خدامراد قلقل از شهدای دوران دفاع مقدس متولد یک آذر سال 48 در تویسرکان بود که با حمله عراق به ایران و در خطر افتادن کشور برای دفاع از اسلام و انقلاب در حالی که دانش آموز بود داوطلبانه به جبهه های جنگ رفت و در 25 دی سال 1366 در جبهه ماووت به شهادت رسید. در ادامه بخشی از وصیتنامه این شهید را می خوانید. سلام به روان پاک و مقدس حضرت ختمی مرتبت ...