سایر منابع:
سایر خبرها
بائو: در برابر کرونا خودم را باخته بودم
پشت سرگذاشته گفت:" من در همان شروع این جریان به کرونا مبتلا شدم و نوع حادش را هم گرفتم. " او افزود:" شروع به سرفه کردم، فردایش تب و لرز داشتم و هر یک ساعت تمام لباس هایم کاملا خیس عرق می شد، پاهایم کاملا جانشان را از دست داده بودند، می توانم بگویم در پانزده شب حتی یک شب هم نخوابیدم. اگر اکسیژنم هشت تا کمتر بود الان اینجا نبودم. می توانم بگویم خودم را کاملا باخته بودم. ". اما آنچه به ...
روایتی از یک انتظار تلخ/ وقتی قرآن، وسیله نجات ما شد
همین خاطر از تولد فرزندم ترسی نداشتم و خودم را برای تلاش بیشتر آماده کرده بودم. انتظار برای جواب آزمایش مثبت سمانه: بالاخره تصمیم گرفتم که دست از مقاومت بر دارم و برای مادر شدن آماده شدم. تصور می کردم که به محض اینکه اراده کنم و به دنبال فرزند آوری باشم، این اتفاق می افتد، چکاپ های پیش از بارداری را انجام دادم و هیچ مشکلی از لحاظ پزشکی وجود نداشت و هر روز را به امید باردار شدن ...
میثم بائو و تجربه ترسناک ابتلا به کرونا
داشتم خیلی خیلی بهتر هستم و در واقع 80، 85 درصد خوب شدم. وقتی که لرز داشتم و فشار خونم برای اولین بار روی 17 آمد، متوجه شدم کرونا گرفتم. به پاهایم که دست می زدند سرد بود اما داخلش انگار آب جوش ریختند. وقتی رفتم دکتر، تب را گرفتند و چون تب نداشتم گفتند احتمالاً آنفلوآنزا گرفتی. البته همان موقع خودم شک کردم که ممکن است کرونا باشد. بعدش 3 روز خانه بودم که با آمپول و تقویتی هایی که دکتر داد ...
جای بدبختی است که محسن تنابنده را اینگونه می زنند
کلان تر نگاه می کنم و فکر می کنم همیشه موفقیت عوارض دارد و این هم از عوارض موفقیت آقای تنابنده و آقای مقدم است. البته که به زودی این هم فراموش می شود. چون زندگی آن قدر برای ما ماجرا دارد که هر روز صبح، دیروزمان به ابدیت می پیوندد و فراموش می شود. من صادقانه بگویم، در این چند سال بخشی از سازوکار و پشت صحنه سینما را تا حدودی بر اساس شناخت خودم یاد گرفتم. به همین دلیل بعد از اتفاقاتی که در ...
عابدزاده: سارقان خاطرات ورزشی ام را برده بودند
وی که به مناسبت روز دروازه بان با برنامه ورزش و مردم صحبت می کرد، تصریح کرد: من 15 سال در تیم ملی بودم و سعی کردم با تمام وجودم باعث شادی مردم شوم. خوشبختانه در ذهن مردم روزها و خاطرات خوبی داشتیم، از دوران مرحوم دهداری گرفته تا علی پروین، محمد مایلی کهن و تیم ملی در جام جهانی. همیشه سعی کردم چیزهای مثبتی در ذهن مردم داشته باشم. برخی از بازی ها باعث شادی مردم شده است. دروازه بان پیشین ...
ورمزیار: با فریب عابدزاده توپ را تبدیل به گل کردم
ماندنی شدم. در تیم ملی به حق خودت رسیدی؟ سال 64 توسط مرحوم دهداری به تیم ملی دعوت شدم و بعد به جام ریاست جمهوری بنگلادش رفتیم و همواره دعوت می شدم اما متاسفانه به حق واقعی خودم نرسیدم. در بازی های آسیایی پکن در آخرین لحظات خط خوردید. تا ثانیه آخر جزو بازیکنان تیم ملی بودم اما وقتی تیم می خواست به این بازی ها برود من و حمید درخشان خط خوردیم و نفرات دیگر ...
پدری به نام اصغر هسته ای!
شهاب نبوی طنزنویس بابا و مامان حدود شصت سال شان بود که خدا من را بهشان داد. یک اتفاق باعث به دنیا آمدن من شد. هیچکس باورش نمی شد که می شود اما شد. از طرف گینس برای ثبت واقعه مراجعه کرده بودند که پدر بزرگوارم با قمه دنبال شان کرده بود و به آنها گفته بود: مگه از روی جنازه من رد بشید که بذارم رکورد همسرم رو ثبت کنید. اگه راست می گید، رکورد خودم رو ثبت کنید. آنها نتوانستند رکورد مادرم را ...
مارعلی شیرزنی با عطر باروت/ از جنگ عراق تا جنگ کرونا
آن زمانی که قصه دلاوری هایش گوش دزفول را پر کرده بود؛ همه او را مارعلی صدا میزدند و میزنند، یعنی مادر علی، شیرزنی از زنان سرزمینم که پس از گذشت 30 سال، هنوز لباس های روحش بوی باروت می دهند! مارعلی را دیدم قدِ کوتاه و جثه ریز مارعلی تصویری برخلاف تمام پرداخته های 24 ساعت گذشته خیالم را رقم زد، او حالا در برابر من و من در برابرش ایستاده بودم و بی سلام و علیک با خودم زمزمه ...
اعترافات/ جانلوئیجی بوفون
بازی که میشل اولیور بود عذرخواهی کرد و گفت: در این 23 سال همیشه مودب بوده ام. چند روز بعد به خودم گفتم بوفون نمی تواند چنین حرف هایی را بر زبان بیاورد. متاسفم که از داور عصبانی شدم. اگر دو روز بعد داور را می دیدم او را در آغوش می گرفتم و نظرم را درباره پنالتی می گفتم. انتهای پیام منبع خبر : ایسنا ...
میثاقیان: پایم صاف شده؛ منتظرم باشید
من را فرا گرفت. چنان ترسیده بودم که تا صبح خوابم نبرد. کلی با خودم حرف زدم که اگر بروم این فصل نمی توانم مربیگری کنم و اگر یک فصل بیرون بنشینم ممکن است فراموش شوم و... بالاخره عمل کردم. چند ماهی استراحت کردم و الان خوبِ خوب شده ام و آماده ام دوباره مربیگری را شروع کنم. شاید در همین هفته ها در یکی از تیم هایی که برای بقا می جنگد شروع به کار کردم. البته این را هم بگویم ابتدای فصل و حتی نیم فصل خیلی ...
کراماتی خواندنی از حضرت رقیه (س)؛ شفای عجیب بیماری لاعلاج دخترک مسیحی
امام حسین (س) مسلمان شد. (منبع: کتاب کرامات حضرت رقیه (س)) رسیدن به همسفری مهربان به واسطه حضرت رقیه (س) عالمی نوشت: حدود سال 1335 شمسی پس از سفر حج به شام رفتم تا پس از زیارت مرقد مطهر حضرت زینب (س) و حضرت رقیه (س)، به کربلا و نجف اشرف بروم. در سوریه تنها و بسیار مایل بودم که برای رفتن به عراق همسفر خوبی داشته باشم. هنگامی که وارد حرم حضرت رقیه (س) شدم پس از زیارت ...
اظهارات وحشتناک مردی که پرستار سابق پسرش را به قتل رساند/ دیه خواست، کشتمش!
...، اما او هم فوت شد. چطور با مقتول آشنا شدی؟ نگهداری از فرزند بیمارم به تنهایی برایم خیلی سخت بود. تصمیم گرفتم که برای او پرستاری بیاورم. این گونه از طریق یکی از اقوام با مقتول آشنا شدم. اما این پرستار نیز نتوانست زیاد دوام آورد و بعد از یک ماه و نیم نگهداری از فرزندم تسویه کرد و رفت و مجبور شدم دوباره خودم با همه سختی های گذشته از پسرم نگهداری کنم. اما بعد از چند ماه خانم ...
لج کرونا با من موقع ضد عفونی محلات گرفت / بسیجی همیشه برای حفظ جان مردم اهل خطر است
.... برای گزارش میدانی از فعالیت مساجد گذرم آنجا افتاده بود که با آقای امین آهنگر زاده آشنا شدم. می گفت از بچگی مسجد سالار شهیدان و پایگاه بسیج پاتوق همیشگی ام است تا اینکه چند روز قبل شنیدم به علت ابتلا به کرونا در قرنطینه است. از بچه های مسجد شماره تماسی گرفتم و سراغش رفتم. با اینکه بیماری در چهره اش مشخص بود اما همان روحیه بسیجی را داشت. گفت از روز اول خودم را ...
رزاقی راد: علی پروین نگذاشت به پرسپولیس بروم
، قرارداد داخلی بستم و چک بیست میلیونی هم گرفتم اما تیمسار ملاحی آن زمان مدیرعامل ابومسلم بود به من زنگ زد گفت چرا به استقلال رفتی؟ تو با ابومسلم سه سال قرارداد داری و قراردادت سه روز بعد از نقل و انتقالات تمام می شود. من جوان بودم در حالی که اگر با خود امیرخان و مدیران استقلال صحبت می کردم راهنمایی ام می کردند. ابومسلمی ها گفتند صدمیلیون بده و به استقلال برو و بعد هم من را به پاس فرستادند." ...
قصه آمدن و رفتن هشتمین شهید مدافع حرم ارتش
این مسجد بعد ها برای مدتی به محل نماز جمعه درگز تبدیل شد. عصمت، همسرش، متولد سال 42 است. او هم فرهنگی است، ولی هنوز بازنشسته نشده و در دوره متوسطه اول در ناحیه 7 ادبیات فارسی درس می دهد. او ماجرا را این طور تعریف می کند: در نوزادی بیمار بودم و شب و روز گریه می کردم. یک نفر به مادرم می گوید بچه ات را نذر سید کن. پدرم راننده بود و بیشتر اوقات خانه نبود. مادرم این نذر از دلش رد می شود و بعد من ...
ماجرای چهلمین کرونایی کیش/ وقتی وارد بیمارستان شدم به شدت می ترسیدم/ کادر درمان برایم مثل فرشته ها بودند
...، 35 ساله، تحصیلات لیسانس و مجرد، سه سال است ساکن کیش هستم و شغل پارک بازی رباتیک دارم. از همان ابتدا که این ویروس در چین بود و قبل از ورود به ایران، اخبار را خیلی دنبال می کردم، وقتی ویروس وارد کیش شد خیلی ترسیدم و طوری بود که از خانه خارج نمی شدم، اگر مجبور بودم خارج شوم دو تا ماسک و دستکش می پوشیدم و ایمنی را رعایت می کردم، اما متاسفانه یا خوشبختانه مبتلا شدم. خوشبختانه ...
مارکوس نیومایر: بازی در استقلال مثل بارسلونا بود/ نمی خواستند ستاره تیم شوم!
.... همچنین جوی در تیم حاکم بود که من به عنوان بازیکن خارجی پول بیشتری از بازیکنان داخلی گرفتم. همچنین این رفتارها برای وینفرد شفر نیز آسان نبود. در همه حال شما خارجی به شمار می آمدید و هیچ کس دوست نداشت بهترین باشید. نویمایر درباره دلیل حضور کوتاه مدتش در استقلال عنوان کرد: از ایران به تنهایی خارج شدم چون می خواستم بار دیگر در کنار خانواده ام در سوئیس زندگی کنم. به همین خاطر این تصمیمی که گرفتم خوشحالم چون آنجا تنها بودم. ...
ویشکا آسایش | عکس جالب ویشکا آسایش بعد از قرنطینه + بیوگرافی و تصاویر
...... هیچ وقت یادم نمی رود یک روز در خانه، مشغول گپ زدن با دایی بودم که ایشان به من گفتند ویشکا! ما در حال انتخاب بازیگر برای سریال امام علی هستیم، دوست داری بازی کنی؟ من هم چون فکر کردم دایی من را دست انداخته، با خنده گفتم البته، خلاصه من برای تست گریم به پشت صحنه کار رفتم و تست دادم و شوخی شوخی برای این نقش انتخاب شدم، تا آخرین لحظه ای که جلوی دوربین قرار نگرفته بودم، فکر می کردم ...
معلول بی درصد مانده ام!
آرمان - من سرباز مرزبانی کرمانشاه بودم شب هنگام نگهبانی به صورت سهوی که دادگاه آن را تایید کرده از ناحیه سینه مورد اصابت گلوله خودم قرار گرفتم که عمل جراحی شدم و ریه آسیب زیادی دید. الان پرونده در ناجا تشکیل دادم، ماده 140 معلولیت عادی زده اما کمیسیون پزشکی درصد به من نمی دهد! میگه طبق ماده 18 کمیسیون سوانح مبنی بر عمدی بودن اولیه چیزی تعلق نمی گیرد. من نامه دادگاه و کارشناس سلاح و مهمات رای سهل انگاری و سهوی بودن دادند. لطفا" راهنمایی کنید چه کار کنم! ...
گفت وگو با غسال فوت شدگان کرونایی
کفن و شست و شو کردیم. تنها نگرانی من دختر معلولم است ، اما زیاد نگران او نیستم زیرا وضعیت الان نیز مانند جنگ است و من هم یک سرباز در کنار دیگر سربازان هستم. توکل می کنم به خدا و اگر بیمار شوم نیز خواست خدا بوده و در راه خدا مبتلا شدم. خبرنگار : تاکنون چند جنازه کرونایی شسته اید ؟ رحمانی : عدد دقیقی ندارد اما فکر می کنم حدود 40 جنازه کرونایی شسته ام که در قسمت کرونایی های ...
ساختمان ایران و اشکودا
و این کار عادی را مدام تکرار کنی بدم می آید. برای همین همیشه اهل ریسک بودم. بعد از 4 سال دادن قسط خسته شدم. قسط دادن خیلی استرس دارد. یک روز به خودم گفتم همه چیز را می دهم اما فقط قسط نداشته باشم. چون می خواهم راحت بخوابم. برای همین یک روز ماشین را برداشتم و بردم دم نمایشگاه ماشین عمویم و پایین تر از قیمت فروختم و قسط را تسویه کردم. بعدهم به پدرم مقداری بدهکار بودم که تسویه کردم. البته پدرم پول ...
بازیکن استقلال: ازمادرم و مادرشجاع عذرمی خواهم
از فکرش بیرون آمدم. اما الآن خداروشکر شرایطم خوب است. درگیری با شجاع خلیل زاده من فکر کنم بار ها بابت ان توهینی که در دیدار سپاهان و پرسپولیس مرتکب شدم تابه حال ده ها بارمعذرت خواهی کردم و الآن هم برای آخرین بارمعذرت می خواهم و تصورمیکنم که این قضیه دیگر لوث شده است. خب دران لحظه هم، چون روی پای من لگد کرده بودند عصبانی شدم و کنترل خودم را از دست دادم که این ممکن است برای ...
باران یکریز می بارید
رکاب بزنم. خوشحال بودم که سر راه زن قرار گرفته بودم اما ته دلم غمگین از این که فردا و فردا شب ها زن حتماً باید باز هم از خانه بیرون بزند تا نانی برای بچه هایش فراهم کند در این روزهای سخت. زن رفته بود و صدایش با من بود که می گفت: من توی خانه مردم کار می کنم. نظافت بلدم اما الان کسی به من زنگ نمی زند چون این بیماری هست. ان شاءالله سالم باشی و به این بیماری گرفتار نشوی . باران ول کن نبود و یکریز می بارید ... ...
شریف: بازیکن کمکی پرسپولیس بودم
پی برد و مربی گفت که استعدادم در فوتسال خیلی خوب است. پس از آن به صورت حرفه ای وارد فوتسال شدم و در آن زمان لیگ فوتسال برگزار نمی شد و بیشتر مسابقات آموزش و پرورش برپا می شد. در سال 79 مسابقات فوتسال مثل الان نبود که ناحیه ای یا استانی باشد بلکه در سطح مسابقات کشوری بود. اولین دوره مسابقات دانش آموزی در رامسر برگزار شد و ما در آنجا شرکت کردیم و قهرمان شدیم. با اینکه نخستین دوره مسابقات ...
گفت وگو با سه جوان که در بحران کرونا عکاسی کرده اند
کمک کنم. بعد از آن هم که اقبال مردم به بازتاب خدمات ایثارگرانه کادر درمانی و تشکر از آن ها و حجم عکس هایی که این موضوع را نشان می داد، را دیدم من تصمیم گرفتم روی ابعاد این مسأله تمرکز کنم و از خانواده ها یا پرسنلی که در خانه مریض را تحویل می گرفتند، عکاسی کردم. همزمان هم وارد فضای اجتماعی شدم و سعی کردم گروه های جهادی را که جنس کارشان می تواند برای سایرین الگو باشد، سوژه کنم. مثلاً بحث ...