کعبی: 3بار پیشنهاد استقلال را رد کردم
سایر منابع:
سایر خبرها
پادوانی: استارت بوندس لیگا را به فال نیک می گیرم
...> بله این به دعوت سفیر ایران بود که باعث شد من بعد از مدت ها از خانه خارج شوم. چند وقت بود که از خانه خارج نشده بودی؟ تقریباً از اوایل ورود بیماری کرونا به برزیل فقط در خانه بودم و حتی تمرینات فیزیوتراپی را هم درون خانه انجام می دادم. بیرون نمی رفتم، چون همه می گفتند باید در خانه بمانید. برای همین فعالیتت در اینستاگرام بیشتر شده بود؟ بله! وقتی از باشگاه ...
رابعه اسکویی: دوست ندارم درباره رفتنم از ایران حرف بزنم
نمی خواهد جواب بدهد، گفت: درباره اینکه چرا از ایران رفتم و برگشتم اصلا دلم نمی خواهد صبحت کنم. دوست ندارم در این زمینه صحبت کنم. اسکویی درباره انتخاب اسمش گفت: مادر بزرگم چیزی که برای من تعریف کرده است این است که وقتی پدر و مادرم با هم آشنا می شوند و ازدواج می کنند. مادربزرگم صبح ها خیلی قدیم خانه را آب و جارو می کردند و اگر کسی طعامی چیزی می خواست برای صبح به او می دادند. یک آقائی می ...
به بارسلونا رفتم چون می خواستم میلیونر شوم!
گفت : هشت سال در آرسنال بودم و تنها در 4 سال پایانی توانستم به خوبی پس انداز کنم چرا که دستمزدم به میزان قابل توجهی افزایش یافت. پول های زیادی هدر دادم و حتی نمی توانستم 100 هزار پوند هم در حساب بانکی ام، پس انداز کنم. بیشتر پولم را صرف سفر رفتن، ترتیب دادن میمهمانی های مجلل و چیزهای دیگر می کردم. فکر می کردم میلیونرم اما اینطور نبود. هفته ای 15 هزار پوند خرج می کردم. سانگ ادامه داد ...
دو اشتباه بزرگ رضا حقیقی بازیکن سابق تیم ملی و پرسپولیس
امیدوار است: ” من نه پیر شده ام و نه فوتبال از یادم رفته است. من اگر از نظر روانی به شرایط خوبی برگردم دوباره می شوم همان رضا حقیقی که بودم. از نظر روانی باید با خودم کنار بیایم که اگر شده یک سال هم در لیگ یک بازی کنم. من اگر شروع کنم راحت 6-5 سال دیگر در فوتبال خواهم بود.”
پیروز قربانی :حرف های او را اشتباه ترجمه می کردند
باید از مدیریت باشگاه بپرسید. اتفاقا من همان شب با مدیریت باشگاه تماس گرفتم و گفتم این بنده خدا(استراماچونی) اصلا چنین چیزی نمی خواست. این مربی درباره اینکه با چه کسی برای حضور در کادر فنی استقلال و استراماچونی صحبت کرده بود، گفت: صحبت هایم را به آقای خطیر، معاون ورزشی باشگاه گفتم ولی ایشان گفت دو، سه روز صبر کنم و این مشکل حل می شود، اما من گفتم در خانه نشسته بودم و کارم را ...
فاش شدن راز همسر بعد از 10 سال
استخوان هایم می کشاند به طوری که به راحتی نمی توانستم از پله ها بالا بروم یا پیاده روی کنم. در همین روز ها متوجه شدم زن غریبه ای مدام با میثم تماس می گیرد و همسرم به طرز مشکوکی با او صحبت می کند. وقتی موضوع را جویا شدم، به من گفت که آن زن مشکلات خانوادگی دارد و از من مشاوره و راهنمایی می خواهد، ولی خیلی زود راز پنهان همسرم بعد از 10 سال فاش شد. تازه فهمیدم سال ها قبل زمانی که من با آب سرد رخت و لباس ...
به چلسی خیلی نزدیک بودم
، چیزی رخ داد که در فوتبال زیاد اتفاق می افتد و این قرارداد نهایی نشد. موضوع مربوط به وکیلم بود. هرچند همه توفق ها صورت گرفته بود و من 100 درصد مطمئن بودم که می توانم در لیگ برتر خوب کار بود زیرا این لیگ کاملا با ویژگی های من تطابق داشت." کارلوس همچنین فاش کرد که در 22 سالگی هم می توانست به انگلیس برود:" هنوز در برزیل برای پالمیراس بازی می کردم که در سال 1995، استون ویلا به من پیشنهاد داد اما آنها توانایی مالی انجام آن انتقال را نداشتند. بعد از آن به اینتر رفتم. ...
به خاطر خواهرم جبران می کنم
... خدا می داند چقدر خرج روی دستشان گذاشتم، اما تلاش آن ها بی فایده بود و نتوانستم ترک اعتیاد کنم با این وضعیت گرفتار بودم که صحبت ازدواج خواهرم به میان آمد از خوشحالی در پوست خودم نمی گنجیدم، خانواده نشسته بودند و از خوبی های خواستگار خواهرم تعریف و تمجید می کردند. من که وارد جمع شان شدم از نگاه شان فهمیدم نگران هستند، نگران این که مبادا خانواده خواستگارخواهرم مرا ببینند. بی سر و ...
راز عجیب کشتن داماد توسط مادرزن+جزئیات
این موضوع با او درگیر بودیم .او قبلاً هم چند بار به شدت مرا کتک زده بود .حتی دو بار در خانه مادرش مرا به حدی کتک زد که مادرش به کمکم آمد. وی درباره علت آخرین درگیری با شوهرش گفت : من به پشت بام رفته بودم که زن همسایه را دیدم و به او مشغول صحبت شدم. می خواستم از پشت بام به خانه بیایم و چای ببرم تا با زن همسایه بیشتر صحبت کنم اما متوجه شدم در پشت بام بسته است . آنجا بود که فهمیدم شوهرم بار ...
قتل پیرزن تنها برای سرقت طلاهایش
راز جنایت؛ این اظهارات کافی بود تا متهم به این جنایت اعتراف کند. او درباره قتل به ماموران پلیس گفت: مقتول عمه پدرم بود و تنها زندگی می کرد. ما به خانه اش رفت و آمد داشتیم. هر بار که به آنجا می رفتم، طلاهایش را می دیدم و وسوسه می شدم. تا اینکه بالاخره تصمیم گرفتم آن طلاها را سرقت کنم. آن زن طب سنتی انجام می داد. من هم به همین بهانه به خانه اش رفتم. وارد خانه شدم و با چاقوی میوه خوری او را ...
از تنهایی تا خانواده 35 نفری آقای خاص
احساس مسئولیت می کردم و می دانستم که باید برای آینده فکری بکنم. برای من در آن سن و سال تصمیم بزرگی بود و مادرم با رفتن من مخالفت می کرد، اما به دلیل فشار اقتصادی شدیدی که داشتیم، برای رفتن عزمم را جزم کرده بودم. به تهران که رسیدم به سراغ یکی از اقوام دور رفتم و در اتاقی که داشت، ساکن شدم. به مسجد آیت ا... مکارم شیرازی رفتم که در آن زمان روحانی جوانی بود و پشت سر ایشان نماز خواندم. ...
ریچارد فورد: آنقدر باهوش نیستم که نویسنده ای بزرگ باشم
در دوران کودکی صحبت کرده است. داستان های شما به اکتشاف در مورد مساله انتخاب و سرکشی های زندگی می پردازند. آیا انسان ها انتخابی درباره اینکه عاشق چه کسی می شوند دارند؟ و شانس چه نقشی دارد؟ درباره هر دوی این سوال ها فکر می کنم. من وقتی در سال 1964 با کریستینا آشنا شدم خوش شانس ترین مرد دنیا بودم و 52 سال است که با او ازدواج کرده ام. اما در تمام این دوران طولانی، آدم دوباره و ...
همه می دانند که پرسپولیسی هستم/ کار کردن با برانکو افتخار بود/ برای دریافت طلبم به باشگاه رفتم/ افاضلی ...
تمام نشده و برای این موضوع رفته بودم. این اولین بار بود که با رسول پناه صحبت کردم و دیدار خوبی بود و او به گونه ای با من صحبت کرد که من آرام شدم و امیدوارم روزهای خوبی در پرسپولیس داشته باشند. وی در پاسخ به این سوال که هنوز هم طرفدار پرسپولیس هستید، اظهار کرد: همه می دانند که من پرسپولیسی هستم و خواهم بود ولی تمرکزم روی جایی است که هستم و بهترین عملکرد را داشته باشم و با تیم خوب پارس جم ...
مدرس فوتبال زنان: روسای غیرفوتبالی مشکلات بازیکنان را درک نمی کنند
...: در زمانی که بازیکن بودم تیم ملی فوتسال زنان نبود تا به آن دعوت شوم. از سال 89 مربیگری را در فوتبال شروع کردم. در آن دوران که بازیکن فوتسال بودم و فوتبال زنان راه اندازی نشده بود و اگر تشکیل شده بود فوتسال نمی رفتم زیرا به فوتبال علاقه بیشتری دارم. وی اضافه کرد: با گرفتن این مدرک در فدراسیون، یک دوره کمک مربی تیم ملی فوتبال زیر 19 سال، 2 دوره مربی زیر 16 سال و 2 دوره مربی زیر 14 سال و ...
سانگ: به خاطر پول از آرسنال رفتم
اناری تبدیل شود. الکساندر سانگ درباره رفتن از آرسنال گفت: بیشتر فوتبالیستها فراتر از معیارهایشان زندگی می کنند. من هشت سال در آرسنال بودم اما فقط در چهار سال اخیر زندگی خوبی داشتم. این به این دلیل بود که حقوق من زیاد بالا رفت . وقتی برای اولین بار به آرسنال پیوستم ، هفته ای 15،000 پوند دریافت می کردم. می خواستم پیشرفت کنم و به بازیکن بهتری تبدیل شوم. من به تمرین می رفتم و می دیدم تیری آنری ...
روایت لاریجانی از لحظات تلخی که خبر فوت آیت الله هاشمی و شهادت سردار سلیمانی را شنید /سقف خانه بر سرم ...
گفتند برای آیت الله هاشمی حادثه ناگواری رخ داده است، من سریعا جلسه را رها کردم و برای پیگیری به دفترم رفتم و فهمیدم ایشان رحلت کردند. وی افزود: خیلی متاثر شدم چون در این 40 و خورده ای سال بعد از انقلاب من همیشه با ایشان محشور بودم، ایشان خیلی خدمت به انقلاب کرد. این اتفاق من را خیلی آزرده کرد. لاریجانی دومین خاطره تلخش را مربوط به زمانی که خبر شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی را ...
روایت جالب کاپیتان سابق تراکتور از بازی کنار اسطوره ها
به گزارش "ورزش سه"، مرتضی اسدی یکی از بازیکنان بزرگ فوتبال ایران محسوب می شد که سابقه حضور در تیم های زیادی را داشت. او که در برق تهران، صباباتری تهران، تراکتور تبریز، گسترش فولاد، نفت آبادان و ... سابقه بازی دارد در تبریز چندین سال کاپیتان بود و چهره محبوبی در فوتبال آذربایجان محسوب می شود. کاپیتان سابق تراکتور که در صباباتری با ستاره های بزرگی مانند علی دایی، یحیی گل محمدی، سهراب ...
پسرم را با وساطت دخترانش راهی سوریه کردم
به گزارش ایثار تهران به نقل از روزنامه جوان ، اواخر اسفند سال گذشته بود که برای زیارت مزار شهدا به بهشت زهرا (س) رفتم. اوایل موضوع کرونا بود و بهشت زهرای تهران را هیچ گاه اینقدر خلوت ندیده بودم. راهی قطعه 50 شدم. مزار شهدا را یکی پس از دیگری زیارت کردم، شهیدان سجاد زبرجدی، محمدحسین میردوستی، معز غلامی، قطاسلو و... در همین حال و هوا بودم که چشمم به مرد میانسالی افتاد؛ کت وشلوار مرتبی به تن داشت و ...
دختری که روی ویلچر ایستاد
رفتم و ادامه زندگی. نکته عجیب زندگی شما این بود که بعد از اینکه همه آن اتفاق را فراموش کردند، تصمیم گرفتید از باشگاه و مربی شکایت کنید. آن پیگیری دلیل داشت. یکی از دوستانم که ژیمناستیک کار می کرد، زنگ زده بود و درباره اتفاقات روز صحبت می کردیم. برایم تعریف کرد که در باشگاه یکی از بچه ها پایش شکسته و از مربی اش شکایت کرده. مربی هم که ناراحت شده بود به ورزشکار گفته بود بزرگواری را از ...
جنایت خونین در دربند بخاطر نگاه چپ!
روزنامه جوان نوشت: 23 مرداد ماه سال گذشته مأموران کلانتری 122 دربند از حادثه خونین در یکی از رستوران های محل باخبر و در محل حاضر شدند. شواهد نشان داد در این درگیری پسر 20 ساله ای به نام کیوان زخمی و به بیمارستان منتقل شده است. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت تا اینکه از بیمارستان خبر رسید کیوان به خاطر شدت خونریزی فوت کرده است، بنابراین پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و مأموران با ...
قاتل برای دلداری به خانه مقتول برگشت
پلیس گفت: چند ساعتی بود از مادرم که تنها زندگی می کرد، خبر نداشتم، برای همین نگران شدم و با او تماس گرفتم. اما او پاسخگو نبود و به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و وقتی به آنجا رسیدم، با جسد او در حالی که گلویش بریده شده بود، روبه رو شدم. همچنین حدود 50 میلیون تومان از طلاهای مادرم نیز به سرقت رفته است. با کسب این اطلاعات بلافاصله کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس کشیک قتل سر صحنه جرم رفته و در ...
قاتل برای دلداری به خانه مقتول برگشت
نگران شدم و با او تماس گرفتم. اما او پاسخگو نبود و به همین دلیل به خانه مادرم رفتم و وقتی به آنجا رسیدم، با جسد او در حالی که گلویش بریده شده بود، روبه رو شدم. همچنین حدود 50 میلیون تومان از طلا های مادرم نیز به سرقت رفته است. با کسب این اطلاعات بلافاصله کارآگاهان پلیس آگاهی و بازپرس کشیک قتل سر صحنه جرم رفته و در حالیکه تحقیقات ادامه داشت، ماموران کلانتری به یکی از بستگان مقتول که به محل ...
من بودم و کلبه وحشت و مرحوم فرهاد!
شهاب نبوی طنزنویس هفته گذشته با نحوه راه افتادنم و تلاش پدرم برای عوض کردنم با یک باکس نوشابه آشنا شدیم. این هفته به سراغ دوران شیرین کودکی ام می رویم. بعد از اینکه متوجه شدم انسان می تواند از پاهایش هم برای حرکت کردن استفاده کند، دیگر یک جا بند نبودم. ولم که می کردند، از هرچیز راستی بالا می رفتم. خانواده ما هم که از همان اول در برهه حساس کنونی به سر می برد و پدر و مادرم مجبور ...
ای کاش هیچ وقت پرسپولیسی نمی شدم
... چه اتفاقاتی؟ برخی از بازیکنان که هزینه کرده بودند در لیست جام جهانی حضور داشتند، اما من و فرهاد مجیدی که هزینه نکرده بودیم خط خوردیم، من نه از این پول ها داشتم بدهم و نه دنبال این رفتارها بودم، من همیشه و در تمام سال هایی که فوتبال بازی می کردم وقتی تمرین تمام می شد ساکم را روی دوشم می انداختم و به خانه می رفتم اما برخی ها دنبال لابی گری می رفتند. علی لطیفی می گفت وقتی ...
کینه و سرقت؛ انگیزه های پسر 21ساله در قتل زن تنها
خانه مقتول می روم. بعد با وسیله ای به سر او می زنم تا به کما برود و بعد سرقت می کنم. نقشه کشیده بودم که وقتی به هوش آمد پول طلاهایی که سرقت کرده ام را به او برمی گردانم. پس چه شد که او را به قتل رساندی؟ وقتی در را باز کرد و بسته را تحویل دادم متوجه شدم خانه اش دوربین دارد. بر ای همین ترسیدم و نقشه را اجرا نکردم اما چند ساعت بعد دوباره به خانه وی رفتم و به بهانه اینکه دسته کلیدم را در ...
عاشقانه های سه خواهر پرستار در نبرد با کرونا
...:IfExists:SubTitle] با شیوع ویروس تازه وارد کرونا، به عنوان خواهر بزرگتر نگران دو خواهر دیگرم و همسر خواهرم بودم، گویی خودم را فراموش کرده بودم ، رفته رفته نگرانیم در مورد بیماران بیشتر شد تا جایی که بالای سر بیماران می رفتم و دلداریشان داده و نوازش شان می کردم به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سازمان نظام پرستاری ؛ ویروس کرونا با هجومش ایثارگری های زیادی را در تاریخ ...
قتل پیرزن به عشق موتورسیکلت
مداربسته دارد و برای اینکه شناسایی نشوم دستگاه ذخیره آن را کندم و در بیرون داخل سطل زباله ای انداختم و طلاها را هم به خانه مادر بزرگم بردم و داخل سرویس بهداشتی آن ها مخفی کردم. موضوع فیلم دروغین زورگیری به بهانه بسته معیشتی چه بود که برای دوستت تعریف کرده بودی؟ پس از حادثه خیلی ترسیده بودم، اما نمی دانستم که گوهر به قتل رسیده یا نه که به سراغ یکی از دوستانم رفتم و گفتم اگر فردی از ...