ژاله صامتی | توصیه جنجالی به دخترش برای ندیدن صحنه های 18+ در آنتن زنده + ...
سایر منابع:
سایر خبرها
ناگفته های خاله رومینا از ماجرای قتل
را می شناختید؟ در آستارا زندگی می کرد. او هم دید که این پسر مواد مصرف می کند. دختر دوست خواهرزاده من (دختر خاله رومینا) است گفته بود من هم عاشقش بودم. بهمن هم من را دوست داشت. دو سه سال با هم کشتیم دیدم شیشه می کشد. پارسال خانواده دختر به زور او را از پسر جدا کردند و چند بار مشاوره بردند. دختراشان را فرستادند تهران خانه خاله اش تا از او دل بکند. مدتی آنجا ماند تا از سرش افتاد. ...
عروس های عروسک در دست/ قربانیان کودک همسری
اینکه یکی از همسایه های قدیمی به خانه مان آمد و گفت دخترت را برای پسرم می خواهم و آن یکی دیگر را برای پسر خواهرم. من شوکه شدم، چون دخترهایم تنها 12 سال داشتند و خود من در نوزده سالگی ازدواج کرده بودم. در ابتدا رد کردم، ولی اصرار زیادی کردند و از پسرهایشان خوبی ها گفتند. آن قدر رفتند و آمدند تا راضی شدیم. حکایت قدیمی مادر شوهر و عروس، گربه و حجله پسر ها 21 ساله بودند و دختر ها 9 سال ...
دختر 22 ساله: شوهر مادرم می خواست به من تجاوز کند
....دوست داشتم یه بچه دیگر به جز خودم باشد، خواهر یا برادری داشته باشم. دوست داشتم پدر و مادر م کنار هم زندگی کنند تا وقتی که زنده ام.” سپیده علیزاده، روانشناس و مدیر مرکز کاهش آسیب نور سپید هدایت در مورد مشکلات زنان بی خانمانی که از شهرستان به تهران می آیند، در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا، در خصوص اینگونه دختران تاکید کرد: جنوب تهران به خاطر شرایطی که دارد و اینک نزدیک راه آهن و ...
دخالت مرگ بار مرد جوان در اختلافات یک زوج
: چند سالی می شد که با ابراهیم دوست بودم. دوستی ما از طریق خواهرم بود؛ چون خواهرم با شیما دوست بود، یک روز به من گفت شوهر شیما کمی پول لازم دارد، من هم پول را قرض دادم و سفته گرفتم؛ اما مدتی بعد، چون دوستی ما عمیق شد، سفته ها را پاره کردم. من به خانه ابراهیم مدام رفت و آمد داشتم تا اینکه شب حادثه خواهرم با من تماس گرفت و گفت ابراهیم و شیما دعوا کرده اند و شیما کمک لازم دارد. من هم قبول کردم به کمک ...
در ماجرای اعدام نواب صفوی، آقا رفتند پیش آقای بروجردی، ولی ایشان گفتند، دخالت نمی کنم / آیت الله کاشانی ...
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) : سرویس تاریخ انتخاب : پنجشنبه دوازدهم خرداد 1390 روزنامه اطلاعات در ویژه نامه ای به مناسبت سالگرد ارتحال امام مصاحبه ای مفصل با خدیجه ثقفی نوری، همسر امام خمینی، منتشر کرد. این گفتگو را زهرا مصطفوی دختر کوچک ایشان گرفته بود. خدیجه ثقفی اول فروردین 1388 درگذشت، و این که زهرا مصطفوی چه تاریخی این مصاحبه را با مادرش انجام داده مشخص نیست، اما نکته مهم و جالب این است که ظاهرا این اولین و آخرین مصاحبه بلند با همسر امام خمینی بوده است. روزنامه اطلاعات در لید این مصاحبه نوشت: همسر امام خمینی تا هرگز حاضر به گفتگو با هیچ نشریه ای و رسانه ای نمی شدند، اما این گفتگو با زحمت فراوان سرکار خانم دکتر زهرا مصطفوی دختر بزرگوار ایشان انجام شده است. این البته در حالی بود که سال ها پیش از آن روز چهارشنبه چهارم بهمن 57، حمیده امیری، خبرنگار کیهان در پاریس برای نخستین بار با همسر اما ...
آخرین نامه خداحافظی رومینا با پدر / رومینا در نامه چه نوشته بود؟
نامه وداع، پیش از فرار از خانه، تصویر دخترک حلق آویز شده ای را نقاشی کرده و نوشته بود: من می روم بابا. مگر تو نمی خواستی من را بکشی. هر کسی پرسید بگو مرده. ملحفه ها، پتوها و بالش غرق در خون را آتش زدند. فرش ها را جمع کردند و بردند. مادر یک هفته است همراه امیرمحمد، فرزند شش ساله ای که تنها شاهد خاموش قتل است، به خانه پدری پناه برده: فقط یک بار به مادرش گفته من اشتباه کردم که می گفتم بابا را دوست دارم. من تو را دوست دارم. یک بار هم به پسرهمسایه گفته، بابای من خوب نیست. بابای تو خوبه. گردآوری: گروه خبر سیمرغ seemorgh.com/news منبع: روزنامه همشهری ...
گپ و گفت جذاب با پرستو گلستانی / وقتی خانم بازیگر از نسبت فامیلی خود با اخوان ثالث می گوید!
گرفته اید؟ مهدی اخوان ثالت دایی مادر من هستند که همه جا گفته می شود ایشان دایی خودم هستند. البته واقعا فرقی هم ندارد و ایشان از نظرم دایی خودم هستند، مسلما احساس خوشایندی از این بابت دارم و همیشه به آن مفتخرم. پس در مجموع برآمده از یک خانواده فرهنگی- هنری هستید. بله، نه تنها مهدی اخوان ثالث، بلکه کلیت خانواده من اهل هنر و فرهنگ بودند و از آنجا که خانواده برای هر شخصی نقشی ...
زن خائن تهرانی شوهرش را به قتل رساند و با دوستش ازدواج کرد!
از آشپزخانه برداشتم او را زدم که متوجه شدم کشته شده است. خیلی ناراحت بودم به فاطمه گفتم من به خاطر تو دوستم را کشتم و گرفتار شدم اما حالا زندگی ام نابود شد در همین موقع فاطمه به من گفت اگر پلیس ما را دستگیر کرد من می گویم خودم او را زده ام. آن موقع بچه های مقتول در خانه نبودند ما جسد را همانجا رها کردیم و روز بعد با کمک فاطمه جسد را در باغچه حیاط دفن کردیم. قاضی در ادامه پرسید: تو که ...
عباس قانع می خواهد فینال جام جهانی را گزارش کند!
دوست داشتم، اما فوتبالیست خوبی نمی شدم، چون قوای جسمانی کافی و امکانات لازم را به خاطر محل تولد و زندگی ام که 30 کیلومتری یزد بود، نداشتم. در ذهنم تورنمنت تشکیل می دادم و گزارش می کردم. این بازی ها باعث شد بیانم بهتر شود. گزارش های فوتبال تلویزیون را می دیدم و ادای گزارشگران را درمی آوردم و این استعداد کم کم در من بارور شد. در زنگ ورزش، فوتبال بازی می کردیم و من در صحنه هایی که صاحب ...
مخاطبان دلواپس قهرمان قصه هستند
...، اصلا فکر می کردید روزی نقش جوانی جواد جوادی را بازی کنید و قرعه اش به نام شما بیفتد؟ دوستان فراخوانی را منتشر کرده بودند که من آن فراخوان را دیدم. خاطرم هست کنار مادرم نشسته بودم و فضای مجازی را رصد می کردم که عکس را به وی نشان دادم و گفتم این نوجوان شبیه من نیست؟ خودم فکر می کردم چون دوست دارم این نقش را بازی کنم، آن نوجوان را شبیه خودم می بینم، اما وقتی مادرم این مساله را تأیید کرد ...
خاطرات عجیب هافبک ذوب آهن از سرمربی رئال مادرید
شرایطی بودم که یک سری مشکلات داشتم و این خیلی برایم سخت شد. البته گذشت و رفت اما خب این دو سال من را خیلی عقب انداخت و از چیزی که در ذهنم بود دور شدم. * مربی ات گفته بود که احسان بعد از پدر شدن فکرش خیلی به فوتبال نیست. به نظرم ایشان مربی و بزرگتر من بودند اما اصلا و ابدا درست نبود. یک سری مسائل باعث شد که ایشان چنین حرفی بزنند و من نمی خواهم خودم را وارد جزئیات کنم چون من ...
نمایشگاهی در دل کوه!
حرفی بزند دختر خانم جوان با صدای لرزان و آلوده به گریه گفت: چه خبری بدتر از این که این پسره همه ما و فامیلمان را سر کار بگذارد ؟! دماغش را بالا کشید و ادامه داد: موقع خوستگاری وقتی با هم برای رسیدن به تفاهم ساعتها صحبت کردیم گفتم من ماشینهای شیک دوست دارم و دلم می خواد همسر آینده ام شغل آزاد داشته باشه با درآمد بالا! اونم گفت ماشین زیر پاش دو در هست و نمایشگاهی بزرگ و شلوغ در بالای بام ...
فریب ظاهر او را خوردم
.... حالا که پدر سخت گیرم اجازه داده بود برای خودم کار کنم، سعی کردم از همه وقتم به درستی استفاده کنم. همه کاره خانه پدرم است و مادرم نقش چندانی در تصمیم گیری ندارد. یک روز که در فروشگاه بودم، یک خواهر و برادر به آنجا آمدند. ابتدا از اجناس پرسیدند و آخر سر دختر به من گفت که برادرم دوست دارد با من ازدواج کند. من 20 سالم بود و او 25 ساله. قیافه اش خوب بود و خانواده پولداری داشتند. در ...
ناگفته های خاله رومینا از ماجرای قتل
پسره قبلا یک نفر را فراری داده بود، حقیقت دارد؟ بله... حقیقت دارد. آن دختر را می شناختید؟ در آستارا زندگی می کرد. او هم دید که این پسر مواد مصرف می کند. دختر دوست خواهرزاده من (دختر خاله رومینا) است گفته بود من هم عاشقش بودم. بهمن هم من را دوست داشت. دو سه سال با هم کشتیم دیدم شیشه می کشد. پارسال خانواده دختر به زور او را از پسر جدا کردند و چند بار مشاوره بردند. دختراشان را ...
جزییات جدید و تکان دهنده از نحوه قتل رومینا +عکس
خون را آتش زدند. فرش ها را جمع کردند و بردند. مادر یک هفته است همراه امیرمحمد، فرزند شش ساله ای که تنها شاهد خاموش قتل است، به خانه پدری پناه برده: فقط یک بار به مادرش گفته من اشتباه کردم که می گفتم بابا را دوست دارم. من تو را دوست دارم. یک بار هم به پسرهمسایه گفته، بابای من خوب نیست. بابای تو خوبه. پدر داس به دست، به تعبیر خود غیرت را تمام کرده و دیگر ترسی از پلیس نداشت. یک ماه قبل ...
عمو راز رومینا و دوست پسرش را لو داد + تصاویر جدید
... اما اسم دختر را نمی دانم چون بچه محله ما نبود. از آستارا فراری داده بود. یعنی سابقه داشته است؟ اینطور می گفتند. می گفتند پسره نمی تواند زن نگه دارد و پدر این بیچاره (رومینا اشرفی) گفته: من به او دختر نمی دهم. این خودش را نمی تواند نگه دارد من چطور دخترم را به او بدهم؟ من دخترم را می گیرم، یکسال هم شده و دخترم را می کشم. همه این حرفها را شنیده اند. مرد سری از ...
جزئیات تازه از قتل رومینا دختر 14 ساله تالشی
انتشار عکس کرده است، گفت: من رومینا را به خانه خواهرم بردم و چند روزی آنجا میهمان بودیم. رومینا از من خواست عکسی منتشر کنم تا مشخص شود که با هم فرار کرده ایم. چون رومینا خواست، من این کار را کردم. من آن دختر را دوست داشتم. بهمن گفت: من حالا هم اذیت می شوم. مردم می گویند تا به حال دو دختر دیگر را هم فراری داده ام، درحالی که دروغ است. من این کار را نکرده ام. مردم می گویند مقصر تو بودی، اما ...
روند رشد کودک، سن استخوانی اش کم است
سوال مخاطب نی نی بان: سلام من دختری دارم که 6سال دارد قدش 104ووزنش 18کیلو هست وقتی بچه بود خیلی بد غذا وکم اشتها بود ولی الان خوب شده تمام ازمایشات و دبار به فاصله 6ماه یک بار گرفتیم همه نرمال بود ولی عکس مچ دستش و گرفتیم که سن استخوانیش 4 سال هست ، الان خیلی نگرانم قد پدرش 177 وقد خودم هم 159 سانت ، تو رو خدا راهنماییم کنید پاسخ دکتر مجتبی یوسفی، متخصص اطفال: مادر عزیز با ...
خورجین بافی هنری دیرینه
سال است که در بخش خورجین بافی در کنار خانه داری مشغولیت برای خودم درست کرده ام و باید بگویم راضی هستم. این صنعت-هنر را از مادرم آموخته ام. در همان کودکی شاهد این بودم که مادرم به این شغل می پرداخت. برایم جالب بود که می شود کاری خاص کرد که هیچ کدام از دختر های همسایه آن را یاد ندارند. این شد که پابه پای مادرم می نشستم و به دستان هنرمندش نگاه می کردم و این کار را بالأخره فراگرفتم. میراث ...
اولین عکس از مادر و خانه بهمن خاوری
-16سال فاصله سنی داشته باشیم؟ هیچی نمی شود. می روم و جلوی قانون می گویم که بهمن را دوست دارم. گفتم: نه. قانون تو را می گیرد و به بابات می دهد. گفت: من دادگاه می گویم که من را به بابام ندهید! حتی دختر در دادگاه هم این را گفته بود. این دختر از دست باباش امنیت جانی نداشت. اذیتش می کرد. قبل از فرار و بچگی از باباش عاصی بود. نشنیدید مادرش گفت: باباش گفته مرگ موش بخوره. دختره خودش می گفت: بابام 10 روز ...
ناگفته های هولناک خاله رومینا از لحظه قتل
.... بهمن هم من را دوست داشت. دو سه سال با هم کشتیم دیدم شیشه می کشد. پارسال خانواده دختر به زور او را از پسر جدا کردند و چند بار مشاوره بردند. دختراشان را فرستادند تهران خانه خاله اش تا از او دل بکند. مدتی آنجا ماند تا از سرش افتاد. رومینا این موضوع را نمی دانست؟ کسی نمی دانست این پسر خواستگار رومیناست. بعد از این که فرار کردند، همه متوجه شدند. رومینا خواستگار دیگری داشت همه فکر می ...
من و جوجه رنگی و گربه کوچه !
برای خودم یورتمه می رفتم. در همین روزها بود که برای نخستین بار با پدیده ای به نام جوجه رنگی آشنا شدم. جوجه هایی که آنها را فسفری، قرمز، آبی و سبز می کردند و توی کوچه می فروختند. البته با نان خشک و دمپایی پاره و سایر وسایل هم عوض شان می کردند. اما مسأله اصلی این بود که خانواده من برایم جوجه نمی خریدند. نه اینکه مخالف نگهداری یا آزار حیوانات باشند؛ نه. چون آن زمان اصلا مبارزه با حیوان آزاری مد نشده ...
تعرض به دختر معلول ذهنی توسط مردان فامیل!
. روناک دچار کندذهنی است و معلولیت ذهنی اش باعث شده مانند انسان های دیگر نتواند زندگی کند و مراقبت بسیاری نیاز دارد. از آنجایی که خانواده اش ادعا کرده بودند توانایی نگهداری از او را ندارند، این دختر را به بهزیستی سپردند. طبق روال و قانون، بچه هایی که دارای معلولیت ذهنی هستند و خانواده دارند می توانند در صورت تمایل خانواده شان چندروزی پیش آن ها بمانند. روناک هم گاهی به درخواست خانواده اش به خانه می ...
با گفتن اینکه رومینا عاشق بود، داس برنداریم و گلوی رومیناها را نبریم
حضور یافتم. به شدت هم می ترسیدم با اصرار دختر و آن مرد به دلیل بلوغ و رشد دختر قاضی و سایر شرایط که مهیا بود قاضی رأی به ازدواج آن دو بدون اذن پدر دهد. در کمال ناباوری دختر به همراه پدر و مادر در شعبه حضور یافت و اعلام کرد که دیگر تمایلی به ازدواج ندارد و ماجرا به اتمام رسید. ▫️پس از خروج آن ها استاد رو به من کرد و گفت من خودم هم دختر دارم این دختر بچه عاشق نبود و شوهر نمی خواست نیاز به ...
تکه تکه کردن خانم پرستار در قرنطینه کرونا
شده بودم سیم برقی که کنار اتاق بود را برداشتم و دور گردن او پیچیدم. به خودم که آمدم متوجه شدم نفس نمی کشد. با جسد چه کردی؟ جسد را تکه تکه کرده و داخل پلاستیک گذاشتم و به پارکینگ بردم. زمانی که قصد داشتم جسد را داخل صندوق عقب بگذارم پوریا آمد. به او گفتم مادرت را کشته ام و او هیچ حرفی نزد. بعد جسد را در بیابان های شهریار دفن کردم. در راه برگشت برای اینکه کسی به من مشکوک نشود از ...
خانم بازیگر مهمان مدیری؛ ماجرای ازدواج فریبا نادری در دورهمی
همسایه سام درخشانی بودیم. به واسطه سام درخشانی، قرار شد با همسرم ملاقات کنم. اولین بار که همدیگر را دیدیم، ایشان گفت من قصد ازدواج ندارم؛ منم سریع گفتم اتفاقاً منم همینطور (خنده). او نمی دانست من بازیگر هستم؛ من کلی گریه کردم و گفتم جوونی ام را گذاشتم و ... . در نهایت ازدواج کردیم (خنده) الان هم یک دختر دوساله به نام یارا داریم. این بازیگر درباره بزرگترین معضلی که جامعه درگیر آن است ...
پدر رومینا اشرفی کیست؟
. با این حال در مورد رومینا باید گفت او زیر 18 سال است و از منظر کنوانسیون حقوق کودک، کودک محسوب می شود. رابطه رضا اشرفی با دخترش رومینا خاله رومینا: پدر آدم خوبی بوده، البته اخلاق های دوگانه ای داشته: حالی به حالی بود، گاهی خیلی خوب بود و گاهی بداخلاق می شد اما کلا با رومینا خوب بود و کلا دختر خیلی دوستش داشت، حتی بعد از اینکه رومینا را کشت به خواهرم می گوید من سهم خودم را ...
رد پای یک خانواده از خرمشهر تا سوریه + عکس
میایی؟ گفتم معلومه که دوست دارم ولی ببینم پدرت چی می گه؟ با پدرش مطرح کردیم، اما ایشان مخالفت کرد و گفت دخترها تنها می مانند. مادر می گوید علی اصغر رفت و وقتی برگشت، گفت: نبودی ببینی چه خبر بود! طوری از حال و هوای دیدار با امام می گفت که اشک از چشم هایمان سرازیر شد. بعد علی اصغر گفت: غصه نخور ننه، یک روز می برمت به دیدن امام. همین هم شد و بعد از شهادتش مادرم را پیش امام بردند. علی اصغر در ...
ابهامات پرونده قتل رومینا بر اساس روایات زنان خانواده
: پدر رومینا تحت شرایط محیط و همان چیزی که به اسم حرف مردم و حفظ ناموس معروف شده، دست به این کار زده است. رفتار پدر با دختر چگونه بود؟ حالی به حالی بود، گاهی خیلی خوب بود و گاهی بداخلاق می شد اما کلا با رومینا خوب بود و کلا دختر خیلی دوستش داشت، حتی بعد از اینکه رومینا را کشت به خواهرم گفت من سهم خودم را برداشتم و کشتم، سهم تو را (برادر کوچک رومینا) برای تو گذاشتم. خاله رومینا به ...