علی انصاریان: حالم را با مادرم خوب می کنم
سایر منابع:
سایر خبرها
قرار عاشقانه دختر ایرانی در دوبی / فیلم های ناجورم دست عبدالناصر بود!
. البته دلیل اصلی طلاق مادرم نیز همین خوش گذرانی ها و لذت جویی های بی حد و مرز پدرم بود. از سوی دیگر، مادرم نیز برای آن که پدرم را از نظر روحی آزار بدهد، در مدت کوتاهی بعد از طلاق، با مردی ازدواج کرد که همسر و فرزند داشت. از طرف دیگر، پدرم نه تنها پول زیادی را به خاطر نگهداری من خرج می کرد تا مادربزرگم بهانه جویی نکند بلکه همه خواسته های مرا نیز برآورده می کرد تا بهانه مادرم را نگیرم. ...
نوجوانی که ناپدری خود را کشته بود دستگیر شد
....سیامک که از ارتکاب این جنایت پشیمان بود، گفت: تا اول دبیرستان درس خواندم و بعد ترک تحصیل کردم. وضعیت نابسامان خانواده ام و دعواهای پدر و مادرم اجازه نمی داد درس بخوانم. پدرم معتاد بود و مادرم را هم معتاد کرده بود. او مادرم را مجبور می کرد کار کند و پول بیاورد. وقتی سال 1397 از هم جدا شدند، مادرم با بخشیدن مهریه اش سرپرستی خواهر و برادر کوچکم را گرفت. وقتی با رامین ازدواج کرد، به آن مرد هشدار دادم ...
میلاد با وعده دروغ ازدواج معتادم کرد تا از من راحت سوءاستفاده کند/اگر مادربزرگم متوجه نشده بود،دایی ام ...
خانه بمانم. بعد از گرفتن دیپلم خانه نشین شدم چون علاقه ای به تحصیل نداشتم. راستش را بخواهید اصلا این توانایی را در خودم نمی دیدم که بتوانم درس بخوانم .من در منزل کارهای خانه را انجام می دادم و مادرم سر کار می رفت.اما دو سال بعد که خواهرم در دانشگاه قبول شد به او حسادت و به بهانه های واهی با او مشاجره می کردم تا این که در پارک کنار خانه مان با میلاد آشنا شدم. او خودش را موزیسین و هنرمند معرفی کرد ...
زندگینامه کامل سعید عزت اللهی فوتبالیست محبوب+تصاویر
دایر کرده بود حضور داشتم با توجه به خانواده ورزشی که داشتم ژن ورزشی در من هم بود، پدر و عمویم فوتبالیست بودند و من هم با توجه به علاقه ام به این سمت آمدم حرفه ای از 11 سالگی تا سن 11 سالگی در آکادمی پدرم بودم و بعد از آن به شهرداری انزلی رفتم و نونهالان را تا زیر 14 سال در آنجا حضور داشتم بعد از آن سعی کردم خودم را روی فرم بیاورم و تمریناتم را بیشتر کردم و تبدیل به ...
مردی از جنس بلور 16 تیر 1399 ساعت: 18:4
چیزی شمارا به درس خواندن و بعدها پزشکی علاقه مند کرد؟ من 85 سال پیش در خیابان پامنار از محله های قدیمی و نسبتاً فقیرنشین تهران به دنیا آمدم. پدرم کارمند دولت و مسلط به زبان فرانسه بود و مادرم دیپلم و خانه دار که نقش بسیار زیادی در علاقه مند کردن ما به درس داشت. مادرم به ما یاد داد که همیشه درس و مدرسه برایمان در اولویت باشد .البته خودم همیشه به دلیل غروری که داشتم ،علاقمند بودم جز برترین ها ...
دوست دارم همیشه نوکر بمانم
در دستگاه امام رضا(ع) توفیق الهی است، البته اشتباه نشود من لایق نبودم، حضرت رضا(ع) بسیار رئوف و مهربان هستند و با همه بدی های من، باز هم من را جزو نوکران خود حساب کردند. باور کنید دوست دارم هم در دنیا و هم در آخرت، غلام و نوکر امام رضا(ع) باشم. از سال های خدمت، چه خاطره شاخصی در خاطرتان مانده است؟ کار کردن در دستگاه امام رضا(ع) همه اش خاطره است اما یک خاطره ماندگار برای من و ...
انتقام از نانوای ثروتمند رنگ خون گرفت/ طناز جوان چرا با مرد 76ساله رابطه داشت؟
اسناد و ساعت مچی سیروس کشف شد. مدارکی که از خانه طناز به دست آمد باعث شد که زن جوان لب به اعتراف باز کند. طناز گفت: چند وقتی است که با پسری به نام شایان دوست شده ام، شایان دوستی به نام کامران دارد. کامران سال گذشته نانوایی سیروس را اجاره کرده بود، اما با سیروس به اختلاف خورد و این مسأله باعث شد که قرار داد بین آن ها فسخ شود. کامران از این ماجرا بشدت ناراحت بود و کینه سیروس را به دل ...
انتقام از نانوای ثروتمند رنگ خون گرفت/ طناز جوان چرا با مرد 76 ساله رابطه داشت؟
باغ برگشتیم. چرا او را کشتید؟ اول تصمیم گرفتیم او را به خانه اش برگردانیم، اما ترسیدیم ما را لو بدهد به همین خاطر او را بی هوش کردیم و بعد با سیم شارژر تلفن همراه و کیسه نایلونی او را خفه کردیم و جسد را داخل کانال آب انداختیم. کامران به شما دستور قتل داد؟ نه بعد از جنایت چه کردید؟ هر کدام به خانه هایمان رفتیم و برای کامران هم ماجرا را تعریف کردیم. عذاب وجدان نداشتی؟ تا یک هفته خوابم نمی برد. اما با خودم گفتم من چند ماه دیگر با دختری نامزد می کنم و سر زندگی ام می روم. کسی هم که تا به حال به من شک نکرده است پس چرا خودم را معرفی کنم. ...
مردی که 20هزار بینایی را نجات داد 15 تیر 1399 ساعت: 10:4
، متخصص اطفال و رئیس سابق دانشکده هستم. به من گفتند که یک دوست آمریکایی در دانشکده هاپکینز دارند و من را به او معرفی کردند. آن پزشک آمریکایی گفت که برای رزیدنتی نه اما یک سال می تواند بیاید، فقط برای این که به کارهای من نگاه کند. من حاضر بودم 2 سال به آنجا بروم وکار کنم، به شرطی که بعد از آن مرا به عنوان رزیدنت قبول کنند. هفته دوم که آنجا بودم، یک روز خواستند به دفترشان بروم و بعد از من ...
ناکامی زن چادری در ترور محمدرضا + عکس
هستم و تو هم تنها هستی، تو را می برم منزل پدرت. گفتم: قرار است جایی بروی؟ گفت: نه. خیالت راحت، همین جا هستم. من هم قبول کردم و رفتم منزل پدرم. فردای آن روز آمد دنبالم و با هم برگشتیم خانه. صبح بعد از سحر رفتیم مسجد، آنجا همسایه ها من را دیدند و گفتند دیشب خیلی شب بدی بود. گفتم: مگر چه شده؟ گفتند: شما متوجه نشدید؟ گفتم: نه. گفتند: می خواستند آقارضا را ترور کنند. من هم دیگر چیزی نگفتم ...
وسوسه های آزاده در خانه مجردی قتل را رقم زد
پدرم صورت نگرفته است. آنها گفتند که پدرم به اتحادیه رفته و همین جمله را به او هم گفته اند و بعد آنجا را ترک کرده است. پس از پرس وجو متوجه شدم که پدرم پس از خروج از ساختمان اتحادیه، سوار بر خودروی پراید شده و این آخرین ردی است که از او به جا مانده است. حالا هم مطمئنم بلایی سر پدرم آمده؛ چون یک ماه قبل هم به خانه ویلایی پدرم در حوالی شریعتی دستبرد زده شد و دزدان همه مدارک او را به سرقت بردند. ...
سرباز حاج قاسم افتخار رئیس آباد شد+عکس
اینکه شهادت حق چون تویی بود اما دست و دلمان نمی رود در نوشته هایمان شهید را به نام زیبایت اضافه کنیم. ما هم دوست داشتیم شهید شوی اما حالا نه. شما پناه همه خانواده هایی بودی که عزیزشان را همراهت روانه سرزمین شام و عراق کرده بودند. پناه خانواده هایی بودی که حتی بعد از شهادتشان هم نمی شد نامی از آنها ببریم. 6 ماه گذشته و هنوز خیلی ها دلشان را با خاطراتی که از شما داشته اند آرام می کنند. و ما ...
صدای فرخنده
مسیر تازه ای پیش رویش گذاشت که سازگاری عجیبی با روحیه اش دارد. او هنوز در ابتدای مسیر پرالتهاب و شور و اشتیاق جوانی و در مرز 24 سالگی است. کشف استعداد در نوجوانی پدر و مادرش اصالت طبسی دارند. بعد از زلزله معروف طبس پدربزرگ پدری اش دست زن و بچه را گرفته و به مشهد کوچ کرده است. پدر رضا همین جا ازدواج کرده و با تشکیل خانواده در شهر امام رضا (ع) ماندگار شد ه است. درباره خانواده اش می ...
خاطرات مسلمانی که در میان یهودیان بزرگ شد
به ایالات متحده مهاجرت کرد و پس از دو سال در شمال غربی اوهایو مستقر شد. پدرم نیز که با مادرم و برادرهایش و به دنبال تحصیل بهتر در سال 1967 به تولدو وارد شد، یک سال بعد با مادرم ازدواج کرد. از نظر قومی آن ها با خانواده های مسلمان و سوری ارتباط داشتند که آن ها نیز فرزندان مهاجران بودند، عرب ها با آغوش باز از والدین من استقبال کردند و سریع آنها را در اجتماع خود قرار دادند. آنها ...
این دختران را "داداش ابراهیم" چادری کرد
اینکه سه شهید گمنام را برای تشییع و تدفین به محله ما آوردند و من از شهدا خجالت کشیدم وقتی تابوت ها را آوردند روسری ام را جلو کشیدم و از آن روز به بعد من روزی چند مرتبه سر مزار شهدا می رفتم و گریه می کردم و درخواست می کردم که کمک کنند و چادرم را به من بازگردانند و برای اینکه کسی مرا با تیپ بدون حجاب بر سر مزار شهدا نبیند با برادرم نصف شب به زیارت شهدا می رفتیم و قرآن می خواندیم. آقا ...
یوسف تیموری از همسرش جدا شد+فیلم
به گزارش نبض بازار : یوسف تیموری در برنامه اینترنتی ام شو گفت که همسرش او را ترک کرده است و در حال حاضر مجرد است. یوسف تیموری متولد 6 دی 1358 در تهران، بازیگر است دیپلمه رشته ریاضی فیزیک است، دوره ساختن فیلم های انیمشین را در شرکت کلک خیالدر سال 73 گذرانده است، به ژانر اجتماعی در سینما علاقمند است، ، دو خواهر و یک برادر دارد آن روزها که سر کلاس استاد سمندریان می ...
سلفی با مقتول قبل از قتل در باغ گیلاس
.... البته ساعت 8 شب پیمان با من تماس گرفت و گفت پدرم سر قرار نرفته است. باطرح این شکایت تیمی از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی به دستور قاضی محمد جواد شفیعی برای بررسی وارد عمل شدند. کشف خودروی سوخته مأموران پلیس در نخستین شاخه از تحقیقات شماره پلاک خودروی مرد گمشده را در اختیار گشت های پلیس قرار دادند تا اینکه یک روز بعد مأموران گشت پلیس موفق شدند خودروی سوخته ...
دو روایت از قتل حدیث در خوی
را خیلی بلند کرده بود. یک لحظه عصبانی شدم و دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم و او را با کمربند و مانتو خفه کردم. پزشکی قانونی هم تایید کرد که این دختر خفه شده است. اما رحیمه فیضی ، مادری که تنها فرزندش را از دست داده است، با گذشت 4 ماه از این حادثه در حالی که این جنایت را فاش کرد، روایت دیگری از این ماجرا دارد: دی ماه سال 95 بود که شوهر من به همراه یک دختر متواری شد. البته با پیگیری های ...
روایت منجی 11 زن و مرد از جهنم کلینیک سینا
به گزارش امیدنامه، روزنامه شهروند نوشت: زندگی اش از این رو به آن رو شده است. دستفروشی که تا سه شنبه شب، مثل همیشه زندگی اش با روال عادی می گذشت اما در آن جهنمی که درست روبه روی بساط دستفروشی اش ایجاد شد، همه چیز تغییر کرد. عنایت که این روزها به منجی آن شب کذایی معروف شده، حالا قرار است آتش نشان شود. کاری که در خون و رگ و ریشه اش است. هنگام خطر نه از مرگ می ترسد نه از آسیب؛ فقط نجات برایش مهم است. ...
ماجرای استخاره ای جالب برای جواب مثبت به یک سردار
با خودم به سال ها قبل بردم و از شهدا گفتم، با تصاویر و فیلم ها .... 40 دقیقه ای هم حاج رحیم ما را نمک گیر شهدا کرد و از دوستان شهیدش گفت، از مسیر دلنشین رسیدن به معبود و نبرد آخرالزمان (عج) و دفاع از حریم آل الله .... بعد مراسم سر سفره تبرک شهدا بودیم که حاج رحیم گفت: سید! مدتیه تو این فکرم که حرفامو چطور شروع کنم، با شعر ... آیه از قرآن ... حدیث و .... یادش بخیر ...
تماس های تلفنی پسر دانشجو تازه داماد تهرانی را از ازدواج با شیرین پشیمان کرد
با سمیرا آشنا شود. همین موضوع باعث شد یک روز به فکر انتقام بیفتم و با حرف هایی که از بچه ها شنیده بودم، فکر می کردم قرار است با سمیرا ازدواج کند، اما امیرحسین پس از 3 سال دوستی که قصد ازدواج با سمیرا را داشت، در اقدامی عجیب، ادعا کرده بود خانواده اش راضی به این ازدواج نیستند و زندگی سمیرا را نیز تیره و تار کرد. وقتی از این اتفاقات باخبر شدم، سراغ سمیرا رفتم و تصمیم گرفتیم دست ...
گفت وگو با نامادری سنگدل که دختر 10 ساله همسرش را به طرز وحشتناکی کشت
...> نه! او تبعه کشور عراق است، ولی مادرم ایرانی است. چند کلاس سواد داری؟ تا سیکل درس خواندم. چرا ادامه ندادی؟ به خاطر این که شوهرم دادند وگرنه دوست داشتم درس بخوانم! چرا از همسر سابقت طلاق گرفتی؟ معتاد و بددهن بود! بی مسئولیت بود! سوءظن داشت و ... هفت سال با او زندگی کردم، اما همیشه زجر کشیدم. با محمد (همسر فعلی) از قبل ...
میثم بائو: پرسپولیس شماره 10 و بالاترین قرارداد را به من پیشنهاد کرد
بود و بسیار زحمت کشید. می توانم بگویم به اندازه 10 نفر کارگر، کار می کرد. البته پدرم مخالف فوتبال نبود ولی حمایت نیز نمی کرد. الان هم که این ها را بگویم، ناراحت نمی شود. شاید به هرکس برسد بگوید که مرا به اندازه کافی حمایت نکرده است. البته بنده خدا خودش هم نمی دانست که یک روز به او زنگ بزنند و بگویند حاج حسن، این میثم که در فوتبال حضور دارد، پسر تو است؟ در نهایت باید بگویم پدرم پولدار بود ولی خودم ...
سیر تا پیاز زندگینامه ویشکا آسایش بازیگر محبوب کشور + تصاویر
، رسم بود فامیل برای انتخاب اسم فرزندانشان سراغ ایشان می آمدند. او انتخاب کرد و به معنی نعمت الهی است ازدواج ویشکا آسایش با رضا قبادی ازدواج کرده است. ماجرای جالب ازدواج در جواب اینکه چرا بعد از 5 سال به ایران برگشتید میگوید : عاشق شده بودم. باید بر می گشتم تا با رضا قبادی ازدواج کنم من او را دوست داشتم. در آخر هم خودم رفتم و بهش اعتراف کرد ...
سیروس در مکتب شاهین
جدا شدند. در نتیجه من پیش ناپدری ام زندگی می کردم. پدرم دست فروش بود و وسایل قدیمی خرید و فروش می کرد و ماهانه مبلغی برایم می فرستاد. رفته رفته به ورزش علاقه مند شدم و فوتبال محلی بازی می کردم. من را تشویق کردند و رفتم تیم نوجوانان باشگاه شاهین آن موقع یا پرسپولیس الان. آن قدر ماندم که چهار سال دسته یک باشگاه شاهین آن زمان ماندم. آن زمان در تیم آقای اکبر کیا بودم، او مربی من بود و هم بازی های من ...
صحبت های نامادری بی رحم که دختر 10 ساله همسرش را به طرز هولناکی کشت
.... پدرت هم ایرانی است؟ نه! او تبعه کشور عراق است، ولی مادرم ایرانی است. چند کلاس سواد داری؟ تا سیکل درس خواندم. چرا ادامه ندادی؟ به خاطر این که شوهرم دادند وگرنه دوست داشتم درس بخوانم! چرا از همسر سابقت طلاق گرفتی؟ معتاد و بددهن بود! بی مسئولیت بود! سوءظن داشت و ... هفت سال با او زندگی کردم، اما همیشه زجر ...
تاجگردون مخالفان اعتبارنامه اش را تهدید کرد
عده ای در حال جمع آوری مدرک علیه شما هستند؟ البته ریشه گزارش های محلی بیشتر از یک سال و شاید به اندازه عمر من باشد. اگر نگاه کنید در این گزارش ها از پدربزرگ من شروع کردند تا امروز. چند روز پیش پاسخ مجددم را که خواندم، دیدم در گزارش دوم از پدربزرگ پدرم نیز نام برده شده است. پدربزرگ پدرتان؟ من تعجب می کنم از نمایندگان معترض که اصلا چرا چنین مطالبی را امضا می کنند و ...
زندگینامه مجید صالحی + عکس همسر و دوقلوهایش
خودم هستند!! این که بگویم پدربودن برای من چه حسی دارد باید بگویم که حس مسئولیت دارد، آن هم مسئولیتی سنگین. من تازه متوجه شدم که پدرها و مقام پدر در طول تاریخ چقدر مظلوم واقع شده و پدر چقدر جایگاه عزز و عجیبی داشته و دارد. من در این حس پدرشدن همیشه به یاد دوران کودکی خودم می افتم. درست زمانی که حدود 11 سال سن داشتم و پدرم را از دست دادم، ولی در آن زمان هرگز مسئولیتی که یک پدر در قبال ...