سایر منابع:
سایر خبرها
تجاوز دشمن، در روزهای آتش و خون از روزهای نخست پیروزی انقلاب تا آخرین روزهای جنگ، نه بهتر است بگوئیم اینجا قلب دفاع از انقلاب، از دیروز تا امروز است. اینجا همه مسیح هستند، کردستان چمران های زیاد به خود دیده است، نمی توان تنها این لقب را به یک فرد اختصاص داد، کردستان جاده ای بی انتها به سوی شهادت است، آنجا که گوشه گوشه اش آغشته به خون دلیرمردان انصار و مهاجر است. گفتنی است؛ شب ...
. حضرت فرمودند پیاده شوید! هیچ کس هم نمی دانست امیرالمؤمنین علیه السّلام برای چه دستور پیاده شدن دادند، اما همه اطاعت کردند و پیاده شدند. حضرت فرمودند امشب را در اینجا می مانیم. آنها بی خبر هم بودند، برای چه؟ ما که داشتیم مسیر را راحت طی می کردیم، چرا حضرت فرمودند پیاده شوید و چرا امشب در اینجا باید بمانیم؟ لشکر ماندند، امام آن شب را نخوابیدند، جای خواب هم نبود و امام می دانستند اینجا کجاست. ...
.... همان روز همه بچه های گردان را در خط ردیف کردم و به سمتش شلیک کردیم. دیدیم که از سنگرش فرار کرد و رفت. دیگر کسی آنجا شهید نشد. برای خودم سؤال شده بود که چه طور این ها ترسیده اند که دیگر کسی جایگزینش نشد؟ یک روز هم رفتم به آن سنگر سر بزنم. آنجا سنگی بود و مین نمی توانستند بکارند. از شیار اولی که پایین رفتم و شیار دوم را پیچیدم سنگر عراقی را دیدم. یک عراقی روبه رویم ظاهر شد. دوتایی شوکه شدیم و تا ...
در آن جا ماندیم، تا برای عملیات کربلای چهار که ما هنوز از آن اطلاعی نداشتیم آماده شویم، تا این که یک روز بچه ها برای کاری به صف شده بودند، ناگهان گلوله توپ عراقی ها به میان صفوف برادران رزمنده به زمین اصابت کرد و به گمانم هشت نفر شهید شدند. بعد از چند روز اتراق در آنجا، ساعت 12 شب دوم یا سوم دی ماه سوار کامیون های بزرگ شده، به سمت اروندرود حرکت کردیم، کنار اروند در یک ساختمان که قبلاً ...
به گزارش خبرنگار دفاع پرس از تهران، مسعود پازوکی در چهارم خرداد سال 1339 در لار - کمردشت دیده به جهان گشود . وی پس از گذراندن تحصیلات به سوی جبهه های نبرد با دشمن بعثی شتافت و سرانجام در 6 مرداد سال 1367 در اسلام آباد غرب به عنوان اولین شهید عملیات مرصاد به فیض شهادت نائل آمد. و در ده امام شهرستان پاکدشت به خاک سپرده شد. در کتاب السابقون به بخشی از زندگی شهید پازوکی اشاره شده است که در ...
اوضاع کردستان به حدی خراب بود که خواهران را شب ها در زندان سنندج نگه می داشتند. بعد صدیقه به بانه رفت و کار آموزش را آنجا شروع کرد. قصه امروز ما حکایت یکی از هزاران بانوی سرفراز ایران زمین است، بانویی 18 ساله که ترس را به سخره گرفت و دشمن را به هیچ... کسی که در 16 سالگی بر گوش مأمور گارد شاهنشاهی سیلی نواخت تا نشان دهد کودک در گهواره سال 42 چه ها که نمی تواند بکند. دختری که در اوج ...