سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگو با آزاده سرافراز محمدحسن مسلمی سراجی
باعث شد به اسارت دشمن در بیاییم. چند نفر از بچه ها گفتند ما به هر قیمتی شده اسیر نمی شویم. خواستند از محاصره عراقی ها بگریزند ولی غافل گیر شدند و به شهادت رسیدند، یک دوستی داشتم به نام شمس الهی اهل تویسرکان بود، رو کرد به من و گفت می خواهم از محاصره فرار کنم من مخالفت کردم و گفتم تو هم مثل بچه های دیگر شهید می شوی، نرو. بدون هیچ فشنگ و گلوله ای به اسارت دشمن درآمدیم، خیلی از مجروحان همان جا به شهادت ...
بهنام صفوی از ماجرای به کما رفتن اش پرده برداشت!
ماه از شش ماه اول را پشت سر گذاشته ام و در پنج روز اول ماه بعد، دوره سوم آن آغاز می شود. برنامه اجراهای پیش رو مشخص شده؟ در ادامه تور کنسرت های آلبوم فوق العاده ، برای چند کنسرت قرارداد داشتیم که به خاطر مسائلی که پیش آمد موفق به برگزاری اش نشدیم. اما خوشحالم که الان آمادگی کامل برای اجرا دارم و می توانم این کنسرت ها را برگزار کنم. احتمالاً در سفرها، نفراتی از تیم پزشکی من را ...
چالش های هیات انتخاب در فیلم فجر/ فشار نیست، گاهی توصیه می کنند
کار در هیات انتخاب این جشنواره به خبرنگار مهر گفت: در دوره ای که به عنوان یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر حضور داشتم نزدیک به 90 فیلم را دیدم ولی اینگونه نبود که برای انتخاب آثاری خاص تحت فشار باشم ولی مساله ای که کار ما را تحت تاثیر قرار می داد این بود که فیلم ها ناقص هم به هیات انتخاب می رسید و ما به دلیل نداشتن نسخه کامل یا حتی قابل تماشا، برای انتخاب با مشکل روبه رو می شدیم. ...
چند روایت زنانه از شیره کش خانه های زابل
...؛ نمی تونه خرج منو بده؛ منم با این حالم (به شکم برآمده اش اشاره می کند) مجبورم بیام لاک جمع کنم... - اولین بچه اته؟ - نه. (می خندد) سومیه. یکی 5 سالشه و یکی هم سه سالش. - اونا هم معتادن؟ - نه نه نه... اونا سالمن؛ اونا رو دادم دست مادرشوهرم که نگهشون دارن... آخه آدمیه دیگه؛ گفتم اگه دست خودم باشه ... (و حرفش را می خورد) - (نگاهش می کنم ...
امیرحسین صادقی: در استقلال به اندازه 70درصد از زندگی عقب افتادم /سال گذشته از قطر پیشنهاد 4 ...
و کاپیتان می شود. به آخر فوتبالت فکر کردی؟ تا لحظه ای که باید بجنگم، می جنگم. چون ذهن من از اول زندگی ام فوتبال بازی کردن بوده. الان ذهنیتی برای مربیگری ندارم و دوست دارم بعد از فوتبال چند وقت آرامش ذهنی داشته باشم. چون فشارهایی که در این چند سال در فوتبال به من آمده زیاد است. هم به خانواده م نتوانستم رسیدگی کنم و هم خودم از خودم عقب افتادم. قبول داری دید مردم ...
مدافع حرمی که برای رفتن به سوریه گریه کرد و به التماس افتاد
آقا سجاد بود تلفن کرد خانه ما و گفت حال شما خوبه؟ چه خبر از آقا سجاد؟ منم گفتم ماموریت رفته سیستان. ایشون خبر داشت و گفت خب الحمدلله. خیره ایشالا برمی گرده و قطع کرد. خانومی در خواب گفت سجاد پسرش رو نمی بینه چند روز بعد از تولد پسرش، یک شب من خواب دیدم که 3 نفر آقا با یک خانوم که پوشیه داشت آمدند منزل ما. اون خانوم برگشت به من گفت سجاد بچشو نمی بینه. دویدم دستش رو بگیرم و ...
وقتی شهرام جزائری سیاست و اقتصاد ایران را تحلیل می کند
کلان و کلان به دست می آورند، قطعاً نتایج معکوسی خواهد داشت. اما اینکه بگوییم در جامعه ما برای رشد اقتصادی افراد، سقف می گذارند را من قبول ندارم. کما اینکه همین الان مالک فلان بانک که شما بهتر از من می شناسیدش، بالای 100 هزار میلیارد تومان پول و قدرت نفوذ آن را مدیریت می نماید . حالا که به یکی از تزهایتان اشاره کردید، اجازه بدهید که بیشتر از تزهای اقتصادی شما بشنویم. مثلا بگویید ...
آیا روحانی با معاون سینمایی اش رابطه نزدیکی دارد؟/چه اتفاق شومی در انتظار زنان است؟
عاطفی او بوده. ریشه بخش قابل توجهی از مسائل اجتماعی ما در عدم تعریف درست از روابط زن و مرد می تواند باشد حال اینکه این فیلم جواب همه این مسائل را می دهد، مسلما جواب منفی است. شما در جایی گفته بودید در ایده اول شخصیت داستان یک مرد بود و بعد در بازنویسی ها آن را تبدیل به زن کردید. آیا این تغییر انتخاب خودتان بود؟ طرح کلی وجود دارد که من چند سال پیش روی آن متمرکز شده بودم و در ...
تاجگردون: این حرکت زشت استاندار و مدیران استانی را هیچگاه نمی بخشم
پایگاه خبری تحلیلی بویرنیوز (BoyerNews.com) : غلامرضا تاجگردون در گفتگوی اختصاصی با خبر نما در خصوص عملکرد ضعیف و کم کاری برخی از مدیران در حوزه های یاسوج و گچساران مبنی بر اینکه برخی از مدیران سوء مدیریت خود را پشت شما پنهان و هزینه می کنند ، چنین گفت: من این مبحث که برخی از مدیران به نام من برای خود مصونیتی ایجاد کرده اند را نمی خواهم رد کنم ، بله برخی از مدیران شاید این احساس رو ...
برودچرچ ، سریال جنایی و موفق این روزها
بعد از اتمام کار هم مریض شده بود. ماه مه سال 2011 بود و چیبنال دوران نقاهتش را سپری می کرد که ایده برودچرچ به سرش افتاد و شروع کرد به طراحی شخصیت ها و خط اصلی داستان سریال روی یک وایت برد. آن موقع چیبنال تصمیم گرفته بود سریال را به شکل یک سه گانه طراحی کند اما از همان ابتدا می دانست که فصل اول باید دو کار را انجام دهد: هم بتواند قصه مستقل داشته باشد تا اگر فصل دوم سریال ساخته نشد ...
گزارشی از واقعه بزرگ اربعین حسینی؛حاشیه ای بر یک متن تمام نشدنی
مرز عبور کردیم. پس از گذشت چند ساعت در صف ورود به عراق مکانی را می خواستیم که نماز خوانده و کمی استراحت کنیم. رو به چهار همسفر دیگرم کردم و گفتم: شکیب، ابوذر، امین و احمد بهتر است آنجا نماز بخوانیم. با دست موکبی را نشان دادم. موکب در واقع همان ایستگاه های صلواتی خودمان است که هر یک از طول مسیر خدمتی را به زوار ارائه می کند. یکی چایی می دهد، یکی زائران را به غذا دعوت می کند، دیگری زوار ...
اگر اراده باشد
بدون هیچ حرفی مرا در آغوش گرفت. از نگاهش جمله "نگران نباش، با هم این مشکل را هم حل می کنیم" قابل درک بود. روز بعد وقتی مادر با یک دنیا خستگی از سر کار به خانه برگشت، کنار من آمد و گفت: "حاضر شو!" وقتی به حیاط ورزش خالی از بچه ها رسیدیم. مادر رو به من کرد و گفت: "با دست راستت میله را محکم بگیر امروز فقط این را تمرین می کنیم." آن روز بارها و بارها آن کار را تکرار کردم. او نیز در کنار من ...
ماجرای د رد ناک کود کی با جنسیت خنثی
...: 66412044 . ما منتظر شما هستیم. ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همین جاست بیایید بیایید با نهایت ادب و احترام لطف فرمایید شماره کارت بانکی جهت کمک به این فرزند جامعه ام ارسال فرمایید تا سهمی ناچیزی در کمک کردن به ایشان داشته باشم. سپاس شماره کارت بانکی متعلق به خود خانم رو بفرمایید تا دوستان در حد توان همگی کمکی کنیم .... با سلام وخسته نباشید اگه شماره کارتی ,شماره حسابی از ایشون دارید لطفا اینجا قرار بدید تا هرکسی میتونه در حد توانش کمکی بکنه باتشکر ...
همیشه مهره های سفید برنده نیستند
چند روز به روز مادر مانده بود و همسرم رفته بود برای مادر خودش و مادر من، کادوی روز مادر خریده بود. شب وقتی به خانه رسیدم، همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه از همسرم پرسیدم کادوهای روز مادر را خریده است؟ پاسخ همسرم مطابق پیش بینی ام مثبت بود و چند لحظه بعد هر دو کادو پیش چشم من قرار گرفت. وقتی این دو کادو را در ترازوی چشمم گذاشتم، حس کردم کادوی روز مادرِ مادر همسرم خیلی بهتر از کادوی روز مادرِ مادرم ...
آخر خط کجاست؟
...> - چقدر اجاره خونه می دید؟ - دویست هزار تومن. این ماه این طوری شد. مریض شده بودم چند روز نتونستم برم سر کار، عقب افتادیم. تلویزیون خونه هم بدشانسی سوخته، نشد بفروشیمش. موبایلم ام از این قدیمی هاس کسی نمی خره. دیگه مجبور شدم کتابای خواهرم رو بفروشم. - درس هم می خونی؟ - بله. سوم دبیرستان. معدل پارسالم 18 شد. درسم خوبه. کامپیوتر می خونم. بعد مدرسه هم تراکت پخش می کنم. گاهی هم ...
بوئینگ آدمو هوایی می کنه!
! سبک پریدنش امریکاییه. گفتم: یعنی بوئینگ هم نفوذ فرهنگی داره؟ فرمودند:بله پس چی آدمو هوایی می کنه! گفتم: خب معلومه. میره رو هوا دیگه، پرواز می کنه.گفتند:نه خیر از اون هواییا! گفتم: خب حالا شما اگه می شه راهنمایی کنین که هم قیمت رو بیاریم پایین،هم هوایی نشیم. فرمودند: آهان، حالا شد. اول اینکه اجازه راهپیمایی بر ضد بوئینگ صادر بشه، دوم دولت فعلا در قضیه گران کردن بلیط ها چرخ هواپیما را باز نکند و فرود ...
بی تاب شهادت
کودک آرام بگیرد، بانوی جوان قبل از رفتن همسرش خواب حضرت زینب (س) را دید و با نام او بیدار شد، صبح همان روز عبدالرحیم برای رفتن به سوریه تصمیم خود را گرفته بود. همسر شهید نگاهش را به زمین دوخت و آرام گفت: در این چهار سال که با او زندگی کردم همیشه مأموریت بود، تازه یک ماه از پیرانشهر آمده بود که برای رفتن به سوریه داوطلب شد، می گفت: باید بروم تا شما امنیت داشته باشید، از من خواست که از او ...
بنیاد در آینه مطبوعات
را به سختی می شنود. اشکهای فخری خانم سعیدی، مادر شهید سیدحسین موسوی، جاری می شود و درحالیکه با گوشه چادرش آنها را پاک می کند، می گوید: تمام روز و شبهای این 35سال را به خاطر دارم؛ فراقی که با روز و شبم عجین شده و چشمانم را کمسو و صبرم را طاق کرده است. او ادامه می دهد: همه شهدا را اگر یک مجموعه بدانیم، در اخلاق و کردار یکی هستند. خداوند از هر خانواده بهترین فرد را انتخاب می کند و پیش خودش می برد ...
زمانی که خیلی ناراحتم به خوابم می آیند/سفر کربلا پیشکش دل پرغصه مادر
نکردند سفر کربلا پیشکش دل پرغصه مادر اولین باری که می خواستم بروم کریلا خواب یدالله را دیدم. سراغ غلامرضا را گرفتم . گفت حالش خوب است. ازش پرسیدم مادر تا حالا کربلا رفتی، گفت یکبار رفتم گفتم میخواستی دعا کنی من هم برم گفت مادر تو هم میروی صبور باش و گریه نکن . بعد از هفت روز خبر آوردند که کسانیکه دو تا شهید تقدیم انقلاب کردند کربلا می ببرند و ما عازم کربلا شدیم. تو راه ...
گفتگو با نویسنده سینما و تئاتر ایران و همکار حاتمی کیا در "دعوت"، که این روزها قصه عاشقانه واقعی اش در ...
اگه لازم شد به خاطرش بمیری! درست مثل هوا... اکسیژن... آدم باش زندگی می کنه و اگه نباشه انقدر دست و پا می زنه که به خاطرش می میره! اگه دخترم اینا رو بخونه می گه باز یاغی شدی! اگه یاغی گری اینه، پاش هستم! عشق اکسیژنه... باید تا آخرش بری... ولش نکنی. می میری! من: عشق تو زمان شکلش و جنسش عوض نمی شه؟ الان بعضیا می گن این حرفای تو مثل حرفای شعاری می مونه. بین جوونای این نسل کسی نمی بینه. واسه ...
نترسید ، همه چیز تحت کنترل است
. امید وار شد م و کمی استراحت کرد م تا وقت سخنرانی برسد . نیم ساعت ماند ه به سخنرانی عد ه ای که بسیار نگران و د غد غه مند به نظر می رسید ند جلوی د ر تظاهرات کرد ند ... ساعت 15:22 بعد ازظهر از شوک که خارج شد م، به علوی و رحمانی فضلی زنگ زد م. به آقای علوی گفتم: مگه شما نگفتی همه چیز رو زیر نظر د ارم؟ پس چرا این اتفاق افتاد و متوجه نشد ین؟ گفت: ما که متوجه شد ه بود یم. منتها ما ...
نقش امام حسین(ع) در قسمت نوجوان اردبیلی
...> اولین بار بعد از شنیدن صدای صدا دوربین حرکت چه احساسی به شما دست داد؟ حس بسیار بدی داشتم چون فکر می کردم همزمان با فیلمبرداری همه مردم فیلم و بازی من را می بینند، اما بعد از چند بار برای من عادی شد. البته اولین صحنه من در عسلویه چون سوار شتر بودم سخت نبود، اما از جایی که در همان صحنه دیالوگم شروع شد و آن دیالوگ هم در تدوین حذف شد، ترسیدم به نحوی که زانوهایم سر جایش نمی ایستاد ...
فرماندهان شهید/ علمدار کمیل؛ شهید ابراهیم هادی
هادی ، حقوق شما آماده است هر وقت صلاح می دانی بیا و بگیر. در جواب خیلی آهسته گفت: شما کی میری تهران؟ گفتم: آخر هفته. بعد گفت: سه تا آدرس رو مینویسم. تهران رفتی حقوقم رو دراین خونه ها بده! من هم این کار را انجام دادم. بعد ها فهمیدم هر سه، از خانواده های مستحق و آبرودار بودند. ** از جبهه بر می گشتم. وقتی رسیدم میدان خراسان دیگر هیچ پولی همراهم نبود. به سمت خانه در ...
از شفای عالم سنی و کودک نابینا تا برآوردن حوائج هندوی غیر مسلمان
بودگفته بودندبرخلاف سنت قلب شما از هر انسان سالمی سالم تر است. خاطره از روح الله: خودم که خاطره خاصی ندارم ولی از طرف معلم سال اول راهنماییمون (آقای علی ترک نژاد) (اهل رفسنجان) یه خاطره براتون مینویسم... آقای ترک نژاد برامون از یکی از سفرهاش به مشهد مقدس تعریف کرده بود؛ که داشتند با همسرشون توی حرم رضوی زیارت میکردن... و یه روز به یه قسمت از حرم رفته ...
دلخوری پسر مهاجرانی از وزیر احمدی نژاد/آمریکا آماده جنگ اتمی با روسیه می شود/پیام تحقیرآمیز وزیر سوری ...
من و همچنین متهمین ردیف دوم و سوم این پرونده دست شان بسته است و نمی توانند خیلی از موضوعات را در دادگاه علنی بیان کنند، به همین جهت هم قرار شد تا دادگاه روز یکشنبه به صورت غیرعلنی برگزار شود تا در یک فضای آرام، مباحث مورد نظرشان مطرح شود.کوهپایه زاده در پاسخ به این سؤال که تا چه زمانی دادگاه غیرعلنی خواهد بود، گفت: قطعاً تا زمانی که صحبت متهمین به پایان برسد، دادگاه غیرعلنی است و من بعید می دانم ...
فرزند گریه/ سرگذشت سراسر غمبار امام زین العابدین (قسمت سوم)
روی پسر عمش افکند و گفت: آری، به خداوند سوگند، چیزی را بر زبان جاری ساختم، که در شما وجود نداشت و خود سزاوار آن سخنان بودم. سجاد که بر رویش بوسه می زد، گفت: می دانم، نیازمندی، تو را بدین سوی کشاند. آنگاه کیسه ای را که در آن هزار دینار وجود داشت، خارج ساخت و به دست او داد. هنگامی که به مسجد، باز می گشتیم، شنیدم که می فرمود: هیچ فرو خوردنی را دوست داشتنی تر از ...
اَلو سلام حاجی، چی شد؛ ما به کی رأی بدیم؟
... عمو : عموجان هنوز تصمیمی نگرفتیم قرار شده بشینیم جلسه بزاریم ببینیم چی میشه . جوان گذشته : باشه عمو خودت که می دونی من بیکار هستم و دنبال کار می گردم گفتم شاید بتونی کاری انجام بدی برامون. عمو : حالا تا ببینیم تکلیف چی میشه بهتون اطلاع می دیم . و اما یک ماه بعد جوان گذشته : سلام حاجی خوبی شما ؟ حاجی : سلام عزیزم چه خبر . جوان ...
عبدی بازهم با رویاهایش آمد!!
،مثلا در بعضی کشورهای دنیا اعتیاد بنزین وجود دارد و بنزین در جیبشان می گذارند!!!! ازاستاندار انتقاد های جدی دارم یکی دیگر از خبرنگاران از نظارت عبدی پرسید بر مسئولین استان و عبدی درباره این موضوع گفت:من خدمت استاندار رسیدم و گفتم مردم با شور و شوق دولت را انتخاب کرد و نماینده دولت در استان جنابعالی هستی و شما حرفی که با شور و شوق می گویید باید مردم باید بگویند تمام است الان تو ...
اسد:ترکیه شریان حیاتی داعش است/ درخواست العبادی برای شکایت رسمی از ترکیه
نیروهای ترکیه به خاک عراق و درخواست برگزاری نشست اضطراری اتحادیه عرب در این رابطه خبر داده بود. وزیر امور خارجه عراق روز گذشته اعلام کرد که مهلت داده شده به ترکیه برای خارج کردن نیروهایش از شمال عراق تمام شد و کشورش این پرونده را به شورای امنیت خواهد برد. یک مسئول امنیتی ترکیه هفته گذشته گفته بود که صدها نیروی ترکیه برای تقدیم خدمات آموزشی نزدیک شهر موصل رفته اند و ائتلاف ...
متن کامل گفت وگوی رسانه اسپانیایی با بشار اسد ترکیه شریان حیاتی داعش است؛ ملت مرا نخواهد همین امروز می ...
گونه باشد و خطوط کمک رسانی به تروریست ها وجود نداشته باشد)، می توان این وضع را در کمتر از چند ماه پایان داد. این مسئله خیلی از نظر مفهوم نظامی یا سیاسی پیچیده نیست. اما تا زمانی که شما از شریان زندگی ای حرف می زنید که این تروریست ها بدون این که در تنگنا قرار گیرند، از آن بهره مند هستند و تروریست ها هم تقریباً هر روز، به استقبال داوطلبان (تروریست های جدید) می روند و انواع حمایت ها را دریافت می کنند ...