خانه
سایر منابع:
با دوستان خود به اشتراک بگذارید
می پسندم
0
سایر خبرها
شهاب زاهدی: خودم را شایسته دعوت به تیم ملی می دانم
شهاب زاهدی من خودم را شایسته دعوت شدن می دانستم ولی نظر کادرفنی تیم ملی این بود که نباشم و برای تیم ملی آرزوی موفقیت می کنم. به گزارش سرویس ورزشی شبکه لحظه ، شهاب زاهدی بازیکن تیم فوتبال المپیک دونتسک گفت: خوشحال شدم الهیار دعوت شد چون این موضوع نشان می دهد که لیگ اوکراین از کیفیت بالایی برخوردار است و مورد توجه قرار دارد و هم اینکه اللهیار دوست صمیمی من است و استحقاقش را ...
نیم قرن با صلابت یک صدا
حین صحبت شنید، گفت چرا با رادیو همکاری نمی کنی؟ گفتم دوست دارم همکاری کنم ولی آشنایی ندارم. قرار شد یک روز به رادیو بروم. معین نوراحمد برنامه ای در رادیو برای هنر و ادبیات داشت که در آن برنامه گویندگی را شروع کردم. حتی داستان های کوتاه طنز را برای رادیو نمایشی تنظیم و با سایر همکاران اجرا می کردم. فکر می کنم اگر وارد رادیو نمی شدم هنوز در مطبوعات مشغول کار بودم؛ چون برایم شغل دلپذیری بود. به دلیل ...
نیم قرن با صلابت یک صدا
در آن جمع حضور داشت و وقتی صدای من را حین صحبت شنید، گفت چرا با رادیو همکاری نمی کنی؟ گفتم دوست دارم همکاری کنم ولی آشنایی ندارم. قرار شد یک روز به رادیو بروم. معین نوراحمد برنامه ای در رادیو برای هنر و ادبیات داشت که در آن برنامه گویندگی را شروع کردم. حتی داستان های کوتاه طنز را برای رادیو نمایشی تنظیم و با سایر همکاران اجرا می کردم. فکر می کنم اگر وارد رادیو نمی شدم هنوز در مطبوعات مشغول کار بودم ...
دوچرخه سواری که با 300 زن دور دریاچه آزادی رکاب زد/ دکترا را رها کردم؛ بلاگر ورزشی شدم/ آناهیتا همتی و ...
تکاپو می خواستم اما آن را در زندگی نداشتم. در 30 سالگی در مقطع دکترای رشته حسابداری قبول شدم. در مصاحبه از من پرسیدند چه کارهایی می توانم برای جامعه حسابداری انجام دهم، آن لحظه هیچ جوابی برای پاسخ دادن نداشتم تا اینکه بعد از ترم یک دکترا از دانشگاه انصراف دادم و 6 ماه با پس اندازی که داشتم و بیمه بیکاری روزهایم را گذراندم و کم کم تصمیم گرفتم پیج بزنم و ورزش کردن را ترویج دهم. این 6 ماه ...
آزادی: شایعه جدایی ام از استقلال یک شیطنت بود
ورزش سه: بعد از جدایی شیخ دیاباته و مهدی قایدی استقلال با محمدرضا آزادی به توافق دست یافت تا این بازیکن را به عنوان یکی از عناصر تهاجمی تیمش به خدمت بگیرد. آزادی البته تا به امروز فرصت چندانی برای خودنمایی در ترکیب آبی پوشان به دست نیاورده و امیدوار است با تلاش بیشتر نظر فرهاد مجیدی را برای دستیابی به ترکیب ثابت این تیم جلب کند. آزادی در مورد شرایطش در استقلال صحبت هایش را به این شکل ...
خاطرات یک تاریخ نگار و خواب کتاب های طلایی/ از آرتورشاه و دلاوران میزگرد تا اسپارتاگوس
. از حماسه اسپارتاگوس و قیام بردگان در روم باستان، واقعاً دچار شعف شدم. همواره دلم می خواست جای اسپارتاگوس باشم. در حاشیه این را هم بگویم که: چندین سال بعد که رمان اسپارتاگوس نوشته هاوارد فاست نویسنده عدالت خواه آمریکایی را خواندم، تجدد عهدی و دیداری بود با اسپارتاگوس! حس کسی را داشتم که یک دوست قدیمی را بعد از بیست سال در خیابان و به طور اتفاقی می بیند! سلام و احوال و روبوسی و دعوت به خانه! ...
نیره عاکف، بانوی مدال آور پارالمپیک: اگر معلول نبودم، زندگی ای معمولی داشتم
را در اجرای خود پیاده کرده بود. آن هم این بود که به هیچ چیز فکر نکند و تنها یک اجرای خوب داشته باشد. آن زمان مانند امروز نبود که بتوانی خیلی راحت از طریق اینترنت به اطلاعات دست پیدا کنی. به همین دلیل، حتی بعد از مسابقه، متوجه نشده بودم که چه مقامی کسب کرده ام، اما پس از آن متوجه شدم که قبل و بعد از انقلاب اسلامی تا آن موقع، هیچ مدالی در این رده مسابقات بین المللی در هیچ کدام از رشته ها برای بانوان ...
الکساندر لوپز دستیار سابق کی روش: روی گل لبنان، بیرانوند باید تا آخر توپ را پیگیری می کرد
و باید به سرعت به سمت توپ می آمد. الکساندر لوپز مربی سابق دروازه بان های تیم ملی ایران گفت: قطعا اگر پیشنهادی از ایران بشود و یک بار دیگر این فرصت پیدا شود با کمال میل به این کشور می آیم. این درحالی است که مردم ایران را خیلی دوست دارم؛ چراکه آنها خیلی مهربان و خونگرم هستند و خاطرات بسیار خوبی از سال های حضورم در این کشور دارم. بیشتر بخوانید: بیرانوند از مردم عذرخواهی کرد تقابل طارمی و بیرانوند از نگاه نشریه پرتغالی انتهای پیام / ...
افشاگر ی های ادل در مصاحبه با اپرا
می دید. ادل می گوید پسرش در جلسات تمرین خوانندگی او را از نزدیک دیده، اما هیچ وقت به همراه مخاطبین در کنسرت هایش حضور پیدا نکرده بوده است. آشنایی با ریچ پل ادل از رابطه خود با ریچ پل می گوید که برای اولین بار او را چندین سال قبل در یک جشن تولد ملاقات کرده بود. آن ها چند سال بعد دوباره قرار می گذارند، اما ریچ به خواننده می گوید برای یک ملاقات کاری قصد دیدنش را دارد: گفتم قرار ...
رد پای گربه در صفحات یک کتاب
.... حتی زودتر از کلاس اول دبستان به کمک پدرم سواد خواندن و نوشتن آموختم. این موضوع باعث شد سال اول دبستان برایم کسل کننده و تکراری باشد. اما در خانه، در قفسۀ کتاب هایم کلی کتاب داشتم که شوق خواندن شان مرا سرزنده نگه می داشت. خواندن مداوم مرا به سمت نوشتن سوق داد. خاطرات روزمره و بعد داستان های پراکنده ای که از همان سنین پایین شروع کردم. در مدرسه معمولاً برای اثبات این که انشا هایم را خودم نوشته ...
شکار لحظه در وقت ناهار؛ عکاسی که در دنیا طرفدار پیدا کرده +عکس
چیزهایی روبرو می شود: "راستش را بخواهید اگر طبیعت قابل پیش بینی بود، خیلی خسته کننده می شد." البته دیو نیومن همیشه هم چنین عقیده ای ندارد: "گاهی هم دوست دارم همه چیز ثابت بماند، اما خب، حیوانات دائم تکان می خورند. " آقای نیومن از سه سال پیش عکاسی را شروع کرده است، اما قبل از آن عادت داشت با موبایل عکس بگیرد: "باغ پرندگان برای شروع کار عالی است یا کنار رودخانه که اردک ها و قو ...
شما تنبل نیستید، فقط خسته اید
حالی که از بستری که در آن هستیم درکی ندارند. من خودم این تجربه را داشتم. بچه که بودم، استعداد یادگیری زیادی داشتم و وقتی بزرگ تر شدم، همه می گفتند باید از آن بهره برداری کنم. پدرم هم از یک خانواده فقیر بود و کلی استرس داشتند که همه را به من منتقل می کردند. با این که من در یک منطقه متوسط بزرگ شدم اما همیشه ترس از فقر داشتم و فکر می کردم باید سخت کار کنم تا یک زندگی آرام و راحت برای خودم داشته باشم. و ...
یک شخص معلوم الحال من را از دو و میدانی دور کرد
علیرضا خالدی در گفت وگو با ایسنا درباره بازگشت به رشته دو و میدانی پس از 2 سال، اظهارکرد: من از رده سنی نونهالان فعالیتم را در این رشته آغاز کردم و از همان ابتدا نیز قهرمانی های مختلفی به دست آوردم ولی از همان ابتدا با ناملایمتی های زیادی روبه رو بودم و متاسفانه این کینه توزی ها تا زمانی ادامه داشت که مجبور شدم، دو و میدانی را برای همیشه کنار گذاشتم و از ورزش محبوبم دور شدم. وی افزود ...
در ایران فقط برای پرسپولیس بازی می کنم
. شرایط تیم ما شرایط خوبی است و امیدوارم امسال نسبت به سال قبل عملکرد بهتری داشته باشیم و اگر هم نتوانستیم قهرمان شویم حداقل نایب قهرمان شویم. زاهدی در مورد اینکه آیا از دو تیم مطرح اوکراین، شاختار و دینامو کیف پیشنهاد دارد یا نه، گفت: زمانی که در تیم قبلی بودم و فصل نقل و انتقالات بود از هر دو تیم پیشنهاد داشتم ولی در نهایت به زوریا اضافه شدم و در آینده هم چیزی مشخص نیست و اگر موضوعی باشد ...
رهایی از استرس و فشار به سبک راجر فدرر
آمدن با شکست وقتی از فدرر سؤال شد که در سنین جوانی چطور با شکست ها کنار می آمده جواب داد: همیشه بعد از هر شکست بی نهایت ناراحت و غمگین می شدم. گاهی وقت ها کل مسیر بازگشت به خانه را گریه می کردم. پسری احساساتی بودم و دوست داشتم احساساتم را نشان دهم. خانواده ام و دوستانم به من می گفتند که رفتارم احمقانه است. آن ها می گفتند که دیگرانی هم هستند که خوب بازی می کنند و برنده می شوند. قرار نیست همیشه ...
قهرمانی، مهم تر از همه پرتاب های 3 امتیازی دنیا!
همیشه محو شود. به عنوان یک بازیکن حرفه ای بی قرار بودم اما اکنون شاد و خوشحال هستم. در مجموع، بسکتبال ایران را چطور می بینید؟ من پیش از این که به ایران بیایم اطلاعات کافی جمع آوری کرده بودم اما وقتی وارد اینجا (ایران) شدم به این نتیجه رسیدم کیفیت چیزی که در بسکتبال ایران وجود دارد از اطلاعاتی که من به دست آورده بودم بالاتر است. ایران موقعیت بسیار خوبی در بسکتبال آسیا دارد. من ...
در روزهای سخت خواندن مثنوی معنوی به من کمک کرد/ دوست دارم کتاب لنگرگاهی در شن روان را صوتی کنم
زمان هایی که از قضا خیلی هم مصدوم می شدم در فیزیوتراپی سعی می کردم که مطالعه داشته باشم و آن کتاب هایی که دوست داشتم را بخوانم. این یک فرصت خوبی بود که بتوانم یک مقدار مطالعه ام را بیشتر کنم و الان هم چند سالی است که فوتبال را کنار گذاشته ام و توانسته ام فرصت های بیشتری را برای خواندن کتاب پیدا کنم. در آن مقطعی که درگیر فیزیوتراپی بودم توانستم زبانم را هم بهتر کنم یعنی توانستم روی زبان انگلیسی کار ...
پرستار ملی پوشی که معدن طلا دارد
؟ شاید کوهنورد می شدم چرا که خیلی این رشته را دوست دارم اما به دلیل کارم نمی توانم زیاد به کوه بروم. به شنا نیز علاقه دارم. اهل فوتبال هم هستید؟ نه آنچنان؛ بیشتر فوتبال هایی که خیلی مهم است را تماشا می کنم مثل بازی های ملی، بازی هایی که یک طرف آن پرسپولیس باشد یا استقلال را دوست دارم اما طرفدار هیچ کدام نیستم. دوست داری بچه هایت مانند خودت قهرمان شوند؟ ...
کارگاه را از پارکینگ خانه ام شروع کردم/ آموزش به هزار بافنده/ مسئولین بانوان کارآفرین را حمایت کنند
می رفتم و 15 روز آموزش داشتم. قرار داد آموزش بسته بودم و نمی توانستم بچه ام را برازجان بگذارم. پس این مشکلاتی پیش می آورد که وقتی در خانه نباشی یک مشکل است. از نظر مالی فرش چیزی نیست که سرمایه اش دو میلیون باشد. از نظر مالی باید دست پری داشته باشید. به دلیل اینکه ما رنگ ریزی در استان نداریم مجبور بودم مواد اولیه را از استان فارس تهیه کنم. کارگاه رنگ ریزی در استان نداریم و بارها تقاضا داده ایم ولی ...
انتقاد تند اشکان دژاگه از رفتار تیم ملی و تراکتور
من به لیگ یک قطر آمدم. من خیلی وقت بود که با تیم الشحانیه در تماس بودم حتی پیش از اینکه به تراکتور ملحق شوم. امسال قسمت شد و پس از صحبت با بدنساز ایرانی این تیم متوجه شدم که تلاش زیادی برای صعود به لیگ برتر در سال جاری دارند و خیلی دوست دارند که من هم در تیم شان باشم. با فکر و صحبت هایی که داشتم این تصمیم را گرفتم و خدا را شکر راضی هستم. با این تیم به جام جهانی می رویم بازی های ...
با مرغک کانون به هر مقصدی می توان رسید
، پنهانی، تدریس کردم. آن دوران با وجود تمام سختی هایش شیرین بود. روزانه مقاله ها و کتاب های بسیاری می خواندم و بعد در کلاس اجرا می کردم. آنقدر هیجان داشتم که برای همکارانم تعریف می کردم. آنها هم بنده را به سبب خلاقیتی که در طرح درس ها می دیدند، تشویق می کردند اما در اصل کتاب هایی که خوانده بودم دلیل اصلی رشد من بود و به یقین رسیدم خواندن کتاب ، باعث جهش در اجرای تدریسم شد. ...
بازنشر گفتگوی سید فؤاد توحیدی با استاد فقید جواد چراغی پور از نی تا ساکسیفون
.... قربانشاه و پدر در آنجا ساز می زدند. قربانشاه عادت داشت وقت نی زدن راه برود ولی پدر من نشسته می نواختند. نی آن ها به شیوه اصیل کرمانی یعنی لَبی نواخته می شد. آنقدر من شیفته صدای نی بودم که وقتی قربانشاه راه می رفت و می نواخت من هم کنارش راه می رفتم و نگاه از او برنمی داشتم. بیشتر ردیف می زدند و دستگاه های موسیقی کلاسیک ایرانی را اجرا می کردند ولی گاهی از رُهای موسیقی کرمان را هم می ...
گرجستانی : سرجوخه بیش از مردم عادی بر مدیران موثر است
که من وارد این حرفه شوم. من هم تا پایان دبیرستان پیگیر بودم، اما بالاخره جوانی است و انتخاب های خامی که پیش می آید. وی افزود: چند سالی که به گریم در سینما مشغول بودم، پدرم همواره زمزمه ها و گلایه هایش را از من داشت. تا اینکه بالاخره حدود 10 سال پیش که به دانشگاه رفتم و در رشته گرافیک تحصیل کردم، همزمان با تشویق ها و حمایت های بابا به همان سمت که عاشقانه دوست داشتم سوق داده شدم. البته حضور و ...
از انتخاب همسر تا فرزندآوری/ این خانواده، همه چیزش قرآنی است
فرزند دوم خانواده بودم بعد از اینکه وارد عرصه حفظ قرآن شدم خواهر و برادرهای کوچک ترم همه حفظ قرآن را آغاز کردند. برادر کوچک تر من حافظ بیش از 20 جز قرآن هستند. خواهرم ستاره نیز بیش از 10 جز قرآن را حفظ کردند و رتبه اول کشوری را در مسابقات دانشجویی و رتبه دوم مسابقات کشوری دانش آموزی را کسب کرد و در حال حاضر نیز یکی از بهترین پزشکان متخصص است. صحبت هایمان گل انداخته بود که صدای اذان از گلدسته های مسجد محل به گوش رسید و ادامه گفت وگو به وقت دیگری موکول شد. انتهای پیام ...
لوپز: ایران همیشه در قلب من و کی روش قرار دارد
قرار دارد و هیچ وقت این کشور را فراموش نمی کنم و دوست دارم یک بار دیگر به ایران برگردم. خاطرات حضور در تیم ملی و کشور ایران همراه کارلوس کی روش برای همیشه در ذهن من ثبت شده و این خاطرات در کشور ایران و تیم ملی فوتبال ایران تا آخر با من خواهد ماند. خود شما چطور، نتایج و اخبار تیم ملی را پیگیری می کنید؟ حتما خبر دارید که تیم ملی ایران طی یک بازی سخت در لبنان موفق شد این تیم را شکست دهد؟ ...
نان رسانی به 50 خانوار با بسته بندی نمک
نه به این دلیل که دنبال پول و حقوق بیشتر باشم، نه. اصلاً نمی توانستم فرمانبردار خوبی باشم؛ گرچه مسئولیتم را به خوبی انجام می دادم و تمامی مدیرانی که با آن ها کار کردم از من رضایت کامل داشتند اما همان طور که گفتم برای کارمند شدن ساخته نشده بودم. آخرین جایی که به عنوان کارمند مشغول شدم واحد تولیدی در حوزه شوینده های بهداشتی بود. خیلی دوست داشتم وارد عرصه تولید شوینده ها شوم اما شرایطش ...
الماس ذوبی ها به سیم اخر زد
قاسم حدادی فر که طی سالیان اخیر به عنوان ستاره و نماد ذوب آهن محسوب می شده، با سریال مصدومیت هایی که گریبانش را گرفته نتوانست فصل را با سبزپوشان به اتمام برساند . او در این فصل البته قرار بود بار دیگر در جمع ذوبی ها حاضر شود اما مدعی است اتفاقاتی شکل گرفته که تصمیم به قطع همکاری اجباری گرفته است. بعد از شکست روز گذشته ذوب آهن برابر پیکان، کاپیتان سابق سبزپوشان درباره این جدال می گوید ...
کابوس نیمه شب
ا با خود می کشاند به آنجا که دلش می خواست. بعدها که بزرگتر شدم زندگی به من آموخت بهتر است که خودت باشی، زیرا که جامعه هوشمند است و انسانهای واقعی را ارج می گذارد. بگذریم، تمام آرمانها و شوق زندگی من در دیوارهای عاطفه و حیاط پدر بزرگ ها و بازی با برنا، علی و ... و دختری به نام معصومه که چند سال از من بزرگتر به نظر می آمد و من تمامی روز بر روی تخته سنگی روبروی در خانه شان در مجاورت خانه عموی مادرم ...
