سایر منابع:
سایر خبرها
خاطرات یک هموطن جانباز ارمنی از نجات همرزمانش
احمدزاده ، فلج شده بود. بعد از چند سال برای دریافت کارت خدمتم به ستاد لشکر در شهرستان گرگان رفته و سراغ احمدزاده را گرفتم. گفتند که او در همین جا، کار دفتری می کند. رفتم و او را دیدم. وقتی مرا شناخت، گفت: من نسبت به تو بدی کردم! و این هم تاوانی است که پس می دهم! گفتم: تو اشتباه می کنی. این حادثه می تواند برای همه اتفاق بیفتد. ما ارمنی ها نیز همراه با شما در این کشور خدمت کردیم و خون می دهیم . در ...
یک زن زندانی، پول جمع شده در گلریزانش را به هم بندی اش داد تا اعدام نشود
پایگاه خبری علت : صبح امروز (چهارشنبه) بود که خبری تحت عنوان زن جوان 24 ساعت فرصت دارد تا قصاص نشود منتشر شد؛ ماجرا از این قرار بود که 11 سال پیش، دختر جوانی که آن موقع 23 سال داشت و با اصرار و اجبار پدر و مادرش در سن 17 سالگی با مردی 70 ساله ازدواج کرده بود، مرتکب قتل شده بود و حالا پس از گذشت 11 سال از آن حادثه و صدور حکم قصاص و تایید حکم در دیوان عالی کشور، کار به اجرای حکم قصاص رسیده ...
آرش میراحمدی و مرجان صفابخش: ما در بچگی ازدواج کردیم!
پول دربیاوی و هزینه های مختلف بچه ها را بدهی اما در اصل وارد چرخه اصلی زندگی شده ای. شاید تا قبل از بچه دار شدن حتی شعاری مانند رعایت مصرف درست آب هم یک چیز مسخره باشد اما حتی این چیزها هم بعد از بچه دار شدن برایت مهم می شود و نگاهت در مدار درستی از زندگی قرار می گیرد. فرصت های دونفره آرش: زمان دونفره من و همسرم سر جایش است. شاید به نوعی از سیاست زنانه باشد اما ما همیشه فرصت ...
حکایتی زیبا از تشرّف خدمت امام زمان (ع)
سکوت کردند و با من همراهی نکردند. آیت الله شیخ اسماعیل نمازی شاهرودی از سلسله سعادتمندان و زمره نیکبختانی است که در سفر بیت الله پس از حادثه ای هولناک به همراه جمعی از حاجیان و زائران خانه خدا، موفق به دیدار جمال دلربای حضرت بقیهالله ارواحنا فداه می شود. حادثه از آن جا آغاز می شود که با اشتباه و غرور و حرف نشنوی یکی از رانندگان به نام اصغرآقا اتوبوس حامل حجّاج در برهوت و ...
مدیر تلگرامی که ماهی 30 میلیون درآمد دارد
...: در وبلاگ هیچ سررشته ای نداشتم فقط از عکس، شعر، جوک و کلا مطالبی که به نظرم جالب می آمد را در وبلاگم قرار می دادم. آن موقع بود که استعداد خودم را در این زمینه کشف کردم که چقدر خوب می توانم جذب مخاطب کنم. بعد دیدم بلاگفا امکاناتش کم است وارد بلاگ اسپات شدم. در آنجا در عرض 4ماه به رتبه زیر 100 ایران رسیدم. اصلا نمی دانستم الکسا چیست. بقیه کامنت می گذاشتند که خبر داری چه کار کرده ای ...
این زنان، سرپرست خانوارند
. گفتند خانه های کوثرکمک شان می کنند. همان هایی که با هدف توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و تحت نظارت شهرداری تهران تأسیس شده اند اما بعد پیمانکارها آمدند و پرداخت ها نامنظم شد و فاطمه از آنها هم دل کند. فاطمه دست هایش را روی هم می گذارد، تکیه می زند به پشتی و ادامه می دهد: سرای محله شوش، مطهری، مظاهری، همه جا رفتم. اتاق نمی دهند گفتند در همین راهروها کار کنید. محصولاتتان را بیاورید و ...
شگفتی های دختر هنرمند 70سانتی در تهران
. دیگر هیچ جای دیگر تا این اندازه بازدید کننده نداشتم. *من را کبوتر کن پیش مادرم بروم فریبا تا قبل از 26 سالگی آنقدر شهرت نداشته که بتواند کارهایش را جایی به غیر از خانه بفروشد اما ماجرا برمی گردد به زمانی که مادرش سکته می کند و او را برای درمان به تهران می آوردند: وقتی مادرم سکته کرده بود هیچ کس به من نمی گفت چه اتفاقی افتاده است. من برای سلامت مادرم به مشهد رفتم و دعا کردم ...
ایت الله بهجت را بهتر بشناسیم/عکس
تنها بچه ها که همه موجودات و جنبنده هایی که در خانه بودند در پناه ایشان آزادی داشتند. اصلا اجازه سم پاشی و کشتن موجودات را نمی داد و بارها بنده را توبیخ می کرد که مگر نگفتم مگس را نکش! در فصل بهار معمولاً مگس به اتاق ایشان می آمد. صبح ها هنگام کارها و مطالعاتشان به وسیله بادبزن یا عصا مگس ها را این طرف و آن طرف می کردند. گاهی بنده زودتر از ایشان می رفتم و حساب همه مگس ها را می رسیدم تا ...
شیوه تربیتی شهید مفتح غیر مستقیم بود
... روز 27 آذر تا مسیری با ایشان رفتم و بعد سوار ماشین شدم که به تجریش که مدرسه ام در آنجا بود بروم. ساعت حدود ده صبح از دفتر مدرسه مرا خواستند و در آنجا به من گفتند: ظاهراً پدر ترور شده اند، منتهی از شهادتشان حرفی نزدند. من همراه معلم دینی مان آقای حکیمی به منزل شهید مطهری رفتم. در آنجا بود که علی آقا و آقامجتبی خبر شهادت پدرم را به من دادند. یکی دو ساعتی آنجا بودم و بعد به خانه مان در خیابان ...
شنیدن جواب منفی برای کمک مالی منجر به قتل شد
پلیس آگاهی استان ایلام قرار گرفت. خبرگزاری ایرنا و باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از پلیس خبر دادند متهم با اعتراف به قتل مرد کارمند در اظهاراتش به پلیس گفت: من در آبدانان زندگی می کنم. در زمان جنگ تحمیلی دچار موج انفجار و بیماری اعصاب و روان شدم و حتی پرونده بالینی در مطب یک پزشک دارم. با توجه به شرایطی که داشتم به سختی هزینه زندگی ام را تامین می کنم. بنابراین با مدارکی که از بیماری ام ...
نجات خانم معلم از دام پسر شیشه ای
... یکی از شاهدان گفت: من در حال عبور از کوچه بودم که دیدم مرد جوانی این زن را گرفته است و به زور او را به طرف خانه ای می کشاند. فریادهای زن بی گناه بلند شده بود که با چند نفر به کمکش رفتیم، اما قبل از اینکه به آنها برسیم، مرد آدم ربا موفق شد او را به داخل خانه اش بکشد و در را ببندد. ما بلافاصله به پلیس خبر دادیم و از سوی دیگر فریادهای زن جوان را از داخل خانه می شنیدیم که از ما می خواست به داخل ...
اعدامی زنده شده همچنان نیازمند کمک
پزشک قانونی که زمان اجرای حکم در محل بوده، مرگ او را تأیید کرده بود مستحق تخفیف تشخیص داد و حکم اعدام او را به حبس ابد تبدیل کرد. وقتی خبر زنده شدن علیرضا رسانه ای شد، زندگی شخصی این مرد نیز زیر ذره بین رفت و مشخص شد او سه فرزند دارد و پنج سال قبل از اجرای حکم زندانی شده بود. فرزندان وی به دلیل شرایط بد مالی ترک تحصیل کرده بودند و تحت نظر کمیته امداد قرار داشتند تا اینکه خیرین به سه فرزند علیرضا و ...
فریبا کوثری: بعد از خدا به مادرم تکیه می کنم
تربیت شویم و ادب را زیر پا نگذاریم. یادم است سال ها قبل، وقتی که 18 ساله بودم، به جشن تولد دوستی دعوت شده بودم. آن زمان اولین باری بود که مادرم اجازه داد من تنهایی به آن جشن بروم، هر چند تا خانه دوستم هم من را همراهی کرد. از این موضوع دلگیر نشدید؟ نه، چون حساسیت های ایشان در آن مقطع به این دلیل بود که ما به قوانین خانواده احترام بگذاریم. شاید باورتان نشود با گذشت سال ها هنوز ...
خاطرات تلخ زن آمریکایی از توهین به مسلمانان در آمریکا
بچه های 8 ساله مسلمان می خواهند که علامت شناسایی داشته باشند. می خواهند مساجد اسلامی را ببندند، از ورود مسلمانان به آمریکا جلویگری کنند و حقوق شهروندی را از ما بگیرند. به عنوان یک زن مسلمان زندگی برای من سخت شده است. در سال گذشته صدها ایمیل و پیام اینترنتی نفرت انگیز و نژادپرستانه دریافت کرده ام. در کافی شاپ از ورود من جلوگیری می کنند. رئیس شوهرم در اداره، جلوی مشتری ها به او تهمت تروریست بودن ...
پایان شوم دوستی با دختر 16 ساله
اول بگوید. مرد جوان که آرامش من را دید این بار شمرده تر گفت: دخترم تینا 16 ساله است. روز گذشته برای خرید از خانه خارج شده، اما غیبتش طولانی شد. همه جا را دنبالش گشتم، اما هیچ اثری پیدا نکردم. انگار دخترم آب شده و به زیر زمین رفته است. وقتی از گشتن ناامید شدم، به کلانتری رفته و شکایت کردم و حالا برای پیگیری پرونده و پیدا شدن دخترم از شما تقاضای کمک دارم. بعد از خواندن محتویات پرونده به ...
شهادتی که با اشاره حضرت زهرا(س) سند خورد
و بعد از کنار زدن جلبک ها و خزه هایی که روی آب بود، ظرف های مان را پُر کردیم و به سمت خانه حرکت کردیم. وقتی به حیدریه رسیدیم صدای شیون زنی نظرمان را به خود جلب کرد، وقتی به جلو رفتم زن ماست فروش محل را دیدم که دارد گریه و زاری می کند و به زبان عربی می گوید: تو این همه جنازه من تو را چطور پیدا کنم؟ و با دو دست محکم به سرش می زد. وقتی به داخل حیدریه رفتم از اول تا آخر حیدریه ...
قتل کارمند بنیاد شهید با ضربات چاقو
سال پیگیری به نتیجه نرسیدم تا این که روز دوشنبه برای بررسی پرونده ام به اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران ایلام آمدم که کارمند میانسال اعلام کرد من شرایط لازم رابرای دریافت کمک مالی ندارم و پرونده ام قابل رسیدگی و پیگیری نیست. با شنیدن این حرف ها به شدت عصبانی شدم واز آنجا خارج شدم. متهم به قتل تصریح کرد: با تهیه یک قبضه چاقو دوباره به آنجا بازگشتم و سراغ مرد کارمند رفتم و با چاقو ضربه ای به وی ...
قتل فجیع یک زن جوان در شهر ری
خانه بیرون آمد و به محض روبه رو شد ن با من شوکه شد . من همان موقع همسایه ها را خبر کرد م تا مانع فرار احمد شوند . به د نبال اظهارات این مرد پلیس به خیابان فد اییان اسلام رفت و د ر بازرسی صند وق عقب خود رو احمد با جنازه مثله شد ه یک زن جوان روبه رو شد . احمد 53 ساله د ر همان بازجویی مقد ماتی به قتل ناد یا 27ساله اعتراف کرد . وی د ر تشریح جزئیات ماجرا گفت: من رانند ...
عابدینی به من دروغ گفت تا پرسپولیسی شوم
خواست آن را امضا کنم. فقط متوجه شدم یک رقم شش هزار مارک داخل آن کاغذ نوشته شده است. تا این رقم را دیدم عنوان کردم اجازه دهید من فردا به همراه دوست خود به باشگاه بیایم. به همراه آقای پیشکسوت رفتم و متوجه شدم در آن برگه که آورد تا آن امضا کنم نوشته شده بود که او نماینده تام الاختیار من است و همه پول قراردادم را او از باشگاه می تواند بگیرد و بعد در اختیار من قرار دهد. متوجه شدم این آقا پانزده هزار ...
استاد فرشچیان: قلب و روحم در ایران است
...، روز عاشورا، مادرم گفت برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم من حالا کاری دارم. بعدا می روم. به اتاقم رفتم اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد. قلم برداشتم و تابلوی عصر عاشورا را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست. بدون هیچ تغییری. الان که بعد از سی سال به این تابلو نگاه می کنم، می بینم اگر می خواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود می ...
فیلم های تلویزیون در آخر هفته
سقف اتاق منه به کارگردانی مجتبی چراغعلی، جمعه 11دی ماه ساعت 10:00 از شبکه سه سیما پخش می شود داستان این فیلم درباره مسعود و سیما زن و شوهری است که از شهرستان به تهران آمده و هر شب خانه یکی از اقوام می باشند . در یکی از روزها وقتی آن دو از خانه یکی از فامیل ها طرد می شوند، به دلیل اینکه جا و مکانی ندارند برای خوردن شام به یک سالن عروسی می روند و خود را به عنوان اقوام مادری داماد جا می زنند ...
جزییات قتل کارمند بنیاد شهید در ایلام
آگاهی استان ایلام قرار گرفت. خبرگزاری ایرنا و باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از پلیس خبر دادند متهم با اعتراف به قتل مرد کارمند در اظهاراتش به پلیس گفت: من در آبدانان زندگی می کنم. در زمان جنگ تحمیلی دچار موج انفجار و بیماری اعصاب و روان شدم و حتی پرونده بالینی در مطب یک پزشک دارم. با توجه به شرایطی که داشتم به سختی هزینه زندگی ام را تامین می کنم. بنابراین با مدارکی که از ...
عجیب ترین موزه ایران در خانه سردار
گفتمان ما | بیرون خانه با خانه های اطراف هم فرق دارد. تابلویی بزرگ روی دیوار نصب شده که یادآور تابلوهای فرهنگی مساجد است. بالای تابلو هم بنری بزرگ از چهره شهدا نصب شده و دقیقا فضای بیرونی خانه را شبیه مراکز فرهنگی کرده است. وقتی داخل خانه می شویم اوضاع جالب تر می شود. حیاط خانه به دو درب ختم می شود. یکی اندورنی و دیگری به نظر می رسد اتاق مهمان نشین باشد اما وقتی درب اتاق باز می شود، شما با عجیب ...
واکنش به ادعای شجونی درباره مرحوم فلسفی
آخوندها فکر کردید می توانید شاه را برکنار کنید؟ تو می روی منبر باید با ما همکاری کنی... دیدم دونفری یک چمدان به چه بزرگی را دارند می آورند. چمدان را وارونه کردند روی میز. روی میز پر شد از عکس بنده با یک خانم، من دیوانه شدم رفتم مستقیم خانه آقای فلسفی. گفتم شما پدر مایی، رئیس جامعه وعاظی. نگفت برای من هم درست کردند. فلسفی پا شد و راه رفت و گفت هر کسی که فیلم برداری کرده غلط کرده. یه ذره حالم جا آمد ...
لبخندهای بالیوودی قاتل آتش افروز در دادسرا
...: بهمن ماه سال 91 بود که ماجرای این قتل رقم خورد. آن روز به ماموران پلیس خبر یک آتش سوزی عمدی رسید. بلافاصله کارآگاهان راهی محل حادثه در یک کارگاه مبل سازی در خیابان مازندران حوالی میدان امام حسین شدند. با حضور ماموران در محل مشخص شد که کارگاه مبل سازی در آتش سوخته است و کارشناسان و ماموران آتش نشانی پس از حضور در محل متوجه عمدی بودن این آتش سوزی شده اند. اما این پایان ماجرا نبود. ...
قتل کارمند بنیاد شهید در مقابل دیدگان مردم
ساختمان بالا رفته و چاقو را در شکم کارمند فرو کرده بود. مرد از اتاق مقتول بیرون آمد و آرام و خونسرد پله های راهروی اداره را طی کرد و در حیاط مرکزی ایستاد. کارمند ان و مردم وحشت زده ای که در حیاط مرکزی اداره ایستاده بودند دیدند که مرد بی هیچ حرفی منتظر رسیدن پلیس ایستاده و در نهایت خود را تسلیم کرد. کارمند بنیاد شهید در راه بیمارستان جان باخت ماموران با حضور در اداره ...
نقش های منفی سینمای ایران
گرفتن چک های ناصر از آن ها می رود، بی آن که بداند وارد بازی هولناکی خواهد شد که در آن گرگ ها یا دندان های تیز و کند منتظر طعمه جدیدی می گردند. بازی خیلی راحت و با منتسب (داوود فتحعلی بیگی) آغاز می شود او در ظاهر مثبت ترین مرد منفی ماجراست، بعد به صبوری (عنایت بخشی) می رسیم، مردی که تنها بازار و پول برایش مهم است و نگاهی بی حیا به گلرخ ندارد، اما دیالوگ های رد و بدل شده بین آن ها خبر از ...
تفاوت مهم پیامبر(ص) با بقیه انسان ها در چیست
هدایت می کنیم؛ یعنی اگر کسی بنا است هدایت شود با این کتاب الهی هدایت می شود، همان کلمه ای که به تو القاء شده و همه حقایق ایمان و کتاب الهی در آن مندرج است. در روایت دارد عنوان بصری به امام صادق(ع) عرض کرد: آقا من به محضر شما آمده ام تا از شما علم یاد بگیرم. در این روزهای اواخر عمرم خیلی بالا و پایین کردم و بعد به مسجد النبی رفتم و ایشان را واسطه بین خودم و خدا قرار دادم تا شما من را راه دهید و من ...
تزریق درس بعد از دانشگاه
خواست نامش را بدانم، مصرف ریتالین را در دوران لیسانس تجربه کرده بود. آن گونه که خودش می گوید قبل از شروع امتحاناتشان پول می گذاشتند روی هم تا یک نفرشان برود ناصرخسرو و برای شان ریتالین بخرد: راه یک شبه بود. می خواستیم درس ها رو فقط شب امتحان بخونیم، ریتالین تمرکزمون رو می برد و باعث می شد بی خوابی سراغ مون بیاد. من تو 15 دقیقه 50 صفحه از کتابم رو می خوندم. ولی بعد از چند ترم امتحان کردن این روش دچار ...
قتل مادر برای زندگی در فرنگ
وقتی پلیس در آپارتمان پیرزن 70 ساله را شکست و جسدش را وسط خانه دید همسایه ها گفتند که صدای جروبحث او و دخترش مریم را شب قبل شنیده اند. مریم، دختر 35ساله سنگین وزنی است که با پیکان قدیمی سفیدرنگش در شهر مسافرکشی می کرد. او به تازگی با پسری جوان آشنا شده بود و می خواست به هر قیمت شده خانه پدری اش را بفروشد و همراه او به خارج از کشور برود. اما آن شب درگیری او و مادرش داستان را جور دیگری تمام کرد ...