نیمار: بیشتر از آنچه که لیاقتش را دارم مورد انتقاد قرار می گیرم
سایر منابع:
سایر خبرها
آزاده مسیح زاده سکوتش را شکست/ آقای فرهادی چرا فقط از من امضا گرفتید
پرسید شیراز را چقدر می شناسی؟ گفتم من شیرازی ام. همه جایش را می شناسم. پرسید مکان های تاریخی؟ رستوران ها؟ ... گفتم همه جا. حتی جاهایی را سراغ دارم که توریست ها را نمی برند اما خیلی مهم و جذاب اند. آقای فرهادی گفت پس توی همین جلسه شماره ملی ات را می گیریم که برایت بلیت هواپیما بگیریم و هفته بعد با گروه ما به شیراز بیایی. حین همین صحبت ها آقای فرهادی اشاره ای کرد به فریده شفیعی که در تمام آن ساعت ...
می ترسید پسرش سر نداشته باشد!
به شما قول دادم و عهد کردم که بعد از دو سال که نذرم تمام شد، دیگر نمی روم سوریه، این بار آخر است. با خنده گفت مادر! این آخرین دفعه است. قبلا هر موقع می رفت خیلی ناراحت بودم، خیلی دل نگران بودم، خیلی هراسان بودم، خیلی از پشتش دعا می کردم، این بار که رفت اتفاقا خیلی راحت بودم، یک طوری خوشحال بودم چون قبلا باهاش حرف زده بودم در مورد ازدواج و اینها، گفتم دیگر ازدواج کن و سر خانه و زندگی ات ...
گزارشی از از هیجانات منفی و تنش های نقش مادری
.... نه وقتی برای خودم دارم، نه انتظارات بقیه از من مثل قبل است. من بعد از زایمان ریزش موی خیلی شدیدی داشتم و هنوز بعد از دوسال ریزش مویم قطع نشده و این خیلی اذیتم می کند، تغییرات بدنی هم داشته ام که قابل درمان نیست. همه چیز برای من عوض شده درحالی که فرزنددار شدن در زندگی همسرم آنقدر تاثیر نگذاشته و گویی برای او همه چیز مثل قبل است، فقط یک نوساناتی پیدا کرده و دوباره به شکل قبلی برگشته است. این ...
مهاجرت، به روایت های مختلف
برای فرصت مطالعاتی به آمریکا آمدم و بعد از شش ماه برگشتم ایران، دفاع کردم و این اتفاق باعث شد که به فکر مهاجرت بیفتیم. همسرم برای دکترا از کانادا پذیرش گرفت و عازم شدیم. وقت مهاجرت اولم 26 ساله بودم. الان دانشجوی پست دکترا هستم و چون فرزند شش ماهه دارم به صورت پاره وقت فعالیت می کنم. تا امروز که 4 سال است مقیم اینجاییم می توانم بگویم که حدود 70% اهداف مان را رسیده ایم. فکر می کنم اگر با این شرایط ...
جلب توجه حجاب دختر تنیسور ایران در گرمای سوزان استرالیا
شوم و تورنمنت های بیشتری بازی کنم. صفی از نادال و کریستیانو رونالدو به عنوان قهرمانان ورزشی خود نام می برد. اولی را به خاطر معرفی او به تنیس و دومی را به خاطر الهام بخشیدن به او برای نبرد در لحظات سخت، قهرمانان ورزشی خود می داند. او گفت: رونالدو نیز روزهای بسیار سختی را سپری کرد، من داشتم مستند او را تماشا می کردم و واقعا انگیزه داشتم که می توانم این کار را انجام دهم. ...
به بهانه سالروز تولد بهمن فرمان آرا/ با پول سینما، قبر هم نمی توانم بخرم
: بار آخری که رفته بودم دیدن عباس، آن قدر جان نداشت که حرف بزند. جراحی های مکرر و اشتباهات پزشکان امانش را بریده بود. برق چشم هایش نبود. امید به زندگی را همیشه در چشم هایش می شد دید. خبری از این امید نبود. ناامید شده بود. کم حرف می زد. بیشتر گوش می کرد. حرف زدن برایش سخت بود. گفت از کار تازه چه خبر؟ فیلم نمی سازی؟ گفتم دارم شروع می کنم. بعد هم اضافه کردم نقش اصلی این یکی را خودم بازی می کنم. چشم ...
سوادکوهی: تشنه مسابقه هستم
امیدهای جهان رفتم، بد آوردم. دچار تب و لرز شدید شده و حتی رئیس فدراسیون تلفنی به من گفت که کشتی نگیرم. شب مسابقه اصلا نخوابیده بودم و تا صبح زیر سرم بودم، صبح زیر دستانم را گرفته بودند برای اینکه به سالن بروم و درنهایت با همین وضعیت سوم شدم و خداراشکر دست خالی برنگشتم. این کشتی گیر مازندرانی گفت: از خدا می خواهم شرایطی ایجاد شود که به مسابقات خوب بروم. خیلی مصمم هستم و روز به روز شرایطم ...
ماجرای دوستی زارع پور و اردشیر یاری / دلایل طولانی مدیریت زارع پور چه بود؟ / زارع پور: شعار من آموزش و ...
. رفته بودم دوران دفاع مقدس. اما با این وجود من نفر دوم در رشته ادبیات فارسی شدم. تشویق نامه هم دارم و به عنوان دانشجوی ممتاز هم از نظر علمی و اخلاقی و تربیتی تشویق نامه کتبی گرفتم. بعد به آموزش و پرورش باشت آمدم و آنجا کار را شروع کردم. دو هفته ابلاغ آموزشی به عنوان دبیر ادبیات به ما دادند. بعد از دو هفته پیغام دادند که ابلاغ جدیدی دارید و بر اساس آن باید مدیر مدرسه راهنمایی بیدک شوید. از قضا آقای ...
خوشحالم که رنگی نشدم
دست آخر استخدام شدم. آن موقع وقتی برای حضور در آزمون معلمی ثبت نام می کردیم یکسری امتحانات عملی و تئوری داشت و بعد از قبولی در آزمون باید دوره 6ماهه کارآموزی را هم سپری می کردیم. بعد از طی کردن این پروسه معلم ورزش شدم و از همان موقع دوست داشتم در زمینه مربیگری کارهای نو انجام بدهم. وقتی هم که مربی وحدت شدم این تیم همیشه در انتهای جدول بود، اما با بچه ها خیلی صحبت کردم و به آنها گفتم ما باید خودمان ...
یادی از یک قهرمان اهل سنت
می دهیم یا پیش ما بمان و کار های اقتصادی انجام بده؛ یعنی کادر ما باش تا حمایتت کنیم و کار های اقتصادی انجام بده، ولی به ایران برنگرد. من به آن ها گفتم که مرگ در ایران را به زندگی کردن در خارج از ایران ترجیح می دهم؛ چون ایران وطنم است. من به خاطر وطنم از آن جدا بودم. آن ها به خاطر اینکه من ایران را دوست داشتم، اسیرم کرده بودند. اگر من هم مثل آن ها ضد مملکتم می شدم که همرنگ آن ها بودم ...
عبدالله روا: شاید بازیگر شوم
ادبی شرکت می کردم و چند بار مقام کشوری در حوزه شعر و ادبیات کسب کردم، اما برنامه ای در شبکه استانی ما به نام سیمای هنر پخش می شد که با اهالی ادب و هنر صحبت می کرد و یک بار هم سراغم آمدند و به عنوان شاعر با من مصاحبه کردند. بعد به من گفتند می توانم برای اجرا هم مناسب باشم؛ بنابراین بعد از مدتی در شبکه جهان بین تست اجرا دادم. واقعا به اجرا علاقه داشتید یا در سن و سالی که بودید فقط خواستید ...
پست جدید نفیسه روشن زیر درخت شکوفه +عکس
خانه ام و هم زن خانه. یکسری مسئولیت ها بر دوش خود من است. اوایل ازدواج پول آب و برق خانه را نمی دادم و منتظر می نشستم که خودش بیاید بدهد اما بعد از یک مدت متوجه شدم که پرداخت نکردن قبض ها می تواند منجر به قطع شدن آب و برق شود. (خنده) خیلی سخت است. نفیسه روشن دارای مدرک کارشناسی حقوق از دانشگاه آزاد اسلامی است یکی از پررنگ ترین سختی هایش کجاست؟ - یکی از پررنگ ترین ...
پرایدی که شبیه سانتافه شد
لهجه حرف می زند اما خلاقیت عمیدعلی به همین جا محدود نمی شود. او درخصوص سخنگوی خودرویی که ساخته است ،می گوید: بعد ازآشنایی با سیستم سخنگوی سمند، تصمیم گرفتم این سیستم را اضافه کنم اما بعدش با خودم گفتم خب چرا فقط فارسی صحبت کند؟ چرا انگلیسی و عربی و حتی لهجه شیرازی یا زابلی نتواند صحبت کند؟ پس برای تنوع و جذابیت بیشتر این زبان ها و لهجه ها حتی قابلیت اعلام روشن و خاموش شدن خودرو را هم ...
طاهرخانی: گلزنی در فرصت 4 دقیقه غیر ممکن نیست
امتیازی به ثمر رساند ادامه داد: ایمان به خدا باعث می شود هیچ وقت نا امید نشوم. می دانستم گل زدن در 4 دقیقه خیلی سخت است اما غیر ممکن نیست و با کمک خدا این اتفاق افتاد. این بازیکن در مورد تعداد بازی هایی که در این فصل انجام داده عنوان کرد: همیشه دوست دارم بازی کنم و به خاطر همین سعی می کنم در تمرین و مسابقه همیشه پر تلاش و با عملکرد خوبی باشم که بتوانم مربی را برای بازی کردنم قانع کنم. ...
رودریگو: مودریچ را پدر صدا می زنم چون فقط یک سال از پدرم کوچک تر است!
که در جام جهانی بعدی باید در کنارشان باشم. دوران فوتبالم در آن زمان تازه شروع شده بود. جام جهانی قطر: همه برزیلی ها می خواهند در قطر باشند. سخت تلاش می کنم به آنها برسم. اگر خوب بازی کنم شانس دارم. از چه نظر می توانی بهتر شوی؟ از همه لحاظ ها می توانم بهتر شوم. هر لحظه می توانم گل های بیشتری بزنم و پاس گلهای بیشتری بدهم. همه چیز برای حضور در جام جهانی به ...
زنان ایرانی با حجاب کامل در میادین بین المللی می درخشند/ قهرمان زندگی فرزندم هستم
...> بعد از 12 سال دوری حدود 2 سال است که در کنار پسرم هستم و به کارها و تفریحات او رسیدگی می کنم و در این مدت شاهد بودم که فرزندم از کنار من بودن احساس بسیار خوبی دارد. اگر به روزهای قبل از تولد فرزند خود بازگردید دوباره همین مسیر را ادامه می دهید؟ عشق و علاقه ای که ورزشکاران به حرفه خود دارند باعث می شود نتوانند آن را رها کنند؛ زیرا ورزش از نظر مالی نمی تواند تامین کننده باشد ...
گفتگو با طاهره جهانی | دوره آموزی که در 75 سالگی به دنبال یادگیری بورس بود!
دانشگاه هم هستم، مدیریت تایمی که برای خانواده اختصاص می دهم قطعا تحت تاثیر قرار می گیرد، اما تمام توانم رو به کار می گیرم که به وظایف دیگرم لطمه وارد نشود و کیفیت ارتباط را ارتقا دهم. 14- بهترین و بدترین خاطره دوره آموزش دادن چی بود؟ بهترین خاطر آموزش دادنم برمی گردد به خانمی که در سن 75 سالگی آمده بود آموزش بورس ببیند و خیلی هم تاکید داشت که می خواهد حرفه ای بشود تا بلند مدت در ...
بهنوش بختیاری: فضای مجازی حیا را از بین می برد!
تکنولوژی را دوست دارم و نمی خواهم بگویم از این فضا باید دور بود اما برای افراد مشهور شرایط کمی سخت می شود. وی بیان کرد: در حال حاضر یک سریال شبکه نمایش خانگی در حوزه کودک با نام قصه هزار افسون است که من مشغول به آن کارم. من عاشق بچه ها و حیوان ها هستم. شروع کارم با پشت صحنه بود و منشی صحنه بودم. کماندویی وارد این عرصه شدم و با پول کم و ساعات کاری بسیار زیاد این فضا را دنبال می کردم. ...
رویای استقلال زندگی زن جوان را به باد داد
این پای سفره عقد نشستم و یک سال بعد زندگی مشترکم را در شهرستان سرخس آغاز کردم با آن که هیچ علاقه قلبی به همسرم نداشتم ولی باز هم به خواست خانواده ام باردار شدم تا شاید وجود یک کودک به زندگی سردم گرمای خاصی ببخشد و من به این زندگی دل ببندم ولی با به دنیا آمدن دخترم نیز از شدت اختلافات ما کاسته نشد و درگیری و ناسازگاری های ما ادامه داشت تا این که 7 ماه قبل تصمیم گرفتم از حسن طلاق بگیرم و خودم ...
ناگفته های هولناک از آزار 7 زن توسط 2 پسر جوان
بیهوشی مورد آزار قرار گرفته است. پنج شاکی دیگر نیز در ادامه جلسه به تشریح ماجرا پرداختند. سپس رضا که دانشجوی رشته حقوق است، در جایگاه ایستاد و اتهاماتش را نپذیرفت. وی گفت: من به عنوان دی جی در مجالس و میهمانی ها کار می کنم و هیچ کدام از دختران جوان را نمی شناسم و با آن ها هیچ ارتباطی نداشته ام. فقط با یکی از شاکیان تلفنی چند بار صحبت کرده بودم. آن ها همگی از طریق اینستاگرام با هم دوست هستند ...
افشاگری ستاره پرسپولیسی درباره حضورش در استقلال
جامعه گلیم خودم را ازآب بیرون بکشم. به همین خاطر مرا به سالن بوکس برد و... تک پسر بودی و شاید پدرمی خواست نیما درکوچه و خیابان کتک نخورد و بوکسور شود؟ شاید همین طور بوده باشد اما خوب به خاطر دارم روزی که قهرمان بوکس نوجوانان تهران شدم پدرم گفت حالا می توانی بروی دنبال فوتبال! دیگر خیالش راحت شد که از کسی کتک نمی خوری؟ (با خنده) احتمالا همین طور بوده است ...
دختری که پس از مرگ پدرش دائما می دود
...، از وقتی که به یاد دارم، دونده بود. بچه که بودم دویدن او را در مسابقه ها تماشا می کردم و بالاخره، بزرگ تر که شدم، دوِ آهسته را با او شروع کردم. می توانستم قامت بلندش را از دور تشخیص بدهم که با قدم های سنگین حرکت می کرد. پدرم از آن دونده هایی بود که روی پاشنۀ پایشان می دوند و همیشه از بقیه جلوترند. پدر در 58 سالگی مریض شد؛ بیماری اش را آلزایمر زودرس تشخیص دادند. 64 سالش که شد، زوال ...
قتل برادر به خاطر سوء تفاهم
صدا زدم، اما کسی جواب مرا نداد. سپس برای جست وجو به اطراف کارخانه رفتم و با جسد خونینش روبه رو شدم. قتل بررسی های اولیه تیم جنایی حکایت از آن داشت مرد فوت شده بر اثر حمله حیوانات درنده کشته است، اما آثار خون داخل کیوسک نگهبانی و بریدگی های روی شکم وی این فرضیه برای مأموران پلیس قوت گرفت که به احتمال زیاد وی در درگیری با فرد یا افرادی به قتل رسیده است. بنابراین همزمان با ادامه ...
تجاوز به 7 زن با آبمیوه مسموم
آبمیوه مسموم حاوی ماده بیهوشی مورد آزار قرار گرفته است. پنج شاکی دیگر نیز در ادامه جلسه به تشریح ماجرا پرداختند. سپس رضا که دانشجوی رشته حقوق است، در جایگاه ایستاد و اتهاماتش را نپذیرفت. وی گفت: من به عنوان دی جی در مجالس و میهمانی ها کار می کنم و هیچ کدام از دختران جوان را نمی شناسم و با آن ها هیچ ارتباطی نداشته ام. فقط با یکی از شاکیان تلفنی چند بار صحبت کرده بودم. آن ها همگی ...
کورس سرهنگ زاده: هم زمان با شهرت در خوانندگی، گزینه وزارت شدم
ثبت شده است، حتی جوان ها با کارهای شما خاطره دارند... آهنگ های مرا چه در داخل و چه در خارج از کشور، خیلی ها خوانده اند. مسلما آهنگ به دلشان نشسته که تجدید می کنند و می خوانند. شما سابقه روزنامه نگاری نیز دارید. دراین باره صحبت کنید... من سردبیر کیهان بچه ها بودم. چگونه وارد روزنامه نگاری شدید و چرا رهایش کردید؟ با شروع کار هنری ام، آرام آرام کارهای دیگر مانند ...
مادرانه های آنا از پشت میله های پشیمانی
...> او می گوید، نوجوان بودم که درس و مدرسه را به بهانه های واهی رها کردم و در 18 سالگی به اصرار خودم و البته مخالفت خانواده با پسر همسایه مان ازدواج کردم. این زندگی که از همان اول با سختی، بی پولی، اعتیاد همسرم و کتک های بی پایانش شروع شده بود، فقط 10 سال دوام آورد و بعد من ماندم و دو دختر زیباروی و انبوهی از مشکلات که هیچ وقت فکر نمی کردم اینگونه مرا از پای در بیاورند. پدرم شغل آزاد ...
این "کرونا"ی لعنتی به من یاد داد...
22 تیرماه حوالی غروب، پدرم با صورتی سرخ و دستانی لرزان به خانه آمد، با نگرانی. پیشانی و دستانش را لمس کردم؛ از شدت تب و لرز، پیشانی اش همچون تنور داغ و دستانش همچون توپ های بزرگ برفی بود. با کشیدن لحاف رویش، عرق سردی از پیشانی اش سرازیر می شد و صدای دندان های به هم ساییده می آمد. مادرم با روش درمان خانگی با دادن دمنوش گیاهی و مُسکن و از همه مهمتر روحیه و عشق از او پرستاری می کرد. هرچند بارها و بارها اتفاق افتاده بود ولی این بار فرق می کرد. ته دلش نگران بود که مبادا کرونا باشد به خاطر همین مرا از خودشان دور می کردند. ...
سلفی جدید فاطیما بهارمست+عکس
که برحسب شانس از بین آن همه نامه ، نامه مرا باز کردند و تماس گرفتند تا در مسابقه شرکت کنم بعد از اینکه تهیه کننده تلفنی با من صحبت کرد پرسید واقعا 6 سال داری ؟! باورشان نمی شد تا اینکه به پدرم گفتند او را فردا به دفتر بیاورید تا ببینیم ما هم رفتیم و آنجا بود که ازم پرسیدند اگر بخواهی مانند یک مجری اجرا کنی چه می گویی و من هم هرچه را که قبلا در تلویزیون دیده بودم و در یادم ...
رفیق بازی زوج جوان را به دادگاه کشاند
به گزارش تاز ه نیوز، گوشه ای از محوطه بیرونی دادگاه خانواده چند دختر جوان لبخند زنان دور هم ایستاده و سرگرم صحبت بودند چند قدم دورتر پسر جوانی تنها ایستاده و به جمع شاد آنها نگاه می کرد اما در نگاهش نوعی عصبانیت، سرزنش و شماتت دیده می شد. دقایقی بعد پسر جوان با اشاره به یکی از دختران به او فهماند که نوبت رسیدگی به پرونده شان رسیده و سپس همراه وی به طرف ساختمان دادگاه رفتند در طبقه دوم وارد ...