سایر منابع:
سایر خبرها
خاطره تشابه اسمی ناصر عبداللهی با نویسنده صبح جمعه با شما
...> آن شب در داستانِ رادیو "مجید محسنی" نقشِ سربازی را بازی می کرد که دارد برای مادرش نامه می نویسد. سرباز با مادرش حرف می زد و می نوشت. بچه آنقدر تحت تاثیر حرف های او قرار گرفت که ناگهان دلش برای مادر تنگ شد و سریع به خانه برگشت. خانه شان دو کوچه پایین تر بود. این تاثیرپذیری از رادیو را همیشه برای دیگران تعریف می کرد. بعدها که به رادیو راه یافت، همیشه سعی می کرد حرف ...
مناجات خوانی طاهری ها با چاشنی معرفی یک شهید و کتابش +عکس و فیلم
جدی تر شد. نگاهی به چشمان آرام بابا انداخت و گفت: شاید جنگ حالاحالاها تموم نشه ؛ اما ممکنه من عوض بشم. هیچ تضمینی نیست که پنج سال دیگه، دو سال دیگه که درس من تموم شد، اون موقع هم همین آدم باشم. فیلم این خاطره گویی حسین طاهری را اینجا مشاهده کنید: تا راه کربلا باز نشود، برنمی گردم شب هفتم ماه رمضان هم در این هیأت حاج محمدرضا طاهری به معرفی شهید علیرضا کریمی پرداخت و ...
با مناجات نامه خوان پیشکسوت استان بیشتر آشنا شویم
و برخورداری از دعا های همیشگی او باعث شد او حالا یکی از مناجات خوان ها و استادان مطرح موسیقی و آواز شهر و استانمان شناخته شود. از علی اکبر رحیمی می گویم، ردیف دان آواز های ایرانی و مناجات نامه خوان، استاد مسلم آواز های سنتی و مسلط به دستگاه های موسیقی که در محافل بسیاری از جمله مراسم های معنوی ماه مبارک رمضان و مناجات های نیمه شب سحرگاهی اجرا داشته است. فرارسیدن ماه مهمانی خدا بهانه ای بود تا به ...
گفتگو با همسر شهید صادق دارایی | خوشا جانی که جانانش تو باشی
ام از گل نازک تر به من گفته باشد. حواسش به خانه و زندگی مان بود. می گفت مبادا کسی شب گرسنه در این محله بخوابد. یک دغدغه از جنس آرامش داشت و مدیری بود که هر کاری را به خوبی انجام می داد. طرح نان مهربانی را به راه انداخت مهربانی شهید صادق دارایی زبانزد خاص و عام است. تمام فکر و ذکرش کمک به مردم بود. طرح نان مهربانی را به راه انداخت. در پایگاه طفلان مسلم مدام وقتش را برای مردم می ...
اغتشاش گران سال 78 از دفتر رئیس جمهور خط می گرفتند/ تاج زاده مرتب با عناصر فتنه گر جلسه داشت/ ما در فتنه ...
انتظامی رسیدند، دیگر کار از کار گذشته بود. همان زمان افراد اصلی و سرشناس فتنه در میدان انقلاب حضور داشتند. این فتنه هشت ماه طول کشید. در طول این هشت ماه، ما حتی یک شب آرام نداشتیم و اگر عرض کنم که به اندازه 8 سال جنگ انرژی گذاشته شد، اغراق نکرده ام. یعنی قابل مقایسه است با توان و انرژی ای که استان تهران در 8 سال جنگ گذاشته بود. در آن هشت ماه خیلی از مردم می ترسیدند از شمال ...
دلیل خوشحالی صیاد شیرازی از گرفتن درجه سرلشکری چه بود؟
، مرجان، مهدی و محمد است. مهدی با 40 سال سن و مدرک دکترای علوم سیاسی در بنیاد شهید و امور ایثارگران مشغول به کار است و محمد با 38 سال سن دارای مدرک دکترای پزشکی است و در حرفه دندانپزشکی به مردم خدمت می کند. سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در سال 1323 در شهرستان درگز استان خراسان دیده به جهان گشود. شور مذهبی و انقلابی از همان دوران جوانی در وی مشهود بود و از فرماندهان مکتبی ارتش جمهوری اسلامی پس از انقلاب اسلامی بود که در هشت سال دفاع مقدس درخشید. صیاد شیرازی صبح روز شنبه 21 فروردین ماه 1378 توسط منافقان کوردل جلوی در منزلش ترور شد و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ...
محمدحسین خیلی خاکی بود! + عکس
...! واقعا تلاش کن نمازت قضا نشود. همیشه بعد از آنکه صحبت می کردیم زنگ می زد اول از همه می گفتم بابا جان نمازت قضا نشود؛ می گفت نه بابا جان، خیالت راحت باشد. حتی خدا رحمت کند با شهید ابراهیم هم بود. **: شهید مصطفی صدرزاده را می گویید؟ پدر شهید: بله، با این هم یکی دو بار اعزام شدند از تهران. وقتی باهاش صحبت می کردیم، متوجه شدیم. **: با شهید سید ابراهیم صحبت می کردید ...
صدای ماندگار در یاد ها
مجموعه حرف زدم. در مجموع نقش های بسیاری را گویندگی کردم. در طول آن سال ها هر هفته حداقل در دو فیلم گویندگی می کردم. یادش بخیر در استودیو های دوبله با منوچهر والی زاده، زنده یاد کاووس دوستدار، خسروشاهی، منوچهر نوذری و دیگر دوستان کلی خاطرات داریم، چون هم سن و سال هم بودیم. من را به نام آقای دیدنی ها می شناسند در سال های جنگ، همیشه موشکباران بود و کشتار. اما مردم کنار هم بودند ...
وقتی فرزند وزیرشعار کرمان بی سر برمی گردد
؟ محمدمهدی در وصیتنامه اش ابتدا به امام و شهدا درود فرستاده است. پس از آن درباره مادرش توصیه کرده و از خانواده معذرت خواهی کرده است. نوشته من را ببخشید، من فرزند لایقی برای شما نبودم. همچنین به کادر مدرسه توصیه کرده است که دانش آموزان را خوب هدایت کنید. از مردم خواسته است که جبهه ها را پر نگه دارند و پشت سر امام باشند. اگر الان محمدمهدی در منزل یا حسینیه را بزند و بیاید داخل، چه چیزی به ...