سایر منابع:
سایر خبرها
آزادی پس از رفتن تا پای چوبه دار
خاطر سختگیری هایش با او اختلاف پیدا کردم. وقتی دوستانم را می دیدم که شوهران جوان دارند به آنها حسادت می کردم و از اینکه همراه مرد سالخورده ای بیرون می رفتم، خجالت می کشیدم تا اینکه با بهنام آشنا شدم. او راننده خودروی مسافربری بود که یک روز سوار آن شده بودم. بعد از آشنایی، با او درددل کردم که به من ابراز علاقه کرد و پیشنهاد قتل شوهرم را مطرح کرد. مدتی که گذشت پیشنهادش را قبول کردم و با همدستی او شوهرم ...
پیامبر بیت المال را چگونه اداره می کرد؟
.... پیامبر(ص) به منبر رفت و پس از حمد خداوند، فرمود: همانا من کسی را برای کاری می فرستم و او می آید و می گوید این، زکات و آن دیگر، هدیه ای است که به من داده اند! پس چرا در خانه ی پدر و مادر خود نمی نشینند تا ببینند آیا هدیه ای برای او می آورند؟ به خدایی که جان من در دست قدرت اوست، کسی که چیزی از زکات را بردارد روز قیامت بر گردن او[ به صورت آتش] پیچیده می شود. آن حضرت پنج نفر را از مسجد بیرون ...
سرکرده 19 ساله باند آدم ربایی در تهران
آزار و اذیت قرار دهند. پسر جوان می گوید کمبودهای زندگی اش باعث شده تا به پسرهای همسن و سالش حسودی کرده و تصمیم بگیرد دست به سرقت بزند. امید که به اتهام آدم ربایی، سرقت و آزار و اذیت پسر دانش آموز دستگیر شده است، از زندگی اش می گوید. چند برادر و خواهر داری؟ من در یک خانواده پر جمعیت در جنوب غرب تهران بزرگ شدم. هفت فرزند هستیم و چون پدرم کارگر ساده بود با سختی بزرگ شدم و حتی ...
جنایت، فرجام عشق خیابانی
به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ؛ عقلم را به کلی باخته بودم و جز او به هیچ کس دیگری نمی توانستم فکر کنم. من و رامین در راه مدرسه با هم آشنا شدیم و یک سال پس از این دوستی خیابانی در حالی که 20 سال بیشتر نداشتم، هنگامی که با مخالفت فراوان خانواده ام برای ازدواج با رامین روبه رو شدم، دست به خودکشی زدم و تا یک قدمی مرگ پیش رفتم. پدرم به شرطی موافقت خود را با این ازدواج اعلام کرد که چند سال در ...
4 قاتل دیروز اعدام نشدند، آزاد شدند
صادر کردند. آزادی پس از 12 سال آخرین متهمی که صبح دیروز با حکم قضات جنایی از زندان آزاد شد، مردی است که 12 سال پیش پس از یک مشاجره با همسرش او را به ضربات چوب به قتل رساند. این مرد پس از دستگیری درباره انگیزه خود از این جنایت به ماموران گفت: وقتی با همسرم ازدواج کردم، او یک پسر جوان داشت که قرار بود بعد از ازدواج با دایی اش زندگی کند ولی این پسر مرتب در خانه ما بود و ...
دستگیری قاتل مسلح تحت تعقیب اینترپل
2 برادر کینه جو که در پی خونخواهی برادرشان، پدر قاتل را با شلیک گلوله در هرات افغانستان به قتل رسانده و به ایران گریخته بودند در حالی که تحت تعقیب پلیس بین الملل (اینترپل) قرار داشتند، با ردیابی های اطلاعاتی کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی شناسایی و در مشهد دستگیر شدند. به گزارش خراسان، رئیس پلیس آگاهی خراسان رضوی روز گذشته با تشریح این پرونده جنایی گفت: محتویات پرونده ای ...
با چنگیز جلیلوند از ماشین دودی تا کوهنوردی
. خانه ما درست نزدیک ریل ماشین دودی بود و یکی از کارهای من در آن زمان این بود که زمانی که ماشین دودی از نزدیک خانه مان شروع به حرکت می کرد، دائم می پریدیم بالای ماشین و می پریدیم پایین و داخل واگن ها می دویدیم و در نهایت یکی از نگهبانان ماشین دودی با چوب زد توی سر من که هنوز هم جای این شکستگی روی سرم باقی است. اصالت لری، متولد شیراز من اصالتا لر هستم ولی در شیراز متولد شدم. پدرم ...
درگیری مرگبار دو برادر در پایتخت
کارآگاهان تجسس اداره آگاهی راهی محل حادثه شدند. آنها به محض حضور در راه پله های ساختمان با جسد پسرجوانی که حدود 27سال سن داشت روبه رو شدند. او بر اثر ضرب و شتم و خفگی جان خود را از دست داده بود. بررسی ها نشان می داد که عامل جنایت کسی نیست جز برادر قربانی. مردی که در محل جنایت دستگیر شد و در بازجویی ها با اعتراف به قتل برادر بزرگ تر خود گفت: مدتی بود که برادرم در دام اعتیاد شیشه گرفتار شده ...
دوستی تلگرامی و فرار شوم دختر بوشهری
... دختر جوان می گفت پسرجوان او را ربوده و دوستش را به خانه دعوت کرده است. پس از آن دایی اش متوجه ماجرا شده و با 2 پسر آدم ربا درگیر شده است. وی در توضیح بیشتر ماجرا گفت: چند روز پیش از طریق تلگرام با جوانی به نام امید آشنا شدم. چندین بار با هم چت کردیم و او فریبم داد و خواست از شهرمان بوشهر به تهران سفر کنم. امید می گفت مرا خوشبخت می کند و همین ها باعث شد که فریب حرف هایش را بخورم. ...
فیلم سیاه انگیزه جنایت مسلحانه
مقابل ساندویچی کتک می زنند. من هم بلافاصله سوار بر پراید به همراه ح حرکت کردم. سلاح شکاری را که از قبل در اختیار داشتم از خانه برداشته و روی صندلی عقب پراید انداخته بودم. وقتی به محل رسیدیم از خودرو پیاده شدم و 2 گلوله از جیبم بیرون آوردم. گلوله ها را تک تک روی سلاح گذاشتم و دو بار به سمت جمعیت شلیک کردم. بسیاری از تجمع کنندگان ترسیدند و عقب رفتند، اما در این میان گلوله ها به چند نفر اصابت کرد که یکی از آن ها ت (مقتول) بود. این گزارش حاکی است: با پایان یافتن بازسازی صحنه قتل، قاضی حسینی دستور بازداشت موقت متهم را صادر کرد تا این پرونده جنایی دیگر مراحل قانونی خود را طی کند. ...
آخرین جزئیات مرگ مرد میلیاردر در کارخانه متروکه
کنار جاده رها کردم. پس از این مأموران به محل حادثه رفتند و جسد جابر را از داخل منبع سوخت کشف و برای انجام آزمایش های لازم به پزشکی قانونی منتقل کردند. همچنین مأموران با راهنمایی متهم، اسلحه را هم در کنار جاده کشف کردند. پس از این خودروی پورشه مقتول در پارکینگ کشف شد. از آنجایی که حادثه در محدوده شهرستان ورامین رخ داده بود، متهم به همراه پرونده به دستور قاضی حسین پور برای تحقیقات بیشتر و روشن شدن زوایای پنهان حادثه در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی شهرستان ورامین قرار گرفت. 2007/ روزنامه جوان ...
علامات ظهور پیامبر اسلام در کتب انبیاء (3)
منجّمان را طلبیده به ایشان گفت که می خواهم بمن بگوئید که چه خواب دیده ام و تعبیر آن چیست؟ ایشان گفتند که پادشاه خواب را به ما بگوید تا ما او را تعبیر کنیم. پادشاه گفت من خواب خود را فراموش کرده ام و چنانچه آن خواب را به من خبر ندهید و تعبیر آن را نگوئید شما را به قتل می رسانم و خانه های شما را خراب می کنم و هرگاه خبر دهید بخشش و انعام و عزّت بسیار به شما می رسانم. ایشان همان جواب را دو مرتبه به ...
علامات ظهور پیامبر اسلام در کتب انبیاء (4)
بازگشته داخل خانه شد و راحل به طریقی که عادت او بود به خدمت پنحاس نموده پاهای او را شست و نحمان را به نزد پدر آورده در مقام تضرّع و زاری ایستاد و التماس کرد که پنحاس دعا کند تا خداوند عالم او را گویا گرداند یا او را از ایشان بگیرد. پنحاس گفت که نحمان سخن گوید اما چون گویا گردد سخنان گوید که مردم از آن خوف بردارند. راحل التماس کرد که دعا کند که خدا او را گویا گرداند و سخنان را مخفی و مجمل گوید، پنحاس ...
4 زن و مرد قاتل آزاد شدند
و بعد از سال ها موفق به جلب رضایت اولیای دم شده بود، رسیدگی شد. این جوان گفت: سال 86 زمانی که 16ساله بودم، مرتکب این قتل شدم و کاری که کردم، از سر نادانی بود. در روز حادثه برادرم با مقتول چشم در چشم و با هم درگیر شده بودند برادرم با من تماس گرفت و کمک خواست و من هم به هواخواهی برادرم رفتم و یک ضربه چاقو به مقتول زدم که باعث مرگش شد. من از سال 86 در زندان هستم. در این سال ها سعی کردم خودم را اصلاح ...
نزاع خونین با یک کشته و 3 مجروح
:30 بعدازظهر بود که برادرم (مقتول) با من تماس گرفت و گفت: با تو کار ضروری دارم سریع خودت را به ما برسان! من هم بلافاصله پیش برادرم رفتم و سپس چند نفری مقابل مغازه ای رفتیم که برادر خانم برادرم آنجا بود. وقتی با خودروی سواری به محل رسیدیم ناگهان چند نفر با چوب و چماق به سوی ما حمله ور شدند که در این درگیری، برادرم و من مجروح شدیم. گزارش خراسان حاکی است: با توجه به این که مقام قضایی احتمال ...
می گفت: من اگر شهید نشوم، می میرم! / اشک و التماس بچه ها هم او را متزلزل نکرد
...: مشکل خاصی نداشت. مجروحیتش از ناحیه دست بود. پسر شهید: در عملیات کربلای پنج که می خواهد آرپیچی بزند، در همان لحظه که ایستاده بود، تیر به دستش خورده بود، استخوان بازویش شکسته بود. پدر می گفت: دستم به کمرم گیرکرده بود. داشتم فریاد می زدم. گفتند: چه اتفاقی افتاده؟ چرا داد می زنی؟ گفتم: دستم رفت! گفتند: نه! دستت اینجاست . ترسیدم که کل دستم را برده باشد . او را برای عمل به بیمارستان مشهد ...
حکم قصاص برای مرد افغان به جرم قتل زن ایرانی
ازدواج کند و از من هم خواست در زندگی اش دخالت نکنم و گفت دیگر نمی تواند پول بفرستد. من هم ناراحت شدم، به او گفتم می خواهم زنی که تو را تا این حد تحت تأثیر قرار داده است، ببینم. وقتی به اصرار من برادرم با او قرار گذاشت و به خانه اش رفتم، متوجه شدم زن میان سالی است و برادرم خیلی از او جوان تر است. به او گفتم دست از سر برادر من بردارد و کاری به کار ما نداشته باشد. ناراحت شد ما با هم بحث ...
دستگیری 2 افغانی قاتل در مشهد
و این جوان روانه زندان شد. درحالی که پرونده این قتل همچنان در جریان بود، برادران مقتول تصمیم گرفتند خودشان دست به انتقام جویی بزنند. آنها برای این کار نقشه ای طراحی کردند و به پدر قاتل گفتند قصد دارند این پرونده را با صلح و سازش فیصله دهند؛ به همین دلیل پدر قاتل از چند ریش سفید کمک خواست و همگی به خانه اولیای دم رفتند. دو برادر که از قبل همه چیز را پیش بینی کرده بودند، به پدر قاتل گفتند قصد دارند ...
خاطرات یک زائر حسینی از زیارت اربعین
.... راننده چون بومی آن منطقه بود، یک راه خاکی فرعی از بیابان و از میان مزارع پیدا کرد و ما را از آن ترافیک وحشتناک نجات داد و به مهران رساند. از شهر مهران تا مرز حدود 12 کلیومتر فاصله است. این جاده مملو از جمعیتی بود که به علت نبود وسیلۀ نقلیه، به سوی مرز پیاده در حرکت بودند. گاهی یک نیسان باری می آمد و عده ای می پریدند و سوارش می شدند. پس از طی چند کیلومتری، نیسانی رسید و عده ای بسویش ...
لندن یا نیویورک، بی احساس زندگی کردن یا شاد مردن؛ مسئله این است/ یک یادداشت در "کافه سینما"، به مناسبت ...
یک دزد به نظر برسد. ظاهراً او در این تصمیم مصمم است اما در لحظه ارتکاب قتل دست و دلش می لرزد و دچار شک می شود و با شک و تردید نقشه اش را عملی می کند. پس از قتل پیرزن همسایه و نولا و فرزندش بر جنازه آن ها می ایستد و گریه می کند. اثرات حضور خود در صحنه را پاک می کند و جعبه جواهرات پیرزن را با خود به همراه می برد تا شواهد دال بر دزدی از این دو خانه باشد. درست در لحظه ای که می خواهد جواهرات پیرزن را ...
شرح مختصری از زندگی امام رضا (ع) / از ولادت تا شهادت
قبر پدر خود هارون الرشید دفن می کند. امام رضا(ع) پیشتر، شهادت خود به دست مأمون را به برخی از یاران خود گوشزد کرده بود. از جمله یک بار به دو تن از اصحاب خویش فرموده بود: اینک هنگام بازگشت من به سوی خدا فرا رسیده و زمان آن است که به جدم رسول خدا(ص) و پدرانم بپیوندم. تومار زندگی ام به انجام رسیده است. این حاکم خودکامه (مأمون) تصمیم گرفته است که مرا با انگور و انار مسموم به قتل برساند. ...
علی دینی ترکمانی"افغانستانی ها بروند تورم در ایران افزایش می یابد/و...
شنبه پایانی سال به پارک رفته بودیم که در آنجا چند جوان با ما درگیر شدند و طی آن مصطفی از ناحیه سینه مجروح شد و زمانیکه مصطفی بر روی زمین افتاد، آن چند جوان به سرعت از محل متواری شدند و ما نیز به سرعت مصطفی را به بیمارستان منتقل کردیم اما پس از چند ساعت او فوت کرد. با وجود آنکه دوستان مقتول همگی اظهارات مشابهی را بیان می کردند اما در میان صحبت های چند نفر از آنها مطالبی بیان شد که گره از ...
کرامات قمر بنی هاشم(ع) از زبان خادم حرم ابوالفضل اعباس(ع)(التماس دعا)* حکایت اسحاق یهودی * حکایت عرب ...
رفتند و آمدند و گفتند: هیچ اثری از دختر نیست . دست به دامان حضرت ابوالفضل(ع) شدم. سرم را به ضریح زدم، طوری که آثار زخم هنوز هم در سرم پیداست. گفتم آقا! حالا من چه کار کنم؟ آخر این برای من ننگ است، آقا ما در سایه شما هستیم، آنها شیعه نیستند، هر چه بگوییم، نمی پذیرند جواب این مردمان را چه بدهیم؟ به رواق پایین پای حضرت عباس(ع) رفتم. دیدم دختر بچه ای با پیراهن قرمز – که پارچه ای روی سرش انداخته ...
قربانی جنوب تهران، جان چند بیمار را نجات داد
به کلانتری و بررسی اولیه مشخص شد متهم به قتل این مرد جوان پس از درگیری با مقتول همراه با کادر اورژانس وی را به بیمارستان منتقل کرده اند که پس از بازداشت فرهاد توسط مأموران وی درباره جزئیات قتل ناصر به مأموران گفت: من با ناصر آشنایی قبلی دارم و صاحب یک بنگاه املاک هستم، ناصر نیز در نزدیکی بنگاه املاک سکونت دارد، ساعتی پیش در حال رد شدن از پیاده رو و در نزدیک بنگاه بودم، ناصر از پنجره منزلش تفاله ...
دستگیری مظنون جدید به قتل زن جوان در خزانه
داد و فریاد وی خبر قتل مادرش را فاش کرده بود، در اظهاراتش به مأموران گفت: من و مادرم پس از فوت پدرم در اینجا زندگی می کنیم، دیشب بعد از اینکه شام خوردیم، من به اتاقم رفتم و خوابیدم، صبح که بلند شدم هرچه مادرم را صدا زدم جواب نداد تا اینکه با جسد غرق خون او داخل اتاق خوابش مواجه شدم همچنین از دیشب تا صبح متوجه ورود کسی به داخل خانه نشدم. طی تحقیقاتی که از همسایه های زن مقتول صورت گرفت و با ...
زندگی نامه شهید حاج محمد ابراهیم همت
به روز 12 فروردین سال 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلی و زیارت قبر سالار شهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید. محمد ابراهیم در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از ...
خوابی که با شهادت تعبیر شد
خانه رسیدم دیدم که تمامی اهل خانه صحیح و سالم هستند. سال ها گذشت و یولعلی برای خود مردی شده بود اعصای دست پدر بود ولی با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه شد آخرین باری که یولعلی به مرخصی آمد و رفتنش دیگر بازگشتی نداشت آگاه شدیم او در عملیات کربلای 5 شرکت خواهد داشت که بعدها فهمیدیم رمز این عملیات یا زهرا(س) بود که در این موقع به همسرم گفتم که فکر می کنم که فرزندمان در این عملیات شهید خواهد شد و ...
رابطه صمیمانه رویا میرعلمی با پسرش کارن
سواری می کردم. تماشاگرانی که می دانستند من واقعا باردار هستم نگرانم می شدند و می گفتند: وای خواهش می کنم این کار رو نکن. اگر از روی دوچرخه بیفتی چی؟ (می خندد) خلاصه اینکه نه تنها در این دوران فعالیتم را کمتر نکردم که فعال تر و پرشرو شورتر هم شدم. (می خندد) اتفاقا وقتی یک بازیگر روی صحنه تئاتر است باید انرژی مضاعفی نسبت به زندگی عادی اش داشته باشد و من هم با انرژی کامل روی سن می رفتم و ...
من اشتباه کردم!
من عقلم را باخته بودم . طلاهای مادرم را برداشتم و فرار کردم. پسر جوان مرا به یکی از شهرهای مرزی برد.می خواستیم از آنجا به کشورش برویم. نعیم طلاها و شش میلیون تومان پول نقدی که همراهم بود را برداشت و گم و گور شد. هاج و واج مانده بودم که پلیس دستگیرم کرد. به خانه برگشتم. از آن به بعد در اتاقم زندانی شدم. خانواده ام از نظر عاطفی طردم کرده بودند. البته به آنها حق می ...
برخی از کرامات حضرت معصومه سلام الله علیها
به طرف صحن عتیق رفتم و از دالانی که حد فاصل این دو صحن است چند قدم جلو رفتم که ناگهان خانمی به من نزدیک شد، در حالی که پوشیه به صورت زده بود و بسیار با وقار بود، پاکت نامه ای به من داد و فرمود: آقا سید! این برای شماست، من که به قصد دیگری به طرف حرم می رفتم، پاکت نامه را گرفته و بی توجه چند قدمی جلوتر رفتم و آن خانم هم به طرف صحن بزرگ رفت، یک مرتبه با خود گفتم ببینم در نامه چه نوشته است؟ و قصه چیست ...