سایر منابع:
سایر خبرها
کوچکترین قهوه خانه ایران+تصاویر
در همان دقیقه اول پذیرایمان شد خودش را کاظم مبهوتیان، پسر حاج علی مبهوتیان که معروف به حاج علی درویش بود معرفی کرد و حکایت قهوه خانه را از زمانی آغاز کرد که پدرش این مغازه را خرید: این قهوه خانه در سال 1297 هجری شمسی توسط حاج محمد حسن شمشیری تاسیس شد. بعد از آن بود که پدرم این قهوه خانه را با یک واسطه در سال 1340 از حاج شمشیری خرید. تا 7 سال پیش هم خودش این قهوه خانه را می گرداند تا اینکه بنده خدا ...
روزی که امام(ره) با تاکسی به منزل برگشت/ شهید بهشتی حتی یک ثانیه هم تأخیر نمی کرد
بازداشت می کنند. اما در امور فرهنگی تلاش کردم تا بتوانم کاری در زمینه تربیت اسلامی مردم انجام بدهم. قبل از سال 40 یک دوستی داشتم در محله نازی آباد که فرش فروشی داشت. یک روز که برای سر زدن پیش او رفته بودم پیشنهاد داد تا مغازه ای در آن محل خریداری کنم. بعد از جستجوی فراوان متوجه شدم که آنجا کتاب فروشی ندارد. به هر صورت کتاب فروشی زدیم و نامش را هم گذاشتیم آشیانه کتاب. افراد می ...
این دوشنبه های به یاد ماندنی
به یادماندنی من، از قرار سبقت مجازی، تماس با پدر و مادر یا اهدای هدیه ای بی مناسبت به آنها بود. آن روز به دلیل مشغله فراوان قرار باشگاه را فراموش کرده بودم. شب که از دانشگاه برگشتم، به صورت اتفاقی توی گروه تلگرامی باشگاه، چشم ام به قرار آن روز افتاد. هرچند دیر وقت بود ولی با خانه تماس گرفتم. پدرم گوشی را برداشت و با هم کلی صحبت کردیم. با اینکه تقریبا همیشه با هم در ارتباط هستیم اما چون من در اغلب ...
علی دایی:در آلمان خانه ای دارم که خودم ساختم ولی خانه تهرانم نمی شود!
مقایسه کرد. منطقه شناخته شده و قدیمی است که خیرال بهش می گفتند. تمام خاطرات گذشته ام، همه چیزم در این محله بوده. الان البته خیلی فرق کرده. با این حال تمام کوچه پس کوچه هایش یادم هست. خانه تان هنوز آنجا هست؟ الان هم هست. خانه ما قدیمی بود با حیاطی بزرگ که خدا بیامرز بابایم سال 66-65 خرابش کرد و یک خانه دیگر همانجا ساخت. آن یکی قدیمی بود و تهش تنور داشت که سالی دو مرتبه روشن می کردیم و نان ...
طلبگی 5 برادرم، آروزی براورده شده پدرم است/5 روز زندان برای رد کردن تحریرالوسیله امام از نجف به ایران
. وقتی دختر آیت الله سعیدی از حجاب و متانت مادر می گوید، وقتی از حجاب همراه با پوشیه، عدم حضور ایشان در مجالس که همراه با لهو و لعب بود می گوید، وقتی از خانه داری بی بی خدیجه می گوید، به یاد این خاطره ای می افتم که در کتابی از ایشان خوانده بودم افتادم : یک وقت می دیدی شب، نصف شب مأموران می ریختند توی خانه. من گلایه کردم که چند تا بچه داریم. شما هم یک کمی رعایت کنید و خلاصه حسابی دردل کردم ...
از ساخت کوکتل مولوتوف تا راه اندازی دادگاه انقلاب درمسجد آقاضیا اراک
دیگر به نام حاج حسین توکلی از کوچه های اطراف به سمت میدان شریعتی راه افتادیم و در راه دیدیم چند ژاندارم با کلاه کاسک به سرعت به طرف ما می آیند و اول به هر کداممان یک کشیده ای زد و با لگد چنان محکم به پایم زد که دسته کلیدم داخل جیبم به گوشت پایم فرو رفت و بعد با باتوم به ما زدند و به هر بدبختی و درد شدیدی خود را به خانه رساندم در محله های دور تر از باغ ملی مردم به خیابان ها ریخته بودند. ...
آرامش امام پس از سخنرانی 12 بهمن برایم عجیب بود
نشین به دنیا آمدم؛ محله ای در کنار بازار تهران که ساکنینش همگی مخالف رژیم پهلوی بودند و به گونه ای شاه را غاصب می دانستند؛ محله ای قدیمی واقع در درخونگاه، سنگلج و پارک شهر؛ محله ای با گذرهای بسیار قشنگ و قدیمی مثل گذر حاج رجبعلی، گذر مستوفی، گذر قلی، گذر لوطی صالح، گذر باشی و... وقتی کمی بزرگ تر شدم چون پدرم بازاری بود با مسائل روز و مشکلات مردم آشنا بودم. از طرفی به خاطر آنکه پدرم ...
ماجرای استفاده احمد متوسلیان از بنزین های ساواک برای استقبال از امام
تکاپوی کامل قرار دارد. قرار بر این است تا امام خمینی پس از سال ها تبعید دی ماه 57 به ایران بازگردند. کمیته استقبال از امام زیر نظر شورای انقلاب شکل گرفته است. اما دولت بختیار دست از کار شکنی های خود برنمی دارد. یک روز تهدید به کشتار مردم می کند، یک روز اعلام می کند که فرودگاه ها بسته است و... . این امروز و فردا کردن دولت بختیار؛ یک ماه طول کشید و سرانجام با تحصنی که در مسجد دانشگاه تهران شکل گرفت ...
تعبیر آیت الله مجتهدی از نابرده رنج گنج میسر نمی شود
حفظ کند. ایشان در زمان طاغوت در مسجد حاج میرزا علی اصغر صفّار هرندی در دروازه غار منبر می رفتند. ایشان معمولاً احادیث را حفظ می کردند، ولی احتیاطاً هم همراه خود می آوردند. یک شب ابتدای حدیث را گفتند و بعد یک باره از ذهنشان پرید. در جیبشان دست بردند و هر چه گشتند، نبود. گفتند: حدیث را نیاوردم، اتّفاقاً خیلی جالب است که بدانید حدیث را حفظِ حفظ هم بودم، خدای متعال می خواهد بگوید دست من است. همین است ...
چرا اولیا برخی رنج ها را گنج می دانند
مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفته بودند که بسیار زیباست. پدر مرحوم حاج حلوایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که بازاری بود، نگذاشته بود که ایشان برای طلبگی به حوزه بروند. ایشان می گویند: من شاگرد پدرم در بازار بودم و یک مرتبه وقتی برای نماز به مسجد بازار رفتیم با آسیّد علی نقی گفتم: من می خواستم برای طلبگی بروم، شما کاری کن که پدرم راضی شود و ... . آسیّد علی نقی خیلی هم خوشش آمد ...
در محضر حاج شیخ غلامحسین ابویی
به گزارش طلوع یزد ، آدمی در طول حیات چند روزه خویش، با افراد زیادی نشست و برخاست دارد و دوستان و رفقای فراوانی به خود می بیند. اما معمولاً آدم ها از بین دوستان خود، با یکی-دو نفر بیش از بقیه انس و الفت می گیرند و سَر و سِرّ خود را با آنها در میان می گذارند. مرحوم آیت الله ابوترابی در طول عمر خود، دوست رفیق و شفیقی داشت به نام حاج شیخ غلامحسین ابویی که برای مردم یزد و مخصوصاً اهالی محله نجف آباد و ...
کرامتی از حضرت معصومه(س)برای یک مرجع
سید در سال 1339ه .ق رهسپار ایران شد و حدود شش سال در جواربارگاه ملکوتی حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به تدریس پرداخت. در این مدت، علاوه بر تدریس، به موعظه و ارشاد مردم نیز همت گماشت. آن ایام با خشکسالی مصادف بود و او توانست، با اقدامات پیگیر و گردآوری اعانه از علما و مردم نیکوکار،بسیاری از مستمندان را از خطر مرگ نجات بخشد. این فقیه پارسا، پس از مدتی،به نجف رفت و در درس میرزا محمدحسین ...
فرهنگ در رسانه
: اختلاف سلیقه وجود دارد که مثلا فرش قرمز نمادی از غرب است اما مردم ما این مراسم شاد را دوست دارند و من با افتخار می گویم که فرش قرمز لازمه جشنواره است. جشنی جداگانه برای نامزدها دبیر جشنواره درباره برگزاری نشست ها در صبح روز بعد نمایش فیلم ها نیز، گفت: سال های قبل سریع بعد از هر فیلم نشست ها شروع می شد و خیلی ها فیلم بعدی را از دست می دادند، برای رفع این مشکل نشست ها صبح برگزار ...
سید محمود دعایی و عضویت در سازمان مجاهدین خلق!
. پس از تولد من تا یکی دو سال مادرم با سختی در کنار پدرم ماند و بعد از آن ناگزیر از پدرم جدا شد و به کرمان آمد. هرندی، آگاه و ریسندگی کرمان دعایی درباره ادامه سرنوشت خود و مادرش می گوید: مادرم در خانه هایی که صاحبان متدین شان اتاق هایی در اختیار نیازمندان قرار می دادند، زندگی می کرد. سرانجام موفق شد در کارخانه ریسندگی کرمان که مدیرعامل آن یک نفر یزدی محترم بود و پدر ...
شیخی که مشروب فروشی را کتاب فروشی کرد+تصاویر
حضور پرشور علاقه مندان برگزار می شود. برای آشنایی بیشتر با ویژگی های اخلاقی و شیوه زندگی شیخ شجاع محله با رضا کافی فرزند چهارم مرحوم کافی که از سال ها قبل در میدان حسن آباد به کسب و کار مشغول است و بعد از پدر یکی از متولیان مهدیه تهران به شمار می رود، به گفت وگو نشستیم و او از خاطرات پدرش گفت. از نجف تا مهدیه تهران خانواده پدرم از قشر متوسط جامعه بودند. پدربزرگم یکی از شخصیت های ...
خانواده شهیدان هلیسایی از روزهای دفاع مقدس تا دفاع از حرم؛
نمی شناسم. شاید از قدیمی های محله نباشند و بعداً به محل ملحق شده اند. البته چندی قبل در هیئت مسجد جوادالائمه(ع) جوانی به نام هلیسایی مداحی می کرد، پرسیدم فرزند شهیدهلیسایی هستند. گفتند: نه برادر زاده شهید هستند که در این محله ساکنند. کاش امکانی فراهم شود تا اهالی شهیدی را که نامش زینت بخش خیابانی می شود بیشتر بشناسند. بچه محل ما در نارمک خانواده شهیدان هلیسایی از سال 1384 در ...
خرم آباد نیستم اما هممیشه دلم آنجاست / اعتقاد دارم کار خیر لیاقت می خواهد
حاج محمدصادق دارایی زاده کسی است که سال های عمرش را صرف خدمتگذاری به مردم شهرش کرده و در سال 1355 با ساخت پُلی که تا به امروز هم پابرجاست؛ ارتباط محله های گلِ زرد و شمال سابق را با سراب حسین خانی و شاه آباد خرم آباد برقرار کرد. ایشان و دو فرزندش با رویی گشاده به استقبال مان آمدند. گفتگوی ما با این مرد بزرگ حدود سه ساعت طول کشید. او با 95 سال سن، پُر انرژی و دقیق به سؤالات ما پاسخ داد ...
بحران هویت میان روشنفکران ایرانی/ کودتای ایدئولوژیک تکنوکرات ها
اصلاً ایشان مارکسیست است! مارکسیست آلتوسری است. آقای طباطبایی تا چند سال پیش که این بساط برایش فراهم نشده بود، افتخار می کرد که آلتوسری است. با افتخار می گفت من آلتوسری ام. طبیعی بود که سخنان ملکیان جدی گرفته شود و حتی برآورد جدیدی از دگردیسی های جریان روشنفکری سکولار به دست دهد؛ برای همین گرچه دبیرکل حزب سکوت کرد، اما 10 روز بعد سردبیر گروه مطبوعاتی آن به میدان آمد تا به این انتقادات از ...