سایر منابع:
سایر خبرها
همسرکشی با متادون/ جزئیات ماجرا
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از خراسان، بررسی های ویژه قضایی در پرونده همسرکشی با متادون، در حالی ابعاد جدیدی از این جنایت تکان دهنده را فاش کرد که دو متهم دیگر نیز به خاطر همدستی با زن جوان دستگیر شدند و مقابل میز عدالت ایستادند. این قتل هولناک که فقط با ارسال یک پیامک به فرد غریبه لو رفت و به ماجرایی عجیب و پیچیده تبدیل شد، از نیمه دوم مهر گذشته هنگامی در دستور کار پلیس قرار گرفت که نیرو های گشت کلانتری شهرک مهرگان مشهد برای بررسی ماجرای اخ ...
دردسر ازدواج اجباری عروس 15 ساله / کتک های بی امان توسط داماد بدبین
را فهمید گوشی تلفن را از من گرفت تا اطمینان همسرم جلب شود ولی این ماجرا و سوء ظن ها پایانی نداشت. او چند روز بعد دوباره در حالی از اتاق بیرون آمد و مرا زیر مشت و لگد گرفت که من در خانه آن ها با خواهر شوهرم مشغول گفت وگو بودم. شهیاد فریاد می زد آن مرد چه کسی بود که با او می خندیدی؟ هرچه خانواده اش می گفتند، من از صبح از خانه بیرون نرفته ام و با کسی هم سخن نشده ام، باور نمی کرد و بالاخره ...
درخواست پیرترین عروس ایرانی از تازه داماد 75 ساله! + علت چه بود؟ عکس
کنم و قصد جدایی از او را دارم اما چند روز بعد از این ماجرا متوجه شدم باردار هستم وقتی این خبر را به مادرم دادم او بسیار خوشحال شد و تاکید کرد با به دنیا آمدن فرزندم شیوه زندگی ما نیز تغییر می کند و رفتار همسرم رنگ و بوی عاشقانه می گیرد ولی با تولد دخترم نه تنها روابط عاطفی ما بهبود نیافت بلکه خساست نیز بر بداخلاقی های او افزوده شد با آن که من شاغل بودم و خودم درآمد داشتم اما هرگز اجازه نمی داد از ...
رابطه سیاه یک دختر با شوهر خاله اش ! / فکر می کردم عاشق پسرم است نه شوهرم ! / هشدار و سرنوشت عبرت آموز
متوجه شدم همسرم و سیمین یکدیگر را در بیرون از منزل ملاقات می کنند و باز هم پنهانی به منزلم رفت و آمد دارند. اگرچه وقتی خواهرم و شوهرش متوجه موضوع شدند خیلی تلاش کردند تا سیمین را از همسرم جدا کنند ولی تلاش های آن ها بی فایده بود و بالاخره سیمین به عقد همسرم در آمد. حالا او در قصری که من سال ها برای هر تکه آجر آن زحمت کشیده ام پادشاهی می کند و من هر روز بیشتر از گذشته تحقیر می شوم و... شایان ذکر است، این پرونده توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی مورد رسیدگی قرار گرفت. منبع: منیبان کدخبر: 841049 1401/08/17 13:45:00 لینک کپی شد ...
زخم بیماری یا جراحت طرد
جذام گرفتم، عمو و دایی ها می گفتند شما باید از این خانه بروید. مادرم دیگر از من بدش می آمد در ظرف من غذا نمی خورد . دستش را در هوا تکان می دهد و با لبخندی می گوید: دلت خوش است... مادر کجا بود؟ می گویم مریض که شدم از من بدش می آمد . و جمله را از سر می گیرد بعد از آن من را به بیمارستان لقمان تهران فرستادند و بعد تنها به بیمارستان محراب خان مشهد آمدم. قبلا کار آزاد می کردم، برای همین الان که کار نمی ...
کشف گنج مادر با اسلحه دست ساز
آید شاید در ماشین ها را اینطور باز می کردم. الان یادم آمد. من سارق خودرو هستم، نه خانه ها. سرقت منزل برای پرونده قبلی ام بود. یعنی سابقه سرقت منزل داری؟ بله. قبلا از خانه ها سرقت می کردم. آن زمان مهریه همسرم را پرداخت می کردم. همسرم از من طلاق گرفته و مهریه اش را اجرا گذاشته بود. باید دو ماه یک بار نیم سکه پرداخت می کردم. من هم پولی نداشتم. برای همین دست به سرقت می زدم. یادم می ...
چرا نظامیان از حجاب اجباری دفاع می کنند و خبری از روحانیان معتبر نیست؟
خود به من تذکر می دهی یا بر اساس سن؟ اگر نگران هستی همسرم مرا از دست بدهد این هم همسرم و اگر نگرانی مرا بدزدند این هم کارت نظام پزشکی تا بدانی من به بلوغ فکری رسیده ام! من مادر دو فرزندم و در روز زن به مناسبت روز زن و مادر مگر نمی گویید بهشت زیر پای مادران است و تدریس هم می کنم و در آن روز می گویید شغل من شغل انبیاست و پزشک هم هستم و تجلیل می کنند. کدام را باور کنم؟ مشخص نکرده اند طالب ...
تمام مرد های این خانه به جنگ رفته اند! + عکس
را می کرد و می رفت. برادرم محمدرضا 12 سالش بود که برای اولین بار به جبهه رفت. آخرهای سال 63 و بعد از شهادت برادرمان محمدعلی بود. اصلا نمی شد نگه ش داشت. سنی هم نداشت. ما سه مرد در خانه داشتیم که هر سه نفر به جبهه می رفتند. محمدرضا را آقاجان نمی گذاشتند برود. مثلا بیست روز می رفت و دوباره با واسطه حاج آقا مجبور به برگشت می شد. آقاجان می گفت سنش کم است. دوم آذر 66 در عملیات نصر 8 در ماووت ...
شوهر بی رحم زنش را کشت/ پای یک زن دیگر در میان بود/ جزییات
کارم پشیمانم. اینکه گفتم عاشق دختر دیگری شدم درست نیست. با وجود اختلافات بین ما اما من ناهید را دوست داشتم و دلم نمی خواست قاتلش باشم. اختلافات ما در حد قتل و نابود کردن او نبود اختلافات زن و شوهری بود. متهم درباره سوسن دختری که با او رابطه داشت نیز گفت: من آن دختر را به برادر زنم معرفی کردم که با هم ازدواج کنند اما بعد خودم به او دلبسته شدم. او و خانواده اش نمی دانستند که من همسر دارم. من از ...
مخمصه اجاره بها
. پدرم در زندان تحمل کیفر می کند و از مادرم نیز که زنی معتاد و کارتن خواب شده بود، دیگر اطلاعی ندارم و از سرنوشت او بی خبرم. من تا کلاس پنجم ابتدایی تحصیل کردم اما تا قبل از آن که ازدواج کنم در منزل خاله ام بودم و او هزینه های مرا می پرداخت. وقتی به سن نوجوانی رسیدم شوهر خاله ام پیشنهاد کرد تا با جوانی ازدواج کنم که در یک کارگاه مشغول به کار بود. خانواده حمید اوضاع مالی متوسطی دارند اما ...
اختلافات زن و شوهری بر سر رفت و آمدهای خانوادگی
اختلافات زوجین بر سر رفت و آمد با خویشاوندان دور و نزدیک، یکی از مسائل شایع و نسبتا طبیعی در زندگی زناشویی است و کم و بیش در بسیاری از خانواده ها هم وجود دارد. برخی افراد در خانواده هایی رشد یافته اند که معمولا با دیگران رفت وآمدی ندارند یا بنابر دلایلی چون کم بودن فامیل، به معاشرت عادت نکرده اند، اما بعد از ازدواج مجبور به مهمانی دادن و مهمانی رفتن می شوند و این همان نقطه اختلافی است که موجب مشاجره های متعدد و حتی گاه جدایی زوج می شود. اما ریشه این مشکل کجاست؟ ...
جادوی اشتغال بانوی گیلانی با آب، خاک و آتش + فیلم
رونق می بخشد. خانم موسی زاده در گفت وگو با خبرنگار فارس از برکت گرفتن کسب وکارش توسط بنیاد برکت اینگونه بیان می کند: بعد از مهارت هایی حرفه ای که در هنر سفال و سرامیک سپری کردم؛ مدت ها دنبال پشتیبانی و حمایت سرمایه ای بودم تا بتوانم کارگاهم را راه اندازی کرده و کارم را توسعه بخشم اما وعده های مسؤولین ذی ربط نتیجه ای به همراه نداشت تا در جریان همین رفت وآمدهای خود برای گره گشایی از مسائل ...
بازنشر/ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار روحانیون سمنان: روحانی شیعه متصل به مردم و برای مردم و ...
، مخالفم؛ چون یک روز در هفته، دو روز در هفته، سه روز در هفته برای اقامه ی نماز جماعت به مسجد نمیروند. میگوییم چرا؟ میگوید گرفتار شدم؛ سرم شلوغ بود. یا میرود نماز، ولی دیر میرود؛ مردم در صف جماعت منتظر نشسته اند؛ حالا آقا بعد از مدتی دوان دوان می آید؛ گاهی یک کیف سامسونت هم دستش است! من با این روش موافق نیستم. پیشنماز مسجد، باید مسجد را خانه ی خود، جایگاه خود و اداره ی خود بداند؛ وقتی وارد مسجد شد ...
شرح احوالی از استادِ فرزانه دکتر محمّد فاضلی/ شهباز محسنی
اعتقادات مذهبی آباء و اجداد یعنی اهل سنت و جماعت، و به دور از روی و ریا – که این روزها کم نیست- و شجاع در بیان حقایق اجتماعی در بحثها و سخنرانیهایشان و کاملا متخلّق به اخلاق اسلامی و غمخوار و پدرِ دلسوز برای خانواده. گه گاه که توفیق دیداری خانوادگی دست می داد با بچه های خُردسالم مهربانی می کرد و دریایی از صفا و مهر و عاطفه بود. زیارت مکرّر ایشان در مشهد برای من، التیام بخشِ غم دوری از ...
نسرین مقانلو سکوتش را شکست | ناگفته های نسرین مقانلو از راز مرگ پسرش
فی جدیدی از خود در منزل منتشر کرد. نسرین مقانلو بازیگری خوب است که به این زودی ها فراموش نخواهد شد. نسرین مقانلو متولد یکم تیرماه 1347 در شهر تهران است. نسرین مقانلو فرزند اول خانواده است و یک خواهر و یک برادر دارد. خواهر نسرین مقانلو در آمریکا زندگی می کند در ادامه جدیدترین عکس او به همراه خانواده اش را می بینید. پنجشنبه 7 مهر ارشیا پسر بزرگ نسرین مقانلو در خانه شخصی اش جان باخت. نس ...
روایت رهایی محسن از اسارت اعتیاد
اعتیاد چراغی را در دلم روشن ساخت و بعد از ترک اعتیاد، عشق خدمت به مردم باعث شد با همراهی همسر، مادر و خانواده همسرم یک خانه بهبود در مشهد راه اندازی کنم. وی افزود: در این مدت، آشنایان زیادی از نقاط مختلف از جمله از بیرجند به این مرکز می آمدند و پیشنهاد می دادند همین مرکز را در بیرجند راه اندازی کنم چون آن زمان در بیرجند چنین مرکزی نبود و بیشتر برای درمان به مشهد و زاهدان مراجعه می کردند ...
عکس پوشش نامتعارف آرام جعفری در مهمونی خصوصی لو رفت
.... به یاد دارم وقتی از مدرسه که به منزل می رسید به اتاقش می رفت و در را می بست و می گفت که درس می خواند تا روز مادر شد که یک هدیه جالب از کار گلدوزی که قاب گرفته بود را به من هدیه داد.متوجه شدم آن مدت در مدرسه اش کلاس گلدوزی برگزار می شده و آرام برای خوشح-ال کردن من بعد از مدرسه هم مشغول کامل کردن هدیه اش به من بوده. هنوز هم قاب گلدوزی اش را یادگاری نگه داشته ام. وضعیت ازدواج و همسر ...
این نخبه در 12 سالگی لیسانس گرفت/ قول و قرار دانش آموز اردبیلی با رهبر انقلاب چه بود؟
.... * غذا خوردن پسر یک ساله با صوت قرآن استاد منشاوی هر چه پیش می رویم ماجرای این خانواده قرآنی شنیدنی تر می شود. زن و شوهر با دلی پر از غصه و کودکی نابینا در آغوش به مشهد رفتند برای گلایه؛ رفتیم مشهد تا شاید کمی دلمان سبک شود. من و همسرم و هادی روبه روی حرم ایستادیم و فقط سیل اشک بود که از چشمانمان سرازیر بود. گفتم ای امام رضا (ع) ما این همه به شما و کرمتان دل بستیم، این همه ...
بدون تعارف با اولین بانوی رئیس دانشکده در تبریز/ فرش قرمز در خارج جلو پای تان پهن نکرده اند!
یک زن یک بعدی است و اگر در جامعه موفق است، یا زندگی مشترک ناموفقی دارد و یا اصلا تمایلی به تشکیل خانواده ندارد؟ قبول دارید؟ اسکندرنژاد : 15 سال است که ازدواج کردم و الحمدالله هر دو بعد زندگی ام را به صورت یکسان پیش می برم. می دانید زندگی را باید ساخت و در این راه باید دست به دست هم داد زیرا زندگی بالا و پایین زیادی دارد. فارس: نظر همسرتان نسبت به سختی شغل شما چیست؟ ...
هادی خانیکی: نگران سرطان وطن هستم
مجازی گرفته بود نه از نهادهای رسمی. به میزان حضورشان در شبکه ها یاد گرفته بودند که چطور متفاوت بیندیشند، متفاوت زندگی کنند و سبک متفاوتی برای حضور خودشان در خانواده، حضور در مدرسه و دانشگاه، حضور در جامعه و... پیدا کنند. البته باید توجه کرد که ما هم مانند همه جهان تحمل تجربه 3 ساله ای از تمرکز در خانه بر اثر کرونا از سر گذرانده ایم. باید پرسید اگر تجربه کرونا ایجاد نشده بود، چقدر امکان ...
روایت بدون رُتوش از خانه سالمندان اروپا/ آلمانی ها مرا به کار در قبرستان مجبور کردند!
توانستیم طلاق بگیریم و اصلاً طلاق توافقی در کار نیست، می گویند جدا از هم زندگی کنید، اگر واقعاً دیدید نمی توانید همدیگر را تحمل کنید آن زمان می توانید طلاق بگیرید. من در آن بازده به ایران آمدم، یکسال در ایران ماندم و همسرم با من تماس گرفت و گفت چه کار کنم می خواهم جدا شوم و این طور شد که به صورت خودکار طلاق صادر شد. نظام خانواده در آلمان را چگونه می بینید؟ دختر من زاده آلمان ...
کتک های وحشیانه داماد به نوعروس 15 ساله / دلیل چه بود؟!
متوجه ماجرا شد و به شدت کتکم زد از آن روز به بعد برادرم مرا زیر نظر گرفته بود و حتی اجازه استفاده از گوشی را هم نمی داد اما من باز هم به طور پنهانی و با گوشی های دیگری با عابد تماس می گرفتم و از او خواستم تا به خواستگاری ام بیاید و من هم به این ترتیب از چنگ برادرم رها شوم. خلاصه مدتی بعد عابد فقط با یک زن که مادرش بود به خواستگاری ام آمد این درحالی بود که خانواده ام به علت این ارتباط تلفنی ...
تصادف جانخراش یک مدافع حرم! + عکس
نتوانستم خبری بگیرم و دلشوره من همچنان ادامه داشت و تا دو روز طول کشید. من اصلا نمی توانستم ارتباط بگیرم و کسی هم از خانه به من خبری نمی داد. بعد از دو روز همسرم آمد و اولین حرفی که بهش زدم این بود که: محمدرضا زنده است؟! گفت: این چه حرفی است می زنی؟ گفتم: یک اتفاقی برای محمدرضا افتاده و شما به من نمی گویید. دقیقا دو روز پیش برای محمدرضا اتفاق بدی افتاده بود.آنقدر اصرار و التماس کردم که گفت ...
وقتی باغ شهادت در بانک گشوده می شود
...> ازدواج همسرم؛ پسردایی پدرم هستند. سال 82 بود و من دبیرستانی بودم که یک روز با پدر مادرشان به منزل ما آمدند. من نمی دانستم که برای خواستگاری آمده اند، برای همین هم با یک لباس ساده و چادرنماز مادر بزرگم نشسته بودم. او هم گفته بود من همین سادگی را می پسندم. در هر صورت خواستگاری انجام و یک هفته بعد عروسی برگزار شد. بعد از عروسی به سراوان منتقل شدیم. حاصل ازدواج ما دو دختر است که ستایش 17 ...
صیغه سیاه زن شوهردار با داماد بدشانس ! / در باغ لو رفت !
به بهانه این که او پیر است و آمادگی پذیرایی از من را ندارد، جلوگیری می کرد. چند ماهی به این گونه سپری شد که من هیچ گاه پدر یا خانواده او را ندیدم اما حدود 15روز قبل حادثه ای رخ داد که سرنوشتم تغییر کرد و زندگی ام به هم ریخت. آن روز من و شکیلا به همراه یکی از دوستانم و به صورت خانوادگی به باغی در اطراف مشهد رفته بودیم تا برای ساعاتی از هیاهوی شهر دور باشیم. ساعتی بعد، در حالی که شکیلا اتاق را ترک ...