سایر منابع:
سایر خبرها
آزاردر پراید سفید
روز قبل به اتهام سرقت گوشی یکی از شاکیان بازداشت شده است. 4 ساعت حبس دختر رزمی کار در پراید سفید شاکی دیگر گفت: مدرک فوق دیپلم دارم و از محل کار به خانه برمی گشتم که به عنوان مسافر سوار ماشین این پسر شدم. او از من خواست روی صندلی جلو ماشین بنشینم و سر صحبت را باز کرد و به من پیشنهاد دوستی داد که قبول نکردم اما یکباره به من حمله کرد. او مرا به حوالی بزرگراه آزادگان برد و آزار ...
علی منصوریان کی روشِ کی روش است!
شد سکته کنم. خدا وکیلی همین مسائل روی من اثر گذاشت. دیگر پاتوقم شده بود آنجا (دادگاه فرهنگ و رسانه). این را هم بگویم بد نیست. من از خبر ورزشی شکایت کرده بودم. آن زمان آقای سعید مرتضوی دادستان تهران بود و دادگاه کارکنان دولت در خیابان میرعماد قرار داشت. نزدیک یک سال و نیم شکایت کرده بودم اما پرونده ما رو نمی آمد! رفتم آنجا آقای مرتضوی هم بود. ایشان من را می شناخت. گفتم ببخشید آقای مرتضوی یک سال و ...
خاطرات همراه امام از نوفل لوشاتو
ایشان ملاقات کرد. خاطرم هست وقتی از اتاق بیرون آمد از او پرسیدند نظرت درباره امام چیست؟ تاملی کرد و گفت این یک مرد استثنایی تاریخ است. آن روز نماز که تمام شد رفتیم بالا آخر اتاق نشستیم امام بعد از سخنرانی در یک اتاق با دانشجوها دیدار می کردند. بعد از نماز یک جوان سید و روحانی به طرف من آمد و گفت آقای توکلی شما کِی به پاریس آمدی؟ گفتم من شما را نمی شناسم، گفت من سیدحسین پسر حاج آقا ...
دختری نازپرورده که در کوره جنگ پخته شد
.... وی گفت: در نخستین شب حضورم در جبهه از شدت گرما و بوی بدی که در آن منطقه بود حالت خیلی بدی به من دست داد اما با وجود این شرایط بد، بازهم دوست داشتم در جبهه بمانم و به برادران و خواهرانم کمک کنم. امدادگر هشت سال دفاع مقدس کمک به سربازان جبهه اسلام را یک افتخار برای خود دانست و ابراز کرد: هرچند یک دختر نازپرورده بودم اما در کوران جبهه سرد و گرم چشیده و در آن شرایط سخت پخته شدم. ...
دختران کمبود محبت داشتند، خام من می شدند
دیپلم عمران درس خوانده ام. اهل تهران هستی؟ بچه یکی از شهرهای غربی هستم و از ده سال قبل برای زندگی و کار به تهران آمدم. سابقه کیفری داری؟ چندبار به اتهام خیانت در امانت، چک برگشتی، نزاع دسته جمعی، ایجاد مزاحمت برای نوامیس و سرقت دستگیر شده ام. پیش از این هم برای زنان مزاحمت ایجاد کرده بودی؟ سال 87 در شهرستان خوی با چند دختر دوست بودم که ...
کم خرج ترین عائله حضرت ولی عصر(عج) هستم+عکس
ام . * دیر آمدن به درس به خاطر رحلت دختر یکی از شاگردان او می نویسد: استاد ستوده، در مَدرَس زیر کتابخانه مدرسه فیضیه، تدریس می فرمود. یک روز اندکی دیرتر به مجلس درس آمد. معلوم شد در آن روز دختر کوچکش از دنیا رفته است. از شاگردان در مورد دیر آمدنش معذرت خواست و گفتند: فرزندم از دنیا رفته است و در حالی که جنازه اش در وسط اطاق خانه قرار دارد، خودم را برای درس و بحث رساندم ...
غنچه و حجاب
با تو ازدواج کنم؛ بعد از مدت ها که با هم دوست بودیم، یک روز او گفت؛ من حامله هستم و باید با من ازدواج کنی. من که وضعم مناسب نبود به او قول امروز و فردا می دادم تا اینکه یک روز کارمان به مشاجره و آبروریزی کشید با او گلاویز شده وقتی که به خود آمدم متوجه شدم او را خفه کرده ام و او مُرده است. * تمثیلات حجاب * غنچه و حجاب غنچه تا غنچه بوده و در حجاب است، هیچ ...
از سیرک فرش قرمز تا اعتراض جالب حاتمی کیا
وارش نیوز: روز پایانی جشنواره فیلم فجر است و جشن سینمای ایران آخرین ساعات خود را تجربه می کند. امشب که به نیمه شب برسد، همه می توانند فردا صبح را دست کم استراحتی نسبی داشته باشند و عصر برای مراسم اختتامیه جمع شوند. آخرین روزهای جشنواره فیلم فجر هم خالی از خبر نبود و برخی اظهار نظرهای مختلف مخصوصا بعد بعد از اعلام نامزدها به وجود آمد. نامزدها اعلام شدند با اعلام نامزدهای بخش ...
مخوف ترین ابزار شکنجه ساواک
اینکه روز جمعه بود، مرا به اتاق آرش بردند! دیدم شوهرم را از پا آویزان کرده و آن قدر او را زده اند که زمین زیر سر او پر از خون شده است! صورتش به شدت ورم کرده بود، طوری که او را نشناختم. خیلی جوان بودم و از دیدن این منظره به شدت وحشت کردم و آرام و قرارم را از دست دادم. فریاد می زدم و تلاش می کردم خودم را به شوهرم برسانم و سرش را در آغوش بگیرم، ولی آنها موهایم را می کشیدند و می کندند و سعی می ...
اولین حضور ایران در باشگاه های آسیا/ پرسپولیس اولین ناکام بود
به ائمه اطهار نزد همه دوستدارانش مشهور است. امکان ندارد حتی یک مربی تاکنون کوچکترین گلایه و اظهار شکوه ای از عرب کرده باشد. در این چند سال که افتخار بازی کردن در کنار او نصیبم بوده است چه در سفرهای داخل و چه در سفرهای خارجی همواره ناظر بودم که او با چه خلوص نیتی عبادت می کند و دست نیاز به سوی پروردگار متعال بلند می کند. اعضای پرسپولیس باری همان طور که گفتم پرسپولیس قهرمان ...
هدیه شور ارتش و شهرداری اصفهان به خانواده شهدا در دهه فجر
دفاع مقدس و خانواده های شهدای ارتش در این رابطه است. *** مریم کاظم زاده: صدای نفس های به شماره افتاده اش به راحتی شنیده می شد، اما از آن بوی بی رمقی می آمد، نگرانش شدم گفتم ببخشید بدموقع زنگ زدم، گفت نه عزیزم اتفاقا خیلی هم به موقع زنگ زدی، دلم می خواست با کسی حرف بزنم چه خوب که شما زنگ زدی. بی صبرانه گفتم سراپا گوشم. آه سردی کشید و گفت شهرداری در دهه فجر به ما ...
اوشین چگونه مدیران رادیو را زندانی کرد؟
به گزارش افکارنیوز ، آن سال ها حتی بزرگان نظام هم سریال سال های دور از خانه را تماشا می کردند. این نقل حرف و حدیث های مردم نیست که اعتباری نداشته باشد. آیت الله خامنه ای روز 28 مهر 1370 در دیدار با اعضای مجمع نویسندگان از قول حاج احمدآقا اعلام کرد که امام مرتب این سریال را نگاه می کردند. رهبر انقلاب حتی اوشین را با سریال های ماه رمضان مقایسه کردند و گفتند: ژاپنی ها بر می دارند از زندگی ...
قتل به خاطر مهریه
بخشیده است. به نظر کار عجیبی بود. سیمین گفت: چون دختر خاله اش این کار را انجام داده است او هم می خواهد نصف مهریه اش را از من بگیرد. با خودم گفتم چه شوخی با مزه ای، اما سخت در اشتباه بودم. سیمین شوخی نمی کرد و در تصمیم خود مصمم بود. او گفت بهتر است با هم توافق کنیم و من نصف مهریه اش را به او بدهم. من عاشقانه همسرم را دوست داشتم اما چنین پولی نداشتم که به او بدهم. سیمین به من ...
آغاز سفر اسارت / بیمارستان و بازجویی
. پرستارها هر چه کردند مرا نگه دارند نگذاشتم . دکتر مجدداً شیلنگ را با وضعی بدتر از قبل سر جایش گذاشت و رفت . کم کم روی صندلی چرخ دار می نشستم و به دست شویی می رفتم . گرسنه هم می شدم . از غذاها ، فقط چند لقمه (( صبحانه )) می خوردم . ظهرها به نوعی خورش شلغم می آوردند که از بویش حالم به هم می خورد . شب ها هم معمولاً شوربا ( نوعی آش ) می دادند که اصلاً نمی شد خورد . با چند نفر از نگهبان ها رفیق شده ...
روایت دربار از وضعیت معیشت مردم
نوشت 17 اسفند ماه 1347 می نویسد: شرفیابی شاه را در جریان تحولات اخیر قرار دادم و چند نکته را مطرح ساختم که او را ناراحت ساخت. گفتم دو برابر شدن آب بها مملکت را آشفته کرده است.آسفالت خیابان ها در حال از هم پاشیدگی است ، فساد کارمندان گمرک رو به گسترش است و اعتبارات بانکی محدود شده و شرکت های زیادی رو به ورشکستگی می روند. دست آخر درباره بحران مالی دانشگاه ها به او هشدار دادم . شاه ناگهان از جا در ...
تنها نیستم، خدا اینجاست
سرماخوردگی ساده هم کلی هزینه دوا و دکتر دارد چه برسد به شکستگی دست. هنوز حرف هایش از سفر مشهد تمام نشده که به سختی بلند می شود و از میان اثاثیه خانه اش، عکسی از حرم امام رضا(ع) را که کنار عکس نوه هایش است برمی دارد. می گوید: آن سال سفر مشهد خیلی برایم سخت و دردناک بود. از شدت درد نفهمیدم چطور زیارت کردم. خیلی دوست دارم دوباره به پابوس امام هشتم برم. همسایه ها هوای مرا دارند ...
دختر جوان: هیچ کس جیغ و فریادهای مرا نمی شنید
او شدم. هنوز مسیر زیادی طی نکرده بودیم که احساس کردم او از شهر خارج شد دیگر ترسیده بودم و قصد داشتم از خودرو پیاده شوم که فه مید م درهای خودرو قفل شده است او با سرعت در جاده حرکت می کرد و هیچ کس جیغ و فریادهای مرا نمی شنید. خواستم با او درگیر شوم اما ترسیدم خودرو با همین سرعت واژگون شود او مرا داخل یک باغ مسکونی برد و پس از آن که به شدت کتکم زد مرا مورد آزار قرار داد و سپس در حالی که کاردی را به سویم گرفته بود تهدید کرد اگر این ماجرا را بازگو کنم مرا می کشد چند روز را با ناراحتی و استرس سپری کردم و سپس آن چه رخ داده بود را برای پدرم شرح دادم و... ...
چه کنیم نماز صبح قضا نشود + پاسخ آیت الله بهجت
خدمت محمد بن عثمان یکی از نواب خاص اربعه رسیدم و مدتی در محضر او بودم، روزی از او به التماس خواستم که مرا خدمت امام زمان(عج) ببرد. محمد بن عثمان پاسخ منفی داد، ولی در مقابل تضرع بسیار من، سرانجام لطف کرد و فرمود: فردا اول وقت بیا، فردا صبح نزد وی رفتم، دیدم جوانی که در زیبایی و خوشبویی از همه کس بهتر و لباس تجار بر تن داشت؛ با وی است و چیزی در آستین دارد. وقتی نظرم به او افتاد، نزدیک ...
لحظه پایین کشیدن مجسمه شاه به روایت عکاس
؟ سال 51. *معلوم شد سنتان چقدر است. رمز جوان ماندنتان در چیست؟ (می خندد) اول از همه مرا فرستادند زن روز. آن روزها کادر زن روز جدا بود، کیهان ورزشی جدا بود،همه چیز جدا بود و هر کدامشان عکاس خودشان را داشتند.در زن روز کارها بیشتر فانتزی بودند.من آسیستان و دستیار بودم و بیشتر، عکس هنرمندها را می گرفتیم. *عکسهائی که آن روزها می گرفتید چه می شدند؟ ...
زنان خیابانی عامل تشدید ترافیک تهران
که آن روز سوار شدم اتوبوسی بود که 35 سال پیش سوار می شدم و درست در همان مسیر حرکت می کرد با اینکه این اتفاق برای من یادآور خاطرات دوران کودکی ام بود و لذت هم بردم اما این سوال را در ذهن من ایجاد کرد که بعد از اینهمه سال این ماشین نباید عوض شود؟ اگر مدیر ترافیک تهران بودید با همه مشکلاتی که خودتان می دانید و آشنایی دارید چه کار می کردید که وضعیت قابل تحمل می شد؟ همانطور که گفتم ...
شهید فاتح نبل و الزهرای حلب کیست؟
تروریستی داعش برای تخریب حرم زینبی آرام و قرار را از او ربوده بود. کوچک زاده فرزندان دختر خردسالش را رها کرد، چراکه کودکان سوریه و عراق را مانند دختران خود می دانست و برای دفاع از آنها عازم میدان نبرد شد. از ویژگی های بارز شهید کوچک زاده، خوش رویی و متواضع بودن، آراستگی ظاهری و پرداختن به مسائل فرهنگی بود و همین امر در تواضع و اخلاص وی را محبوب دل اطرافیان می کرد. ...
چشم مردم به نظر منتقدان از برج میلاد است، پس سالن "مالاریا" خالی مانده.../ گزارش های مردمی رسیده به ...
...> گزارش روز هشتم جشنواره – پردیس سینمایی کورش – فیلم "دختر" محمدامین مبینی: دوشنبه، 19 بهمن 1394. روی کوه های غرب تهران برف نشسته است و سوزَش سهم ماست؛ و همین جاست که حیرت زده می شوی: در این شب سرمای سگ لرزان میان هفته، خودروهایی اتوبان ستاری را دچار ترافیک سنگین کرده اند که سر خروجی خیابان پیامبر مرکزی می پیچند به سمت مجتمع کورش! ساعت 20.15 است. وارد پاساژ می شوم. عطش مردم برای حضور در این ...
جنجال هووی قاتل در دادگاه جنایی
او و همسرش حسادت می کردم. دوست داشتم شوهرم همیشه پیش من باشد و از این که به خانه خودشان و پیش همسر اولش می رفت، ناراحت بودم. برای همین روز حادثه درحالی که شب قبلش، کلید خانه مقتول را از خانه خواهرشوهرم برداشته بودم، صبح زود به خانه این زن رفتم و پس از این که با او درگیر شدم، با ضربات چاقو جانش را گرفتم. بعد از آن درحالی که مواد اشتعال زا با خودم برده بودم، خانه شان را به آتش کشیدم و فرار کردم. آن ...
حاجی مایلی از گدایی از احمدی نژاد تا کتک کاری با رحیمی می گوید
؟ یکدفعه دیگر رفتم که به من گفت: آقای دادکان نیامده. یکی دیگر هم بود که نیامده بود. یهو عصبانی شدم، ببخشید حسابی داغ کرده بودم بعدش با فریاد و داد گفتم چه قدر من بروم و بیایم؟ یک قندان هم بود لب به لب با میز، افتاد شکست همه ریختند آنجا. خلاصه نشستم آنجا. همکارانش آمدند اما من از جایم تکان نخوردم. نشستم یک کتاب در آوردم از کیفم شروع کردم به خواندن. یک ساعت گذشت، قاضی رفت بیرون. هر چه نشستیم دیدیم ...
حجت الاسلام شاه آبادی: مومن آیینه مومن است
فلسفه را برای زمینه چینی عرفان مطرح کرده است) ایشان نپذیرفت. اصرار من تا منزل وی در محله عشقعلی ادامه پیدا کرد. آقا تعارف کرد و من داخل خانه شدم و ناهار هم در آنجا ماندم و به آقای شاه آبادی قبولاندم که عرفان بگوید . درس عرفان ایشان شروع شد و افراد دیگر نیز حاضر می شدند اما شاگرد ثابت، من بودم. حتی هفته ای یکی دو شب که در مسجد برای بازاریها صحبت می کرد، حاضر می شدم و مطالب ایشان را می ...
سیدرضا میرکریمی: سخت است حرف بزنی و شنونده نداشته باشی
درباره چگونگی انتخاب نام فیلم گفت: نام فیلم به انتخاب میرکریمی بود و او دراینباره دغدغه زیادی داشت تا نام مناسبی پیدا کند.نام فیلم از دغدغه های مهمی بود که درباره آن بسیار فکر کردیم. من نام چیزهایی که فراموش می شوند را برای فیلم انتخاب کرده بودم که در نهایت پس از مشورت های زیاد نام دختر برای این فیلم با نظر میرکریمی انتخاب شد. وی درباره چگونگی نوشتن این فیلمنامه نیز خاطرنشان کرد: بعد از چند ...
کاپیتان سابق آبی ها: به قهرمانی استقلال خوشبین نیستم
. - آره واقعا. من هم بعد از این همه سال فوتبال بازی کردن حریف استقلال را دست کم گرفته بودم. جه برسد به بازیکنان این تیم که حالا عمدتا هم جوان و کم تجربه هستند. * حتما شنیدی که استقلال اصلا بازی خوبی را مقابل استقلال اهواز انجام نداد. - بله. البته فیلم خلاصه بازی را دیدم. منظورم این بود که بازی را به صورت مستقیم نگاه نکردم. اما خب فیلم بازی را که دیدم متوجه شدم که ...
پرویز پرستویی: مردم الکی حالشان خوب است!
جای مان را عوض کنیم و این بشود که شما قرار است سه روز دیگر بمیری و شما بیا و برای من ریتم و فضا ایجاد کن. آقای براهنی هم آن روز مهمان من بودند و در پشت صحنه بودند. بله، دوست آقای تهیه کننده بودند. و من داشتم در آن موقع فضا ایجاد می کردم ولی در ظاهر که نگاه می کردید فکر می کردید که من با آقای کارگردان دعوایم شده است. من تعمدا این کار را کردم و گفتم: تو اتفاقا بد کسی را انتخاب ...
سارقی که پنیر و نوشابه می دزدید!
مسعود آغاز شد. سارق جوان با قبول اتهامش گفت: چند سال قبل از یکی از استان های غربی برای کار به تهران آمدم، اما در این مدت کار خوبی گیر نیاوردم و بیکار شدم. چند وقتی در خیابان ها پرسه می زدم تا اینکه با دو پسر جوان به نام های آرش و کامبیز آشنا شدم. از مدتی خود را سارق معرفی کردند و از من خواستند؛ در قبال جای خواب، با آنها همکاری کنم چون مجبور بودم، پیشنهادشان را قبول کردم و از دو ...
شکر نعمت آیت الله خامنه ای را شیعه، اعم از علما و غیرعلما به جا نیاوردند
مهاجرت به قم در زمره جوان ترین شاگردان درس خارج مرحوم آیت الله العظمی بروجردی و حضرت امام خمینی قرار گرفت. هنگام عزیمت ایشان به قم، باوجودآنکه پدر بزرگوارشان با عموم مراجع وقت، مراوده داشتند، اما به مرتضایش، پیوند خاص با حاج آقا روح الله را توصیه کرد. حاج آقا مرتضی در طول سالیان اقامت در قم همپای دوست صمیمی اش مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی از مائده حکمت، معرفت و اخلاق امام خمینی بهره مستوفی می ...