زندگی عجیب دختری که فرزند همسر صیغه ای پدرش است
سایر منابع:
سایر خبرها
احسان به خلق در بیان و سیره شیخ رجبعلی خیاط
.... شاگرد پدرم بعد از خوب شدن حال پدرش تعریف کرد که وقتی سراغ عمه اش رفته و دلیل واقعی ناراحتی او از پدرش را پرسیده است، او گفته بعد از فوت شوهرش پدرم او و چهارفرزند یتیمش را به خانه خودش می برد. یک روز وقتی بین او و مادرم اختلافی پیش آمده بود، پدرم از راه می رسد و عمه و فرزندانش را از خانه بیرون می کند. عمه ام دلشکسته می شود. با راضی شدن عمه وبه دست آوردن دل بچه های یتیمش حال پدرم هم بهتر می شود ...
تک تیراندازی که در کربلای یک به هدف زد
و یک برادر بودیم، برادرم فرزند اول بود و تنها پسر خانواده. مادرم خانه دار است. پدرم کارگر بود و در حال حاضر بازنشسته است. پدرم تک پسر است، برای همین هم شهادت برادرم برای همه اقوامش غم خیلی بزرگی بود. ما از آن دسته خانواده های پر رفت و آمد هستیم، پدرم یک عمو و دو عمه داشت. آنها طوری منسجم بودند که تا یک سال بعد از شهادت برادرم، بعد از ظهرها جمع می شدند و در سوگ برادرم عزاداری می کردند.در آن زمان ...
اینجا خانواده جدید برای بچه ها می سازند
با همدیگر خانه بگیریم. پس از 3 ماه در یک مرکز نگهداری در شیراز به عنوان کمک مربی مشغول به کار شدم. رئیس مرکز به من گفت می تواند یک خانه از خانه هایی که در اختیار ترخیص شده های آن مرکز قرار می دهد را هم در اختیارم قرار دهد. اول این پیشنهاد را نپذیرفتم اما بعد که دیدم از لحاظ مالی به صرفه تر است قبول کردم. از احساس ترحم بیزارم حرف های خورشید اما به نگاه جامعه به بچه هایی می رسد ...
سخت بود، اما از همسر جوان و دختر یکساله اش گذشت
که به تشییع شهدا رفتم، کنار یکی از خودرو های حامل تابوت ها متوجه شدم دیگر نمی توانم حرکت کنم. همانجا ایستادم، پاهایم قدرت حرکت نداشت. به دلم افتاد پیکر همسر شهیدم در یکی از همین تابوت ها قرار دارد. یکی از همشهری ها هم همراهم بود. گفت چرا ایستاده ای؟ گفتم فکر کنم پیکر حسین در این ماشین است، هر کار می کنم نمی توانم جلوتر بروم. گفت که عِلم غیب داری؟ گفتم اطمینان دارم حسین برگشته است. بعد از مراسم به ...
وقتی عالم وهابی محو اذان شیعی مدافع حرم شد+فیلم
رفتن بیمارستان روحیه خوبی داشت. پسرم پنج ماهه بود حال او را می پرسید و با دخترم صحبت می کرد و در ملاقات پدرم در دمشق وضعیت رو به بهبود به نظر می رسید. بعد از شهادت سید رحمت الله، زمانی که پدرم با ساک همسرم به ایران بازگشت و خواهرم مرا به بهانه ای به خانه پدرم برد، ساک و وسایل را دیدم متوجه ماجرا شدم. من معتقدم پیش از شهادت، شهدا از مادران و همسرانشان به شکلی رضایت قلبی می گیرند. پایان پیام/ ...
عکس ناگهانی از نیوشا ضیغمی و شوهرش در رستوران لاکچری ! + بیوگرافی نیوشا ضیغمی و حواشی زندگی اش
4 اسفند سال 95 بعد از دوره کوتاهی بیماری درگذشت. مخالفت پدر و مادر نیوشا ضیغمی برای بازیگری: پدر و مادر نیوشا ضیغمی هم به مانند خانواده بسیاری از هنرمندان با بازیگر شدن فرزندشان مخالف بودند اما در نهایت به این موضوع رضایت دادند. نیوشا ضیغمی در یک گفتگو درباره مخالفت پدر و مادرش با بازیگر شدنش گفت: وقتی می خواستم وارد بازیگری شوم مادرم مخالفت نمی کرد ولی ...
بی غیرت ترین مرد ایران را بشناسید ! / زنش از ترس بی عفتی به کلانتری پناه برد !
اقتصادی خودم افسوس می خوردم. تا این که روزی سالومه از من خواست در شرکت تجاری برادرش مشغول کار شوم. اگرچه حقوقش اندک و ناچیز بود اما به دلیل آن که طعم بی پولی را چشیده بودم از پیشنهادش استقبال کردم. دو سال بعد از این ماجرا در حالی که تحصیلاتم به پایان رسیده بود، سالومه مرا برای برادرش خواستگاری کرد. انوش که از وضعیت مالی پدرم خبر داشت، منزلی در بهترین نقطه شهر اجاره کرد و همه ...
اعتراف به قتل پدر به خاطر بدهی میلیاردی
مادرم را طلاق داد و با زن دیگری ازدواج کرد. او بعد از ازدواج دوم همه اموالش را در اختیار همسر دوم و فرزند او قرار داد، حتی خانه ای را که به تازگی خریده بود به نام آن زن زده بود. متهم در ادامه افزود: آن زمان مشکلات مالی زیادی داشتم و به خاطر بدهی سنگینی که برایم پیش آمده بود به دردسر افتاده بودم. او پدرم بود و در آن شرایط انتظار داشتم مرا کمک کند، اما چند بار که به سراغش رفتم و از او درخواست کمک ...
فاطمه قره حسن لو: سند یا مدرکی علیه حمید در دادگاه ارایه نشده و اعتراف همسر وی هم در شرایط خاصی انجام ...
هم منتشر شده، حمید می گوید که به هیچ وجه لیدر معترضان نبوده اند، هیچ کار خلافی مرتکب نشده اند و اساسا قصدی برای حضور در آن منطقه نداشته اند. در شرایطی که هیچ سندی ارایه نشده، به برادر من گفته اند که لیدر اعتراضات بوده است. وضعیت همسر ایشان چطور است؟ در مورد همسر حمید هم همین وضعیت وجود دارد. ایشان هم همپای برادرم، به مردم محروم کمک می کردند. شهروند مسوولی بودند و هرگز اشتباهی مرتکب نشده ...
تبدیل وضعیت ایثارگران برق مانند ایثارگران جنگ
، اینجانب نقش زمین شدم و خون زیادی از بدنم رفت به نحوی که ازهوش رفتم و یکی از عابرین با اورژانس مرا به بیمارستان منتقل نمود. مدت یکماه در بیمارستان بستری بودم و سه بارتحت عمل جراحی قرار گرفتم. درطی این مدت، غیر از پریشان حالی خانواده و اطرافیان و به هم ریختن اوضاع روحی ایشان، تمامی هزینه های درمان بر عهده خودم قرارگرفت و شرکت توزیع هیچ مساعدتی در این مورد به عمل نیاورد. هم اکنون در ...
پرتره ای که صادق هدایت از من کشید
و این چیز ها نبود. عکسی ندارم. فقط نگاه شان می کردم. مخصوصاً ژان لوک گدار را خیلی دوست داشتم. هنوز هم فیلم هایش را خیلی دوست دارم. یک آشنایی دیگر هم داشتم خیلی سال بعد. پدرم رفته بود فستیوال ونیز جایزه اول مستند یک آتش را گرفته بود و بعد آن ها گفته بودند یک جایزه دیگر هم به شما می دهیم و با خانواده به فستیوال فیلم های سینمایی دعوتش کرده بودند. پدرم گفت من نمی توانم بیایم. من و مادرم را ...
بلای شرم آور بر سر 2 خواهر نوجوان ! / آنها به ترکیه مهاجرت کردند ؟!
از کوچه و پس کوچه های حاشیه شهر به یک خانه مجردی بردند تا فردا مقدمات سفر ما به خارج از کشور را فراهم کنند ولی آن ها من و خواهرم را تسلیم نیت شیطانی خود کردند و روز بعد با سرقت پول و طلاها ما را در خیابان رها کردند و به مکان نامعلومی گریختند این در حالی بود که ما هیچ مشخصاتی از آن ها نداشتیم و محل آن خانه مجردی را نیز نمی دانیم چرا که در تاریکی شب به نقطه دیگری از شهر رفته بودیم. اکنون نیز چند روز ...
رؤیای خونین پزشک برای نشستن روی صندلی مجلس
در حالی که سه سال از عمر مجلس شورای اسلامی می گذرد، مشخص شده قتل پزشک عمومی که چند روز قبل به دست برادر دندانپزشکش رقم خورده، به خاطر اختلاف مالی آن ها بر سر نامزدی برای مجلس بوده است. شامگاه پنج شنبه 24 آذرماه، زن جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی شوهر پزشکش خبر داد. وی در توضیح ماجرا گفت: شوهرم پیمان، دندانپزشک است و در یکی از خیابان های شمالی تهران مطب ...
قتل وحشتناک دختر جوان به دست برادر و خواهرش؛ پس از قتل جسد را با اسید سوزاندند!
دخترش تماس گرفته، اما او پاسخگو نیست. از من خواست به اینجا بیایم. وقتی وارد خانه شدم با جسد الناز رو به رو شدم. به نقل از باشگاه خبرنگاران، ماموران در تحقیقات متوجه شدند الناز و برادرش 12سال است با هم قطع رابطه کرده اند و همزمان با قتل دختر جوان، برادرش برای درمان سوختگی دستش با اسید به یکی از بیمارستان های شرق تهران مراجعه کرده بود. با کشف این سرنخ، مرد جوان به نام آرش دستگیر شد و در ...
بریدن سر یک زن تهرانی به خاطر 2 میلیون تومان! + عکس و اعتراف قاتل بی رحم
... یک روز پیش از حادثه خودروی او را برای تعمیر بردم پس از آنکه درست شد وی از من خواست برای گرفتن پول تعمیر و مبلغی به عنوان دستمزد به آپارتمانش بروم. وقتی وارد خانه اش شدم یک دسته تراول چک دیدم که ناگهان وسوسه ام کرد. از پشت با یک پتو او را گرفتم و خفه کردم. به سرعت به سراغ تراول ها رفتم اما بعد از شمارش آنها متوجه شدم که 2 میلیون تومان بیشتر نیست. چون کار از کار گذشته بود. جسد را به ...
سرقت از بیماران با لباس پرستار
و بعد هم به مغازه داخل بیمارستان رفت و با دو عدد آبمیوه نزد من برگشت و یکی از لیوان های آبمیوه را به من تعارف کرد. اول قبول نکردم، اما گفت ناراحت می شود و من هم گرفتم و نوشیدم. لحظاتی بعد گیج شدم و دیگر هیچ چیزی نفهمیدم تا اینکه ساعتی بعد روی نیمکت به هوش آمدم و متوجه شدم سرم به شدت درد می کند و حالت تهوع دارم. از زن جوان خبری نبود و تازه متوجه شدم او با آبمیوه مسموم مرا بی هوش و تمامی طلاهایم را ...
فرزند آیت الله مرعشی: آیت الله بهجت می گفتند که ای کاش من هم، چنین پدری داشتم
خطی داریم وی در ادامه تصریح کرد: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی در یونسکو بزرگترین کتابخانه خطی شیعی در جهان است و ما با 400 کتابخانه و مراکز فرهنگی بین المللی و داخلی ارتباط داریم. روزی امام خمینی (ره) گفتند که به ملاقات او بروم وقتی که نزد امام رسیدم ایشان به من گفتند که پدرت خیلی زحمت کشید و شما هم باید کمک کنید و همان جا به ما مبلغی را دادند که خانه های اطراف را بخریم تا بتوانیم ...
عکس لو رفته از بهاره رهنما با تیپ یلدایی در کنار همسر جدیدش | شوهر جدید بهاره رهنما براش سنگ تموم گذاشته
خانواده به کشور انگلستان رفتند اما طولی نکشید که با فروکش التهابات سیاسی دوباره به ایران بازگشتند. ازدواج بهاره رهنما او همسر سابق پیمان قاسم خانی نویسندهٔ مشهور سینما است. این زوج دختری به نام پریا قاسم خانی دارند که تجربهٔ حضور در تئاتر پنجره ها و فیلم سینمایی دایرهٔ زنگی و سریال مرد هزار چهره را دارد. همسر اول بهاره رهنما متولد 30 دی ماه 1344 در تهران ...
از کردستان تا بهشت؛ روایت شهیدی که به خاطر یک امضا به زندگی برگشت
که خبر شهادتم را چه کسی به مادرم خواهد داد که فرزند ارشدت شهید شده، تمام ذهنم درگیر مادرم بود. در آن لحظه اصلا فکر خودم نبودم انگار در هوا پرواز می کردم، فضای خلسه مانندی بود، شاید حدود یک ربع یا کمی بیشتر طول کشید ولی بعدش دیگر متوجه چیزی نشدم. به یک شعری اعتقاد زیادی دارم که می گوید "اگر تیغ عالم بجنبد ز جا- نبرد رگی تا نخواهد خدا" تسنیم: چطور شد به زندگی برگشتید؟ اصلا چطور ...
گفت و گو با مرد محکوم به قصاص که پس از 15 سال حبس آزاد شد
تراول چک گرفتم که بعد متوجه شدم جعلی بوده است. رفتم بازار و تراول ها را خرج کردم. مقتول در بازار کار می کرد. متوجه جعلی بودن تراول ها شد و مچم را گرفت. اگرچه با او درگیر شدم اما ضربه هایی که زدم کشنده نبودند. بیشتر توضیح بده؟ دلم نمی خواهد به آن سال ها برگردم. گفتم که احساس بدی پیدا می کنم. هم خودم به هم می ریزم و هم ممکن است خانواده مقتول داغ دلشان تازه شود. آنها عزیزشان را از دست داده ...
حجت الله روز شهادتش هم فوتبال بازی می کرد!
برگشت گریه می کند و برادرم او را می بیند. سریع یک بسته سبزی می برد و به آن خانم می دهد. چند روز بعد که خانم همسایه می خواست پول سبزی ها را به مادرم برگرداند، مادرم با تعجب می گوید من که به شما سبزی نداده بودم! آن خانم تازه متوجه می شود که حجت الله با پول خودش بسته سبزی را به او داده است. خانم همسایه هنوز هم زنده است و وقتی من را می بیند به یاد برادر شهیدم این خاطره را تعریف می کند. خاطره دیگرم باز ...
سانحه وحشتناک برای نرگس محمدی | نرگس محمدی در بیمارستان بستری شد
افتاد و امتحان را از دست دادم. به همین دلیل در کلاس های علوم تجربی دبیرستان شرکت کردم و بعد هم در دانشگاه پرستاری پذیرفته شدم. ازدواج و همسر نرگس محمدی نرگس محمدی که شهریور سال 95 مهمان دورهمی مهران مدیری بود با کمال صداقت در این برنامه گفت مدت هاست خواستگاری ندارم چند ماه بعد در اردیبهشت 96 نرگس محمدی با علی اوجی ازدواج کرد خبر این عروسی با انتشار چند عکس از سالن عقدی ...
مادر شهید مدافع حرم: خجالت می کشم!
روز برای شما دعا می کنم یک وقت مریض شدم و گلویم درد می کرد. گواتر داشتم. دو شب پیش من ماند و شبانه من را به دکتر برد. دارو دادند و عکس انداختند و آمدیم. اگر حالم خوب بود می رفت خانه شان و اگر حالم بد بود می ماند پیشم. به من می گفت من شب و روز دعا می کنم برای شما و شکر می کنم که خدا چنین پدر و مادری به من داده. شما به من یاد دادید که چنین راهی رفتم. پدرم دست من را گرفت و به مسجد برد و در این ...
نقشه خشن خواهر و برادر برای قتل خواهر کوچک تر
های پسرانه می پوشانم تا بتوانم مواد مخدر جابه جا کنم. از شنیدن حرف های خواهرم عصبانی شدم. به همین خاطر از الهام خواستم تا همراه هم به خانه الناز برویم. او ادامه داد: به تازگی مواد مخدر را ترک کرده بودم و کسی نمی دانست دوباره مخفیانه مواد مصرف می کنم. آن روز مقداری شیشه مصرف کردم. وقتی مقابل خانه الناز رفتیم متوجه شدیم در خانه اش مهمانی برپاست. به همین خاطر برگشتیم و صبح روز بعد در حالی ...
به ماندنم عادت نکن
ام پشیمان شدم. او را به خدا سپردم. حاج محمد از پله ها پایین رفت و در حیاط بچه ها را در آغوش گرفت و بوسید. نوروزی از طبقه بالا نظاره گر او بود اما حاج محمد حتی برنگشت که او را ببیند. شاید با این کارش می خواست از او دل بکند. چرا اینقدر کم لطف شده ای؟ وقتی به سوریه رسید تلفن کرد و گفت حالش خوب است و بعد از آن دیگر تماسی نگرفت. نوروزی هر روز با دیگر همسر مدافعان حرم حرف می زد و از ...
صحبت های جنجالی شهاب حسینی از اغتشاشات اخیر | منظور حرف های شهاب حسینی به کیست؟
علاقه اش دارد، باید در این راه صادقانه گام بردارد و بنابراین موضوع را با خانواده ام در میان گذاشتم و مصمم به ازدواج شدم. شهاب حسینی میگوید: دیگر تکه دوم زندگی ام را پیدا کرده بودم. پریچهر قنبری و شهاب حسینی دو پسر به نام های محمدامین و امیرعلی دارند.محمد امین پسر بزرگ شهاب حسینی است که در سالروز تولد پدرش یعنی 14 بهمن ماه سال 1382 متولد شد. سوابق کاری شهاب حسینی ...
مسافران شهر بهشت
سر می زدند. 19 اردیبهشت 98 و روز عمل زینب خانم فرا رسید؛ ما در حال آماده کردن دخترم برای اتاق عمل بودیم که حاج قاسم به تلفن من زنگ زد و بخش بستری دخترم را سؤال کرد. بعد از دقایقی حاج قاسم همراه با آقای پورجعفری خود را به ما رساندند. در حین حضور حاج قاسم، از طریق آقای پورجعفری متوجه شدم که ایشان عازم هستند، دلهره ای در جانم افتاد اما با توجه به مأموریت های مهم حاج قاسم از او تشکر کردم و ...
خیّری که تمام زندگی اش را به کهریزک بخشید
...، تصمیم می گیرند واحد آپارتمان و اسباب و اثاثیه خود به کهریزک اهدا کنند تا زیر سقف این خانه پُر شود از بچه های قدو نیم قد. کمکی هم کرده باشند به سالمندانی که حالا برای آقای لایقی نقش خواهر و برادر دارند. پس از 58 سال زندگی مشترک، همسرش را از دست می دهد و تصمیم می گیرد برای ادامه زندگی راهی کهریزک و ساکن خانه گلها شود. خانه گلها مجموعه اتاق هایی است که این روزها مأمن هر سالمندی در روزهای ...