سایر منابع:
سایر خبرها
حاجی مایلی از گدایی از احمدی نژاد تا کتک کاری با رحیمی می گوید
بازپرس چه کار کرد. * چه کار کرد؟ - یک دفعه رفتم یک بازپرس بود فوق العاده جوان. رفتم پیشش برای موضوع آقای دایی. یهو برگشت به من گفت آقای مایلی کهن ول کن. این حرف ها چیه شما می زنید؟ گفتم آقای بازپرس شما کار خودتان را بکنید، وظیفه تان را انجام بدهید. دوباره دیدم نصیحت می کند و موضع می گیرد. گفتم اینطور که شما تصور می کنید نیست. بالاخره 4 نفر هم حرف من را قبول دارند. من اعتقاد دارم ...
مایلی کهن می خواست خودکشی کند!
محمد مایلی کهن دربخشی از گفت و گوی جنجالی اخیرش با ایران ورزشی درباره شکایت از روزنامه خبروزشی اظهار داشت: من از خبر ورزشی شکایت کرده بودم. آن زمان آقای سعید مرتضوی دادستان تهران بود و دادگاه کارکنان دولت در خیابان میرعماد قرار داشت. نزدیک یک سال و نیم شکایت کرده بودم اما پرونده ما رو نمی آمد! رفتم آنجا آقای مرتضوی هم بود. ایشان من را می شناخت. گفتم ببخشید آقای مرتضوی یک سال و نیم است چرا پرونده ...
دعوای خونین مایلی کهن با معاون رییس جمهور
اداری است که باید طی شود. کارهایی بود که دست ما نبود. من توی اداره بودم آنها طبقه پایین بودند. دیدم تلفن زنگ خورد و شماره داخلی است. گفت آقای مایلی کهن، گفتم بفرمایید. گفت من رحیمی هستم رییس فدراسیون دو و میدانی، شما تشریف دارید من بیایم بالا. من دیدم هم نماینده مجلس است هم رییس فدراسیون دو و میدانی، گفتم نه شما تشریف داشته باشید من می آیم خدمت تان. رفتم همکف. وی ادامه داد:آنجا 2 تا اتاق ...
بهترین اخلاق در دنیا را چه کسانی دارند
این را برداشتی؟ گفت: این را دلم می خواست. فرمودند: برو، این خرما هم از تو ، و فرمودند: او را رها کنید. و امام باقر (علیه السلام) می فرمایند: زن یهودیه ئی که گوشت گوسفندی را مسموم کرده بود تا پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله بخورد، را خدمت آن حضرت (ص) آوردند. فرمودند: چه چیز تو را بر آن کار وا داشت؟ گفت با خود گفتم اگر او پیغمبر باشد زیانش نرساند و اگر پادشاه باشد، مردم را از او آسوده خواهم کرد. پس رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از او درگذشتند. منبع: اصول الکافی، ترجمه مصطفوی، جلد 3، صص 168-169 منبع: هیات رزمندگان اسلام /1102001307 ...
ماجرای تشرف محقق اردبیلی به محضر امام عصر(عج)
بفرمایید جریان کار شما چه بود؟! فرمود: می گویم به شرط اینکه تا زنده ام به کسی نگویی! من هم متعهد شدم که به کسی نگویم. بعد فرمود: من در مسائل علمی مطالعه می کردم؛ مسئله ای برایم مشکل شد. پیش خود گفتم: ما در جوار باب العم هستیم، چرا حلّ مشکل را از خودشان نخواهم؟ با این فکر از جا برخاستم و روبه حرم شریف رفتم. چنان که دیدی در حرم باز شد و داخل شدم و از خدا خواستم از جانب امام عنایتی شود. دیدم صدا ...
شطرنج با مانع ورزش مورد علاقه اصولگرایان
این به آن معنا نیست که خدای نکرده دولت ها مردم را محرم نمی دانند ولی قبول کنیم درک این که نشان دادن هم یک مراسم دولتی باشد سخت است. ای کاش به قول دکتر زیباکلام کمیته مستقلی برای نشان دادن شکل می گرفت که ... جانم؟ بروم برای دایی ام کمیته مستقل تشکیل بدهم؟ چشم چشم ... ببخشید. شما به هر کی دل تان خواست نشان بدهید. به ما چه اصلا. روزنامه قانون/ در سرویس طنز سایت پویش، هر روز جدید ترین مطالب طنز و کاریکاتور را ببینید. ...
اس ام اس پ ن پ - سری 12
باشه؟ گفتم پَ نَ پَ خار داشته باشه بعد از بیست سال کلا درس تموم شده و دکتر شدیم تو جشن فارغ التحصیلی عموم میگه: دیگه نمی خوای درس بخونی؟؟؟ میگم:پ ن پ!می خوام از پیش دبستانی شروع کنم،شاید زمان کمتری طول کشید و رکورد جدید زدم:| رفتم قصابی میگم زبون دارید یارو گفت پ ن پ لالیم اومده تو اتاق ،قابِ عکسِ رو دیوار و دیده میگه : وای داداشته؟ میگم: آره ...
خدا می داند در ترکیه چه بر سر امام آمد/ برخی گوش به فرمان مثلث شوم هستند
که در زندان ساواک گرفتار بودم، زنی را فرستادند تا مرا تخلیه اطلاعاتی کند اما من فقط نماز خواندم و او علت را از من پرسید؛ به او گفتم من با خدا ارتباط برقرار می کنم، او که طبیعتی کمونیستی مارکسیستی داشت گفت که خدایی در کار نیست و من گفتم چرا هست، او دوباره گفت که جده مادری من هم از این حرکات انجام می دهد مگر این حرکات چیست؟ من گفتم که نماز راز رسیدن به محبوب است که او را بخوانی و در برابر او کرنش ...
بشارتی: می خواستم از آیت الله طالقانی دلجویی کنم اما او مارا نپذیرفت/احمدی نژاد استاندار نمونه بود
. اولین بازجویی های بعد از انقلاب را من انجام دادم. یک روز در دفتر نشسته بودم دکتر تهرانی را آوردند. سربازجوی خشنی که در اسرائیل دوره دیده بود. من به سمتش رفتم و آرام به زیر چانه اش زدم و گفتم آقای تهرانی مرا می شناسی؟. تو بیشتر از هزار شلاق به من زده ای ولی من شما را می بخشم. 5 تا از ناخن هایم را کشیدند و چون پانسمان نکرده بودند عفونت وارد خونم شد. ضربان قلب من به 200 رسیده بود ...
روایت یک خودکشی نه چندان سیاسی
آسمون با هم فرق دارن. گفتم: اصلا اون بالا چی کار می کنی؟ بیا پایین تو رو خدا جواد کار دستمون میدی ها. گفت: نه دیگه دکتر. اینجا آخر خطه. من بیش از این تحمل این وضع رو ندارم. گفتم: چی شده؟ تحریم دوست ها بازم اذیتت کردن؟ چیزی بهت گفتن؟ اتفاقی افتاده؟ بیا بشینیم حلش کنیم. دیدی که من این یکی، دو روزه به پاس زحماتت بهت جایزه هم دادم. من همیشه پشتتم. گفت: این دفعه فرق می کنه، این دفعه فرق می کنه! بعد فریاد ...
بچه مایه دار!
رفاقت باز شد. حرف هایی که بینِ مان ردوبدل شد را به یاد ندارم؛ اما آنقدر خوش صحبت و خوش برخورد بود که روز دوم رفاقتِ مان گفتم که می خواهم بیایم منزلِ تان. او هم پیشنهادم را به فال نیک گرفت و قرار شد که بعد نماز برویم منزلِ شان. از مسجد که رفتیم بیرون، توی ذهنم خانه شان را تصور می کردم؛ خانه ای شیک در محله مرفه نشین شهر، با پدر و مادری که حداقلش یا دکتر هستند یا مهندس. همه این ها را از ...
یادی از شهید ابراهیم هادی در سالروز شهادتش
شده بودیم، اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود. یکی از این سه نفر دوباره نفسی تازه کرد و ادامه داد: عجب آدمی بود! یک طرف آر. پی. جی می زد، یک طرف با تیربار شلیک می کرد. عجب قدرتی داشت. یکی از آنها ادامه داد: همه شهدا را انتهای کانال کنار هم چیده بود. آذوقه و آب رو تقسیم می کرد، به مجروحان رسیدگی می کرد. اصلا این پسرخستگی نداشت.گفتم: از کی دارید حرف می زنید مگر فرمانده ه تان شهید ...
نیم نگاهی به خدمات مرحوم صحفی از زبان خودش
...، از بین می رفت و حیف بود. *صوفی های دورود رییس دادگاه دورود صوفی بود. او از شیخ شان دعوت کرده بود برای جذب نیروی جدید، (به صوفی گری) به دورود بیاید، شنیدم، شیخ آمده و درخواست ملاقات کرده؛ گفتم بعد از نماز مغرب و عشا، همدیگر را ملاقات می کنیم، به اتفاق مرحوم مشرف نماینده آیت الله بروجردی، به آنجا رفتم، دیدم همه کسانی که گرایش تصوف دارند را دعوت کرده اند. ایشان هم تخته پوستی ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (225)
اونکه تازه از راه رسیده منتظر نمی شه، هم قاتلام نمی فهمن کدوم طبقه رفتم. 4. کاش نسل اینایی که بعد از مدتی باهات تماس می گیرن و میگن (سلام بی معرفت) منقرض بشه. جدیدترین محصول اپل 5. کیف یکی از اساتید ادبیات رو جلو مترو با موتور زدن با عصبانیت برگشت گفت "فرومایه ، بازگرد". 6. یه مدت هروقت از عروسی برمیگشتم خونه کت شلوارم خاکی بود. تو عروسی دستمو میخواستن بگیرن ...
موفق و موید باشید آقایِ منحرف!
یک روزنامه های اصلاح طلب بودن ایشون...یاد جمله معروف : احمدی نژاد و مشایی لاله و لادن هستند اگر از هم جدا بشن هر دو می میرن و... و دقیقا به همین دلایلی که گفتم بعد از دست دادن با این بزرگوار، خطاب به ایشون گفتم: آقای ذوالنور چه خبر از جریان انحرافی؟ از بابیت و انجمن حجتیه و خطرناکترین خطر تاریخ اسلام چه خبر؟ عکس العمل ایشون فقط لبخند و تکرار جمله موفق و موید باشید و تکون ...
لحظه پایین کشیدن مجسمه شاه به روایت عکاس
داشته اند، نادیده می گیرم و همه چیز را به خودم نسبت می دهم، معمولا نتیجه درستی نمی دهد. بعضی از ما در مصاحبه هایمان می گوئیم که من بودم که رفتم عکس گرفتم و چنین و چنان، در حالی که در تهیه و چاپ یک عکس چندین نفر دخالت دارند. در خلق آن عکس هم فقط من نبودم. اگر آن آقائی که کمکم کرد عکس بگیرم، نبود،صد تا تخصص هم که داشتم، اصلا عکسی اتفاق نمی افتاد. ما اغلب این موضوع را از یاد می بریم و دلمان می خواهد ...
صفحه اول روزنامه های پنجشنبه 15 بهمن ماه 94 + فال روزانه + فال حافظ
زنجیر نبود تعبیر: تقصیر خود توست که همه چیز را از دست داده ای. تو لایق داشتن همه چیز بوده ای ولی الان حسرت همه ی آنها را می کشی. احساس پیری می کنی و فعلا" کاری از دستت برنمی آید. عذاب و ناراحتی تو را همه می فهمند اما کسی کمکی به تو نمی کند. خودت باید دوباره همه چیز را بسازی. فال روز متولدین خرداد: شما امروز پیامهایی دوگانه ارسال می کنید، برای اینکه یک بخش از وجود شما ...
حجت الاسلام شاه آبادی: مومن آیینه مومن است
در گرفت. نخلها شکسته بود و یکی از بستگان ما به نام حبیب الله شهید شد. لشکر ما به فرماندهی امام حسین(ع ) سرانجام پیروز شد. نزد امام(ع) رفتم و در حالی که حضرت چهارزانو نشسته بود، دستها و زانو را بوسیدم و پیروزی را تبریک گفتم. حضرت تبسم کرد اما او را خوشحال ندیدم. سپس از خواب بیدار شدم . امام خمینی از ترکیه به نجف آمد و پس از چند سال، در منزل امام، سخنی پیش آمد که به یاد آن خواب افتادم. وقتی آن ...
خصوصیات ولی فقیه از منظر امام زمان(عج)
آموزش و پرورش نماز نبود، در جاده ها مسجد نبود، هر کس می خواست نماز بخواند در رستوران ها یک جای تنگ کثیفی نماز می خواند، امروز حدود هفتصد مسجد در جاده ها وجود دارد. سال تحویل چند نفر مشهد می رفتند؟ الان میلیونی می روند. در زمان شاه برای سفر حج حدود پنج هزار نفر از ایران می رفتند، الان اگر سعودی بگذارد، جمعیت چندصد هزار نفری مشتاق زیارت خانه خدا هستند. ماجرای کاهو سکنجبین و بیان حدیث ...
فوق سری های علی اکبر صالحی
الهی شکر که از خان اول خوب عبور کردم. خدمت ایشان رسیدیم، خیلی محبت و بزرگواری کرد. بعدا هم دو بحث کردند و گفتند آقای صالحی! بعد از این که از شما جدا شدم هر چه پیش خودم فکر کردم دیدم چه خوب شد و کار خدا بود که این طرح رای می آورد. مطلب دوم این بود که ایشان خودشان به بستگانشان گفتند که عکس بگیرید. ایشان پرسید که می توانیم عکس بگیریم؟ من هم گفتم که مشکلی ندارم و یک نفر با گوشی عکس گرفت. مطلب دیگر این ...
من هم مثل همه استقلالی ها اشتباه کردم / استقلال در آینده تاوان بزرگی می دهد
. من هم بعد از این همه سال فوتبال بازی کردن حریف استقلال را دست کم گرفته بودم. جه برسد به بازیکنان این تیم که حالا عمدتا هم جوان و کم تجربه هستند. * حتما شنیدی که استقلال اصلا بازی خوبی را مقابل استقلال اهواز انجام نداد. - بله. البته فیلم خلاصه بازی را دیدم. منظورم این بود که بازی را به صورت مستقیم نگاه نکردم. اما خب فیلم بازی را که دیدم متوجه شدم که استقلالی ها حریف شان را ...
قتل فجیع هوو به خاطر حسادت
پاسخش را داد. گفت وگویی چند ثانیه ای بین آن دو شکل گرفت: حمید: من به شما گفتم شماره پلاک ماشین سکینه را بگیری؟ من خودم شماره او را داشتم. چه لزومی داشت از شما بخواهم؟ شهناز: تو می خواستی سکینه را طلاق بدهی اما ترسیدی او مرتضی، پسرت را از تو بگیرد. حمید: من این را به شما گفتم؟ شهناز: بله خودت گفتی. حمید: من بارها گفتم سکینه را دوست دارم. من اصلا قرار نبود زنم را طلاق بدهم. منبع: روزنامه اعتماد ...
چند کلمه با پهلوان کابینه احمدی نژاد: نفت 120 دلاری را چه کردی؟
/> یقین دیگر نباید حرف بد زد؟ نه کف گرگی، نه سیلی نه لگد زد؟ چرا فکر شما همواره این است همه غیر شما خارج ز دین است؟ همه اهل نفوذ و فتنه سازند به تعبیر شماها حقّه بازند کلام آخرم این است ای مرد تو راه رفته را الساعه برگرد مجید مرسلی
ماجرای انتخاب آیت الله خامنه ای به رهبری انقلاب
: نمی خوانند . گفتم: تو بنویس، می خوانند . آقا وقتی کارهای ما را دید بلند شد که برود و اعتراض کند. کارش جدی بود و تعارف نمی کرد. رفت بگوید که قبول نمی کنم. اول که کاندیداشان کردیم، اعتراض کرد. بعد هم که رأی آورد، باز می خواست صحبت کند که کفایت مذاکرات را اعلام کردیم که همه اینها ضبط شده و هست. در واقع بنده و چند نفر دیگر که به آقا ارادت داشتیم، بدون اطلاع ایشان، تمام تلاشمان را کردیم که این اتفاق ...
پرویز پرستویی: مردم الکی حالشان خوب است! (2)
اتفاقا بد کسی را انتخاب کردی برای این کار و من دنبال چنین فرصتی می گشتم و می خواهم جلوی دوربین خودم را بکشم. شما گول خوردی من را انتخاب کردی و من به سراغ چاقو رفتم. بعد دوستان من آمدند که پرویز چه شد است و این ها و آن ها شروع کردند به توپیدن به کارگردان که تو نمی دانی این دیوانه است و این کار را می کند. و من چاقو را برداشته بودم و می گفتم بروید کنار و درواقع قصد کشتن نداشتم. ولی این خوش یک ...
خاطرات همراه امام از نوفل لوشاتو: ابراهیم یزدی مشاور امام نبود/مسعودرجوی می خواست بادیگارد امام باشد
... چهار روز بعد از آنکه امام به فرانسه رسیده بود، به شهید عراقی زنگ زدم و گفتم مهدی من ذهنم خیلی درگیر شده است، هرچه ضدانقلاب است به پاریس می روند، گفت پسر من و تو از قتله منصور هستیم و ممنوع الخروج هستیم، گفتم نه رژیم یک مقدار سست شده، یک افسر گذرنامه آشنا به من گفته مدارکتان را بیاورید تا24 ساعت پاسپورت آن را می آورم، خلاصه پاسپورت ما صادر شد و راهی پاریس شدیم. از هتل ایفل به دفتری که در ...
پاسخ قاطع فعالان عرب به اظهارات ضدایرانی مفتی اعظم عربستان
پاسخ دندان شکنی به اظهارات روز گذشته وی در جنادریه داده اند و خواستار پایان دادن به سخنان چاپلوسانه و اظهارات ریاکارانه او شدند. روزنامه الکترونیکی رای الیوم که صفحه ویزه ای در شبکه های اجتماعی را به خود اختصاص داده بخشی از پاسخ های کاربران و فعالان شبکه های اجتماعی به شیخ عبدالعزیز آل شیخ را منتشر کرده که از نظر شما می گذرد: سالم از عراق: از هر انسان عاقلی با هر نژاد و مذهبی ...
وی آی پی آسمان جایگاه شماست/شما مهمان ویژه این جشن هستید روح خدا!
آسمانی تان کاشتید. بذر نوپای آن روزها، این روزها درخت تنومندی است که سال هاست به بار نشسته . غرض همین که خواستم بگویم روح خدا! خمینی کبیر(ره)شما مهمان ویژه این جشن هستید. خبرنگارها هنوز هم از شما می گویند،عکاس ها چشم انتظارتان هستند.روح شما در کالبد این مردم همیشه وطن دوست ، بازهم سوژه عکاسان دنیا خواهد شد. خواستم بگویم این مردم خسته نمی شوند از دوست داشتنتان ،دست نمی کشند از ...
برای پسرم در میدان جنگ/عزیزم مواظب باش سرما نخوری
همیشه به هدفتون که هدف اصلی واقعی و الهی است برسید، نمی دونم چه باید بگم، خلاصه اینکه خدا دوستتون داشته که تو این مسیر رفتید. ولادت عزیز دلمون عمه سادات حضرت زینب (س) رو تبریک می گم، عید رو بهتون تبریک می گم ویژه پسرم، قشنگترین جشن تو دلهای شماست، عیدی بگیرید از خانم حضرت زهرا (س) انشاءالله. سلام ما را به حضرت زینب (س) اگر در دمشق هستید و سلام ما را به پدر بزرگوار امام زمان (عج) اگر در ...
محمدعلی بهمنی: فریدون مشیری مرا به سرودن ترانه ترغیب کرد
است که در آن سن و سال، ما در حد شعر خواندن و شعرهایی که خوانده می شد، چندان فعال عمل نمی کردیم و از این نظر، شعر را به اندازه درکی که خانواده به ما انتقال داده بودند، دوست داشتیم و بعد به دلیل این که مادرم شعر اروپایی را بیشتر دوست داشت، من بیشتر به این نوع شعر علاقه مند بودم. * نحوه آشنایی شما با فریدون مشیری در آن سن و سال چگونه بود؟ مجله روشنفکر در چاپخانه ای چاپ می شد که برادر من در آن ...