سایر منابع:
سایر خبرها
اعترافات پسر به یک جنایت هولناک/ قتل ناگوار پدر به خاطر کینه
رم آزاد بود و وضع مالی خوبی د اشت. امروز قرار بود همراه هم به خانه خواهرم برویم. به همین خاطر د نبالش رفتم و او را سوار ماشین کرد م. د ر بین راه شیرینی هم خرید یم. چون کارت ماشین را جا گذاشته بود م به سمت خانه برگشتم و از پد رم خواستم چند لحظه ای منتظرم بماند تا کارت ماشینم را برد ارم، اما چند د قیقه بعد وقتی برگشتم ناباورانه با صحنه وحشتناکی مواجه شد م. پد رم غرق خون روی صند لی افتاد ه بود ...
عجیب ترین لو رفتن خیانت مرد 2 زنه در ایران ! / دختر همسر صیغه ای اش تنها ماند !
مالخری شده است در حالی که پدرم اصلاً از سرقتی بودن فرش ها خبر نداشت. چرا تنها رفت وآمد می کنی. خواهر و برادر یا مادری نداری؟ راستش تا چند سال پیش فکر می کردم خواهر و برادر ندارم اما بعد متوجه شدم دو برادر دارم. مادرم هم وقتی نوجوان بودم فوت کرد. چطور می گویی چند سال قبل متوجه شدی دو برادر داری؟ وقتی مادرم فوت کرد روزهای سختی را می گذراندم، یک روز دو پسر ...
عتیقه شوم
...، روی صندلی روبه رویم نشست. قبل از این که حرفی بزند، با نگاهش اول مرا برانداز کرد و بعد هم دوباره به اتاقی نگاه کرد که چند لحظه ای می شد پا در آن گذاشته بود و قرار بود از ماجرایی صحبت به میان آورد که علت آوردنش به اداره آگاهی بود. چند دقیقه به او زمان دادم تا به خودش مسلط شود و بعد از او خواستم صحبت کند. ابی، همان مرد لاغر اندام و مو فرفری شروع به صحبت کرد: من، کیانوش و شهرام سال هاست باهم دوست ...
برادرکشی هولناک مرد پزشک
برادرش حرف بزند او را به شرکت دعوت کرد. موقع حرف زدن دعوای شان شد. وارد دفتر که شدم دیدم برادر دندانپزشکش را با ضربه های چاقو و قندشکن کشته است. کف دفتر را شستم. نمی دانست با جسد چه کند. خواستم فرار کنم که نگذاشت. جسد را تکه تکه کردیم، بخشی را به پشت بام برده و با ریختن بنزین آتش زدیم. بخشی را هم در نایلون و گونی انداخته و از آنجا بیرون برده و در بیابان رها کردیم. برای این که سکوت کنم ساعت 200میلیونی اش را به من داد. با اعتراف وی پرونده به اداره دهم پلیس آگاهی تهران ارسال شد و متهم به قتل برادرکش تحت تعقیب پلیس قرار گرفت. روزنامه جام جم ...
ماجرای سنگ قبری در چندقدمی ضریح/خاطرات خواندنی از شیخ و حق الناس
20 ساله را از حفظ شده بودم و می دانستم نقش اول این داستان واقعی؛ پدرم میرزا ابوالفضل است. کاسه های بزرگ را پشت ماشین می گذاشت. روی یکی نوشته بود 5 پرس، روی آن یکی 3 و خلاصه با خط زیبایش روی همه کاسه ها تعداد چلوکباب ها را نوشته بود. کاسه ها را بین چلوکبابی ها پخش می کرد و می گفت: ساعت 6:30 برمی گردم. اوستا مثل هر روز، داغ داغ ..... یک ساعت بعد ظرف های پر شده از چلوکباب را تحویل می گرفتیم، روی هر ...
کتاب زندگی شهید مدافع حرم سجاد عفتی منتشر شد
راهی مدرسه کردم و از خانه خارج شدم. یک ساعت بعد در خیابان انقلاب، اولین فریم عکس را از دختر جوانی، که وسط جمعیت روسری سبزش را پرچم آزادی کرده بود، گرفتم. زاویه روزنامه اصلاح طلبی که برایش کار می کردم نسبت به حوادث آن روزها، اقتضا می کرد که بین مردم حرکت و لحظات آزادی خواهانه را شکار کنم. روی پل کالج یک طرف معترضان ایستاده و طرف دیگر بیست سی نفر بسیجی پل را بسته بودند. از زیر پل مسیرم را ...
تجاوز به زن جوان رنگ خون به خود گرفت/ قتل فجیع مرد دعانویس+جزییات
رخ داده بود و مردم زیادی در محل جمع شده بودند. تا به خانه برسم پچ پچ مردم را شنیدم که از یک لقب استفاده می کردند. وارد خانه که شدم با جسد مرد میانسال در داخل اتاق وسط خانه روبرو شدم. او با ضربات بسیار چاقو به قتل رسیده بود که نشان از کینه قاتل از او داشت. افسر کلانتری جلو آمد و از او خواستم توضیحات اولیه را بدهد. او اعلام کرد مقتول ناصر 49 ساله است که در این خانه به تنهایی زندگی می کرد و ...
محاکمه پسر به اتهام قتل با شلیک گلوله و بریدن گلوی پدر
و در تحقیقات به قتل اعتراف کرد و گفت: پدرم چند سال قبل مادرم را طلاق داد و با زن دیگری ازدواج کرد و اموالش را به نام همسر دومش کرد. من بدهی داشتم و از پدرم پول خواستم اما او کمکی نکرد و باعث شد از پدرم کینه به دل بگیرم. آخرین بار در مسیر خانه خواهرم بر سر مسائل مالی با پدرم درگیر شده و ابتدا گلوله ای به سرش شلیک کردم که زنده ماند. بعد با چاقو گلویش را بریدم. با تکمیل تحقیقات، پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کرده اند. منبع: روزنامه جام جم ...
پسر کرجی پدرش را زنده زنده در آتش کینه اش سوزاند / او در حمایت از مادرش قاتل شد! + نظر کارشناسی
. رامین که درابتدا مرگ پدرش را یک حادثه جلوه میداد اما پس از بازجویی های فنی مجبور شد راز را فاش کند. این متهم جوان در اظهاراتش گفت: من از کودکی شاهد مشاجره ها و اختلاف های پدر و مادرم بودم تازه به سن14سالگی رسیده بودم که مادرم از پدرم جدا شد . من و برادر 9 ساله ام پیش پدرم ماندیم و بعد از آن روزهای بدتری را کنار پدر تجربه کردیم. رفتارهای بد و زشت پدرم و اخلاق کثیف ...
پدر و مادربزرگ های قاتل
دختر و پسر جوانی روبه رو شدند. با انتقال زن 60 ساله به بیمارستان او درحالی که از ناحیه گردن مورد اصابت چاقو قرار گرفته بود، زنده ماند. این زن چند روز بعد در بازجویی ها به قتل هولناک اعضای خانواده اش اعتراف کرد و گفت: دو ماه قبل متوجه شدم که بیماری سرطان دارم و بیماری آن قدر پیشرفته است که به زودی می میرم. نمی توانستم این موضوع را به اعضای خانواده ام بگویم و به همین خاطر تصمیم گرفتم ابتدا آنها را ...
پسر بی رحم پدرش را فجیعانه کشت و سرش را داخل چاه آب انداخت
خانواده وی مخالف این اتفاق بود، به همین خاطر ما در خانه ای در قرچک زندگی می کنیم که همسرم روز حادثه تماس گرفت و گفت پسرش قرار است برای تدارکات برگزاری یک جشن تولد به ویلای او در لواسان بیاد، اما ساعتی بعد تلفن همراهش خاموش شد. معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت اظهار کرد: پسر جوان خیلی زود بازداشت و به اداره چهارم پلیس آگاهی منتقل شد؛ وی به تیم تحقیق گفت هنگامی که به ویلای ...
شلیک مرگبار به شوهر و برادرشوهر زن مورد علاقه | نمی دانستم قتل کرده ام، فقط می خواستم فرار کنم
متهم عازم بزرگراه آسیایی شدند و اسلحه کلت را در حالی که چند تیر جنگی هنوز درون آن باقی مانده بود، از زیر خاک بیرون کشیدند. با انتقال متهم به قتل به زندان بررسی های تخصصی و قضایی برای کشف ابعاد دیگر این ماجرا ادامه یافت و مشخص شد که جنایت مذکور به خاطر ارتباطی سیاه در سال های گذشته رخ داده است. در همین حال روز گذشته با فراهم شدن مقدمات بازسازی صحنه جنایت، متهم 24 ساله تحت الحفظ کارآگاهان ...
برای بچه دار شدن منتظر حل مشکلات اقتصادی بمانیم؟
کسانی است که از ترس مشکلات مالی پدرش برای دادن سیسمونی، سال ها خودش را از نعمت مادر شدن محروم کرد. او می گوید: اوایل ازدواج خیلی به فکر بچه دار شدن بودم اما چون پدرم بازنشسته بود و حقوق چندانی نداشت، نمی خواستم به او فشار مالی وارد کنم؛ به خاطر همین ترجیح دادم مدتی قید بچه دار شدن را بزنم. او ادامه می دهد: چند ماه بعد از ازدواجمان، به اصرار خانواده همسرم مجاب به بارداری شدم اما چند ماه من بچه ...
جنایت هولناک پسر جوان به خاطر کینه از پدر
قرار داد. حتی به تازگی خانه بزرگی را به نام همسر دومش سند زده بود. متهم ادامه داد: من بدهی سنگینی داشتم و به همین خاطر به دردسر افتاده بودم. چند بار سراغ پدرم رفتم و از او کمک خواستم اما به من کمکی نکرد تا اینکه مجبور شدم برای پرداخت بدهی هایم از یکی از دوستانم پول نزول بگیرم و دیگر امیدی به زندگی نداشتم. همه این مسائل سبب شده بود از پدرم کینه به دل بگیرم. او در تشریح قتل گفت ...
اعتراف به قتل پدر به خاطر بدهی میلیاردی
مادرم را طلاق داد و با زن دیگری ازدواج کرد. او بعد از ازدواج دوم همه اموالش را در اختیار همسر دوم و فرزند او قرار داد، حتی خانه ای را که به تازگی خریده بود به نام آن زن زده بود. متهم در ادامه افزود: آن زمان مشکلات مالی زیادی داشتم و به خاطر بدهی سنگینی که برایم پیش آمده بود به دردسر افتاده بودم. او پدرم بود و در آن شرایط انتظار داشتم مرا کمک کند، اما چند بار که به سراغش رفتم و از او درخواست کمک ...
قتل هولناک دختر جوان به دست برادر و خواهرش؛ جسد را با اسید سوزاندند!
گفته بود من همسرم را مجبور به خودفروشی کرده ام و از دخترم برای جا به جایی مواد مخدر استفاده می کنم. آن روز مقداری شیشه خوردم و همراه الهام به خانه خواهرم رفتیم. الهام ظرف اسید را آورده بود. الناز با دیدن من تعجب کرد. با او درگیر شده و با چاقو چند ضربه به خواهرم زدم. الهام هم چند ضربه چاقو به الناز زد. بعد از قتل روی جسدش اسید ریختم. البته اسید را الهام با خود آورده بود تا روی خودروی الناز بریزد ...
نقشه هولناک خواهر و برادر برای قتل خواهر کوچک تر!
رویداد24 قتل الناز دختر 36ساله از سوی پسر مورد علاقه اش به پلیس گزارش شد. او گفت: من مدت هاست با دختر 36ساله ای به نام الناز در ارتباط هستم. امروز صبح مادر الناز با من تماس گرفت و گفت هرچه با خانه الناز تماس می گیرد او پاسخ نمی دهد. مادرش نگران او شده بود و از من خواست به خانه الناز بروم و احوالش را بپرسم. من چند بار با موبایل الناز تماس گرفتم اما وقتی پاسخ نداد به خانه مجردی او رفتم و در را باز ...
حکم قصاص برای پلیسی که برای دستگیری یک متهم به او شلیک کرد
مانه کرد و به سعید خورد. من قصدم کشتن او نبود. پس از آن سرباز وظیفه ای که به عنوان راننده در روز حادثه همراه متهم بود به جایگاه رفت و اظهار کرد: من چاقو و مواد مخدری که استوار مدعی است از ماشین سعید پیدا کرده را ندیدم. استوار چند بار دستور ایست داد و وقتی بی توجهی راننده را دید شروع به شلیک کرد. در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند و با توجه به نظر کارشناسان اسل ...
پسر ناخلف به جرم اقرار کرد
، پاگرد، در خانه، صندوق عقب خودرو و یک چوب باغبانی کشف کردند. همچنین مشخص شد چوب باغبانی به خاطر اثر ضربات تخریب شده است. بعد از به دست آمدن این اطلاعات بود که پسر مرد سالخورده بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت. او در بازجویی ها به قتل اعتراف کرد و گفت: روز حادثه با پدرم مشاجره کردم و بعد او را با ضربات چوب باغبانی به قتل رساندم و جسدش را در چاه ویلا انداختم. پس از آن بود که مأموران پلیس راهی ویلا شدند و جسد را کشف کردند. تحقیقات پلیس برای پی بردن به انگیزه جنایت در حال انجام است. ...
مأمور کلانتری به اتهام شلیک مرگبار محاکمه می شود
ساعاتی بعد به علت اصابت گلوله به قلبش و شدت خونریزی تسلیم مرگ شد. با مرگ پسر جوان، مأمور شلیک کننده به اتهام قتل عمد بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت. وی با تشریح ماجرا در روز حادثه گفت: قصدم کشتن او نبود و فقط می خواستم او را متوقف کنم. در حالی که دست او را نشانه گرفته بودم گلوله کمانه کرد و به قلبش خورد. پس از اظهارات مأمور پلیس و تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه یازدهم ...
اخبار حوادث امروز (29 آذر 1401) از شکنجه زنان عریان در کلبه وحشت اطراف مشهد تا بردارکشی هولناک در خیابان ...
...: خبری منتشره در مورد محمدمهدی کرمی مبنی بر اینکه قرار است بامداد سه شنبه 29 آذر ماه حکم اعدام در موردش اجرا شود ، مطلقا صحت ندارد. دستگیری 2 نفر از عوامل اصلی حادثه تروریستی شهرستان ایذه دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان خوزستان از دستگیری 2 نفر از عوامل اصلی حادثه تروریستی شهرستان ایذه خبر داد. اعترافات تکان دهنده پسر 21 ساله به قتل و آتش زدن پدرش در کرج ...
فرزندکشی این بار توسط مامور پلیس/ 25 سال حبس برای قتل پسر 8 ساله
.... او آخرین بار که روی زمین افتاد دیگر بلند نشد و پدرش وی را به داخل خانه برد و بعد با اورژانس تماس گرفت و به دروغ مدعی شد که توماس دچار حادثه شده است. با به دست آمدن این اطلاعات، افسر پلیس نیویورک بازداشت شد و در نهایت جلسه محاکمه وی چند روز قبل برگزار شد. قاضی ویلیام کاندون پس از صدور حکم 25سال حبس برای این پدر بی رحم به خبرنگاران گفت: این پر استرس ترین محاکمه ای بود که تا به حال ...
ربودن دختر جوان در شب خواستگاری
. شب خواستگاری، دختر جوان پیامکی خبر داد خانواده اش به زور می خواهند کاری کنند که او با پسر یکی از اقوام ازدواج کند و راضی به این ازدواج نیست. با شنیدن این پیام شوکه شده و نمی توانستم تحمل کنم او با فردی دیگر ازدواج کند. تنها فکری که به ذهنم خطور کرد این بود که او را بربایم. مقابل خانه شان رفتم و دادوفریاد راه انداختم. وقتی بیرون آمد او را با تهدید چاقو ربودم و در نبود خانواده ام به خانه مان آوردم. ماموران اطراف خانه را محاصره کرده و دستگیر شدم. پس از تحقیقات برای متهم قرار قانونی صادر و او روانه زندان شد. ...
وقتی عالم وهابی محو اذان شیعی مدافع حرم شد
قبل از رفتن بیمارستان روحیه خوبی داشت. پسرم پنج ماهه بود حال او را می پرسید و با دخترم صحبت می کرد و در ملاقات پدرم در دمشق وضعیت رو به بهبود به نظر می رسید. بعد از شهادت سید رحمت الله، زمانی که پدرم با ساک همسرم به ایران بازگشت و خواهرم مرا به بهانه ای به خانه پدرم برد، ساک و وسایل را دیدم متوجه ماجرا شدم. من معتقدم پیش از شهادت، شهدا از مادران و همسرانشان به شکلی رضایت قلبی می گیرند. ...
درخواست قصاص برای قاتل سنگدل پیرزن تنها
مقتول هم مقابل خانه اش پیدا شد. متهم که سابقه دار است در تحقیقات گفت: سوسن مقتول همسایه سابق پدرم بود و به خاطر اعتمادی که به من داشت کارهایش را انجام داده و در برابر آن پول می گرفتم. آخرین بار ماشینش را به تعمیرگاه بردم و وقتی آن را تحویل دادم، قصد داشت هزینه اش را پرداخت کند که دیدن دسته تراول چک، مرا وسوسه کرد. در یک لحظه پتویی را روی سر پیرزن انداختم و او را خفه کردم. بعد دیدم تراول چک ...
تبرئه کتاب فروش جوان از اتهام قتل یک دختر پس از 11 ماه
به گزارش شهرآرانیوز، چند ماه پیش خانواده دختری 25 ساله از تبریز راهی اداره آگاهی تهران شدند و گفتند که دخترشان از دی ماه سال گذشته ناپدید شده و آن ها سرنخ هایی از وی در تهران به دست آورده اند. پدر این دختر توضیح داد: ما ساکن تبریز هستیم و دخترمان آخرین بار برای شرکت در جشن تولد یکی از دوستانش از خانه خارج شد و دیگر برنگشت. او زمانی که در مراسم تولد بود برای من و مادرش پیام فرستاد که تا ...
داستان یک آزادی پس از تحمل 30 سال حبس انفرادی برای اعدام!
حمام داغ و یک بالش نرم که بتوانم صورتم را تویش فروببرم. دلم می خواست زیر پایم فرش باشد، یا چمن، یا یک چیز نرم دیگر. خدایا، چقدر دلم برای چیزهای نرم و لطیف تنگ شده بود! چیزهای نرم و لطیف و خوشبو. دلم می خواست رانندگی کنم. دوست داشتم بنشینم توی ماشین کوچکم و بروم به همه جاهایی که همیشه در ذهنم تصور می کردم. دلم می خواست جایی غیر از آلاباما را ببینم. هیچ وقت بیشتر از چند ساعت رانندگی از خانه ...