شنبه ۲۶ خردادساعت ۰۰:۴۹Jun 2024 15
جستجوی پیشرفته
ایران اکونومیست ۱۴۰۱/۱۰/۱۰ - ۱۲:۲۷

توی چشم هایش حسرت یک سورِ بزرگ عروسی است

ایران اکونومیستپلاس : مادرم تعریف می کرد جنگ که شد تمام مردان شهرشان به جبهه رفتند؛ هم بازی بچگی اش محمود آن روزها 16 یا 17 ساله بود. او هم همراه باقی برادرانش رفت. همه برگشتند، حتی برادر اسیرش هم برگشت اما از محمود تا اوایل دهه هفتاد هنوز خبری نبود. ... ... ادامه خبر

برچسب‌ها

جستجوگر خبر فارسی، بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است (قانون تجارت الکترونیک). برای مشاهده متن خبری که جستجو کرده‌اید، "ادامه خبر" را زده، وارد سایت منتشر کننده شوید (بیشتر بدانید ...)