سایر منابع:
سایر خبرها
تفریح و نشاط|ماجراجویی خانوادگی در موزه سینما٫ یک استقبال با شکوه و دیگر هیچ
گروه زندگی- سمیه دهقان زاده: یک ماه و بیست و چند روز از آمدن زمستان گذشته و بالاخره آسمان، چند وقتی است راضی شده دانه های برف را مثل پنبه های نرم زده شده، بر سر روی ساکنان برف ندیده تهران بریزد. خب، چه بهتر از این. هم آلودگی می رود رد کارش، هم همه تنگ نفس های شهر، نفس تازه می کنند، تازه ما هم خانوادگی می توانیم دل به دل هم بدهیم و دورهمی مان بیرون از خانه باشد، حالا مایه اش کمی لباس لایه لایه ...
فرهنگ ذخیره آب مایه حیات بشریت
از شهر هدایت کرده نمک به سفره های زیرزمینی ته نشین می شود و قسمت عظیمی از برف ها بخار می شود و ته مانده برف نمکی جذب زمین می شود. درحالیکه با یک ساعت وقت می توان برف ها را در چاه ذخیره کرد و نزولات پاک را به سفره های زیرزمینی اضافه نمود. بیشتر خانه ها در برخی از شهرها به حالت شیروانی می باشد می توان همه این نزولات را با هزینه حداقل مهار و ذخیره نمود. ذخیره نزولات جوی امری ...
روایتی متفاوت از روز مادر در بخش بستری اطفال/ مادرها فرشته اند
گروه زندگی- نفیسه خانلری- روز عجیبی است. دانه های برف آنچنان باسرعت برای رسیدن یه زمین تقلا می کنند که انگار مدت هاست برای این روز انتظار کشیده اند و حالا به یمن روز مادر مامور شده اند تا بیایند و با یک غبارزدایی ناب، هوایی پاک را پیشکش همه مادران کنند. دلم می خواهد ساعت ها روی زمین برفی قدم بزنم اما چیزی تا درب ورودی نمانده و باید همین فرصت چند دقیقه ای را غنیمت بدانم؛ قدم هایم را کمی شمرده تر ...
پای صحبت همسر اولین شهید هسته ای کشور
بسته شده بود را این فرد 25 ساله به درب منزل ما آورده بود و در نهایت باعث شهادت همسرم شد. از زندگی عاشقانه ای که با شهید علی محمدی داشتید بیشتر بگوئید؟ معتقدم انسانها نه با زبان بلکه با رفتار خود می توانند محبت خود را به دیگران بروز بدهند، هنوز بخاطر دارم شهید به دلیل مشغله شغلی فراوانی که داشت وقتی تحقیقات و تلاش هایش ثمر میداد و خوشحال می شدند اگر فصل تابستان بود با خرید بستنی و با ...
با تیرکمان به پاهای زنان بدحجاب می زدم!
گفت پسر گناه دارد این کارها را نکن! می گفتم اینها بی حجابند؛ پدرم نسبت به حجاب خیلی حساس بود اما می گفت اگر ضربه ای بخورند شرعاً ضامن هستی و از این رو تیر و کمان را گذاشتم کنار و روی آن ها آب می ریختم. وقتی طلبه شدم پدرم تعجب می کرد می گفت: چی شده خیلی آرام شدی، مثل بچه های خوب می نشینی پای درس هایت. * پدر می گفت حیف طلبگی، تو باید پزشک شوی! خیلی درس می خواندید؟ ...
گفت و گوی منتشرنشده با مرحوم محمدخان: آیت الله هاشمی در سیاست خارجی با گنده ها می ساخت،مشکل با بقیه هم ...
. خوب این یک مطلب را ما از ایشان گرفتیم. حالا چه دستور چه خط مشی چه هر چی بر این اساس مدیریت کردند. 1- هیچ کالایی نباید رسوب کند 2- رشوه باید ریشه کن بشود و سرعت عمل باید باشد در فرودگاه مهر آباد که وارد می شود. ساعت زیادی حتی تا 10 ساعت تو فرودگاه معطل می شد تا چمدانهایت را بگیری ما این را رساندیم حداکثر به 10 دقیقه یعنی از زمانی که چمدانها می آمد تا زمانی که آخرین نفر می آمد یه گمرکی می گفتم 10 ...
روایت یک قاب
ملیحه به خودم آمدم. و اشکِ الهام دلم را هورّی ریخت. برگشتم و سمج شدم که کارتم کو؟! بلاخره پاکت"ب" از زیر لاستیک ماشینی که کنارش کارت ها توزیع میشد پیدا شد. و نفسم بالا آمد. خانم همت پور و خانم دهقان پور هم کارتشان را گرفتند و خیالم از کارت ها راحت شد؛ حالا بماند که چند نفر از سرانِ استان دست به دست هم دادند تا کارت خانم همت پور بالاخره ساعت 11 شب قبل صادر شد. با رفقا از کارت هایمان عکس گرفتیم تا ...
نشست ماه شاعران با موضوع حاج قاسم/ این های های گریه ما از فراق او؛ در جبهه مقاومت آغاز می شود
. پس از آن شاعران جوان به شعرخوانی در خصوص شهید سلیمانی پرداختند که برخی از آن ها را در ادامه می خوانید. محدثه اشتیانی میان بهت عظیم زمین، زمان گم شد شبی که در دل پروازت آسمان گم شد شبی که شرشر باران، شبی که هق هق ابر میان گریه تب دار این و آن گم شد دلم انار ترک خورده بود و بی تو شکست حنا به لای ورق های داستان گم شد به چشم سوخته ما ...
مردی که همه سال را روزه بود!
خودمان جدا می کردیم؟ حتی موقعی هم که تعریفش را می کردیم ناراحت می شد. این اواخر حاج حمید خیلی به ما نشانی می داد، اما ما متوجه نمی شدیم. همسر شهید: حاج حمید خیلی رقیق القلب و دلسوز بود. وقتی برای قضیه داعش رفت، هر شب با موبایل خودش با ما تماس می گرفت. خیلی روی مسئله بیت المال حساس بود. ساعت یازده دوازده شب دیگر می دانستم زنگ می زند. می گفتم حمید! تو که دیشب زنگ زدی. می گفت چه کار کنم؟ دلم ...
از وقف چند روزه آپارتمان تا نحوه انتقام سخت
. ازدحام جمعیت زیاد بود. انگار همه ایران در کرمان جمع بودند. ساعت 10، مواد غذایی مان تمام شد. دو ساعت بعد بقیه موکب ها هم کم آوردند، از ساعت سه عصر کم کم برگشت به شهرها آغاز و خروجی کرمان قفل شد. مغازه ها هم بسته بودند. اما مردم کرمان گل کاشتند، هر کس دست چند نفر را گرفت و برای پذیرایی برد خانه خودش، قفل خروجی شهر هم آرام آرام باز شد. پلاک غریبه راوی مصطفی کاظمی: یکی از بچه ها ...
فعالان دانشجویی از پشت پرده سیاست های خودرویی چه گفتند؟ / انتقاد از تعلل مجلس در تصویب طرحی که نان ...
زاهدی می گوید رقابت داخلی خوب نیست و رقابت باید با خارجی ها باشد. این که خنده دار است. من دلم برای عراقی ها می سوزد، چون در مقابل کسانی که سوار پراید می شوند افرادی هستند که با یک سطح درآمد خیلی کم النترا سوار می شوند؛ مثلا در سال 96 از قیمت خودرو ها را عراقی ها پرسیدم که پراید 20 میلیون و النترا 70 میلیون تومان بود. سوال بنده این است که مگر ما در سال 97 تحریم مجدد فلج کننده داشتیم ...
به رهبریِ حضرت زهرا(س)
کامران پورعباس یک رهبر به تمام معنا فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در نقش یک رهبر واقعی [است]؛ همان طور که امام بزرگوار فرمودند که اگر فاطمه زهرا مرد بود، پیغمبر می شد. [این] خیلی حرف عجیبی است، خیلی حرف بزرگی است و جز از زبان کسی مثل امام بزرگوار که هم عالم بود، هم فقیه بود، هم عارف بود، انسان این حرف را نمی تواند بشنود؛ امّا ایشان گفته است این حرف را. [فاطمه زهرا] این است ...