سایر خبرها
مرگ، مجازات مردی که با ادعای توهم همسر جوانش را به قتل رساند
خریده و در خانه پنهان کرده بودم. می خواستم همسرم را بترسانم که ناخواسته یک تیر شلیک شد و به سر او برخورد کرد. قاضی دادگاه از متهم پرسید: اسلحه را از کجا تهیه کرده بودی؟ متهم گفت: بعد از عید وقتی از شهرستان به تهران برگشتیم دوباره مصرف مواد را شروع کرده بودم. به خانه ای در منطقه شوش می رفتم و آنجا مواد می کشیدم. به تازگی سیم کارتم را فروخته بودم و پول آن همراهم بود. آنجا مرد ...
رفت و آمدهای همسرم به خانه دختر خاله مطلقه اش، آتش به زندگیم زد!
زن 48 ساله که پایه های لرزان زندگی اش را تا حد ویرانی احساس کرده بود با چشمانی اشکبار به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری آبکوه مشهد گفت: با آن که 34 سال داشتم اما هنوز مجرد بودم و در یک کارگاه خیاطی کار می کردم تا این که روزی در مسیر رفت و آمدم به کارگاه با حامد آشنا شدم. او که 11 سال از من کوچک تر بود، مدام سر کوچه می نشست و دختران را دید می زد اما من که در یک نگاه عاشقش شده بودم ...
شوهرم به سراغ دختر 16 ساله ای رفت/ خودم به او اجازه دادم زن دیگری اختیار کند اما پشیمان شدم
در ارتباط است و دیگر عاشقانه نگاهم نمی کند. این بود که ناخواسته به تعقیب او پرداختم و متوجه شدم در منطقه پایین شهر وارد منزل فردی غریبه شد و چند دقیقه بعد در حالی از آن خانه خارج شد و پشت فرمان پرایدش نشست که دختری کم سن و سال او را همراهی می کرد. آن ها به منطقه ییلاقی طرقبه رفتند و داخل رستوران شدند. من هم بلافاصله با همان خودروی اجاره ای به محله آن دختر بازگشتم. تحقیقاتم به بهانه امر ...
جوردی آلبا: باور نمی کنم بارسلونا بازی ها را خریده باشد؛ دوست دارم مسی برگردد
بودم اما همیشه فکر می کردم با کیفیتی که در تیم اصلی وجود دارد، هیچوقت قرار نیست به آنجا برسم. من هرگز با ایده اینکه به آنجا برسم، بازی نمی کردم و تنها به فکر لذت بردن بودم. خوش شانس بودم که پدر و مادرم فوتبال را دوست نداشتند و مانند والدین دیگر هم تیمی هایم، به من فشار نمی آوردند. آن ها فقط می پرسیدند که آیا به من خوش می گذرد یا نه. در عوض درس و رفتار خوب در خانه ضروری بود. یک روز با برادرم دعوا می ...
آرش رضاوند: ساپینتو می تواند سال ها سرمربی استقلال باشد/ فوتبالیست ها لاکچری نیستند
با تیم فصل قبل را چطور می بینی؟ به نظر می رسد فضای تیم تغییر و دگرگونی بزرگی داشته است. ساپینتو به عنوان یک مربی خارجی به فوتبال ما آمد و احتیاج به زمان داشت ولی در تیم های بزرگ مخصوصا در ایران، به مربی زیاد زمان داده نمی شود. اوایل که خوب نتیجه نمی گرفتیم، حرف و بحث زیاد شد ولی همان مقطع هم گفتیم که مرور زمان نشان می دهد ساپینتو چه مربی بزرگی است. با رسیدن مصدومان و کامل شدن نفرات، همه ...
حضور نیلوفر در باند شیطانی و مستهجن/ همخوابی با ده ها مرد بوالهوس!
خواستم که خاله ام از این ماجرا بویی ببرد چون می دانستم آخر سر، همه تقصیرات به گردن من می افتد و آدم بده داستان خواهم شد. سال 92 بود که از خانه خاله ام فرار کردم. اعتیادت از کی شروع شد؟ از همان زمانی که خانه خاله ام بودم. من در حاشیه شهر به دنیا آمده بودم و در همان خیابان ها و کوچه های خاکی زندگی می کردم. در مسیر مدرسه ام چند موادفروش بودند که هر موقع از جلو خانه شان رد می شدم ...
زلاتان ابراهیموویچ: هرگز به بازنشستگی فکر نکرده ام؛ پسرم می خواست روی پای من تکل بزند
... خداحافظی از فوتبال پس از فتح اسکودتو می توانست تصمیم آسانی باشد اما خواستم ادامه بدهم. من در 14 ماه سه عمل جراحی داشتم، پس از جراحی لحظه ای فرا رسید که وضعیت زانویم بهبود پیدا نمی کرد، انگار که در یک تونل تاریک بودم و نمی توانستم نور را ببینم. بالاخره همه چیز به بهترین شکل سر و سامان پیدا کرد و دوباره به میدان رفتم. بازنشستگی من هرگز به بازنشستگی فکر نکرده ام. تجربه چالش ها ...
رفتم پول قسط شهرام را بدهم او و دوستش به من تجاوز کردند!/ عکس های خصوصی با دوست پسرم زندگیم را تباه کرد!
تمام شد و من عکس های دو نفره مان را پاک کردم. با گذشت این همه سال، چند روز قبل یکی از بچه محل هایمان به نام شهرام با من تماس گرفت و گفت عکس خصوصی ات دست من است. دختر جوان ادامه داد: نمی دانم شهرام آن عکس قدیمی را از کجا آورده بود اما گفت اگر 100 میلیون تومان پول یا طلا به او ندهم عکس را در فضای مجازی منتشر می کند. از ترس آبرویم قبول کردم اما چون چنین پولی نداشتم قرار شد که قسطی پول را ...
در گفتگوی حیات با مدیر شبکه رادیو قرآن مطرح شد؛ از طریق رادیو وارد فضای حرفه ای قرآن شدم
زاده افزود: من هم جزو کسانی بودم که در آن زمان برای قرائت قرآن رفتم و همانجا مقدمات فراهم شد که آموزش های لازم را دیدم و مسیر را تا مسابقات جهانی با توفیق خداوند پیش بردم، در سال 70 در مالزی اول شدم و در مراحل کشوری یا دانشجویی نیز فعالیت داشتم، این ها همه نقطه اولیه بود که رادیو به عنوان فراخوان اعلام کرد و ما هم به استقبالش رفتیم. این کار اوقاف که شهر به شهر برای کشف استعدادها گام برمی دارد به نظرم کاملا قابل تقدیر است. ...
این هفت زن تهرانی به خانه خیلی از شما نفوذ کرده اند! / گریه های این دختر اشک همه را در آورد
قبل خانمی که برای نظافت به خانه اش رفته بودم، برایم غذا خرید و همزمان شروع کرد به بهانه گیری که قیمت ها زیاد است. دست آخر هم باقیمانده غذایم را گذاشت در نایلون و جلوی من پرت کرد. بغضش می ترکد. دختر کوچک فرزانه نوعی سرطان کلیه دارد و این سال ها در حال درمان است تا شرایط حاد نشود. بدون بیمه و پشتوانه، هزینه دارو و درمان ماهی 5 -4 میلیون تومان برای آنها آب می خورد: چند ماه پیش شرایط مان ...
از ترک پاری سن ژرمن پشیمان شدم
بازی می کند، پس چرا این جا حضور دارم؟ اگر قرار بود بازی نکنم، در یوونتوس هم می توانستم این شرایط را داشته باشم. در نهایت هم به خانه ام، یوونتوس، برگشتم. موضوع احترام است. نمی توانید به بوفون بگویید قرار نیست فصل آینده بازی نکنی. می توانستند به من بگویند سال آینده اگر خوب باشی بازی می کنی. این درست نبود که از ماه مارس بگویند قرار نیست از سال بعد درون دروازه بایستی. این دیگر چه بازی ای است؟ این دیگر ...
مژگان دوستم مربی بدنسازی بود / پاش به خونه ما که باز شد قاپ شوهرم رو دزدید/ ناصر هم ضعف جنسی داشت!/ ...
دونست . دعواها و بگو مگوهای ما زیاد تر شد و من در اشتباه سوم تمام آنچه که اتفاق می افتاد را با مژگان در میان می گذاشتم و به اصطلاح درد و دل می کردم در حالی که بی خبر از همه جا بعدها متوجه شدم که ناصر و مژگان با هم ارتباط گرفتند و مدتهاست که درگیر شدند . این اتفاقات باعث افسردگی شدید من شد و بالاخره یک صبح پاییزی با ناصر به صورت توافقی جدا شدیم و چند وقت بعدش هم دیگه خبری از مژگان نشد . ...
هدفم المپیک 2024 پاریس است / هشت سال در پارک تمرین می کردم
کردیم با فیزیوتراپی کمی بهبودش دهیم رفتم مسابقه، ما چون رنکینگ های مشخصی داریم جدولمان مشخص است یعنی من از بازی اول و دوم و سومم پیش بینی کرده بودم که قرار است با چه حریف هایی روبرو شوم. بعد بازی اولم را به مکزیک خوردم اولین فینالیستم بود من سه حریفم شانس مدال طلا بودند و جزو بهترین های آن وزن بودند؛ با هر سه حریف در دوره های قبل یک دور بازی کرده بودم من به تصور خودم که یکبار شکستشان داده ام و باز هم ...
مهدی گل فروش دنیا را زیبا می بیند
تولد خواهرم ما صاحب خانه شدیم. من از سال 95 درگیر بیماری میگرن شدم و سردردهای سخت می گرفتم. یک سال تحت درمان بودم و یکبار یک ماه بستری شدم. بعد از این هم همه بدنم مشکل پیدا کرد؛ انگار دست و پا و کمرم باد گرفته بود. بدنم بی حس شده بود؛ نمی توانستم راه بروم و دست هایم قدرت کار نداشتند. به خاطر همین مشکلات مامان و بابا نمی گذاشتند سر کار بروم. آن موقع با کمک مردمی داشتیم زندگی می کردیم. سال ...
خاطره هادی عامل از وقتی که گشتی گیران ایرانی آمریکایی ها را در کشورشان شکست دادند؛ هادی عامل: افتخار ...
درباره گزارش قهرمانی های طلای کشتی گفت: من همچنین در مسابقات جهانی بوداپست مجارستان حضور داشتم و افتخار این را دارم که تمام مدال های طلای بعد از انقلاب را تا سال 2021 گزارشگری کردم. هادی عامل گفت: من در آشپزی نیز مهارت دارم و همه غذا های مختلف را به سادگی درست می کنم. برای من غذا هایی مانند قیمه و قرمه سبزی بسیار ساده هستند. من به طور کلی می دانم چطور 20 نوع املت، 15 نوع سالاد و 20 نوع پیتزا ...
هوسرانی های دختر 16 با شوگرددی کار دستش داد/ اقدام به خودکشی و دست و پنجه با مرگ!
آسیب جدی دید به طوری که هم اکنون نیز یک پایش می لنگد . این حادثه هولناک اوضاع روحی دخترم را بدتر کرد تا حدی که 20 روز قبل از خانه گریخت و به من پیامک زد که دیگر تحمل این اوضاع را ندارم و... ناهید پاسخ تلفن هایم را نمی داد و من دیوانه وار به هر کوی و برزن سر می زدم تا شاید اثری از دخترم پیدا کنم. بالاخره با خواهش و التماس های پیامکی من سه روز بعد به خانه بازگشت اما پرخاشگری می کرد و سوال ...
نقشه های شوم جوان شیطان صفت برای دختر 16 ساله
پایان سال تحصیلی زمان بیشتری برای جست و جو در فضای مجازی و عضویت در گروه های مختلف پیدا کردم و بیشتر اوقاتم را در فضاهای مجازی می گذراندم تا این که در یکی از همین گروه ها با پسر جوانی آشنا شدم. ارژنگ جوانی متین و موقر به نظر می رسید. با جملات محبت آمیز و مهربانی هایش مرا یک دل نه صد دل عاشق خودش کرد. از سوی دیگر من که تشنه محبت بودم و هیچ گاه مورد توجه پدر و مادرم نبودم، شیفته چرب زبانی ...
به مدت 6 سال شوهر دو خواهر بودم/ لعنت به آن شب که زندگیم را تباه کرد!
هام نتیجه داد و به قلب هانیه راه پیدا کردم .ناگفته نماند هر دوی ما با اینکه می دانستیم خطای بزرگی مرتکب شدیم اما به آنچه که رخ می داد رغبت داشتیم و اینگونه شد که من شش سال تمام همزمان شوهر دو خواهر بودم تا اینکه برای هانیه خواستگار پیدا شد و علیرغم میل باطنی اش آنقدر از طرف خانواده به او فشار آوردند که ناچار شد تن به ازدواج بدهد و من بعد از این ماجرا دچار افسردگی شدید شدم و به توصیه یکی از دوستان ...
همسرم بهرام، کثافت دوست پسر دخترم شد! بارداری تینا دیوانه ام کرد!
پس از مرگ همسرم مجبور شدم دنبال کار بگردم ،پس از چند هفته دوندگی و سپردن به دوستان و فامیل در یک شرکت خصوصی کار پیدا کردم ،من همیشه زن خانه بودم و حالا خیلی برام سخت بود که بیرون از خانه و در یک محیط رسمی کار کنم اما ناچار بودم. خیلی زود ازدواج کردم و یک سال بعد خدا نینا دخترم را به من هدیه داد ،وقتی نینا بزرگ تر شد اختلاف سنی کم ما با توجه به ظاهرمون خیلی جلب توجه می کرد .زندگی خوش و ...
نقشه های شوم فرح ونینا برای کامران/ماجرای رابطه سیاه توسط کارگر سوپر مارکت لو رفت!
مارکت به طور اتفاقی مکالمه ی همسرکامران را می شنود... بیشتر بخوانید: خیال می کردم خواهرزاد ه ام عاشق پسرم است | او با شوهرم رابطه نامشروع داشت!+جزییات کارگر سوپری یکی دو ساعت بعد به منزل کامران مراجعه و اعلام می کند؛چندماه پیش که داشتم سفارشات شما را می آوردم خانمی جلوی ساختمان ، خودش را از بستگان شما معرفی کرد و گفت می خواهم به مناسبت خرید خانه نو برایشان کادو بخرم و به ...
فرزانه فصیحی در گفتگو با طرفداری: سرعت همیشه خوشایند نیست، مثل سرعت دلار؛ پدرم اجازه ندارد مسابقه من را ...
کنند ولی خود من به روزهای قبلش فکر می کنم به آن اتفاقاتی که گذشت فکر می کنم و آن است که برایم قشنگش می کند. این مسیر رسیدن است دیگر، روز 1 فروردین هم تمرین و نتیجه اش سکو است دیگر. برنامه شما برای سال 1402 چیست. ما امسال مسابقات مهمی داریم از قهرمانی فضای باز شروع می شود که تقریبا استارت مسابقات بین المللی می خورد، قبل از آن مسابقات قهرمانی کشوری را داریم بعد از آن مسابقات ...
میرجلال الدین کزازی: نوروز درفش فرهنگ ایرانی است | همه سین ها در خوان نوروزی ما جایگاه ویژه ای دارد
دلایل محسوب می شود. دو دیگر شاید توانش های تبارشناختی باعث شد که به نوشتن روی آورم. به همان سان که گفته آمد، هم روانشاد پدر شعر می سرود هم سخن سرایی در تبار ما پیشینه داشت. حتی روانشاد سید حسن کزازی، دفترهایی شعر سروده و به یادگار نهاده است. از کزازی می پرسیم که چه زمانی شعر به سراغ شما می آید. آیا نیت خاصی می کنید. آیا رابطه ویژه و حساسی بین شما و فرشته الهام، طی این همه سال شعر و شاعری ...
بیماری نادری که نابغه با آن دست و پنجه نرم می کند/ نوشاد عالمیان: اعتماد به نفسم را دوباره به دست آورده ...
...؟ به هرحال شرایط موجود همین است و ما هم درک می کنیم، اما از سوی دیگر باید در نظر گرفت که حریفان هم هر روز سطح خود را بالا می برند وپیشرفت می کنند. اگر می خواهیم عقب نمانیم باید از تمام ظرفیت ها استفاده کنیم و مسئولان هم همت بیشتری کنند. فارس: سال بعد اگر مدال بازی های آسیایی را کسب کنی، به نظر می رسد در تنیس روی میز ایران جاودانه خواهی شد. اگر تکرار کنم خیلی خوب می شود و ...
یک جمله شوهر خواهرم زندگیم را نابود کرد!/ شوهرم با یک زن خارجی ازدواج کرد!
چگونه با کینه و نفرت ناله می کرد؛ چرا که آن زن را عامل نابودی زندگی اش می دانست. چند سال بعد من با پسرخاله ام ازدواج کردم و صاحب دو پسر شدم. رجب جوشکار بود و درآمد بسیار خوبی داشت به طوری که در مدت کوتاهی خانه و مغازه خرید، ولی من که با اشک ها و نفرین های مادرم بزرگ شده بودم حساسیت خاصی درباره همسرم داشتم که او نیز بر سر من هوو نیاورد، حتی با به دنیا آمدن دو دختر و یک پسر دیگرم، این حساسیت کم نشد ...
جنجالی ترین حرف های تاریخ علیه صمد مرفاوی
می کُشت. چرا یک حرف دیگر نزد که انگیزه ما را بیشتر کند؟ او اتفاقا استرس ما را بیشتر می کرد. اما به هر حال پاداش بازی قطر را دادند. مبلغ 5 میلیون تومان اصلا پاداش است؟ شما یک بار با خانواده بیرون بروی می شود 7-8 میلیون تومان. بعد شما به بازیکنی که کفش ندارد 5 میلیون پول می دهی. یکی گفت من 8 میلیون دادم کفش خریدم، حالا فقط 5 میلیون دادی؟ اما خب به هر حال با همین کادر ...
کهنه سرباز آمریکایی حمله این کشور به عراق را محکوم کرد
.... سومین استقرارم نیز 12 ماه بود. در کل من 39 ماه در این میدان نبرد بودم. من می توانم سلاح به دست بگیرم و یک اتاق را پاکسازی کنم و همه این کار های دیوانه وار را انجام دهم. من از داخل بالگرد تیراندازی می کردم. من آن ها را می گرفتم و روی سرشان کیسه می کشیدم و دست و پایشان را می بستم و می گذاشتمشان در داخل بالگرد و می دیدیم که می روند و هرگز دوباره آن ها را نمی دیدیم. جنگ عراق اصلا نباید اتفاق می ...
میلاد کر: استخر مختلط بود، ما را ریکاوری نبردند؛ نسل ما را سوزاندند!
اینطوری حرف می زند آخر؟ چرا آمد اینطوری بعد بازی عراق حرف زد؟ بازیکنان تیم ما که همگی پیشنهاد دارند اما آنها باید بروند در خانه یک قل دو قل بازی کنند و دیگر پیشنهادی ندارند. او همیشه قبل بازی آن جمله را می گفت و انگیزه ما را می کُشت. چرا یک حرف دیگر نزد که انگیزه ما را بیشتر کند؟ او اتفاقا استرس ما را بیشتر می کرد. اما به هر حال پاداش بازی قطر را دادند. مبلغ 5 میلیون تومان اصلا ...
اقدام پلید ماساژور مرد با مشتریانش/علاقه مندان به ماساژ مراقب باشند!
... اگر به خانه آنها می رفتم که وسایل باارزش، مثلاً از یک خانه 14 قاب ساعت اصل و گران قیمت سرقت کردم. اگر به خانه های اجاره ای من می آمدند، وقتی بی هوش می شدند در حالت نیمه هوش رمز عابر بانک های شان را می گرفتم و حساب های شان را خالی می کردم. *مدرس گیتار هستی؟ بله من موزیسین هستم و لیسانس مکانیک دارم. یک بار یکی از شاگردهایم به خانه ام آمد و با همین شیوه مرا بی هوش کرد و تمام اموالم را به سرقت برد. 180 میلیون تومان مرا برد و ورشکسته شدم. آن زمان بود که تصمیم گرفتم باهمین شیوه دست به سرقت بزنم. ...
نمایی دیگر از تلاش زنانه برای زندگی
...... دیگر هیچ چیز نداشتم، تنها چیزی که برایم مانده بود اینکه تن فروشی نکنم. البته این هم بماند که سر همین ماجرا چه مشکل ها برایم پیش نیامد... در کنارش بچه ها هم دیگر به سنی رسیده بودند که همه چیز را کامل متوجه می شدند و دو سال بعد از آن، دختر و پسرم هم من را ترک کردند و پیش مادرم رفتند... . آن موقع دیگر در اوج مصرف بودم و کامل توهمی شده بودم. مدام فکر می کردم قرار است کسانی من را بکشند و از خانه ...