شهید برونسی، چطور از دست این زن فرار کرد؟
سایر منابع:
سایر خبرها
چند روایت معتبر از شهید مصطفی صدرزاده
هرچه بادا باد. او را کشیدم کنار و گفتم: سید! می خوام یه چیزی بهت بگم. تا این حرف را زدم، گفت: چی؟ می خوای بگی ایرانی هستی؟ وا رفتم. دیگر نتوانستم حرفی بزنم. سید ادامه داد: از همون روز اولی که اومدی پیش ما، فهمیدم تو ایرانی ای. اصلاً تو صحبت کردی، یاد حسن افتادم. گفتم این بچه مشهده .جالب اینکه در آن مقطع من هنوز نمی دانستم او خودش هم ایرانی است. بعد از اعزام دوم، سوم بود که کم کم متوجه شدم او صددرصد ...
شوهرم هر روز با یک زن خانه می آمد | از دست خیانت هایش خسته شدم و او را کشتم!
، او حضانت دخترم را می گرفت و اجازه نمی داد او را ببینم. ما خیلی سنتی ازدواج کردیم. او از بستگان پدرم بود و وقتی 15 سال داشتم به خواستگاری ام آمد و با او ازدواج کردم. حدود 17 سال. همان ابتدای زندگی. یک روز به من گفت به اجبار خانواده اش با من ازدواج کرده و هیچ علاقه ای به من ندارد . بعد هم هر روز با یک زن به خانه می آمد. بچه بودم و فکر می کردم بیشتر محبت کنم ...
تکان دهنده ترین خاطرات ایرانی ها از بی پولی منتشر شد
.... بی پول شدن در اثر بیماری های پرهزینه هم دل خیلی ها را خون کرده است: وقتی فهمیدم مادرم سرطان داره گفتم خیر سرمون بیمه داریم، تازه دیپلم گرفتم می رم سرکار خرجشو می دم. 3 سال بعد یه روز می خواستم برم قرصاشو بخرم لنگ پول بودم، دورمو نگاه کردم، تو خونه فقط چنتا فرش کهنه مونده بود، دیگه چیزی برای فروش نبود، کسی هم نمونده بود که ازش قرض بگیرم، فقیر شده بودم. این یکی البته خیلی ...
انتظاری: برد دربی کمتر از قهرمانی نیست
اتفاق ناگوار افتاد و بخش از ورزشگاه متقی ساری فرو ریخت. 2 روز بعد از آن مسابقه ناصر ابرهیمی به من زنگ زد و پیشنهاد حضور در پرسپولیس را داد. چه واکنشی به این پیشنهاد داشتی؟ در آن زمان وضعیت به نحوی بود که نمی توانستی روی موبایل ها شماره طرف مقابلی که با تو تماس گرفته را ببینید. ناصر ابراهیمی به من زنگ و گفت که تو را پسندیدیم. فکر کردم من را سر کار گذاشتند. فردای آن روز فرد دیگری ...
رابطه جنسی نوعروس خیانتکار در خانه مجردی با پسر دانشجو/داماد بیچاره خودکشی کرد!
...> اما عروس و داماد جوان می خواستند با کلاس زندگی کنند. چند ماه گذشت. آقای همسایه از کله صبح تا بوق شب سر کار می رفت. کمرش زیر بار هزینه های سنگین مسخره بازی هایش خم شده بود. غفلت او از مسائل عاطفی زندگی و تنها مانده همسر جوانش درد سر ساز شد. هانیه از صبح تا شب بیرون می زد. به خانه مادرش می رفت و یا سراغی از دوستان قدیمی اش می گرفت. رفت و آمد با یکی از دوستان دوران دانشجویی که ...
دنیای ده!!! (10)
...: با لِنجِ شِوِر داشتم می رفتم خانه. یک دفعه به پریش جلویم ترمز زد. محمدو بود با همان قیافه و تیپ: عینکِ ریبن، کت و شلوارِ سرمه ای و باقی ماجرا. هنوز تویِ ماشینِ ملی محمدو جا خوش نکرده بودم که مثلِ برق گرفته ها گفت: "می گویم به خاطر انتقادِ هفته یِ گذشته؛ سکّه ای، مدالی، نشانی از دستِ مبارکِ فرمانده ی آن نهاد عریض و طویل نگرفتی؟"سیگاری آتش زد و ادامه داد: "هر چه گرفته ای؛ نوش جانت ...
گزیده ای از زیباترین اشعار سعدی
به ترک بار بگفتند و خویشتن رستند خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست طاقت بار فراق این همه ایامم نیست خالی از ذکر تو عضوی چه حکایت باشد سر مویی به غلط در همه اندامم نیست گو همه شهر به جنگم به درآیند و خلاف من که در خلوت خاصم خبر از عامم نیست به خدا و به سراپای تو کز دوستیت خبر از دشمن و اندیشه ز دشنامم نیست دوستت ...
بهترین رییس فدراسیون ایران مهدی تاج است!
است ولی مساوی کنیم راحت تر هستیم. وقتی داور دربی شدید از سمت تماشاگران زنگ نمی زدند که به نفع ما بگیر یا حرف هایی از این قبیل؟ بازی ما که دربی 80 بود روز جمعه برگزار شد و چهارشنبه ظهر خبر دادند و همچین اتفاقی نیفتاد. همان دربی بود که سوشا مکانی و حنیف عمران زاده درگیر شدند. بله بعد از بازی بود و چیز خاصی نبود که تمام شد و رفت. ما اصلا صحنه را ندیدیم و سوت ...
رمضان از نگاه مهمان های کوچک خدا/ 30 هزار روزه دار از نسلی که می گفتند دین دار نیستند!
توجه ام را جلب کرد. چادرچانه دار و حساسیتش روی حجاب، طوری بود که دل هر رهگذری را می برد. بسم الله گفتم و مصاحبه را از همان جا شروع کردم. تا به حنانه گفتم خبرنگارم و می خواهم با او مصاحبه کنم، چشم هایش برق زد و بعد هم مثل فرفره دوید چند صف آن طرف تر تا از مادرش اجازه بگیرد؛ خاله مامانم اجازه داد نمی دانم کی آمد و این را گفت و نشست جلویم. صحبتش را از اینجا شروع کرد که 9 سالش است و تمام روزه هایش را ...
روایتی تلخ از خیانتی زناشویی!
و پا در خانه شوهر گذاشتم. بعد از آن بود که تازه متوجه شدم همسرم معتاد به مواد صنعتی است. شوهرم یک کارگاه موزاییک سازی داشت و تعداد زیادی کارگر برای او کار می کردند. کارگرهایش مثل خودش معتاد بودند. به گفته شوهرم او کارگرهایش را با مواد دوپینگ می کرد تا بیشتر کار کنند. برای مرد معتاد که شب و روزش دود و دم و شب نشینی با دوستان زارتر از خودش بود اصلا زن و فرزند جایگاهی نداشت ...
متین ستوده طلاقش را علنی کرد | حرکت جنجالی متین ستوده اینستاگرام را بهم ریخت
روز بعد دوباره به دفترشون رفتم و مونولوگ هایی را که برام ایمیل کردند را براشون بازی کردم و همون روز برای نقش شیوا انتخاب شدم و فیلمنامه به دستم رسید و قرارداد کار را بستم و از اواخر شهریور و مهر سال گذشته، کار را شروع کردیم. جذاب ترین نکته ای که تو را ترغیب کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنی؟ وقتی که قرارداد بستم برای نقش شیوا اول به خاطر اسم خودِ آقای قاسم زاده بود ...
بازیکن سابق استقلال و پرسپولیس: دو هفته دیگر باید بروم زندان
آمریکایی؟ آقای سعید دقیقی که شمس آذر قزوین بودی، پیکان بودی، سایپا بودی، همه جا بودی. من بهت زنگ زدم و پرسیدم تو را چه کسی بزرگ کرد؟ گفت شما چه کسی هستی؟ گفتم غلام فتح آبادی! گوشی را قطع کرد! چه کسی این کار را کرد؟ سعید دقیقی! پول هایی که آوردی، ماشین هایی که داری از کجا آوردی؟ روزهای که نیرو محرکه بودی من آوردمت، یادت می آید؟ هادی عقیلی، مهدی کیانی، سعید دقیقی، حامد لک، مرتضی ...
ده خاطره از شهید شیرودی؛ عقاب تیزپرواز ارتش
.... همرزمان این شهید بزرگوار در خصوص شخصیت والای خلبان شیرودی می گویند: روزی در تعقیب ضد انقلاب وقتی خواست راکتی شلیک کند متوجه حضور بچه ای در آن حوالی شد، برگشت و ابتدا با بال هلیکوپتر بچه را ترساند و از آنجا راند و بعد برگشت و حمله کرد. دو. با شروع جنگ تحمیلی در 31 شهریور ماه سال 1359 به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از ...
جنازه زن باردار پشت وانت در میدان ونک
موتور سوار بودم تا اینکه بی سیم زده شد، مأمور با متوقف کردن وانت پیکان توانسته بود پیرزنی را دستگیر کند اما راننده که مرد جوانی بود با جا گذاشتن پیرزن و وانت پا به فرار گذاشته بود. صدای مأمورمان می لرزید، انگار صحنه دلخراشی دیده بود؛ جسد یک زن پشت وانت. به سرعت به خیابان الهیه رفتیم و متوجه شدیم پسرجوان با پیاده شدن از وانت به خانه ای اعیانی که در ورودی اش نرده ای بود پناه برده است. همه ...
سرنوشت تلخ و دردناک زن مشهدی پس از خودسوزی مادرش
.... پدرم که تازه متوجه شده بود به خاطر رفتار های زننده اش چه زن مهربان و پایبند به اعتقادات اخلاقی را از دست داده است دچار عذاب وجدان شدیدی شد و تا چندین سال ازدواج نکرد و بعد هم زنی مطلقه را به عقد موقت خودش درآورد، اما من که در این سال ها بیشتر از پدرم در رنج و سختی زندگی می کردم مجبور شدم درس و مدرسه را رها کنم و در نهایت خسته از زخم هایی که نامادری بر پیکرم به یادگار گذاشته بود به اصرار او به ...
روایت زن خائن آقای دکتر از قتل شوهرش | مهران چرا استاد دانشگاه را کشت؟ | قاتلان فراری در دام قاچاقچیان ...
روز سوار ماشین سوزوکی آقای دکتر شدم و به حوالی آجودانیه رفتیم. در آنجا جر و بحثمان شد و من ناخواسته جان آقای دکتر را گرفتم. متهم اعتراف کرد که با همدستی مونا زن موردعلاقه اش، جسد آقای دکتر را به آتش کشیده و بعد تصمیم به فرار گرفتند اما در نهایت دستگیر شدند. مونا لیسانس هنر دارد و 30 ساله است. او می گوید که هرگز نقشه قتل شوهرش را نکشیده وهمه چیز اتفاقی بوده است. گفت وگو با او را می ...
غلامرضا فتح آبادی: 6 بازیکن استقلال گفتند ناصر حجازی نباشد بازی نمی کنیم؛ بازیکن تیم ملی بودم و همزمان ...
مدیون علی پروین هستم و به خصوص خدابیامرز پورحیدری و ناصر حجازی. بعد چه شد. اینها گفتند تیم ملی ارتش، جمشید شاه محمدی هم در تیم ما بود شاید خیلی از طرفداران پرسپولیس ندانند، حسین فرکی خودش بازیکن پاس بود، شهربانی بود، بعد شد پاس و این ها برای خودشان کسی بودند، آمدند پرسپولیس مرا بیدار کردند، قاسم پناهگر می گفت اینها بیایند تو ذخیره می شوی اما علی پروین به ارنج ترکیب برنده دست ...
آرزوی روزه دار کوچک برای اقتدا به رهبر!/ نماز عیدفطر و اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل ما
عیدفطر بپرسم. خودش همه چیز را مو به مو برایم می گوید: وقتی قرار شد دخترها جشن تکلیف شون رو کنار رهبر بگیرند من خیلی خوشحال بودم. اما تو قرعه کشی مدرسه اسم من در نیومد! خیلی ناراحت شدم، حتی تا همین چند روز پیش ناراحت بودم و همش می گفتم خداجون چرا نباید من می رفتم پیش رهبرم و مثل دخترهای دیگه پشتش نماز بخونم؟! تا اینکه بابام گفت سمانه ناراحت نباش امسال بعد از سه سال می توانیم بریم نماز عیدفطر رو پشت سر ...
رفتار و گفتار امام علی (ع) در ارتباط با همسر
؛ نیست مردی که یاری کند زن خود را در خانه الا آنکه باشد او را بهر مویی که در بدن اوست عبادت یک ساله که روز آن روزه دار باشد و شب آن به قیام و بدهد او را خدای تعالی از ثواب، مثل آنچه داده است صابران را و داوود پیغمبر و یعقوب و عیسی علیهم السلام را، یا علی هر که در خدمت عیال باشد در خانه و ننگ ندارد از آن بنویسد نام او را خدای تعالی در دیوان شهیدان و بنویسد خدا از برای وی به هر روزی و شبی ثواب هزار ...
رفتنت را باور نداریم/ خداحافظ دختر مهربان روابط عمومی
...، راه نرسیدن بوده ...راهی که خستگی یه عمر رو تو تنت میذاره و روحت رو با خودش به آسمونا میبره... ته قصه همینه...برای هممون همینه اما دردش اینه که کی میبردت ...تو رو برد زود برد، خیلی زود مرضیه ...میگن آدم خوبا زود میرن میدونم الان راحت تری...دیگه راحت میخوابی... همه چی مثل تیکه های پازل تو ذهنمه...عاشق والیبال بودی، همه عشقت بچه های معلول و مسابقات شون بود... همش ...
شکایت های مردمی از تردستی صمت : تحویل خودرو، دو سال دیگر!
توی ایران خودرو زمان می بره. و اتفاقا اون چیزی که میسوزونه همینه. آقازاده ایرونی: یک ماه صد میلیون پول مردم رو نگه داشتید که بگید مثلا زمستون 1403 بهتون ماشین میدیم ، اونم غیر شفاف و بدون فرایند قرعه کشی تازه با قیمت همان روز خودرو که معلوم نی چقدر افزایش میخوره... ممد گاگا: جواب قرعه کشی ایران خودرو اومده و از تابستون 1403 به نرخ روز ماشینارو تحویل میدن، اونم اگه بدن ...
کتک خوردن ستاره سادات قطبی از آقای مجری ! / خانم مجری از طلاقشان پرده برداشت !
بغل کردمو وسایلامو جمع کردم .مامانش منو برد خونه شون.خیلی حالم بد بود.بدجوری کتک خورده بودم.تمام صورتم جای چنگ و ناخن بود.چندساعت بعداومد دنبالم و مجبور بودم برگردم.یادم نیست سال تحویل خونه ی مادرش بودم یا پیش خودش. شب شد.میخواستیم بریم عید دیدنی!صورتم زخمی بود!گفتم اگه بپرسیدند چی بگم؟گفت بگو افتادم تو جوب شاخ و برگ درختا رفته تو صورتم من اونموقع هامثل الان نمیتونستم از حقم ...
سرِ سال رو شانَه هایِ باهار
گُفتم دَ اون سه چار روز آخر سالا بیشتر مِجَد. دیَه هَمَش مِشَد بِدو بِدو، تَنبِلایی که کاراشانَ اِنداختَن به روزای آخَر از صَب تا شَب باس یه لِنگَه پا بِدَوَن تا قبل این کی توپَ در کُنَن کاراشان به سَر انجام بَفتَد. هَنچین کی ناقارَه ی سال تَحویلَ مِزَنَنا مِلَت پاشناشانَ وَر مِکَشَن برن عید دیدنی اگَه حتی شُدَس یه جارَم اَز سر وا کُنَن! بالام دیَه با این گُرانیا فِک نَکنم بازار عیدی میدی مِثل ...
مادر جان! زمانی گریه کن که مردها غیرت را فراموش کنند و زن ها عفت را!
... برای آقا مرتضی دست تکان داد و فیلم را توی گوشی اش پخش کرد: می بینید چقدر وحشیانه حجابش رو کشیدن؟ اما اون لحظه که مرتضی این فیلمو برام فرستاد بازم قبولش نکردم. می گفتم کار خودشونه! با لباس معترضا قاطی جمعیت شدن و چادر رو خودشون از سر اون زن کشیدن تا باز حکومت رو تطهیر کنن. همون روز بعدازظهر مرتضی برگشت خونه. سر و روی خاکی. جیبش پاره شده بود. گوشه لبشم ترکیده بود. گفتم چی شده؟ اما حرف نمی زد ...
در نهمین برنامه مستندات یکشنبه مطرح شد: چگونه اولین سینمای جنوب شهر ساخته شد؟
نهمین برنامه مستندات یکشنبه در خانه هنرمندان ایران با نمایش فیلم مستند زن به روایت مرد ساخته سعید نوری، رابطه زنان و سینمای ایران پیش از انقلاب اسلامی را مورد بررسی قرار داد. به گزارش سینماسینما ، نخستین برنامه مستندات یکشنبه در سال 1402 و نهمین برنامه مستندات یکشنبه زیرمجموعه سینماتِک خانه هنرمندان ایران، غروب روز یکشنبه، 27 فروردین ماه سال جاری به نمایش فیلم مستند زن به روایت مرد ساخته ...
پاتک عراقی ها در جزیره مجنون
از دیده بانی در اولین آبراه، علی یوسفی سوره را دیدم. از بچه های گردان قائم خرمشهر بود. قایقش نرسیده به مقر گردان خراب شده بود. در پادگان قدس همدان دوره تخصصی انفجارات را با هم گذارنده بودیم. فکر نمی کردم علی را در جزیره مجنون ببینم. چند روز قبل عبدالعلی حق گو بهم گفته بود: یکی از بچه های گردان قائم خرمشهر زیاد سراغ شما رو می گیره. علی تخریب چی با تجربه و کاربلدی بود. کپی کویتی پور و حسین ...
بزرگ ترین خط خورده تیم ملی: از کارم پشیمان نیستم!
برترین ها کافه گردی لیندا کیانی با دوستای عجیبش | خانم بین دوستاش چه می درخشه مریم معصومی از بازیگری خداحافظی کرد | استوری مریم معصومی درباره شغل جدیدش همه را میخکوب کرد سورپرایز هنرمندان برای کتایون ریاحی | تولد عجیب کتایون ریاحی اشکش را درآورد کافه گردی فریبا نادری با دوستای عجیبش | خانم با این تیپ و رنگ موی بلوندش کل همه رو خوابوند پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین: به گزارش ...
صحابه 3 ساله در دام مرگبار زن شیطان صفت / جزئیات کودک ربایی مرگبار در تهران
لش غنج می رفت از دیدن شیطنت بچه هایش و با خنده از آنها خواست از جلوی در کنار بروند.2 زن جوان در قاب در خانه حاضر شدند و خودشان را نیکوکار معرفی کردند.می گفتند می خواهند برای بچه ها کفش بخرند.از زن جوان خواستند که شماره کفش بچه هایش را به آنها بگویند و مادر صحابه و عرفان به داخل خانه رفت تا کف کفش بچه هایش را نگاهی کند و برگردد.اما وقتی جلوی در برگشت نه خبری از بچه ها بود و نه از آن دوزن.سر کوچه د ...
شوخی های ممنوعه با همسر| جملاتی که زندگی زناشویی تان را نابود میکند
تواند برای محیط خانه استرس آور باشد. همچنین شوخی های تمسخرآمیز و حاوی فحش نیز اصلاً برای روابط زناشویی گرم، مناسب نیست، چون ممکن است پس از مدتی حرمت ها را از میان ببرد. مثلاً وقتی زن به همسرش می گوید اگر مشکلی برایمان پیش آمد، پدرم کمکمان می کند مرد نباید با شوخی بگوید پدرت از پس اقساط خودش برنمی آید ، چون این قبیل حرف ها به احساس حقارت، دلخوری و کاهش اعتماد به نفس منجر می شود. علاوه بر این ...