سایر منابع:
سایر خبرها
کنعانی زادگان: اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم
دقیقه و چه 90 دقیقه بازی کنم، مهم موفقیت پرسپولیس است. یک کار نیمه تمام داریم و باید آن را تمام کنیم. دو بار تا یک قدمی آن رفتیم و ان شاءالله امسال بتوانیم قهرمان آسیا بشویم. قول داده بودم برگردم کنعانی زادگان درباره همکاری دوباره با یحیی گل محمدی هم گفت: وقتی از قطر بازگشتم با من تماس گرفتند و صحبت کردیم و پیشنهاداتی از قطر و امارات و عربستان هم مطرح شد و پیشنهاد جدی داشتم ...
به چیزی جز پرسپولیس فکر نمی کردم
گئورگی گولسیانی فصل را در شرایطی آغاز خواهد کرد که یک رقیب فوق العاده جدی و ملی پوش خواهد داشت.
چشمان شهیدِ سراوانی، آبرویم را خرید
رسم جشن تمام نشود، دلم می خواست یک دل سیر دست بزنم و در جشن امامت آقا علی (ع) شادی کنم، یکی از همسایه ها با جعبه شیرینی از مردم پذیرایی می کرد، صدایم کرد و گفت: دخترم بفرمایید دهان شیرین کنید؛ عجله داشتم اما درخواستش را رد نکردم. در مسیر کوتاه خانه تا میعادگاه جایی برای سوزن انداختن نبود، چه برسد جایی برای پارک ماشین، در جستجوی جای پارکی برای ماشین بودم، که جوانی به سمتم آمدم و گفت: اجازه ...
اسدی: به جز سپاهان با هیچ تیمی مذاکره نکردم/ خوشحالم به تیم خودم بازگشتم
چه شرایطی دارد و با وضعیت تیم به خوبی آشنا بودم و به سپاهان آمدم. هافبک تازه وارد سپاهان درباره نحوه پیوستنش به این تیم گفت: بعد از اینکه فصل به تمام رسبد، به تیم ملی دعوت شدم و تمام تمرکزم روی اردوی تیم ملی بود؛ بعد از برگشتن از اردوی تیم ملی با تنها تیمی که مذاکره کردم،سپاهان بود و با هیچ تیم دیگری مذاکره نکردم و به هیچ تیمی پیشنهاد مبلغ خاصی ندادم. وی تاکید کرد: در روزهای ...
تجاوز به زن برادر همسر / داماد هوسران اعدام شد
20 کیلومتری هشتگرد کشاندم و کشتم . بعد به خانه برگشتم تا جسد لعیا را به بیرون منتقل کنم که متوجه شدم همسرم به خانه آمده و با دیدن جسد به پلیس خبر داده است. این متهم از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی رنجبر فیروزه ای و با حضور قاضی قیومی مستشار دادگاه منتقل شد و پای میز محاکمه ایستاد. قضات در دو جلسه جداگانه علنی و غیرعلنی به اتهام قتل و تجاوز وی رسیدگی کردند ...
بعد از مرگ شوهرم فاسده شدم ! / حتی بچه ام را فراموش کردم !
اما من باید بین سامان و پدرم یکی را انتخاب می کردم. مصمم آدرس محضر را برایش فرستادم و با حضور خانواده هایمان عقد مختصری برگزار شد. پدر و مادر سامان هم با ازدواج مان مخالفت می کردند اما سامان مثل خودم خوب بلد بود، حرفش را به کرسی بنشاند. سامان هیچ منبع درآمدی نداشت و پول تو جیبی اش را از پدرش می گرفت، بعدها داخل شرکت پدرش مشغول فعالیت شد و پدرش هم وقتی اراده و پشتکار سامان را دید یکی از خانه های تازه ...
نازنین ملایی هستم؛ یک جنگجوی لجباز!
نمی دانم مخالف من بود یا آقای فرزام و یک مربی رومانیایی به اسم جیوگانیک را آورد. البته اولین باری که من وارد تیم ملی شدم، این مربی هم حضور داشت و من با مدل تمرینات و رفتارش با ورزشکاران آشنا بودم و اصلا این نوع رفتار با ورزشکاران را نمی پسندیدم. آن سال گفتم که نمی خواهم با این مربی تمرین کنم چون سال 2016 اولین طلای قایقرانی را با آقای فرزام گرفتم و در حال پیشرفت بودم. من که تازه خودم را شناخته و ...
او از شهادت می گفت و من باور نمی کردم
دامداری و کشاورزی رزق حلال خانه را کسب و برای گذران زندگی بسیار تلاش می کرد. علی و دیگر برادرانش برای کمک به پدر کنار او کار می کردند. خوب به یاد دارم گاهی از روز های سخت زندگی در تأمین مخارج و مایحتاج خانواده صحبت می کرد و می گفت، برخی اوقات مجبور بودم علاوه بر کمک به پدرم در امور دامداری و کشاورزی، برای دیگر هم محلی هایمان کارگری کنم تا کمک خرج خانه باشم. خدمت برای مردم ایشان در ...
نقل قول گلشنی از خبرنگار CNN: تهران آمریکایی ترین شهری است که در عمرم دیده ام / برنامه ریزی از دست آدم ...
...، اما غالب آنها اشراف به وضع دانشگاهها نداشته اند. این موضوع هم راه علاج داشت. شورای عالی انقلاب فرهنگی باید دبیرخانه اش رصدی از وضع دانشگاه ها و مدارس می کرد ،که نکردند. من بارها این را مطرح کردم. حتی در آخرین جلسۀ شورا که من هنوز عضو شورا بودم و آقای رئیسی برای اولین بار به عنوان رئیس جمهور در آن شرکت کردند، گفتم مدارس و دانشگاه را رصد کنید و ببینند چه خبر است؟ شاه در انتخاب رؤسای دانشگاه ها ...
علی داوودی: تشنه ام و با انگیزه ؛ مدال المپیک می خواهم
با انگیزه نبوده ام.امیدوارم تلاش هایی که دارم می کنم در نهایت به حضور در المپیک و کسب دومین مدالم منجر شود.13 – 14 ماه به المپیک مانده است و شبانه روز باید تلاش کنم تا بهترین اتفاق را رقم بزنم.من هر چیزی که باید را انجام می دهم تا این اتفاق بیفتد.انگیزه الان من را شاید فقط یک نوجوان داشته باشد.شده ام مثل زمانی که در اردوی نوجوانان بودم و دنبال مدال.هیچ وقت اینقدر با انگیزه نبوده ام و می خواهم تمام ...
اسدی: من با هیچ تیمی به جز سپاهان مذاکره نکردم
هافبک تیم فوتبال سپاهان گفت: در فصل نقل و انتقالات به جز سپاهان با هیچ تیمی صحبت نکردم.
گفت و گویی جالب با معروف ترین و محبوب ترین کوتاه قامت ایران | صبح رفتم خواستگاری و شب عقد کردیم | به ...
به آن روزها برگردم، هنرپیشگی را انتخاب خواهم کرد. آقای یکتا چه شد که وارد دنیای هنر شدید؟ روزی که عموی من مرد، من شاگرد زرگر بودم. رفتم پیش استاد کارم و گفتم: آقا عموی من مرده و باید بروم تشییع جنازه او. گفت: برو بابا کی مرده. گفتم: کی مرده چیه. و ناراحت شدم و نشستم یک گوشه کارگاه. صاحب مغازه بعد دوباره رو به من کرد و گفت: به جای این کارا برو یک چایی بیار که با هم بخوریم ...
محمد حسین کنعانی زادگان : اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم
موفقیت پرسپولیس است. یک کار نیمه تمام داریم و باید آن را تمام کنیم. دو بار تا یک قدمی آن رفتیم و ان شاءالله امسال بتوانیم قهرمان آسیا بشویم. کنعانی زادگان درباره همکاری دوباره با یحیی گل محمدی هم گفت: وقتی از قطر بازگشتم با من تماس گرفتند و صحبت کردیم و پیشنهاداتی از قطر و امارات و عربستان هم مطرح شد و پیشنهاد جدی داشتم اما قول داده بودم که برگردم و به آقای گل محمدی هم گفتم ...
باغ های معلق به کتابفروشی ها آمد
مخاطب می تواند بیش از پیش قدر لحظه لحظه عمرش را بداند. در بخشی از این کتاب می خوانیم: فراموشی بهترین نعمت روزهای جنگ است اما به اندازه ی غذا و آب روزهای محاصره کمیاب است. روز سوم بعد از انفجار که خسته از جبرین برگشتم از من پرسیدند حاضری داوطلبانه زنان و کودکان حادثه انفجار را غسل و کفن کنی؟ بهت زده نگاهشان کردم. غسل و کفن بعد از سه روز؟! حق داشتند؛ تمام حواس ما به زنده ها بود و ...
کنعانی زادگان: اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم
.... یک کار نیمه تمام داریم و باید آن را تمام کنیم. دو بار تا یک قدمی آن رفتیم و ان شاءالله امسال بتوانیم قهرمان آسیا بشویم. کنعانی زادگان درباره همکاری دوباره با یحیی گل محمدی هم گفت: وقتی از قطر بازگشتم با من تماس گرفتند و صحبت کردیم و پیشنهاداتی از قطر و امارات و عربستان هم مطرح شد و پیشنهاد جدی داشتم اما قول داده بودم که برگردم و به آقای گل محمدی هم گفتم وقتی برگردم جز پرسپولیس ...
کنعانی زادگان: برای تمام کردن یک کار نیمه تمام به پرسپولیس بازگشتم
اینطور نبود. همه از پیشنهادهای من باخبر بودند، از تیم های دیگر هم تشکر می کنم که به من پیشنهاد دادند. زمان جدایی هم اعلام کردم که خانه اول و آخرم پرسپولیس است و اگر به ایران برگردم، تیمی جز پرسپولیس را نمی توانم انتخاب کنم. اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم. کنعانی زادگان درباره اینکه با حضور مرتضی پورعلی گنجی و گئورگی گولسیانی رقابت سختی برای حضور در ترکیب اصلی خواهد داشت، اظهار کرد ...
کنعانی زادگان: کار نیمه تمام دارم و اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم
می کند در حالیکه اصلا چنین چیزی نبود و از تیم های دیگر هم پیشنهاد داشتم برای این باشگاه ها هم احترام قائل هستم که به من پیشنهاد دادند. کنعانی زادگان ادامه داد: همیشه با صداقت حرف زده ام وقتی هم از پرسپولیس جدا شدم گفتم خانه اول و آخرم پرسپولیس است و هر وقت به ایران برگردم جز پرسپولیس جایی دیگری را نمی توانم انتخاب کنم. خدا را شکر به اینجا آمدم اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم ...
کنعانی زادگان: برای حضور در پرسپولیس بازار گرمی نکردم/ امیدوارم امسال طلسم قهرمانی آسیا را بشکنیم
بتوانیم این طلسم را بشکنیم و قهرمان آسیا شویم. کنعانی زادگان گفت: زمانی که قراردادم با تیم قطری تمام شد با من صحبت کردند و پیشنهاداتی از امارات و قطر هم داشتم که نقل و انتقالاتش برای ایرانیان بسته شده بود و پیشنهاد جدی داشتم. قول داده بودم و به آقای یحیی گفته بودم هر موقع برگردم به جز پرسپولیس جای دیگری را انتخاب نمی کنم. او درباره اینکه چقدر امیدوار است روز های خوبش را در ...
روزی که در کیف مهناز سیگار دیدم
اصلاً مهناز این طور نبود. نمی دانم چه شد. نمی دانم چرا یکباره زد به سرش. اصلاً می دانید تقصیر از او نبود، از دوستش بود. از پری. آنقدر نشست زیر پایش تا بالاخره او را هوایی کرد. شاید هم تقصیر از خودم بود. نباید اجازه می دادم اینقدر با پری نشست و برخاست کند. نباید می گذاشتم اینقدر روی او تأثیر بگذارد. مهناز دختر یکی از اقوام دور بود. دو سه سالی بیشتر نبود از سربازی برگشته بودم که مادرم ...
کنعانی: اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم
حرف هایی بود که می گفتند حسین کنعانی دارد بازارگرمی می کند در صورتی که اصلا چنین چیزی وجود نداشت و همه از پیشنهادات من باخبر بودند. از تیم های دیگر تشکر می کنم و برای شان احترام قائلم. من وقتی جدا شدم هم صادقانه گفتم که خانه اول و آخرم پرسپولیس است و هرموقع برگردم جز پرسپولیس نمی توانم جای دیگری را انتخاب کنم. اگر من دنبال پولی چیزی بودم هیچ وقت به پرسپولیس نمی آمدم! الان خوشحالم که کنارتان هستم ...
کنعانی زادگان: برای حضور در پرسپولیس بازار گرمی نکردم/ امیدوارم امسال طلسم قهرمانی آسیا را بشکنیم
مدافع جدید تیم فوتبال پرسپولیس گفت: صحبت هایی درباره بازارگرمی ام برای حضور در سرخپوشان صحت ندارد و به خانه اول و آخرم بازگشتم.
کنعانی زادگان: اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم
چنین چیزی نبود و از تیم های دیگر هم پیشنهاد داشتم برای این باشگاه ها هم احترام قائل هستم که به من پیشنهاد دادند. کنعانی زادگان ادامه داد: همیشه با صداقت حرف زده ام وقتی هم از پرسپولیس جدا شدم گفتم خانه اول و آخرم پرسپولیس است و هر وقت به ایران برگردم جز پرسپولیس جایی دیگری را نمی توانم انتخاب کنم. خدا را شکر به اینجا آمدم اگر دنبال پول بودم به پرسپولیس نمی آمدم. مدافع ...
بلاتکلیفی 14 ساله یک اثر هنری |هنرمند مشهدی، از بی مهری به بزرگ ترین قرآن جهان می گوید
...، در موزه آب انبار سید اسماعیل تهران. در آن سال ها آن موزه به محل تجمع نقاشان و هنرمندان تبدیل شده بود. با بیشتر نقاش هایش آشنا بودم. به مرحوم عباس بلوکی فر که یکی از نقاشان قهوه خانه ای بود، گفتم: نمی شود من هم بیایم آنجا و شروع کنم به قرآن نوشتن؟ گفت: چرا، خیلی هم خوب است. عباس بوم می ساخت، رنگ آمیزی و تذهیب می کرد و من می نوشتم. حضور هنرپیشه ها و زنانی که حجاب مناسب نداشتند، کم کم ...
گزینه مدیرعاملی استقلال: دو، سه شب پیش تکلیف بیرانوند را روشن می کردم
ها شد، دوستان صمیمی من بحث می کردند و به من می گفتند چقدر ریلکسی! به آنها می گفتم این اتفاق نمی افتد (بیرانوند به استقلال نمی رود). مطمئن بودم این اتفاق نمی افتد. اگر دو، سه شب پیش با من تماس می گرفتید، می گفتم چه می شود. ماجدی ادامه داد: کسی که سال ها در پرسپولیس بازی کرده و در فضای مجازی و حقیقی مستقیماً از هواداران پرسپولیس تشکر کرده و علاقه مندی اش را نشان داده، به راحتی از این ...
گفت و گو با عکاسی که در جماران ازدواج کرد | امام گفت با هم مهربان باشید
از موارد هم که با تهران تماس گرفتم متوجه شدم همسرم بیمار در بیمارستان بستری است و به همین دلیل با مسئولم تماس گرفتم و گفتم که به چه دلیلی می خواهم برگردم که آنها هم موافقت کردند و من هم برگشتم. گرچه عکس های دوران جنگم را دوست دارم و برای آنها بارها مورد قدردانی قرار گرفته ام اما عکسی را که از امام گرفتم و برای آن به من تقدیرنامه دادند بیشتر از همه دوست دارم. برای عکاسی از بیت ...
چند سال است یک بلای تکراری را سر استقلال می آورند/ این تیم که می بینم امسال هم هیچ چیزی نمی شود
است و خودش ول کرده و رفته است. اگر قرار بود بروی چرا سرمربی انتخاب کردی؟ چرا سرپرست انتخاب کردی؟ چرا زمان نقل و انتقالات را کشتی؟ چند سال است که در استقلال اول سرمربی انتخاب می شود بعد سرپرست و بعد مدیرعامل. یعنی دقیقا برعکس همان چیزی که در همه جای دنیا اتفاق می افتد و اصول کار محسوب می شود. واقعاً خنده دار است. وی در مورد منتفی شدن حضور بیرانوند در استقلال هم گفت: از اولش هم گفتم ...
وقتی زندگی ات به غدیر گره می خورد
فهمید خیلی تعجب کرد چطور تونسته از همچین موقعیت لذت بخشی بگذره. هرکسی نظری در مورد حرف های محمود داد و من با خودم فکر کردم، بعد از هفت سال زندگی با علی، هنوز خیلی چیزها را نمی دانم. باز هم چه زیبا گفت شهید آوینی که فرمود: ای شهید، ای آنکه بر کرانه های ازلی و ابدی وجود برنشسته ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را نیز از این منجلاب بیرون کش به راستی که چطور می توان درجه انسانی این شهدا در محضر خداوند را درک کرد جز با مطالعه در سیره زندگی آنان و تمسک به راه رفته پربرکت زندگی ایشان که حقیقت پیروزی حق بر باطل را آشکار کرده است. حیات ...
نویسندگان برای قلم ورزی ادبیات دفاع مقدس را انتخاب نکنند/ دفاع مقدس یک معدن و گنج عظیم است
کنند که برای قلم ورزی و راه افتادن دستشان می توانند حزه دفاع مقدس را امتحان کنند. خودم زمانی که قصد داشتم در حوزه ادبیات مقاومت دست به قلم شوم، گفتم که باید اینقدر کار کنم تا وقتی که خواستم در مورد دفاع مقدس بنویسم، کتاب خوبی ارائه داده باشم. البته نمی دانم چقدر موفق بودم و تلاش هایم جواب داده است یا خیر اما من نهایت تلاش خود را کردم. من خواهش می کنم عزیزان برای قلم ورزی ادبیات دفاع مقدس را امتحان ...
روایتی از ضیافت خبری جنجالی در میانکاله/ از دستگیری حر منصوری تا آزاد شدن او در کمتر از 24 ساعت
توضیح بدم؟ بعد گفتم اصلا به دروغ بهش میگم دوربینو بردم و اونجا نیازی به استفاده از دوربین نداشت. بعد گفتم اگر کشوی بغل دستیشو یک لحظه باز کنه و دوربینو ببینه میفهمه بهش دروغ گفتم خلاصه تصمیم گرفتم کلا هیچ حرفی نزنم. استرس جواب دادن به دبیر رو خدا نصیب هیچ خبرنگاری نکنه. به راننده گفته بودم جلوی یک قهوه خانه سنتی که صبحانه سرو میکنه نگه داره پیاده شدم و رفتم داخل. صاحب قهوه خانه یک ...