سایر منابع:
سایر خبرها
معروف ترین چهره های درگذشته سال 94
مجله مهر - امیر محب ملکی: ساعت 5 صبح بود، تلفن که زنگ خورد با نگرانی از جا بلند شدم. در همان خواب و بیداری، گوشی را برداشتم. صدای گریه بود و هق هق. وجودم سراسر ترس و سوال شد که چه اتفاقی افتاده است. لحظاتی بعد با همان حال گریان گفت: هادی، هادی... مرد . گریه امانش را برید و دیگر ادامه نداد. باور نمی کردم، همین 2-3 روز پیش بود بعد از پیروزی برابر تراکتورسازی در تبریز با همدیگر خوشحالی می کردیم و ...
آبلیمو دختر جوان را کشت
دوستانم از وی کمک خواستم؛دوستم به من گفت اگر به نسترن آبلیمو تزریق کنم، حالش خوب می شود، من نیز چند سی سی آبلیمو به نسترن تزریق کردم و بعد تزریق از خانه خارج شدم. مجید اظهاراتش را به بازپرس جنایی تهران اینگونه ادامه داد: زمانی که به خانه برگشتم، متوجه مرگ نسترن شدم و به دلیل ترس فراوانی که داشتم جسد نسترن را کنار اتوبان رها کردم و از آنجا گریختم. پس از شنیدن اعترافات مجید، سعید احمد بیگی؛ بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران برای متهم این پرونده قرار بازداشت موقت صادر کرد و مجید برای بازسازی صحنه قتل و سایر تحقیقات تحویل اداره پلیس آگاهی قرار گرفت. انتهای پیام/ ...
وقتی جمشید مشایخی با آتش سیگار تنبیه شد!
روستاها بیشترین عشق را دیده ام. یادم می آید در روستایی حدود 30 کیلومتری سمنان وارد دهی به نام لاسجرد شدم. ما در آنجا داخل یک باغ شدیم که ساختمانی در آن قرار داشت و در همان ساختمان فیلمبرداری داشتیم. من گریم داشتم و دیرتر از بچه های دیگر آمدم سر فیلمبرداری. یک مرد 70 ساله اهل آنجا را دیدم و به او سلام کردم. او با من دست داد و از من خواهش کرد ساعتی را در منزل او که کنار همان ...
احمد عابدزاده: کل هزینه ازدواجم 32 هزار تومان شد
.... من سال ها درگیر فوتبال، اردو، مصدومیت و شغلم بوده ام و بیشتر زحمت زندگی و بچه ها را همسرم کشیده است. * از ایام نوروز در دهه 60 و 50 خاطره نگفته ای داری؟ بچه که بودیم با پدر و مادرم که خدا رحمتشان کند می رفتم خانه اقوام. آن زمان واقعاً ارزانی بود مثلاً یک 10 تومانی که از دایی ام عیدی گرفته بودم را 2 روز تلاش کردم تا تمامش کنم. در آبادان یک بلیت 5 ریالی می خریدم و می ...
مهراوه شریفی نیا؛ قبل از کیمیا، بعد از کیمیا (2) +تصاویر
.... از سر کار که می آمدیم با هم می رفتیم گل و گیاه می خریدیم، اتاق را شبیه خانه کرده بودیم که حال مان خوب باشد چون قرار بود شش ماه در یک اتاق ده دوازه متری زندگی کنیم و آشپزی هم نکنیم. خیلی سخت بود. من آمدم تهران پلوپز بردم که مثلا اگر یک روز آف باشم غذا بپزم و حال مان خوب باشد و ... چه مدت آبادان بودید؟ - شش ماه. البته می رفتیم و می آمدیم. طولانی ترین زمانی کهآنجا بودم 38 ...
آرام جعفری: 7 ماه است که ازدواج کرده ام! عکس
ما را با آرام خانم بخوانید. آرام، خوش قلب، وکیل، خبرنگار!! گفتگو را با مادر آرام جعفری آغاز کردیم: متولد تبریز هستم و بزرگ شده تهران. دو فرزند به نام های آرمین و آرام دارم. کارمند وزارت امور اقتصادی و دارایی بودم و در حال حاضر بازنشسته ام. او می گوید: آرام از همان کودکی دختر آرامی بود و با این که برادرش 7 سال از او بزرگتر بود از آرام شیطون تر بود و بیشتر بچگی می کرد ...
صمد به جای سمند
بود که من محکم یک سیلی درِ گوشش خواباندم و گفتم خجالت بکش، من کاری به تو ندارم و مشغول صحبت شدم و آن پسر داخل خانه شان رفت و یک چوب آورد و حمله کرد که من را بزند، من هم با چاقو به شکمش زدم و فرار کردم . قاتل چون ترسیده و عجله کرده بود، گوشی موبایلش را در صحنه قتل انداخته بود. بعد از این اتفاقات، ما به صحنه قتل رفتیم و گوشی را پیدا کردیم، اول فکر کردیم متعلق به مقتول است اما در بررسی ها ...
قتل با تزریق آبلیمو
حادثه نسترن به خانه ام آمده بود. چند ساعت بعد او هروئین مصرف کرد و حالش بد شد. دستپاچه شده بودم تا اینکه با دوستش تماس گرفتم و او مدعی شد به دختر جوان آبلیمو تزریق کنم. من نیز چند سی سی آبلیمو به او تزریق کردم اما نسترن جانش را از دست داد. متهم به قتل اضافه کرد: بعد از مرگ دختر جوان از ترس جسدش را به حاشیه اتوبان امام علی برده و رها کردم. سپس از ترس دستگیری به شهری دیگر متواری شدم. دو ...
جواد خیابانی: من غول نیستم!
اولین سفر خارجی به عربستان شدم و از آن به بعد هم سفرهای مختلفی رفتم که کره جنوبی نقطه آغاز سفرهای اصلی گزارشگری من بود و در نهایت 8 آذر 76 بازی معروف ایران و استرالیا را گزارش کردم. دقیقا اوج کار خیابانی همان بازی ایران و استرالیا بود و محبوبیتی که در بین مخاطب فوتبال پیدا کردید. اما این روزها با آن اوج خیلی فاصله دارید! شما می گویید اوج کار من در همان بازی و گزارشش بود اما به شما ثابت ...
فیدل کاسترو؛ چریکی که آمریکایی ها را در خلیج خوک ها دفن کرد + تصاویر
دولتمردان تواناست. او انسانی بود روشن بین، اندیشمند، نگران صلح و وضعیت جهان سوم . از میان دیگر رهبران اروپا، اولاف پالمه را خوب می شناختم. وی نیز انسانی صادق، مسئول و دولتمردی شایسته بود. احترام عمیقی به وی قائل بودم و قتل عجیب او ، فقدان بزرگی بود. عملیات خلیج خوک ها بلافاصله بعد از به ثمر نشستن انقلاب کوبا؛ ایالات متحده آمریکا پیرو سیاست خصمانه خود در مقابل انقلاب های مردمی اعلام ...
خواستگاری مجازی به آبروریزی ختم شد
مرد جوانی آشنا شدم که خودش را مهندس معرفی کرد و می گفت وقتی عکس و مطالبم را که در سایت می گذاشتم دیده، مشتاق شده تا با من آشنا شود. من هم با دیدن عکسی که در پروفایلش بود از او خوشم آمد به نظر مرد موجه و خوبی می آمد. فرناز ادامه داد: پس از مدت کوتاهی از آشنایی مان مرتضی به من پیشنهاد ازدواج داد به همین خاطردر این مدت ارتباط تلفنی مان نیز بیشتر شد و تا حدودی با خصوصیات و علایق هم آشنا شده ...
در سال 94 برخی تصمیمات گرفتم که بر خلاف میل باطنی ام بود/ به رییس هیات ورزشی که مثل کارپرداز فقط هزینه ...
ریز و بم اداره کل کاملاً آشنا شدم، اما به شکل اجرایی در جریان کل اداره قرار نگرفته بودم و اطلاعاتم با اتفاق میدانی برابری نمی کرد. در ابتدای آمدنم اعتبارات ضعیف و بدهی ها زیاد بود و کار هیات های ورزشی، سازمان های مردم نهاد، پروژه های ورزشی اماکن ورزشی نیاز به بازگری داشتند. اما رفته رفته دستگاه ورزش و جوانان به خوبی همکاری کرد، همکاران و معاونین مدیران شهرستان ها نیز تمام تلاش خود را به ...
گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجال هایش (1)
تا دو سال بعد، به شکل قطره چکانی، پولی نزدیک به 50، 60 میلیون تومان به ما دادند... رقمش 200 میلیون نبوده!؟ نخیر! شاید کل نترنور مالی آن 30، 40 شب، 200 میلیون می شد؛ بخش بیشترش خودگردان بود. ما یک سری غرفه های کوچک آنجا داشتیم که بچه های کاری جنوب شهر، سیب زمینی سرخ کرده و آثار دستی می فروختند که یک اجاره ای هم پرداخت می کردند. تلورانس کل مالی آن 30، 40 شب، شاید 200 میلیون بود ...
یک مصاحبه مفصل و خواندنی از کارگردان ابد و یک روز / فیلم نمادین نساخته و نخواهم ساخت/ منتقد برج عاج ...
می دوند، می توانید آنها را ببیند. البته این وضعیت فقط در چمران نیست همه جا این طور است. یعنی هرجا که شمشاد است، معتادی زیر آن شمشاد خوابیده است. با توجه اینکه الان به فصل تابستان هم نزدیک می شویم افراد معتاد آنجا هستند، می روند زیر شمشادها را می بُرند و زیر آن می خوابند. با دیدن این لحظات همه چیز برای من شروع شد. من خیلی کم سن و سال بودم که این صحنه ها را می دیدم. یعنی زمانی که به هنرستان می رفتم ...
زندگی به سبک آیت الله بهجت(ره)
می رفت و هوا روشن بود، شنیدم آقا که مشغول وضو بود، دو سه بار تکرار کردم، جواب نداد. اما وقتی وضو به اتمام رسید، گفت: اگر بعد از این هم باز هم پرسیدند، بگویید قرار بر این است که بعد از این همین طور باشد. بعدها متوجه شدیم اگر متخصصی در یک زمینه ای نظر دهد، نظرش را قبول می کرد. پزشک هم اگر حاذق بود، حرفش را قبول می کرد. این دستور امنیتی را پذیرفته بود و همان روز عمل کرده بود. این خیلی برای من عجیب بود ...
گلزار شهدا خلوتگه آخرین پنج شنبه سال - شهدا حالمان را بهتر می کنند
رفت من 16 ساله بودم برادر بزرگم بود یکبار کنکور داده بود قبول نشده بود این بار دوم بود که رفت و در نصر هشت جاودانه شد. محمد، یادگاری در ماووت سلیمانیه از برادر دارد در یک روز سرد پائیزی وقتی رضا شهید شد آن هم غمی است به بزرگی بغض فروخفته اش که اگر بترکد چه فریاد هایی خواهد زد، ادامه می دهد: امروز یاد شهدا آرامشی در دل هایمان ایجاد می کند دل های همه مان خسته است، و چه کسی بهتر از شهدا ...
حرفهای بسیار شنیدنی وزیر بهداشت / با بساز بفروشی پولدار نشدم!
عصر بانک؛ بی شک وقتی درباره یک وزیر پرکار و پر انرژی صحبت می شود بعید است نام دکتر سیدحسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت در دولت یازدهم از ذهنتان عبور نکند. کسی که در سال های وزارتش آنقدر خبرساز بوده که شاید تا پایان دوره همانطور که رکوردار عمل چشم در کشور است رکورددار خبرسازی در این وزارتخانه را هم بر دوش بکشد. دکتر هاشمی هنوز یک سال و نیم از وزارتش باقی مانده و می گوید بعد از پایان این ...
سناریویی خونین برای قتل پیرمرد 88 ساله
بود و زمانی که وارد آشپزخانه شدم با جسد خون آلود وی روبه رو شدم. تجسس های پلیسی درصحنه جنایت نشان از آن داشت که پدرخانواده با ضربات چاقو به قتل رسیده وآثار روی گردن مرد 88 ساله فرضیه درگیری و خفه کردن مقتول قبل از ضربات کشنده، پیش روی مأموران قرار گرفت. کارآگاهان در این مرحله پی بردند که قربانی جنایت از وضعیت مالی خوبی برخوردار است و مشخص شد که چندی پیش یکی از دوستان مقتول نزدیک به نیم ...
رضا رشیدپور: به ده نمکی گفتم دستمال به دست
زنده تنگ شده است. رفتم لباس خاصی هم خریدم که گفتم بگذار مردم مرا پس از سال ها که در تلویزیون می بینند، نونوار ببینند. شب قبل از برنامه به من زنگ زدند که فلان کس مخالفت کرده و نمی توانید بیایید. آن وقت خیلی ناراحت شدم، جاده شمال هم بودم و داشتم بر می گشتم تهران به خاطر همین برنامه تلویزیونی. شاید نزدیک به نیم ساعت خیلی ناراحت بودم و احساس کردم که چقدر من تلویزیون را دوست دارم که وقتی مخالفت کردند ...
راز قتل جسد رها شده در کنار بزرگراه امام علی(ع)
...: روز حادثه سیما به خانه مان آمد و هروئین مصرف کرد، مصرف هروئین باعث شد تا حال او بد شود. با یکی از دوستانم تماس گرفتم و او گفت مقداری آبلیمو به او تزریق کنم تا حالش رو به راه شود. من هم چند سی سی آبلیمو به او تزریق کردم . بعد از تزریق از خانه خارج شدم، زمانی که برگشتم متوجه شدم که سیما مرده است. از مرگ او خیلی ترسیدم ، به همین دلیل جسد سیما رادر کنار بزرگراه رها کردم. به دنبال اعترافات پسر جوان، او با قرار بازداشت موقت روانه زندان شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد. ...
گفت و گوی عیدانه کروش با حرف های مشکوک درباره حذف ایران از جام ملت ها
دیدم تهران بود و سپس اصفهان و شیراز. سی وسه پل را دیدم، تخت جمشید را دیدم و بعد به پرسپولیس و بناهای دیگر رفتم. کاخ های مختلفی را دیدم. مطلب جالب برای من عمق تمدن ایران است. در دنیا کشورهای انگشت شماری داریم که این قدر تمدن عمیقی دارد. چنین تمدن های شگرفی... ایرانی ها افرادی هستند که سخت تلاش می کنند و معتقد هستند به اصول شان. نکته جالب برای من تمام مکانیزم های مهندسی و سازه های چندین هزار ساله است ...
انتظامی ها: اجازه دهند قدری فضا باز شود
شهر خیلی به هم ریخته بود. مجید می گوید: آن موقع شش ساله بودم. تصویر استاد نوشین را دقیق به یاد دارم. مرد بسیار محترمی بود. آن موقع خانه نوشین پشت خانه بود. حتما مأموران اولین جایی که می گشتند آنجا بود. او باید جایی مخفی می شد. پدرم هم او را در یکی از اتاق ها مخفی کرد. رو به پیرمرد می گویم: حالا که صحبت از گذشته شد، از آشنایی تان با داریوش مهرجویی هم بگویید. چطور با هم آشنا شدید؟ در ...
قاتل ترسو
زده شد. خوشحال بودم که تا ساعت 9 شب هیچ خبری نیست اما دقایقی بعد مامور کلانتری یافت آباد تماس گرفت و از کشف جسد مرد میانسالی در این محله خبر داد. سریع به محل حادثه رفتم و تحقیقات را آغاز کردیم. مرد میانسال راننده آزانس ی در همان محله بود که با چهار ضربه چاقو از پای درامده بود. هیچ سرقتی انجام نشده بود و حتی پول های مقتول داخل جیبش بود. احتمال می دادم مقتول قربانی کینه یک آشنا شده باشد. وقتی ...
پسر 3 ساله قاتل مادر را معرفی کرد
وارد شده و او در برابر قاتل مقاومت کرده بود. جسد برای تعیین علت مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد و تیم جنایی راهی محل قتل در خیابان هدایت پنج شدند. تحقیقات در محل جنایت مشخص کرد، درگیری در آشپزخانه رخ داده و پسر سه ساله این زن شاهد قتل بوده است. بازپرس جنایی به صحبت با پسر سه ساله پرداخت که او یکی از آشنایان خانوادگی به نام سامان را قاتل مادرش معرفی کرد. در ادامه، دستور دستگیری ...
نقش آیت الله کاشانی در ملی شدن صنعت نفت
... نخیر، این قضیه ای را که می گویم مال سال ها قبل از آن است. من آن وقت شاید 20 سال هم نداشتم. در هر صورت با آقا مهدی رفتیم آنجا. من خودم چون از آدم های ثابت قدم خوشم می آید، چهره و رفتار این آقا را که دیدم فریفته شدم و دوستشان داشتم، این بود که از آن روز به بعد هر زمان، وقت پیدا می کردم، می رفتم خانه آقای کاشانی. ایشان هم خیلی به من لطف داشتند. *چه چیزی در ایشان شما را تا این حد جلب ...
روایاتی درباره برزخ
عینکی با قاب سبز روی چشم هایش بود. درست همان لحظه صدای محو آمبولانسی از فاصله ای دور پیچید توی حیاط دانشگاه بعد شدت گرفت تا به اوج رسید و بعد آرام آرام محو شد. 5 صبح زودِ روز بعد رفتم دانشکده و شعری را که درباره ی سارا فارسی و قاب سبز عینکش گفته بودم توی کلاس روی میزش گذاشتم و بعد مثل قاتلی که بعد از قتل برود خودش را تسلیم کند، مستقیم رفتم آموزش دانشکده و واحد خاقانی را حذف کردم. خانه ...
فرهنگ در رسانه
.... مرد بسیار محترمی بود. آن موقع خانه نوشین پشت خانه بود. حتما مأموران اولین جایی که می گشتند آنجا بود. او باید جایی مخفی می شد. پدرم هم او را در یکی از اتاق ها مخفی کرد. رو به پیرمرد می گویم: حالا که صحبت از گذشته شد، از آشنایی تان با داریوش مهرجویی هم بگویید. چطور با هم آشنا شدید؟ در تالار سنگلج مشغول بازی در نمایش امیرارسلان بودم. یک شب غلامحسین ساعدی جوانی را با خود به ...
معرفی فیلم خشم و هیاهو ، عکس های فیلم، پشت صحنه، پوستر و آنونس
و پشت صحنه خشم و هیاهو : برای دیدن عکس های بیشتر به صفحه تصاویر فیلم خشم و هیاهو مراجعه کنید. حواشی خشم و هیاهو : هومن سیدی درباره شباهت فیلم خشم و هیاهو با یکی از سریال های امریکایی سال 2014 ، گفت: "این سریال را ندیده بودم و در مقطعی پگاه آهنگرانی این موضوع را گوشزد کرد که بعد از دیدن آن سریال متوجه شباهت هایی میان این دو اثر شدم . " سعید ...
در 45 درجه سانتیگراد
حرکت کنم، تنها می توانم برای برداشتن کتابی از داخل کتابخانه در همین اتاق تکانی بخورم. باید از غذایم هم کم کنم و چیزهای دیگری هم نخواهم. فقط باید زیاد بخوانم و تا 14 روز حمام نکنم. در خواب قیلوله ظهرامروز با هجوم خواب های مرگ و کشتارهای رعب آورروبه رو شدم، پیش از این خواب هایی از این دست ندیده بودم، پا های سنگینم مرا به اعماق چاه های گذشته می کشاندند، به سوی گناهانم، گناهی بعد از گناه دیگر.. کشف کردم ...
سردار آزمون: پیشنهاد اروتون جدی نبود؛ وقتی به ایران آمدم می گویم قرمزم یا آبی
آبروی تیم ملی مثمرثمر باشم. خدا کند مردم کشورمان هم سال خیلی خوبی را پشت سر بگذارند، همگی سلامت باشند و غم نبینند. راستی تو سوارکاری هم انجام می دهی. چند تا اسب داری؟ من 8 فرشته دارم که دلم به آنها خوش است. آقای شکیب کسی است که شبانه روز از اسب هایم و کره هایشان مراقبت می کند. او همیشه می گوید روایتی وجود دارد که اسب ها از خدا می خواهند هر بلایی که قرار است برای صاحب مان نازل ...