سایر منابع:
سایر خبرها
دستاورد جدید درحماه؛آماده شدن ارتش سوریه برای آزادی القریتین
به گزارش عصر امروز، نیروهای ارتش سوریه و نیروهای پشتیبان آماده سازی برای ورود به شهر القریتین در جنوب شرقی حمص با هدف آزادی آن از چنگال تروریست های تکفیری را آغاز کردند. منابع میدانی تاکید کردند توپخانه ارتش سوریه مواضع داعشی ها در القریتین را به شدت گلوله باران می کند، این در حالی است که در جریان عملیات آزادسازی شهر تدمر، بیش از 450 تروریست داعشی به هلاکت رسیدند. از سوی ...
جدیدترین وضعیت میدانی الانبار عراق
منطقه هستند. نیمی از منطقه مهم الصقلاویه در روزهای گذشته پاکسازی شده بود. با آزادسازی این منطقه، راههای ارتباطی عناصر تروریستی داعش از حومه جنوبی به مناطق غرب شهر فلوجه با اختلال روبه رو شده است. در حال حاضر نیروهای بسیج مردمی در حال پاک کردن منطقه از بمب های کار گذاشته شده توسط تروریست ها هستند. نیروهای بسیج مردمی، نیروهای ارتش عراق و عشایر اهل سنت در ادامه پیشروی ...
بشار اسد: آزادسازی تدمر موفقیت راهبرد ارتش سوریه را نشان می دهد
به گزارش گروه بین الملل پایگاه خبری علت به نقل از شبکه تلویزیونی الاخباریه سوریه ؛ بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در دیدار با هیئت پارلمانی فرانسه در دمشق گفت: آزادسازی شهر تدمر درست بودن راهبرد ارتش سوریه و متحدانش در مبارزه با تروریسم را ثابت می کند. اسد افزود: آزادسازی تدمر موفقیت مهمی است. وی خاطر نشان کرد: سفر هیئت پارلمانی فرانسه به سوریه و آگاهی یافتن آنان از اوضاع می تواند به تلاش ...
"تدمر" آزاد شد
بشار اسد در دیدار امروز یکشنبه خود با هیئتی فرانسوی متشکل از شماری از نمایندگان پارلمانی، فرهنگیان، پژوهشگران و اصحاب رسانه در دمشق گفت: این سفر همزمان با آزادسازی امروز شهر تاریخی تدمر است که دستاوردی مهم و گواه دیگری بر اثربخشی راهبرد ارتش سوریه و هم پیمانانش در جنگ علیه تروریسم در مقابل جدی نبودن ائتلاف تحت رهبری آمریکا متشکل از بیش از 60 کشور جهان در مبارزه با تروریسم به شمار می رود چرا که ...
اسد: آزادسازی تدمر بیانگر راهبرد موفق ارتش سوریه است
سایت خبری تحلیلی هنگام Hengamnews.com: هیأتی فرانسوی امروز یکشنبه به دیدار بشار اسد رئیس جمهوری سوریه رفت و همزمان با انتشار خبر آزادسازی شهر تدمر در دمشق مرکز سوریه با او دیدار کرد. بشار اسد این هیأت فرانسوی را در جریان آخرین وضعیت میدانی کشورش و روند مبارزه با تروریسم قرار داد و با اشاره به همزمانی این دیدار با آزادی شهر تاریخی تدمر در ریف حمص، آن را دستاوردی مهم و دلیلی ...
وزیراطلاع رسانی سوریه:آزادسازی تدمر پیامهای زیادی دارد
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما به نقل از خبرگزاری سانا وزیر اطلاع رسانی سوریه با استثنایی توصیف کردن روز یکشنبه ، روز آزادسازی شهر تدمر واقع در شرق استان حمص ، گفت پیروزی ارتش این کشور بر تروریسم در شهر تدمر پیامهای زیادی دارد. به گزارش مونیتورینگ خبرگزاری صدا و سیما، عمران الزعبی گفت پیروزی ارتش سوریه در تدمر باعث شد ساکنان تدمر و تاریخ و میراث آن نیز آزاد شوند. ...
بیانیه ارتش سوریه به دنبال آزادسازی پالمیرا
ایران اکونومیست - به نقل از سایت اینترنتی النشره، فرماندهی کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه در بیانیه ای اعلام کرد: یگان های ما در مسیر حومه شمالی حمص با همکاری با گروه های دفاع مردمی و با پشتیبانی نیروی هوایی سوری و روسیه ماموریت خود را با موفقیت تکمیل کردند و امنیت و ثبات را به شهر پالمیرا پس از زنجیره عملیات گسترده دقیق و کارآمد بازگرداندند. در این بیانیه آمده است این عملیات ...
بشار اسد از آزادسازی تدمر گفت
بشار اسد رییس جمهوری سوریه امروز (یکشنبه) در دیدار با هیات فرانسوی متشکل از نمایندگان پارلمان، پژوهشگران و اصحاب رسانه این کشور تاکید کرد که آزادسازی شهر تدمر نشان دهنده کارآمدی راهبرد ارتش سوریه و متحدانش در جنگ علیه تروریسم است. به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه سانا، اسد با اشاره به آزادسازی شهر تاریخی تدمر از اشغال تروریست های داعش گفت: این پیروزی نشان می دهد که راهبرد ارتش سوریه و ...
راه اندازی کمپین "در دسترس خانواده" با همکاری برج میلاد
گزارش روابط عمومی برج میلاد تهران، وی توضیحات خود را اینگونه تکمیل کرد: همچنین صفحه رسمی اینستاگرام این کمپین به آدرس@dar_dastras_khanevadeh راه اندازی شده است و عموم مردم از سراسر کشور می توانند برنامه های مختلف این کمپین را از این صفحه دنبال کنند. ضمن آنکه با همکاری سازمان زیباسازی قرار است تبلیغات محیطی پس از نوروز نیز در سطح شهر نصب شود. ایسنا به گزارش شفا آنلاین ،حامد رهنما مدیر ...
آزادسازی پالمیرا از داعش در عملیات ارتش سوریه با حمایت جنگنده های روسی / بزرگترین شکست داعش در سوریه
ارتش سوریه با حمایت هوایی جنگنده های روسیه، توانست منطقه پالمیرا را از داعش بس بگیرد. به گزارش عصرایران به نقل از رویترز، رسانه های رسمی سوریه و دیده بان حقوق بشر سوریه گفتند که نیروهای دولتی سوریه توانستند با شکست نیروهای داعش، کنترل شهر پالمیرا (تدمر) را از این گروه پس بگیرند. این یک شکست بزرگ برای داعش است. داعش در سال گذشته، شهر و منطقه باستانی پالمیرا (تدمر) را ...
روایتی از حضور سعید قاسمی، سردار نقدی و آیت الله جنتی در جنگ بوسنی
کمتر داشت.” همان طور که Lauren Van Metre and Burchu Akan در گزارش خود برای انستیتوی صلح این موضوع را توصیف کرده اند. همان طور که اندرو گیون در "اصول جنگ جهانی سوم” یادآور شده است، زیرساخت هایی که "سپاه” ایجاد کرد برای حمایت های لجستیک و انتقال نیرو و "ورود داوطلبان با تابعیت های گوناگون مانند داوطلبان افغان، چچنی، یمنی و الجزایری” و سازمان دهی شان برای نبرد مورد استفاده قرار می گرفت. چنان ...
رئیس سازمان حج و زیارت: هیچ افق روشنی برای حج تمتع 95 وجود ندارد
ساله تلاش کرده ایم که زیرساخت ها را فراهم کنیم. اوحدی با بیان اینکه حج فریضه ای واجب است افزود: اقداماتی باید در عربستان انجام شود و قرار بود جلسه ای در 17 دی سال گذشته با وزیر حج عربستان برگزار شود که چند روز قبل از قطع رابطه سیاسی زمان جلسه را به 19 اسفند تغییر دادند. وی اضافه کرد: برای جلسه 19 اسفند نیز اعلام کردند که ویزای هیئت اعزامی در دبی آماده است و در آنجا صادر می ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
روایتی تکان دهنده از مشکلات اهالی 2 شهرک الفوعه و کفریا در ادلب + تصاویر
به گزارش خبرنگار خبرگزاری تسنیم در دمشق، محاصره الفوعه و کفریا در حومه ادلب سال اول خود را پشت سر گذاشت و محاصره کامل این دو شهرک که از 24 فوریه سال گذشته میلادی آغاز شده است، همچنان ادامه دارد. دو شهرک الفوعه و کفریا از زمان آغاز محاصره تاکنون بارها از سوی تروریستهای قفقازی، ترکمنستانی و عوامل انتحاری عربستانی و مراکشی هدف قرار گرفته اند. اما با وجود این حملات، تروریستها نتوانستند سد ...
امیرعبداللهیان: تروریست ها جایی در آینده منطقه نخواهند داشت.
حسین امیرعبداللهیان در مصاحبه اختصاصی با شبکه العالم، آزادسازی شهر تدمر از چنگال تروریست ها را به دولت، ارتش و مردم سوریه تبریک گفت. معاون عربی آفریقایی وزارت خارجه ایران با تبریک آزاد سازی شهر باستانی تدمر سوریه از دست تروریستهای گروه تکفیری - صهیونیستی داعش، تأکید کرد، حمایت ایران از مبارزه با تروریسم در سوریه، عراق و کشورهای در معرض تهدید ادامه می یابد. وی گفت: سوریه در ...
جریان دیدار سران شیعه و سنی مخالف صدام با او ساعاتی پس از دستگیری اش/ سؤال از صدام درباره دلیل کشتن شهید ...
گروه بین الملل رجانیوز: در قسمت قبلی این سلسله مطالب (که ترجمه ایست از مصاحبه ی تفصیلی احمد چلبی درباره پشت پرده ی سیاست عراق و آمریکا و ایران در سال های اخیر) رسیدیم به نحوه ی چگونگی دستگیری صدام و کشته شدن پسرانش. ادامه مصاحبه را می خوانیم: *بعد از دستگیریِ صدام چه شد؟ -بعد از آنکه خبر دستگیری صدام را رسانه ای کردیم، برمر با من تماس گرفت و درخواست کرد که با او برای دیدن ...
یکی از مهمترین خطوط امدادی داعش از عراق به سوریه قطع شد
زرهی تروریست ها نیز منهدم شده است. ساعتی قبل نیروهای مردمی سنجار با شکست خطوط دفاعی عناصر تروریستی داعش موفق شدند این دو منطقه مهم را به کنترل خود درآورند. با فرار عناصر تروریستی داعش از این مناطق، نیروهای محلی در حال تثبیت مواضع خود برای واکنش به حملاتی احتمالی هستند. دو منطقه راهبردی ام الدیبان و ام الجریس در حومه شهر سنجار و در نزدیکی مرز عراق و سوریه قرار دارند ...
آزادسازی تدمر، مقدمه آزادسازی رقه و دیرالزور
به گزارش شهدای ایران ، در پی موفقیت ارتش سوریه متحدانش در آزادسازی شهر راهبردی تدمر (پالمیرا) از اشغال نیروهای تکفیری داعش، به جهت بررسی ابعاد راهبردی و میدانی این پیروزی، خبرنگار بین الملل خبرگزاری فارس با حسین رویوران ، کارشناس مسائل خاورمیانه یک گفت وگوی کوتاه تلفنی ترتیب داد. رویوران در این گفت وگو تصریح کرد: آتش بسی که اکنون در سوریه جریان دارد و با توافق روسیه، آمریکا و سازمان ...
چگونه به المپیک ریو 2016 برویم؟
...؛ دیرزمانی است هم در قبل از انقلاب و هم از زمان پیروزی انقلاب مسئولان درجه اول ورزش همواره اعلام کرده اند که باید ورزش های پایه مثل شنا، ژیمناستیک و دوومیدانی مورد توجه قرار گیرد و در دنیا حرفی برای گفتن داشته باشیم. در بیان این اظهارات تفاوتی بین مدیران سازمان تربیت بدنی اعم از ورزشی و غیرورزشی وجود نداشته است. هم آنان که تحصیلات تربیت بدنی داشته اند به این امر اصرار ...
آزادی 175km با پاکسازی تدمر؛ میدان نفتی الهیل در نوبت آزادسازی قرار گرفت
...> براساس آخرین خبرها، پاکسازی میدان نفتی الهیل و ایستگاه سوم انتقال نفت که در فاصله 40 کیلومتری شمال شرق شهر تدمر قرار دارند اولویت بعدی نیروهای سوری و رزمندگان مقاومت است. یک گام تا قطع مسیر دیرالزور - رقه بر اساس این گزارش، با پاکسازی مناطق فوق، امکان پشتیبانی از ارتش سوریه و کمیته های دفاع مردمی برای آزادسازی مناطق آراک (Arak) و السخنه فراهم می شود؛ منطقه السخنه راه ...
مبلغ غرامت آمریکا از ایران به بیش از 21 میلیارد دلار افزایش یافت
دولت ایران در همکاری با حزب الله و همچنین القاعده و حماس و دیگر گروه ها را توضیح داده اند که تمایل داشته اند اهداف غربی و غیر آن را بدون آنکه دخیل شناخته شوند، هدف بگیرند. در آنچه این دو مسئول سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) مطرح کرده اند، اتهامات خطرناکی به بالاترین سطوح نظام ایران زده اند... شهادت این دو، به مطالب از قبل منتشر شده دیگری نیز استناد دارد و از جمله آن، گزارش مفصل کمیته 119 و ...
تشریح و بررسی فیلم های توقیفی ارشاد در دولت دهم و یازدهم
به دنبال راه چار ه ای است تا بتواند بدهی های خود را پرداخت کند. این فیلم در سال 93 و 94 هم رنگ اکران را ندید. بلوک 9 خروجی 2 : عده ای عقیده دارند دلیل راه نیافتن فیلم بلوک 9 خروجی2 به بخش مسابقه جشنواره فجر تلخی بیش از حد قصه آن است.البته این فیلم از گروه فیلم هایی است که از دیگر فیلم هایی است که مسئولان سازمان سینمایی سال گذشته آن را برای اهالی رسانه نمایش دادند. ...
قالیباف: تهران نیازمند یک سازمان گردشگری است
سرویس اجتماعی فردا: محمد باقر قالیباف در حاشیه بازدید از ستاد گردشگری شهرداری تهران با حضور در جمع خبرنگاران اظهار داشت: به نوبه خودم سال جدید را به همه ملت عزیز به ویژه شهروندان تهران تبریک می گویم. امیدوارم امسال، سال پرخیر و برکتی توام با شادی، نشاط، عاقبت به خیری و گشایش و رونق اقتصادی باشد. به گزارش شهرنوشت؛ وی با اشاره به بازدید صبح امروز خود از نمایشگاه بین المللی شهر آفتاب ...
تصاویری از آغاز فرار داعش از تدمر
به گزارش 9صبح به نقل از باشگاه خبرنگاران، همزمان با ورود یگانهای نظامی ارتش سوریه و گروههای هم پیمان آن به محلات شمالی و غربی شهر تاریخی تدمر، منابع میدانی از فرار گروهی عناصر گروه تروریستی تکفیری داعش به سمت شهر السخنه در شمال تدمر خبر می دهند. بنابر این گزارش، کاروانهای حامل نیروهای داعش با استفاده از جاده ارتباطی میان تدمر و السخنه در حال فرار از منطقه درگیری با ارتش سوریه هسند. یک ...
فرار به جلوی عربستان پس از گسترش تروریسم به اروپا
شبکه جهادی اسلام گرا خبر داد و بر اساس شواهد ومستندات خاطر نشان کرد که عوامل اجرای عملیات ترویستی در پاریس از جمله صلاح وابراهیم عبدالسلام مظنونان اصلی این عملیات نیز در بروکسل بسر می برده اند . بر اساس این گزارش این افراد در منطقه مولنبیک در حومه بروکسل زندگی می کرده اند ، عاملان انفجارهای سال دو هزار و چهار در مادرید نیز از ساکنان همین منطقه بودند و بسیاری از عناصر به اصطلاح ...
پادشاهی که در دیگ به احترامش برخاست/ تلاش شاه عباس برای صادرات قالی و منسوجات به اروپا
کرد که او را از کلیه امیران و سالاران قوم ممتاز می ساخت(1). این همه تصویری است روشن که سیاح اروپایی – پیترو دلاواله – از شاه عباس کبیر در سفرنامه خود ترسیم کرده است. این توصیفات درباره مردی است که در حکمرانی و سیاست داخلی و خارجی تا سال ها و سده ها بعد زبانزد بوده است، پادشاهی که به قصه های مردم راه پیدا کرد. به شب های چله، پای کرسی و دلتنگی های مردم. شاه عباسی در شب دوشنبه اول ماه ...
گاردین: آزادسازی شهر تدمر سوریه از دست تروریست های داعش/ فرار تکفیری ها به سمت استان های حمص، رقه و ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ به نقل از سناباد نیوز ، روزنامه انگلیسی گاردین نوشت: در پیروزی ای مقتدرانه نیروهای دولتی سوریه طی عملیات آزادسازی شهر تدمر، گروه تروریستی داعش را شکست داد و تسلط کامل بر این شهر را در دست گرفت. یک منبع نظامی سوریه اعلام داشته است که پس از جنگ سنگین شبانه میان ارتش سوریه با تروریست های داعش در شهر تدمر، تسلط کامل این شهر در دست نیروهای سوریه قرار ...
بیانیه ارتش سوریه در پی آزادسازی شهر تدمر
سوریه عملیات خود علیه داعش و جبهة النصره و دیگر گروه های تروریستی را ادامه خواهند داد. شهر باستانی تدمر در ریف حمص (در مرکز سوریه) صبح یکشنبه (امروز) به طور کامل تحت کنترل ارتش سوریه در آمد و عناصر داعش از محور شرقی شهر فرار کردند.
ملاحظات در تجهیز کتابخانه های کشور - از همه ناشران کتاب می خریم
مسائلی از این دست، صحبت شده است. چرا این کتاب ها افزایش پیدا کرده است؟ مشخص است در جامعه ای که مسائل و مشکلات اداری و اجتماعی کمابیش وجود دارد، از کتاب هایی با موضوعات عوامل ناکامی و راه های موفقیت و غلبه بر آن ها، استقبال خواهد شد. * این کتاب های روانشناسی عامه پسند در لیست خرید نهاد قرار دارند؟ تا حدودی بله ولی با این اولویت که مطالب و مفاهیم شان اولا مفید و ...
امام زاده های شیروان آرامش بهاری را تقدیم مسافران نوروزی کردند
*** مقبره معصوم زاده زکریا(ع): به گزارش ایرنا مقبره معصوم زاده زکریا(ع) نامانلو یکی از مهم ترین آثار تاریخی بخش سرحد شیروان است که در حد فاصل نامانلو و مزرعه گلیل در قله سخت گذر یکی از ارتفاعات منطقه قرار دارد. مقبره معصوم زاده زکریا بخش سرحد شیروان دارای گنبد سبز رنگ و بارگاهی که مردم شیروان و بخصوص روستاییان اطراف طبق اعتقاد مذهبی در یکی از روزهای تابستان که معمولا توسط معتمدین محلی ...