سایر منابع:
سایر خبرها
قلیان، قدم اول اعتیاد
کنندگان قلیان عمیق تر و در نتیجه ضررهای قلیان نسبت به سیگار به مراتب بیشتر خواهد بود. تهیه کنندگان توتون قلیان به خوبی از ترفندهای گوناگون برای فروش هرچه بیشتر محصولات خود استفاده می کنند. در نظر بگیریم که با مصرف قلیان در اماکن عمومی فقط قلیان آماده تحویل شما می شود و هرگز بسته های آلوده و فاسد شده توتون قلیان را نمی بینید. از آن گذشته سازمان بهداشت جهانی با بررسی 18 نوع تنباکوی قلیان ...
شورولت سیلورادو با سیستم دوربین تریلر عرضه می شود
یدک کشی را روی سیلورادو سفارش دهید، این آینه ها دارای پا یه های بلند تری هستند تا پهنای بیشتر تریلر نسبت به خودرو در دید آنها خللی ایجاد نکند. در نمایندگی های فروش نیز امکان نصب این سیستم بدون احتساب عوارض و مالیات، با قیمت 999 دلار وجود دارد. این سیستم روی وانت های GMC نیز قابل سفارش است. داشتن دید و اشراف کامل به اطراف در خودروهایی با ابعاد سیلورادو برای ایمنی بیشتر بسیار حیاتی است ...
روایتی از حضور سعید قاسمی، سردار نقدی و آیت الله جنتی در جنگ بوسنی
و دیگر کشورهای منطقه متهم کند، چند بار یادآور شده که نیروهای تحت امرش سال ها پیش از این که وارد نبرد در سوریه شوند، برای دفاع از مسلمانان اهل سنت بوسنی به آن کشور رفته و جنگیده اند. نصرالله البته پیش از این و در سال 2013 میلادی – چنانکه در مقدمه گزارش نیز بدان اشاره رفته است – برای اولین بار مشارکت نیروهای حزب الله در جنگ بوسنی را تأیید کرده بود. اگر چه در سال های گذشته، هم ...
پژو 207 آبان ماه امسال به بازار می آید/ اعلام شرایط پیش فروش 207
به گزارش اقتصادنیوز، ایران خودرو که پیش از تحریم ها نسبت به تولید نسل جدید پژو 206 اقدام کرده بود، قصد دارد تولید این خودرو را از سر گرفته و آن را دوباره روانه بازار کند. بر این اساس، متقاضیان می توانند با پیش پرداخت 20 و 15 میلیون تومان این خودرو را در چهار رنگ مشکی، نقره ای، خاکستری متالیک و سفید پیش خرید کرده و آن را در آبان و آذر تحویل بگیرند. آنگونه که سایت فروش ایران ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
دستاوردهای نظامی در سال 1394؛ از موشک کروز تا رادارهای برد بلندی که اسرائیل را به واکنش واداشت
سال 1394 را می توان یکی از سالهای پر کار نیروهای نظامی جمهوری اسلامی ایران قلمداد کرد. به گزارش جنوب نیوز، نیروهای نظامی اعم از سپاه، ارتش و بسیج علاوه بر حضور همه جانبه و حفظ آمادگی خود در قالب رزمایش ها و مانورهای آبی و خاکی، به حجم گسترده ای از تجهیزات؛ اعم از انفرادی و سبک و سنگین مجهز شدند که هر کدام از محورهای مورد بحث با توجه به ترسیم خطوط مورد نظر در دکترین نظامی کشورمان، به ...
چگونه به المپیک ریو 2016 برویم؟
تمهیداتی اندیشیده شده است یا تفکری خلق الساعه است موضوعی است که می توان بدان پرداخت و نمونه هایی از تفکر انجام شده را ذکر کرد شاید که بتواند مورد استفاده قرار گیرد. برای بهره گیری از نوع تفکری که باید وجود داشته باشد چاره ای جز این نداریم که نگاهی سیستمی به تشکیلات و شرح وظایف وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون ها و کمیته ملی المپیک داشته باشیم و ببینیم چه کار از چه کسی ساخته است؛ در ...
نگاهی به آثار هنری وتاریخی موزه ویکتوریا و آلبرت بازدید مجازی از موزه ملکه ویکتوریا و آلبرت
یکی از نفیس ترین اجناس بخش هنر ایرانی موزه است که در گذشته در بقعه شاه صفی الدین قرار داشته و در زمان شاه طهماسب اردبیلی به شاه عثمانی هدیه داده شد سپس در قرن 17 آن ها این فرش را به دولت بریتانیا فروختند. این فرش زیر یک فضای شیشه ای قرار دارد که درون آن چراغ هایی نصب شده است و هر نیم ساعت یک بار این چراغ ها را روشن می کنند تا بافت ریز فرش بهتر دیده شود. در این موزه بخش جداگانه ای نیز به ...
کوچک زاده: هیچ فردی از من فحاشی سراغ ندارد/ یکی به من گفت شعبان بی مخ، دیگری هم گفت حضرت سلیمان نیستم که ...
فرمودند من شرم دارم از این تریبون برای دفاع از خودم استفاده کنم ولی چون چندمین بار است که نسبت به بنده بی احترامی می شود، خطاب به آقای لاریجانی گفتم از این تریبون فحاشی های متعددی به من شده است از جمله اینکه آقای بشیری بنده را شعبان بی مخ لقب داده آقای مطهری به من با استفاده از عبارت خفه شو پرخاش کرده است یا آقای قاضی پور گفت من حضرت سلیمان نیستم که زبان کوچک زاده را بفهمم و من هیچ کدام را جواب ندادم ...
فرهنگ مقاومت این بار در اقتصاد
از مسئولان خواسته بود اما گوش شنوایی نبود. اما اکنون که در پسا برجام هستیم خیالی بودن همه آن تفکر ها و تصور یک شبه پولدار شدن ها مشخص شد. حال که مشخص شد با امتیاز دادن ها و حتی عبور از خطوط قرمز هم طرف مقابل راضی نمی شود اکنون نوبت مسئولان است تفکر خود را از حالت محافظه کارانه و تعامل به هر قیمت با دنیا ( بخوانید آمریکا و متحدانش) از منظر خودشان به تفکر مقاومت ، تلاش، کوشش و استفاده از ...
تشریح و بررسی فیلم های توقیفی ارشاد در دولت دهم و یازدهم
. در این لیست فیلم هایی وجود دارد که در ادامه توقیف در دولت گذشته هم چنان در توقیف به سر می برند و برخی فیلم ها از توقیف خارج شده و اکران شدند و برخی فیلم ها نیز در دولت یازدهم به طور رسمی توقیف شدند. سرنوشت برخی فیلم ها مثل رستاخیز نیز به ایجاد یا خوددداری از اصلاحات و تغییرات بستگی دارد. در این میان فیلم هایی هم هستند که از ساخت آن ها چند سالی می گذرد اما بازهم نتوانسته اند در اکران عمومی قرار ...
نقش جنبش دانشجویی در تحقق اقتصاد مقاومتی-بخش دوم
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از دانشجویان بیدار ؛ در مطلب قبلی سعی بر آن شد تا موضوعیت اقتصاد مقاومتی و اهمیت آن تبیین شود و به اولین وظیفه جنبش دانشجویی-یعنی گفتمان سازی اقتصاد مقاومتی در فضای نخبگانی-اشاره گردید.(شما می توانید در این آدرس ،مطلب گذشته را مطالعه نمایید.) در این مطلب بنا داریم تا به دومین وظیفه جنبش دانشجویی و فعالین این عرصه اشاره کنیم. پدیده دانشجویان نق ...
قالیباف: تهران نیازمند یک سازمان گردشگری است
نفر به شبکه گردشگری ما مراجعه و از تورها و اماکن اسکان استفاده کرده اند. البته امسال آمارها نسبت به سال قبل دقیق تر شده است و همه نفرات و آدرس آن ها در سیستم ثبت می شود. شهردار تهران در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران در خصوص ارتباط تهران با سایر شهرهای توریستی خاطرنشان کرد: در این مقطع، برنامه ای در این مورد نداریم، اما همان طور که قبلاً هم تاکید کرده ام و لایحه ای هم بر این اساس به ...
کمک به حضور علاقه مندان در اردوهای راهیان نور عزم جدی می خواهد/ مسئولان فقط امضای صورتجلسه کافی نیست عمل ...
تاکیدات مقام معظم رهبری بر شناساندن فرهنگ ایثار و شهادت به عموم مردم علی الخصوص نسل جوان و آینده سازان فردای ایران اسلامی افزود: باید همه مسئولان به این نکته توجه کنند که امنیت خود، خانواده های خود، جایگاه های اجتماعی و مسئولیتی را که دارند مدیون همین شهدا هستنو در جهت تقویت یاد و خاطره این عزیزان تلاش واقعی نمایند. فرمانده سپاه ناحیه بابل ادامه داد: امثال حضور مردم مقداری نسبت به سال های ...
فرمانده دایره اطلاعات نظامی ارتش صهیونیستی: در جنگ سایبری شدیدی علیه ایران به سر می بریم
عضویت آن درآمده اند و سعی در حفظ برتری این رژیم در جنگ سایبری را دارند. این روزنامه به نقل از پایگاه صهیونیستی "دیفنس نیوز" آورده است که تل آویو از سال 2003 هزاران نفر از دانش آموزان دوره دبیرستان را به یگان 8200 جذب کرده است و حتی با وجود اعتراضات گسترده نسبت به این کار و ماهیت فعالیت این یگان، به روزنامه های صهیونیستی اجازه افشاگری درباره این مساله را نداده است. اما در اواخر سال گذشته ...
برجام 2 یعنی زیرسوال بردنِ قانون اساسی و میدان دادن به کسانی که در برابر نظام کودتا کردند
دادند و حرف هائی شنیدم که وقتی یادم می آید قلبم درد می گیرد. حالا لباس روحانیت و سید بودن من جدا، مسلمان که هستم. که این همه تهمت به من نسبت دادند. این که عده ای عین غربی ها تبلیغ کردند واقعا درست نیست، در همین استان خراسان چقدرآیت الله علم الهدی را تخریب کردند و از هر اهرمی برای تخریب استفاده کردند، از یک طرف آمریکا و انگلیس و منافقین تخریب میکردند و از طرفی دیگر داخلی ها می گفتند به این آقا رای ...
چاووشی: ماجرای عشقی خاصی نداشتم / همکاری ام با فصل دوم شهرزاد قطعی نیست
. پسر آقای شریفی، شاهرخ استودیوی کوچکی در یکی از اتاق ها درست کرده بود کار می کرد. اگر اشتباه نکنم عابد (بسطامی) من را به آنها معرفی کرد و آنها هم من را می شناختند. آن موقع آلبوم خودکشی ممنوع هم منتشر شده بود و خیلی همه گیر شده بود. شاهرخ شریفی خیلی تحویلم گرفت و گفت بیا اینجا کار کن و بمان و از وسیله ها استفاده کن. تقریبا همه چیز هم بود. یک روز آنجا بودم که شهاب اکبری از در آمد و با هم آشنا شدیم و ...
تحقق اقتصادمقاومتی تنها به نصب بنر محقق نمی شود/ قرارگاه عملیاتی اقتصادمقاومتی باید تشکیل داد
شهرستان ها استفاده کنیم و از جلسات غیر ضروری و بریزو بپاش ها دوری کنیم. امام جمعه سرایان افزود: ما در سال گذشته برای پذیرایی شورای اداری شهرستان سرایان از کلوچه های محلی استفاده کردیم و این به تولید ملی کمک کرد. نجمی پور تاکید کرد: باید هر شهرستانی در جلسات از محصولات و صنایع دستی هر شهرستان بهره گرفت تا با این اقدام هم محصولات معرفی شود و هم اشتغال داخلی حفظ گردد. ...
50 صندوق هوشمند پستی تا پایان پارسال در خیابان ها نصب شد
نخستین و نزدیک ترین مرکز پستی به طور هوشمند اطلاع رسانی می شود که در نخستین فرصت نسبت به تخلیه صندوق مربوط اقدام شود. مدیرعامل شرکت پست ایران اعلام کرد: چاپ تمبرهای دوبُعدی و الکترونیکی با استفاده از کش لس (دستگاه های خوددریافت و کیوسک بانک سیار) در آینده نزدیک اجرا می شود. این مقام مسئول تصریح کرد: نزدیک به 50 صندوق هوشمند تا پایان پارسال درخیابان ها نصب شده و برای توسعه این صندوق ها ...
از لغو سفر اروپایی روحانی تا آماده سازی تهران برای اجلاس گاز
افزایش دهند. مقیمی: در انتخابات از شبکه مخابرات داخلی استفاده می کنیم رئیس ستاد انتخابات کشور گفت: در انتخابات از شبکه مخابرات داخلی استفاده می کنیم. تهران – سئول ظرفیت های قابل توجهی برای گسترش روابط در همه عرصه ها دارند رئیس جمهور گفت: تهران – سئول ظرفیت های قابل توجهی برای گسترش روابط در همه عرصه ها دارند. نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها به ...
برای رشد اقتصاد فردی با مشخصات ظریف می خواهیم
خاطره وطن خواه-محمدهیراد حاتمی: خیلی ها هشدار داده اند که علاوه بر آنکه 94 سال سختی برای اقتصاد ایران بود،95 هم شرایط بهتری نسبت به سال گذشته ندارد.خاصه آنکه قیمت نفت هم در سراشیبی است و برای اقتصادی که به درآمد نفت متکی است،قیمت های پایین نفت می تواند شرایط را سخت تر کند.از سویی دولت یازدهم در سومین سال فعالیت خود،در بُعد سیاسی با مجلسی تازه نفس روبروست و امید می رود که همراهی این ...
خاطره ای تلخ تر از رحلت امام(ره)/ سال اول جنگ نابرابرترین سال های نبرد بود/ ما نه بر سر خاک بلکه به خاطر ...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از آناج ، باید پای صحبت هایشان بنشینی و بی واسطه از زبان خودشان بشنوی که اسارت یعنی چه وگرنه خواندن در کتاب ها هرگز نمی گذارد این باور در من و توِ نسل سومی شکل بگیرد که ده سال دور از وطن در بدترین شرایط زندگی کردن و همچنان بر روی آرمان و اعتقادات استوار یعنی چه؟! چه آنکه ما فرزندان نسل رفاه و آرامشی هستیم که بهایی به عظمت خون پدرانمان داشته است. ...
روابط صمیمانه لاریجانی با سردار سلیمانی و سیدحسن نصرالله و ابتکارات رئیس مجلس به روایت مشاورش
لاریجانی به مراتب پررنگتر از گذشته شده است. او در سیاست خارجی پرکار است و در دوره او روابط پارلمانی ایران با دیگر کشورها گسترش خوبی داشته است. روسای خیلی از کشورها و هیات های پارلمانی شان در دو دوره ریاست وی بر مجلس به ایران امدند. دیپلماسی پارلمانی ما در سالهای گذشته خیلی به بهبود دیپلماسی کلان ما کمک کرده است. آقای لاریجانی به نسبت دیپلمات های وزارت خارجه صراحت بیشتری دارد و مواضع را صریح تر می ...
وجدانتان را میان خود و دیگران میزان قرار دهید: نصایح خاص حضرت آیت الله سیستانی به جوانان
...، نسبت به کسی که این صفت در نهاد او باشد، پاداش بیشتری دارد. 3) تلاش برای فراگیری درست یک حرفه، به دست آوردن تخصص،به تکاپو انداختن نفس، و تحمل رنج و سختی برای رسیدن به آن: این امر برکات فراوانی دارد: بخشی از وقت انسان را پر می کند، از این رهگذر می تواند هزینه خود و خانواده اش را تأمین نماید، به جامعه خود سود برساند، برای کارهای خیر کمک بگیرد، تجربه هایی اندیشه پرور و مهارت افزا ...
رشد 9 درصدی تولید آلومینیوم ایران در 94
، پیشرفت های قابل توجهی در شرکت صورت گرفت. مدیرعامل شرکت آلومینیوم ایران (ایرالکو) از افزایش میزان شاخص کیفی فلز تولیدی در نیمه دوم نسبت به 6 ماهه اول سال گذشته خبر داد و در خصوص وضعیت دیگهای موجود شرکت نیز گفت: در شش ماهه نخست امسال تعداد 20 دیگ و در پنج ماهه دوم 11 دیگ از مدار خارج شده است که این رقم در سال قبل از ان 48 دیگ بوده است. وی اظهار کرد: در سال گذشته میزان 17 درصد ...
بهترین خودروهایی که در نمایشگاه خودروی نیویورک معرفی شد
کادنزا (Cadenza) کیا با معرفی نسل جدیدی از مدل کادنزا در نیویورک به همه ی ما یادآوری کرد که مدل کاندزا همچنان وجود دارد. موتور 6 سیلندری و V شکل این خودرو به روزرسانی شده و نمای بیرونی یک چهره ی جدید به خود گرفته که به احتمال زیاد در آینده، این شکل ظاهری به دیگر خودروهای کیا راه خواهد یافت. مزدا MX-5 RF مزدا بدون شک با MX-5 RF صحنه ی نمایشگاه را از آن خود کرده بود. سقف الکتریکی ...
تا زمانی که صدایم درآید، گزارش می کنم/ بدون فوتبال می میرم
. خوشحال می شوم مردم رنجدیده و سختی کشیده، با استفاده از ادبیاتی که خیلی از آنها را حتی در بدترین گزارش هایم استفاده نکرده ام و اکثرشان ساخته ذهن هنرمند مردم است، شوخی می سازند. از اینکه من موجب لبخند بر چهره آنها می شوم، خودم هم می خندم. من عاشق حرف زدن با مردم کشورم هستم. می دانم در دو ساعتی که فوتبال می بینند، مشکلات خود را فراموش می کنند. من عاشق آن پیرمردی هستم که هر چه پول داشته را داده و یک ...
آزادسازی نمادین قدس شریف /امنیت در سایه موشک های بالستیک سپاه
خلیج فارس یکی دیگر از اقدامات قابل توجه این رزمایش این بود که پهپاد نیروی دریایی ارتش توانست علاوه بر تصویربرداری دقیق از سامانه های نصب شده در ناو هواپیمابر آمریکایی در خلیج فارس، نسبت به ارسال همزمان این تصویر اقدام کند. این نوع پهبادها ضمن دقت و سرعت بالا در شناسایی و رصد یگان های شناور، از توانمندی لازم به منظور انهدام اهداف مورد نظر در شرایط لازم برخوردار هستند. ...
مزدا 3 2016 در برابر هوندا سیویک 2016
خودرو مزدا احساس کنید، و مزدا 3 نیز از این قاعده مستثنا نیست. به عنوان مثال فرمان مزدا پاسخگو، سخت و کاملاً موزون است، چیزی که برای یک خودرو در این بخش قابل توجه است. مزدا همچنین گیربکس شش سرعته اتوماتیک با پدال شیفتر ارائه می دهد، چیزی که در هوندا نمی توان یافت. اگرچه مزدا از موتور بزرگ تر 2.5 لیتری چهار سیلندر با توان 184 اسب بخار بهره می برد که 10 اسب بخار بیش تر از هوندا با موتور چهار ...
مروری بر پرونده تهاجم نظامی عربستان به یمن + آمار تلفات
تجاوز گسترده عربستان به یمن از بی تجربگی و ناپختگی محمد بن سلمان وزیر دفاع کنونی ناشی می شود و از این دید شاید اگر یکی از شاهزادگان نسل اول همچنان در این مقام حضور می داشت عربستان احتمالاً بی محابا به تهاجم نظامی مبادرت نمی کرد و با احتیاط کار را پیش می برد. تحولات یمن از گذشته دور و بی ثباتی های ناشی از آن به منزله چالشی پیش روی سعودی بوده است. ضمن اینکه با تشکیل شورای همکاری خلیج فارس ...