سایر منابع:
سایر خبرها
بهاره رهنما:قاسم خانی "عزیز" زندگی من +عکس
با دروغ و دغل زندگی نکردم و نمیکنم و همچنان به روش تلاش و کوشش و جلو رفتنم در مسیری که دوست دارم تا زنده ام ادامه خواهم داد ، کسانی را هم که من و ما را قضاوت میکنند و قصد دارند تمام تلاش هایمان در عرصه کار و اجتماع را ندیده بگیرند و ما را شکست خورده بنامند، به خداوند بزرگ واگذار کردم و امیدوارم در سال نود و پنج با سخت ترین تغیرات و چاله های زندگیشون مواجه بشوند تا دست از قضاوت ادم ها بردارند ...
زمانی درهای حوزه هنری به روی ما بسته بود/ خاطرات تلخ از سیاست
داشتم مدرسه می رفتم تو راه به ذهنم رسید من هم یکی از مخاطبان امام هستم. به همین راحتی تصمیم به رفتن گرفتم در حالی که خیلی آن ذوق و شوق حماسی بچه های دیگر در من نبود اما فکر کردم چون واجب کفایی است لابد شامل حال من می شود. * خانواده راحت با این انتخاب و تصمیم شما کنار آمدند؟ نه به این راحتی. تمام آن روز طراحی کردم چطوری این موضوع را برای آنان مطرح کنم. غروب که با پدرم به مسجد می ...
واکنش بهاره رهنما به شایعه جدایی اش در فضای مجازی
همچنان به روش تلاش و کوشش و جلو رفتنم در مسیری که دوست دارم تا زنده ام ادامه خواهم داد، کسانی را هم که من و ما را قضاوت می کنند و قصد دارند تمام تلاش هایمان در عرصه کار و اجتماع را ندیده بگیرند و ما را شکست خورده بنامند، به خداوند بزرگ واگذار کردم و امیدوارم در سال نود و پنج با سخت ترین تغیرات و چالش های زندگیشان مواجه بشوند تا دست از قضاوت آدم ها بردارند، خوشبختی احساس درون ماست. من بهاره ...
پدر شهید: مسئولان نسبت به احیاء فرهنگ ایثار و شهادت تلاش کنند
عبدالله عباسی روز دوشنبه در گفت و گو با ایرنا افزود: روحیه ایثار و شهادت طلبی رزمندگان اسلام در دفاع مقدس زمینه شکست صدام و رژیم بعثی عراق را فراهم کرد. وی اضافه کرد: رژیم بعثی عراق در جنگ تحمیلی از حمایت بیش از 40 قدرت دنیا بهره مند بود، اما رزمندگان اسلام با دست خالی ولی با ایمان و اعتقاد راسخ به شهادت در راه خدا توانستند رژیم بعثی را از خاک وطن بیرون و با افتخار از کیان ایران اسلامی دفاع ...
شهرستان دالاهو، از مجموعه تاریخی قلعه یزدگرد تا بهشتی در زمین به نام ریژاو
از حمله اعراب به ایران، در این قلعه مامن گرفتند، لیکن، کاوش های باستانی زمان ساخت قلعه را به دستان اشکان ها می رساند. قلعه یزدگرد،از سه طرف خود توسط موقعیت های طبیعی، محصور گشته است، به شکلی که دسترسی دشمن را به آن سخت می کرد. این قلعه واقع در دهستان بان زرده است، دهستانی که کلکسیونی از تاریخ، زیبایی های بی نظیر طبیعی و بناهای مذهبی را در دل خود جای داده است. یکی دیگر از آثار ...
روزنامه اسپانیایی: عربستان بیش از 3000 یمنی را کشت اما حتی یک بار به القاعده حمله نکرد
هزار جمعیت به عنوان هدف نظامی اعلام شد. در جنگ یمن، دو میلیون و 500 هزار نفر آواره شدند، بیش از سه هزار نفر کشته و شش هزار نفر زخمی شدند، همه انواع زیرساخت ها نابود شده و 20 میلیون نفر که 80 درصد کل جمعیت است به کمک های بشردوستانه فوری نیاز دارند. لا وانگواردیا نوشت: در ماه اکتبر 2015 کشورهای غربی به سرکردگی هلند و انگلیس، یک تحقیق در مورد نقض مکرر قوانین در این جنگ را در شورای حقوق بشر سازمان ...
شیعیان چطور در لبنان حضور پیدا کردند؟/ کمربند فلاکت محل زندگی شیعیان بیروت
چنین وضعی را برای فرزندانش می پذیرد؟ امام صدر با اشاره به سلاحی که در دست ها بود گفت: سلاح، زینت مردان است [السلاح زینة الرجال] و یارانش را تشویق کرد تا حق مشروع خود را از دولت بگیرند و یا آنکه در راه به دست آوردن حق مشروع خود بمیرند. این بار، زبان خشم و انقلاب بود که امام صدر برای برانگیختن شیعیان و برای بیدار کردن جماعت از خواب سهل انگاری و بی خیالی شان به کار گرفته بود و ...
همراه با ظریف از جاکارتا تا سیدنی+عکس
. این نشست با عنوان اتحاد برای دستیابی به راه حل عادلانه و دائمی در واکنش به وضعیت نگران کننده در فلسطین و قدس که نه تنها مردم فلسطین بلکه همه امت اسلام را تحت تاثیر قرار داده، برگزار شد. به گزارش فارس، وزیر خارجه مصر، رئیس جمهور اندونزی، محمود عباس (ابومازن) رئیس دولت خودگران فسطین و ایاد امین مدنی دبیرکل سازمان همکاری اسلامی در نشست افتتاحیه سران سخنرانی کردند و بعد از ...
بررسی عملیات های جنگ تحمیلی در دانشگاه و مراکز علمی به صورت گفتمانی
: اگر بخواهیم برای نسل حاضر از دوران دفاع مقدس بگوییم باید گفت دفاع مقدس به واقع یکی از صحنه هایی بود که همه در آن حضور داشتند. تفاوتی نداشت که با کدام لهجه و از کدام قوم و فرقه و یا مذهب در جنگ حضور پیدا کرده اند و سلیقه های سیاسی مختلفی در دفاع مقدس حضور داشتند و سن وسال هم زیاد موثر نبود. البته برای کسانی که با سن پایین حضور پیدا کرده بودند محدودیت هایی وجود داشت اما با این وجود برخی از افراد ...
برای وحدت مسلمانان تلاش می کنیم!
به گزارش پایگاه 598، روزنامه الوطن سعودی نوشت: رئیس پارلمان عربی نشانه درجه یک را به سبب مواضع شجاعانه ملک سلمان بن عبدالعزیز در خصوص مسائل امت عربی و اسلامی به وی اهدا کرد . بر اساس این گزارش، شاه سعودی در دیدار با رئیس و اعضای کمیته های مختلف پارلمان عربی (یک نهاد کاملاً تشریفاتی و البته [...] به گزارش پایگاه 598 ، روزنامه الوطن سعودی نوشت: رئیس پارلمان عربی نشانه درجه یک را به سبب مواضع شجاعانه ملک سلمان بن عبدالعزیز در خصوص مسائل امت عربی و اسلامی به وی اهدا کرد . بر اساس این گزارش، شاه سعودی در دیدار با رئیس و اعضای کمیته های مختلف پارلمان عربی (یک نهاد کاملاً تشریفاتی و البته ناکارآمد) مدعی شد: پادشاهی سعودی مسئولیت خود را درک می کند و با تکیه بر همین مسئله هرکس را که برای متحد کردن مسلمانان و اعراب تلاش می کند، مورد حمایت قرار می دهد. ما باید مسئولیت خود را به عهده بگیریم، برادران مسلمان ما در تمام جهان، همگی برادران اعراب هستند و همچنین به این معنا نیست که ما با دیگران دشمن باشیم و دشمنی کنیم، دین هر انسان به خودش و خدایش مربوط است . وی در تلاش برای منحرف کردن افکار عمومی از سیاست های ویرانگر رژیم آل سعود در منطقه و جهان که به گسترش ناامنی و بی ثباتی و کشتار مسلمانان بیگناه به دست تروریست های مزدور با افکار وهابی تکفیری منجر شده و همچنین هشدار صریح به شهروندان عربستان درباره عواقب خطرناک هرگونه ابراز دوستی و وفاداری به مقاومت اسلامی حزب الله گفت: جهان امروز کوچک شده و منابع پیچیده و در هم تنیده شده آسیا، آفریقا، آمریکا و تمام قاره ها این گونه است، همان طور که می دانید در حال حاضر اقلیت های زیادی در منطقه ما حضور دارند و بسیاری از آنها در کشور ما هستند، ولی خدا را شکر که کشورهای ما در امنیت و ثبات هستند و به صراحت می گویم پادشاهی سعودی، کشور شما اعراب، کشور مسلمانان است . سلمان بن عبدالعزیز ادعا کرد: ما به مسئولیت خود در قبال زائران بیت الله الحرام و عمره گزاران واقف هستیم و عمل می کنیم، همان طور که شما می دانید، خدا را شکر که پادشاهی سعودی از امنیت و ثبات برخوردار است و این مسئله پیش از هر چیز به خاطر این است که این پادشاهی بر اساس عقیده اسلامی بنا شده، در نظام تأسیس حکومت هم آمده که قانون اساسی پادشاهی سعودی، کتاب خدا و سنت رسولش است و معنایش این است که ما دشمن ادیان نیستیم . سلمان با تکیه بر تعصب قومی عربی به دروغ آل سعود را پیرو قرآن و پیامبر رحمت للعالمین حضرت محمد(ص) خواند و گفت: اعراب افتخار می کنند که قرآن به زبان عربی بر یک پیامبر عرب نازل شده، اینجاست که باید مسئولیت خود را به عهده بگیریم، گفت وگوی پیروان ادیان که از سوی ملک عبدالله مطرح شد، سیاست پادشاهی سعودی از دوران ملک عبدالعزیز و فرزندانش، سعود، فیصل، خالد، فهد، عبدالله و ما (سلمان) است و ما اکنون همین سیاست را در پیش گرفته ایم و آن متحد کردن اعراب و مسلمانان و کشورهای جهان است . شاه سعودی ادعا کرد: امیدواریم که شاهد امنیت و ثبات و صلح در منطقه مان و تمام مناطق جهان باشیم و همه ملت ها در بهترین زندگی به سر ببرند . احمد بن محمد الجروان رئیس پارلمان عربی هم به تمجید غلوآمیز از شاه سعودی پرداخت و مدعی شد رهبری حکیمانه و مواضع شجاعانه ملک سلمان در قبال مسائل امت اسلام و عربی و کرامت آنها بزرگترین تأثیر را در قلوب تمام ملت های عربی به جا گذاشته است، مواضع ملک سلمان در برابر خطراتی که امت را هدف قرار داده قابل تقدیر است، دستان سفید شما در راستای خدمت به انسانیت به تمام جهان امتداد یافته و رهبری شما در ائتلاف عربی و اسلامی برای دفاع از ملت یمن و اراده شرعی آن دل ملت بزرگ عرب را شاد کرد . الجروان در ادامه چاپلوسی برای شاه سعودی گفت: پارلمان عربی به نیابت از ملت بزرگ عرب نشانه درجه یک را به شما تقدیم می کند تا به عنوان اولین نشان پارلمانی عربی در تقدیر از مواضع شجاعانه شما در قبال مسائل امت عربی و اسلامی و به ویژه یمن جاودانه بماند. ادعاهای واهی شاه سعودی مبنی بر تلاش در راستای وحدت جهان اسلام و همچنین تلاش برای برقراری امنیت و ثبات و رفاه در منطقه در حالی است که در عمل ما شاهد گسترش موج خشونت، ویرانگری، کشتار، بی ثباتی و ناامنی به سبب سیاست های ویرانگر و جنگ افروزانه رژیم آل سعود هستیم که حتی صدای حامیان و اربابان آمریکایی اش را هم درآورده است. اهدای نشان شجاعت به شاه سعودی از سوی پارلمان تشریفاتی عربی به سبب تجاوزگری به یمن در حالی است که این جنگ ویرانگر از سوی رژیم آل سعود و برخی کشورهای عربی همدست آن در حالی یکمین سال خود را پشت سر گذاشته است که طی این مدت صرف نظر از مقاومت و ایستادگی مثال زدنی و منحصر به فرد مردم، ارتش و کمیته های مردمی یمن در برابر متجاوزان، رژیم سعودی و متحدانش طی این مدت بیش از 27 هزار یمنی بی دفاع را شهید و یا زخمی و میلیون ها نفر را با ویران کردن ده ها هزار منزل مسکونی، آواره کردند، بخش اعظم زیرساخت های فقیرترین کشور عربی همسایه رژیم های مرتجع حاشیه خلیج فارس هم در حملات بی وقفه متجاوزان ویران شد، آل سعود به گفته عبدالملک الحوثی حتی به مراسم عروسی و عزا و گورستان های یمن هم رحم نکرد و همه را هدف قرار داد. با وجود این همه جنایت و ویرانی و کشتار در طول یک سالی که از تجاوز آل سعود به یمن می گذرد، سخنگوی ائتلاف متجاوزان مدعی شد پادشاهی سعودی، مردم یمن را نجات داده است. رسانه های سعودی و دنباله روهای آنها که طی این سال سیاست فریب افکار عمومی و منحرف کردن آنها از حقایق و واقعیت ها را با تراشیدن بهانه های واهی از جمله ادعای واهی تلاش انصارالله برای اجرای طرح ایران به زعم سعودی ها و یا ادعای بازگرداندن مشروعیت به یمن یعنی برگرداندن عبدربه منصور هادی به قدرت برای توجیه کشتار و ویرانی در یمن در پیش گرفته اند، در اولین سالگرد این ماجراجویی تلاش می کنند این گونه القا کنند که جنگ یمن به سود مردم این کشور بوده و آنها را نجات داده است. البته درباره این اظهارنظر شاه سعودی که آل سعود با هیچ کس دشمن نیست، باید گفت حقیقت و واقعیت این است که دشمنی آل سعود با پیروان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و هر کسی که بر خلاف آموزه های ضداسلامی فرقه وهابیت عمل کند، جلوگیری از وحدت و انسجام جهان اسلام در برابر استکبار و صهیونیسم جهانی از طریق علنی کردن مناسبات پشت پرده با رژیم صهیونیستی آشکار شده است و این سخن اعترافی از سوی شاه سعودی مبنی بر این است که آل سعود هرگز با رژیم صهیونیستی دشمن شماره یک امت اسلام و غاصب سرزمین فلسطین دشمن نیست. Let’s block ads! (Why?) منبع: 598 کد مطلب : سایر اخبار ...
کدام چهره های هنری در سال 94 رخ در نقاب خاک کشیدند؟ +عکس
بر ترجمه راه اندازی انتشارات نیل به همراه چند تن از دوستانش و تالیف آثاری در حوزه زبان شناسی هم به چشم می خورد. او علامه ای بود که دور از هیاهوی روزگار زیست و فقط کار کرد. اهل محفل و باندبازی نبود و جز نوشتن دغدغه دیگری نداشت. نجفی تیرماه 1308 زاده شده بود و دوم بهمن 1394 هم چشم از جهان فروبست. فتح الله بی نیاز مرد آرامی که در دانشگاه مهندسی برق خواند اما تا آخر عمر ...
آبروی روستای کولاک محله؛ یک مزار خالی!
که کسب مقام شهادت در راه حضرت دوست بود، نائل آمد و روح بلند و ملکوتی اش همنشین عرشیان گردید و پیکر مطهر این فرمانده شجاع اسلام در میان انبوه آتش و حملات شیمیایی دشمن بر روی ارتفاعات بانی بنوک ماوا گزید. پس از پایان جنگ تاکنون تلاش های گروه های تفحص لشگر قدس به نتیجه نرسید و اثری از خاکستر آن پروانه بال و پر سوخته به دست نیامد. حسین املاکی حسینی زیست و شهید شد و شهادتش الگو و درسی فراموش ...
جهان در اولین هفته فروردین 95
...> اسد که در دیدار با اعضای دبیرخانه تجمع عربی اسلامی حمایت از گزینه مقاومت سخن می گفت، تصریح کرد آنچه غرب از ما می خواهد این است که هویت عربی و اسلامی خود را از دست بدهیم و از اینجا اهمیت نقش چنین تجمعات و سازمان های مردم نهاد در افزایش آگاهی و استحکام جامعه عربی نمایان می شود.. اخبار دوشنبه دوم فروردین پیام تسلیت اردوغان به روحانی/اعلام آمادگی آنکارا برای همکاری با تهران در ...
سه مشکل بزرگ بر سر اجرای اقتصاد مقاومتی در کشور
انقلاب نیز به این نکته اذعان فرمودند: انقلاب، ما را از وابستگی سیاسی نجات داد. در راه استقلالاقتصادی هم کارهای زیادی شده است؛ اما همت همه ی ملت ایران از قشرهای مختلف را می طلبد تا کشور بتواند از لحاظ اقتصادی کاری بکند که دیگر تهدید به تحریم و محاصره ی اقتصادی معنا پیدا نکند (بیانات در دیدار مردم و عشایر شهرستان نورآباد ممسنی، 15/2/1387). در واقع همان طور که ما با جان فشانی ها و جهادهای نظامی ...
سلوک سیاسی آیت الله العظمی بروجردی(ره)؛ پیش درآمد نهضت حضرت امام خمینی
؛ مثلاً، حفص بن غیاث از ابی عبدالله علیهم السلام سؤال کرد: من یقیم الحدود: السطان او القاضی؟؛ چه کسی حدود را اقامه می کند: سلطان یا قاضی؟ پس امام علیهم السلام فرمود: اقامه حدود به دست کسی است که حکم از جانب اوست. و امیرالمؤمنین سلام الله علیه به شریح فرمودند: اشخاصی که امتناع از ادای حقوق و دیون مردم می کنند آنها را حبس کن و حق مردم را بگیر. پس ثبوت این مناصب برای من الیه الحکم معلوم است (بروجردی ...
دویست و پنجاه سال همزیستی مسالمت آمیز شیعیان و سنیان
سازیم و تمیز دهیم. لعن خدا بجز بر شیطان روا نیست . در اینجا باز به دفاع از همسر پیامبر (ص) پرداخت و در ادامه دشنام های تندی نثار شاه اسماعیل می کند و می گوید که این مذهب را اسماعیل صفوی و سگ بچه های او احداث کرده اند و مانند ملا مهدی کافر [بسا میرزا مهدی شهیدی خراسانی!] که در طوس و باقر فاجر [مقصودش وحید بهبهانی متوفای 1205 ق است] که در نواحی بغداد است ضال و مضل شما و گمراه کننده بندگان خدایند ...
حاج قاسم چگونه وارد سپاه قدس شد؟
که سردار سلیمانی با 70 نفر جلوی تروریست های داعش در اربیل را گرفتند. به عبارت بهتر سردار قاسم سلیمانی در سال 1357 به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در دوران دفاع مقدس و در جنگ کردستان به تجربیات انبوهی دست یافت. پس از دوران جنگ تحمیلی، فرمانده سپاه قدس در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و همچنین توسعه امنیت منطقه جنوب ایفای نقش جدی داشت و نهایتا در سال 1379 با حکم فرمانده معظم کل قوا ...
آیا قاهره به خواسته های ریاض تن می دهد؟
به مبارزه با تروریسم در عربستان سعودی شرکت کند. در این کنفرانس قرار است به بسیاری از پرونده های مربوط به افزایش سطوح همکاری های نظامی و امنیتی بین کشورهای اسلامی و در راس این مسائل جنگ با تروریسم و بررسی تحولات کنونی منطقه خاورمیانه و مسائل جهان اسلام مورد توجه قرار گیرد. اما اکنون از مصر خبر می رسد که به دلیل شرایط بسیار سخت اقتصادی که این کشور با آن روبه رو شده است، علاوه ...
مردترین مرد سال؛ قاسم سلیمانی/ پهلوان زنده را عشق است
...، در روزگاری که غرب آسیا هنوز ناآرام است. سایه ی جنگ و ترس و ناامنی بر سر دنیا پاشیده شده. بیشتر بر سر غرب آسیای غمگین و تنها و دردکشیده. او حالا 60 ساله شده و ژاپنی ها می گویند 60 سالگی دوره نشاط و جوانی است. او زنده است و برقرار و استوار. وجودش برای همه دل گرمی است. بیشتر برای مردم مظلوم و جنگ دیده ی سوریه و عراق و یمن. روزی امام گفته بود: تا ظلم و کفر هست مبارزه هست، و تا مبارزه هست، ما هستیم. سردار، تعیّن این حرف است. ژنرال مرد مبارزه است. اسطوره، استمرار عدالت خواهی است. و چقدر ما انسان های خوشبختی هستیم که در روزگار او زندگی می کنیم؛ در روزگار قاسم سلیمانی. ...
عصبانیت محمد خاتمی از یک اردوی مختلط
سردرگمی که در فضای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها وجود داشت تقریبا همه فکر می کردند که فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دانشگاهها به بن بست رسیده است و مثل یک لشکر شکست خورده است و دیگر راهی جلوی پای آن نیست. جاهای اصلی نیز در دست کسانی افتاده بود که در واقع نقیض تاسیس تحکیم بودند؛ تحکیم شیراز هم که تشکیل شده بود، جمعیت کمی بودند که هنوز در موضع ضعف بودند. حتی کارکنان وزارت علوم که دلسوز بودند ...
از حملات پاریس و مشروعیت تماشای فیلم های مستهجن تا سقوط هواپیمای روسیه و شکایت عروس های داعشی+تصاویر
نیویورک+ تصاویر داعش حملات و گروگان گیری شب گذشته پاریس را که به کشته شدن دست کم 153 نفر انجامید، حملات 11 سپتامبر فرانسه نامید. جنگ در قلب پاریس: آمار ضد و نقیض از 128 تا 160 کشته/ داعش رسماً مسئولیت حملات پاریس را برعهده گرفت/ پاپ: حملات پاریس مقدمه جنگ جهانی سوم است +فیلم، تصاویر و نقشه رسانه ها از کشته شدن دست کم 160 نفر در حملات پاریس خبر می دهند. ...
دوران گرگ های تنهای داعش به سر آمده است
در ارتباط بودند در سوریه درگیر جنگ داخلی جهادی با یکدیگر می باشند) هرچند آن ها از گروه های حاضر در خاورمیانه الهام گرفته باشند، اما توسط آن ها هدایت نشده بودند. پس از وحشت حاصل از این انفجارها، شواهدی حیاتی از روش جدید عملیات تروریستی داعش در یورش به مقر آن ها در ورویورز بلژیک به دست آمد. مقامات بلژیک اطلاعاتی به این نتیجه رسیده بودند که یک مجموعه از تروریست ها در حال آماده سازی برای ...
واژه ی تفکر در قرآن
و استقامت، بازگشت و وقوف، وضع زمین به نسبت مناطق ستارگان به طوری که طلوع و غروب آنها و از پی هم آمدن شب و روز در کیفیت و زیادت و نقص و از پی هم آمدن چهار فصل، بهره ی انسانها از آن اوضاع، این که این حکمتها و دقایق آفرینش آسمانها و زمین به انسان بازمی گردد و به نفع اوست؛ و این که انسان که هدف نهایی است و بدن و زندگی حیوانی ماندگار نیست؛ و این که هدف بهره وری از زندگی حیوانی فانی نیست- پس باید مقصود ...
زنگ تفریح نوروزی:با بهترین تک تیراندازان جهان آشنا شوید!
دهکده ای کوچک زندگی میکرد.در مرز امروزی فلاند با روسیه متولد شد و در سال 1925 به ارتش فنلاند پیوست . اما شهرت او به عنوان تک تیرانداز به جنگ زمستان (حمله شوروی به فلاند) در سال 1939 باز می گردد . زمانی که او در طول صد روز جنگه بی رحمانه ، بیش از 542 نفر را هدف قرار داد که از این میان 505 نفر جا در جا کشته شدند . البته این تمام رکورد او نیست . در همین مدت او بیش از 200 نفر را با استفاده از مسلسل ...
غرضی:از کسانی که برایم جوک ساختند تشکر می کنم
اجحاف در حق دیگران باشد. محمود از لنگرود: در انتخابات 92 لطیفه ها و طنزهای بسیاری در مورد شما ساخته شد. واکنش شما به این شوخی ها چه بود؟ مردم حق دارند درباره سیاست مداران یا کسانی که خودشان را کاندیدا می کنند، حرف بزنند و حتی جوک بسازند. در آن زمان حرف هایی که من می زدم باعث تعجب بسیاری از افراد می شد، اما الان بعد از حدود سه سال همه می دانند که آن حرف ها، حرف های درست ...
برخی جاها مواد مخدر و سلاح را می شد مثل نان خرید
چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل [...] چون بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! گروه بین الملل مشرق – در قسمت قبل این نوشتار (که ترجمه ای است از سفرنامه ی فهمی هویدی به افغانستان طالبان در سال 1377 شمی با عنوان طالبان، سپاهیان خدا در نبردی اشتباهی! ) ماجرای چگونگی آغاز سفر نویسنده به افغانستان را خواندیم و ایراداتی که به او گرفته می شد تا از این سفر منصرف شود را مرور کردیم. همچنین دیدیم که نویسنده چطور خود را به پاکستان رساند و از آنجا چطور برای وارد شدن به افغانستان به سمت مرز حرکت کرد. ماجرای مواجه با اولین نیروی طالبان و آخرین نیروی طالبان هم ذکر شد. بخش دوم این خاطرات را با هم می خوانیم: حالا ما داخل یک دولت، در دلِ دولت پاکستان هستیم. روی نقشه اگر بخواهی حساب کنی، هنوز از پاکستان بیرون نرفته ایم، و هنوز داخل مرزهای آن هستیم. اما در حقیقت امر، داستان طور دیگری است. این نقطه که حدودا 55 کیلومتر را در بر می گیرد، در اصل تحت سلطه ی حقیقی حکومت پاکستان قرار ندارد. یک جورهایی می توانی بگویی یک منطقه آزاد است. مسئولین این منطقه و اداره کنندگان امورش، شیوخ مشهور قبایل باتان هستند که در دوطرف مرز (یعنی هم در پاکستان و هم در افغانستان) پراکنده اند و حضور دارند. از آنجا که این منطقه، منطقه ی آزاد است، به همین دلیل هرچه در پاکستان ممنوع است، در اینجا مجاز است. از تجارت سلاح گرفته تا تجارت مواد مخدر. از این بگذریم که اینجا، ایستگاه اصلی قاچاق به هر دو کشور است. این اطلاعات برای من تازه نبود، بیست سال پیش هم که در سفرم به افغانستان از اینجا دیدن کردم، مواد مخدر در پیاده رو هم فروخته می شد. سلاح هم –که بخشی از آن در همان منطقه تولید می شد- مثل نان در کنار جاده ها در دسترس بود! از همان جهت که این منطقه منطقه ای آزاد است، در طول سال های گذشته جریان برق را به صورت مجانی از حکومت پاکستان دریافت می کرد، آبش را هم از چاه های همان منطقه به دست می آورد. به دلیل فشار بحران اقتصادی ای که کشور به آن دچار بود، حکومت اسلام آباد تصمیم گرفت برای برقی که به این منطقه می داد، مبلغی را تعیین کند. این چیزی بود که موجب تحریک شیوخ قبائل بر علیه حکومت و اعلام شورش آنها شد. و بستن و حمله به راه های تجاری این منطقه یکی از نشانه های این شورش است و همین، چیزی بود که موجب شد نیروهای حکومتی در پیشاور، دیروز به ما اجازه عبور به طورخان را ندهند. در آن ساعات اولیه صبح، با وجود هیبت و هراس انگیز بودن کوه ها[ی سر به فلک کشیده]، جاده، آباد و آرامش بخش به نظر می رسید. شدت حرکت در آن زیاد بود و کاروان ماشین های پر از کالا، با سرعت کم و احتیاط از لبه های کوه در حرکت بودند. البته می ترسم کلمه پر ، نتواند منظور مرا برساند، چون ماشین های باری ای که من می دیدم در اصل در حکم یک سری تپه و کوه متحرک بودند، از بس که جنس در آن گذاشته بودند و ابعاد ماشین را (طولی و عرضی و ارتفاعی) بزرگ کرده بودند! دلیل مسئله این بود که هر کالای صنعتی و تولیدی ای که افغانستان چند میلیون نفری (که حالا بیش از بیست میلیون نفر جمعیت داشت) لازم داشت از طریق پاکستان وارد می شد، حالا یا خود پاکستان هم از خارج وارد کرده بود یا ساخت پاکستان بود. این مطلب نشانگر میزان سودی بود که اقتصاد پاکستان از ادامه ی به هم ریختگی اوضاع در افغانستان و توقف ماشین تولید (در همه ی زمینه ها) در آن کشور می برد. این مطلب تقریبا می توانست تأییدی باشد بر حرف برخی آدم های خبیث که می گویند سودی که پاکستان از جنگ در افغانستان می برد کمتر از استفاده ای که می خواهد در سایه ی صلح به آن برسد، نیست. این نکته هم از چشم آدم مخفی نمی ماند که وانت هایی که به افغانستان می رفتند جنس های صنعتی یا کنسرو بود، اما ماشین هایی که داشت از افغانستان برمی گشت یا آدم سوار کرده بود یا مواد خام بار زده بودند (یا چوب یا تولیدات کشاورزی، از قبیل انگور و سیب و انار) یا آنکه خالی بودند و آمده بودند تا از نو جنس بار زده و به افغانستان ببرند. *** وقتی چشم مان افتاد به لشگری از مگس ها که در هوا می چرخیدند، و سر و صدا و هیاهوی بلندی به گوشمان رسید، و حجم انبوهی از افراد پیاده را دیدیم، و پلیس لاغری را که داشت با عصایی بلند دختربچه ای را به جلو می راند، و دستفروش هایی که در دو طرف راه هرچه خوردنی و نوشیدنی که ممکن بود می فروختند، و ارزفروش هایی که برای جلب نظر، پشت میزهای چوبی بلندی نشسته بودند، دیگر آن موقع لازم نبود کسی خبرمان کند که حاجت روا شده و به طورخان رسیده ایم، دروازه ی ما برای ورود به امارت اسلامی افغانستان . در بین این چیزها، هیچ کدام برای من جدید به نظر نمی رسید. من خودم اهل کشوری بودم که با این قبیل تصاویر مأنوس بود، از مگس ها گرفته تا سر و صدای مردم و جمعیت عظیم آدم های پیاده، و حتی چوب پلیس و فحش هایش. چیزی که بیش از همه ی اینها در آن صحنه نظرم را جلب کرد، چیز دیگری بود که برای اولین بار در زندگی ام می دیدم: صف طولانی ای از بچه های کوچک به چشم می خورد که از پنجره ی ماشین، شبیه صف مورچه هایی بود که در سکوت روی زمین راه می رفتند و اول صف، که داخل خاک افغانستان بود (پشت پست بازرسی ای که چیزی نبود جز یک سری آهن که راه را قطع کرده بود) دیده نمی شد. آخر صف هم با حرکتی یکنواخت و آرام، جلوی چشم همه به سمت عمق اراضی پاکستان پیش می رفت. هر بچه ای روی دوشش یک تکه آهن گرفته بود. برخی آهن ها بزرگ تر یا بلندتر بودند و آنها را دو بچه، هن هن کنان و عرق ریزان، حمل می کردند. پرسیدم داستان چیست، گفتند این بچه ها برای برخی تاجران اجناس اسقاطی و قراضه کار می کنند. می گفتند این تاجرها توانسته بودند از طریق تجارت با بقایای سلاح های روسی خراب که بی صاحب در تمام افغانستان ریخته شده بود، ثروت های هنگفتی به جیب بزنند. چون جا به جایی صدها تانک و توپ سنگین سخت بود، این تجار تصمیم گرفته بودند آنها را به تکه های کوچک تقسیم کرده و بعد به داخل پاکستان قاچاق کنند و بعد آنها را بفروشند. این تکه ها در پاکستان ذوب، و برای مصارف دیگر به کار گرفته می شد. تعجبم وقتی بیشتر شد که فهمیدم این صف ها، از اوایل دهه ی نود میلادی به صورت منظم و مستمر ادامه دارد، چون حجم عظیمی از سلاح های شوروی خراب شده در خاک افغانستان وجود دارد. ممکن نبود به ذهن کسی خطور کند که آخر کار سلاح های شوروی که برای به زانو درآوردن و سرکوب افغان ها به آن کشور فرستاده شده بود به اینجا بکشد، هر چند این سرنوشت، بعد از سرنوشتی که خود اتحاد شوروی به آن دچار شد و ممکن نبود به ذهن بشری خطور کند، دیگر چندان عجیب به نظر نمی رسید. با نیشگون همراهم به خودم آمدم، تذکر داد نیامده ایم اینجا که بمانیم، آمده ایم که از اینجا رد شویم و داخل افغانستان برویم. حرفش را پذیرفتم. جلو راه افتاد و رفتیم به ساختمانی که در آن چند پلیس پاکستانی با هیکل های قشنگ و قامت های بلندشان نشسته بودند. کاری که باید می کردیم را انجام دادیم و بعد از پله پایین رفتیم و وارد اتاق دیگری شدیم. در آن اتاق خلایقی را دیدم که انگار ریش را با ترازو به مساوات بینشان تقسیم کرده بودند، و از چهره شان سرسختی و تندی پیدا بود. نمی توانستم در بینشان رئیس را از مرئوس تشخیص دهم، کما اینکه نمی توانستم کارمند را از ارباب رجوع تشخیص دهم. همراهم که متوجه حیرتم شده بود در گوشم گفت: اینها جماعت طالبان اند! آمدن از یک طبقه به طبقه ی دیگر، شبیه رفتن از عصری و زمانی به عصر و زمان دیگری بود. سریعا به کسانی که نشسته بودند سلام کرد، با تعجب نظرشان به سمتم جلب شد. خطوط چهره شان وقتی گذرنامه ام را دیدند و فهمیدند عرب و مسلمانم باز شد. سریعا آمدند به سمتم و با خوشحالی آشکاری شروع کردند به خوشامدگویی و دست دادن، انگار دوستانی باشیم که بعد از مدت ها دوری باز همدیگر را ببینیم. ناگهان با جوان های طالبان رو در رو شده بودم و این، باعث شوک و حیرتم شده بود، جوان هایی که از وقتی در افق افغانستان ظاهر شدند همه ی دنیا را به خود مشغول و مردم را حیران کرده اند. البته تعجب و شوکم خیلی طولانی شد، چون بعد از آنکه گذرنامه ی مرا مهر کردند یکی شان گذرنامه را به دستم داد و به فارسی گفت: خداحافظ حالا باید سریع می رفتیم سوار ماشین مان می شدیم تا به کابل برویم. انسان کلی عذاب می کشد تا به کابل برسد. وقتی هم به آنجا می رسد، شوکه می شود. و خیلی خوش شانس خواهد بود اگر بعد از مدتی ماندن در آنجا افسردگی نگیرد! به دلیل اینکه فرودگاه کابل تعطیل، و در تیررس سلاح های احمد شاه مسعود –فرمانده مخالف طالبان که در پایگاهی در 25 کیلومتری پایتخت مستقر است- قرار دارد، کسانی که می خواهند به کابل بیایند راهی ندارند جز آنکه از ماشین و راه های زمینی استفاده کنند. مشکل اینجاست که ماشین در دسترس است ولی آنچه راه خوانده می شود، اصلا اینطور نیست! اینکه یک راهی روی نقشه ترسیم شده باشد، لزوما به این معنی نیست که الان در عالم واقع هم بر روی زمین وجود داشته باشد! بله، در افغانستان، راه هایی قبل از سالهای جنگ داخلی وجود داشت، اما به طول انجامیدن 20 ساله ی جنگ موجب شد که دو طرف درگیر یعنی هم کمونیست ها و هم مجاهدین [1]، راه ها را اهدافی نظامی در نظر بگیرند که می شد با نابود کردن آنها جلوی حرکت دشمن را گرفت یا محاصره اش کرد. هیچ کدام از طرف های درگیری هم در انجام این کار کوتاهی نکردند! من گواهی می دهم که در این مأموریتشان پیروزی بزرگی به دست آوردند، شاید اصلا این نابود کردن راه های مواصلاتی، بزرگترین پیروزی طرف های درگیر بوده باشد! ضمنا به این دلیل که جریان بمباران و موشک باران و خمپاره باران، راه ها را چند قرنی به عقب برگردانده بود، شاید بتوانم بگویم راه های مواصلاتی افغانستان به دوره ماقبل عصر نقل و انتقال برگشته است! راه ها حالا تبدیل شده است به مجموعه ای از حفره های عمیق که بین هر دو حفره، یک حفره ی سوم وجود دارد! مسئله به همین جا ختم نمی شود، چرا که قسمت هایی از راه ها که از سر تصادف از آسیب خمپاره باران جسته، باران ها و سیل ها به سروقتش آمده و این هم همراه شده با اهمال و عدم صیانت از راه ها، از همین رو آنجا ها هم خود به خود و در سکوت، به سریال حفره های خمپاره باران ها پیوسته است! با توجه به مجموعه این دلایل، حالا راه ها هیچ نقشی ندارند جز آنکه به ماشین ها نشان دهند که در صحراهای وسیع افغانستان باید به کدام سمت برانند. در این وضعیت، عاقل کسی است که به جای حرکت بر روی این جاده، از کنارش حرکت کند و حرکت بر روی کوه و تپه ها را بر حرکت بر روی این جاده ترجیح دهد. بدشانس کسی که باور کند که این جاده است و از روی آن حرکت کند یا اینکه در برخی اوقات مجبور بشود از روی آن حرکت کند. البته در هر حال، هر دویشان قربانی این وضعیت اند. چون سفری که قاعدتا باید دو ساعت یا سه ساعت طول بکشد، حالا هشت یا حتی نُه ساعت به طول می انجامد. چون ماشین ها در این مسیر با سرعت متوسط بیست کیلومتر یا حتی احیانا ده یا حتی پنج کیلومتر در ساعت می رانند. حالا اگر این ماشین، یک وانت یا کامیون حامل اجناس باشد که دیگر باید با نهایت آهستگی و احتیاط و لاک پشتی حرکت کند! روی همین حساب، رسیدن از یک شهر به شهر دیگر، با مسافتی که بینشان هست سنجیده نمی شود [مثلا گفته نمی شود بین این شهر تا آن شهر 50 کیلومتر فاصله است] بلکه با ساعت هایی که مسافر باید بین این دو شهر در راه باشد سنجیده می شود. [مثلا گفته می شود از این شهر تا آن شهر 5 ساعت راه است!] مثلا فاصله بین طورخان (در مرز با پاکستان) تا کابل 300 کیلومتر است و در شرایط عادی، می تواند حداکثر طی سه ساعت طی شود، ولی در آن اوضاع که ما می خواستیم مسیر را طی کنیم، 12 ساعت طول کشید! و مجبور شدیم در بین راه، شب را در جلال آباد توقف کنیم و فردا صبحش باز به مسیرمان ادامه دهیم. عذاب راه فقط در سختی هایش و ساعت های طولانی که آدم باید در جاده باشد خلاصه نمی شود، بلکه خستگی و کوفتگی ای که آدم (از کثرت بالا و پایین رفتن ماشین و گیر کردنش و تکان های شدیدش در طول مسیر) به آن دچار می شود هم هست. مسئله ای که باعث می شود آدم وقتی به مقصد مورد نظرش می رسد بیشتر شبیه جسدی بی جان باشد! ممکن نیست بتوانی سختی راه و رنج هایش را بفهمی مگر اینکه اوضاع جغرافیایی افغانستان را بشناسی. شمال افغانستان منطقه ای دشتی است که عبارت است از دامنه ی کوه های پامیر و هندوکش. در جنوب غربی افغانستان هم منطقه ای دشتی که البته رود هلمند که از کوه های هندوکش جاری است به آن نفوذ می کند. اما وسط این دو، منطقه ای پر از بلندی هاست که دوسوم وسعت کشور را در بر می گیرد و امتداد بلندی های پامیر محسوب می شود که جغرافی دانان، آن را سقف دنیا نامیده اند و کوه های مشهور هیمالیا از آن منشعب می شود. شاخصه ی اساسی آن هم کوه های سر به فلک کشیده ی هندوکش است و شاخه های آن. ممکن نیست کسی بتواند این کوه ها را تخیل و تصور کند مگر وقتی که خودش با چشم آنها را ببیند و شدت هیبت و سرسختی ای که دارد را درک کند، کوه هایی که در برخی موارد ارتفاعشان به 7620 متر می رسد! تقدیرمان این بود که همین منطقه ی مرکزی کشور محل مورد نظر ما و هدف اولمان باشد. پایتخت کشور و مقر حکومت، کابل، در قلب همین منطقه واقع شده است، اگرچه قندهار (محل استقرار رهبر طالبان که به او امیرالمومنین می گویند) در ارتفاعات جنوبی واقع شده است. چیزی که در راه مابین پیشاور و طورخان دیده بودیم را باز در مسیرمان در فاصله ی طورخان و جلال آباد و حتی کابل مشاهده کردیم. ماشین های باری پُر و ماشین های سواری [اتوبوس یا مینی بوس های] رنگارنگ با پرچم های سیاهشان که خیال می کردند با آنها چشم زخم را از خود دور می کند، در برخی موارد هم راننده، یک میمون کوچک (که به آن نسناس میگویند) بالای ماشینش بسته است، شاید معتقد است خوش شانسی می آورد. البته تصویری که در این موضوع در افغانستان دیدیم از سه جهت با تصویری که در پاکستان دیدیم فرق دارد: جهت اول اوضاع بسیار وحشتناک و بد جاده هاست که به آن اشاره کردیم. دوم اینکه جاده های افغانستان هنوز در بین صحنه های نبرد قرار دارد و تانک ها و توپ های سوخته، بالای صخره ها و شن ها دیده می شوند و اتاقک ماشین ها در جای جای مسیر افتاده است. البته ساکنین و مسافران هم با این مسئله سازگاری پیدا کرده اند و مثلا اتاقک ماشین ها تبدیل شده به سایه بان هایی که در پناه آن در سایه بنشینند و گاهی هم این اتاقک ها تبدیل شده به مغازه های کوچکی که به ساکنین چادرها[ی آوارگان] جنس می فروشد. در مورد بقایای تانک ها و توپ ها هم بچه ها را می دیدم که رویش می پرند یا پشتش مخفی می شوند، آن هم در بین گله های بز و گوسفند که آنها هم در حرکت و پریدن روی این وسایل با بچه ها همراهی می کنند! سومین تفاوت بین مسیر در افغانستان و پاکستان هم خود را در شکل محل های استقرار آوارگان نشان می دهد. در طول سال های جنگ اوضاع شهرهای اصلی افغانستان به کلی بهم ریخت و برخی از ساکنین آنها ترجیح دادند برای پناه جویی به جنوب کشور بروند و سازمان های بین المللی در آغاز برای سرپناه یافتن آنها چادرهایی برپا کردند که در ادامه تبدیل شدند به خانه های فقیرانه ی آنها که بیشتر شبیه جعبه های گلی چیده شده کنار هم به نظر می رسند. این خانه ها بعد از آنکه ساکنینش به دیار خود برگشتند همچنان باقی ماند و تا الان هم برجاست و شاهدی است از آن دوره. تا وقتی به ورودی کابل نرسیده بودیم برخوردی با نیروهای طالبان نداشتیم. آنها، پنج تایشان برای استراحت کنار جاده نشسته بودند و چای سبز می نوشیدند و پشتشان یک وانت دوکابینه بود که پشتش مسلسل سبک کارگذاشته بودند. چون ماشین گرد و خاک گرفته بود و به جای اینکه پلاک داشته باشد، سلاح داشت، راننده سریعا فهمید که ماشین، ماشین حکومت است، فلذا به محض دیدنش ضبط ماشین را خاموش کرد و نوار کاست را به آرامی در جیبش گذاشت. آن موقع داشتیم به آوازهای زیبایی از یکی از مشهورترین خوانندگان زن افغان به نام نغمه گوش می کردیم که بعد از وارد شدن طالبان به کابل و ممنوع شدن آواز و موسیقی توسط آنان به پاکستان رفته بود. برایم تعریف کردند که صدای شیرین او و خواننده ی محبوب پشتون عبدالله مقری با نوار کاست هنوز در همه ی خانه ها پخش می شود، نوارهای کاست این دو هم در حجم عظیم از پاکستان به افغانستان قاچاق می شود. آواز نغمه که گوش می کردیم می گفت: آقای ملای من، به دادم برس. معشوقم تب کرده و منتظر دعایی است که تو برایش بنویسی، شاید جان را به تنش برگرداند! صحنه خالی از پارادوکس هم نبود، نغمه داشت با آواز مخاطب خودش ملا را صدا می کرد، و کمی بعد چند نفر از ملاهای طالبان در جاده پیدا شدند! [در زبان افغان ها، به نیروهای طالبان ملا هم گفته می شود.] ادامه دارد ... پی نوشت ها: 1- مجاهدین ، به نیروهای اسلام گرایی گفته می شد که با گرایش های سیاسی و بینشی مختلف، در دوران حکومت کمونیستی و حضور شبه اشغالگرانه ی ارتش سرخ شوروی در خاک افغانستان (از اواخر دهه ی 50 شمسی)، به عنوان جهاد ، شروع به جنگ با آنان کردند. در بین این نیروها، هم نیروهای دارای گرایش های بازترسیاسی دیده می شد و هم نیروهای اسلام گرای سنتی و هم برخی نیروهای سلفی. مجاهدین از احزاب و گروه های مختلفی تشکیل شده بود که پس از پیروزی بر کمونیست ها و اخراج شوروی از افغانستان در سال 92 نتوانستند بین خود به توافق برسند و جنگ داخلی بین خود آنان آغاز شد که در نهایت موجب به وجود آمدن حرکت طالبان و شکست همه ی مجاهدین از این حرکت تازه تأسیس گردید. از سران مجاهدین می توان به احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، گلبدین حکمتیار، عبدرب الرسول سیاف و شهید عبدالعلی مزاری نام برد. قسمت های قبل: مقدمه قسمت 1 Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
فرمانده کل ارتش به جمع راهیان نور پیوست
ایران بود. ارتش عراق با گذر از این منطقه به سوی خرمشهر تاخت. پس از عملیات بیت المقدس که به باز پس گیری خرمشهر به دست ارتش ایران انجامید، این منطقه همچنان در دست ارتش عراق بود. در طول جنگ تحمیلی منطقه شلمچه صحنه عملیات های بیت المقدس، رمضان، کربلای 4، کربلای 5، کربلای 8 و بیت المقدس7 بوده که در این میان، نبرد کربلای 5 از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این عملیات را می توان سخت ترین عملیات ...
فعالان فرهنگی مازندران در شناساندن شهدا به نسل بعدی ضعیف عمل کرده اند
...> نظر و دیدگاه شمال قبل و بعد از سفر راهیان نور تفاوتی کرده است؟ قبل این سفر هنوز به آن اندازه احساس نکرده بودم که چه قدرتی رزمندگان از توسل به ائمه اطهار و خداوند متعال به دست می آوردند، واقعا این موضوع را لمس کردم که وقتی خدا را قدرتمندتر از همه ببینیم، دیگر مشکلات از نظرمان خیلی کوچک می شود و هر غیر ممکنی ممکن، چون خدایی داریم که از همه چیز قدرتمندتر است. در دوران دفاع مقدس هم ...
کمک به حضور علاقه مندان در اردوهای راهیان نور عزم جدی می خواهد/ مسئولان فقط امضای صورتجلسه کافی نیست عمل ...
سال های آتی برطرف خواهد شد. سرهنگ محمدپور در پایان با بیان اینکه احیا همه یادمان های شهدا امری لازم و ضروری است افزود: یادمان هفت تپه بیشترین حرف را برای بیان در راستای رشادت های سربازان اسلام از خطه شمال دارد و بنده خودم به عنوان شاهد عینی و حاضر در گردان ویژه شهدا یادم هست که زمین را با بمب خوشه ای شخم زدند و این موضوع در هیچ جای جنگ نداریم و دشمن در ضرباتی که از لشکر ویژه 25 کربلا خورد باعث آن شده بودکه منطقه هفت تپه را بمباران هوایی کند که عزیزانی چون سردار شهید شیرسوار را از دست دادیم که امیدوارم یاد همه شهدای این منطقه گرامی باد. انتهای پیام/ ...
پادشاهی که در دیگ به احترامش برخاست/ تلاش شاه عباس برای صادرات قالی و منسوجات به اروپا
کرد که او را از کلیه امیران و سالاران قوم ممتاز می ساخت(1). این همه تصویری است روشن که سیاح اروپایی – پیترو دلاواله – از شاه عباس کبیر در سفرنامه خود ترسیم کرده است. این توصیفات درباره مردی است که در حکمرانی و سیاست داخلی و خارجی تا سال ها و سده ها بعد زبانزد بوده است، پادشاهی که به قصه های مردم راه پیدا کرد. به شب های چله، پای کرسی و دلتنگی های مردم. شاه عباسی در شب دوشنبه اول ماه ...