سایر منابع:
سایر خبرها
حاشیه و متن همایش لنده / خادمی: سهم اعتبارات ماده 180 لنده کم است
تاثیرگذاری که به همراه داشت، بیان کرد: در انتخابات اولا به خواسته مردم که چه می خواهند و چه پیامی دارند و مشارکت 80 درصدی مردم پای صندوق های رای توجه شده است. استاندار کهگیلویه و بویراحمد خاطرنشان کرد: مردم در انتخاب خود دقت و توجه داشتند و سه نماینده خوب را برای درخواست ها و مطالبات شان انتخاب کردند. خادمی عنوان کرد: برگزاری همایش توسعه شهرستان لنده از حسن نفس و کار بالایی در ...
از هر 2 بی کار در خانه یکی شاعر است/کتاب عیدی ندهید/وزارت ارشاد جایش را به بهزیستی بدهد/شعر امروز ایران ...
سرپرست ندارند. او در ادامه تصریح کرد: گاهی عصبانی می شوم به آقای هاشمی وزیر محترم بهداشت رو می آورم و می گویم شاعران جوان ما را زیر پوشش خودشان قرار بدهند و به عنوان بیماران خاص حساب کنند. این ها در واقع بی سرپرست رها شده اند. کم کم وزارت ارشاد باید جایش را به اداره بهزیستی یا شهرداری بدهد و این ها سرپرستی شعر امروز را به عهده بگیرند. باید بدانند اگر این همه شاعر جوان بسیار مستعد با ...
مهناز افشار: رأی دادم تا برجام پایدار بماند
به واسطه مدل زندگی شان تغییر دهند. ارزش گذاری بر تصویر خانواده می تواند یکی از رسالت های مهم هنرمندان در کنار هنرشان باشد. - من بازیگری بودم که در سن 22 سالگی ازدواج کردم و دو سال بعد هم طلاق گرفتم. همیشه اولویت من تشکیل خانواده بوده است. گاهی فراموش مان می شود که روزی پیر می شویم و چه خوب است وقتی به عقب برمی گردیم، بتوانیم به خانواده ای که داریم تکیه کنیم. همین هالیوودی ها که به فساد ...
محسن چاوشی: ماجرای عشقی خاصی نداشتم
آمد هم سنتوری بود. در واقع متاسفم در حال شکل گیری بود که سنتوری را کار کردم. این ها گل کارهای آن زمان من بودند و مهرجویی هم همان موقع آمد سراغ من. سال 85 – 86 بود. به شهاب گفتم من نه مجوز دارم نه پولی که بتوانم سرمایه کارم کنم، اما دوست دارم کیفیت و تنظیم های کارهایم بهتر باشد. شهاب گفت اصلا چشمداشت مال یبه این موضوع ندارم. همین که بشود با هم همکاری کنیم خیلی هم عالی ست. خالصه 9 ماه ...
مروری بر روابط ایران و عربستان در سال 94
گروه سیاسی آناج: یک سال از ماجرای تأسف برانگیز تجاوز به دو زائر نوجوان ایرانی در فرودگاه جده می گذرد. هشتم فروردین ماه سال گذشته بود که کاروان اعزامی به عمره، در حال برگشت از فرودگاه جده شاهد رویداد آن اتفاق تلخ شد. هم چنین پس از این اتفاق بلافاصله پزشکی قانونی در محل حاضر شد و صحت تجاوز را تأیید کرد. پدر قربانی اول در این باره گفت: بچه های ما به عنوان یک ایرانی مسلمان مورد تعدی قرار گرفتند، حالا ...
خصائص یک رفیق خوب در روایات
... اگر انسان همدمی خوب و نیکوکار داشته باشد، از انزوا و گوشه نشینی و تنهایی خیلی بهتر است و اگر انسان در جامعه هیچ اثری نداشته باشد و جامعه از او بهره مند نشود و در کارهای اجتماعی هیچ نقشی نداشته باشد تنها بماند، بهتر است. مثل گُل باشید که در هر مجلسی آن را می برند، آنجا را معطر می کند و بالأخره اگر برای مردم سودمند نیستی، لااقل ساکت باش، این همه غیبت نکن، تهمت نزن، آنجا را خراب نکن که مردم ...
نیمه دوم تعطیلات کجا برویم
یک کرشمه دو کار است. حتی اگر خوب نگاه کنید می بینید که سه تا کار با یک کرشمه همزمان انجام شده چرا که هم یک منطقه ی کمتر شناخته شده را دیده اید، هم به خاطر اطلاعات این مطلب انگار از مشابه جهانی اش بازدید کرده اید و از همه مهمتر اینکه از شلوغی و راهبندان های عجیب نوروز نجات پیدا کرده اید و چند امتیاز از بقیه جلو افتاده اید. مزیت بزرگ تر این کار این است که اگر خدا خواست و در ...
ناگفته های رضا رشیدپور مجری تبریزی از دوران مجری گری اش+ تصاویر
در صدمین روز دولت او، رضا رشیدپور حتی تا ونک هم رفت اما چند متر مانده به درب صدا و سیما. حراست نامش را از لیست مجریان گفت و گو با رییس جمهور خط زد. با وجود این، مجری پیشین تلویزیون خوب می دانست که دیگر همه چیز، تریبون بسته صدا و سیما نیست و رسانه ها و شبکه های اجتماعی تازه آنقدر قدرت یافته اند که او اکنون در سال 94، می تواند بدون صدا و سیما هم دیده شود حتی بیشتر، مستقل تر باشد. بهتر ...
حذف فیلم محمدرسول الله و استعفای کارگردان رستاخیز از شورای عالی سینما
در قالب فیلم و عکس موبایل) با حضور جمشید مشایخی، محمد حسین لطیفی و جواد رضویان در آذرماه برگزار شد و جمشید مشایخی به عنوان رییس افتخاری دومین جشنواره گزارش یک نگرانی ، محمدحسین لطیفی کارگردان رئیس شورای داوری جشنواره و جواد رضویان نیز درسمت دبیر جشنواره به بیان نگرانی ها و هشدارهای بحران کم آبی پرداختند. سال گذشته اولین جشنواره فیلم و عکس گزارش یک نگرانی با دبیری رامبد جوان برگزار شد و ...
از روزهای سیاه،سپید، خاکستری تا میزبانی های شایسته و امید به تحقق یک رویا
از رسیدن به فینال بازماندند. با این حال نتایج تیم ملی ایران منجر شد تا در سطح A لیگ جهانی باقی بمانند. تیم ملی والیبال فرانسه در پایان لیگ جهانی 2015 با شکست صربستان عنوان قهرمانی را از آن خود کرد. دیگر مسابقاتی که در اردیبهشت ماه سال 94 برگزار شد، هجدهمین دوره مسابقات والیبال قهرمانی زنان آسیا بود که از30 اردیبهشت ماه به میزبانی کشور چین به مدت 9 روز برگزار شد. تیم ملی والیبال زنان ایران با تیم ...
صندلی داغ طرفداری: حامد چشم براه؛ هوادار اولترای منچستر یونایتد، این روزها از همیشه کمتر!
داره ولی انشالله با کمک هم و البته با حمایت شما کاربران عزیز روز به روز بهتر میشیم تا این محیط خوب و شبکه اجتماعی حفظ کنیم و گسترش بدیم. در آخر هم عید نوروز و شروع سال 1395 رو به همه کاربرهای عزیز تبریک می گم و امیدوارم سال خوبی رو داشته باشند...
سال پرواز باران کوثری
تجربه ثابت شده که سینما عرصه سختگیری و پیاده کردن تزهای سیاسی نیست و باید به اهالی سینما اجازه داد که مطابق تشخیص شان پیش بروند. مطمئن باشید نتیجه اعتماد کردن به اهالی فرهنگ و هنر، مثبت خواهد بود و این اعتماد بی پاسخ نمی ماند. از لحاظ سینمایی نظرتان درباره سالی که گذشت، چیست؟ سال 94 را سال موفق و پرباری برای سینمای ایران می دانید؟ - امسال با تمام فراز و فرودهایش/، سال سینمایی ...
عصبانیت محمد خاتمی از یک اردوی مختلط
غلامرضا خواجه سروی گفت: وقتی سال 84 وزارت علوم را تحویل گرفتیم، چیزی غیر از یک فضای سیاسی شکست خورده در دانشگاهها به چشم نمی خورد که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود. به گزارش میدان72, تفاوت های سیاسی و فرهنگی دولت نهم و دهم با دولتهای پیش از خود، اتفاقا در زمینه دانشگاه نیز ظهور و بروزهای خاص خود را به همراه داشت؛ تفاوت هایی که به مرور و بعد از گذشت تنها چند ماه از آغاز به کار دولت نمایان شد. دگرگونی فضای دانشگاه، تغییر مسیر و سکوت جنجال های به پا شده، کارهای سیاسی صرف، تغییر آهنگین صدای نا متوازن فضای دانشجویی وقت و مواردی از این دست که در ادامه مطلب بدان اشاره خواهد شد، بنایی شد تا با غلامرضا خواجه سروی، معاون فرهنگی وزیر علوم تحقیقات و فناوری دولت دهم و از عناصر تاثیرگذار در همین معاونت در دولت نهم به گفتگو بنشینیم و دورنمای واضح تری از مسائل فوق را ترسیم کنیم. وی در این گفتگو از دوران حضور خود در معاونت فرهنگی وزارت علوم گفت و ارزیابی خود را وضعیت وزارت علوم فعلی می گوید. در ادامه مشروح گفتگوی خبرنامه دانشجویان ایران ؛ با وی را می خوانید: * زمانی که معاونت فرهنگی وزارت علوم را تحویل گرفتید، چه شرایطی داشت و تحلیل شما از شرایط آن روز چیست؟ خواجه سروی: از زمان ورودم به معاونت فرهنگی وزارت علوم؛ چون از سال 84 تا 88 قائم مقام معاونت فرهنگی بودم و از سال 88 تا 92 نیز معاونت فرهنگی بودم. به هر حال آن زمان آقای دکتر خرمشاد حدود دو ماه زودتر از بنده آمده بودند و من به وزارت علوم رفتم؛ اگر بخواهیم خیلی وارد فضای اداری و مالی و ... نشویم و فقط به فضای دانشگاهی بپردازیم، شرایطی که آن زمان حاکم بود، از سال 84 و بعد از روی کار آمدن دولت نهم، کلا یک جو بسیار سیاست زده ای در دانشگاهها حاکم بود و تا جایی که اغلب نیروهای سیاسی حاضر در دانشگاهها از بس که فضا از سیاست و کار سیاسی اشباع شده بود، یک حالت دلزدگی و پس زدگی در فضای سیاسی ایجاد شد و علاوه بر آن، هر چیزی رنگ بوی سیاسی به خودش گرفت. بهت دانشگاه از فضای سیاسی در بن بست فرهنگ آن زمان چیزی غیر از سیاست در دانشگاهها به چشم نمی خورد؛ آن هم یک فضای سیاسی شکست خورده که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود و جایگزینی هم نداشتند؛ به نظر می رسید که خیلی از تشکلها در حالت سردرگمی و بهت و حیرت در این فضا به سر می برند. من یادم هست که یکی از چیزهایی که به عنوان شاخصه این فضا آن زمان بحث می شد این بود که بالاخره باید دانشگاه سیاسی داشته باشیم، دانشجوی سیاسی کیست، و می گفتند که دانشجویان برای فعالیت های سیاسی نیاز به منشور دارند یا ندارند و حتی یادم بود که بحثی تحت عنوان اخلاق و منشور اخلاقی اساتید و دانشجویان و حتی منشور اخلاقی کارکنان در آن زمان حتی روی آن کار شد و به تمام دانشگاهها ابلاغ شد اما به نظرم در حوزه دانشجویان و اساتید دیگر شکل نگرفت. آن زمان چیزی غیر از سیاست در دانشگاهها به چشم نمی خورد؛ آن هم یک فضای سیاسی شکست خورده که خیلی از کسانی که در دانشگاهها در حال فعالیت بودند به خاطر افراط در عمل سیاسی و تندروی های بی مورد، جامعه دانشگاهی آنها را منزوی کرده بود و جایگزینی هم نداشتند؛ به نظر می رسید که خیلی از تشکلها در حالت سردرگمی و بهت و حیرت در این فضا به سر می برند. به دنبال این بهت و حیرت و سردرگمی که در فضای فرهنگی و اجتماعی دانشگاهها وجود داشت تقریبا همه فکر می کردند که فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دانشگاهها به بن بست رسیده است و مثل یک لشکر شکست خورده است و دیگر راهی جلوی پای آن نیست. جاهای اصلی نیز در دست کسانی افتاده بود که در واقع نقیض تاسیس تحکیم بودند؛ تحکیم شیراز هم که تشکیل شده بود، جمعیت کمی بودند که هنوز در موضع ضعف بودند. حتی کارکنان وزارت علوم که دلسوز بودند، آن زمان وقتی ما می رفتیم بازدید، می گفتند که آیا شما برنامه ای دارید؟ چه کار می خواهید بکنید؟ خلاصه اینکه فضای بسیار سخت و سنگینی آن زمان بود؛ بالاخره از زیر فشار هشت ساله یکسری سیاست های افراطی که به دانشگاهها وارد شده بود مثل کسی که یک پتک محکم توی سرش زده باشند و گیج باشد؛ این فضای دانشگاهی کشور بود. مصوبه ای که معاونت فرهنگی وزارت علوم را منحل کرده بود وجود چنین فضایی حتی به حدی بود که یادم است دو مصوبه در آن زمان از شورای عالی انقلاب فرهنگی دیدم که معاونت فرهنگی وزارت علوم را حذف کرده بود! اگر اشتباه نکنم، این مصوبه برای سال 78 بود، دقیقا بعد از حوادث کوی دانشگاه. در آن دوران دو حرکت خیلی چشمگیر بوده است؛ یکی اینکه آن زمان به شوخی می گفتیم به سمت تفریحات سالم می روند. خاطرم هست که یکی از اعضای معمم شورای عالی انقلاب فرهنگی برای من تعریف می کرد که بعضی از کارهایی که با حمایت معاونت فرهنگی وزارت علوم آن دوره می کردند، شورای انقلاب فرهنگی راسا دخالت می کرد و آنها را تعطیل می کرد. عصبانیت سیدمحمد خاتمی از یکی از اردوهای مختلط در کنار دریاچه ارومیه برای مثال، اینکه گفتم به سمت تفریحات سالم پیش می رفتند، یک اردوی فرهنگی در کنار دریاچه ارومیه برگزار کردند که ویژگی های خاصی داشت که که دیگر خون اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله رئیس جمهور وقت که آقای خاتمی بود را به جوش آورد، اختلاط و رقص و آواز بود؛ این یکی از شاخصه های فضای آن زمان بود. یک اردوی فرهنگی در کنار دریاچه ارومیه برگزار کردند که ویژگی های خاصی داشت که که دیگر خون اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی از جمله رئیس جمهور وقت که آقای خاتمی بود را به جوش آورد، اختلاط و رقص و آواز بود؛ این یکی از شاخصه های فضای آن زمان بود. شاخصه دیگر این بود که بحث های سیاسی در فضای دانشگاهی به سمت افراط و خروج از نظام رفتند که در پی اینها، شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده و بود طی دو مصوبه، معاونت فرهنگی وزارت علوم را منحل کرده بود و بخش های مختلف آن نیز پراکنده شده بود و افرادش جای دیگری بودند. بر همین اساس بود که معاونت فرهنگی وزارت علوم در دولت نهم، مجددا با مواقت و دستور رئیس جمهور احیا شد و بعدا آن مصوبات را خود به خود لغو کردند و کارهای مهمی انجام شد معاونت فرهنگی در ساختار بماند و الان تبدیل به قانون شده است و شرح وظایف و دستورالعمل دارد و باید ارزیابی شود؛ آن زمان قانون نبود. از زمانی که ما به وزارت علوم آمدیم، شعاری مطرح شد تحت عنوان “ما می خواهیم به سوی دانشگاه تمدن ساز اسلامی حرکت کنیم” و آن هم به هرحال مبتی بر مقدمات بود؛ مقدمات هم این بود که چالش های آموزش عالیآ زمان را از راه به کار بردن روش شناسایی تهدیدها و فرصت ها و نقاط قوت و ضعف، شناسایی شد و برای آن برنامه ای تنظیم و تدوین شد که برآیند و خروجی آن می شد تمدن سازی. از منابع آن هم می شود به کتاب “دانشگاه تمدن ساز اسلامی” اشاره کرد. این شروع تازه ای بود و باعث شد تا دانشگاه ها تا حد زیادی تکلیف خودشان را بدانند و چشم انداز تمدن سازی را قرار بدهند؛ آن هم تمدن سازی نوین ایرانی اسلامی که به این ترتیب در آن بن بست یک دریچه ای باز شد و افق نویی پیش روی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی قرار گرفت. به نظرم در آن زمان این شعار و برنامه خیلی خوبی بود که آن مشکلات را پشت سر گذاشت و یکی از ویژگی های این برنامه تقسیم کار بود. تمام تشکلهای دانشجویی، هیئت های، کانون ها و ... _ که در زبان خارجی NGO_ نامیده می شوند، کار سیاسی می کردند؛ حتی شوراهای صنفی دانشجویی، همه کار سیاسی می کردند؛ یا حتی مثلا این نشریات دانشجویی که تخصصی بودن خیلی هاشان کار سیاسی می کردند. تمام تشکلهای دانشجویی، هیئت های، کانون ها و ... _ که در زبان خارجی NGO_ نامیده می شوند، کار سیاسی می کردند؛ حتی شوراهای صنفی دانشجویی، همه کار سیاسی می کردند؛ یا حتی مثلا این نشریات دانشجویی که تخصصی بودن خیلی هاشان کار سیاسی می کردند. به اسم کار فرهنگی فقط کار سیاسی می کردند حتی نهادی درست کرده بودند تحت عنوان “مجامع کانونهای فرهنگی و هنری دانشگاهها” که جالب بود آن هم کار سیاسی می کرد. برای اینکه این فضا بشکند و این معضل حل شود، کاری که انجام شد و مدنظر قرار گرفت، اصل تقسیم کار بود. هر کسی مبتنی بر شرح وظایف خودش فعالیتش را در دانشگاه انجام دهد. من خاطرم هست که شوراهای صنفی یکی از کارهایی که آن زمان می کردند و خودشان را در انجام این کارها صاحب حق می دانستند، نامه می زدند به وزارت علوم که رئیس یک دانشگاهی را عوض کند و جالب این است خودشان هم یک رئیس پیشنهاد می دادند. یا مثلا بعضی از دانشجویان هویتی یا مذاهب اقلیتی خواسته هایی داشتند که بدون در نظر گرفتن خوب یا بدی آن، جایش در دانشگاه نبود؛ مثلا بعضی از دانشجویان کرد در یکی از دانشگاهها درخواست می کردند که می خواهیم در فلان دانشگاه، نماز جمعه اهل سنت برگزار کنیم؛ درست است که دانشگاه مسجد دارد و نماز جماعت هم دارد، اما نماز جمعه حساب و کتاب دارد. بعضی شهرها در کشور است که هم نماز جمعه اهل سنت دارد و هم نماز جمعه خودمان. اصلا بحث روی درست و غلطی آن نیست، حرف این است که اینها از جایگاه خودشان خارج شده بودند؛ شورای سیاست گذاری ائمه جمعه را اصلا برای همین گذاشته اند، این موضوع خیلی به دانشگاه ارتباط پیدا نمی کند. این در خواست ها تا حدی عجیب و غریب بود که من به اینها می گفتم آئین نامه ای که تحت آن فعالیت می کنید را بیاورید تا من ببینم که کجای آن نوشته است که شما می توانید رئیس دانشگاه را تعیین کنید! شما باید مسائل صنفی دانشجویان را حل کنید. البته دانشجویان در تعیین رئیس دانشگاه می توانند نظر بدهند اما نه اینکه برای وزیر تعین تکلیف کنند! البته در آن فضا اینطور صحبت کردن و شنیدن نظرات آنها خیلی جرات می خواست چون خیلی از آنها حکومتی برای خودشان در دانشگاه داشتند. البته به این مسائل به تشکل های همسو نیز برمی خورد؛ مثلا دوستان ما در جنبش عدالتخواه دانشجویی بعضا ما را متهم به محافظه کاری می کردند و ما چاره ای نداشتیم که این راه را ادامه دهیم. ویژگی دیگری که طرح “دانشگاه تمدن ساز ایرانی اسلامی” داشت، این بود که سطح دانشگاههای جمهوری اسلامی ایران را یک پله از اینکه بیاید و احتیاجات کشور را حل بکند،-باتوجه به اینکه دانشگاه مسئول تامین نیازهای جامعه است- سطحش را ارتقا می داد. نتیجه آن هم تبدیل دانشگاه به دانشگاهی در طراز انقلاب اسلامی بود. اگر به انقلاب اسلامی هم نگاه کنیم می بینید که آمده است هم انسان نویی بسازد و هم تمدن نوینی درست کند و بدون این دو هم نمی تواند زنده بماند. بعد از مدتی که این شعار در فضای دانشگاهی مطرح شد و افراد آن را دیدند و مطالعه کردند و به ابهامات آن پاسخ داده شد و به هرحال یک مقدار فضای آن در دانشگاهها دیده شد، دانشگاهها احساس بالندگی کردند و سرعتشان را بیشتر کردند. به همین خاطر هم یکی از مسائلی که خیلی مورد توجه قرار گرفت، توسعه انجمن های علمی دانشجویان بود وقتی که آمدم تعداد این تشکلها تقریبا 660 تا بود که در هنگام تحویل، نزدیک به 8 هزار دفتر بودند. در بخش های دیگری هم رشد داشتیم اما چون قرار شد بر محمل علم کارهایمان را جلو ببریم، این قسمت مورد توجه قرار گرفت، هم مخالفین و موافقین به ما ایراد می گرفتند که سابق معاونت فرهنگی وزارت علوم با کار سیاسی می کرده است و شما هم کار سیاسی کنید. و این مسئله همین آقایون تحکیمی قدیم از ما ایراد می گرفتند، و خیلی از این افراد عین رفاقت از ما فاصله گرفتند و در جلسات شرکت نکردند، تا الان هم ناراحت هستند. هم مخالفین و موافقین به ما ایراد می گرفتند که سابق معاونت فرهنگی وزارت علوم با کار سیاسی می کرده است و شما هم کار سیاسی کنید. و این مسئله همین آقایون تحکیمی قدیم از ما ایراد می گرفتند ولی آن برنامه برنامه موفقی بود بطوری که در برنامه “دانشگاه تمدن ساز”، دانشگاه در حوزه علمی شروع به فعالیت کردند و زمانی که ما وزارت خانه را تحویل گرفتیم عدد مقالات 3300 عدد بود، تحویل دادیم نزدیک به چهل هزار مقاله شد. می آیند و میگویند نفت انقدر بوده است و...، این در حالی است که همه می دانند که بودجه کشور یک چیز معینی است، اصلا شما بگو نفت بشکه ای 300دلار، بودجه که یک چیز معینی است، و در بودجه دانشگاه ها هم همین مسئله بود، که ما با همان بودجه توانستیم کار را جلو بردیم، جشنواره های فرهنگی برگزار کردیم، نشریات دانشجویی را سازماندهی کردیم. به نظرم میرسد یک آرامشی همراه با نشاط در دانشگاه بوجود آید و باید هم همین مدلی باشد، دانشگاه ما ناید مرده باشد و اتفاقات دوره آقای خاتمی نباید در آن اتفا بیافتد. در همان سال، هیات مذهبی، انجمن های صنفی و فرهنگی و سیاسی بوجود آمد، بطوری که انجمن های سیاسی از عدد 123 انجمن به 260 انجمن در آن 8 سال رسید. که به دلیل سرخوردگی که شده بود، تجدید حیات این تشکل ها، کار سختی بود. * یکی از ایرادات اصلی به دولت آقای احمدی نژاد همین مسئله بود که در آن زمان تعداد تشکل های اصلاح طلب در دانشگاه کم شد و همین مسئله باعث بی رمق شدن فضای سیاسی دانشگاه ها شد؟ این مسئله چطور با افزایش تشکل ها درست است؟ خواجه سروی: من این مسئله را بگویم، همین آقای دکتر پزشکیان وزیر بهداشت، آقای توفیقی وزیر علوم و آقای قمی نیز رئیس نهاد رهبری بودند، اینها معین هستند، اینا در سال 83 یک مصوبه گذراندن در هیات نظارت مشترک علوم و بهداشت، آنجا تحکیم علامه را غیر قانونی اعلام کردند؛ وقتی این طیف غیر قانونی اعلام شده، تمام دفاتر تحکیم مشخص می شود عدد آنها پایین می آید، دوره ما هم همان ها هم که از خط خارج شده بودند، اتفاقا ما نگهشان داشتیم، اما خودشان روی مواضع خود پافشای کردند، و این مسئله فقط فحش به نظام و جمهوری اسلامی نبود. مصوبه ای ما تصویب کردیم در سال 87 یا 88، که من معاون نبودم و به عنوان کارشناس بودم، که وزیر، نهاد و نماینده شورای عالی و یک استاد دانشگاه، حق رای داشتند، آنجا یک پرونده ای از همین بقایای تحکیم، که جالب بود پرونده بود که این افراد در حمایت از اسرائیل بیانیه داده بودند؛ این واقعا جالبه، اگر به جمهوری اسلامی فحش می دادی آدم دلش نمی سوخت، اما چرا از اسرائیل حمایت می کنید. این اتفاقات افتاد که میگن چرا تعداد تشکل ها کم شد! جالب بود پرونده بود که این افراد در حمایت از اسرائیل بیانیه داده بودند؛ این واقعا جالبه، اگر به جمهوری اسلامی فحش می دادی آدم دلش نمی سوخت، اما چرا از اسرائیل حمایت می کنید. این اتفاقات افتاد که میگن چرا تعداد تشکل ها کم شد! من شاهد بود که همین نهاد رهبری و وزیر از مدافعان این تشکل ها بودند، ولی ببینید چه اتفاقی افتاد که این تشکل ها غیرقابل تحمل شدند. این کاهش برای این مسائل است؛ همین انجمن فرهنگ و سیاست شیراز است که چندین شعبه دارد، در زمان ما هم بود که کسی کاری با آن نداشت؛ اتفاقا با آقا دکتر زاهدی در دانشگاه شیراز با همین افراد جلسات متعددی داشتیم. یا انجمن ترقی خواه که طرفداران آقای معین هستند کسی جلوی آنها را گرفت. انجمن تهران خیلی مشکلات داشت اما تحمل شد؛ به نظرم این چیزی که دوستان می گویند یک بهره برداری است. در صورتی که این یک مصوبه قانونی است. اما من اینجا بگویم انجمن های اسلامی که مواضع نزدیک به آنها داشتند اما از مواضع افراطی این تشکل ها، مثل حمایت از اسرائیل یا ضدیت با ولایت فقیه تبری جستند، حتی مورد حمایت نهاد رهبری و ما نیز بودند. اما عدد آنها به 20 تشکل نمیرسید و جالبتر اینجا بود که همین تعداد نیز در درون با هم مشکل داشتند. تقاضای مجوز نیز در همین اواخر که اصلا از این طیف نیز نبودند، تقاضا هم نداند. از خود آقای پزشکیان سوال کنید یا نهاد که مصوبه این جلسه است، که آقای توفیقی نیز امضا کرده، آنجا آمده است. دانشگاه ها یکم مخالفت می کردند اما سعید می کردند قانون را رعایت کنند. با این حال عددی که ما اعلام کردیم نشان میدهد ما رشد داشتیم، در زمان ما هم تشکل هایی که تقاضا اعلام موجودیت میکردند، دانشگاه ها نیز طبق قانون به آنها مجوز می دادند. * فضای فرهنگی در این دوره وزارت علوم چگونه بود؟ خواجه سروی: من هشت سال در وزارت علوم بودم و حداقل به اندازه یک کارشناس جز سر در میارم، و با وزارت بهداشت وبقیه جاها ارتباط داشتیم، و حتی رئیس جمهور سابق. یک اصل اساسی در دولت یازدهم است، و آن هم این مسئله است که آموزش عالی در اولویت نیست. اگر این فکر باشد، صحبت درباره مسائل جزئی آموزش عالی چه فایده ای دارد. بعضی از دانشگاه های ما در ایران روسای آنها بعد از دوسال و نیم، مشخص نیست، این بالاخره نباید به مسئول قوه مجریه که رئیس جمهور است بر بخورد؟ این نشان می دهد که دانشگاه در اولویت دولت نیست، دیگه حرف زدن از معاونت فرهنگی و... فایده ندارد. وزارتی که نزدیک به پنج میلیون نفر دانشجو و استاد دارد، بعد می روند از وزارت بهداشت برایش وزیر می آورند، این یعنی چه؟ وزارتی که نزدیک به پنج میلیون نفر دانشجو و استاد دارد، بعد می روند از وزارت بهداشت برایش وزیر می آورند، این یعنی چه؟ آموزش عالی از اولویت های حاکمیت است اما در دولت فعلی اولویت نیست امروز دانشگاهیان ما خیلی مورد توجه نیستند و توجه کردن به معنای سخنرانی و تعریف و تمجید نیست، بلکه باید عملا اتفاق بیافتد. مثلا بودجه بدهند و کار راه بیاندازند. و این را تمام وزرای علوم انجام داده اند و مقام معظم رهبری از آن خوشحال بودند و فرمودند که شما کاری را که می گفتند نمی شود را انجام دادید و کشور به شما افتخار خواهد کرد. ما به شخص وزیر کار نداریم اما آموزش عالی خیلی در اولویت دولت نیست. دانشگاه در اولویت حاکمیت و نظام هست اما در اولویت دولت و قوه مجریه نیست. در اولویت بودن یعنی دانشگاه بر محور علم حرکت کند و خروجی داشته باشد. البته نکته ای در این دولت اتفاق افتاده و آن این است که وزارت علوم تشکل های منحله را احیا کرده است و با آن ژست می گیرد و برای رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده می کند و آنها را پیاده نظام خود قرار داده است. در کل دولت یازدهم دانشگاه را خیلی جدی نمی گیرد. بعضا افرادی که اتاق فکر دولت و وزارت علوم هستند این پیشرفت ها را پیشرفت نمی دانند. آقای معین قبل انتخابات در دانشگاه شیراز گفتند کی ما پیشرفت کرده ایم؟ . فرهادی وقت کافی برای اداره وزارتخانه را ندارد حالا وقتی دانشگاه در اولویت دولت باشد وزیری را می گمارند که او فارغ البال باشد. وزیر علوم باید در تمام جلسات هیات امنا شرکت کند و وقت کافی در اختیار ندارد. و آقای فرهادی علی رغم ویژگی های مثبت سابقا در وزارت بهداشت مجموعه گسترده ای را اداره نکرده است. وزارت علوم بسیار پیچیده تر از وزارت بهداشت است. بنابراین خمودگی در تمام بخش های وزارت علوم دیده می شود و گاها کارهایی هم انجام می شود. اتاق فکر وزارت علوم در دست فتنه گران است وزارت علوم را دو دسته اداره می کنند که یکی از آنها اتاق فکری است که افراد فتنه گر هم در آنها هستند و یک بخش آن هم دولتی ها هستند که از مجموعه نگهبانی می کنند. البته معاونت فرهنگی هم گاها راه را برای سوء استفاده های آن اتاق فکر باز کرده است. من چون معاونت فرهنگی را به خوبی می شناسم می دانم که این کارها و سواستفاده ها مربوط به آنها نیست. این کارها مربوط به دوره آقای ظرییفیان و همکارانش است. البته این سواستفاده ها با حمایت انجمن تهران که در وزارت علوم مستقر شده اند انجام می شود. در سال 84 که ما آمدیم یکی از اسناد فراموش شده سند دانشگاه اسلامی بود که احیا شد و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری نسخه های آن را در دانشگاه ها توزیع کرد. این سند در عمل معطل مانده و اجرا نمی شود و شیوه قوه مجریه ما هم همین است که در ظاهر به این اسناد پایبند هستند اما در عمل به آن را قبول ندارند. الان کسی کدهای اظهارات آقای رئیس جمهور دربیاورد متوجه می شود که نظر نظام چیز دیگری است. من برای اینکه سند دانشگاه اسلامی را پیاده کنم کمیته کارشناسی را تشکیل دادم و کلی جلسات تشکیل دادیم. حالا برجام یک و دو را مطرح کردند. خاتمی قانون حجاب و عفاف را ابلاغ کرده بود حجاب و عفاف قانون دارد و نظر شخصی نیست شواری عالی انقلاب فرهنگی آن را تصویب کرده است. یکی از آنها را در دهه 60 ویکی از آنها سال 77 و زمان آقای خاتمی تصویب شده است و سال 85 شورای انقلاب فرهنگی تغییراتی در آن انجام شد و هرگز مساله حجاب و عفاف سلیقه ای نیست. در دولت احمدی نژاد در اینکه چگونه انجام شود اختلاف سلیقه وجود داشت و برخی معتقد بودند که در دانشگاه ما باید کلاس های دختر و پسر را جدا کنیم که اجرایی هم شد. یک برداشت دیگر این است که دولت باید تلاش کند اقدامات لازم را برای اجرای این قانون فراهم کند یعنی باید برای آن روش پیدا می کردند. مثلا امکان اینکه یک دانشگاه دخترانه و یک دانشگاه امیرکبیر پسرانه را داشته باشیم را فراهم کند. قانون حجاب و عفاف باید تفهیم شود همیشه وقتی این دولت آمده از روش اعتدال استفاده کند دچار افراط وتفریط شده است. من معتقد بودم باید این قانون را ابتدا تفهیم کرد زیرا الان اکثر افراد نمی دانند چنین قانونی داریم. این را باید در مراسم جدید الورودها تفهیم کنند. مثلا اگر مامور حراست به پوشش یک دانشجو ایراد می گیرد، دانشجو ابتدا فکر می کند ایراد گرفتن حراست قانونی نیست ولی وقتی قانون را به او نشان می دهیم می گوید اگر من می دانستم چنین قانونی وجود دارد هرگز آن را انجام نمی دادم. بعضی از فعالین دانشجویی فعال خودشان به من گفتند: که ما قبل از دولت آقای خاتمی به دانشگاه رفته بودیم. مثلا سال 86 هم به همان دانشگاه رفته بودیم. اصلا باورمان نمیشد این همان دانشگاه باشد. البته این روشی که ما میگفتیم که حوصله نمی کشد و وقتمان تمام شده است. اگر خواستید یک مصاحبه دیگر را بگذارید این بحث حجاب و عفاف را حداقل کار هایی که ما کردیم حداقل گزارشش را برای ثبت در تاریخ بدم. که چه اتفاقاتی افتاد. ولی اون روشی که ما به جلو رفتیم اتفاقا باعث شد که عدد دانشجویان با حجاب بیشتر بشود. من نمیدانم این مسئله حل شد یا نه، ولی عدد بدحجاب های ما کاهش پیدا کرد طوری که تقریبا آدم های حساس جامعه منهای علی مطهری مثل همیشه که همه یک چیزی می گویند ایشان چیز دیگری می گوید، تقریبا آدم های حساس در جامعه ما روی این مسئله خیلی حساسند به این نتیجه رسیدند که وضع عفاف و حجاب در دانشگاه بهتر از وضع عفاف و حجاب در جامعه است. این کد از حاج آقای علم الهدی –امام جمعه مشهد- است که ایشان بالاخره در این زمیه ها سخت گیر و با کسی هم شوخی ندارند و خیلی آدم های دیگر. ما بدون اینکه در دانشگاه شناخت ایجاد کنیم و افراد را متقاعد یا توجیه کنیم به اجبار می توانیم کارهایی انجام دهیم ولی شکست میخوریم. آخر دانشگاه خواه ناخواه محیطی است که شما با افرادی طرف هستید که از شما استدلال می خواهند باید متقاعدشان کنید. باید در پرده قرار بگیرند باید بفهمند فوایدش در چیست مضراتش کجاست و اتفاقا قانون عفاف و حجاب هم همین را میگوید. تندروی هایی که در این زمینه شده است را واقعا هیچ وقت طرفدارش نبودم، بالاخره روش کاری من نشان داده است که طرفدار کندروی هم نبوده ام. اتفاقا سر همین مسائل بود که بحث ازدواج دانشجویی را خیلی جدی گرفتیم. یعنی اگر می خواهیم که مثلا مشکل عفاف و حجاب حل شود باید در مورد فضاهای ایجابی دوران جوانی و دانشجویی باید فکر کنیم باید برنامه بدهیم. از این طرف که دانشجو باید چکار کند، کمیتش لنگ است دیگر! بالاخره غریضه و شهوت و دوست داشتن زیبایی و ارتباط با جنس مخالف و این ها را که خدا در وجود آدم ها قرار داده است. اتفاقا آن زمان یک سنجشی شد از دانشگاه ها، 52 درصد از کسانی که بد حجاب بودند گفته بودند که یا ما در سن ازدواج قرار داریم یا از سن ازدواجمان گذشته است، درصد کمی گفته بودند که برای دهن کجی به مسئولین دانشگاه ما این کار را می کنیم. اتفاقا بعدا هم مقام معظم رهبری در بجنورد فرمودند که این ها نشانه عناد با نظام نیست بیخودی این چیز ها را نگویید. فرمایش ایشان هم مبتنی بر تحقیق و شناخت هست همینجوری نگفتند. حتی من بنظرم استنباط شخصی خودم کار تحقیقاتی درست است. آن روالی که ما داشتیم جلو می رفتیم افراط و تفریط در آن اتفاق نمی افتاد نتیجه اش بهتر بود. ولی ببینید عفاف و حجاب یک بحثش بالاخره باید این بحث ایجابی های زندگی جوانان و دانشجوها را باید راه برایش بگذاریم. نمی شود به افراد بگوییم که شهوت به تو فشار می آورد روزه بگیر. حالا بالاخره آدم های مومن و متدین مثل امثال جنابعالی یا بنده که در دانشگاه امام صادق(ع) درس میخواندیم. فکری به حال خودمان کردیم، بقیه که اینجوری نیستند این ها باید راهی برایشان پیدا کرد. اگر راهی برایشان پیدا نکنیم خودشان برای خودشان راه پیدا میکنند راهی که آن ها پیدا می کنند همین است. اتفاقا من یکی از ان چیز هایی که در ان دوران دنبال کردم این بود که باید بحث ازدواج دانشجویی که ایده اش برای نهاد است و فقیرانه و غریبانه برگزار می کند باید مورد حمایت قرار بگیرد. اتفاقا آن زمان حالا که وزارت ورزش و جوانان نبود، می گفتیم سازمان ملی جوانان باید از این حمایت، حتی رفتیم مجلس گفتیم که باید کمیسیون عمران مجلس برای ساخت. خوابگاه های متاهلی بودجه برای دانشگاه ها بگذارد. مکاتباتی که آن زمان با کمیسیون کردم و دعواهایی که کردم هست، حتی نهاد هم شریک بود در پیگیری این کار. نمی شود پدیده های اجتماعی را یک جانبه ببینیم و حکم صادر کنیم، این غلط است. افرادی که مثلا مثل کاندیدای ریاست جمهوری یا بعضی تشکل ها یا کسانی که می خواهند رای بیاورند یا مثلا الان در مسند قدرتند و نمی توانند عملکرد خود را گزارش خوب از آن بدهند چون می خواهند خود را توجیه کنند یا فضاسازی کنند، مثلا حمله می کنند این ها کارهای مختلفی انجام شده و هم در حوزه سیاسی و هم در این حوزه ها که بالاخره ما کارهای خیلی مختلفی انجام دادیم. عفاف و حجاب قانون دارد که قانون خوبی هست و در مبنای مسلک اعتدال هم اتفاقا نوشته شده است و همین دولت هم اگر بخواهد می تواند اجرا کند. نه کند هست نه تند! باید مسولین فرهنگی کشور خیلی حوصله شان زیاد باشد که نتیجه بدهد. به کارهای فرهنگی حداقل ده سال باید زمان بدهیم تا جواب بدهد. ما مثلا یک درخت پسته می کاریم می گوییم که 12 سال بعد بار می دهد، طوری نیست. بعد یک آدم بی حجاب را می خواهیم با حجاب کنیم، امروز میگوییم پس چه شد این پولی که به تو دادم خرج شد چرا نشد؟ چرانشد؟ بالاخره باید دوازده سال پایش بایستیم. کار مهمی است این مسائل. * یک کاری در این مدت که شما مسئولیت داشتید پیگیری شد، بحث تدفین شهدای گمنام در دانشگاهها بود که مخالفین و موافقینی داشت. در این باره مختصری توضیح بدهید. خواجه سروی: ببینید ما که آمدیم وزارت علوم اوایل مثلا در حدود یک سال، بعضا گروه های سیاسی که مشخصا همه انجمن های اسلامی تحکیم، شاخه علامه و بقای آنها با تدفین شهدای در دانشگاه ها مخالفت می کردند. در دانشگاه شریف حتی کتک کاری شد و شیشه ماشین رئیس دانشگاه را شکستند. سرش زخمی شد. دانشگاه لرستان مثلا چنین دعوایی شد در دانشگاه های مختلفی این دعواها شد. دوره ما حدودا یکسالی این دعواها بود بعد تمام شد. تمام هم که شد به لحاظ این بود که خود دانشگاه سوابقشان در وزارت علوم هست در بایگانی ها هست که نامه های متعددی از دانشجوها و اساتید و حتی هیئت رئیسه دانشگاه و شورای دانشگاه های مختلف وزارت علوم می نوشتند که این نشان دهنده این بود که تمایلی وجود دارد برای این کار که شدای گمنام در دانشگاه ها دفن شوند و میتوانم بگویم که این یک عشق به شهدا و عشق است. این پدیده شهید و شهادت و فرهنگ ایثار و یک قدردانی ناچیز از به کسانی است که بهترین سرمایه شان را در راه خدا و پیشرفت این کشور به هرحال هدیه کردند و ارزانی داشتند. به هرحال این دیگر تمایل دانشگاهیان را نشان می داد. جوابی هم که آن زمان به دانشگاه ها میدادیم دستوری از بالا نیست در اختیار خودتان است البته من صراحتا می گفتم من طرفدار این حرف هستم و ما هم تمایل داریم این اتفاق بیفتد غیر از بحث قدردانی از شهدا و دینی که ما به همه شهدا داریم که باید به آنها احترام بگذاریم و به هرحال در بهترین مکان هایی که می توانیم که آنها را ارج بنهیم و دفن کنیم. بارگاه و مزار شهدا را یک منبع الهام منبع تربیت و منبع معنوی برای کار فرهنگی می دانیم. غیر از این مسائل که جزء اعتقادات هست و بخشی هم تعلیم و تربیت هست، این الهام دهنده هست. به هرحال یک پدیده جهانی هست یعنی در تمام کشور ها سربازان گمنامشان را در بهترین مکان ها دفن می کنند و جالب است برخلاف ما که خیلی هم به آن نمی رسیم، آنجا را آب و جارو می کنند، دسته گل می گذارند، عزیز ترین مهمان ها و هیئت ها بلند پایه شان را به آنجا می برند و ادای احترام می کنند. هرکسی پیرو فرهنگ غرب باشد این در فرهنگ غرب هست، اگر پیرو فرهنگ شرق باشد آنجا نیز هست اگر پیرو فرهنگ ژاپن باشد، هست، هند باشد، هست. یعنی هیچ کجای دنیا را پیدا می کنید که این نباشد. بنابراین در کشور ما معنی ندارد که مخالفت کنیم، حالا چه در دانشگاه و منتقدین که مکان بسیار مقدسی است، جایگاهش اتفاقا والاست و یک مکان های تربیتی است نکته اش دراین است بالاخره همه ما در مرقد ائمه اطهار می رویم. یا امامزاده ها، یا مسجد و حسینیه می رویم. حالا غیر از بحث های نماز و ... یک منبع تربیتی برای خودمان می دانیم که اتفاقا بهترین تناسب را با دانشگاه ها دارد و اتفاقا در دوره ما. به ما می گفتند بسیج نیروی نظامی است، چرا در دانشگاه ها هستند درحالی که چه کسی گفته بسیج نیروی نظامی هست؟ بسیج همه جا حضر دارد، در دانشگاه هم همچنین. این ها را من قبلا هم گفتم بعد گفتند که این بسیجی ها که جایشان در پادگان است. این ها حالا میخواهند شهدا را هم بیاورند؛ چه ربطی شهدا به ما و دانشگاه دارند؟! اتفاقا ربط دارد، آن وقت به دانشگاه ها گفتیم که دانشجویان را ببرید توجیه کنید؛ بنا شد که برای اینکه کامل بشود در تمام دانشگاه ها، برای شهدا بنایی را درست کنند که حالا دیگر اسامی را خود دانشگاه ها متفاوت گذاشتند. می گفتند این ها ادامه کار نیروی های نظامی خودشان را می خواهند ماندگار کنند. می خواهند خودشان را بچسبانند به اجساد شهدا در این محیط یک بهانه ای برای ماندن داشته باشند. این استدلال باطل است اصلا سیاسی می دیدند و می خواستند حوزه نفوذ رقیب را کم کنند. * در سال 95 توصیه شما به بخش فرهنگی وزارت علوم چیست؟ خواجه سروی: اگر کسی خواسته باشد یک سند افتخار به جا بگذارد ما یک کاری شروع کردیم که ناتمام ماند، آن هم تاسیس دفاتر دانشجویی در دانشگاه ها بود که بعدا متوقف ماند که نهاد نمایندگی هم درجریان کار بودند؛ اگر این کار را جدی بگیرند خیلی خدمت بزرگی کردند به نسل کنونی که متاسفانه خیلی گرفتاریش زیاد هست. کد مطلب : سایر اخبار ...
گفت و گو با رشیدپور درباره تمام جنجالهایش
نگفتند که سانسور کنید، همان را پخش کردیم. در مورد سه، چهار نفر نخست باید هی توضیح می دادم که چه خبر است ولی از اکبر عبدی به این سمت، دیگر مخطاب فهمید که ماجرا چیست. جالب است الان جریان معکوس شده. شاید هفته ای چهار، پنج تا تماس دارم از آدم های خیلی معتبر که آنها دوست دارند در برنامه بیایند. حالا اسم یکی، دوتای شان را به مخاطبان ما بگویید. نه، خوب نیست. به خودتان Off the ...
زائری: مبنای وحدت، اصول اعتقادی ودشمن مشترک است
عاطفی و احساسی و روحی و معنوی برای آن بنیان معرفتی ایجاد کند. اما اگر قرار شود بچه های هیات همه موقع سخنرانی دم در هیات بایستند و بعد از سخنرانی داخل بروند، در پرانتز بگویم به دلایلش کاری ندارم، ممکن است شما بگویید دلایلش ضعف روحانیت است، دلایلش تحولات و تغییر سبک زندگی اجتماعی است. به هر دلیلی اگر ما مبانی اصلی معرفتی را نتوانستیم منتقل کنیم این مشکلات به وجود می آید. کما اینکه آن ...
راه نجات اقتصاد ایران در تاسیس نهادهای توسعه است
300 سال پیش نقل شده، اینها نمی خواهند به دنبال فناوری بروند. ما عموما به فضای تقدیر و کسب وکار، بازرگانی و تجارت علاقه مند هستیم تا تولید. با توجه به اکتشاف نفت وضعیت ما بدتر از قبل شد. این به معنای به قهقرا رفتن نیست اما واژه هایی که بدون محتوا تکرار می کنیم هم در همه ابعاد اقتصادی دیده می شود. تجارت ما قابل انکار نیست اما این تجارت به همان مفهومی نیست که در کشورهای توسعه یافته محسوب می شود. اینجا ...
انواع تزیین با شکلات
داخل یخچال یا فریزر نگهداری کنید. رطوبت داخلی آن ها موجب تشکیل بلورهایی روی سطح شکلات می شود. همه شکلات ها را در داخل قفسه ای بیرون از یخچال نگهداری کنید بهترین دما برای نگهداری شکلات 13 درجه سانتیگراد است. شکلات تیره ساده حاوی آنتی اکسیدان های طبیعی است که می توانند تا ده سال در آن باقی بمانند. شکلات های شیری و شکلات سفید حاوی شیر جامد است و بعد از گذشت 8 ماه فاسد می شود. پیچ های شکلات ...
چگونه عید کودکان را شیرین تر کنیم؟
اختلال را دارد بهتر است از سفر رفتن پرهیز کنند چون هم خودشان بسیار شرایط سختی را متحمل خواهند شد و هم کودکشان آزار می بیند. معمولا بچه هایی که اوتیسم هستند خیلی سخت می توانند با شرایط جدید انطباق پیدا کنند و به این دلیل دچار مشکل خواهندشد. اما ممکن است والدین کودک مبتلا به اوتیسم بخواهند به سفر بروند و خستگی شان را دربیاورند. در این شرایط توصیه می کنم حتما از فرد قابل اعتمادی که کودکشان هم او را ...
شیعه نیازی به دلار نفتی ندارد
. البته ایشان تنها نبود و مثل ایشان نمونه های دیگری هم داشتیم. ایشان کسی بود که در آن زمان در دانشگاه جلوه کرد. چون اهل مطالعه و تفکر بود و به همه مکتب ها وقوف داشت. وقتی دانشجو از او چیزی می پرسید از آن ریشه شروع می کرد و پیش می رفت تا به آن مقصود می رسید. هیچ حرفی برای گفتن و اعتراض باقی نمی گذاشت. ما چنین کسانی را دیده ایم و امروز نیز باید با تفاوت چهل-پنجاه سال و با زبان روز چنین سلطه ای داشته ...
حاشیه هایی ویژه و خواندنی از کاروان سرزمین برادری: شیعه پاس داد؛ سنی گل زد
به گزارش گروه سایر رسانه های دفاع پرس ، سال گذشته کاروان سرزمین برادری به سه نقطه کشور سفر کرد. در ادامه برای یادآوری اتفاقات مثبت این کاروان حاشیه هایی از این سفر منتشر می شود. اولِ بسم الله آتش بدون دود نمی شود، جوانْ بدون گناه یک مثل قدیمی ترکمنی نادر ابراهیمی در سرلوحۀ کتاب آتش بدون دود * سفری به ترکمن صحرای ایران بیگانگی نگر که من و یار چون دو چشم ...
ماهی نیست ،ماهیگیر هست
گذشته ها – منظورم سال های 86 تا 88 می باشد - د ر یک روز 60 نیسان صید د اشتیم، ولی حالا د ر هر پره کشی تنها د و جعبه بیشتر صید ند اریم! د ر سال های گذشته شیلات برای حفظ ذخایر د ریای خزر به تکثیر مصنوعی بچه ماهی و رهاسازی د ر رود خانه ها اقد ام می کرد که نتیجه اش صید خوب د ر سال های گذشته بود ه، اما حالا تکثیر به فراموشی سپرد ه شد ه و نتیجه اش د امان ما صیاد ان را گرفته است. د ر این لحظه ...
ابوعزراییل عاشقتان می کند !
معلوم نیست این ها چه جور موجود اتی هستند . سلام ما را به آقا برسان! از حسین، جوان خوش قد وبالا و رعنای مشهد ی که حالا د ر بین مجاهد ان، ابوحر نامید ه می شود ، د رباره نگاه مجاهد ان عراقی به امام خامنه ای می پرسم. با افتخار می گوید : آن ها می گویند : القائد سید علی خامنه ای فخر الاسلام . آن ها قد ر مرجعیت را خیلی بهتر از ما می د انند چون مرجعیت، کشور فرقه ای آن ها را زیر یک پرچم ...
روایت شیرین خاد می حضرت رضا(علیه السلام)
. سرانجام امام طلبید ند و با تقاضای نیرو توسط آستان قد س رضوی د ر بخش انتظامات از طریق بسیج جامعه پزشکی د ر سال 78 د رخواست د اد م و پس از د وماه انتظار سخت، نوبت به خد متگزاری من هم رسید ؛ فرم مربوطه را پر کرد م و پس از مصاحبه همه چیز شروع شد . شروع شید ایی و اشتیاق خد مت که مصاد ف با عید ولاد ت، روز میلاد حضرت علی (علیه السلام) بود و چه سعاد تی از این بالاتر... اولین روز خد مت، پس از مد ت ...
خیزش حزبی جدید برای رویارویی با نخست وزیر ژاپن
فروش و ارزش افزوده را از هشت درصد به 10 درصد افزایش دهد. در سال 2014 آبه با توجه به اوضاع اقتصادی موجود این طرح افزایش مالیاتی را به تعویق انداخت اما حالا با تثبیت اوضاع اقتصادی این کار صورت می گیرد. آبه حتی در آن زمان مساله انحلال پارلمان را مطرح و درخواست انتخابات زود هنگام کرد. همین باعث شد تا رای دهندگان ژاپنی در دسامبر سال 2014 دو سال زودتر از موعد مقرر برای انتخابات پارلمان پای ...
پنج اصل مجاب سازی
شده را دوباره مطرح کنی، به شرط این که شواهد و مدارکی تازه ارایه بدهی. آنان را متوجه نکاتی جدید کن; چیزی که در مذاکره اولی درباره اش صحبت نشده. حالا آنان توجیهی برای تغییر عقیده و رسیدن به نتیجه ای متفاوت دارند. آنان می توانند موضوع خود را تغییر دهند بی آن که احساس شرمندگی کنند، چون تو ضوابطی جدید به آنان ارایه داده ای که شالوده تصمیم گیری است. همان طور که وینس لومبارد، فوتبالیست معروف گفته است، اگر ...
بازی بهم زن اصلاح طلبان نشدیم / از مسئولیت حزب ندا استعفاء داده ام
. قطعا ندا یک حزب اصلاح طلب هست و عمیق ترین بدنه اجتماعی جریان اصلاح طلبی در حزب ندای ایرانیان است ، چرا که جوان ترین حیطه اصلاح طلبی در آن قرار گرفته است ،جوانان هایی تحصیلکرده و به مفهوم واقعی اصلاح طلب در سراسر کشور که از همه اقشار مختلف در حال فعالیت در حزب ندا هستند و در این مسیر برای موج سواری و منفعت طلبی وارد نشده اند. درکنار تحلیل بالا یک نظر دیگری هم درباره ندا وجود ...
جوایز خواب تلخ در خانه خاک می خوردند/ معترض سیاسی نیستم
تلخ داستان مرده شوری است که با مساله نزدیک شدن خودش به مرگ روبرو می شود. این فیلم در جشنواره فجر سال 1382 پذیرفته نشد و اولین حضور بین المللی آن در بخش دو هفته با کارگردانان جشنواره کن 2004 بود و پس از نمایش در این بخش مجلاتی چون اسکرین، پوزیتیو، کایه دو سینما، لوموند و فیگارو بدان پرداختند. همین حضور در جشنواره کن و به نمایش درنیامدن فیلم در ایران باعث شد که باز هم امیریوسفی مورد نقد قرار گیرد که ...
روایت زندانیان سیاسی دوره شاه از جشن تحویل سال
آبادی می شناختم. درباره نواب باید بگویم که او موقع نماز چنان حضور قلبی داشت که آدم تحت تأثیر قرار می گرفت. گاهی در قنوت نمازش یک سوره کامل می خواند. گاهی الرحمن، گاهی یاسین و اشکی می ریخت که حد نداشت. از رفقای بسیار خوب فاطمی و مکی، فردی بود به نام احمد توانگر بختیاری. آن موقع که آقای فاطمی مخفی بود به واسطه همین آقای توانگر از او خبر داشتیم. محمد بسته نگار در بستر بیماری، خاطره اش را از ...
مرا در صندلی خودم بگذارید لطفا!
9611کودک چهار ساله و کمتر را بین سال های 1975 تا 2010 حفظ کرده است. واقعیت این است که در یک تصادف احتمال پرت شدن کودکان از صندلی عقب به سمت شیشه در مقایسه با افراد بزرگسال 6 تا 7برابر است و حتی اگر پرت نشوند احتمال گیر کردن شان بین دو صندلی زیاد است. در این میان صندلی ماشین مخصوص کودک این امکان را فراهم می کند که هنگام ترمز شدید احتمال صدمه به کودک به حداقل برسد. اما در استفاده از صندلی ماشین باید به ...
همسرم را در قمار شوم باختم!
پایگاه خبری پلیس خراسان رضوی نوشت: مرحوم دکتر پرویزناتل خانلری قطعه شعر زیبایی دارد که گفتگوی میان عقاب و کلاغ است. در این شعر حکایت گونه ،عقابی از کلاغی می پرسد راز عمر طولانی کلاغ ها چیست؟ کلاغ پاسخ می دهد: دلیل این که شما عقاب ها عمر کوتاهی دارید این است که بسیار بلند [...] پایگاه خبری پلیس خراسان رضوی نوشت: مرحوم دکتر پرویزناتل خانلری قطعه شعر زیبایی دارد که گفتگوی میان عقاب و کلاغ است. در این شعر حکایت گونه ،عقابی از کلاغی می پرسد راز عمر طولانی کلاغ ها چیست؟ کلاغ پاسخ می دهد: دلیل این که شما عقاب ها عمر کوتاهی دارید این است که بسیار بلند پرواز هستید و به طبقات بالای جو می روید. آنجا هوا سرد است واین شدت سرما عمر شما را کم می کند، اما ما کلاغ ها همین پائین ها پرواز می کنیم که هوا گرم است و عمر مان طولانی می شود. عقاب که به عمر طولانی علاقمند است تصمیم می گیردهمچون کلاغ زندگی کند . بنا براین مدتی با کلاغ می پرد. اما در می یابد برای کسی که پائین می پرد شکار کردن دشوار است چرا که سطح کمتری از زمین را زیر نظر دارد . عقاب از کلاغ می پرسد : حالا چه باید بخورم؟. کلاغ او را به دنبال خود می کشاند . عقاب می بیند کلاغ در زباله ها دنبال غذا می گردد. عقاب که از خوردن پس مانده غذای دیگران و جست و جو در آشغال دانی ها نفرت دارد در می یابد نمی تواند برای به دست آوردن عمر طولانی تن به چنین خفتی بدهد. او عطای عمر طولانی را به لقای آن می بخشد . عقاب دوباره به اوج آسمان ها پرواز می کند و بالا و بالاتر می رود. دکتر خانلری شعر زیبایش را با این بیت تمام می کند: لحظه ای بر اوج آن بام کبود نقطه ای بود و سپس هیچ نبود در واقع می توانیم بگوئیم عقاب انتخاب می کند لحظه ای زندگی کند ولی همان یک لحظه را در اوج بام بلند آسمان بگذراند به جای این که عمری طولانی در میان زباله ها داشته باشد. در این حکایت زیبا دکتر خانلری به ماهیت دشوار انتخاب اشاره می کند که این موضوع از سوی دکتر محمد رضا سرگلزایی نیز به تفسیر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در هر انتخابی ما چیزهایی را به دست می آوریم ولی چیزهایی را هم از دست می دهیم. دشواری انتخاب در همین بخش از دست دادن است. متاسفانه که اغلب ما در هنگام انتخاب به بخش به دست آوردن و منفعت های خود توجه می کنیم. شاید زندگی ماشینی و پر رنگ و لعاب امروزی وسوسه مان می کند به آنچه به دست می آوریم نظر داشته باشیم نه به آنچه از دست می دهیم. گاهی در رقابت با دیگران و مقایسه های بی جا زندگی مان با زندگی پر زرق و برق اطرافیان بلایی سرمان می آید که سر آقای همسایه آمد. متاسفانه آقای همسایه فریفته بوق و شیپور منفعت طلبی بیشتر و بلند پروازی ناشیانه شد. داستان او و پسر خاله همسرش مثل حکایت کلاغ و عقاب است. در حکایت دکتر خانلری ، عقاب قصه ، عزت نفس داشت و از میانه راه سقوط به اوج پرواز بازگشت. اما در حکایت آقای همسایه، او تا قعر بدبختی پیش رفت و زن و زندگی و کار و حیثیتش را باخت و بازنده قماری شوم شد. به نظر می رسد کاش دکتر خانلری در حکایت زیبای خود به این موضوع هم اشاره می کرد که کلاغ هیچ وقت نمی تواند و نخواهد توانست در ارتفاع عقاب پرواز کند و لذت این اوج گیری را بچشد. او همیشه کلاغ می ماند و هیچ وقت سلطان آسمان نخواهد شد. می توانیم بگوئیم گاهی ما به باوری غلط برای این که رسوا نشویم خود را همرنگ جماعت می کنیم. آقای همسایه که پشت میله های زندان روزهای سرد و تاریکی را سپری می کند قصه پر غصه ای دارد. می گوید : پسر خاله همسرم هر موقع مرا می دید پوزخند می زد و می گفت: یک عمر جان بده و آخرش هم بمیر، تو چه از زندگی خودت فهمیده ای بدبخت؟ با این حرف ها زندگی ام را به باد تمسخر گرفته بود. همسرم نیز راه می رفت و او را به سرم می زد. تحت تاثیر حرف های احمقانه مریم و پسر خاله اش دلم را به دریا زدم و تصمیم گرفتم به هر قیمتی شده پولدار شوم. محمود می گفت : خودش برایم کار درست و حسابی پید ا می کند. از محل کارم استعفا دادم. خیالم راحت بود که مدتی از حقوق بیکاری ام استفاده می کنم. چند هفته بعد پولی جفت و جور کردم و با محمود به یکی از کشورهای همسایه رفتم. بعد از این سفر پدر همسرم فوت کرد و سهم ارثیه ای نیز دستمان را گرفت. در آمد مفت و مجانی واز طرفی پول همسرم ما را فریفته کرده بود. هر روز فکری به سرم می زد. محمود می گفت: می رویم و از چین جنس می آوریم و تجارت می کنیم. یکی دوبار هم رفتیم. چون فوت و فن این کار را بلد نبودیم حسابی ضررکردیم. یک ماشین خریدم تا زمانی که کار مناسبی جور شود با آن مسافرکشی کنم. یکی دوساعت می رفتم و خسته و کوفته به خانه بر می گشتم. بقیه وقتم را هم با محمود می گذراندم. به در بی خیالی زده بودم ، با این که می دانستم اشتباه کرده ام اما نمی خواستم جلوی دیگران کم بیاورم. نفهمیدم محمود چه طوری معتادم کرد. خیلی زودتر از چیزی که فکرش را می کردم وابسته این مواد لعنتی شدم. خرج مواد بالا بود و از طرفی برای هزینه های زندگی نیز به مشکل برخورده بودم. تا به خودم آمدم دیدم خرده فروش مواد مخدر شده ام. ولی راست می گویند بار کج به منزل نمی رسد. بالاخره چوب اشتباهاتم را خوردم و در حال توزیع شیشه دستگیر شدم. به زندان افتادم. همسرم گاهی به ملاقاتم می آمد. می گفت خیالم راحت باشد چرا که پسر خاله اش هوای زندگی مان را دارد. اما آخرین بارکه به دیدنم آمده بود حرف از طلاق می زد. باورم نمی شد چه می شنوم.با برادرم تماس گرفتم. فهمیدم مریم و پسر خاله اش با هم سرو سری دارندو پای خیانت هم به زندگی ام باز شده است. آقای همسایه با چشم هایی گریان گفت: دارم دیوانه می شوم. من همه چیزم را باختم. کارم ، دارو ندارم و همسر و بچه ام را. البته همسرم نیز یک روز چوب اشتباهش را می خورد، محمود مردی نیست که بتواند خوشبختش کند. Let’s block ads! (Why?) منبع: 598 کد مطلب : سایر اخبار ...