سایر منابع:
سایر خبرها
برانکو: اینجا هستم که به کی روش کمک کنم
... * پرسپولیس در آغاز لیگ روزهای خوبی را پشت سر نگذاشت اما الان شرایط برای این تیم تغییر کرده و شاید بتوان گفت روزهای آفتابی پرسپولیس از راه رسیده است و این تیم تنها 2 امتیاز با صدر جدول فاصله دارد. وضعیت تیم تان را چطور ارزیابی می کنید. قبل از هر چیز باید بگویم پرسپولیس یک باشگاه بزرگ است و در واقع همیشه باید به فکر قهرمانی باشد. بعد از رتبه ای که سال گذشته پرسپولیس کسب کرد و در ...
اعتراض عده ای از مردم آمل به سفر احمدی نژاد/ انتقاد فرمانده سپاه از روحانی/ رمزگشایی یک روزنامه درباره ...
28 یعنی عدم التزام به اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی رد صلاحیت شدم، حال این که در سن ده سالگی در سال 63 پدرم شهید شد و عمو و دایی و برخی دیگر از بستگانم نیز شهید شده اند. از زمانی که وارد فعالیت های اجتماعی و سیاسی شدم همواره در هر تریبون و جایگاهی از نظام و رهبری دفاع کردم و از تریبون نمایندگی نیز همواره مدافع نظام و ولایت بودم. با این وجود همه شما می دانید که رد صلاحیت شدم که این حکم سنگینی بود ...
بخاطر بازی در استقلال دیگر مرا پرسپولیسی نمی دانند
استقلال خوزستان و پرسپولیس مقابل سیاه جامگان. پس حسابی به روز هستید. بله، بالاخره عشق ما همین فوتبال است. علی پروین هم روز گذشته به عنوان برترین مربی بعد از انقلاب انتخاب شد. صد در صد حقش بود. اینکه می گویند اسطوره یعنی همین، او هم در دوران بازیکنی و هم در دوران مربی گری اش بی نظیر بوده، بعد از انقلاب پرسپولیس را با چنگ و دندان حفظ کرد، تیم ملی را همراه ...
حرف هایم درباره موشک برای خودم هم تازگی داشت
شعار سال: در ادامه دیدارهای نوروزی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، روز گذشته گروه های متعددی از باشگاه پژوهشگران جوان، تربت جامی های مقیم تهران، اعضای جبهه تدبیر و امید ایران اسلامی، جمعی از هنرمندان عرصه تئاتر، سینما و تلویزیون، گروهی از مردم اهل سنت ترکمن صحرا و نیروهای پشتیبانی جنگ جهاد در دوران دفاع مقدس و جهاد نصر و جمعی از مسؤولان دیروز و امروز انقلاب اسلامی در سه قوه مجربه، مقننه و قضائیه با ...
جزئیات تکمیلی از همکاری پژو و ایران خودرو
ایران معرفی می کنند خودشان خودروهای قدیمی را می خواهند عرضه کنند. خودروهای آنها مربوط به 7 سال پیش است. نمی خواهم رقبای خود را مورد نقد قرار دهم اما افرادی که می گویند خودروهای پژو در قرارداد قدیمی است باید بدانند که خودروهای خودشان بسیار قدیمی و از رده خارج است. شما نسبت به بازار ایران بسیار خوش بین هستید و معتقدید که وارد بازار خوبی شده اید. حال اگر این معادلات بهم بریزد و خودروهای ...
رونمایی از سه نوع سانتریفیوژ تیوبولار/ اشتباه ما گریبان یک ملت را خواهد گرفت/ سه شرط برای حضور در ...
ملی می بینم، اگرچه سیاسی هستم اما سیاسی کاری نمی کنم. همه ما مسئول برجام هستیم، اما در بعد فنی برجام تیم سازمان و مشاوران اینجانب پاسخگوی ملت ایران خواهیم بود، ما خیرخواهانه شروع کردیم و به پیش رفتیم. تا به امروز من نسبت به مسائل فنی بسیار اطمینان دارم و هیچ مشکلی نمی بینم. ما جای پای خود را محکم کرده ایم. مذاکره کنندگان از دلواپسان اصلی موضوع بودند تعریف شما از دلواپس چیست ...
25 سال نماز شبش ترک نشد/ معتقد بود فیلم نامه ای که سحر نوشته شود اثرگذار است/ ماجرای خواب یک مادر شهید ...
کرده بودند. به خاطر دارم: فردی بحرینی از سادات می شناختم که وضعیت اقتصادی مناسبی نداشت و در یکی از شهرستان ها مستأجر بود؛ وقتی وضعیت وی را با مرحوم برادرم در میان گذاشتم 16 میلیون چک کشیدند و گفتند که بروید و برایش خانه مناسب اجاره کنید و این پول را به عنوان پول پیش صرف کنید. این پول با توجه به شرایط آن شهرستان کلی از کارها را راه انداخت و همچنین مبلغی هم داد تا بتوانیم برایشان وسیله زندگی تهیه کنیم ...
گوشه هایی از زندگی نامه پاسدار شهید مجید افیونی زاده
و در یکی از پادگان ها دوره های آموزشی نظامی، سیاسی و عقیدتی را طی نمود و پس از پشت سر گذاشتن این دوران به اتفاق چند تن از برادران سپاهی مفتخر به حفاظت از بیت امام شد و در تهران مسئولیت خطیر حفاظت از اقامتگاه امید مستضعفان جهان و قلب پر خروش امت اسلام را به مدت یک سال به عهده داشت. شهید پرافتخار در طول یک هفته چندین بار امام را می دید و دست ایشان را می بوسید و پیام های روحانیون سرشناس و ...
پدیده سرخ ها: در استقلال مرا آزار دادن
در امیدهای استقلال بودم پرویز مظلومی بازی های من را زیر نظر داشت و من را به تمرینات بزرگسالان آورد. همان زمان علیرضا منصوریان سرمربی تیم امید بود و مرا به اردوی این تیم دعوت می کرد. بعد از آن امیر قلعه نویی به استقلال آمد و سن من آن زمان از رده امیدها خارج شد. آن زمان نیم فصل در استقلال بودم اما شرایط بازی رسمی را پیدا نکردم. یک بازی دوستانه همان زمان با فجر سپاسی شیراز انجام دادیم که من هم زمان ...
اظهارات مدیر کانال جنجالی همسریابی
طرفین همراه نباشد می تواند آسیب های جدی ای را از نظر عاطفی و روانی برای جوانان داشته باشد . اما در تماس با وزارت ورزش و جوانان فعالیت این مرکز مورد تأیید قرار نگرفت. با وجود اینکه در سال 92 مدیرکل دفتر ازدواج و تعالی خانواده وزارت ورزش و جوانان از فرصت شش ماهه ثبت نام سایت های همسریابی غیرمجاز در سامانه آزمایشی الکترونیک صدور مجوز مراکز مشاوره ازدواج و خانواده خبر داده بود، اما این خط ونشان ...
قتل پایان دوستی مرد متاهل با دختر 16 ساله
. مرد جوان که آرامش من را دید این بار شمرده تر گفت: دخترم تینا 16 ساله است. روز گذشته برای خرید از خانه خارج شده، اما غیبتش طولانی شد. همه جا را دنبالش گشتم، اما هیچ اثری پیدا نکردم. انگار دخترم آب شده و به زیر زمین رفته است. وقتی از گشتن ناامید شدم، به کلانتری رفته و شکایت کردم و حالا برای پیگیری پرونده و پیدا شدن دخترم از شما تقاضای کمک دارم. بعد از خواندن محتویات پرونده به ماموران پلیس ...
حامد بهداد: من اونی نیستم که میشناسید
، ذهن بازیگر را آماده نگه می دارد که وقتی مقابل دوربین فیلمبردار قرار می گیرد بتواند خود را از زاویه دید فیلمبردار ببیند، کمترین دلیل این است که درکی از تصویر ذهنی و نور پردازی فیلمبردار داشته باشد. از عشق به بازیگری گفتید، این علاقه به دنیای بازیگری و این که بخواهید روزی خودتان بازیگر شوید از چه سنی با شما همراه شد؟ از 9 سالگی تئاتر بازی می کردم. معلم های تئاترم آن زمان در ...
کیفیت داوری ها در رشته کاراته پیشرفت کرده است / داوری را شغل خود نمی دانم
فراهم آوردن زمینه گفت وگویی هرچند کوتاه. فارس: چطور شد که از همان ابتدای کودکی به کاراته که یک رشته ورزشی رزمی است؛ علاقه پیدا کردید؟ من در خانواده ای بزرگ شده ام که پدر و مادرم هر دو رزمی کار بودند و مشوق اصلی ام به شمار می آمدند؛ در حقیقت می توان گفت این رشته در خانواده ما ژنتیکی است و من از بچگی بسیار به ورزش های رزمی به خصوص کاراته علاقه داشتم. فارس: شما به همراه ...
هم داربی را می خواهم هم قهرمانی/ بهتر است ایران با کره جنوبی همگروه شود
دارید برای استقلالی ها کری بخوانید؟ هدف اصلی ما اول بردن استقلال است تا با پیروزی مقابل این تیم راه برای قهرمانی باز شود. در دو داربی اخیر من سرمربی پرسپولیس بوده ام که یکی از آن ها را بردیم و دیگری به تساوی کشیده شد. خود شما هم دیدید که هواداران مان بعد از این داربی ها چقدر خوشحالی کردند. * شما جزو معدود مربیانی هستید که همیشه و در همه حال از بازیکنان تان حمایت می کنید. به ...
پشت سر شیخ نذیر نماز می خواندند
...> بله، خدا را شکر دشمن این موضوع را نفهمید. چون اگر دست دشمن می افتاد شاید جنازه اش را نمی دادند. الهی شکر که جنازه اش برگشت وگرنه برایم خیلی سخت می شد. وقتی به فکر مادرهایی که بچه هایشان برنگشته اند می افتم واقعاً جگرم آتش می گیرد و دعا می کنم خدا به آنها صبر بدهد. من همه بچه هایم را دوست دارم ولی نذیر را جور دیگری دوست داشتم. خودش هم یک بار به همکارانش گفته بود مادرم مرا یک جور دیگر دوست دارد ...
بهرام رادان از اوج و فرودهایش می گوید
پولی یک مقدار تکانم داد. قصه تیم بازیگر ی طوری بود که دوستش داشتم و برایم مهم بود که من دارم بار فیلم را به دوش می کشم. ضمن اینکه به دلیل اتفاقات حاشیه ای زمان دریافت جایزه سنتوری احساس می کردم از همه محاسبات جشنواره ای کنار گذاشته شده ام. شما دقت کنید ببینید من بعد از آن فیلم، ده سال هیچ جا کاندیدا نشدم. حتی سال گذشته در جشن انجمن منتقدان، همه تیم بازیگر ی فیلم عصر یخبندان را کاندیدا کرد، جز ...
تجاوز به حریم تاریخی هگمتانه در حال پیگیری است
وقت میراث فرهنگی استان همدان موافقت با این اقدام را مربوط به چهار سال پیش دانست. او در این زمینه به ایسنا گفته بود: در دوره مدیریت قبلی در این اداره کل و در سال 89 پس از انجام بررسی های باستان شناسی که نشانه تاریخی را به دنبال نداشته است، سوابق بررسی و در سال 90 براساس برنامه شورای عالی شهرسازی و معماری همدان این مصوبه تصویب شد تا رینگ اول همدان به پیاده راه تبدیل شود. وی در توضیحاتی گفته بود ...
مصطفی زمانی از زندگی شخصی اش می گوید ، عشق هورمونی است !
یوسف دیگر فیلم بازی نکنید. نه. قرار بود تا زمان پخش سریال فیلمی بازی نکنم. فرض کنیم قرار بود که بعد از یوسف دیگر بازی نکنید، در این صورت چه کاری را ادامه می دادید؟ اتفاق چند وقت است که فکر می کنم من اگر بازیگر نمی شدم، دنبال چه چیزی بودم؟ الان ما کاری می کنیم که شما ممنوع التصویر شوید. آن وقت چه کاری را ادامه می دهید؟ یک بار این سوال را از خودم ...
همزمان با روند بهبودی این فیلمساز، "کافه سینما" یکی از آخرین مصاحبه های عباس کیارستمی را پیش از دوران ...
؛ برای ناهار خوردن رفتم و پس از خشک شدن در برای عکس برداری برگشتم و توانستم عکس بگیرم. در آن جایی که من بیست سال پیش به این در برخوردم الان یک برج خاکستری در تهران وجود دارد. اگر شما 200 تا عکس از درها دارید؛ به اندازه کافی عکس هست که بخواهید نمایشگاه بعدی را برگزار کنید؟ -بالقوه بله. اما یک نمایشگاه کافی است. با گذشت زمان به کیفیت درها کمتر توجه شد اما کیفیت دوربین من بهتر شد ...
هومن سیدی: اگر تقلید کنم کارگردانی راکنار می گذارم
هومن سیدی کارگردان خشم و هیاهو گفت: همه با سپری کردن یک ماه وقت به صورت فشرده می توانند کارگردانی را بیاموزند اما جهان انسانی فیلمساز است که باید درست به تصویر کشیده شود. به گزارش مشرق، فیلم سینمایی خشم و هیاهو از نظر ساختاری بهترین فیلم هومن سیدی است. از معدود دفعاتی است که داستان [...] هومن سیدی کارگردان خشم و هیاهو گفت: همه با سپری کردن یک ماه وقت به صورت فشرده می توانند کارگردانی را بیاموزند اما جهان انسانی فیلمساز است که باید درست به تصویر کشیده شود. به گزارش مشرق، فیلم سینمایی خشم و هیاهو از نظر ساختاری بهترین فیلم هومن سیدی است. از معدود دفعاتی است که داستان یک فرد مشهور و فساد اخلاقی اش در سینمای ایران روایت می شود و از آن جا که چند نمونه واقعی هم دارد – از جمله مشهورترین آن ها ماجرای شهلا جاهد و ناصر محمد خانی است که موقعیت بحرانی فیلم شباهت قابل توجهی به آن دارد – توجه مخاطبان در جشنواره فیلم فجر را به خود جلب کرد. بسیاری از کارشناسان معتقد بودند این فیلم در اکران به تنهایی می تواند پدیده گیشه باشد اما اکران نوروزی و قرار گرفتن در کنار فیلم های کمدی و جدی دیگر، هنوز آنگونه که شایسته است فیلم دیده نشده است. در بخش اول گفت وگو با هومن سیدی درباره داستانگویی فیلمش و روایتی که برای بازگویی قصه در نظر گرفته، توجه به مخاطب و ساخت آثاری که سطح سلیقه مخاطب را نازل می کند صحبت کردیم که از نظرتان می گذرد: زندگی پیچیده است/ به راحتی نباید قضاوت کرد فیلم با جمله ای از ویلیام فاکنر آغاز می شود و نام فیلم هم از رمان مشهور خشم و هیاهو برگرفته شده است . رمان فاکنر حاوی چند زوایه دید است و سرهم نهادن از حکایت چند راوی است همین دلیل باعث شد نام فیلمی که تلاش کردید با ماهرانه ترین نوع ممکن داستان را با پیچیدگی و پس و پیش کردن وقایع آن هیجانی و دلهره آور روایت کنید، از رمان فاکنر اقتباس کنید یا دلیل دیگری وجود داشت؟ بن مایه اصلی حرفی که در فیلم وجود دارد و باید روی آن تمرکز می کردیم این بود که به راحتی راجع به یک جریان نباید نظر دارد و بیرون گود قرار گرفت و درباره یک زندگی نظر داد. زندگی پیچیده تر از این حرف هاست. لزوما آن جریانی که به چشم می بینیم و ذهن ما آن را واقعی تلقی می کند، می تواند واقعی نباشد و می تواند وجه دیگری هم داشته باشد و واقعی تر از آن باشد که ما فکر می کنیم. ما چون هیچ گاه امکان شنیدن و دیدن تمام وجوه را نداریم به راحتی قضاوت می کنیم و اجازه می دهیم احساسات ما بر عقل غلبه کند. به طور مثال در یک دعوای زناشویی به خودمان اجازه می دهیم تقصیر را به گردن یکی از طرفین بیندازیم . قرار بر این است که خشم و هیاهو برای لحظه ای تماشاگر را به خودش بیاورد و به این مهم فکر کند که در یک لحظه نمی تواند درباره شخصیت های داستان نظر بدهد و قضاوت کند. به همین دلیل نوع روایتی که انتخاب شد که در نوع مرسوم ادبیات و فیلمنامه نویسی، سینما ، تئاتر و تمام گونه های دیگر تصویری یا ادبیاتی موجود است انتخاب شد . احساس کردم این نوع روایت برای این نوع پیام انتخاب درست تری باشد ما هر دو شخصیت را نشان می دهیم نه تنها برای دیده شدن بازی ها یا خندیدن یا هر چیز شبیه به این... این اتفاقات هر کدام می تواند واقعی باشد و ما راحت نمی توانیم به ضرس قاطع یک فرد را متهم و دیگری را مبرا از خطا و لغزش بدانیم در داستانگویی مدیون رمان خشم و هیاهو هستم برگرفتن نام فیلم از رمان خشم و هیاهو را بفرمایید درست است که این رمان به فیلمنامه من و بالعکس ربطی ندارد اما بعد از خواندن این رمان دغدغه نگارش این نوع فیلمنامه به ذهنم رسید. من خودم را یک جورهایی مدیون این رمان می بینم برای نوشتن این فیلمنامه درست است که تاکید می کنم هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند. دو کاراکتر، مصداق اصلی خشم و هیاهو هستند/ از آثار بزرگ یاد می گیرم با خواند این رمان به سمت داستانگویی در سینما رفتید؟ بله. احساس کردم این دو کاراکتر اصلی من مصداق اصلی نام رمان هستند هر دو مصداق اصلی هم خشم و هم هیاهو هستند. اعتقادم این است که خود کاراکترها یک حرکت رو به جلویی دارند و خودشان برای خودشان اسم می یابند و برخی لحظات را تعیین می کنند. احساس می کردم بعد از نوشتن کل فیلمنامه چقدر یک کاراکتر را خشم نوشتم و دیگری را هیاهو. فکر کردم این اسم شاید درست باشد . البته مقیاس فیلمنامه و رمان کار خطایی است اما من یاد گرفتم که از آثار بزرگ استفاده کنم ، بهره بگیرم و تلاش کنم برای یادگیری بیشتر. شخصیت ها کدام نزدیک به خشم و کدامیک بیشتر به سمت هیاهو رفتند؟ برای من خسرو داستان خشم است و حنا هیاهو. آنونس را هم بر این مبنا ساختم یکی را کاملا خشم و دیگری را کاملا هیاهو. خسرو خانواده دوست است این خشم خسرو از کجا می آید؟ خشم خسرو، عصبی بودن، نگران بودنش، حتی دل لحظه های احساسی هم آرامش ندارد. بیس فیلمنامه را که می نوشتم خسرو رادر دو وزنه قرار دادم جایی که از خودش تعریف می کند فکر کردم که باید خودش را درست تعریف کند بدون ایراد و بی نقص . این دم دستی ترین نگاهی است که در لحظه اول به فیلمنامه نویس ارجاع می دهد اما هرچه جلوتر رفتم به دم دستی بودن این نوع معرفی بیشتر پی بردم. خسرو باید وقتی از خودش تعریف می کند بگوید فردی هستم که عصبی می شوم و پرخاش می کنم من این ایرادها را دارم اما لزوما خانواده برایم مهم است. وقتی خسته است به خانه می آید با بچه بازی می کند اما جنبه اش را ندارد زود از کوره درمی رود. فرد عصبی لزوما گناهکار نیست/ تلاش کردم تصویر یک فرد واقعی را به نمایش بگذارم با این معرفی پس زمینه به مخاطب می دهید که در انتها مخاطب قضاوت خودش را داشته باشد؟ حتما همینطور است. آدمی که عصبی و پرخاشگر است لزوما گناهکار نیست. اگر داد و بیدار می کند لزوما قاتل نیست. شکل و شمایلی که خسرو از خودش ، همسرش (تینا) و حنا روایت می کند کاملا به گونه ای است که هر جور دل خواهش است آن ها را تعریف می کند. جلوتر که می رویم حنا هم همین کار را می کند. در روایت حنا، خسرو آدم بسیار ضعیف و متزلزل است کسی که به او آسیب وارد می شود. کسی که همسرش او را مورد توهین و تحقیر قرار می دهد (رفتار تینا با خسرو در ماشین). کسی که به عنوان یک مرد زار می زند و خواسته اش را درخواست می کند،کسی که دیگر آن غرور را ندارد (فصلی که حنا تعریف می کند). این تعاریف (خسرو و حنا) تنها دارای یک جریان های واقعی مشترک هستند خسرو در هر دو روایت با بچه اش تند است. تلاشم این بود تمام لکه هایی که وجود دارد و در کنار هم قرار می گیرد به گونه ای باشد که تصویر یک آدم غیرواقعی را نبینیم. چون خسرو از خودش تعریف می کند، لزوما آدم خوب مهربان و خانواده دوست نبینیم و از روایت حنا چیز دیگری به مخاطب ارایه شود. من همه تلاشم این بود که یک آدم ببینیم اگر در بخشی از فیلم مجبور است که از خودش تعریف کند عصبی بشود و فریاد هم بزند اما کار اشتباه هم می کند. انتخاب نکردم قصه یا ضد قصه جلو بروم/ بسیاری از ترس، تجربه نمی کنند بعد از ساخت خشم و هیاهو به سمت داستانگویی خواهید رفت. من هیچ وقت انتخاب نکردم که چه باید بکنم. الان قصه تعریف کنم یا ضد قصه جلو بروم چیزی که همیشه تلاش می کنم آن را حفظ کنم و بخش زیادی از دوستان مخالف آن هستند تجربه گرایی است. بسیاری عنوان می کنند جای تجربه در سینما نیست و اشتباه بحث تجربه گرایی را تلقی می کنند. معتقدند اگر کسی قرار است تجربه کند برای خودش و درخانه تجربه کند . این حرف زمانی درست است که فرد الفبای سینما را بلد نباشد . اما کسی که حرفه اش فیلمسازی است اساسا امکان این وجود ندارد که تجربه نکند. حالا افرادی می ترسند که نکند خراب کنند و سرمایه از بین برود ورود به دنیای تجربه کردن نمی کنند افرادی هم هستند که نترسند و تجربه می کنند . برایم مهم نیست ماحصل تجربه کردنم چه می شود شما جزء دسته دوم هستید فکر می کنم این طور است . برایم مهم نیست ماحصل آن تجربه چه می شود مهم این است که یک جریان جدید را تجربه کنم اسمش هرچه که می خواهد باشد. اگر قرارباشد تقلید کنم کارگردانی را کنار می گذارم به اسم و عنوان آن جریان کاری ندارید اصلا. من اینجوری حالم خوب است .به طور مثال اگر قرار باشد من کارهایی که یک کارگردان مثل فرهادی انجام داده من هم انجام بدهم برای من چیزی ندارد اگر این گونه باشد کارگردانی را می گذارم کنار و به سراغ بازیگری می روم. برخی از قدم برداشتن رو به جلو می ترسند حتما برای مخاطب هم ارزش دیدن ندارد دیدیم کارهایی که کپی هایی از کار کارگردان دیگر بودند و هیچ گاه نتوانستند نظر مخاطب را جلب کنند. متاسفانه افراد بی مایه و کم مایه وجود دارند که از قدم برداشتن رو به جلو می ترسند تمام تلاششان را می کنند که هیچ کس قدمی برندارد. دو نوع حسادت داریم یکی منجر به پیشرفت و ترقی می شود و دیگری باعث می شود که نه خداوند و نه خلق خداوند از فرد راضی و خشنود نباشد. متاسفانه از این دست آدم هایی که خانه نشین هستند و قلم و کاغذ دارند و فکر می کنند تنها قلم و کاغذ داشتن لزوما فرهیختگی است زیاد هستند. کسانی که در خانه نشستند و فکر می کنند هیچ کس آن ها را کشف نکرده و این افراد بزرگترین آرتیست های کره زمین هستند و تریبونی به آن ها داده نمی شود برای خودنمایی. همانقدر فیلمسازان با استعداد خوبی که به سینما وارد می شوند همانقدر هم افراد بی استعداد به سینما وارد می شوند. چگونه بایدغربال بشوند تا اینگونه وارد سینما نشوند خودشان غربال می شوند. من دوران سینمای جوان را گذراندم شیفته بعضی ها در سینما بودم بعضی از بزرگان را نقض می کردم. در آن دوره یادم است یک دانشجوی فیلمسازی که یک فیلم یک دقیقه ای ساخته یا حتی همان را هم نساخته به راحتی راجع به یک فیلمساز در هر سطحی نظر می دهد در حالی که توان گرفتن یک پلان از فیلم ندارد اما به راحتی می تواند تصمیم بگیرد که سینما به چه سمت و قهقهرایی می رود. غربال شدن این افراد زمانی رخ می دهد که وارد سینما بشوند زیرا از این دست افراد ادعاهای زیادی داشتند و همیشه احساس می کردند موقعیت بروز و ظهور استعدادهایشان را نداشتند. برای خیلی از این افراد موقعیتش فراهم می شود و کار را خراب می کنند و از این وادی می روند و متاسفانه وقتشان را هدر می دهند. عده ای هم هستند بدون حاشیه وبا اصل مطلب جلو می آیند. نسبت به فیلمسازان دیگر قضاوت سطحی ندارند به این فکر می کنند که فیلمساز دیگر ده سال جلوتر از خودش کاری را به انجام می رساند که باید به قدم هایش نگاه کرد و اگر کاری را نتوانسته انجام دهد شاید ما بتوانیم انجام دهیم. این نوع نگاه در من (به عنوان یک جوان) وجود دارد من به بزرگان در این عرصه نگاه می کنم و می بینم کدام یک از تجربیاتشان خوب بوده و من چگونه می توانم تجربه جدیدی کسب کنم واگرنه چه کاری است که فیلم بسازند. همه می توانند با یک ماه کلاس فشرده فیلمسازی بیاموزند/ جهان انسانی و تصویر آن مهم است به صراحت می گویم همه آدم ها با سپری کردن یک ماه وقت به صورت فشرده می توانند فیلمسازی را بیاموزند یادگیری الفبای سینما کار سختی نیست اما جهان انسانی فرد است که درست باید به تصویر کشیده شود. اینکه چه در چنته داری و دنیای پیرامونت را چگونه می بینی و آن را چگونه می توانی تصویر کنی. واگرنه فیلمسازی یک دکوپاژ ساده است با چند پلان شات و تدوین دم دستی که می توان آن را یاد گرفت. چیز پیچیده ای نیست یک ریتم و ضد ریتم و فیلمنامه که دیگر کسی نمی نویسد. بازیگران هم که همه خوب هستند فیلمنامه خوب باشد پول خوب هم بدهیم می آیندو کار می کنند. باساخت اعترافات ذهن خطرناک من فکر می کردم داستانگو می سازم/ من تلاش نمی کردم به سمت شمایل فیلم روشنفکری بروم/ سینما روشنفکری خطرناک است تمام این حواشی زودگذر است و می گذرد. من از فیلم آفریقا تا به امروز به مراتب افرادی که فیلم من را می بینند و دنبال می کنند بیشتر شدند. اما یادم هست وقتی اعترافات ذهن خطرناک من را ساختم من فکر می کردم اتفاقا فیلم داستانگو می سازم . اما مخاطبش خاص شد. آن نوع سینما، سینمای خطرناکی می توانست باشد به دلیل این که می توانست به سمت شمایل فیلم هایی که روشنفکری است،برود اما خدا شاهد است من اصلا تلاش نمی کردم یک چنین چیزی بسازم و به آن سمت فیلمسازی حرکت کنم. اعترافات جهان خاصی را دنبال می کرد اگر با شخصیت اصلی داستان نگاه کنیم همه چیز درست و به جا بود اما چقدر مخاطب جای آن قرار بدهد سخت و سنگین بود. بله . درست است. واقعیت این است که از ساختن آن فیلم لحظه ای پشیمان نیستم امیدوارم روزی برسد حرف هایی را درباره آن فیلم بزنم که دوست دارم بگویم اما هیچ وقت نگفتم. در آن مسیر فیلمسازی احساس کردم دنیایی برایم باز شد که دنیایی جدید، عجیب و غریبی است و پتانسیل سینما شدن را دارد. فکر می کردم افراد زیادی با این نگرش که در فیلم دیده می شود درگیر هستند و فکر نمی کردم درگیری ذهنی هیچ کس نباشد. احساس کردم پدیده ای به وجود آمده که زندگی همه را تحت الشعاع قرار می دهد . فکر نمی کردم خیلی از افراد درباره آن اطلاع ندارند یا حوصله اش را ندارند یا چرا باید بدانند که کجای زندگی هستند. اساسا فکر می کردم (هنوز هم فکر می کنم) هر فیلمسازی یک حدیث نفسی دارد من باید این را بدانم که چرا می خواهم فیلم بسازم . سینما صرفا جای تفریح نیست/ ذات هنر فرهنگسازی است بیش از هر چیز مخاطب به سمت سینمای کمدی گرایش دارد. جامعه شلوغی داریم . مردم درگیر گرفتاری های زندگی هستند. واقعیت این است که خنده در جامعه بسیار کم است جدیدا نگرش هایی به وجود آمده که خنده را تقویت کنند که بسیار عالی است. طبیعی است که کشور جوانی هستیم انرژی های بسیار زیادی دارند که تخلیه نمی شود تخصص من نیست که چگونه باید این تخلیه انرژی در جوان رخ بدهد. حالا این مهم است که یک خانواده که متشکل از افراد جوان است وقتی قصد دارد حالش خوب بشود به سینما می آید اما هیچ گاه درباره آن حرف نزدیم. سینما صرفا جای تفریح نیست. سینما وجود دارد که به لحاظ فرهنگسازی حرکت آهسته ای را به سمت جلو ببریم. به طور مثال رامبد جوان در برنامه خندوانه با یک شوخی شیرین کمربندها را باز یا بسته می کند این یعنی فرهنگسازی برای بستن کمربند در هنگام سوارشدن در ماشین. به ذات کار هنر فرهنگسازی است. اگر سینما با سیرک و بازیگر با دلقک اشتباه گرفته شود باید این شغل را ببوسیم و بگذاریم کنار. فیلمی که مخاطب کم دارد شکست خورده است فیلم باید پرفروش باشد هیچ شکی در آن نیست. فیلمی که مخاطب کم دارد نابود شده و شکست خورده است اما می گویم کاری که بعضی از دوستان با سلیقه و ذائقه مردم می کنند را نکنیم . باج دادن به هر دلیلی انصاف نیست برای این که باید پاسخگو باشیم. این که من پلان را باز بگذارم. 15 بازیگر نامی را جلوی دوربین بیارم تا کارهای خیلی زشت و زننده ای را جلوی دوربین انجام بدهند که باعث خندیدن تماشاچی بشود و در آخر تماشاگر بیرون سالن بگوید چقدر مزخرف بود و به آن بخندند برایم حال خوبی را به ارمغان نمی آورد و این نوع پول درآوردن و گیشه داشتن برای من خوشایند نیست. فکر می کنم وقتی یک تابلوی نقاشی کشیده می شود با هدف رساندن یک پیام یا مفهوم این کار انجام می شود. معضلات جامعه را به گونه ای روایت کنیم که روی مخاطب تاثیربگذارد مهم این است که در اثر یک مفهومی را به مخاطب ارایه دهیم اگر درباره معضلات جامعه حرف بزنیم باید به گونه ای باشد که روی مخاطب اثرگذار باشد اگر بادیدن فیلم یک خانواده به خودش نهیب بزند که بعد از جدایی فرزند ما چه شرایطی را پیدا خواهد کرد برای من فیلمساز کفایت می کند. حالا یکسری آدم بگویند فکر کردی کی هستی که این حرفها را می زنی من در پاسخ این افراد باید بگویم من یک انسانم که در مملکتم زندگی می کنم احساس دارم و حالم بد و خوب می شود و همه ما به زعم خودمان تلاش می کنیم برای بهبود جامعه با هر عقیده و ذائقه ای و با هر تربیت خانوادگی . برای ادامه مسیر فیلمسازی کاملاً حسی جلو می روید یا با برنامه پیش می روید؟ نه خیلی حسی نیست. بدون حساب و کتاب هم جلو نمی روم باید ببینم چه چیزی الان خوراک جامعه است. با ساخت فیلم کمدی مشکلی ندارم/ سطح سلیقه مردم را باید بالا برد/ در کار بعدی بیشتر حواسم به تماشاچی است حتی اگر خوراک جامعه فیلم کمدی باشد؟ من با ساخت فیلم کمدی مشکلی ندارم. من بعداز این همه سال بازیگری، برای حضور در فیلم کمدی و ایفای نقش درآن جایزه گرفتم شاید خیلی از مردم من را به عنوان یک کمدین بشناسند تا بازیگر جدی. اما معتقدم هر چیزی باید ارزش و احترامش سرجاش باشد و حفظ شود . تلاش می کنم داستان را بیشتر از این در کار بعدی جدی بگیرم و بیش از این حواسم به تماشاچی باشد. من از تلاش کردن خسته نمی شوم معتقدم باید آرام آرام سطح سلیقه مردم را بالا آورد تا رشد فرهنگی صورت می گیرد و آمار کتابخواندن مقداری بالا بیاید. آن زمان دیگر نیاز به این همه تبلیغات شعارگونه برای حفظ محیط زیست نداریم زیرا سطح فرهنگی بالا آمده است. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
پنجره اتاق کودکی هایم ، درخت نداشت
ها ، اطلاعات خوبی نسبت به محیط زیست حیوانات بدست آورم. علاقه ای زیادی به فیزیک داشتم اما برای تحصیل به سراغ هنر نرفتم و و به واسطه علاقه ام به طبیعت در دانشگاه ، طراحی صنعتی خواندم و پایان نامه ام را در زمینه بیونیک نوشتم. بیونیک علمی است که در طراحی یک محصول از طبیعت الهام می گیرد. وی در رابطه با شغل و درآمدش می گوید : 12 سال است که طراحی صحنه و معماری داخلی انجام می دهم و و ...
ورزشکار گلستانی در راه ثبت یک رکورد/ نیازمند حمایت مسئولین هستم + عکس و فیلم
...> عباسی 41 ساله علت روی آوردن به این رشته ورزشی را جسته ضعیف بدنی خود در دوران نوجوانی اعلام کرد و گفت: در سن نوجوانی به دلیل جسته ضعیف همیشه بیمار به سرماخوردگی و ... بودم برای تقویت بنیه بدنی بهترین راه را روی آوردن به ورزش دانستم. وی افزود: برای دست یابی به این تعداد شنا 8 سال متمادی شنا، پیاده روی، کوه پیمایی و بارفیکس روزانه به مدت سه ساعت تمرین داشته ام. عباسی در خصوص ثبت ...
داستان چگونه نوشتن این کتاب هم خواندنی است
ادبیات داستانی سال گذشته بود که موجب شناخته شدن شما شد. پیش از نگارش این کتاب چه تجربیات و سوابقی در عرصه نویسندگی داشتید؟ از کودکی به نویسندگی علاقه داشتم و از نوجوانی می نوشتم و با کانون پرورش فکری هم در ارتباط بودم. دختر شینا ، هفتمین اثر منتشرشده از من بوده و پیش از این کتاب های گنجشک سبز و آبی که برگزیده کتاب سال دفاع مقدس شد، بابای 9 سالگی که برگزیده کتاب سال کودک و نوجوان شد، مرغ شل ...
برخی از مربیان روی بازیکن، مربی و حتی داور تاثیر می گذارند/ مردم ما بدانند که فوتبال ما پاک نیست
. جذب حمید درخشان با چه کارنامه ای رخ داد؟ ما 4 - 3 گزینه داشتیم و از بین آن ها درخشان را انتخاب کردیم که به ما و به تیم نزدیک تر بود. این شروع دوران مربی گری شماست؟ ببینید به هر حال ما اینجا آمدیم که کمک کنیم، همه که قرار نیست از پرسپولیس شروع کنند، شغل ما و عشق ما فوتبال است، امیدوارم تیمی که لیاقت دارد به لیگ برتر صعود کند و برخی با کارهای غیرفوتبالی ...
هنوز مزه ی نوجوانی زیر زبانم است!
است شب ژنرال ها را در نوروز دیدیم. عکس: مهبد فروزان این خانه ی عروسک که امروز در آن هستیم چه طور ساخته شد؟ [با خنده] ما که نساختیمش، این ساختمان صدسال پیش ساخته شده! راستش از نظر من هرصنف هنری، باید جایی برای خودش داشته باشد. بچه های نمایش عروسکی هم سال ها آرزو داشتند که جایی داشته باشند تا بتوانند دور هم جمع شوند. بعد از سال ها که فریاد زدیم ما ...
فرهنگ در رسانه
تلاش های همه اعضای شورای صنفی در سال گذشته گفت: هر مدیری دوست دارد در اوج جایگاهش را ترک کند و خوشبختانه برای شما این اتفاق افتاده است. بهترین دوران ارتباط با مدیریت در شورای صنفی نمایش ابوالحسن داوودی در پاسخ به اظهارات رییس سازمان سینمایی بیان کرد: باید براساس تجربیات خودم بگویم که این دوره یکی از بهترین دوره های ارتباط با مدیریت بود. شما ، حبیب ایل بیگی، محمدرضا فرجی و ...
گفت وگو اختصاصی با قاتلی که دختری را مثله کرد / از هیتلر بدترم!
.... آن زمان من در حال تردد با ماشینم در ونک بودم که آزاده با دوستش سوار ماشین من شدند. -شما که مسافرکش نبودید چی باعث شد این دو خانم را سوار کنید؟ شاید شور و شوق جوانی. در طول این 18 سال شاید حتی یک سال یا یک سال و نیم حتی دو سال و نیم همدیگر رو نمی دیدیم اما در مناسبت های خاص مثل تولد زنگ می زدیم و با هم قرار می گذاشتیم. من با آزاده دوست بودم فقط. -شما به ...
آرزوی پورحیدری برای سال 95
نیز تشکر کنم. از سوی دیگر قدردان رسانه ها هم هستم که خیلی به فکرم بودند. گاهی اوقات که سر تمرین می روم هم آقایان خبرنگاران و عکاسان خیلی ابراز لطف می کنند که واقعاً ارزشمند است. این را هم بگویم که آقای فردوسی پور مرا به برنامه 90 دعوت کرد اما واقعاً نمی توانستم بروم. برایم مقدور نبود چون تحت درمان بودم و ضعف داشتم ولی واقعاً از ایشان و سایر رسانه ها ممنونم. * استقلال هم سال خوبی را سپری ...
از مترو تا بهشت زهرا!
کارها تاثیر سوء دارد، شماها را دوست دارند، علاقه دارند و امکانات به شما می دهند، ولی شما نگیرید. اگر تا یک سطحی رفت و آمد یا اردوهایمان با جامعه تفاوت کند، خودمان خودمان را زیر سوال می بریم. الان شهرداری مملوء از رانت است. مثلا" اگر به شهردار فلان منطقه زنگ بزنم، گوش می کند. چون رأی می خواهد. اما اگر این جمله آقا را گوش کردید که این چهار سال را وقف کنید و کار اقتصادی برای خودتان انجام ندهید ...
گفتگو با بازیگر سریال شهرزاد و همسرش+تصاویر
را می گذرانید و دانستن در مورد آنها باعث می شود برای درس های بعدی کمتر در چالش بیفتید. یک سری شناخت و سبک و سنگین کردن ها در این دوران به وجود می آید که می تواند در زندگی تان به کمک شما بیاید. درواقع تجربه هایی که دو طرف در این دوران کسب می کنند به زمانی که زیر یک سقف می روند کمک می کند تا از خواسته و روحیات هم شناخت بیشتری داشته باشند و در نهایت به درک درست تری از زندگی مشترک شان برسند. ...