سایر منابع:
سایر خبرها
پوران فرخ زاد از خاندان عصیان گرش گفت
، او هم فرصت این را که به ما برسد و تشویقی کند، نداشت. مگر چند خواهر و برارد بودید؟ ما هفت نفر بودیم؛ 3- 4 نفرمان میان راه ناپدید شده بودند و درواقع چهار، چهار فرزند از خانواده ما به شهرت رسیدند اما من فکر می کنم همه شان به نوعی نبوغ داشتند. البته الان دیگر فقط یکی شان هست و بقیه نیستند. (لبخند تلخی می زند.) می خواهم بگویم که به جز یکی شان (به خودش اشاره می کند) بقیه همه اهل ...
معیار حذف یارانه ها رسماً اعلام شد
. برخی اعتراض کنندگان عنوان می کردند، این پول حق همه مردم ایران است و باید بین همه تقسیم شود. برخی هم می گفتند، حتما در بررسی اموال اشتباهی صورت گرفته و ما دارایی زیادی نداریم که از لیست یارانه بگیران حذف شویم. در این میان، افراد معترض به سامانه معرفی شده از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی مراجعه و اعتراض خود را ثبت می کردند. بعد از بررسی با آنها تماس گرفتند و نسبت به اقدامات صورت گرفته ...
دستگاه های دولتی به جان تولیدکنندگان افتاده اند
کنیم تا مشکلات اقتصادی مان حل شود. این عضو هیئت رئیسه مجلس افزود: اگر اقتصاد کشور متوقف شده باشد و بگوییم تورم بالا نمی رود خیلی ارزش ندارد . امروز اقتصاد کشور ایستاده و وقتی که اقتصاد کشور ایستاد، هیچ سرمایه گذاری صورت نمی گیرد و هیچ خریدی نیست و کارخانه ها تعطیل هستند و لذا دیگر مهار تورم هنر نیست. مردم باید زندگی کنند، کار و تولید کنند، بخرند و بفروشند، اما الآن همه چیز متوقف است. دو سال ...
مصاحبه با آخوندِ باحال!
جدی می شود و آخر مصاحبه وقتی خاموش می کنم، دوباره همان روحانی باحال می شود. حجت الاسلام ابوالحسن ایزدخواه، متولد 1347 بیرجند است و در مشهد رشد و تحصیل کرده است. حدود بیست سال است که به عنوان مربی و یکی از اعضای نخبگان تبلیغ دفتر تبلیغات اسلامی در داخل و خارج کشور مشغول آموزش است. شما را با کلیپ های سخنرانی های طنزتان می شناسیم. لطفا از سابقه خودتان درباره منبرهایی با زمینه شوخ طبعی ...
ماجرای غم انگیز انتقال سند در یک دفترخانه
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا ؛ آیا از هزینه ثبت سند خودرو، موتور سیکلت، خانه، باغ یا هر چیزی دیگری که نیاز به انتقال مالکیت دارد خبر دارید؟ به طور مثال هزینه انتقال سند خودرو پراید مدل 91 چقدر می شود؟ معمولاً بیشتر کسانی که مثل من هر چند سال یک بار کارشان به دفترهای ثبت اسناد رسمی می افتد از هزینه های عجیب و غریب و نحوه محاسبه و درصدبندی و ضرب و تقسیم اعداد و ارقام سردرنمی آورند. ...
ماجرای فرار از آذربایجان برای حضور در جبهه های ایران
در گفت وگوی تفصیلی با اسکندر حسین اف مطرح شد؛ اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون کشور آذربایجان است. او می گوید: مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک ماه بدون حقوق در یک روستای مرزی کار کردم تا فقط بتوانم مرز را شناسایی کنم. به گزارش گروه [...] در گفت وگوی تفصیلی با اسکندر حسین اف مطرح شد؛ اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون کشور آذربایجان است. او می گوید: مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک ماه بدون حقوق در یک روستای مرزی کار کردم تا فقط بتوانم مرز را شناسایی کنم. به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، اسکندر حسین اف از جمله انقلابیون آذربایجان است که دلی مالامال از عشق خمینی دارد. او برای ما از علاقه شدیدش برای شرکت در جبهه های دفاع مقدس و تلاش هایی که برای فرار از کشور آذربایجان و شرکت در این جنگ داشته گفت. مصاحبه ما با اسکندر حسین اف شنیدنی های زیادی از تاثیرات انقلاب اسلامی بر مردم آذربایجان دارد. دین به انتهای خود رسیده بود من اسکندر حسین اف از جمهوری آذربایجان هستم. تحصیلات متوسطه و دانشگاهی را در آذربایجان گذراندم و برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه قم آمدم. در ایام پیروزی انقلاب ایران کلاس سوم راهنمایی بودم. ما در شهر جلیل آباد زندگی می کردیم که نزدیک مرزهای ایران است. قبل از انقلاب دین در آذربایجان به انتهای خود رسیده بود. مثلاً شهر ما حدود 130 هزار نفر جمعیت دارد. من از کودکی فقط روخوانی قرآن یاد گرفته بودم. به خاطر همین در شهر من را با تعجب با انگشت به همدیگر نشان می دادند، انگار یک مرجع تقلید دیده اند! یا مثلاً پدرم یک روز در ماه رمضان افطاری می داد و مقید بود که فقط روزه داران در آن شرکت کنند. از جمعیت 130 هزار نفری فقط 30 -40 نفر روزه گرفته بودند که در افطاری شرکت کنند، همه آنها هم پیرزن و پیرمرد بودند. چون من قرآن خوان بودم، همیشه پیش پیرمردها بودم! یادم هست که هر پیرمردی که از دنیا می رفت، بقیه می گفتند یک دین دار دیگر هم رفت و کم کم کل دینداری از بین می رود. بعضی های دیگر هم بودند که می گفتند دین دوباره احیا خواهد شد، دینداری به مو می رسد ولی پاره نمی شود. فقط در ده روز محرم مسلمان می شدند در مدارس و رسانه ها مدام مباحث ضددین مطرح می شد. مارکسیسم و لنینیسم تدریس می شد. تنها چیزی که دین را تا آن زمان نگه داشته بود ده روز اول محرم بود. در این ده روز مردم دوباره مسلمان می شدند. دزد دزدی نمی کرد، مشروب خوار مشروب نمی خورد. ولی دهه عاشورا که تمام می شد دوباره همه کارها شروع می شد. از بس کاریکاتور از آخوندها دیده بودیم، تا اسم آخوند می آمد، یک آدم زشت وحشتناک در ذهنمان می آمد. آخوند را کسی می دانستیم که در قبرستان می نشیند و قرآن می خواند و از مرم پول می گیرد. خلاصه هیچ چیز مثبتی از دین و دینداری و آخوندجماعت در ذهن مردم وجود نداشت. در ابتدا کمونیست ها با انقلاب مخالفت نمی کردند اوایل انقلاب کمونیست ها دشمنی با انقلاب نشان نمی دادند. چون انقلاب از یک طرف ضدغربی بود و از طرف دیگر آنها امید داشتند که به وسیله حزب توده بتوانند انقلاب را مصادره کنند و حکومت را به دست بگیرند. فکر نمی کردند که این انقلاب بتواند روی فکر مردم تأثیر بگذارد. لذا اوایل انقلاب تلویزیون شوروی همه اخبار و مراسمات مربوط به انقلاب مثل ورود امام به ایران را نشان می داد. بنابراین نتیجه ای که حاصل شد این بود که ذهنیت منفی مردم نسبت به روحانیت تغییر کرد. همان آخوندی که سالها تحقیرش می کردند آمده و در کشوری مثل ایران انقلاب کرده و حکومت را به دست گرفته است. مردم با خود می گفتند چطور آخوندی که مرتجع و خرافی است توانسته چنین انقلابی برپا کند و بعد آن را مدیریت کند؟! خود کمونیست ها نفهمیدند که دارند با دست خودشان تبلیغات 70 ساله شان را بر باد می دهند. بعد کم کم متوجه شدند که دارند اشتباه می کنند. لذا شروع کردند به تبلیغات. مثلاً می گفتند که خمینی تربیت شده شوروی است و در تاتارستان روسیه همراه 9 نفر دیگر تربیت شده اند. این هنر کا گ ب است که می تواند حتی مرجع تقلید کمونیست تربیت کند. بعضی دیگر می گفتند که خمینی را انگلیسی ها درست کردند. اختلافات شدیدی درباره ماهیت امام خمینی شکل گرفته بود. من یک کتاب خاطره از آن دعواها دارم. مثلاً یک آخوندی بود که با عصبانیت روی میز می زد و می گفت به قرآن قسم این آدم جاسوس انگلیس است چرا شما نمی فهمید؟ آنها امید داشتند که با برنامه های طولانی مدتشان می توانند ایران را نیز کمونیست کنند و بر آن حکومت کنند، اما حالا می دیدند که برعکس مذهبی های ایران دارند در آذربایجان و شوروی نفوذ می کنند. لذا بعد از انحلال حزب توده ایران که امید داشتند از طریق آن بتوانند بر ایران حکومت کنند، تلویزیون شوروی بمباران تبلیغاتی علیه انقلاب و امام را شروع کرد. آنهایی که مسخره می کردند، مذهبی شدند امام با انقلاب یک روح تازه ای در جامعه آذربایجان دمید. کسانی که تا پیش از این اصل خدا را قبول نداشتند و با من درباره وجود خدا بحث می کردند، حالا مذهبی شده بودند. من بعضی ها را باورم نمی شد که مذهبی بشوند ولی به برکت انقلاب مذهبی شدند. به نظر من این از کرامت امام بود که توانست تصرف روحی در افراد انجام دهد. از این افرادی که با انقلاب ایران متحول شدند تعداد بسیاری وجود دارد. یکی از رفقای ما که الان هم مشغول فعالیت های انقلابی است، قبل از انقلاب ما را به خاطر فعالیت های مذهبی مسخره و تحقیر می کرد. وقتی می دید که من دو سه نفر را جمع کردم و برایشان درباره دین حرف می زنم، می آمد و مسخره بازی می کرد تا نگذارد من حرفم را بزنم. اما همین آدم در اثر نفس قدسی حضرت امام ره متحول شد و الان یک فرد انقلابی است. مخفیانه برنامه های رادیوهای ایران را پیاده می کردیم ما برنامه های مذهبی، سخنرانی ها و خطبه های نماز جمعه رادیو آستارا یا رادیو به یله سوار را ضبط می کردیم و بعد پیاده می کردیم. شب ها ده پانزده نفر مخفیانه جمع می شدیم و مطالب رادیو را پیاده می کردیم. دولت کمونیست اگر از فعالیت های ما مطلع می شد، اذیتمان می کرد. قبل از هسته ما در جلیل آباد، هسته اولیه انقلابیون در نارداران باکو شکل گرفته بود. آنها برای ما ضبط صوت های قوی می آوردند تا بتوانیم برنامه ها را راحت تر ضبط و پیاده کنیم. هفته ای یک بار نیز می آمدند و نوارها و پیاده شده ها را می بردند و در شهرهای مختلف توزیع می کردند. این هسته ها تقریباً در همه شهرهای آذربایجان ایجاد شده بود. یک خاطره طنز هم در این رابطه تعریف کنم. یکی از رفقای ما تعریف می کرد که من نماز جمعه آقای ملکوتی در تبریز را ضبط و پیاده می کردم. وقتی برای مردم صحبت می کردم عیناً حرف های آیت الله ملکوتی را تکرار می کردم. مثلاً آقای ملکوتی مثلاً خطاب به اداره گاز هم حرفی می زد، من در آذربایجان هم همان حرف را عیناً تکرار می کردم؛ مردم نمی فهمیدند چه می گویم، خودم هم نمی فهمیدم ولی می گفتم! دانشجوی یمنی، مبلغ انقلاب ایران در آذربایجان مرحوم حاج علی اکرام اف که رهبر انقلابیون آذربایجان بود تعریف می کرد که در امامزاده ای که در نارداران مدفون است و معروف است که ایشان خواهر حضرت معصومه س است، بعضی ها از باکو به زیارت می آمدند. یک دانشجوی خارجی پزشکی هر هفته به زیارت می آمد. دانشجوها روسی صحبت می کردند. یکی از رفقای ما که روسی بلد بود با او صحبت کرده بود و متوجه شده بود یمنی و شیعه است. با او رفیق شده بود و بعد از مدتی آن فرد یمنی شروع کرده بود مباحثی درباره اسلام و جهان اسلام و نهضت حضرت امام ره مطرح کردن. در آن مقطع امام هنوز در فرانسه بود و به ایران نیامده بود. گویا فرد بسیار آگاهی بوده است و حوادث را پیش بینی می کرده است. می گفت این دانشجوی یمنی همه اخبار را برای ما می گفت و ما بچه های روستا را جمع می کردیم و به حرف های او گوش می دادیم. ما هم آنلاین از طریق تلویزیون و رادیو اخبار انقلاب را گوش می کردیم. مثلا وقتی امام می خواست از پاریس به تهران بیاید به ما گفت نماز بخوانید و دعای توسل بخوانید تا امام به سلامتی به تهران برسد. چون احتمال دارد هواپیما را منفجر کنند. با امثال شما در جای دیگر صحبت می کنم یک روحانی نسبتا باسوادی به نام شیخ محمد ابراهیمی در منطقه ما بود که قدری هم محتاط بود. او از آیت الله شریعتمداری عدول کرده بود و مقلد امام شده بود. من با ایشان فامیل شده بودم و با من راحت تر صحبت می کرد. روزی با ایشان تنها بودم. گفتم رفتم باکو و در آنجا مراسم چهلم حضرت امام برگزار شده بود. شیخ الله شکور پاشازاده که روحانی حکومت و رییس اداره دینی قفقاز بود سخنرانی می کرد و حرف خیلی مهمی زد. گفت من یک رازی که به هیچکس نگفتم می خواهم به شما بگویم. من از وقتی امام را شناختم از ایشان تقلید می کنم. الله شکور پاشازاده این را که گفتم شیخ خندید و گفت یک خاطره هم من برای تو تعریف کنم. چند سال قبل همین جا نشسته بودم که الله شکور پاشازاده آمد و گفت آمدم به تو سر بزنم. ولی من می دانستم که یک کاری دارد. پاشازاده گفت شیخ شنیدم اسم او را می برید. گفتم او کیست؟ گفت آیت الله خمینی. گفتم چه اشکالی دارد؟ گفت شما گفتید که او مرجع تقلید است. گفتم بله. گفت مرجع تقلید نیست، مجتهد هم نیست! گفتم مجتهد بودن را شما می توانی تشخیص بدهی یا من؟ گفت او اجتهاد هم داشته باشد از بین رفته است. گفتم چرا؟ گفت او تا حالا چند هزار زن حامله اعدام کرده! گفتم که من 50 سال است که این تبلیغات کمونیست ها را می شنوم و این حرف ها برایم تازگی ندارد. حرف حساب شما چیست؟ بعد گفت شیخ من شما را دوست دارم. الان حکومت روی شما حساس شده و می دانند که شما دارید چه کار می کنید. می خواست که من از کارهایم در دفاع از امام دست بردارم. آخرش گفت من به شما احترام می گذارم وگرنه با امثال شما در جای دیگر صحبت می کنم. منظور از جای دیگر زیرزمین کا گ ب است که شکنجه گاه کمونیست ها بود. گفتم ممنون که به من احترام می گذاری ولی بدان که روزی که قرار است من در قبر بخوابم، چه بهتر که با شهادت در قبر بخوابم. بکشید ما را در باکو معروف شده بود بزرگان انقلاب مثل شهید مطهری و شهید بهشتی که ترور شدند، در باکو جداگانه مراسم برگزار شد. سخنان امام درباره آنها سریعا در فضای جامعه پخش می شد. مثلا بهشتی یک ملت بود خیلی معروف شد. بکشید ما را هم خیلی معروف شده بود. این تعابیر امام باعث می شد که ما بخاطر این ترورها نسبت به ادامه انقلاب ناامید نشویم. ماجرای کمک های مردمی آذربایجان به جبهه های ایران جنگ ایران و عراق خیلی در آذربایجان پیگیری می شد. تک تک عملیات ها و نتایج آن تحلیل و بررسی می شد. به وصیت نامه ها و خاطرات شهدا خیلی پرداخته می شد. حاج علی اکرام اف در باکو مخفیانه با کنسول ایران اطلاعات و کتابهایی در این زمینه ردوبدل می کردند. شنیده بودند که در جبهه ها دوربین فیلم برداری احتیاج است. از بین مردم پول جمع کرده بودند تا صد تا دوربین بخرند اما آقای احد قضایی که آن موقع کنسول ایران در باکو بود گفته بود که پول را بدهید و نیاز نیست خود دوربین را بخرید. متدینین و حزب اللهی ها نسبت به جبهه های ایران احساس دغدغه می کردند و برای رفع نیاز جبهه ها کمک جمع می کردند. هرکاری کردم تا بتوانم در جبهه های ایران شرکت کنم من مدت ها برنامه ریزی می کردم تا بتوانم به ایران فرار کنم و در جنگ علیه صدام شرکت کنم. یک روستای مرزی بود که یک شرکت ساختمان سازی در آن مشغول بود. من بدون اینکه حقوق بگیرم یک ماه تمام هر روز صبح به آن روستا می رفتم و تا شب کار می کردم. ولی هدفم تنها شناسایی مرز و چگونگی فرار از آن بود. مرز به شدت آهنین و غیرقابل نفوذ بود. یک سیم خاردار بلند بود، بعدش یک منطقه ای بود که هر روز با شن و ماسه آنجا را شانه می کردند، به طوری که یک گنجشک هم پایش را آنجا می گذاشت مشخص بود. بعد از آن یک سیم خاردار دیگر بود، بعدش یک سیم خاردار دیگر. همه این ها را که رد می کردیم تازه پادگان های مرزبانی شروع می شد و به سربازان روسی با آن سگ های معروف شان می رسیدیم. در آن زمان نتوانستم از مرز رد بشوم. بعد به سربازی رفتم. سربازی ام در جایی بود که چتربازانی را برای جنگ افغانستان تربیت می کردند. من در قسمت ساختمان سازی بودم و نمی گذاشتند به قسمت چتربازان بروم. کلی پول جمع کردم و با آشنابازی بالاخره توانستم به قسمت چتربازان بروم. هدفم این بود که با چتربازها به افغانستان بروم و از آنجا فرار کنم و به ایران بیایم و در جنگ شرکت کنم. چون شنیده بودم که ایران و افغانستان مرز آنچنانی ندارد. شانس من تا اینکه به قسمت چتربازان رسیدم، ارسال چترباز به افغانستان کلا تعطیل شد. خلاصه اینکه علیرغم تلاش و علاقه بسیار نتوانستم به ایران بیایم. خیلی تحت تاثیر خاطرات شهدا و قضایایی که از جبهه ها تعریف می کردند بودم و می خواستم خودم هم آن را تجربه کنم. شهدای ایران بین حزب اللهی و انقلابی ها خیلی محبوب بودند. خاطرات شهدا را برای همدیگر تعریف می کردند. شاید کمتر از شما ایرانی ها خاطره از شهدا نشنیده بودیم. مردم تبلیغات کمونیست ها را دروغ می دانستند رسانه های شوروی در جنگ از صدام حمایت می کردند ولی ما رادیو تبریز و رادیو آستارا و... را گوش می کردیم. رسانه های شوروی می گفتند که آیت الله خمینی می خواهد کربلا را به کشور خودش ملحق کند. این تبلیغات روی مردم عادی بی تاثیر نبود ولی اواخر عمر شوروی کار به جایی رسیده بود که هرچی حکومت می گفت مردم می گفتند دروغ است. حزب اللهی های باکو به نیت زیارت به سفارت ایران می رفتند! واقعا هم دروغ های شاخداری می گفتند. یک رفیقی داشتیم که می گفت من میخواهم به نیت زیارت بروم سفارت ایران در باکو را ببینم. یعنی ایران تا این حد مقدس بود برای حزب اللهی های آذربایجان. می گفت رفتم دیدم عکس امام و عکس هایی درباره انقلاب روی سفارت کشیده شده. دیدم که انگار نگاه کردن آزاد است و خیلی خوشحال شدم و داشتم به عکس ها نگاه می کردم که یک نفر آمد و عکس امام را نشان داد و گفت این را می شناسی؟ گفتم بله. گفت میدانی هر روز یک دختر 15 ساله ترک را پیشش می برند؟ گفتم گوش من از این دروغ ها پر است. تا مرزهای شوروی سرجایش بود هیچ ارتباط مستقیمی با ایران نداشتیم. آن اواخر عمر شوروی یک ذره فضا باز شده بود و ارتباطاتی با کنسولگری ایران داشتیم. مثلا نمایشگاه کتاب برگزار می کردند و به ما می گفتند اگر از کتابی خوش تان آمد یواشکی و خیلی خونسرد بردارید و ببرید! کتاب های مذهبی مثل کتب شهید مطهری را می آوردند. یکی از دوستان مان بیش از 200 کتاب از نمایشگاه آورده بود و یک کتابخانه راه انداخته بود. کتاب ها هم البته فارسی بود و ترجمه نشده بود ولی ما از بس با رادیوهای ایران مانوس بودیم، تقریبا فارسی را می فهمیدیم. به خاطر انقلاب به زبان فارسی هم علاقه پیدا کرده بودیم. الان کسی را می شناسم که درس زبان فارسی را نخوانده بود ولی با همین رادیو گوش کردن ها و پیاده کردن سخنرانی ها الان مترجم زبان فارسی شده است. می ترسیدیم که بعد از امام چه خواهد شد؟ برای رحلت امام مراسمات خیلی مفصلی حداقل در 20 شهر آذربایجان برگزار شد. در نارداران باکو هفت روز مراسم برگزار شد که از نقاط مختلف آذربایجان در آن شرکت می کردند. متدینین هم غم عجیبی داشتند و هم یاس و ترس زیادی. می گفتند که بعد از امام سرنوشت انقلاب چه خواهد شد و آیا کسی هست که بتواند مسئولیت این انقلاب را به خوبی به دوش بکشد؟ بعد که آیت الله خامنه ای به رهبری رسیدند و فرمایشات امام درباره ایشان منتشر شد، همه به یک آرامشی رسیدند. می گفتند اگر امام تایید کردند دیگر تمام است. آرم جمهوری اسلامی روی سنگ قبرها حزب اللهی های آذربایجان خیلی دوست داشتند به انقلابی های ایران نشان دهند که ما هم انقلابی هستیم و در کنار شماییم. مثلا وصیت می کردند که روی سنگ قبرشان آرم جمهوری اسلامی حک شود که اگر بعدها مرز باز شد و ایرانی ها به اینجا آمدند ببینند که ما هم طرفدار انقلاب بودیم و با عشق این نظام از دنیا رفتیم. الان کلی سنگ قبر هست که آرم جمهوری اسلامی روی آن نقش بسته است. تو را اینجا فرستادیم آدم بشوی، خمینی را تبلیغ می کنی؟ حاج علی اکرام اف عاشق امام و انقلاب بود. تا حالا من هیچ آذربایجانی را به اندازه ایشان عاشق انقلاب نیافتم. ایشان سه بار به خاطر فعالیت های انقلابی به زندان رفتند. ایشان در زندان مسجد ساخته بود و حدود 200 تا 250 نفر در نماز جماعت آن شرکت می کردند. بعد از نماز جماعت هم تکبیر می گفتند و به نفع انقلاب ایران شعار می دادند. یکی از هم بندان ایشان تعریف می کرد که بخاطر همین کلی از مقامات عالیرتبه به زندان آمده بودند. همه زندانیان را به صف کردند و گفتند اکرام علی اف بیاید جلو. رفت جلو. یکی از مقامات گفت ما تو را اینجا فرستادیم آدم بشوی، آنوقت خمینی را تبلیغ می کنی؟ بعد به حضرت امام توهین کرد. توهین او تمام شده و نشده، اکرام علی اف شروع کرد فحش دادن به حیدر علی اف رییس جمهور آذربایجان. بعد شب آمدند و او را به انفرادی بردند. زمستان باکو خیلی سرد است. داخل سلول آب ریخته بودند و ایشان تا زانو داخل آب بود. از بالا هم لوله فاضلاب را سوراخ کرده بودند تا آب آن به سر و صورت اکرام علی اف بریزد. پتو هم نداده بودند. در سلول یک سوراخی داشت که اکرام علی اف از آنجا اذان می گفت و هر یک ساعت شروع می کرد به شعار دادن: الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر حیدر علی اف. می آمدند و حسابی کتکش می زدند و یک ساعت بعد دوباره شروع می کرد به شعار دادن. 17روز تمام اینگونه سپری شد. حیدر علی اف گفته بود که انقدر در این شرایط نگهش دارید تا بمیرد. تا اینکه گویا مقام معظم رهبری مقامات آذربایجان را تهدید کرده بود و آنها مجبور شدند ایشان را آزاد کنند. حاج علی اکرام اف بعد از آن دوره زندان به انواع و اقسام بیماری ها مبتلا شد. حاج علی اکرام اف می خواستم بمیرم و توهین به امام را نشنوم یکی از رفقا تعریف می کرد که در زندان بودم و دست هایم بسته بود و افسر زندان شروع کرد توهین به امام خمینی. می دانستم که اگر به سمتش بروم بقیه افسرها هم می ریزند سرم و تا می خورم کتکم می زنند. عقب عقب رفتم و خودم را محکم به پنجره کوبیدم تا از پنجره به پایین بیفتم تا بمیرم و توهین به امام را نشنوم. Let’s block ads! (Why?) منبع: مشرق کد مطلب : سایر اخبار ...
پیوند والد و کودک براساس رابطه از راه دور
، بخصوص که سرپرست یا والد حاضر او ممکن است از دخالت شما در زندگی فرزندتان زیاد خرسند نباشد. شاید شما استدلال کنید که به نفع شما، فرزند و همسر سابق تان باشد که همه چیز را فراموش کنید و بهتر آن است که فراموش کنید که فرزندی داشته اید، همسری داشته اید و این که زندگی تان را از نو بسازید، یعنی همان کاری که اکثر مردم، بعد از طلاق انجام می دهند. آنها ممکن است دوباره ازدواج کنند، به سرزمین دیگری بروند و خانواده ...
خلع ید خریدار آلومینیوم المهدی شایعه است
. باید بپذیریم با نفت 25 تا 30 دلار درآمد ارزی این کار امکان ندارد. مخصوصا اینکه هزینه هایی در کشور بار شده که دولت با همه علاقه مندی نتوانسته آنها را حل کند. به دلیل جو پوپولیستی و جوی که در کشور در هشت سال گذشته حاکم شد، روند فرهنگی کشور از تولید به تقسیم پول رفت. وقتی یک فرهنگ بد در جامعه حاکم شود، ازبین بردنش زمان بر خواهد بود. در کشور ما هدفمندی یارانه ها بد اجرا شد. درحال حاضر یکی از بدهی های ...
ساخت مسکن مهر در بیابان سرمایه را هدر داد
...> حالا اگر همین مسکن نبود انبوه سازان خون مردم رو تو شیشه می کردند،ممکنه برای همه این مسکن مهر مناسب نبوده اما با توجه به نیاز خیلی از خانواده ها به سر پناه حکم مرگ و زندگی رو داشت. خدارو شکر حذف 5صفر از واحد پول ملی انجام نشد وگرنه الان باید مبادله کالا به کالا میکردیم.کل طرح های دولت 9 و 10 بدون فکر و غیر کارشناسی بود.مثل یارانه.سهمیه بندی سوخت تازه فهمیدند !؟ کاملا ...
سلسله اشتباهات استراتژیک دولت در مذاکرات هسته ای
که من خوزستان را کشورم می آورم. حال باید چکار کند؟ صدام برای اینکه دهان مردم خود را ببندد، لقمه ای بهتر از کویت پیدا نکرد و ادعا کرد که کویت برای عراق است. *دلایل نقش داشتن آمریکا در حمله صدام به کویت از نظر تاریخی هم این موضوع زمینه دارد. کویت جزئی از استان بصره بوده که انگلیسی ها آن را از عراق جدا کردند الان هم عراقی ها می گویند کویت استان نوزدهم عراق است. عراق در سال 1920 ...
مرد همسرکش: وقتی می خواستم خفه اش کنم،حتی فریاد نزد که همسایگان متوجه نشوند
. مگر در گوشی همسرت چه دیدی؟ از همین اس ام اس های الکی که همه اش من را اذیت می کرد. به خاطر شرایط جامعه و اطرافیان مجبور شدم گوشی هوشمند بگیرم. همکاران کار با آن را به من یاد می دادند. وقتی آن پیام را در گوشی همسرت دیدی، از او توضیح نخواستی؟ نه، توضیح نخواستم. وقتی این اتفاق افتاد، قاتی کردم، دست خودم نبود. شاید عصبی و مریض باشم، اینها را هم الان می گویم، آن موقع ...
خودم را سرباز آقامرتضی می دانم و نه بیشتر!/ درد بی درمان وقتی است که خودی زخم می زند
سینمای داستانی کشیده شد. حالا اگر از من بپرسید که اگر همین امروز و همین الان با آقا مرتضی روبه رو شوی، چکار می کنی؟ حس می کنم که همچنان باید روی همان کالک عملیاتی قدم بزنم و پیش بروم، چه اینکه در همه این سال ها روی این کالک عملیاتی قدم زده ام و پیش رفته ام. *نسبت خودتان با شهید آوینی را گفتید و گفتید که این نسبت در گذر زمان تغییری نکرده. حالا دوست دارم بدانم از نظر جنابعالی، شهید آوینی چه ...
شوخی های جالب شبکه های اجتماعی (247)
پاشو ورزش کن زدم پاکش کردم بی شرف بی همه چیز رو. همینمون مونده این به آدم دستور بده. 36. پشت هر زن عصبانی یک مردی هست که نمیدونه دوباره چیکار اشتباهی انجام داده. دسته گلِ جوراب، مخصوص روز پدر 37. چرا هر هنرپیشه زنی که از اینجا میره gemtv اول کچلش میکنن، دو سه ماه اول آموزشی داره پادگان جم؟ 38. شیرین ترین قسمت برنامه کوه نوردی صبح بیدار شدن و اسمس"من ...
آقا مرتضی منتظر مصلحت های توخالی نبود
، چکار می کنی؟ حس می کنم که همچنان باید روی همان کالک عملیاتی قدم بزنم و پیش بروم، چه اینکه در همه این سال ها روی این کالک عملیاتی قدم زده ام و پیش رفته ام. نسبت خودتان با شهید آوینی را گفتید و گفتید که این نسبت در گذر زمان تغییری نکرده. حالا دوست دارم بدانم از نظر جنابعالی، شهید آوینی چه نسبتی با انقلاب اسلامی داشت؟ با توجه به عبارت نقشه و کالک عملیاتی که گفتید، نیز با توجه به اسم و ...
ایران به الگویی برای دیگر کشورها تبدیل شده است
ساله برخوردار هستند و این تمدن ریشه از مردم ما دارد و حاکمیت مستقل، ساخته است که پرچمدار بیداری اسلامی در طول 200 سال گذشته در منطقه بوده ایم و در سال های گذشته پرچمداری این حرکت به دست امام خمینی و در سال های اخیر به دست مقام معظم رهبری بوده است . مشاور بین المللی مقام معظم رهبری خاطرنشان کرد: این جایگاه ها نشان می دهد که در اسلام چنین ظرفیتی است که اگر بر آن تکیه شود می توان در مقابل ...
تفاوت احمدی نژاد و جلیلی زیاد است / وقتی "هاشمی" رد می شود "احمدی نژاد" جای خود دارد / نامزد اصلاح طلبان ...
در سفرهایش امکاناتی برای طرح دوباره نام خودش به دست آورده است. این البته پاشنه آشیل اصولگرایان است که با دست خودشان برای درگیر شدن با روحانی عملابستر مناسبی برای احمدی نژاد فراهم می کند. دوستان جریان اصولگرا از این موضوع غافل هستند. در چه صورت جریان اصولگرا پشت سر احمدی نژاد قرار می گیرد؟ جریان اصولگرا دیگر آن انسجام و یکپارچگی دهه های قبل را ندارد و چندپاره شده است. علت آن ...
گفتگو با شهاب حسینی، سوپر استار مانای ایران
من که خسرو شکیبایی شدم و دیگر نیازی به این همه تلاش برای ایفای نقشم ندارم. با خودش نمی گفت من الان لب باز کنم باید همه غش و ضعف کنند. این قدر حساس بود که در این سن و سال دنیا برایش کوچک شد. شکیبایی مصداق شعر حجاب چهره جان می شود غبار تنم، خوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم است. بعضی ها روح شان این قدر بزرگ می شود که دنیا برایشان کوچک می شود. به همین خاطر، وارستگی و گسستگی عمو خسرو را قبل ...
حاتمی کیا: خودم را سرباز آقامرتضی می دانم
باید روی همان کالک عملیاتی قدم بزنم و پیش بروم، چه اینکه در همه این سال ها روی این کالک عملیاتی قدم زده ام و پیش رفته ام. *نسبت خودتان با شهید آوینی را گفتید و گفتید که این نسبت در گذر زمان تغییری نکرده. حالا دوست دارم بدانم از نظر جنابعالی، شهید آوینی چه نسبتی با انقلاب اسلامی داشت؟ با توجه به عبارت نقشه و کالک عملیاتی که گفتید، نیز با توجه به اسم و البته رسم فیلم در حال اکران تان، آیا ...
بهرامی رئیس دیوان عدالت شد/پزشکی قانونی درباره مهدی هاشمی تصمیم می گیرد/صدور حکم بازداشت 10 نفر از ...
از صاحبان حساب این تعاونی تعیین تکلیف شدند که برای این موضوع هزار میلیارد پول نقد تقدیم مردم شده است. وی موضوع معوقات بانکی را یکی دیگر از پرونده های مهم در سال 94 دانست و گفت: بارها گفتم بانک ها به خصوص بانک مرکزی باید کاری کند که معوقات اضافه نشود اما بر اساس آخرین آمار سرجمع معوقات کم نشده اما معوقات دانه درشت ها کاهش پیدا کرده است. سخنگوی قوه قضاییه ادامه داد: برای مثال ...
حجم معوقات بانکی کم نشده است
محسنی اژه ای عصر امروز در نود و چهارمین نشست خبری با رسانه های خبری یکی از پرونده های سنگین و وقت گیر سال 94 را پرونده تعاونی ثامن الحجج دانست و گفت: در این پرونده عنوان شده بود که بیش از 2 میلیون سپرده گذار وجود دارد، کارهای چندجانبه ای صورت گرفت و در آخرین خبر حدود 750 هزار نفر از صاحبان حساب این تعاونی تعیین تکلیف شدند که برای این موضوع هزار میلیارد پول نقد تقدیم مردم شده است . * سرجمع ...
برای بی سواد های تحصیل کرده
یادم هست حدود 3 سال پیش بود که تازه دولت جدید با شعار تدبیر و امید دل عده ای را گرم کرده بود و مدام صحبت از جامعه جهانی و دیپلماسی و مذاکره و رابطه با کشور ها می زد عده ای هم که (( تازه به دوران رسیده بودند )) میگفتند : وااای چه میشود اگر با آمریکا و5 کشور اروپایی بنشینیم پای میز مذاکره و بخندیم و توافق کنیم و آن همه دشمنی ، شعار و احساسی بازی های انقلابی را برای همیشه کنار بگذاریم و کمی عاقلانه ...
رزمنده ای که تنها می جنگد!
. علافی و در به دری و گرسنگی و تشنگی و سرما و گرما و پیاده روی هم بجای خودش. ازمن پرسیدند چقدر پول می دهند که این کارها را انجام می دهی؛ در شهر تهران از غرب به جنوب و از شمال به شرق می دوی، با چه مکافاتی از این اداره به آن اداره می روی. هیچ مسئولی درست و حسابی جواب نمی دهد همه جواب سربالا می دهند. در هر اداره ای که مربوط به یادمان شهدا، یادواره ها،کنگره ها، واحدهای فرهنگی، برنامه و ...
محمد بحرانی روی جناب خان و ببعی غیرت داره!
یک جایی شناخته شد که به ایرج طهماسب و حمید جبلی رسید؛ یعنی از سال 90. به این معنا که یک دهه تقریبا شما در پشت صحنه بودید. آشنایی با آقای طهماسب هم از طریق عروسک گردان پسر عمه زا، امیر سلطان احمدی بود. البته من یک آشنایی از قبل داشتم. یک نقش بسیار کوچک در رفیق بد بازی کرده بودم که در آنجا خانم بنفشه صمدی دستیار بودند و من را معرفی کردند. آقای طهماسب شناخت کمی از من داشتند. سال 90 آقای طهماسب ...
سیاست های اقتصادی دولت در شهرستان ها باید تغییر کند
یکی از صدماتی که می خوریم و ضررهایی که مردم شهرستان ها و همین کرمان می بینند همین جا است، همه این پول ها در تهران صرف می شود یعنی دفتر مرکزی و حساب های همه اینها در تهران است. چرا این طور است؟ این همه نفت از برخی شهرها صادر می شود، حداقل بخشی از درآمد آن را برای استان در نظر بگیرند که استان پویا شود، جان بگیرد. همه اش در تهران متمرکز شده است. اینها حق آن استان است ...
سیره اخلاقی امام هادی علیه السلام
.... تمام اینها در کمتر از یک چشم بر هم زدن صورت گرفت؛ ولی نزد ما از اسم اعظم الهی 72 حرف است و یک حرف آن نزد خداست که آن را در (خزانه) علم غیب به خود اختصاص داده است .(6) بزرگ ترین خیانت زمامداران غاصب اموی و عبّاسی معاصر ائمه(ع) به بشریت، به ویژه مسلمانان این است که با مشکلات و محدودیّت هایی که برای ائمه (ع) به وجود آوردند، مانع نشر و گسترش علوم آنان در جامعه شده و مردم را از آن فیض بزرگ ...
بازی با توپ یارانه در میدان سیاست
که می خندید، روبه روی دوربین های تلویزیونی گفت: می خواستیم پولی در جیب مردم بگذاریم که نگذاشتند . آن سابقه وقتی در کنار این خبر قرار می گیرد و فشارهای سختگیرانه مجلس برای قطع یارانه ها ضلع سوم مثلث را تشکیل می دهد، معنایی فراتر از خود می یابد. حالا یارانه هم ابزاری است برای جلب رضایت و هم برای دامن زدن به نارضایتی که می توان از آن بهره جست. هر چند بسیاری به بازگشت دوباره رییس جمهور سابق ...
جابه جایی خانه احزاب به خانه شعبان بی مخ؟
...> داستان دوم که اتفاقا موثق تر هم هست، مدعی است که این عمارت، همان خانه شعبون بی مخ است که چهارسال بعد از تولد او (یعنی در سال 1304) ساخته شده و اگر به شکل معماری و تزئینات به کار رفته در آن هم نگاهی بیندازیم، پربیراه نیست. با این همه سال ها این خانه به صورت متروک رها شده بود تا جایی که همسایه ها به یاد دارند شب ها به کمیته زنگ می زدند تا بیایند معتادان را از خانه بیرون کنند: سال 68 هم که مهاجرها ...
گزافه گویی از ویژگی های "کری" است
صهیونیستی باشند و دیگر مقاومتی علیه این رژیم در کار نباشد وامنیتش در منطقه تضمین شود. رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع با تاکید براینکه دنیای امروز که در آن آمریکایی ها جولان می دهند دنیای منطق نیست و طبیعی است که ما باید قدرتمان را بیشتر کنیم گفت: مگر می شود در مذاکره ای یک طرف قدرت دفاعی نداشته باشد و طرف دیگر داشته باشد و حرف از مذاکره برابر زده شود. البته مردم ایران عادت دارند که حرف های ...
امام هادی(ع)؛ نظام بخش وکالت در دوران غیبت
به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) از ایلام، رویکرد خلفای عباسی در طول 524 سال تکیه بر زمام امور مسلمانان نسبت به امامان شیعه متفاوت بود، پیش از روی کار آمدن متوکل که خلیفه ی هم عصر امام هادی(ع) بود سیاست خلفا همان سیاست مأمون بود که فضایی نسبتاً مناسب را برای علویان ایجاد کرده بود. با سرکار آمدن متوکل تنگ نظری ها دوباره آغاز شد، تخریب مقبره ی امام حسین(ع) و شخم زدن و هموار کردن زمین های ...
بهرامی رئیس دیوان عدالت شد/مولاوردی رسماً به دادگاه احضار شد/اعطای 51 هزار فقره مرخصی/زنجانی لیست اموالی ...
در آخرین خبر حدود 750 هزار نفر از صاحبان حساب این تعاونی تعیین تکلیف شدند که برای این موضوع هزار میلیارد پول نقد تقدیم مردم شده است. وی موضوع معوقات بانکی را یکی دیگر از پرونده های مهم در سال 94 دانست و گفت: بارها گفتم بانک ها به خصوص بانک مرکزی باید کاری کند که معوقات اضافه نشود اما بر اساس آخرین آمار سرجمع معوقات کم نشده اما معوقات دانه درشت ها کاهش پیدا کرده است. سخنگوی ...