سایر خبرها
مادرش بوده این طرز فکر رو داشتم فقط و هیچ اطلاعاتی نداشتم که خون از گوش چرا میاد؟ فکر کردم گوشهام خونی شده و دو تا دستمال گذاشتم تو گوشم و گفتم مادرم نفهمه که نگران بشه و ببینه که خون اومده. چون 19 ماه رمضون بود افطارم هم رفتم خونه. رفتم در مغازه که برادرم بود مغازه رو بستیم و به سمت خونه اومدیم. من زمانیکه از ماشین خواستم پیاده بشم احساس کرم پاهام لسه ، به برادرم گفتم کمکم کن من یه کم ...
با شروع انقلاب در اکثر مراسم و تظاهرات شرکت می کرد. در بستن جاده ها با دوستانش همکاری داشت و دلاوری هایش از همان ابتدا زبانزد همه دوستان و نزدیکان بود. تقید زیادی به انجام تکالیف و ترک محرمات داشت. احمد با شروع جنگ تحمیلی در همان سال اول با دیدن آموزش نظامی به صورت داوطلبانه به کردستان اعزام شد و چندین ماه در کنار فرماندهان رشید اسلام در کردستان مبارزه می کرد و با شروع شدن عملیات های جنوب، راهی ...
سرویس فرهنگ مقاومت خبرگزاری کتاب ایران ( ایبنا) : روز پنجم عملیات بود که بی سیم چی حمید خبر شهادتش را اعلام کرد. خوب حواسم به آقا مهدی بود؛ هیچ نشانی از ناراحتی از خودش بروز نداد. فقط گفت: نذارین خبر توی بی سیم ها پخش بشه که نیروها روحیه شون رو از دست ندن. بلافاصله بچه های اطلاعات آمدند پیش آقا مهدی و اصرار داشتند که اجازه بدهد بروند جنازه حمید را بیاورند؛ خصوصاً مصطفی مولوی که پشت سر هم می گفت ...
شلوغ تر بود، شهید شاخص هویزه، دانشجوی حماسه آفرین جنگ.. ماجرای شهید علم الهدی و دوستانش را از صوت کانال مطرا شنیده بودم.. جریان مقاومت مردمی اولین قدم شهید علم الهدی در زمان دفاع مقدس در خوزستان بود.. و ایستادگی تا آخرین قطره خون پای انقلاب و نظام آخرین کار این شهید بزرگوار بود.. از مزار شهید گذشتم و به گشتن دنبال نام شهیدی که در دعوت نامه ام بود ادامه دادم.. شهید علی ...
می شود این زن روی سر و صورت او روسری انداخته و قصد داشته با بالشت او را خفه کند. این مرد مسن با هوشیاری قاتل را به گوشه ای پرت کرده و توانسته از خودش دفاع کند. قاتل هم وقتی دیده اقدامش بی نتیجه مانده سریع وسایلش را که از قبل جمع کرده بود، برداشته و از خانه فرار کرده است. خانواده مرد مسن پس از این اتفاق ماجرا را پیگیری نمی کنند، چون نمی خواستند 70 میلیون تومان مهریه بدهند. مهریه قاتل آن زمان 70 ...
نظر هستم و از همه جنبه ها او را تأیید می کنم برای مثال تصور می کنم اسم آن برنامه را در فصل های بعدی، هر چیزی می توان گذاشت. مثلاً خانه سیمین. به هر حال خانه این زن و شوهر خانه کتاب خانه روشنفکری و خانه نویسندگان بود. به خصوص که سیمین هم دل پری از جلال داشت. افخمی : بله، دقیقاً اما بیایید از جلال آل احمد بگذریم چون بحث آنارکوفاشیسم ارزش ادامه دادن دارد. مهم است این را بگویم که ...
آیه که پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: اگر شما را در انجام کار نیک نافرمانی کردند بزنیدشان؛ ولی زدن غیر مبرّح و همین روایت را به نقل از حجاج بن مزاحم نیز آورده با این افزونی که غیر مبرّح را به غیر مؤثر تفسیر کرده، یعنی زدنی که تأثیری در تغییر رنگ پوست بدن حتّی به اندازه سرخ شدن نداشته باشد. عطا می گوید: به ابن عباس گفتم: زدن غیر مبرّح چگونه است؟ گفت: با چوب مسواک و مانند آن. قتاده می ...