سایر خبرها
دستبرد مرگبار به گاوصندوق
. رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به سامان، از او خواست به دفاع از خودبپردازد که مرد جوان وقتی در جایگاه قرار گرفت، با رد اعترافات قبلی خود گفت: پدرم سال ها برای همسر طاهره کار می کرد، اما وضع مالی خوبی نداشتیم. داروندارمان یک آبمیوه فروشی بود که در آن کار می کردیم. می خواستیم یک خانه بخریم، اما پول کم داشتیم. به همین دلیل به فکر سرقت از خانه طاهره و شوهرش افتادیم. من و برادرم چند روز مقابل ...
10 چهره حوادثی سال 93/تصاویر
تجاوز به عنف بود. این مرد 52 ساله که علی نام داشت و خودش را دکتر داروساز معرفی می کرد، به بهانه استخدام وارد خانه طعمه هایش می شد و به آنها داروهای بیهوشی می خوراند. این مرد بعداز بیهوش شدن همه اعضای خانواده اموال آنها را سرقت می کرد و در جریان اجرای نقشه اش 3 نفر را نیز مورد آزار و اذیت قرار داد. بررسی سوابق این مرد نشان می داد او پیش از این هم با داروی بیهوشی دست به سرقت زده و حتی ...
یک عکس عاشقانه از ما بگیرید
می زنه ولی آقا امیرالمومنین خیلی گریه کرده است، من حامد را دوست دارم مثل مهدی و هادی خودمان ولی مرد هم گریه می کند و خیلی هم گریه می کند آن قدر که غش می کند در نخلستان و مردم برای تسلیت به خانه اش می آیند. خواستیم آخر مراسم عکس بگیریم، مشکات دختر استاد محبت که ملایکه وار مراقب استاد بود کنار استاد بود، محمدحسین نعمتی با خانمش و نیکی کوچولو گوشه سمت چپ عکس بود و محمدرضا وحیدزاده با خانمش ...
گذری کوتاه بر زندگی شهید جاویدالاثر جهانگیر قاسمی
طلب شهادت تا اینکه شب عملیات من وشهید جهانگیر جزءافرادی بودیم که نتوانستیم از جزیره برگردیم و در محاصره دشمن قرار داشتیم وتا زمان شهادت کنار هم بودیم وخودم از نزدیک نحوه شهید شدنش را مشاهده کردم وشهید لشکر انصاری نیز حضور داشتند وهرچه تلاش برای آوردن جنازه کردیم امکان وجود نداشت وفقط توانستیم با چه مشکلاتی جزیره را ترک کنیم .وبه پشت جبهه برگردیم آن هم بدون یاران وهم رزمان . شهید لشکر ...
کشتی گیران پای سفره هفت سین خبرورزشی
...: پدر و مادرم مرحوم شده اند، خدا همه رفتگان را بیامرزد. همیشه عموی بزرگم بعد از سال تحویل اول می آمدند منزل ما و به ما عیدی می دادند. حتی ساعت 12 شب هم سال تحویل بود بلافاصله می آمدند منزل ما و همیشه دوست داشتیم که عمو را ببینیم اما یک سال، زن عمویم گفت پرویز دیگر بزرگ شده و عیدی نمی خواهد و با این حرفش نان ما را آجر کرد. من هم خجالتی بودم و هیچ حرفی نزدم. حدود سال 81 - 80 دختر عمه جوانم به دلیل ...
روایت عاشقانه صادق زیبا کلام
به گزارش ساعت24، دکتر صادق زیبا کلام گفت: اولین بار که عاشق شدم فکر می کنم دوازده یا سیزده سالم بود. عاشق فریده دختر همسایه مان. آن زمان خانه ما توی کوچه فریدون، خیابان مخصوص بود (خیابان شمالی جنوبی بود که از شمال به چهارراه لشکر و از جنوب به خیابان قزوین منتهی می شد.) فریده تقریباً همسن و سال خودم بود. و دو تا مشکل اساسی وجود داشت. یکی اینکه اگر پدر یا مادرم متوجه این اتفاق می شدند من را تیکه و ...
ناگفته های صادق خرازی: سعید امامی علیه من پرونده سازی کرد
.... آقای دکتر خرازی همان زمان رئیس خبرگزاری جمهوری اسلامی بود. من بین آقای خرازی و ولایتی و نظام حکم شدم. آقای خرازی می گفت من با این امکانات، شرایط و با این وضعیت وزارت خارجه نمی روم. در نهایت من را حکم قرار دادند و من هم به نمایندگی ایران در سازمان ملل رفتم. نزدیک 10 روز تا دو هفته ای آنجا بودم. گزارشی 250 صفحه ای تنظیم کردم و به تهران آوردم. گزارش در زمینه های سیاسی، بین المللی، فرهنگی و ...
خواستگاری شگرد مرد شیاد
مهندس قلابی وقتی در یک سایت همسر یابی با دختر ثروتمند آشنا شد تصمیم به کلاهبرداری گرفت. به گزارش باشگاه خبرنگاران، چندی پیش دختر جوانی با مراجعه به دادسرای ناحیه 5 تهران از سرقت کارت عابربانکش و برداشت 30 میلیون تومان از حسابش خبر داد که بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تحقیقات برای شناسایی سارق آغاز شد. در حالیکه تجسس ها ادامه داشت دختر جوان بار دیگر راهی ...
محمدرضا لطفی از زبان قشنگ کامکار
در بیمارستان بستری شد. بیژن چندین بار - دور از جان- از مرگ برگشت. قبل از آن پدر و مادری عزیز را از دست دادیم. اینها تراژدی است. همه اینها درد است. هنوز که هنوز است نتوانسته ام مادرم را فراموش کنم. چون ما در یک ساختمان با هم زندگی می کردیم. هنوز جای خالی مادرم را حس می کنم. ما هم به طور کلی احساسی هستیم؛ من بیشتر. از روزی که برای کنسرت به سنندج آمده ام تا این لحظه که اینجا هستم، نتوانسته ام بیرون ...
شیرین ترین نماز یک دختربچه
یک نت خوشحال بود و در پوست خودش نمی گنجید. درست است که سن و سالش کم بود، اما قدم برداشتن در راه اعتقاد که سن و سال نمی شناسد، برای آنکه به همه بگوید شما هم می توانید در راه آرمانتان محکم قدم بردارید و پیروز شوید، قلم و کاغذ را برداشت و شروع به نوشتن کرد: ستاد اقامه نماز، سلام! شیرین ترین نمازی که خوانده ام این بود: در سفری همراه پدر و مادرم در اتوبوس نشسته بودم و ...
ابوحامد های دیگر در راهند و این راه به آزادی قدس منتهی می شود
.... ایشان هیچ وقت خودش را فرمانده نمی دانست و احساس بالابودن نداشت. با همه رزمندگان دوست بود، در خانواده هم همین طور، به دخترانم بارها می گفت که مثل یک دوست روی من حساب کنید. آدم به شدت مسئولیت پذیری هم بود و واقعا هر کاری را خودش به دنبالش می رفت. یک بار پیش از این شهادت، مجروح شده بودند و جراحت عمیقی هم بود. بازوی چپشان تیر خورده بود. خواست خدا و لطف بی بی(س) بود که این ...
اردبیل 21 اسفند سال 66 را فراموش نمی کند
تبدیل نشده است. در جنگ تحمیلی همه اقشار جامعه از پیر و جوان، شهری و روستایی سهمی را ایفا کردند و ضروری است تا دیر نشده آن رخداد ثبت و ضبط و عرضه شود تا ابعاد مختلف آن واقعه به خوبی نمایان شود. دختر شهید عزیزه مجرد آزاد هم می گوید:نزدیک عید بود. برای رفتن به خانه مادرم آماده شده بودم که بمباران هوایی شد. خیابان ها شلوغ بود وقتی به محل بمباران رسیدم جمعیت زیادی جمع شده بودند. کنار منزل ما که ...
حاج احمد و همسرش چگونه آشناشدند؟
در طول زندگی قبل از آغاز مبارزه توانسته بودند موقعیت علمی خود را در جامعه به اثبات برسانند و در جامعه و حوزه به عنوان فردی عالم، اخلاقی، متدین شناخته شوند. بدین ترتیب اگر کس دیگری در جایگاه امام قرار می گرفت و آن صحبت ها را می کرد شاید مردم نمی پذیرفتند اما چه می شود که صحبت امام در جامعه جدی تلقی می شود؟ این یک امر بسیار مهم است. در اسناد ساواک که اخیراً هم توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام در ...
سرگذشت یک زندگی شورانگیز
. آقای صدری از ما خواست دوشنبه ساعت 5 عصر سر کلاس حاضر شویم و به هر کدام از ما یک برگ صورت کتابهای کلاس را داد تا از کتاب فروشی های تهیه کنیم و گفت اگر می خواهید کتاب دسته دوم بخریم سری به کتابفروشی نوبهار در چهارباغ پائین بزنید. با تعطیل شدن کلاس دیگر من کاری در دبیرستان ادب نداشتم و خودم را به خانه رساندم که عازم تهران شوم. مادر ساکم را آماده کرده بود و برای شام هم شامی کباب پخته بود که بعد از ...
تلخی ها و شیرینی های سالی که گذشت/ غم یا شادی، انتخاب شما کدام است؟
. یکی دیگر از شهروندان قزوینی گفت: امسال خاطرات تلخ و شیرین زیادی داشتم یکی از آنها مربوط به تصادفی است که رخ داد و روزهای سختی را برای من و خانواده ام رقم زد. وی با اشاره به شب حادثه این گونه توضیح داد: در شبی بارانی به همراه همسرم به سمت خانه ای که در یکی از شهرک های اطراف قزوین خریده بودم می رفتیم که به دلیل لغزندگی جاده، ماشین چپ کرد و همسرم در این حادثه دچار صدمات سختی ...
گلگشت نوروزی از بهشت مازورن تا کربلای ایران
تبیین می شود. در دورترین نقطه طلائیه که قرار گرفتن هیچ کسی در آنجا به چشم نمی خورد حضور زینب دیگر زائر راهیان نور که با حس و حال خاصی در محل مجروحیت شهید خرازی در حال راز و نیاز بود توجه ام را جلب کرده بود با خودم گفتم حضور این دختر تنها دراین نقطه قطعا رازی با خود به همراه دارد، جلوتر رفتم در ابتدا خواستم او را به حال خود با ناله های زیبایش تنها بگذارم اما کنجکاویم درخصوص جداشدن از دیگر ...
راز پنهان قتل مادر و فرزند
جسد غرق در خون زن 24 ساله و کودک سه ساله اش در خانه شان در مشهد پیدا شد. به گزارش ایران، این زن به نام اکرم چند سال قبل با همسرش ازدواج کرده بود که حاصل زندگی این زوج جوان دختربچه ای به اسم یکتا بود و شوهرش حسن با کارگری در یک کارگاه سنگبری خرج زندگی شان را تأمین می کرد. آنها در خانه ای کوچک در خیابان مهر مادر زندگی خود را می گذراندند، زن جوان از چند روز قبل کارهای خانه تکانی را انجام ...
اقدام بی شرمانه خواستگار ناکام با دختر محبوبش
مهمترین حوادث و رویدادهای اجتماعی شبانه روز گذشته: قتل در پرواز خیالی!/ نجات جوان اعدامی با کمک مردم نیکوکار/ تسویه حساب کارمند اخراجی در سرقت مسلحانه/ درد و دل با خانواده همسر انگیزه جدایی/ سرقت خودروهای تولید داخل در صدر/ مرگ دلخراش در چاه فاضلاب/ اقدام بی شرمانه خواستگار ناکام با دختر مورد علاقه اش/ مادر، قربانی اختلاف 2 برادر شد/ راز پنهان قتل مادر و فرزند/ 6 کشته بر اثر انحراف به ...
توطئه ی خانوادگی جالب
به گزارش تیتریک ، به نقل از ایران، از چندی پیش مأموران پلیس آگاهی تهران در جریان زورگیری های مسلحانه یک مأمورنما در سطح تهران قرار گرفتند و عجیب اینکه برخی از رانندگان خودروها و طعمه های این مرد مسلح وقتی بازجویی می شدند همگی ادعا داشتند وی یک تپانچه کوچک همراه داشته است. کارآگاهان با دستور قضایی به اقدامات گسترده ای دست زدند و با چهره زنی و به دست آوردن ردپا هایی از مرد مسلح خانه اش ...