سایر منابع:
سایر خبرها
حجت الاسلام غلامی: با موسیقی باید محتاط بود
آخر در این باره را چه کسی می زند؟ در روزهای پایانی سال 1393 برای یافتن برخی از پرسش ها درباره لغو کنسرت های موسیقی با حجت الاسلام رضا غلامی رئیس مرکز پژوهش های صدرا هم صحبت شدیم تا نکته های فقهی لغو کنسرت های موسیقی را از او جویا شویم. در ادامه بخش نخست این گفت وگو را می خوانید. تسنیم: برآورد خود از نوع نگاه فرهنگ اسلامی به مسأله موسیقی را تبیین بفرمائید. مولفه های اساسی و ...
یورش نظامیان رژیم طاغوت به فیضیه
فعالیت می کند. اما پس از وفات میرزای قمی در 1231 ه. ق، حوزه قم به ضعف و رکود می گراید و کم فروغ می شود و این رکود چند دهه ادامه می یابد تا این که با هجرت آیت الله شیخ عبدالکریم حائری به شهر قم، حوزه علمیه در قالب یک نهاد مستحکم، حیاتی دوباره می یابد. در سال 1300 هجری شمسی، با گسترش زمزمه های تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی، نیاز شدیدی به یک پایگاه بزرگ و محکم در داخل ایران جهت حمایت از ارکان ...
مهد تمدن و فرهنگ ایران زمین و مأمن خاندان اهل بیت(ع) در یک نگاه!
...، کوه بمو، باغ وحش شیراز، برم دلک، دست خضر، دریاچه آب شیرین و تالاب ارژن، گردشگاه میان کتل و چشمه تنگاب را نام برد. آباده پیشنیه تاریخی این شهرستان به بیش از هزار سال می رسد. آب و هوای شهرستان آباده در بخش شرقی گرم و در بخش غربی به دلیل نزدیکی با کوهستان دنا سرد است. شهر آباده در فاصله 280 کیلومتری شمال شرقی شیراز جای دارد. از مهم ترین اثرهای دیدنی و جاذبه های گردشگری ...
ماجرای میزبانی شهید توتونچی از میهمان ژنده پوش/ آرزویی که پس از شهادت برآورده شد
زمان ما چهار فرزند داشتیم و نزدیک به سال نو بود که بر اثر اصابت ترکش به چشم و وارد شدن به مغزش به شهادت رسید. سوم فروردین 1364 در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. همه اطرافیان می گفتند که دینت را ادا کرده ای و با وجود چهار فرزند نیازی به رفتن به جبهه نیست. در پاسخ به آنها می گفت: وظیفه خودم می دانم که برای دفاع از کشورم به جبهه بروم و خانواده ام را به خداوند می سپارم و با داشتن همسری خوب ...
بهار با مادرمه به خانه های مازندران پاگشا شد
، حلوای نخودی از شیرینی های مرسومی است که برای سفره عید تدارک می بینند . وی از دیگر برنامه های نوروز را نوروز خوانی دانست و گفت: قدمت این آیین به پیش از اسلام باز می گردد و پس از اسلام ایرانیان ابیاتی در مدح و ستایش پیامبر (ص) و ائمه اطهار به آن افزودند . وی افزود: دو هفته قبل از فرا رسیدن سال نو، یک گروه 3 نفره با لباس محلی، کوله کش، ترکه شکوفه بدست و نوروز خوان که درب منزل هر ...
اصلاح طلبان از اول امام را مانع خودمی دیدند
تکفیری ها مخالف سرسخت نظریات اسلام هستند. به قول امام المسلمین رهبر عظیم الشأن انقلابمان این انقلاب در هیچ جای جهان بی نام خمینی شناخته شده نیست اینها چون می دانستند که در تمام دنیا انقلاب را با نام امام می شناسند، نقابی به نام خط امام دارند. صحیفه امام و مجموعه آثار و سخنرانی ها و نامه های ایشان همه بحمدالله در دست ماست، از روزی که انقلاب را شروع کردند تا روزی که تبعید شدند و به نجف و ...
سیر تطور گفتمانی تشکل مادر
قضایای برکناری آیت الله منتظری برمی گردد درباره وظایف رهبری در نظام اسلامی می نویسد: رهبری نظام اسلامی باید به اصالت انقلاب اسلامی و رسالت مبارزه و فداکاری برای حاکمیت اسلام و جهاد دائم برای کوتاه کردن دست اجانب و چپاولگران منابع و منافع امت اسلامی معتقد باشد. (همان ص90) همچنین این مجمع در بیانیه ای که در 22/11/1368 (بعد از رحلت امام) به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر می کند، مجدداً از ...
دانشگاهها سهمشان را از نقشه علمی بدانند/ دانشجو حاضر در صحنه باشد
را به ایران آینده می بخشد. اینها را باید قدر شناخت. فریفتگی به همان اندازه زیان بخش است که بی خبری. امروزه به طور ویژه به این بیندیشید که چرا سیاستهای غربی به اسلام هراسی دامن می زنند؟ و کدام عنصر پر قدرت در اسلام سیاسی به شیوه ی ایران است که قدرتمداران آزمند و متعدّی و مستکبر را به همه گونه رویاروئی با آن بر می انگیزد؟ دانش اندوزی را با اندیشه ورزی و این هر 2 را با پرهیزگاری ...
کلام نورانی حضرت زهرا(س)
اللّهُ بِهِ مَلَکًا یسْحَبُهُ عَلی وَجْهِهِ، وَ الْخَلائِقُ ینْظُرُونَ إِلَیهِ، وَ یحاسَبُ حِسابًا شَدیدًا، وَ لا ینْظُرُ اللّهُ إِلَیهِ وَ لا یزَکّیهِ وَ لَهُ عَذابٌ أَلیمٌ. از پدرم رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)درباره مردان و زنانی که در نمازشان سستی و سهل انگاری میکنند، پرسیدم. آن حضرت فرمودند: هر زن و مردی که در امر نماز، سستی و سهل انگاری داشته باشد، خداوند او را به پانزده بلا ...
آذربایجان شرقی در سالی که گذشت/ امید به شکوفایی افزونتر شده است
... سفرهای نوروزی امسال نیز همچون سال های گذشته تلفات جاده ای به همراه داشت که در این زمینه مسوول روابط عمومی مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی آذربایجان شرقی گفت: در ایام نوروز سال جاری 19 نفر جان خود را در حوادث درون و برون شهری استان از دست دادند که این آمار نسبت به سال گذشته 40 درصد کاهش نشان می دهد. در این ایام هرچند انتظار می رفت هوای استان رو به گرم شدن برود، اما یازدهم ...
نپرسید! نمی توانم چیزی بگویم
دنیا کار بازیگری است. برای اینکه حرف زیادی در آن است هر چه بگویم کم گفتم. اما حالا شده یک چیز کوچه بازاری. شاید من تاکنون هفت، هشت هزار جلد کتاب خواندم و الان هم می خوانم. به هر جهت باید به این جوانان بگوییم از توی کوچه خیابان می روی، بازیگر می شوی، آخر سوادت چیست، چه خوانده ای؟ *** رفتن کدام هنرمند دل داریوش اسدزاده را سوزاند؟ داریوش اسدزاده در طول این سال ها شاهد از دست رفتن ...
ماجرای2 دیدار آیت الله هاشمی رفسنجانی با ملک عبدالله
آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، در بخشی از گفت وگوی اختصاصی خود با خبرگزاری مهر و روزنامه تهران تایمز به ماجرای دو دیدار خود با امیر عبدالله و تاثیر آن بر بهبود روابط تهران - ریاض در دوره ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی پرداخته است. رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام موضوع عربستان را مهم ارزیابی می کند و معتقد است روابط باید هرچه زودتر ترمیم شود. به گزارش جماران، بخشی از گفت وگوی خبرگزاری مهر و روزنامه تهران تایمز با آیت الله هاشمی رفسنجانی به شرح ذیل است: * همانگونه که مستحضرید، مذاکرات هسته ای به نقطه حساس خود رسیده و شعارهای مردم در راهپیمایی اخیر هم پیام روشنی برای غرب و تیم مذاکره کننده مبنی بر استقامت بر حق هسته ای داشت. حضور مردم چه تأثیری بر مذاکرات دارد و پیامش برای کشورهای مقابل چیست؟ - حضور مردم بر مسایل خارجی و نگاه جهانیان تأثیر دارد. یعنی استحکام نظام را از این حضور می فهمند. پایداری نظام را می فهمند. روی ایران و جمعیت ایران حساب می کنند و می گویند که مردم بی تفاوت نیستند. حساب جدیدی باز می کنند. از لحاظ ارزش اجتماعی، دنیا به این کار ارزش می دهد. به نظرم همه پیام هایش به خارج مثبت است. به عنوان مثال، می توان به مراسم اربعین که در عراق اتفاق افتاد، اشاره کرد. دو، سه سالی است که این مراسم انجام می شود، ولی این دفعه خیلی وسیع و دیدنی بود. نظر دنیا با دیدن این صحنه خیلی فرق کرد. * در سال 81 بحث هسته ای ایران در دستور کار شورای حکام قرارگرفت و خرداد همان سال اولین بیانیه و شهریور هم اولین قطعنامه صادر شد. سال 85 به شورای امنیت رفت و الان بیش از 12 سال است که پرونده هسته ای جریان دارد. اخیراً هم مذاکرات بعد از ژنو ادامه داشته است. مقام معظم رهبری در صحبت هایی که داشتند، اشاره کردند که توافق باید یک مرحله ای باشد و قابل تفسیر نباشد و این بحثی که می گویند توافق نکردن بهتر از توافق بد است، حرف جمهوری اسلامی هم بود و ما هم همین نظر را داریم. یعنی فقط آمریکایی ها نیستند که این گونه می گویند. سوال من به طور مشخص این است که مشخصات و مختصات یک توافق خوب از نظر جناب عالی چیست؟ - خیلی روشن است. حقوق ما نباید ضایع شود. ما حقوقی داریم که عضو آژانس هسته ای در ژنو هستیم و حقوق آنجا هم روشن است و می توانند از همه منابع صلح آمیز هسته ای برخوردار باشند. طبعاً این برخورداری، تکنولوژی می خواهد. آنها مسؤولیت دارند که به ما کمک کنند و نه اینکه مزاحمت ایجاد کنند. در اساسنامه آنها این نکته هست و ما هم مطالبه می کنیم. ما قطعاً دنبال (فناوری) هسته ای نظامی نیستیم. ممکن استگزارش هایی که منافقین و دیگران می دهند، در حدی باشد که آنها حساس شوند. یا ممکن است به خاطر بعضی از خریدها و بعضی از چیزهایی که می تواند دو منظوره باشد، شبهه داشته باشند. توافق بد این است که بخواهند بعضی از حقوق ما را نادیده بگیرند یا جلوگیری کنند؛ اگر این گونه باشد، بد است، منتها نسبی است، اگر بخواهند زیاد تجاوز کنند، سخت تر است و اگر جزیی باشد باز هم بد است ولی به بدی کارهای دیگرشان، یعنی سلب حق مردم ایران نیستاگر ما درصدد هسته ای نظامی بودیم، رهبری نمی آمدند که فتوا بدهند و به جایش یک بیانیه سیاسی می دادند. وقتی فتوا می دهند، معنایش این است که اعتبار اجتهاد و مقامشان را در جامعه در گروی این فتوا می گذارند. آنها باید این را بفهمند. وقتی می خواهیم فقط برای کارهای صلح آمیز استفاده کنیم، باید براساس معاهده های بین المللی کمک کنند و حقمان محفوظ باشد. البته در کنار این، یک موضوع دیگری هم هست که آژانس می گوید: من هم باید ناظر باشم و مطمئن باشم باید این را هم تأمین کنیم و وظیفه ماست که تأمین کنیم تا بگذاریم آنها مطلع باشند و ببینند که ما به طرف مسائل نظامی نمی رویم. اگر این قیدها پیش بیاید، ما باید آمادگی نظارت را داشته باشیم و آنها هم باید حقوق ما را بدهند. به نظرم حرف رهبری خیلی روشن است. این توافق خوب و بد را خود آنها می گویند. اول رژیم اشغالگر قدس و بعد آمریکایی ها گفتند که اگر توافق نشود، از توافق بد بهتر است. ما هم همیشه قبول داشتیم. منتها بد را آنها به صورت دیگری معنا می کنند و ما هم به گونه دیگری معنا می کنیم. آنها این گونه معنا می کنند که ردّپایی پیدا نشود که ما دنبال هسته ای نظام هستیم و ما این گونه معنا می کنیم که از حقوق ما چیزی کم نشود. این تفاوت وجود دارد، ولی قابل تفاهم است. * تعداد سانتریفیوژها هم در همین مقوله می گنجد. - بله. اگر اینها عاقل باشند، ما بیش از اینها لازم داریم. بالاخره همین نیروگاه هسته ای که داریم و همه آنچه که الان در نطنز و فردو داریم، نمی توانند سوخت نیروگاه بوشهر را تأمین کنند. البته سوخت آن را روس ها تعهد دارند و فعلاً می دهند. بنا داریم چند نیروگاه دیگر بسازیم و باید هم بسازیم و این حق و مصلحت ماست که بسازیم. لذا باید به موازات آن، قدرت غنی سازی ما بالا برود. فکر می کنم اگر به تفاهم برسیم و با نظارت کامل هم باشد، دیگر دلیلی برای کارشکنی آنها وجود نداشته باشد. مثلاً می گویند ما از خارج به شما سوخت می دهیم که این حرف دلیلی ندارد. الان تعداد زیادی از کشورها مثلاً ژاپن هستند که اینها را دارند. آنها هم همین بحث ها را با آژانس داشتند تا به اینجا رسیدند. من فکر می کنم معنای توافق خوب برای ما همین است که چیزی از حقوقمان کسر نشود. * شرایط منطقه ای ما مشخص و خیلی خاص و ویژه است. در این شرایط، همیشه بحث تعامل ایران و عربستان به عنوان دو قدرت منطقه ای مطرح بوده است. در سال های اخیر و بعد از تحولاتی که در کشورهای عربی بوجود آمده، رابطه ایران و عربستان خیلی ابهام برانگیزتر شده است. مرگ ملک عبدالله و سقوط قیمت نفت هم به آن دامن زده است. الان تحلیل شما از روابط ایران و عربستان و در واقع نحوه تقویت و اصلاح تعاملات چیست؟ - وضع الان بدتر از گذشته نبود ولی با اظهاراتی که در نمازجمعه تهران شد خیلی بد شده. در مقطعی خیلی خوب شد، ولی الان هم نسبت به گذشته خیلی بدتر نیست. پیش از انقلاب، ایران و عربستان به خاطر نفت و موضوعات دیگر با هم درگیر بودند و دائماً به هم پرخاش می کردند. بعد که انقلاب شد، آنها اوایل از انقلاب ما ترسیدند. مخصوصاً آن روزهایی که شعار صادر کردن انقلاب را می دادیم و بالاخره خود ملت ها هم به فکر افتادند که راه ایران را بروند، آنها نگران بودند و روابطشان با ما بد بود. تا اینکه زمان به ریاست جمهوری من رسید. در جنگ هم آنها از صدام حمایت می کردند و پول می دادند و فضای آنها در اختیار صدام بود. امام هم وقتی حج قطع شد، نگران بودند و گفتند: این بد است که ما دولتی اسلامی باشیم و حج که از اصول مسلّم اسلام و قرآن است، تعطیل باشد، بروید و درست کنید. این دستور امام(ره) بود. ما هم دنبال این مسأله بودیم و وقتی رئیس جمهور شدم، کار خودم بود که انجام بدهم. پی گیری کردم که پیشرفت هم کردیم. یکی- دو برخورد با ملک عبدالله که آن موقع امیرعبدالله بود، در سنگال و پاکستان داشتم و مقدار زیادی با هم بحث کردیم و ایشان خیلی فرق کرد. یعنی چیزهایی را فهمید که ضد آن فکر می کردند. به صورتی شد که در اجلاس سران در پاکستان، قرارمان این شد که ایشان به اتاق ما بیاید. چون هر کدام از ما اتاقی داشتیم، در سنگال من رفته بودم و در اینجا بنا بود که او بیاید. من در مجلس نشسته بودم که دیدم یکدفعه آمدند و گفتند: امیر منتظر شماست. آقای ولایتی گفتند: قرارمان این بود که ایشان بیاید، الان چه کار کنیم؟ گفتم: برویم، ما نباید تکبر کنیم و اصل بر حرف زدن است. بلند شدیم و به طرف اتاقشان رفتیم، یکدفعه دیدیم که ملک عبدالله و همراهانش از اتاق به بیرون برای استقبال ما آمدند و گفتند: آماده ایم که به اتاق شما برویم. اصلاً یکدفعه زیرورو شدند. یعنی همان حالت تواضعی که نشان دادیم، ایشان را به آنجا آورد. در همان اتاق خیلی از معضلاتمان حل شد. آنها مخالف بودند که اجلاس بعدی در تهران باشد که حل شد. در جدّه یا ریاض بیانیه داده بودند. از همانجا به سعود الفیصل تلفن کرد و گفت که بیانیه را لغو کنید. بعد از جلسه، مهمان نخست وزیر پاکستان بودیم و می خواستیم برای ناهار برویم. از در بیرون آمده بودیم و منتظر تا ماشین ها برسند. ماشین من زودتر از ماشین آنها رسید، امیرعبدالله بدون محافظ در ماشین من سوار شد. این منظره یکدفعه خیلی چیزها را در نظر خبرنگارها و دیگران عوض کرد. با هم وارد اجلاس شدیم و همان مانور کافی بود. مشکل اصلی ما سرقیمت نفت بود که ایشان می گفت: اگر ما نفت را گران کنیم، آنها سوخت های دیگری پیدا می کنند و نفت از ارزش می افتد. من برای او ثابت کردم که چنین چیزی را به این آسانی نمی توان درست کرد و ارزش نفت فعلاً به این زودی پایین نمی آید. ایشان هم قبول کرد و همکاری کرد و مسأله نفت هم حل شد. در ادامه دوستی ما خانوادگی هم شد. وقتی به آنجا می رفتیم، معمولاً خانواده های ما بودند و خانواده های آنها هم می آمدند و مهمانی می دادند و از حد رو رابط دیپلماتیک یک مقدار جلوتر رفت و روابط خانوادگی شد. وی که برای اجلاس سران به تهران آمده بود، برخلاف عرف دیپلماتیک به اصرار خودش به خانه ما آمد. به هر حال در آن فضا بسیاری از مشکلات را حل می کردیم. در عربستان خیلی کار کردیم. الان هم اگر ما شرایط را درست کنیم و آنها هم درست کنند، می توانیم برگردیم. همین آقای سلمان آن موقع امیر ریاض بود. یک مهمانی برای ما گرفت که با خضوع رفتار کرد. همه چیز برادرانه برگزار شد. همه چیز را دوستانه برای من تعریف می کرد. ولی الان مسایل زیادی با هم در یمن، بحرین، سوریه، عراق، لبنان و حتی رژیم اشغالگر قدس داریم. ما قبول نداریم که آنها با اسرائیل حالت فعلی را داشته باشند. این اختلافات هست و باید اینها را حل کنیم. به نظرم می توانیم که برگردیم. * چالش های زیادی در خاورمیانه داریم. بحث تروریسم یک تهدید جدی است و کشورهای مختلف با آن درگیر هستند. خیلی ها و غربی ها می گویند که کلید آرامش خاورمیانه دست ایران و عربستان است. آیا واقعاً کلید آرامش دست ایران و عربستان است یا نه، اتفاقات دیگری در خاورمیانه بایستی بیفتد که به یک منطقه آرام و با رشد اقتصادی تبدیل شود؟ - البته فقط ما دو کشور نیستیم. خیلی کشورها در منطقه درگیر هستند. ولی ما دو کشور اگر با هم هماهنگ کار کنیم، خیلی چیزها حل می شود. ما طمعی به سوریه، عراق و بحرین نداریم. اختلافات ما براساس نگرانی های دیگری است. عربستان اصلاً رژیمی وهابی است. یعنی عبدالعزیز بر آن اساس انقلاب کرده و پادشاهان عربستان هم به انقلابشان پایبند هستند. اما ما شیعه هستیم و مسایل خاص خود را داریم. در دورانی که با هم رفاقت کردیم، این مسأله را تحت الشعاع قرار دادیم و گفتیم که مسایل عقایدی مربوط به علماست و ما باید کشورداری کنیم. من فکر می کنم اگر این دو کشور باهم باشند، خیلی از تروریست هایی که پیدا شدند، از بین می روند. داعش از سوریه بیرون آمد. الان هر دو کشور نسبت به سیاست های همدیگر در سوریه، یمن، بحرین، عراق و لبنان حرف دارند، ولی می توان با هم تفاهم کرد و برای هر یک از اینها یک کمیسیون قرار داد و با تفاهم، کمیسیون ها مسایل را حل کنند. آخرین قرار ما با ملک عبدالله همین بود که هفت کمیسیون تنظیم کنیم و یک کمیسیون هم علمایی باشد تا آنها مسایل عقیدتی و فکری را حل کنند. شدنی بود. الان معتقد نیستم که همه کارها با ما حل می شود. در افغانستان وقتی که اینها با شوروی می جنگیدند، ما با هم بودیم و پیروز شدیم و واقعاً افغان ها شوروی را با کمک ما شکست دادند. ولی بعدها دعوا شد که سهم شیعه چقدر یا سهم سنی چقدر باشد! بالاخره اگر روابط صحیح باشد، فکر می کنم بهترین قدرت حل مشکلات منطقه در این دو کشور هست. * دورنمای خاورمیانه را چگونه می بینید؟ - الان خوب نمی بینم و بد می بینم. به خاطر همین اوضاعی که می گویید. اولاً به خاطر قدرتی که تروریست ها پیدا کردند. در آخرین خبرها بود که تروریست ها از الانبار آمدند و البغدادی نزدیک پایگاهی است که نظامی های آمریکا در آنجا دارند تعلیم می دهند. البته هنوز جنگ است و شاید نتوانند بمانند. اینها قدرت کمی نیستند. اگر کسانی حمایت دولتی را نداشته باشند، با این وسعت نمی توانند کار کنند و در حد کارهای تروریستی و انتحاری خواهد بود که در جایی ضربه ای بزنند یا انفجاری انجام دهند. ولی الان کشور درست کردند. در نقشه نگاه کنید، تقریباً یک ثلث سوریه و یک ثلث عراق را اشغال کرده اند که به اندازه انگلیس شده است! فکر می کنم این مشکلات به آسانی حل نمی شود. در یمن مسأله خیلی جدّی است. یعنی در آنجا القاعده و سنی ها اکثریت هستند. در جنوب و شمال مسأله ای بود که حل شده بود که دوباره الان اوج می گیرد. (انقلابیون یمن) در حاشیه عربستان هستند و عربستان از پیروزی الحوثی ها نگران است. وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس جلسه ای گذاشتند تا اجازه بگیرند که کار نظامی بکنند. من الان نگران یک جنگ در آنجا هستم. گویا شورای امنیت هم جلسه ای داشت که روسیه وتو کرد. این برای من تازگی دارد. چون دیروز(شنبه25 بهمن) خبری منتشر شد که کشتی حامل تسلیحات روسیه برای الحوثی ها به آنجا رفت. اگر این باشد، مسأله یک مقدار بالاتر رفته است. افغانستان را هم می بینید که به هیچ وجه با هم کنار نمی آیند و عده ای معتقدند شیعه مهدورالدم است. در پاکستان هر روز می بینید یک مسجد را منفجر می کنند. می توانیم همه اینها را ما با ملک سلمان حل کنیم اما یک دید و همکاری وسیع باید باشد. برای آغاز می توان با این دو دولت کار را شروع کرد و به تدریج جلو رفت. ...
پاسخ هاشمی به سئوال سرنوشت انقلاب چه می شود؟
مصاحبه مهم و خواندنی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ سرنوشت انقلاب چه می شود؟ آیت الله هاشمی رفسنجانی پاسخ می دهد: اشتباهاتی در عملکرد می بینم ولی اصل نظام و خدمت به نظام را لازم می دانم این نظام با همه مشکلاتی که دارد، بهترین شکل حکومت در نظام های منطقه وحتی جهان است/کسی مناسب تر از آیت الله خامنه ای نبود. الان هم همین است./ممکن است شرایط به گونه ای بود که اگر مدیریت می شد، جنگ نمی شد/اشتباهاتی در عملکرد می بینم /اکثریت مردم این وضع را قبول ندارند. مردم اصول انقلاب را قبول دارند، سیاسی کاری های مجلس را قبول ندارند، ناعدالتی های قوه قضائیه را قبول ندارند. اشکالاتی به دولت داشتند و نسبت به همین دولت هم دارند/الان بعضی از مجلسی ها و دوستانشان نگران شدند. شخصی در قوه قضائیه روزنامه ها را جمع کرده و گفته که حق ندارید اسم فلانی را ببرید. گویا آقای دعایی در آن جلسه عصبانی شده بود. گفتند حق ندارید تصویر و اسم فلانی و آنهایی را که در فتنه محکوم شدند، بیاورید. گفته بودند که اگر این کار را بکنید، می بندیم. آقای دعایی بلند شد و گفت: اولاً نمی توانید این کار را بکنید و ثانیاً چرا این گونه می کنید؟/اگر ما افراطی های کشورمان را مهار نمی کردیم، بعضی ها از تکفیری ها کم نداشتند/نبریک مرگ ملک عبدالله اوج نگاه افراطی است. متاسفانه مصالح نظام و جهان اسلام را فدای کینه های خود می کنند. در آستانه یوم الله 22 بهمن و در سی و هفتمین بهار آزادی، هفته گذشته بخش اول مصاحبه اختصاصی روزنامه جمهوری اسلامی با آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره ضرورت انقلاب و مسیری که تاکنون پیموده است در این روزنامه به چاپ رسید. بخش دوم و پایانی این مصاحبه که در جلسه ای دیگر انجام شد را این روزنامه در شماره روز یک شنبه 26 بهمن منتشر کرده که نظر به اهمیت آن از سوی جماران عینا در پی می آید: اکنون که توفیق ارائه این قسمت از مصاحبه نصیب شده است، لازم میدانیم توجه خوانندگان محترم را به این نکته جلب نمائیم که مطالب مطرح شده در این مصاحبه، انعکاس ابهامات و سئوالاتی است که این روزها در اذهان بسیاری از مردم حتی در حوزه و دانشگاه وجود دارند. در مواجهه با این قبیل سئوالات و ابهامات، یک راه اینست که از کنار آنها عبور کنیم و هیچگونه تلاشی برای پاسخ دادن به آنها و ابهام زدایی از آنها به عمل نیاوریم و راه دیگر اینست که به سراغ کسانی برویم که با تمام وجود برای پا گرفتن انقلاب اسلامی و پیروزی آن تلاش کردند، در معماری نظام حکومتی برخاسته از آن سهم قابل ملاحظه ای داشتند و در نشیب و فرازهای طی شده در بیش از سه دهه و نیم که از عمر این انقلاب و این نظام گذشته است همواره حضوری موثر داشتند. روزنامه جمهوری اسلامی، راه دوم را به این دلیل ترجیح میدهد که اطمینان دارد برای تمام این سئوال ها و ابهامات پاسخ های قانع کننده و توضیحات روشنگری وجود دارد و مسکوت گذاشتن آنها نه تنها مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه بر سئوالات و ابهامات خواهد افزود. انتخاب آیت الله هاشمی رفسنجانی برای مطرح ساختن این سئوالات و ابهامات با ایشان به این دلیل است که ایشان بطور کامل از ویژگی های لازم برای ابهام زدائی و پاسخ گوئی به سئوالات برخوردارند و با اشرافی که به دلیل حضور در تمام مراحل انقلاب و شکل گیری نظام جمهوری اسلامی و مسیر طی شده تا امروز داشته و دارند می توانند در این زمینه به بهترین وجه اظهارنظر کنند. این واقعیت، در همین مصاحبه کاملاً مشهود است و شما که آن را میخوانید نیز به همین نتیجه خواهید رسید. برخی نکات مهم که در مصاحبه آمده عبارتند از: * این نظام با همه مشکلاتی که دارد، بهترین شکل حکومت در نظام های منطقه وحتی جهان است * بنی صدر، معجونی بود که صد بار مستبدتر از همه کسانی است که در ذهن شماست. اصلاً در مسائل مشورت پذیر نبود. او با واسطه به امام رسانده بود که من 53 درصد رای دارم و رای شما 47 درصد است و نمی توانید به من امر کنید * آنچه من میفهمم اینست که الآن مصلحت اینست که این نظام را حفظ کنیم و راهش انتخابات در محدوده قانون و نظام است * من، عقیده جدی دارم و اگر نداشتم در این نظام کار نمی کردم. ما که اهل بیتی هستیم و ولایت داریم در این مکتب، می توانیم در کشوری مثل ایران برای گسترش دین کار کنیم * همین الآن هم با همه این عیب هائی که در ذهن شماست، در تمام منطقه مستقل ترین کشور هستیم و پیشرفت هم کردیم * نباید ضرورت انقلاب را منکر شویم و نباید موفقیت انقلاب را منکر شویم ولی نباید خود شیفته شویم و باید به عملکرد خود انتقاد داشته باشیم تا بهتر شود * اگر ما افراطی های کشورمان را مهار نمی کردیم، بعضی ها از تکفیری ها کم نداشتند. اینک توجه شما را به متن این مصاحبه جلب می نمائیم. * بسم الله الرحمن الرحیم، از جناب عالی تشکر می کنم که اجازه داده اید باعث زحمت دوباره شویم و مصاحبه را به مناسبت دهه فجر ادامه دهیم، ضمن اینکه دهه فجر را خدمت جناب عالی تبریک عرض می کنم. در جلسه گذشته بحث ها یک مقدار طولانی شد. درباره اصل ماجرای انقلاب و اینکه اصولی و درست بود و پشیمان نیستیم، صحبت شد که بیانات حضرت عالی خیلی مستوفی، مستدل و خوب بود. سوالات همان جلسه را صریح تر مطرح می کنیم. * یکی اینکه اصلاً ضرورتی داشت که ما انقلاب کنیم یا نه؟ سوال دوم اینکه آیا انقلاب مسیرش را درست رفت یا نه؟ - بله، امروز می خواهیم سوالات بیشتری مطرح کنیم و به همین دلیل قاعدتاً اگر جواب ها مختصرتر باشد، به همه سوال ها می رسیم و همه مطالبی که آقایان در نظر دارند، مطرح می شود. * بسم الله الرحمن الرحیم. من هم مجدداً از حضور حضرت عالی تشکر می کنم و به سهم خودم دهه فجر را تبریک عرض می کنم. آنچه در جلسه قبل مطرح شد، چهار محور بود. یکی ناظر به جهات ثبوتی انقلاب و ضرورت آن بود، مرحله دوم از منظر اثباتی بود که آیا شرایط اقتضا می کرد یا نه؟ منظر سوم این بود که آیا راه را درست طی کرده ایم یا نه؟ حضرت عالی هم مستوفی بحث فرمودید. یک محور دیگر مانده که من آن را با توضیحی مطرح می کنم. همان گونه که آن جلسه هم عرض کردم، معنای این سوالات لزوماً این نیست که ما هم چنین اشکالاتی داریم. محور چهارم این است که با توجه به این همه هزینه ای که تاکنون از نظر مادی و معنوی، هم برای بقا و هم برای حصول انقلاب صورت گرفته، واقعاً بین دستاوردها و هزینه هایی که شده، تناسبی برقرار هست یا نه؟ به عبارت دیگر واقعاً صرف می کرد که انقلاب صورت بگیرد؟ مخصوصاً در سال های اخیر، برخی ها با پرسش هایی مواجه شده اند و پس از مقایسه آنچه که قبل از انقلاب بوده و بعد از انقلاب شده و یا مقایسه جامعه ما و دیگر جوامع، این سوال به صورت جدی برایشان مطرح است. از این نظر آیا هزینه ها ی مادی و معنوی که تاکنون شده، در راستای اهداف انقلاب بود؟ وضعی که اینک در آن قرار داریم، وضعی که به فرض اگر انقلاب نمی شد، در ایران بود و وضع آینده در این پرسش نهفته است. چون بعضی ها می گویند: اگر انقلاب نمی شد، به هر حال کشوری بود ولو با یک رژیم نامشروع و رژیم پهلوی هم برای بقای خودش خدماتی ارایه می داد. یعنی این گونه نبود که بایستد و برای آینده کاری نکند. در وضع فعلی و از نظر اقتصاد، معیشت، فرهنگ، فساد اجتماعی و سیاسی هم مسایلی مطرح شده است. به هر حال سیستمی را طراحی کردیم که براساس آن هشت سال سرنوشت یک کشور و فرصت هایی را که خیلی ارزشمند بوده، در اختیار یک جریان یا شخصی قرار گرفت و همه گونه هم حمایت شد. این هشت سال خوب یا بد که خیلی بد بود گذشت. برای مردم مساله جایگاه روحانیت و ارزش های دینی مهم است و این دغدغه ها، در وجود کسانی است که به این انقلاب تعلق خاطر دارند و در این کشور زحمت کشیده اند. حضرت عالی و امثال حضرت عالی مبارزه کردید و زحمت کشیدید، ولی همه مردم این انقلاب را دوست دارند. الان که در یک فضای صمیمی داریم بحث می کنیم، آیا بین دستاوردهایی که داریم و هزینه هایی که شده و ذهنیتی که نسبت به دین، مذهب، حکومت دینی و دیدگاه ها و شخصیت حضرت امام، وجود دارد، تناسبی هست؟ درست است که الان بلندگو دست کسانی هست که ممکن است خودشان مسبب این وضعیت باشند و همیشه از خوبی ها می گویند و انگار هیچ عیبی نداریم. اما اینها واقعیت های اجتماعی نیست. نگرانی اصلی ما این است که اگر این روند ادامه پیدا کند، واقعاً سرنوشت این انقلاب چه می شود؟ اگر یک سرنوشت مبهم جلوی چشمان ما باشد، واقعاً می ارزید چنین انقلابی صورت بگیرد؟ ممکن است بفرمایید که همه اینها را پیش بینی نمی کردیم و بعدها در عمل اتفاق افتاد و باید از انقلاب دفاع کنیم که من این را قبول دارم. ولی اگر واقعاً شرایط مشابهی در یک کشور و در یک جامعه دیگر بوجود بیاید، آیا حضرت عالی انقلابی را که در ایران واقع شد، تجویز می فرمایید؟ هاشمی رفسنجانی - -بسم الله الرحمن الرحیم، اولاً من از کلیت انقلاب و اهداف متعالی آن دفاع می کنم. ثانیاً نمی خواهم از همه اتفاقاتی که افتاده، دفاع کنم. از همان روز اول هم نسبت به بعضی از مسایل انتقاد داشتیم. وقتی انقلاب شروع شد و ما پیروز شدیم، انتقاد داشتیم که مشخص شده و در تاریخ ثبت است. پس من این گونه فکر نمی کنم که همه آنچه را که عمل شده، درست بود. کارهای بدی هم انجام گرفته است. اولین سوال شما این است که با این هزینه هایی که دادیم، آیا می ارزید انقلاب کنیم یا نه؟ جواب این است که اولاً معلوم نیست انسان همیشه فکر کند که این هزینه ها پیش می آید و ثانیاً احتمالش داده می شد. به هر حال هر کس در هر جا انقلاب می کند، اتفاقاتی به دنبال خواهد داشت. حتی وقتی که پیامبر(ص) آمدند و دین اسلام را آوردند، ادیان دیگر بودند و مردم هم دنبال دینشان بودند. معلوم است که از این اتفاقات می افتد و این نمی شود که انسانی بیاید جامعه ای را دگرگون کند و فکر کند که همه دنبالش می آیند. حتماً عده ای مخالفت می کنند و جنگ و دعوا می شود. در تاریخ اسلام می خوانیم که پیامبر(ص) بعد از حضورشان چقدر جنگ کردند و چقدر کشته در آن زمان در آن منطقه کوچک پیش آمد! آیا می ارزید که این کار را بکنند؟ مگر خود حضرت علی(ع) که آمدند و خلافت را قبول کردند علم غیب ایشان را ندیده می گیریم جنگ جمل، جنگ نهروان و جنگ صفین پیش نیامد؟ اتفاقاً همین، سوالی بود که ده نفر از بهترین شخصیت های آن روز شیعه از حضرت علی(ع) که حالت استیضاح هم داشت، کردند و گفتند که چرا این گونه شد و چرا شما این کار را کردید؟ چرا خلافت را به دیگران واگذار کردید و الان آمدید و شرایط این گونه را تحویل گرفتید و این همه خسارت به بار آمد؟ جوابی که حضرت دادند، بسیار عقلانی و با توجه به مجموعه شرایط بود و بنا شد که آن ده نفر به نمازهای جمعه بروند و مسایل را بگویند. در همین انقلاب، ما که نمی خواستیم با کشور همسایه خود بجنگیم، ولی پیش آمد. ممکن است شرایط به گونه ای بود که اگر مدیریت می شد، جنگ نمی شد. البته شواهد و اسناد تاریخی که بعدها دیدیم، تاکید می کنند که تحمیل کردن جنگ بر ایران حتمی بود. به هر حال جنگیدیم و 8 سال خسارت های فراوان دادیم، مخصوصاً بهترین جوانان کشور را از دست دادیم. اما مقدمه ای شد برای اینکه صدام و حزب بعث از منطقه کَنده شوند. صدام و حزب بعث موجود خطرناکی بودند و ممکن بود همه منطقه را به دردسر بیندازند. اینکه الان بگوییم می ارزید یا نه؟ معنایش این است که هر کاری انسان بکند و در مسیر آن مشکلاتی پیش بیاید، این سوال پیش می آید که آیا می ارزید ما این کار را بکنیم؟ در زمان مبارزه محاسباتی می شد که با آن محاسبات، علیه رژیم پهلوی مبارزه می کردیم و به زندان می رفتیم. حتماً در مراحل مختلف، آن هم در کاری به بزرگی انقلاب اشتباهاتی شده که باید با واقع بینی اشتباهات را بگوییم. من در اصل کار و ضرورت اثرات انقلاب شکّی ندارم. نظام شاهنشاهی را برانداختیم. این را همه می پذیرند که اصلاً نظام شاهنشاهی غلط است و بشر نمی تواند با آن نظام زندگی کند. مگر نظم سلطنتی مثل انگلیس که شاه فقط الگویی برای کار و تشریفاتی است. اما حکومت سلطنتی مساله واقعاً خطرناک است و قانون آن در این شرایط دنیا اصلاً معنایی ندارد. بعد از پیروزی نظام را محکم کردیم. یعنی از روز اول درست کار کردیم تا پایه انقلاب محکم شود. در طول این 35 سال اتفاقاتی افتاد که مربوط به عملکرد است. فکر می کنم حرف های شما هم درباره عملکرد باشد. بله اشتباهاتی در عملکرد می بینم و شاید در هیچ موردی هم ساکت نبودم و خودم دنبال آن بودم و راضی هم نبودم. ولی اصل نظام و خدمت به نظام را لازم می دانم و هنوز هم لازم می دانم. این نظام با همه این مشکلاتی که دارد، بهترین شکل حکومت در نظام های منطقه ای و حتی جهان اسلام است. البته جایی مثل ایران و با این ویژگی ها و با عقاید تشیع پیدا نمی کنید. ما شیعه هستیم و نمی خواهیم مذهب خود را ندیده بگیریم. بالاخره توانستیم حکومتی در این زمان و در بهترین جای منطقه که ایران است، شکل دهیم که مردمش از اول علاقه مند به اهل بیت(ع) بودند. روشن است که اساس کار درست است. یکی یکی عملکردها را بگویید تا درباره آنها بحث کنیم. * به هر حال سیستمی درست کردیم که قانون اساسی دارد. اما گاهی گفته می شود قانون اساسی یک اصل بیشتر ندارد و آن اصل چهار است که تفسیر اصل آن را به دست فقهایی که منصوب هستند، سپردیم. فعلاً کاری به جهات شرعی و غیرشرعی آن نداریم، اما الان ضمانت اجرایی کامل این قوانین، به یک جایگاه و یک نفر بر می گردد. بحث سر مشروعیت و عدم مشروعیت نیست. بحث سر این است که بازده این نحوه سیستم و این قانونگذاری در مقایسه با نظامی که قبلاً بود، چگونه است؟ در گذشته هم قانون بود، اما التزام به قانون نبود. می دانیم که بسیاری از قوانین سابق را بعد از انقلاب تجدیدنظر کردیم و دیدیم همان قانون قبلی درست بود و دوباره برگشتیم. هاشمی رفسنجانی - شما می گویید که اگر یک نفر همه اختیارات را داشته باشد و جوابگو هم نباشد، انحراف از قانون است. اما در ساختار ما چنین نیست. سازمان ما خوب طراحی شده است. یعنی طراحی اش این گونه بود که 80 نفر از مجتهدان عادل که دارای همه شرایط هستند و مردم آنها را انتخاب کردند، در خبرگان برای انتخاب و نظارت بر رهبری حضور دارند. اولاً می خواستیم حق مردم را محفوظ نگه داریم که حفظ کردیم. چون مردم نمایندگان خبرگان را انتخاب می کنند. یعنی اینها نماینده افکار مردم هستند و مثل نمایندگان مجلس، باید افکار مردم را منعکس کنند و اگر این کار را نکنند، در مقابل مردم مسوول هستند. سازمان درستی را تنظیم کردیم تا انسانی را با آن شرایط انتخاب کنند. حتی در قانونی که همین خبرگان نوشتند، راه عزل هم آمده است. وظیفه خبرگان مشخص است. کمیسیون تحقیق درست کردند. کمیسیون تحقیق متشکل از ده نفر از فحول علماست که باید دایماً عملکرد رهبری و سازمان های مربوط به ایشان را زیرنظر بگیرند و به خبرگان گزارش بدهند. یا آنها را به خبرگان دعوت کنند که بیایند و جواب بدهند. ما الان یک بند یک صفحه ای در آیین نامه خبرگان داریم و قانون است که چگونه به این موضوع رسیدگی کنیم. اگر می گویید سازماندهی خوب نشده است، من معتقدم سازماندهی، خیلی خوب شده است. اینکه یک نفر این گونه داشته باشیم، این برای ایران و با مبانی تشیع که ما به آنها معتقد هستیم، تازگی ندارد. نظام ولایی نظر همه فقهاست. البته بعضی ها قبول ندارند و محدود به امور حسبیه می دانند. آیت الله منتظری بهترین و مفصل ترین کتاب ها را درباره ولایت فقیه نوشت. قبلاً هم گفتم در پیش نویس قانون نبود و خود آیت الله منتظری آورد. ایشان رئیس خبرگان بود و این را در دستور آورد و دفاع کردند و تصویب شد. من این را قبول دارم و اگر به مقتضیات آنچه که نوشتیم و قانون قطعی است، عمل شود، بسیار خوب است. یعنی جایی باشد که براساس عدالت، تقوا، مدیریت و همان شرط هایی که در قانون آمده، از شرایط رهبری مواظبت کند تا مقبول باشد و مردم هم او را قبول داشته باشند. این است که می گوییم فصل الخطاب و ضامن عدالت و خیلی چیزهاست و اگر انحراف پیدا شود، این مسایل هم می تواند اتفاق بیفتد. * چیزی که خیلی مهم است، این است که این تئوری پردازی ها در عمل هم درست جواب بدهد. اگر چنین تئوری پردازی هایی بشود و نظریه های خیلی خوبی مطرح شود و روی کاغذ هم بیاید و به عنوان قانون هم مطرح شود، ولی در میدان عمل این امکان وجود داشته باشد که به قوانین عمل نشود و آب از آب تکان نخورد و مملکت به یک طرف دیگر، غیر از آن طرفی که قانون در نظر گرفته، برود، در آنجا چه باید کرد؟ هاشمی رفسنجانی - - هرکار مثبتی که در دنیا بشود، احتمال انحراف در آن پیش می آید. همه کارهای اجتماعی بشر این گونه است. حتی دینی که می آید، اتفاقاتی می افتد، ظلم هایی می شود و جنگ هایی اتفاق می افتد. اگر غیر از این بود که خداوند چنین انسانی را خلق نمی کرد. یعنی همان حرف ملائکه می شد که چرا می خواهید انسان خلق کنید؟! در بشر این گونه، هرکاری کنید، این اتفاق می افتد و احتمالش هست. البته پیش بینی حراست آن هم می شود و در اینجا هم پیش بینی هم شده است. یعنی کاملاً با تجربه پیش بینی شده بود و می بایست درست عمل می شد، همان موقع برای غیر از امام(ره)، شورای پنج نفری در قانون اساسی بود. البته شاید مدیریتش ضعیف می شد، ولی اطمینانش بیشتر بود و ما هم که گرداننده بودیم، به شورا رسیدیم و سه نفر را معرفی کردیم. درست هم انتخاب کردیم. آیت الله خامنه ای، آیت الله موسوی اردبیلی و آیت الله مشکینی بودند. گفتیم اینها شورا باشند و به مجلس خبرگان آوردیم، اول موضوع رهبری فردی یا شورایی بودن مطرح شد و آیت الله خامنه ای از رهبری شورایی حمایت کردند و من هم وقت خواسته بودم که نوبت نرسید و رهبری فردی با اکثریت رای آورد. وقتی فردی رای آورد، نوبت به انتخاب فرد رسید. خودم را می گویم و شاید نظر همه کسانی که رای دادند همین باشد، که کسی مناسب تر از آیت الله خامنه ای نبود. الان هم همین است. من همین مقدار جواب سوال شما را می دهم و شما هم جواب سوال مرا بدهید که اگر فردا آیت الله خامنه ای نباشد، چه کسی را دارید که به عهده بگیرد و مثل ایشان سابقه انقلابی، اجتهاد و آشنایی با همه شرایط کشور و جهان داشته باشند، به خصوص نیروهای مسلح را خوب بشناسند. * اشکال ما همین جاست. همه ما برای سلامتی ایشان دعا می کنیم. اشکال ما همین است که خدای نخواسته اگر مشکلی برای ایشان به وجود بیاید، سرنوشت این نظام اسلامی و نظام ولایت فقیه با این قانون اساسی، می خواهد به دست چه کسی سپرده شود؟ هاشمی رفسنجانی - من می گویم کاری که کردیم، در زمان خودش کار درستی بود. اینکه به دست چه کسی می افتد، یک نگرانی برحق است. امّا اگر اشکالی هست، در عملکرد خبرگان است. اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می توانند شورایی کنند. چون قانون شوراشدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند. البته این کار تا حدودی به مردم هم بر می گردد، چون اگر مردم نمایندگان خود را درست انتخاب کنند، می توان امیدوار بود. اتفاق بد در مجلس و هر جای دیگر که مردم بد انتخاب کنند، می افتد. در دنیا هم می افتد. اصلاً شما جایی را پیدا نمی کنید که در عبور از همه گردنه های مشکل، کاملاً درست عمل کرده باشند. * همانطور که می فرمائید نظام های سیاسی مشکلاتی در عمل پیدا می کنند. ولی در برابر مشکلاتی که پیدا می شود، سعی می کنند نظام را بازسازی کنند. الان 25 سال از بازنگری قانون اساسی گذشته است. حتماً این ساختار یک مشکلاتی دارد که در عمل خودش را نشان می دهد. من دو مثال می زنم، در همان شورای بازنگری قانون اساسی، طرحی آورده شد که به طرح توقیت معروف شد که رهبری ده ساله باشد و بعد از ده سال مجلس خبرگان بنشیند و عملکرد را بررسی کند و اگر تایید شد، تمدید کند و اگر نخواست، کس دیگری را انتخاب کند. یا طرح دیگری به نام نظارت بر عملکرد رهبری آورده شد که آن موقع تقریباً جناح چپ مخالفت کردند و به نتیجه نرسید و در قانون اساسی در همین حد تصویب شد که نظارت بر بقای شرایط باشد. یعنی نظارت در حدی باشد که بگویند شرایط در رهبری باقی است. لذا الان استدلال می کنند و می گویند که مجلس خبرگان اصلاً حق نظارت بر عملکرد ندارد و فقط نظارت بر بقای شرایط است. هاشمی رفسنجانی - این حرف ها کم لطفی به نظام و ظلم به قانون اساسی، رهبری و مقام ولایت فقیه است. * لازمه نظارت بر شرایط این است که نظارت بر عملکرد صورت بگیرد. عرضم این است که اگر آن طرح در شورای بازنگری تصویب می شد، الان دیگر کسی نمی توانست استدلال کند که با این قانون اساسی شما نمی توانید بر رهبری نظارت کنید. اگر در ساختارمان مشکلاتی می بینیم، نباید مقاومت کنیم و به دنبال بازسازی ساختار نباشیم. سوال من این است که حضرت عالی همه مشکلات را مربوط به عملکرد می دانید؟ هاشمی رفسنجانی - همه مربوط به عملکرد است. * یعنی در ساختار هیچ مشکلی نمی بینید؟ هاشمی رفسنجانی - همین را که الان شما مثال زدید، یعنی رهبری ده سال باشد، رای نیارود. خود آیت الله خامنه ای از کسانی بود که به من گفتند: من احساس خفقان می کنم که انسان بخواهد برای همیشه بماند و مردم هم هیچ چاره ای نداشته باشند. مخالف بودند و خیلی ها هم مخالف بودند و بحث کردیم. اما موقت بودن زمان رهبری رای نیاورد. در جمعی رای نیاورد که نخبه های آن روز بودند و امام آنها را انتخاب کرده بودند که این کار را بکنند. * در واقع جامعه مدرسین آن نامه را نوشت و بحث شورا تحت تاثیر قرار گرفت. هاشمی رفسنجانی - بالاخره امام آن کار را کردند. بهترین فرد هم بود که ایشان انتخاب کنند. اگر به خودمان واگذار می شد که خیلی مشکل بود. ما جایگزین امام را خوب و درست کردیم. آن را درست کردیم که مجلس خبرگان این کار را بکند و مجلس خبرگان هم کرد و قانون شد. یعنی الان قانون داریم. آیین نامه را بخوانید. اولین اشکالی که هیات تحقیق در شرایط رهبری ببیند، باید گزارش دهد. اینکه چگونه جلسه تشکیل می دهد و چکار می کند، به طور مفصل آمده است. اینهایی که این حرف را می زنند، از روی عدم آگاهی می زنند. اگر به قوانین خبرگان عمل کنیم، هیچ مشکلی نداریم و بن بستی در کار نیست. خبرگان قانونی گذراندند که هر یک سازمان های زیر نظر رهبری که از آنها خواسته شده باید در هر اجلاس گزارش بدهند و ده سوال از آنها بشود و جواب بدهند. رهبری هم اشکالی به آن نگرفتند. بعد ها دعوت کردیم که بیایند. مثلاً گفتیم که رئیس سازمان صداوسیما بیاید. بعد از مدتی گفتند که ما نمی آییم. به همه گفتیم که بیایند که هیچ کدام نیامدند. در آخر یک مورد آسان پیدا کردیم و گفتیم که رئیس شورای سیاست گذاری ائمه جمعه بیاید. در ابتدا همه خوشحال می شدند، اما وقتی موعد می شد، نمی آمدند. رئیس شورای ائمه جمعه هم نیامد. خودم رئیس مجمع بودم و رفتم گزارش مجمع را دادم و گفتم که سوالات خود را مطرح کنند تا قانون اجرا شود. وقتی که اجرا شد، به آیت الله طبسی که قبلاً خوشحال شده بود و می گفت که ما هم می آییم و گزارش می دهیم، گفتیم که دفعه بعد شما بیایید. ایشان هم خواست بیاید که یک دفعه گفت: من نمی آیم و راضی نیستم. رهبری هم گفته بودند هرکسی که خودش داوطلب باشد، می تواند بیاید. * وقتی مشکل انتخابات پیش آمده بود، حضرت عالی فرمودید افغانستان یک لویی جرگه دارد که مشکلش را حل می کند. اما در داخل کشور ما هر مشکلی که پیش آمد، پیچیدگی اش بیشتر شد. نتیجه این شد که چند نفر حضرت عالی را ردّ صلاحیت کنند. یک مملکت را به دست شخصی بدهند که برای شهرداری یک شهر کوچک هم مناسب نیست. او را تایید صلاحیت و حضرت عالی را ردّ صلاحیت می کنند. هاشمی رفسنجانی - من از درستی ساختار می گویم و شما به عملکرد اشکال می گیرید. مگر قوانین قرآن آسمانی نیست؟ آیا همین الان در عمل به آنهایی که مسلم هستند، تخلف نمی شود؟ آیا در دین خودمان و بین معتقدین همه یکسان هستند؟ حرف ملائکه را به یاد آورید که به خدا می زدند. خداوند بشری ساخته که به او عقل داده و شیطان را هم در وجودش گذاشته که گاهی شیطان و گاهی عقل غلبه می کند. * فرمایش شما کاملاً درست است، ولی نکته این است که اگر به اشتباهات و سوءتدبیر ها رسیدیم، رفع کنیم و اگر بناست نظارت تقویت شود، نظارت را تقویت کنیم. هاشمی رفسنجانی - پیش بینی ها، خوب بود. ممکن است ما هم اشتباهاتی داشته باشیم. در بین روحانیون بهتر از امام نداشتیم که انقلاب کردیم. حدود 14 سال نبودند و مردم و شاگردانش مبارزه را حفظ کردند و نگه داشتند. امام که آمدند و انقلاب پیروز شد، بعد از مدتی خواستیم رئیس جمهور انتخاب کنیم. نظر ما این بود که در کنار بنی صدر، آقای بهشتی هم در انتخابات باشد. اما امام نگذاشتند و جلویمان را گرفتند. شخص امام با مصلحت بینی خودشان جلو ما را گرفتند. می خواهم بگویم شما جایی را پیدا نمی کنید که بشر اشتباه نکند و جایی هم پیدا نمی کنید که بی قانونی نشود. این اتفاق می افتد. فکر می کنم ساختار را خوب طراحی کردیم که براساس آن خوب پیش رفتیم، خوب سازماندهی کردیم و خوب از مشکلات عبور کردیم. * به مناسبت مطلبی که درباره آقای بهشتی و بنی صدر فرموده اید، موضوعی بود که امام معتقد بودند روحانیون در کار اجرایی نیایند و آن وقت می فرمودند که رئیس جمهور نشوند. وقتی بحث آیت الله خامنه ای برای ریاست جمهوری مطرح شد، خدمت شما عرض کردیم که شما با امام صحبت کنید، بلکه امام قبول کنند. شما صحبت کردید و امام از نظرشان برگشتند. سوالی که به این مناسبت می خواهم خدمت شما عرض کنم، این است که الان بعد از 35 سال که از انقلاب و این جریانات و این ریاست جمهوری ها گذشته، به نظر شما آن نظر امام که می گفتند روحانیون وارد کار اجرایی نشوند، درست بود یا کار درست همان بود که برگشتند و روحانیون وارد کار اجرایی شدند؟ کدام درست بود؟ هاشمی رفسنجانی - دومی درست بود. البته باید شرایط تبلیغات قبل از انتخابات عادلانه و مبتنی بر واقعیت ها باشد. آقای بنی صدر به خاطر مخالفتی که با نهضت آزادی و همه مبارزین و ما داشت، یکی، دو سال به همه جای کشور می رفت و سخنرانی می کرد و هر چه می خواست، می گفت و وعده می داد. مردم مشکلاتی در اقتصاد و زندگی داشتند و می دیدند او همان مشکلات را می گوید که به او رای دادند. ولی او معجونی بود که صد بار مستبدتر از همه کسانی است که در ذهن شماست. اصلاً در مسائل مشورت پذیر نبود. امام هم فهمیدند و کار به جایی رسید که او با واسطه به امام رساند که رای من در بین مردم از شما بیشتر است. رای من53 درصد و رای شما 47 درصد است. شما نمی توانید به من امر کنید. تا این مقدار جلو رفت. در جنگ وارد شد و اجازه نمی داد که نیروهای مردمی بیایند. ارتش ما تقریباً دست نخورده بود و معلوم بود که می تواند در مقابل عراق دفاع کند، اما به ارتش هم میدان نمی داد. بنی صدر اشتباهات زیادی داشت که امام به مرور متوجه شدند و فهمیدند. ما قبلاً این گونه آدم ها را بیشتر می شناختیم و با اینها سروکار داشتیم. * آن واسطه چه کسی بود؟ بنی صدر صحبت خود را چگونه به امام رساند که من 53 درصد و شما 47 درصد رای دارید؟ هاشمی رفسنجانی - این را در جلسه ای گفته بود و از آن جلسه به امام گفتند. از آقایانی که بودند، آمدند به من گفتند. فکر می کنم آقای عمید زنجانی گفته بود. دقیقاً یادم نیست. * اگر از همان نقطه ای که جناب عالی مطلب را قطع کردید، دنبال کنیم، بهتر می شود. معمولاً در نظام های سیاسی یا از قبل پیش بینی می کنند و یا اگر پیش بینی نکردند، امکان ترمیم را باز می گذارند. مثلاً در بعضی کشورها دادگاه قانون اساسی دارند که راجع به خود قانون اساسی یا راجع به عملکرد، به آن دادگاه مراجعه می کنند و می توان حتی راجع به اصل قانون اساسی یعنی اصلی که منجر به چنین مسئله ای شده، تجدیدنظر کرد. ما این را به خود مجلس خبرگان واگذار کردیم. به خصوص که مجلس خبرگان کار عجیبی هم انجام داده و آن، این است که برای صلاحیت، کاندیدهای خودش را به نهادی واگذار کرده که مجلس خبرگان باید بر آن نظارت کند. موضوع دوم این است که به نظر می رسد گذشته از خاستگاه مشروعیت نظام که ممکن است درباره آن گفت وگوهای مختلفی وجود داشته باشد، در اندیشه کسانی که در شکل گیری انقلاب مشارکت کرده اند، مسئله رضایت مردم به عنوان عنصر مقوّم انقلاب، حکومت و نظام اسلامی مطرح بود. به این معنا که اگر جامعه در نقطه ای به این رسید که با این سیستم رضایت عمومی تامین نمی شود، باید راهکاری باشد که بتواند با تصمیم گیری خود را ترمیم کند و اگر در جایی گیر کرده است، خود را از بن بست خارج نماید. نگاه شما نسبت به این مسئله چگونه است؟ آیا عنصر رضایت مردم که هم علت موجبه و هم علت مبقیه نظام لااقل در آغاز نهضت و حرکت تلقی می شد، چنان نقش تعیین کننده ای ندارد که به مردم مجال بدهد تا درباره سیستمی که نمی تواند خودش را ترسیم کند، تصمیم بگیرند؟ همچنان که خود امام در بهشت زهرا راجع به تصمیمات گذشتگان برخورد کردند. هاشمی رفسنجانی - شما سه، چهار سوال را مطرح کردید. در مورد مجلس خبرگان که این تصمیم را گرفتیم، اولاً همان موقع بحث زیادی شد که ما برای صلاحیت نامزدها چه کسی را درنظر بگیریم؟ بعضی ها گفتند که مراجع و حوزه باشند. بحث شد که مراجع چه تکلیفی دارند؟ شاید اگر ما به آنها تکلیف کنیم، آنها بگویند که انجام نمی دهیم. ثانیاً آنها چقدر می توانند در این مسائل که وارد نیستند، نظر بدهند؟ این مورد رای نیاورد. بعضی ها گفتند که اگر خودمان انتخاب کنیم، بدتر می شود و می گویند که شما خودتان صلاحیت های خودتان را تایید می کنید. هر جا به ذهن ما رسید، جواب نداد. آخرش به خود شورای نگهبان رسیدیم. گروهی مکلّف بودند که اگر حکمی صادر شود، باید انجام بدهند. این مورد رای آورد. ثانیاً ما همین حالا می توانیم این را عوض کنیم و هیچ مشکلی ندارد. یعنی همه قوانین مربوط به خبرگان مال خودش است و می تواند قانون بگذراند. بنابراین راه خروج همیشه هست. حتی راه خروج قانون اساسی را که قبلاً ننوشته بودند، نوشتیم. الان راه خروج قانون اساسی هم هست و می توانیم همه اصولی را که مردم فکر می کنند مزاحم است، حذف کنیم. یعنی این هست و راهش هم خیلی روشن است که از این راه می توانیم، انجام بدهیم. مسئله رضایت مردم، همیشه جدّی بود که رفراندوم گذاشتیم. دو، سه اصل راجع به رفراندوم هست و می توانیم مسائل مهم را با رفراندوم بگذرانیم. الان در هیچ جا بن بست نداریم. از همه اینها که بگذریم، امام(ره) مجمع تشخیص مصلحت را طراحی کردند که بتواند بر خلاف قانون اساسی و فتواهایی که علما می دهند، مصلحت را تامین کند. اصلاً در ساختار بن بست نداریم. درباره عمل، از ملائکه که بگذرید، احتمال بدی در مورد همه ممکن است. یعنی الان معصوم نداریم. چند روز بعد از پیروزی حضرت موسی(ع)، پیروانش گوساله پرست شدند که خداوند همه را قتل عام کردند. حضرت موسی(ع) با آن همه معجزات و با عبور از نیل، پیامبر مردمی بود که یک دفعه گوساله پرست شدند. حضرت عیسی پیامبری به آن خوبی، آرامی و نجیبی بود که آن روزگار را بر سرش آوردند، با حضرت ابراهیم(ع) چکار کردند؟! اصلاً کجا سراغ دارید که بشر برای یک مدت طولانی در جاده حقیقت مانده باشد؟ * اگر عملکرد افراد می تواند جوری باشد که دور قانونی را در جایی سد کند، یعنی چرخش کار قانون را در جایی سد کند، منجر به ناکارآمدی یک نظام می شود. علی القائده عملکرد بد را باید در قانون پیش بینی کرد، یعنی باید در قانون گذاری پیش بینی کرد. هاشمی رفسنجانی - ما در همه جا پیش بینی کردیم. شما بگویید که در کجا پیش بینی نشده است؟ در مورد رهبری که شخص اول مملکت است، صراحت قانونی داریم که اگر عدالتش مخدوش شود، معزول است و خودش هم حق ندارد دیگر دخالت کند. * اگر در مقام اجرا به جاهایی برخورد کند که دیگر نتواند عملی شود و روح قانونی را تحقق نبخشد، باید برای آن فکری شود. هاشمی رفسنجانی - همه اینها راه حل دارند. مثلاً سیاست های کلی که در مجمع تصویب می شوند و رهبری هم طبق قانون تایید و اعلام می کنند، اگر اجرا نشود، ما ناظر هستیم و ناظر باید جلوی این را بگیرد و متوقفش کند و اگر مجلس یا قوه قضائیه و یا دولت خطا کردند، باید جلوی آن گرفته شود. * حالا می خواهیم از طرف مثبت حرکت کنیم، به این معنا که چنین وقایعی را پشت سر داریم که برای کشور مشکل زا شده است و حتی ارکان و پایه های مقبولیت و قابل دفاع بودن نظام را مورد تزلزل قرار داده است. این دفعه به عنوان یک فرد از شما می پرسیم، فردی که قبل از انقلاب و بعد از انقلاب دنبال اهداف انقلاب بوده است. یعنی داریم با آقای هاشمی رفسنجانی صحبت می کنیم و نه با آقای هاشمی، رئیس مجلس و نه عضو شورای انقلاب و نه رئیس جمهور و نه رئیس مجمع تشخیص. در چنین وضعیتی با توجه به اینکه جناب عالی راهکارهای پیش بینی شده در سیستم را به هر دلیلی ناکافی می دانید، به عنوان یک فرد فکر می کنید آیا زمان اینکه یک فکر جدّی درباره مسیری که کشور طی می کند بشود، فرا نرسیده است؟ هاشمی رفسنجانی - همیشه باید برای بهتر کردن آینده تلاش کرد. خود من اگر به آینده کشور امیدوار نبودم، نمی آمدم نامزد شوم. در سن 80 سالگی معلوم است که میل به این کار ندارم. می خواستم بن بست را بشکنم. حدس می زدم و استخاره هم کرده بودم که نشان می داد پیش نمی روم، ولی خوب آمده بود. فکر می کنم الان وقتش فرا رسیده، چون اکثریت مردم این وضع را قبول ندارند. مردم اصول انقلاب را قبول دارند، سیاسی کاری های مجلس را قبول ندارند، ناعدالتی های قوه قضائیه را قبول ندارند. اشکالاتی به دولت داشتند و نسبت به همین دولت هم دارند. من می گویم وقت آن است که مردم اقدام کنند تا انتخابات درستی انجام شود. البته الان خیلی از شخصیت های مورد قبول مردم وارد انتخابات نمی شوند، چون احساس خطر می کنند. ولی اگر این تفکر عامه وارد میدان شود، این کار انجام می شود. منتها این گونه نخواهد بود که انسان بگوید با یک انتخابات به طرف بهشت رفتیم. چون همان ها دوباره به یک معضل جدید تبدیل می شوند. همان گونه که در اصلاح طلب ها اتفاق افتاد. ما اواخر دولت احساس کردیم که دارند کار می کنند برای اینکه یک دولت تحمیلی بیاورند. به گونه ای عمل کردیم که مردم احساس نکنند رای آنها بی تاثیر است. دولت دیگر که آمد، چه کار کرد، غیر از اینکه پایه های خودش را زد؟ یعنی به گونه ای رفتار کرد که پایه خودش را زد. فرض کنید زمان آقای روحانی را می گویم، همین امروز و پیش از شما یکی از کارخانه دارهای کشور پیش من آمد و گفت که در یکی از استان ها استانداری آوردند که به جرم اینکه من به ستاد شما کمک کردم، کارخانه ذوب آهن مرا تعطیل کرده است. یعنی تا این حد و این گونه استانداری را گذاشتند. می گفت: این شخص تا آخر دوره دولت قبل رئیس یک مجتمع صنعتی در جنوب بود و از آنجا برداشتند و اینجا گذاشتند. هر دولتی بیاید، مشکلات با شدت و ضعف خواهد بود. دوباره افرادی از دغل ها سر بر می آورند. الان این مشکل در جامعه ما هست. آنچه من می فهمم، این است که الان مصلحت است که این نظام را حفظ کنیم که راهش انتخابات در محدوده قانون و نظام است. یعنی مثل آن دفعه مردم وارد شوند. بالاخره ما فداکاری کردیم. من مطمئن شده بودم که نمی توانم. براساس استخاره می گفتم: یا رهبری به من می گوید که نرو، یا شورای نگهبان رد می کند و یا در انتخابات خراب می کنند. ولی خوب شد که این وسط ماندم. مردم هم آماده هستند. یعنی تا گفتیم، مردم آن گونه جمع شدند. افکار عمومی الان مناسب است و این می طلبد که افراد آزاده بیشتر تلاش کنند. الان بعضی از مجلسی ها و دوستانشان نگران شدند. شخصی در قوه قضائیه روزنامه ها را جمع کرده و گفته که حق ندارید اسم فلانی را ببرید. گویا آقای دعایی در آن جلسه عصبانی شده بود. گفتند حق ندارید تصویر و اسم فلانی و آنهایی را که در فتنه محکوم شدند، بیاورید. گفته بودند که اگر این کار را بکنید، می بندیم. آقای دعایی بلند شد و گفت: اولاً نمی توانید این کار را بکنید و ثانیاً چرا این گونه می کنید؟ البته این حالت را منحصر به خودمان نمی دانم. به هر جای دنیا بروید، از این چیزها هست. افغانستانی ها بعد از این همه، به اینجا رسیدند که پنج ماه برای انتخاب افرادشان گرفتار شدند. * در آنجا به نام دین عمل نمی شود. هاشمی رفسنجانی - اتفاقاً در افغانستان هم قانون اساسی اسلامی تصویب کردند. * به عنوان دین و حکومت دینی که نیست. هاشمی رفسنجانی - آنها که حکومت اسلامی شدند. الان عراقی ها چه وضعی دارند؟ آنهایی که مجاهده می کردند، به جان هم افتادند. هر جا بروید، همین است. امام موسی صدر در لبنان خیلی فعال بود. آخرش گفت: من به این نتیجه رسیدم که السّیاسیون تُجّار الدّم ، یعنی سیاسیون تجار خون هستند و از مسائل کنار کشید. * اتفاقاً نکته ای که می خواستم عرض کنم، همین است. یکی از دوستان بسیار عزیز که حضرت عالی هم می شناسید، کتابی در باب حکومت دینی نوشتند که کتاب سال جمهوری اسلامی شد. زمانی که در دبیرخانه خبرگان، مسئول مرکز تحقیقات و مجله بودم، با اعضا خدمت آیت الله خامنه ای رفتیم. من ایشان را که معرفی کردم، آیت الله خامنه ای اشاره کردند که کتابتان را گذاشتم تا بخوانم. ایشان الان مدتی است که از مدرسین حوزه هستند. همین هفته جلسه ای در قم داشتند. چون قبلاً با هم بحث کرده بودیم، اختلاف نظرهایی در این جهت داریم. به هر حال کل فقه شیعه هیچ گاه جز حرکت امام خمینی(ره) روی خوشی به انقلاب و حرکت های انقلابیون نشان نداده است. معنای تلویحی این سخن این است که این هم نتیجه نداده و اشتباه بود. این همان سوال اولی است که در آن جلسه عرض کردم که حضرت عالی می فرمایید در داخل و خارج همیشه همین طور است. بنی عباس 502 یا 503 سال حکومت کردند. کسی هم به فکر انقلاب نبوده و فقهای شیعه هم به فکر نبودند. این بحث به سوال اول برمی گردد که آیا باز هم انقلاب را به کشورهای دیگر توصیه می فرمایید؟ هاشمی رفسنجانی - درباره تکرار انقلاب، این مربوط به مردم آن کشورهاست. در مورد بخش اول صحبت های شما اوّلاً این گونه که این گفته، نیست. مگر قبل از ما علمای نجف انقلاب مشروطه را بپا نکردند؟ چطور ایشان می گوید که علمای شیعه کاری نکردند؟ فاطمی ها در مصر، ادارسه در غرب آفریقا، علویان در گیلان و مراعشه در طبرستان حکومت های محلی داشتند. * به هر حال یک آدم صاحب نظر به این نتیجه رسیده، این حرف ها برای من طلبه گران است. هاشمی رفسنجانی - این حرف انکار بدیهیات است. برای اینکه علمای نجف بودند و علمای تهران هم به آنها کمک می کردند. قاجار را مجبور کردند تا مجلس را تصویب کنند و اجازه شکل گیری مجلس را دادند. مگر اینطور نبود؟ حتی علمای بعدی که مبارزه می کردند، وقتی که پهلوی آمد، به کرمانشاه مهاجرت کردند و دیدند که در آنجا نمی شود و به ترکیه رفتند و مبارزه می کردند. چون می خواستند حکومت را درست کنند یا برگردانند. مگر قبلش جمال الدین اسدآبادی و امثال ایشان چه کار می کردند؟ اگر به گذشته برگردید، در خیلی جاها می بینید که این گونه بوده است. بعضی ها این حرف را بدون سند می گویند. * حضرت عالی دوست دارید همیشه نسبت به آینده امید بدهید. هاشمی رفسنجانی - من عقیده جدی دارم و اگر نداشتم، در این نظام کار نمی کردم. ما که اهل بیتی هستیم و ولایت داریم، در این مکتب می توانیم در کشوری مثل ایران برای گسترش دین کار کنیم. اگر درست عمل کنیم و حکومت موفقی داشته باشیم، می توانیم. همین الان هم با همه این عیب هایی که در ذهن شماست، در تمام منطقه، مستقل ترین و امن ترین کشور هستیم و پیشرفت هم کردیم. مشکل اقتصادی داریم و یا مشکل مجلس و مسائل آنها را نبینید. همین ماهواره ای که الان در مدار زمین می گردد و پیام مخابره هم می کند، دستاورد انقلاب است. کار آن را از اواخر جنگ شروع کردیم. گروهی در جهاد سازندگی کار خود را روی موشک شروع کردند. برای اینکه بتوانند پرتاب کنند. موشک 140 کیلومتری را در اواخر جنگ آزمایش کردند و خودم به آنجا رفتم و آزمایش کردم. در اینجا کسی به ما کمک نکرده است. ماهواره را ساختیم و موشک پرتاب کننده اش را هم ساختیم و دیروز هم اولین پرتاب آزمایشی را انجام دادیم. آن موقع محسن ما در کانادا بود و هنوز دکترایش تمام نشده بود. چون رشته اش به درد اینها و بدنه موشک می خورد، گفتیم که بیاید و در آنجا نماند. جوانان ما زحمت کشیدند که کارهای سوخت جامد به نتیجه رسید و کار را به اینجا رساندند. ما در موشک این همه پیشرفت کردیم که الان به راحتی می توانیم موشک های قاره پیما بسازیم. اگر مشکلات تحریم را درست نکرده بودند، با قدرت خودمان به خیلی جاها می رسیدیم. منتها فعلاً سیاسی شده است. در اکثر صنایع جای خودمان را باز کردیم. در سلول های بنیادین، در نانو و در خیلی چیزها که به ما نمی دادند، راه پیدا کردیم. خرابی های کشور را ساختیم. عراق همان گونه مانده و ما کشور را خوب ساختیم. آب ها را مهار کردیم و کارهای زیادی کردیم و نمی توانیم بگوییم که ایران یک کشور عقب افتاده به آن صورت است. اینها در همین نظام و با همین شکل پیش آمده است. اگر عاقلانه تر رفتار کنیم، بهتر می شویم. ما که با کشورهای دیگر دعوا نداریم. ما که نمی خواهیم از آنها دستور بگیریم، می خواهیم با هم تعامل کنیم، اگر تعامل کنیم و دعوا نکنیم، می توانیم. شرطش رفتار اعتدالی و معقول است. نباید افراط کنیم. از اشتباهات ما این بود که زمانی افراط کردیم. نمی گویم اشتباه نداریم. ولی این دستاوردها هم بود. البته از این اشتباهات را هر انقلابی هم خواهد داشت. برای اینکه انقلابیون بی تجربه و کم تجربه هستند و این کارها را می کنند. من فکر می کنم مجموعاً ما نباید ضرورت انقلاب را منکر شویم و نباید موفقیت انقلاب را منکر شویم. ولی نباید خودشیفته شویم و باید به عملکرد خود انتقاد داشته باشیم تا بهتر شود. * یکی از امتیازات نظام جمهوری اسلامی که ریشه در تفکر تشیع و اهل بیت دارد، این است که تفکر افراطی موجود در دنیای اسلام امروز را که الان در قالب تکفیری سر در آورده، ندارد و یک تفکر اعتدالی دارد. در انتخابات پارسال هم که اعتدال رای آورد، در واقع همان مغز اصلی تفکر تشیع و نظام جمهوری اسلامی رای آورده است. آن چیزی که الان در دنیای اسلام می گذرد، تفکر داعش و النصره و مجموعه تکفیری هاست که همه جا را تهدید می کنند. اما اهل سنت ایران اصلاً با آنان نسبتی ندارند. یکی از مسئولین امنیتی کشور به من می گفت که بیش از 90 درصد سنی ها با ما و با این تفکر هستند. این در میدان عمل است و در غیر عمل شاید جور دیگری هم باشد. می خواستم نظر جناب عالی را از نظر ریشه ای بدانم که چرا در دنیای اسلام این مسایل پیش آمده که الان دارد آبروی اسلام را می برد و مشکلات زیادی درست کرده است؟ آیا خطری از ناحیه آنها نظام جمهوری اسلامی را تهدید می کند؟ در عین حال این کارهای آنها امتیازی برای ماست و شاید دنیا الان متوجه شده باشد که آن نگاهی که به تشیع و انقلاب اسلامی داشت، غلط بوده است. خواستم جناب عالی در این باره یک مقدار توضیح بفرمایید. هاشمی رفسنجانی - یک مقدار همین گونه است که شما می گویید، اما همین هم ارزان به دست نیامد. اگر ما افراطی های کشورمان را مهار نمی کردیم، بعضی ها از تکفیری ها کم نداشتند. چون داعیه حکومت جهانی داشتیم، بعضی ها برای خودشان رسالت می دانستند که کارهای افراطی کنند. خداوند رحم کرد و جنگ آن گونه تمام شد. بعد از جنگ اعتدال را سیاست کشور قرار دادیم و ارتباطمان را با دنیا طبیعی کردیم و کشورمان را ساختیم. افکارمان را متوجه مشکلات اقتصادی ناشی از انقلاب و جنگ کردیم. البته می دانیم کسانی که مخلص هستند، خیلی چیزها را نمی پسندیدند. همان موقع هم مقالاتی را علیه سیاست خارجی می نوشتند، اما مخلصانه می نوشتند و ما هم تحمل می کردیم. من فکر می کنم دلیلی نداریم که با همه دعوا کنیم. اگر ما واقعاً به صورت یک کشور معتدل، عاقل و با همان عقلانیتی که ائمه(ع) ما گفتند، در میدان بودیم، الان با همه این کشورها ارتباط داشتیم و کار می کردیم و اینها برای ما بازار و طرف بودند. ایران این ظرفیت را دارد که به خاطر مردم، خاک و مکتب اسلام و اهل بیت(ع) است. به هر حال ما هم گرفتار افراطی ها بودیم. الان تکفیری ها بیشتر به شیعه می تازند. منتها اکثریت سنی ها با آنها همراه نمی شوند. افراطی های سنی، شیعه را واجب القتل و مهدورالدم می دانند. می توانیم با عمل به اینها نشان بدهیم که این گونه نیستیم که واقعاً هم نیستیم. * نمونه جدید کارهای افراطی آنها پیام تبریک در مرگ ملک عبدالله است. گویا ملاک آنها مخالفت با شماست. چون وقتی حضرت عالی در فوت ملک عبدالله تسلیت گفتید، آنها در نماز جمعه تبریک گفتند. هاشمی رفسنجانی - این کار اوج نگاه افراطی است. متاسفانه مصالح نظام و جهان اسلام را فدای کینه های خود می کنند. * وقتی داعشی ها و تکفیری ها احکام خودشان را اجرا می کنند و گردن می زنند و آدم می سوزانند و کارهای دیگری می کنند، استناداتی به بعضی از کتب فقهی علمای خودشان دارند. متاسفانه درست می گویند، چون چنین فتواهایی هم وجود دارد و این گونه نیست که بدون ماخذ باشد. هاشمی رفسنجانی - بله، متاسفانه در دو طرف افراطیون کارهایی می کنند که احساسات مردم را جریحه دار می کنند. * نکته اصلی این است که بالاخره روحانیت چه سنی و چه شیعه قاعدتاً باید یک غربالگری نسبت به این مسایل انجام بدهد. یعنی در فقه شیعه و سنی افکار و فتواهایی هست که باید به مقتضای شرایط، به روز شوند. مثلاً الان بعضی از انواع اعدام ها را در کشور خودمان اجرا نمی کنیم و می گوییم درست نیست. دلیل آن اقتضائات زمان و مکان است. شاید لازم باشد علمای شیعه و سنی کنار هم بنشینند و در این مساله فکر کنند و مجال را از دست تندروها بگیرند. یعنی این گونه مسایل را ابطال کنند تا دیگر این کارها را نکنند. همزمان با کنگره تکفیری ها در قم، در جلسه ای که با حضور 100 تا 150 نفراز روحانیون و به صورت همزمان برگزار شده بود، گفتم: بحث سر مناسبات انسانی با دنیاست. الان علیه تکفیری ها کنگره تشکیل می دهیم. ولی دو، سه سال قبل در 200 متر آن طرف تر از دفتر ما فتوا و نظر دادند که یک حسینیه شیعیان 12 امامی را که درویش بودند، تخریب کردند. هاشمی رفسنجانی - من قبول دارم و بارها گفتم که هر کاری را خارج از مدار عقل انجام دهیم، بازخورد خواهد داشت. پس من دو بحث با شما داشتم. یک بحث این بود که اصلاً به فکر نباشید که کسی بتواند مدینه فاضله ای درست کند و انسانی که فرشته و جن در وجودش هست، بتواند مدینه فاضله درست کند. این نمی شود. اصلاً خداوند ما را این گونه قرار داده که آزمایش بشویم و خودمان راه را پیدا کنیم. باید تلاش بکنیم و ما واقعاً تلاشمان را کردیم. الان 60 سال است که داریم تلاش می کنیم، برای اینکه به جایی که می توانیم، برسیم. خیلی ها مثل من هستند که این کار را کردند و باز هم می کنند و انتظار آن نتیجه مطلق را هم نداریم. کما اینکه قبل از ما هم هیچ وقت نشده است. کسی را بهتر از حضرت علی(ع) در تاریخ بشر می شناسیم؟ چگونه با ایشان رفتار کردند؟ به تعبیر خودشان، مردم مثل یال اسب به صورت انبوه در خانه ایشان گرفتند که نزدیک بود امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در بین مردم پایمال شوند. به این صورت ایشان را آوردند، اما چند روز بعد دیدیم که همیشه جنگ بود و آدم های متقلب و دنیا طلب آن کارها را کردند. به هر حال اگر ما نقش خود را ایفا کنیم، به جایی می رسیم و اگر کار خوب کرده باشیم، خداوند به ما نتیجه می دهد و اگر هم بد کرده باشیم، باید جزایش را ببینیم. این وضع همه ما و همه تاریخ است. من مایوس نیستم که بتوانیم از این تجربه هایی که جامعه دارد، به یک حالت اعتدال برگردیم که در کشور بوجود بیاوریم. * درباره فقه حکومتی چه می فرمایید؟ هاشمی رفسنجانی - من همان موقع ها به قم رفتم و سخنرانی کردم و گفتم که حوزه این گونه نمی تواند فتوا بدهد و شما بیایید در کنار این حوزه یک حوزه دیگر درست کنید تا طلبه هایی که به سطح اجتهاد رسیدند، وارد این مدرسه شوند و هر کسی در رشته ای خاص درس بخواند. همه رشته های علوم انسانی و رشته های طبیعی و دیگر رشته ها را داشته باشیم تا احکام حکومت اسلامی از آن حوزه در بیاید. الان در حوزه ها از رموز حکومت در همه ابعادش اطلاعات ندارند که بخواهند این کار را بکنند. آدم های خوبی هستند و در کارشان زحمت کشیده اند. ببینید از عروه تا به حال چقدر در موضوعات رساله ها از آنچه که عروه را آقا سید محمدکاظم نوشت، پیشرفت کردیم؟ از این حوزه نمی توان انتظار آن گونه داشت. باید مواد درسی حوزه درست و براساس نیازهای امروز تنظیم شود. این حوزه برای همین کارهایی که می کند، خوب است. ولی باید در کنار این، یک جور دیگر به مسایل بپردازیم. اگر توقع داریم که تمام رفتار نظام، اسلامی باشد، لازم است فقه حکومتی مثل بحث های صلات، خمس، زکات، طهارت و حج توسعه داشته باشد. * از جناب عالی تشکر می کنیم که وقتتان را به روزنامه دادید و امروز هم یک مقدار با سوال های ما اذیت شدید. هاشمی رفسنجانی - نه، مسایل اساسی کشور را باید بررسی کرد و مطمئنم شما دلسوز هستید. از اینکه شما مشکلات را با هدف رفع آنها و بهتر کردن اوضاع کشور می گویید، حقیقتاً لذت می برم. ...
نفاق؛ از عبرت های مهم فاطمیه
حجت الاسلام مهدوی نژاد: هیچ مشرک و کافری نتوانست دست علی(ع) را ببندد ولی منافقان بستند. حواستان به منافقان باشد آنها دست ولی خدا را می بندند و کاری می کنند که مردم نفهمند حق و باطل چیست. هیأت انصار ولایت دارالعباده پنجشنبه چهاردهم اسفندماه، همزمان با دومین شب از ایام فاطمیه و مراسم سوگواری ام الائمه(س) میزبان جمعی از محبان آن حضرت در حسینیه ارگ بود. سخنران این مراسم، حجت الاسلام مهدی مهدوی نژاد که در این ایام قصد تبیین عبرت های فاطمیه را دارد؛ در این شب پس از مرور بحث شب گذشته، به تحلیل مسئله نفاق به عنوان یکی از عبرت های مهم فاطمیه پرداخت. خلاصه سخنان وی در ذیل بیان شده است. زندگی کردن به اندازه تمام گذشتگان اگر انسان ها، دیده عبرت بین داشته باشند و از گذشتگان درس عبرت بگیرند، گویا به اندازه تمام آنها زندگی کرده اند، چون خطاهایی که دیگران انجام داده اند را تکرار نمی کنند و در نتیجه عمرشان تلف نمی شود و پیشرفت بیشتری خواهند داشت. زیاد پیش می آید که از گذشتگان عبرت نمی گیریم و فرصت های مادی و معنوی زندگی را از دست می دهیم. عبرت مسئله حیاتی و مهمی است که اگر مؤمنین به آن توجه نکنند، به یکی از دستورات خدای متعال در قرآن بی توجهی کرده اند. بسیاری از هزینه ها که در طول تاریخ شده است، در حقیقت یک فرصتی است که نسل های بعدی بر اساس همان تجربیات عمل کنند. عبرت، نقاط ضعف یک حادثه است هر حادثه ای که اتفاق می افتد از سه منظر قابل بحث است. یکی از جنبه های هر حادثه، علت وقوع آن است. علل حوادث دو خروجی دارد: یکی درس های آن حادثه و دیگری عبرت های آن. وقتی واقعه ای را بررسی و ریشه یابی می کنیم نقاط مثبتی را می بینیم که این نقاط مثبت درس های آن حادثه است. مثل ایثار، مجاهدت، رحم و... . یکسری نقاط منفی هم در هر حادثه وجود دارد که عبرت های آن حادثه است. مثلاً تفرقه، سستی،فساد، ولایت گریزی، دنیا طلبی و ... نتیجه عبرت های فاطمیه: تشخیص حق از باطل عبرت های فاطمیه خیلی مهم اند. حوادث فاطمیه، حوادث دوران حکومت اسلامی است. توجه به حوادث بعد از حیات پیامبر(ص) باعث می شود که ما با آنچه بزرگان و خواص دوران امیرالمؤمنین(ع) انجام دادند، آشنا شده و ان شاءالله مبتلا نشویم. عبرت های فاطمیه باعث می شود که انسان بفهمد صحابه نبی مکرم اسلام چه کردند و دریابد که چه معیارهایی برای تأیید یا رد خواص وجود دارد. وقتی بررسی می کنیم در میان اصحاب پیامبر(ص) به شخصیت های عجیبی بر می خوریم، شخصیت هایی که درخشیدند، شخصیت هایی که ضعیف و حقیر یا حتی برخی که خنثی بودند. شناخت آنها باعث می شود به روشنی بفهمیم امروز در حکومت اسلامی خوب و بد چیست و در تشخیص حق از باطل دچار اشتباه نشویم. اهمیت عبرت های فاطمیه از این جهت است. نفاق: خطرناکترین عنصر نابودکننده ایمان یکی از عبرت های مهم فاطمیه مسئله نفاق است. استنفاق جوانه ای بود که پس از هجرت پیامبر از مکه به مدینه و تشکیل حکومت اسلامی در جامعه اسلامی آن روز رویید. نفاق خطرناکترین عنصر نابودکننده ایمان فرد و جامعه است. فاطمیه برای این است که ما بفهمیم نفاق چیست و در کجا به وجود می آید؟ ویژگی های اهل نفاق چیست و چگونه باید با آنها مواجه شویم و چه کنیم تا جامعه دچار این اخلاق شیطانی نشود؟ آنوقت اگر انسان این ها را بفهمد وقتی بر مصائب و غصه های اهل بیت اشک می ریزد مزه اشک و عیار اشک او فرق می کند و طبق روایات یک قطره اشکش دریاهای آتش را خاموش می کند [1] . نفاق دین را پاره پاره کرد مسئله نفاق آنقدر مهم بود که حضرت زهرا(س) در خطبه فدکیه می فرماید: فَلَمَّا اخْتَارَ اللَّهُ لِنَبِیِّهِ دَارَ أَنْبِیَائِه ِ وَ مَأْوَی أَصْفِیَائِهِ ظَهَرَ فِیکُمْ حَسَکَةُ النِّفَاق [2] ؛ وقتی خدای متعال پیامبر را از میان مردم به سرای انبیای گذشته برد، در میان شما حسکه ایجاد شد. حَسَکَه دو معنا دارد 1. دشمنی منافقانه، که نوع خاصی از دشمنی است 2. خار سه پهلویی که از هر طرف اصابت کند می بُرّد. می فرمایند: حَسَکَه(نفاق) شما، همه جانبه، دین را پاره پاره کرد و شما همه جانبه به دین حمله کردید. حضرت زهرا(س) مهر نفاق را بر روی حوادث بعد از رحلت پدر بزرگوارشان زد. پس باید به مسئله نفاق توجه ویژه ای داشته باشیم. معنای لغوی و اصطلاحی نفاق معنای لغوی نفاق: موش های صحرایی، وقتی در صحرا لانه می سازند، نقب می زنند. یعنی تونلی می کنند و از طرف دیگر وقتی نزدیک سطح زمین می رسند، لایه ای از خاک را نازک می کُنند تا اگر خطری آنها را تهدید کرد سر را به قسمت نازک شده خاک بکوبند و دریچه ای باز کنند. یک درب اضطراری و سریع برای فرار، به این می گویند نفق. یعنی راهی که دو تا خروجی دارد که یکی از آن خروجی ها پنهان است [3] . معنای اصطلاحی نفاق: یعنی کسی که به اسلام وارد شده اما علیرغم ظاهر مؤمنانه اش به اسلام اعتقادی ندارد و در اصل کافر است. منافق از کفار و مشرک هم بدتر است. در سیزده سوره قرآن علیه منافقین آیه آمده است و یک سوره هم به آنها اختصاص داده شده است. خطر نفاق جدی است خطر نفاق جدی است پیامبر(ص) فرمودند: بعد از خودم، از مؤمنان امتم بیمی ندارم، چون به خاطر ایمانشان نجات می یابند و از مشرکان هم بیمی ندارم، چون به واسطه شرک، رسوا می شوند، از منافقین می ترسم که از زبانشان علم می ریزد و سخنانشان دلپذیر است ولی اعمالشان زشت و زننده است [4] . دو عنصر اساسی نفاق عناصر اساسی تشکیل دهنده نفاق دو چیز است: اظهار و کتمان. اظهار کردن آنچه به نفع است و کتمان آنچه به نفع نیست. اگر کسی حق را جایی که به نفعش بود، اظهار کند و اگر به نفعش نبود، کتمان نماید؛ منافق است. مگر اینکه برای کتمان آن حق از طرف شرع مقدس اجازه داشته باشد. ترس، ریشه نفاق علت نفاق: کسی که ضعیف الایمان است، نمی تواند حق را بگوید و پای دین بایستد. چون می ترسد که حق را بیان کند، آن را کتمان کرده و در او نفاق تولید می شود. کسانی که نمی توانند خداباورانه رفتار کنند یا افرادی که از به خطر افتادن موقیعت خود نزد خداباوران می ترسند و نمایش ایمان بازی می کنند، می شوند منافق. نفاق و بین الطلوعین منافق همان شبی است که لباس روز پوشیده است. بین الطلوعین نه روز است نه شب، لذا می فرمایند خواب بین الطلوعین مکروه است؛ [5] چون انسان از تقسیم ارزاق مادی و معنوی محروم می شود که این ارزاق اضافه بر رزق مقسوم اوست. نفاق هم همین گونه است مقداری به روشنی می زند و مقداری به تاریکی، یعنی حرف ها خوب است و عمل ها بد. در مواجهه با چنین آدمی، اگر بیدار و هوشیار نباشیم، فریب می خوریم و از حق محروم می شویم. شکل گیری نفاق در جامعه توحیدی نفاق دین مختص جامعه توحیدی است. هر جا که حق حاکم و غالب باشد نفاق به وجود می آید. وقتی باطل غالب باشد که باطل نیاز به پنهان شدن ندارد. اما وقتی اسلام و حق حاکم باشد، کفر و باطل نمی تواند جولان دهد و از ترس، زیر پوست حق پنهان می شود. هیچ کدام از آیات نفاق در قرآن، مربوط به مکه نیست و همه در مدینه نازل شده اند؛ چون در مدینه پیامبر(ص) حکومت تشکیل دادند و حق غالب بود. ولی در مکه حق، مغلوب و اهل اسلام تحت شکنجه و فشارهای مشرکین بود. در چنین شرایطی انسان های ناب و خالص به پیامبر(ص) ایمان می آوردند ولی در مدینه وقتی اسلام حاکم شد و اوضاع به سامان شد؛ خالص و ناخالص، همه زیر علم و بیرق حکومت اسلامی بودند. در چنین شرایطی است که عده ای که قلباً به حق اعتقادی ندارند و از ترس یا برای به دست آوردن موقعیت، حق را پذیرفته اند؛ منافقین جامعه حق می شوند. جامعه اسلامی بدون نفاق، وجود ندارد حکومت اسلامی تولید نفاق نمی کند، بلکه نفاق در آن تولید می شود. یعنی ظرفیت ها و فرصت های کفرآفرینی گرفته می شود و کسی نمی تواند علنی و رسمی علیه حق اقدام کند و اتفاقاً این نقطه قوت حکومت اسلامی است نه نقطه ضعف آن و نشان دهنده این است که اسلام قدرت دارد. لذا هر جا دیدید نفاق تولید شد و اهل حق حاکم هستند ، بدانید آن حکومت بر حق است. اصلاً جامعه اسلامی بدون نفاق، وجود ندارد. عدم جرأت باطل: نشان دهنده حاکمیت حق بعضی ها می گویند زمان شاه بهتر بود، هر کس که می خواست خلاف کند، خلاف می کرد و هر کس می خواست نماز بخواند به مسجد می رفت و نمازش را می خواند اما حالا معلوم نیست هرکسی چه می کند و گاهی افراد به مسجد می روند ولی رفتارش به گونه ای دیگر است. باید گفت این نشان دهنده حاکمیت حق در جامعه است که وقتی کسی می خواهد گناه کند، جرأت نمی کند به سادگی و راحتی گناه کند. شاید سوال شود: این بدحجابی ها گناه نیست؟ بد حجابی گناه است. اما شما جامعه اسلامی را در یک چارچوب کلی ببینید و بررسی کنید. این جریان تجّری عده ای در عدم رعایت ظواهر شرعی هم از هجمه دشمنان اسلام است، هم از نفاق عده ای از مسئولان که راه را بر آنها بستند و بلکه هموار هم کردند. اسلام به ذات خود ندارند عیبی این تجرّی ها و گناهانی که می بینید به خاطر ضعف ایمان مؤمنین است نه تقصیر جمهوری اسلامی! این ها تقصیر عده ای از مسئولین است، ولی عیب حکومت اسلامی و اسلام نیست. اسلام و حکومت اسلامی به ذات خود ندارد عیبی، هر عیب که هست از مسئولین حکومت اسلامی و از مسلمانی ماست. اگر مسئولین درست عمل می کردند و پای حرف ولایت می ماندند، [اینگونه نمی شد]. چقدر [ مقام معظم رهبری] تذکر دادند تهاجم فرهنگی، اشرافیت و... را، اما برخی مسئولین گوش ندادند. خوب طبیعتاً در جامعه از خودش را می گذارد. موسی به دین خود، عیسی به دین خود می گویند هر کس، هر کار می خواهد انجام بدهد، موسی به دین خود، عیسی به دین خود. اما اسلام این شعار را قبول ندارد. اگر [چنین بود] چه نیازی بود پیغمبر(ص) حکومت تشکیل دهند؟! برای چه پیغمبر(ص) جنگیدند و اسلام را حاکم کردند؟! چرا قرآن دستور مبارزه با باطل و اقامه عدل می دهد؟! با سیاست موسی به دین خود، عیسی به دین خود که حق اقامه نمی شود و ولایت گسترش پیدا نمی کند، عدل و داد هم فراگیر نمی شود. اتفاقاً این روش، باعث ترویج باطل خواهد شد چون وقتی حق ترویج نشود، باطل ترویج می شود. ضمناً اگر حق را ترویج نکنید، در کنار باطل در امان نخواهید بود. مگر باطل دست از شما بر می دارد؟ مگر دست از سر پیامبر(ص) برداشتند؟! اصلاً ذات باطل با ذات حق قابل جمع نیست. مغلوب بودن اسلام در زمان طاغوت چه کسی گفته ما در زمان طاغوت دین داشتیم!؟ ما مسلمان بودیم اما دین به معنای واقعی اش وجود نداشت. البته الان هم کامل کامل نیست، اما آن زمان، دین مغلوب بود. شاه مملکت اسماً مسلمان بود اما زنا می کرد و شراب می خورد. شاهی که با کفار، جام می زد و باید نوامیس درباریانش را به عنوان پیشکش به او می دادند، کفار را بر سر مسلمین مسلّط کرده بود؛ مسلمان بود؟! زمان شاه، اسلام مغلوب بود اما الان اسلام غالب است. این جلسه ها دلیل بر این است که اسلام غالب است. آن زمان اجازه نمی دادند روضه خوانی و اجتماعات مؤمنین برپا شود! زمان رضاخان مردم در زیرزمین ها روضه می خواندند. تلاش برای زمین گیر کردن نفاق هر جا حقی ظهور کند، ولو کم؛ باطل احساس نابودی می کند و تلاش می کند تا حق را نابود کند و اینجاست که درگیری شروع می شود. پیامبر(ص) برای تثبیت حکومت اسلامی در بلاد اسلامی بسیار تلاش کردند. ایشان برای فراهم کردن مقدمات زمامداری امیرالمؤمنین(ع) خیلی تلاش کردند. از همان روز اول علی(ع) را جانشین خود معرفی کرده و تلاش کردند تا برای امیرالمؤمنین(ع) بیعت بگیرند. پرهیز دادن مردم از اختلاف ، فتنه ، ارتجاء و ارتداد، دستور دادن به تجمع مردم حول امیرالمؤمنین(ع)، بیان حدیث ثقلین، خنثی کردن توطئه و تحرکات فرصت طلب ها، ترتیب دادن جیش اُسامه، برای چه بود؟ همه این زمینه ها را پیامبر فراهم کرد تا نفاق را زمین گیر کند. به امام(ره) دروغ می بندند چرا نگذاشتند پیامبر یک مکتوب بنویسد؟ برای اینکه کلام غیرمکتوب سند عینی ندارد و می شود آن را تحریف و انکار کرد. منافقین، احادیث نوشته شده پیامبر(ص) را هم سوزاندند. امروز اگر ما وصیت نامه و صحیفه امام(ره) را نداشتیم چه می شد؟ صحیفه امام(ه) را به صورت مکتوب داریم و به امام(ره) دروغ می بندند! گاهی در شبکه های اجتماعی پخش می کنند که امام گفت من آب و برق را مجانی می کنم، روحانیت مسئولیت سیاسی قبول ن کنند و... . چه کسی گفته امام این حرف ها را زده؟! منافقین نگذاشتند پیامبر(ص) حرفش را مکتوب کند، تهمت هذیان گویی به ایشان زدند. نفاق؛ حکومت را از دست علی(ع) خارج کرد چرا کار به اینجا رسید؟ چرا مردم آن زمان حرفی نزدند؟ خواص و بزرگان صحابه پیامبر(ص) چه ایرادی داشتند که ایشان نتوانستند منویاتشان را در روزهای آخر عمر عملی کنند؟ عوام چه ایرادی داشتند؟ این کار نفاق بود. نفاق جامعه ای را که پیامبر 23 سال زحمتش را کشیده بود، از دست علی(ع) خارج کرد. این حادثه رخ داد تا اینکه بعد از 1400 سال، درس عبرتی باشد برای ما و شما. به باد دادن سَر حق با شعار ظاهراً حق با شعار دین،حکومت را از دست امیرالمومنین(ع) گرفتند. با سر دادن شعار دین، با ظاهر حق و باطن کفر، نگذاشتند پیغمبر(ص) حرفشان را بزنند. پیغمبر فرمود: قلم و دواتی بیاورید تا چیزی بنویسم که بعد از من گمراه نشوید. یکی گفت: حسبنا کتاب الله. [6] چه حرف قشنگی! پیغمبر(ص) می فرمایند: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ، کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی . اما نگذاشتند پیغمبر(ص)، این مطلب را بنویسند و یک شعار جدید خلق کردند که حسبنا کتاب الله. کار نفاق، این است. فدک را وقتی از حضرت زهرا(س) گرفتند، نگفتند: می توانستیم و گرفتیم؛ گفتند ما از پیغمبر(ص) شنیدیم که پیغمبران، ارث به جا نمی گذارند [7] . بعضی از صحابه پیغمبر(ص) هم گفتند ما شهادت می دهیم که رسول خدا(ص) این حرف را زده. یک شعار ظاهراً حق، سر حق را به باد داد. خانه امیرالمؤمنین(ع) را هم همینطوری آتش زدند. گفتند ما از پیغمبر(ص) شنیدیم اگر کسی از جماعت مسلمین کناره گیری کرد، خانه اش را بر سرش آتش بزنید. حرف از قول پیامبر(ص) گفتند، [بقیه هم گفتند] اینها از صحابه پیغمبر(ص) هستند، دروغ نمی گویند و ... نفاق یعنی ظاهر حق، باطن باطل. منافق، حرف باطلش را با یک شعار ظاهراً حق تزیین می کند و اگر دین شناس نباشید شما هم فریب می خورید. مشرکان و کافران نتوانستند اما منافقان موفق شدند امیرالمؤمنین(ع) قتال العرب بوده و بزرگان مشرکین را به خاک زده است. علی(ع)، عمربن عبدود را که به تنهایی با هزار سوار برابر بود، با یک ضربه زد. هیچ مشرکی و هیچ کافری نتوانست دست علی(ع) را ببندد ولی منافقان بستند. حواستان جمع باشد که دست مولایتان را منافقان بستند! حواستان به منافقان باشد که آنها دست ولی خدا را می بندند و کاری می کنند که مردم نفهمند حق و باطل چیست. علی(ع) را از خانه بیرون آوردند در حالی که عمامه علی(ع) را به گردنش بسته بودند و او را می کشیدند. چرا می کشیدند؟! در مقاتل چیزی ننوشته، ولی اگر کمی فکر کنیم، می فهمیم. بالاخره علی(ع) باید نشان بدهد که نمی خواهد برود، باید نشان بدهد که به زور دارند او را می برند و این دست بستن و با ریسمان کشیدن نشانه همین بود. [1] . الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص 481؛ مَا مِنْ شَیْ ءٍ إِلَّا وَ لَهُ کَیْلٌ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَار . [2] . الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج 1، ص 101. [3] . مجمع البحرین، ج 5، ص 241. [4] . نهج البلاعه، نامه 27؛ قَالَ النَّبِیُّ ص إِنِّی لَا أَخَافُ عَلَی أُمَّتِی مُؤْمِناً وَ لَا مُشْرِکاً أَمَّا الْمُؤْمِنُ فَیَمْنَعُهُ اللَّهُ بِإِیمَانِهِ وَ أَمَّا الْمُشْرِکُ فَیُخْزِیهِ اللَّهُ بِشِرْکِهِ وَ لَکِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ مُنَافِقٍ عَالِمِ اللِّسَان ِ یَقُولُ مَا تَعْرِفُونَ وَ یَعْمَلُ مَا تُنْکِرُونَ لَیْسَ بِهِ خَفَاء . [5] . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 5، ص 110؛ أَنَّ النَّوْمَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ صَلَاةِ الْعِشَاءِ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ شَتَاتَ الْأَمْرِ . [6] . الأمالی (للمفید)، النص، ص 36؛ لَمَّا حَضَرَتِ النَّبِیَّ ص الْوَفَاةُ وَ فِی الْبَیْتِ رِجَالٌ فِیهِمْ عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص هَلُمُّوا أَکْتُبْ لَکُمْ کِتَاباً لَنْ تَضِلُّوا بَعْدَهُ أَبَداً فَقَالَ عُمَرُ لَا تَأْتُوهُ بِشَیْ ءٍ فَإِنَّهُ قَدْ غَلَبَهُ الْوَجَعُ وَ عِنْدَکُمُ الْقُرْآنُ حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّه . [7] . الإحتجاج علی أهل اللجاج (للطبرسی)، ج 1، ص 104؛ أَنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یَقُولُ نَحْنُ مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ لَا نُورَثُ ذَهَباً وَ لَا فِضَّةً وَ لَا دَاراً وَ لَا عَقَارا . ...
جناب استاندار محترم" بیایید جشن پیروزی انقلاب را مردمی تر برگزار کنیم
رویکرد ها تنها مردم را از صحنه خارج و به گونه ای عمل می کنیم که مایه دلسردی دیگران شویم . و نتیجه این که متاسفانه با این گونه رویکرد ها تنها مردم را از صحنه خارج و به گونه ای عمل می کنیم که مایه دلسردی دیگران شویم . یزدفردا در طی 10 سال گذشته که بدون هیچ چشم داشتی و سوبسیدی وارد عرصه اطلاع رسانی شده به اعتراف تمام دوستان مطلع سعی کرده به وظایف خود در مورد انقلاب و ایران عمل کند و در مورد ...
دعای عالمان دینی در لحظه تحویل سال
انقلاب و سلامتی همه کسانی که در بیداری و نگهداری اسلام و انقلاب نقش کلیدی دارند، جز مسائلی است که مطرح می شود و همچنین دعا برای اینکه ملت ایران در همه عرصه ها پیشتاز باشد. خاتمی: خواندن دعای مورد سفارش امام صادق(ع) آیت الله سید احمد خاتمی عضو هیئت رییسه مجلس خبرگان رهبری نیز خواندن دعای تحویل سال یا مقلب القلوب الابصار که مرحوم مجلسی در کتاب زادالمعاد از امام صادق علیه ...
وجین کتاب به چه قیمتی؟!
پنجاه سال است و شاید در سال تنها چند نفر خواننده داشته باشند. آیا باید این یک صد هزار جلد کتاب را راهی کارتن سازی کرد؟ اگر این طور بود که هیچ گاه کتابخانۀ کنگرۀ آمریکا به رقم شگفت انگیز بیست میلیون جلد کتاب نمی رسید. یکی دیگر از مواردی که باز دست مدیران را برای وجین باز گذاشته، طرح خودگردانی کتابخانه هاست. مدیران کتابخانه ها برای اجرای این طرح سعی می کنند تا با فروش این گونه کتاب ها بخشی از ...
برخی رجال جرات نمی کنند اعتراض خود را بگویند!!
رضا سلطان زاده مدیر مسئول هفته نامه آیینه یزد از برنامه های مدیران جامعه تعلیمات اسلامی این بود که در ایام تابستان سمینار و گردهم آیی در تهران با شرکت روساء و معاونان مدارس تعلیمات اسلامی سراسر ایران برگزار می کردند و از سخنرانان، نویسندگان، گویندگان توانا و روحانیونی چون شهید آیت ا... دکتر سیدمحمد بهشتی، شهید استادمرتضی مطهری، شهید دکتر محمدجواد باهنر، استاد محمدتقی جعفری، دکتر غلامعلی حداداد عادل، دکتر صاحب الزمانی، دکتر صافی و... دعوت می کردند تا در زمینه های مختلف تعلیم و تربیت اسلامی تدریس، گفتگو و سخنرانی نمایند. زنده یاد حجه الاسلام والمسلمین حاج شیخ عباسعلی اسلامی و دکتر علی قائمی نیز که از مسئولان و گردانندگان آن جامعه بودند جلسات همایش را اداره می کردند و در موقعیت هایی پیرامون آموزش و پرورش اسلامی مطالبی بیان می نمودند هنگامی که نوبت به مرحوم عباسعلی اسلامی بنیانگذار تعلیمات اسلامی می رسید با بیانات و جملاتی سیاست های دولت را مورد انتقاد شدید قرار می داد و برنامه های رایج وزارت آموزش و پرورش را نه تنها به نقد می کشید بلکه مواردی از آن را به سخره می گرفت به ویژه وقتی به مناسبتی از خانم دکتر فرخ رو پارسا وزیر آموزش و پرورش رژیم یاد می کرد تندترین عبارات را درباره شخص او و برنامه ها و عملکردش به کار می برد. نگارنده این سطور که در سالهای 1353 و 1354 در آن سمینارها شرکت می نمود به یاد ندارد عده ای از عوامل دولت وقت به مدرسه و سالن و محل برگزاری جلسات حمله نموده و یا همایش را به تعطیلی بکشانند ولی بارها شاهد بود و یا می خواند و می شنید که در سال های 56 و 57 عده ای از ماموران امنیتی و ساواک منحله به مساجد و حسینیه ها و مکان های عمومی حمله می کردند و سخنرانی های مذهبی یا ضد حکومت شاه را به هم می زدند و عده ای از گویندگان را دستگیر، زندانی و یا تبعید می نمودند و شرکت کنندگان در مراسم را مورد ضرب و شتم قرار می دادند و یا آنان را وادار به ترک محل می کردند این اتفاقات و حوادث نه تنها اعتراض فعالان سیاسی و مذهبی را در پی داشت بلکه انقلابیون و مخالفان دستگاه حاکمه در محافل و مجالس گوناگون و دانشگاه ها و مدارس و حوزه های علمیه از ستمگری های حکومت با شدت بیشتر یاد می کردند و به دنبال آن اطلاعیه هایی از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و یا نامه ها و اعلامیه هایی از سوی بعضی از مراجع و علما و روشنفکران مذهبی در شهرها و استان های مختلف حتی از زندان و تبعیدگاه صادر می گردید و ضمن محکوم کردن عوامل دست نشانده دولت وقت، سردمداران رژیم و حامیان وی و استعمارگران را مورد سرزنش و انتقاد قرار می دادند و مردم را تشویق و ترغیب به ادامه مبارزه علیه ستمگری های طاغوت می کردند و از آزادگی و آزاد منشی و دموکراسی بر پایه دستورات اسلام سخن می گفتند و مژده تاسیس آن را به مردم می دادند و خواست و آرزوی خود را مکرراً بدین شرح بیان می کردند! حکومت اسلامی حکومتی است که اولا صددرصد متکی به آرای ملت باشد به شیوه ای که هر فرد ایرانی احساس کند که با رای خود سرنوشت خود و کشور خود را می سازد و.. .. ما امیدواریم که ایران اولین کشوری باشد که به چنین حکومتی دست می یابد. حکومتی که کوچکترین فرد ایرانی بتواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد. حکومتی که پول و ارزش های پوچی که به وسیله پول ساخته می شود سرنوشت این حکومت را تعیین نکند بلکه ارزش های عالی اسلامی حاکم باشد. 1 شهید آیت ا... استاد مرتضی مطهری حدود یک دهه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در حسینیه ارشاد اظهار می دارد: امیر المؤمنین با خوارج در منتهی درجه آزادی و دموکراسی رفتار کرد. او خلیفه است و آنها رعیتش، هر گونه اعمال سیاستی برایش مقدور بود اما او زندانشان نکرد و شلاقشان نزد و حتی سهمیه آنان را از بیت المال قطع نکرد، به آنها نیز همچون سایر افراد می نگریست. این مطلب در تاریخ زندگی علی(ع) عجیب نیست اما چیزی است که در دنیا کمتر نمونه دارد. آنها در همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند و حضرت خودش و اصحابش با عقیده آزاد با آنان روبرو می شدند و صحبت می کردند، طرفین استدلال می کردند، استدلال یکدیگر را جواب می گفتند. شاید این مقدار آزادی در دنیا بی سابقه باشد که حکومتی با مخالفین خود تا این درجه با دموکراسی رفتار کرده باشد. 2 بعد از گذشت 36 سال از پیروزی انقلاب اسلامی فرزند همین شهید با موضع گیری های آزاداندیشی و آزادمنشی به عنوان نماینده ای آگاه و شجاع ملت که نظریات خود را بدون واهمه بیان می کند در سفر به شیراز مورد حمله عده ای به اصطلاح خودسر قرار می گیرد، زخمی می شود، شیشه های خودرو حامل او را خرد می کنند، به وی دشنام می دهند و ساعت ها در کلانتری شیراز در محاصره موتورسواران متوقف می شود و در نهایت بدون حضور در دانشگاه و سخنرانی به تهران بر می گردد و شگفت انگیز آنکه بعضی از نشریات و صاحبان تریبون های رسمی او را مقصر می دانند!! آیا این که 40 سال پیش آیت ا... مرتضی مطهری در لباس یک روحانی حامی امام خمینی(ره) و مخالف رژیم وقت و به عنوان استاد دانشکده الهیات دانشگاه تهران امکان حضور و سخنرانی در انجمن اسلامی مهندسین و انجمن اسلامی پزشکان را داشت و احدی متعرض او نمی شد -و مجموعه این سخنرانی های متعدد و مستمر به صورت کتاب جمع آوری و منتشر شده- اما فرزند او در نظامی که پدرش ایدئولوگ آن بوده و خود وی هم نماینده مجلس آن است و مسوول مستقیم حفظ و نشر آثار پدرش نیز هست امکان سخن گفتن نمی یابد، جفا به جمهوری اسلامی و بیشترین خدمت به متهم کنندگان نیست؟ 3 بسیاری از مردم این سرزمین در بیست ماهه اخیر شاهد بر هم زدن جلسات و همایش ها و برنامه هایی که مجوز تشکیل آن از طرف دولت جمهوری اسلامی ایران صادر شده است بوده اند. به عنوان نمونه در یزد دارالعباده عده ای ناظر بودند و دیدند چند دقیقه قبل از حضور یکی از فعالان سیاسی در محلی که با مجوز بر پا شده بود افرادی وارد شدند هنگام نماز یکی از این برهم زنندگان جلسه به عنوان امام جماعت می ایستد، نماز را بر پا می دارند و زمینه ای آماده می کنند که مراسم مورد نظر برگزار نگردد به دنبال آن عده ای پیروزمندانه و بعضی هم نگران و ناراحت چون زحمات چند روزه و یا چند هفته خود را بر باد رفته می دیدند محل را ترک می کنند. بنابراین در حوادث اخیر به صرف احضار استاندار شیراز به تهران اینگونه مسائل و مشکلات در جامعه قابل حل و فصل نیست بلکه لازم است علاوه بر اجرای دستوری که از جانب رییس جمهور برای رسیدگی به این موضوع صادر شده است وزیر کشور و رییس جمهور در جلسه سراسری استانداران تذکرات لازم را بدهند، و موضوع را تا رسیدن به نتیجه که برابر با قانون و ضابطه باشد پی گیری کنند و فیلم بخش هایی از درخواست های مردم در انتخابات 92 به معرض نمایش گذاشته شود، قول های داده شده دیگر بار تکرار گردد و بعد هم مجدانه از نمایندگان عالی دولت در استان ها بخواهند مجری قانون باشند و بعضی از مصلحت اندیشی هایی را که عموم مردم و رای دهندگان به دکتر حسن روحانی قبول ندارند کنار بگذارند. اما آن چه که به نظر نگارنده بیشتر قابل توجه و تعمق و در عین حال نگران کننده است اینکه عده ای از دولتمردان و رجال مذهبی و سیاسی در این گونه موارد و نظایر آن جرات نمی کنند اعتراض خود را بیان کنند.!! علی مطهری می گوید: این چه آرامشی است که برخی رجال جامعه هم به حصر اعتراض دارند ولی جرأت نمی کنند بگویند. در محافل خصوصی، بسیاری می گویند حرف های شما را قبول داریم ولی نمی توانیم بگوییم. این که فایده و ارزشی ندارد که بترسند و نتوانند نظر خودشان را بگویند. حرف من این است که حصر در شرایط ویژه و اضطراری اشکالی ندارد که وقتی کشور در حال آشوب است، فردی را یک مدتی جدا از جامعه قرار می دهند تا فضا آرام شود. اما بعد از اینکه جامعه آرام شد یا باید آزاد شود یا محاکمه. اگر بنا است حصر ادامه پیدا کند باید با حکم قضایی باشد. از آزادی آنها نباید بترسیم. به عنوان نمونه آیت الله منتظری آزاد شد، هیچ اتفاقی هم نیفتاد. اگر نمی خواهند این افراد را محاکمه کنند، آزادشان کنند. همین چهار پنج سالی که در حصر بودند که بدتر از حبس است به عنوان مجازاتشان محسوب شود. هیچ اتفاقی نمی افتد. فرض کنید 10 روز، عده ای برای دیدن اینها بروند و بعد هم هیچ خبری نمی شود. مگر آقای منتظری آزاد شد اتفاقی افتاد؟ اگر بعد از آزادی به فرض محال بخواهند آشوبی ایجاد کنند اولین کسی که در مقابل آنها خواهد ایستاد خود من هستم. خود آنها پیغام داده اند که ما به دولت کمک می کنیم. 4 نمونه ای از این دست را باید در اظهارات سخنگوی دولت درباره حکم ممنوع التصویری ریس دولت اصلاحات دید خبرنگاری در مورد نظر دولت در راستای موضوع ممنوع التصویر بودن رییس دولت اصلاحات سوال کرد که وی در این باره گفت: در این مورد باید بگویم که من این موضوع را از سخنگوی محترم قوه قضاییه حضرت حجت الاسلام و المسلمین اژه ای شنیده ام که ایشان شخصیت قانونمندی است و اگر مطلبی بگوید حتما مستند قانونی دارد. خبرنگاری دیگری پرسید: گفته شده که شورای عالی امنیت ملی در این باره نظر دادند و آیا آقای روحانی به عنوان رئیس شورا موافق این موضوع بودند نوبخت در این باره گفت: من هم عضو این شورا هستم و به خاطر ندارم در جلسه ای مصوبه ای در این مورد داشته باشیم بنابراین مسئله مطرح شده با موضوعاتی مرتبط می شود که سخنگوی قوه قضاییه بیان فرمودند. 5 آیا این گونه سخن گفتن به معنای پذیرفتن مطلبی که گوینده بدان اعتقادی ندارد و نمی خواهد صریحاً اظهار نظر کند نیست؟ بدان امید که مقامات سیاسی و اداری این کشور در تمام مناطق و شهرها بتوانند بنا به گفتار و اظهارات دکتر سیدمحمد احمدی استاندار شیراز جامه عمل بپوشانند و خود وی نیز عامل به وعده ها و دقیقاً اجراکننده دستورالعمل دکتر روحانی در این زمینه باشد: نماینده عالی دولت در استان فارس با تاکید بر ارسال گزارش کامل اتفاقات شب گذشته در شیراز به شورای عالی امنیت ملی گفت: وقتی هنوز سخنرانی صورت نگرفته و اتفاقی نیفتاده عجیب است که برخی قاضی می شوند و حکم قبل از ارتکاب می دهند. اینجانب به عنوان استاندار فارس ضمن دلجویی از فرزند برومند شهید مطهری و اتفاقات ناگواری که برای ایشان افتاده بار دیگر خواهان برخورد قاطع با همه مسببین حادثه تعرض به نماینده شریف مردم تهران در مجلس شورای اسلامی می شوم و اجازه نخواهم داد این اتفاقات در سومین شهر حرم اهلبیت که مامن مومنین است تکرار شود. 6 حسن ختام مقاله به فرازی از فرمایش حضرت رسول اکرم (ص) و مولای متقیان حضرت علی(ع) اختصاص می یابد آنگاه که آن حضرت طی فرمانی به مالک اشتر می فرماید: من از رسول خدا (ص) بارها شنیدم که می فرمود: ملتی که حق ناتوانان را از زورمندان بی اضطراب و بهانه ای باز نستاند، رستگار نخواهد شد. پس درشتی و سخنان ناهموار آنان را بر خود هموار کن و تنگ خویی و خود بزرگ بینی را از خود دور ساز تا خدا درهای رحمت خود را به روی تو بگشاید و تو را پاداش اطاعت ببخشاید. آنچه به مردم می بخشی بر تو گوارا باشد و اگر چیزی را از کسی باز می داری با مهربانی و پوزش خواهی همراه باشد. 7 مدیر مسئول پی نوشت ها : 1- بخشی از مصاحبه امام خمینی (ره) با خبرنگار روزنامه لیبرال چاپ توکیو و اوزاکا مورخ 24 دی ما 1357 برابر با 15 ماه صفر 1399 قمری در پاریس 2- جاذبه و دافعه علی(ع) ، شهید مرتضی مطهری، صفحه 143 و 144، از انتشارات حسینیه ارشاد چاپ 1349 ه.ش 3-سایت عصر ایران، 20/12/93 4- سایت نسیم، 10/12/93 5- آیینه یزد، شماره 404، صفحه 4، 20/12/93 6- روابط عمومی استانداری فارس، 19/12/93 7- نهج البلاغه ، ترجمه محمد دشتی(ره)، نامه 53، صفحه 415 ...
دغدغه های وزیر بهداشت در سال 94
به گزارش پارس به نقل از مهر، دکتر سیدحسن هاشمی در پیام تبریک نوروز 1394، با بیان این که امروزه داشتن جامعه ای فعال، پویا و سالم از اهداف و آرزوهای تمام ملت های جهان است؛ افزود: یکایک ما نیز وظیفه داریم با حفاظت از سلامت خود، خانواده و هم میهنان و دوری جستن از آن چه سلامت ما را به خطر می اندازد، سهم خود را در این عرصه ایفا کنیم. وی تصریح کرد: در سال گذشته توانستیم پرداخت از جیب مردم در ...
18 نماینده فارس آب پاکی را روی دست دولت ریختند/ تکلیف مسئولین دانشگاه را مشخص کنید
محکوم نموده و اعتقاد داریم چنین حرکاتی نتیجه ای جز سوء استفاده دشمنان انقلاب و اسلام ندارد. 2- ما حمایت کامل خویش را از حضرت آیت الله ایمانی نماینده محترم ولی فقیه در استان و امام جمعه شیراز و بیانات روشنگرانه ایشان که در جهت تبیین علل وقوع چنین حوادثی ایراد گردیده اعلام داشته و هجمه نابخردانه و سنگین رسانه ای به معظم له را محکوم می نماییم. 3- از توجه دولت محترم و قوه قضاییه ...
گفتگو یک تکلیف ملی است
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری حوزه، خطبای جمعه این هفته لبنان بر ضرورت تقویت گفتگو میان حزب الله و جریان المستقبل تاکید کردند و آن را یک تکلیف ملی دانستند. خطبای جمعه لبنان افزودند که باید تمام راه های جذب جوانان توسط تروریست ها بسته شود چون برخی افراد در لبنان هستند که با گفتگو موافق نیستند و می خواهند به آن ضربه بزنند. شیخ احمد قبلان: ضرورت ادامه گفتگو حجت الاسلام ...
طرح ملی شدن صنعت نفت تصویب شد(تقویم تاریخ)
انتخابات مجلس شانزدهم (پس از ابطال صندوق های تهران و رأی گیری مجدد) به مجلس راه یافتند. در همین دوره عبدالحسین هژیر که پس از نخست وزیری مدتی عملا و بعد رسما وزیر دربار بود به دست فدائیان اسلام کشته شد و این ضربه ای به دربار و شاه بود. مجلس شانزدهم پس از انعقاد به ساعد (که شاه دوباره بدون رای تمایل مجلس او را منصوب کرده بود) رای اعتماد نداد و دوران نخست وزیری او به پایان رسید، بدون اینکه ...
باغارت فرهنگ یک ملت،تمام داشته های آن از بین می رود
. این تای فریضه تای تانیث نیست؛ تای مبالغه است. اگر چیزی خیلی واجب باشد، می گویند فریضه است. اگر وجوب عادی داشته باشد، می گویند فریض مثل خلیفه الله. وقتی گفتند انسان، خلیفه الله است این نشان از مقام برجسته انسان است که از او خلیفه یاد نکردند و خلیفه یاد کردند. همانطور که علام و علامه خیلی فرق دارد. این کلمه صیغه مبالغه است. جامعه مستقل از دیدگاه اسلام وی در ادامه افزود: اسلام ...
شعار مرگ بر آمریکا فراموش شدنی نیست
، برخورد کنند. نماینده ولی فقیه در استان البرز در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به نامگذاری هر سال توسط مقام عظمای ولایت گفت: این نامگذاری ها تنها مخصوص یک سال نیست و باید به طور مداوم به آن توجه داشته باشیم. حسینی همدانی افزود: همه مسئولان باید در این زمینه تلاش کرده و برای برآورده شدن منویات و رفع دغدغه ها معظم له تلاش کنند. وی همچنین به مذاکرات هسته ای ایران با اعضای ...
امام جمعه قم: ملت ایران بر سر عزت و کرامت خود معامله نخواهد کرد
همه ایام سال باید مطمع نظر قرار گیرد. باید این عید طبیعت را پلی برای رسیدن به دیدگاههای بزرگ معنوی قرار دهیم و در کنار آن سنتهای مورد پسند اسلام را انجام دهیم. رئیس جامعه المصطفی العالمیه با اشاره به سالروز تاسیس حوزه علمیه قم گفت: امروز 93 سال از حوزه پویا و بزرگ قم می گذرد همانگونه که دوم فروردین ماه یادآور حمله دژخیمان رژیم شاهنشاهی به فیضیه و مردم هست در حالیکه مرحوم آیت الله ...
ائمه جمعه کشور : نوروز امسال رنگ و بوی فاطمی داشته باشد
خود را به عقب و بعد از دهه فاطمیه موکول کنند. آیت الله سید احمد علم الهدی افزود: برخی به نام شادی و نشاط جوانان، مردم را ملعبه خود برای توسعه ناهنجاری های فرهنگی قرار داده اند. نماینده مردم استان خراسان رضوی در مجلس خبرگان رهبری تاکیدات رهبر معظم انقلاب در نامگذاری سال 93 به عنوان اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی و همچنین 21 بار تاکیدات معظم له در خصوص اقتصاد مقاومتی گفت ...
آنکارا اجازه نمی دهد کسی دموکراسی را دور بزند
مردمی روی کار آمده بود، نادیده گرفت. واکنش ترکیه هم ریشه در همین مساله داشت. زمان کودتاهای نظامی گذشته است. ما سال های طولانی در کشور خودمان چنین تجربه هایی را داشتیم. کودتاهای نظامی را در سال 1960 و1980 تجربه کرده ایم. خدا را شکر می کنیم که صحبت از کودتای نظامی در ترکیه یک تصویر غیرواقعی است و ما امیدواریم این مساله در کل منطقه صادق باشد. مصر کشور مهمی است و ما هم یاری مان با مردم مصر را ادامه ...
پیام نوروزی مقام معظم رهبری به مناسبت حلول سال 1393
اجعلنا من اعوانه و انصاره و شیعته. فرا رسیدن سال نو را تبریک عرض می کنم به همه هم میهنان عزیزمان و یکایک ایرانیان در سراسر کشور و در هر نقطه ای از جهان که زندگی می کنند. مخصوصا تبریک عرض می کنم به خانواده های معظم شهیدان، به جانبازان، به همسرانشان و به همه کسانی که در راه اسلام و ایران مجاهدتی کرده اند و می کنند و بار زحمتی را بر دوش کشیده اند و می کشند. همچنین تبریک عرض می کنم نوروز را به همه ...
استفاده از صندوق های رأی شیشه ای هجمه به شفافیت نظام است
اسم آن را دیوار خلافت می گذارد، تصریح کرد: آنها با لباس زنانه فرار می کنند و ابوبکر البغدادی، سرکرده داعش فرار خود را با عنوان خواب جعلی که دیده است، توجیه می کند. علاءالدینی هتک حرمت نشریه فرانسوی شارلی ابدو به پیامبر گرامی اسلام (ص) را از تلخ ترین خاطرات سال 93 دانست و گفت: این هتاکی بازتاب زیادی از سوی ملت ایران و مسلمانان جهان داشته و در خود ایران نیز دو جواب قاطع به این هتک حرمت داده ...
اروپا منتظر اعمال تحریم ایران علیه خود باشد
ترین فرمایشات مقام معظم رهبری در سال 93 اشاره و اضافه کرد: از مهم ترین فرمایشات ایشان این است که فرمودند؛ ملت عاشق مبارزه با صهیونیست ها است، گاهی برخی جوان های ما که به ما نامه می نویسند اجازه می خواهند در خط مقدم با رژیم صهیونیستی بجنگند ، این جمله مقام معظم رهبری در نظر سنجی ها رتبه اول را به دست آورده است. امام جمعه میاندوآب افزود: این نشان می دهد که آحاد مختلف مردم علاقه ویژه به ...