سایر خبرها
شهادت سیدرضا و 12 همرزمش سند پایمردی رزمندگان مازنی است
به گزارش دولت بهار، سیدرضا طاهر اولین شهید مدافع حرم شهرستان بابل یکی از 13 شهید خان طومان سوریه است؛ شهیدی که پیکرش مدتی در میدان جنگ ماند و همین چند روز پیش به وطن بازگشت تا اول خردادماه در زادگاهش بابل تشییع و به خاک سپرده شود. برای گفت وگو با خانواده شهید با هماهنگی یکی از مسئولان بسیج هنرمندان استان مازندران راهی روستای هریکنده بابل شدیم. روستایی سرسبز، با م ...
تصاویری از خانواده بهرام رادان
است که پدر دوست داشت من وکیل بشوم، چون اعتقاد داشت خوب حرف می زنم و این می تواند در دادگاه برگ برنده یک وکیل باشد. فکر نمی کنم هیچ علاقه ای به نظامی گری من داشته باشد. ضمنا این فرض تو، فرض محالیست، روحیات من با نظامی بودن هیچ میانه ای ندارد. گویا همه چیز بهرام رادان به مادرش رفته است؛ از گرایش به هنر، خوب حرف زدن، نظم و... یعنی تاثیر مادر بر روی تربیت بچه ها بیشتر بوده است؟ خب مادر وقت ...
گفت اگر از من خبری نشد به جایی زنگ نزنید
.... بعضی وقت ها از این همه صبوری اش اعصابم خورد می شد. او موقع عصبانیت سکوت می کرد. یادگار سید رضا پسری 4 ساله است که چهره ظاهری اش هم به پدر رفته: دو سال بعد از ازدواجمان خدا یک پسر به ما داد که نامش را سید محمد گذاشتیم. این اسم نام مورد علاقه هردویمان بود. سید رضا خیلی پسر دوست داشت، وقتی هم فهمید فرزندمان پسر است واقعا خوشحال شد. البته دختر هم دوست داشت اما دلش می خواست بچه اولش پسر ...
به عباس می گفتم: چرا منو بدبخت کردی؟ او می گفت: سرپرست همه ما خداست
همیشه در کنار مان است دیگر باید من و سه فرزندم بدون عباس زندگی را ادامه می دادیم، بچه ها را کنارم نشاندم و به آنها گفتم: بچه ها شما پدرتان را از دست دادید و خلأ بزرگی برای شماست. اما لطف خدا شامل حالتان است که مادر در کنارتان است. شاید من نتوانم مثل بابا باشم اما به هر حال نقش نیمی از وجود بابا را می توانم برای شما ایفا کنم. پس بنابراین فکر من را هم بکنید که همسرم را از دست دادم. شما ...
شرط جالب مادر برای بخشش قاتل فرزندش
دادگاه که او را دیدم، گفتم خیلی مردی؛ فکر کن تازه از مادر متولد شده ای. به جامعه نشان بده که اگر تا دیروز فرد معتادی بودی، امروز اما پاک شده ای و می توانی کارهای خوبی انجام دهی. تو هم هرازچندگاهی با من تماس بگیر و از احوالاتت بگو؛ اینکه چه مدت است پاک مانده ای. متهم با بخشش شما از طناب دار نجات یافت و چندی پیش هم ازدواج کرد، چه انتظاری از او دارید؟ از او می خواهم که با پاک ماندن ...
صدیقه حکمت از شوق پرواز شهید بابایی چه گفت؟
هنوز در اتاقش عکس و لباس همسرش را نگه داشته است، یادآور شد: بعد از شهادت عباس به فرزندانم گفتم ایرادی ندارد که لباس و عکس بابا در اتاقم باشد و آنها گفتند که اتفاقا خیلی هم دوست داریم و این احساس به ما دست می دهد که بابا زنده است و هر صبح به اداره می رود و به خانه برمی گردد. وی خاطرنشان کرد: گاهی اتفاق می افتاد که بچه ها 3 شبانه روز پدر را نمی دیدند اما وقتی عباس به خانه می آمد صبح ها همه با ...
17 سال هم نوایی با محرومان که نتیجه اش شهادت بود/ در آخرین روزهای حیاتش متوجه شدیم که شیمیایی است
...، البته، دو تا از برادرانم هم با ازدواج من، به قائم شهر آمده بودند. خب، شما تازه وارد بودید، چه انتظاری از شما داشتند؟ من تازه به منزل شان آمده بودم ولی در فعالیت های انقلابی تازه وارد نبودم! از سال 54 که وارد فعالیت های مسجد شدم، با وجود اینکه تحت پوشش کتاب و کتابخوانی فعالیت می کردیم ولی می دانستم دور فعالیت های ما را رژیم، خط قرمز کشیده است، با مخفی کاری کاملاً آشنا بودم ...
گفت وگوی مادر و دختری با ژاله صامتی
مجله زندگی ایده آل - الناز دیمان: دنیای مادران و دختران دنیایی زنانه، لطیف و زیباست. بخصوص اگر مادرها به نحوی با فرزندشان رفتار کنند که حس دوستانه ای هم در این میان شکل بگیرد. همه دخترها به مادران شان وابسته هستند و همه مادران از اینکه در کنار دختران خود وقت بگذرانند لذت می برند. دخترها در هر سن و سالی همدم مادر هستند و حتی ازدواج و بچه دار شدن هم نه تنها آنها را از مادرشان دور نمی کند که باعث ...
لحظه پدر شدن شهیدجهان آرا
مسجد بزرگ شوند. محمود و دیگر برادرهایم به مسجد می رفتند، در کلاس درس می بینیم بعضی از بچه ها درک و گیرایی بهتری از درس دارند محمد هم همینطور بود. برای مادرم از کلاس درس که صحبت می کرد مدام آیه های شهادت و جهاد را می خواند حتی یک بار مادرم به شوخی گفت محمد آیا در قرآن فقط آیه های جهاد و شهادت است؟! یعنی شما فقط این را متوجه شدید؟1 گفت به خاطر ظلم و ستم جامعه این آیات نماد مبارزه ضد شاه هستند. ...
می خواست داماد حضرت زهرا (س) باشد/ آرزوی شهادتش را در جلسه خواستگاری عنوان کرد/ صادقم شهادتت مبارک
...> بله، اوایل یک روز در میان تماس می گرفتند. بعد ها دو روز در میان شده بود. اما این اواخر هر روز تماس می گرفتند بطوری که روزی که زنگ نمی زندند من تا اذان صبح منتظر تماس شان می شدم. آناج: از لحظه شنیدن خبر شهادت همسرتان بگویید: وقتی پدر و مادر آقا صادق خبر شهادت ایشان را شنیده بودند، سریع خودشان را به خانه رساندند. من مشغول آماده کردن منزل برای برگشت صادق بودم. چون یکی از ...
گفتم چه اتفاقی افتاده؟ گفت: دشمن شلمچه را گرفت
کنارمان قرار دادند از قرار پزشکان عراقی کلیه ها و قلب او را برداشتند زیرا بغل کلیه ها و قلب او شکاف عمیقی وجود داشت. به غیر از شهید توکلی که بی رحمانه به شهادت رسید یکی از دیگر از بچه های که طلبه بود را به همین صورت به شهادت رساندند. فردای آن روز همه بچه ها در حال و هوای خاصی بودند انگار کسی رمق حرف زدن با فرد دیگری را نداشت اما به هر طریقی که بود آن روز را پشت سر گذاشتیم. ...
رازهای زندگی رضا عطاران، از علت بچه دار نشدن تا ازدواج پدرش+تصاویر
، آن هم به کودکی ما برمی گردد، آن زمان چون تلویزیون کم بود همه بچه های محل در خانه یکی از همسایه ها که سرهنگ ارتش بود جمع می شدیم و برنامه کودک نگاه می کردیم، این تصویرها از کودکی در ذهن رضا مانده است که در حال حاضر او در ساخت فیلم هایش از آن خاطرات کمک می گیرد! چه نفر اول باشم چه بیستم، من پدر رضا عطارانم! وقتی که گفتم این گفته شما چاپ میشه با لحنی جدی و قاطع گفت: بله بله بله ...
قلبا دوست دارم با کی روش کار کنم
تیم ملی که همیشه به من لطف دارند و نمی دانم چه باید بگویم. برای من افتخار بود کنار چنین بازیکنانی بازی کردم. رابطه بین من و آنها، رابطه کاپیتانی نبود، بلکه ما دوست بودیم. همین الان هم با بیشتر بچه ها در ارتباطم. هر زمان هم بتوانم به اردو می روم و به بچه ها سر می زنم. شما قرار نیست دستیار کارلوس کی روش شوید؟ برای من کار با مربی بزرگی مثل کارلوس کی روش افتخار است. او مثل ...
رفتار تبعیض آمیز با دانش اموز به علت بدهی پدر
که ناراحت است. شما اگر به عکسی که همان لحظه از او گرفتم، نگاه کنید، خودش همه چیز را می گوید. من آن روز آن قدر از این موضوع ناراحت شدم که در این باره با آنها صحبت نکردم تا آخر هم در مراسم نماندیم و تقریبا 20 دقیقه مانده بود به تمام شدن، آنجا را ترک کردیم. اما به هرحال این نوع رفتارها سابقه دارد. قبل از این چندبار تلفنی با مدیر مدرسه صحبت کردم و آنها می گویند باید پول را بدهی. من گفتم در شأن آموزش ...
آموزگاری درنقطه صفر مرزی
...> داشتم ولی دفعه اول که به این روستا آمدم خیلی راه دور بود، هرچه می رفتیم نمی رسیدیم. به پاسگاه حصارچه که رسیدم فکر کردم که پاسگاه مرزی است و با خودم گفتم پس کجاست این روستا؟ هفته های اول خیلی برایم سخت بود ولی وقتی آمدم و دیدم که بچه های اینجا در عین محرومیت، چقدر بااستعداد هستند، علاقه مند شدم که بمانم. من از بچگی به معلمی علاقه داشتم ولی اینجا صفایش بیشتر است. شاید شما فکر کنید که شعار می دهم ...
سفالگری می کنم و حدیث یاد می دهم
... خوشبختانه علاوه بر تعجب واکنش مثبت هم زیاد داشته ام. خیلی ها می گویند که چه جالب، شما با این کار بچه های ما را به سمت دین جذب می کنید و همه اینها مشوقی است برای ادامه راه. این کار یعنی سفالگری با این سبک و سیاق جدید را در کجاها ارائه داده اید؟ خیلی جاها. الان سه سال است که کارگاه سفال ثابتی دارم در هیات شهدای گمنام در خیابان فرهنگ میدان منیریه که با بچه ها مستقیم کار می کنیم. چند ...
خاطرات شهید بچه مایه دار! منتشر شد
می رسید حداقل روزی پنج شش بار مسواکِ شان می زند. این ریخت وقیافه چنان مجذوبم کرد که ناخودآگاه رفتم و کنارش نشستم. او هم فوری سلام کرد و حسابی تحویلم گرفت و باب رفاقت باز شد. حرف هایی که بینِ مان ردوبدل شد را به یاد ندارم؛ اما آنقدر خوش صحبت و خوش برخورد بود که روز دوم رفاقتِ مان گفتم که می خواهم بیایم منزلِ تان. او هم پیشنهادم را به فال نیک گرفت و قرار شد که بعد نماز برویم منزلِ شان. از ...
گفت و گوی روزنامه راه مردم با دکترحسین وزیری
متاسفانه اتفاقات بدی در حال رخ دادن است. جوانان کشور به هر دلیلی انگیزه شان را از دست داده اند. شاید بخشی از این موضوع به این برگردد که فضای مجازی ذهن بسیاری از جوانان ما را پر کرده است. مشروح گفت و گوی ما ذیلا از نظرتان می گذرد... جناب دکتر وزیری همین طور که می دانید امروز در تقویم رسمی کشور به عنوان روز جوان نامگذاری شده است... با توجه به اینکه شما یکی از مدیران بسیار جوان ...
حقایقی کمتر گفته شده درباره پدر و مادر شدن
تنش بیندازید و خود را درگیر این کس و کار پرورش کودک کنید، در تمام این لحظات احساس پشیمانی تان آنی است. پس از اینکه فرزند خود را به دنیا آوردید، کمتر از گذشته بچه دوست دارید همه ما همیشه شنیده ایم که بچه ها بی گناه و کامل هستند. شاید شما هم قبل از اینکه پدر یا مادر شوید به این موضوع معتقد بودید اما زمانی که با فرزندتان سر و کله می زنید بعضا دیگر چنین حسی ندارید چون مدارا کردن ...
500 نفره آتش خمینی از حاج آقا ابوترابی می گوید/ بخش اول
صرف و نحو قرآن، تجوید و... به طوری که من اکنون می توانم قرآن را کلمه به کلمه ترجمه کنم. جلسات ما ادامه داشت. پنج شنبه و جمعه دعای کمیل و زیارت ها را داشتیم اما شنبه ها حتما اجرای تاتر داشتیم. در ایام سوگواری ها تاتر سوگواری و در اعیاد و جشن ها هم تاتر کمدی داشتیم. در زمان های دیگر هم که هر دو روز یکبار همه را آسایشگاه بیرون می کردند و وسایلمان را تفتیش می کردند به طوری که همه وسایل بچه ها با هم قاطی ...
مسئولین باعث ناکامی های ما!
منطقه 7 و در سیستم سجایا در منطقه 19 پرونده ثبت سیستم باشد. این چه بازی است که ما هنوز نفهمیدم؟ به خدا تمام اسناد و مدارکی که حرفشان را می زنم وجود دارد ولی با مراجعه مسئولین هیچ کاری نمی کنند. هنوز نمی دانیم بنیاد شهید استان البرز در خصوص پرونده شهید میرزایی باید رسیدگی کند یا در تهران؟ در یکی از نامه هایی که از تهران به بنیاد شهید استان البرز در خصوص معوقه وحقوق جانبازی پدرم که برای مادرم ...
آزادی جنوب لبنان؛ آغاز پایان افسانه شکست ناپذیری صهیونیسم!
...> پدر این شهید می گوید:"وقتی احمد شهید شد من احساس کردم لطف الهی شامل حال من و خانواده ام شده است، من این لطف را چهارماه بعد با شهادت پسردوم موسی دیدم، پسر سوم من ربیع هم درجنگ 33 روزه به شهادت رسید ، الان پنج فرزند دیگر دارم که همگی فدایی مقاومت هستند ." از او پرسیدم آیا وقتی احمد شهید شد دیگر فرزندان خود را از رفتن به این راه نهی نکردید ؟ به هر حال خانواده شما به نوعی به تکلیف خود عمل ...
چرا بعضی ها دوست ندارند بچه دار شوند؟
زمانی به خود بیایند که امکان پدر و مادر شدن شان کم یا بسیار دشوار شود. گاهی اوقات یکی از طرفین در ازدواج میلی به بچه دار شدن ندارد به همین دلیل بهتر است قبل از ازدواج و در صحبت های نهایی این موضوع بررسی شود. البته گاهی برخی زوج ها با هم به توافق می رسند که تا پایان زندگی یا دست کم مدتی طولانی بچه دار نشوند که بهتر است نسبت به عواقب این تصمیم خود آگاهی پیدا کنند. چرا بعضی ها دوست ...
این خاندان مدعی صاحب انقلاب فراموش کرده اند که...!
بازنگشتند و هر سه آنها در جبهه ها به شهادت رسیدند، داماد بزرگم نیز مجروح شیمیایی شد و حاج آقا هم با یک عالمه ترکش در بدنش به خانه بازگشت. همه اینها فدای اسلام وولایت. الان نیز من و حاج آقا در همه صحنه های انقلاب حاضریم تا چشم ضدانقلاب کور بشود وهیچ توقعی از هیچ اداره و مسئولی نداریم! جز حفظ این انقلاب و اطاعت از رهبری. اگر چند فرزند دیگر داشتم آنها را نیز در همین راه روانه می کردم. 3- قبل ...
قاتل ستایش نی ریزی به اعدام محکوم شد
منطقه فارس، جلسه دادگاه ساعت 9:20 صبح امروز (چهارشنبه) با حضور نماینده دادستان آغاز شد. در ابتدای جلسه، نماینده دادستان به قرائت کیفرخواست پرداخت و اشد مجازات را برای متهم خواستار شد. س.ط متولد 62 اهل روستای چاه سوار آقای آباده طشک، متاهل، کارگر و دارای سابقه محکومیت دو ماهه به دلیل سرقت، مشخصات متهم پرونده است. پدر ستایش که تنها 31 سال دارد و همسایه دیوار به ...
از برانکو خواهش می کنم پیام را برگرداند
شلواری پوشیده. اول اینکه ما نباید رسانه ای اش کنیم و بعد به خودش بگوییم فرهنگ ما دوست ندارد بازیکنان چنین پوششی داشته باشند. مگر ما چند تا سوشا مکانی داریم. در بین فوتبالیست ها یکی سرش را پایین می اندازد اما یکسری ها شلوغ هستند. نه اینکه بد باشند فقط شلوغ هستند و باید علت شلوغی شان را پیدا کرد. شما رسانه ها خیلی در این مساله می توانید کمک کنید. من از مادر پیام خواهش می کنم بیاید بالای سر بچه اش ...
فقر در تئاتر بیداد می کند و حال بزرگان خوب نیست
که همسایه ما بود نگهداری می کردم، بعد از مدتی به جهت شدت معلولیت و مریضی در گذشت، از سوی دیگر پدر خودم جانباز بود و با این نقش زندگی کردم. حاجیلو افزود: وجود همه این مسائل باعث شد که به فکر ساخت این موضوع افتادم. فکر کردم این شخصیتی است که با آن زندگی کرده ام جدا از این هم در تئاتر شهر نقشی نه این چنین دشوار اما کمی شبیه نقشم در دیفونه را بازی کردم بنابراین اقدام کردم و این اثر اقتباسی ...
سرقت بنزین از خودرو شهید جهان آرا
دیگر هم مهمات به ما نرسانید، تامین هستیم. گفت: این مکان برای شما خطر دارد، اگر خمپاره یا گلوله ای اصابت کند، همه به هوا می روید. گفتم: نه دو تا سقف دارد و در بالای هر سقف، یک گونی خاک گذاشته ایم. حدود نیم ساعت با هم بودیم، بعد گفت، باید برود، خداحافظی کرد و رفت. وقتی محمد رفت، یکی از بچه های مقر گفت: امروز چند ساعت تلویزیون تماشا می کنیم. ...
زندگی نامه رحیم مؤذن زاده اردبیلی
گفته بودند تو چه کاره ای؟ گفته بود موذن. گفته بودند نام خانوادگی شما موذن است . رحیم در کودکی به مکتب خانه می رود و تحت نظر میرزا عزیز، قرآن و دستگاه های موسیقی را فرا می گیرد. به گفته خودش: در آن دوران ما عوض دبیرستان مکتب می رفتیم. همه هم متدین بودند. خانواده ها در دوره ما در ابتدای امر، بچه ها را با قرآن مانوس می کردند. ما هم پس از طی این مرحله، به مدرسه حاج ابراهیم آمدیم. طلبه بودیم ...