سایر منابع:
سایر خبرها
گفتگوی سیاسی - اجتماعی با حسین علیزاده (1)
است که همیشه برای من، امن ترین نقطه جهان، روی صحنه است. حتی وقتی در اتاقم تنها نشسته ام و می خواهم خودم را پیدا کنم، آن امنیتی را که روی صحنه حس می کنم، ندارم. روی صحنه فکر می کنم هیچ کس این تماشاگران را به زور به سالن نیاورده، آمده اند تا صدای ساز مرا بشنوند. همین ها پشت مرا گرم می کند. آن زمان یک مرتبه حسی به وجود می آید که اگر حتی یک دستگاه را هم انتخاب کرده باشم، ممکن است تغییر دهم ...
بزرگترین لذت زندگی منصور ضابطیان چیست؟
اغلب برنامه ها یک کارمند است که می آید و کار چندان برایش مهم نیست، ولی تاخیر برای این بچه ها به منزله زدن رگ گردنشان است. شما شش ماه شرایط و روزهای سختی را گذراندید. این فضا را چگونه پر کردید؟ همراهی دوستان و خانواده چه طور بود؟ سختی این شش ماه از زاویه بی نظمی و بلاتکلیفی بود، ولی اغلب بچه های تیم با ما ماندند، با وجود این که در اغلب ماه ها از ما دستمزد هم نگرفتند. هر روز ...
روایت قیام 15 خرداد سال 42 از زبان یک شاهد عینی
بازار از سمت گاراژ (میدان امام فعلی) جمع می شوند و از آنها در قالب هیأت ها و هیأت بنی اسد از داخل بازار از چهارسوق عبور کرده و وارد صحن امامزاده جعفر(ع) می شوند و در داخل صحن مراسم بنی اسد را اجرا می کنند و این مراسم قبل از سال 42 تا حالا با تغییرات جزئی هنوز ادامه دارد. این مراسم در واقع اجرای نمادین دفن شهدای کربلا توسط قوم بنی اسد است. در خصوص ارتباط حاج آقا نیری با مردم پیشوا اگر بخواهید، حاج ...
اوضاع و احوال هنرمندان پیشکسوت
مریضی و بی جانی ، همیشه سر کار رفته و تکست ها را حفظ کرده و منظم بوده ام و به همین خاطر هنوز هم برای بازی مورد توجه هستم ، اما این برای پیشکسوت کافی نیست. سعدی افشار عزیز فوت شد و تازه بعد از مرگش توسط بچه های تئاتر و مسئولین تئاتر سنگلج از لباس های او در نقش های مختلف پرده برداری شد. این حرکت خوبی بوده ، اما کمی دیر است. افشار هنرمند بزرگی بود و در گمنامی از بین ما رفت. مشت نمونه خروار است و ...
ماجرای تأثیر نظم امام خمینی(ره) بر پلیس فرانسه
زن یاد بگیرند، اما امام(ره) خودشان پیشقدم شدند که من شیوه های صحیح باز کردن بسته ها و پاکت ها را به ایشان یاد بدهم. *هنگامی که در فرانسه بودید، برخورد امام(ره) با همسایگان چگونه بود؟ -امام(ره) نهایت توجه را به آنان داشتند، طوری که وقتی می خواستند به ایران بیایند، آن ها واقعاً ناراحت بودند، یادم هست روز تولد مسیح(ع) فرمودند: برای همسایه ها هدیه بخرید و از طرف من تولد حضرت ...
عامل کشتار مردم ایران در 53 سال پیش چه کسی بود+عکس
مسائل داخلی و خارجی ایران مداخلاتی انجام می دهد. علم خیلی زود مورد توجه شاه قرار گرفت و با اعمال فشار او و دربار بود که از اواخر سال 1327 تا 1329 چند بار (در حالی که هنوز بسیار جوان بود) لباس وزارت (کشور کشاورزی و کار) پوشید و به عنوان عامل شاه درکابینه ها حضور مؤثر پیدا کرد. اسدالله علم که به زودی در جایگاه مورد اعتماد ترین و نزدیکترین افراد به شاه قرار گرفت به نوعی رابط او با کابینه ...
پرونده خبری رضا ضراب:از هدیه سیاره مشتری به همسر وپول ایران در "حریم سلطان" تا مخالفت با آزادی با وثیقه ...
استانبول ارائه کردیم اما از ما اصل مدارک را خواستند . زنجانی افزود: به آقای الف و م گفتم اصل مدارک را بدهند، ولی برای اینکه اصل مدارک را بدهند پنج میلیون دلار دیگر طلب کردند و ما هم پنج میلیون دلار دیگر دادیم . زنجانی ادامه داد: در مجموع 11 یا 12 میلیون دلار دادیم و در مدارکی که ارائه کرده بودند، نوشته بودند این کالا مصنوعی است. گفتند به این خاطر نوشته ایم تا گمرک کمتر پول بگیرد. در نهایت بار از ...
به خواهرش تجاوز کرده بود، او را کشتم!
او گفته این اقدام را به خاطر کاری که او با سحر کرده انجام می دهد. این حرف نشان دهنده یقین متهم به تعرض مقتول به خواهرش و اعدام بودن نتیجه آن است. وکیل که حرف هایش را با تقاضای توجه قضات به موضوع تعرض به پایان برد، بار دیگر حمید، این بار برای آخرین دفاع پشت جایگاه ایستاد و گفت: من فقط می خواستم حکم را اجرا کنم. می دانم که دیگر نمی توانم صادق را به خانواده اش برگردانم و اشتباهم این بود که ...
وقتی" په په" برای اولین باز در زمین فوتبال گریه کرد!
جشن قهرمانی بگیرم، احساساتی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم. وقتی نوبت ما می شد تا ضربه پنالتی بزنیم، گریه ام می گرفت و نمی توانستم خودم را کنترل کنم. خوشبختانه به آنچه می خواستیم رسیدیم. او ادامه داد: خانواده و همسرم هم صحبت کردم واقعا نمی دانم دلیل گریه هایم چه بود. این اولین بار بود که در زمین مسابقه گریه می کردم و در واقع حسی بود که خودم در آن نقش نداشتم. در مادرید همه می خواستند ...
یکسال پایانی زندگی امام خمینی (ره) چگونه گذشت؟
ارجمند از نظام و حکومت، قابل قبول و تحمل نیست که به اسم انقلاب و انقلابی بودن خدای نخواسته به کسی ظلم شود، و کارهای خلاف مقررات الهی و اخلاق کریم اسلامی از اشخاص بی توجه به معنویات صادر شود. باید ملت از این پس که حال استقرار و سازندگی است احساس آرامش و امنیت نمایند و آسوده خاطر و مطمئن از همه جهات به کارهای خویش ادامه دهند، و اسلام بزرگ و دولت اسلامی را پشتیبان خود بدانند، و قوه قضاییه را در ...
چگونگی مرگ ناگهانی یکی از بارزترین رهبران فلسطینی
. چون خودش پزشک بود هر گونه دارویی که به او توصیه می کردند بخورد را به دقت بررسی می کرد. در ماه ژانویه الجزایر را ترک کرد و پزشک ها توجه ویژه ای برای درمان او کردند و همه معاینه های لازم در مورد او را انجام دادند. اما تنها پسرش، هانی که هنوز پانزده سالش را تمام نکرده بود، وقتی که با او ملاقات کرد ملاحظه کرد که حالش به شدت خراب شده است. تغییر وحشتناکی در ظاهر و توانایی اش رخ داده بود ...
گفت و گو با خداداد عزیزی؛ از پیشنهاد بازی در فیلم های رزمی تا رفاقت با هاشمی نسب
... محله فقیرنشینی بود؟ خیلی فقیر نه. اما ما وضع مالی خوبی نداشتیم. مثلی خیلی از همسایه هایی که در آنجا زندگی می کردند زندگی مالی سختی داشتیم. اما این فقر مالی من را از فوتبالم نمی انداخت. یک تیم تشکیل دادیم به اسم شهدای رضاییه. در زمین های خاکی بازی می کردیم و با دیگر تیم ها و محله های دیگر بازی می کردیم. 16 ساله بودم که یک بار به جای یکی از تیم های دسته سه نام تیم مان را رد کردیم ...
مصاحبه خواندنی با ستاره جوان تیم ملی / جهانبخش از زندگی در هلند می گوید
کوتاه می دهد و می گوید: نه، زمان خاصی در نظر نگرفته ام. نه، به این موضوع فکر نکرده ام. ازدواج کردن نیاز به بلوغ فکری دارد جهانبخش تازه 22 ساله است. این سن شاید برای ازدواج کم باشد و ستاره آینده دار فوتبال مان به این مسائل هم فکر کند. از او می پرسیم آیا به خودت می گویی برای ازدواج کردن هنوز بچه هستی؟ جهانبخش پاسخ می دهد: سوال عجیبی است اما فکر می کنم ازدواج چیزی نیست که بتوان برای آن زمانی را تعیین کرد. وقتی کسی احساس کند به بلوغ فکری رسیده و به ازدواج نیاز دارد، این مسئله مهم زندگی باید اتفاق بیافتد. ...
بوفون: دیوانگی درون و لذت نهفته ای برای تیم ملی دارم
بقیه بازیکنان صحبت کند ؛ آنها را مطمئن کند و انگیزه لازم را بدهد. شما نقش کاپیتانی در تیم ملی را چطور ایفا می کنید؟ بستگی به شخصیت و البته تجاربی دارد که از بقیه کاپیتان هایی که همبازی ات بوده اند به دست آورده باشی. (مکث می کند) من ترجیح می دهم وقتم را با خانواده، بچه ها و دوستانم بگذرانم. بیرون از زمین فوتبال با هم تیمی هایم مراوده ای ندارم. البته این ها دلیل نمی شود که با آنها شوخی نکنم ...
مهدی طائب: در جوانی ورزش باستانی می کردم/دست پختم حرف ندارد/حدود 400 گروه تلگرام عضو هستم
... *شما چند خواهر و برادر دارید رابطه تان با آن ها چگونه است؟ پنج برادر بودیم که یکی از آن ها شهید شد و چهارتا باقی ماندیم. رابطه ی ما از دوران کودکی بسیار عالی بود. *در دوران کودکی تان بیشتر چه تفریح و سرگرمی داشتید؟ در زمان ما این ابزار جدید نبود. پدرم با یک سری از دوستانش مجموعه ای بودند که معمولا بچه ها را روزهای جمعه اطراف تهران می بردند. آن زمان هنوز تهران ...
روایت سادگی یک مرد بزرگ
کوچک بودم، اما هنوز هم یادم نرفته گوشه چادر مادرم را گرفته و محو تماشای امام شده بودم. البته فاصله ما خیلی زیاد بود، اما هم نگاه مهربان امام خاطرم مانده و هم صدایشان که آهنگ خاصی داشت. این بازدیدکننده که امروز دست بچه های کوچکش را گرفته و به جماران آورده، ادامه می دهد: ازوقتی خودم پدر شدم، همیشه دوست داشتم این فضا را به بچه هایم هم نشان بدهم. نکته جالب اینجاست که بچه هایم چند تا از کاخ ...
نگاه ما در ادبیات کودک، نگاه به آینده است/ در حوزه مدیریتی کتاب کودک، کار بر زمین مانده زیاد داریم
محمدعلی شعاعی خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا )- شادروان محمدعلی شعاعی بیش از سی سال به طور جدی و مستمر در عرصه فرهنگ به فعالیت پرداخته بود؛ چه سال هایی که در انگلستان، کنیا و دیگر کشورها به فعالیت مشغول بود و چه در فاصله سال های 82 تا 85 که به عنوان معاون فرهنگی وزیر ارشاد، سکان کتاب و نشر کشور را در دست داشت. این مدیر فرهنگی، جمعه هفتم خرداد ماه از دنیا رفت و در روز شنبه (هشتم خرداد ماه ...
پاسخ شهردار و مدیران شهری رشت به تمامی ادعاها و اتهامات برخی شورا نشینان
کنند خب اگر قرار بود پول بدهم چه نیازی به این نشست و ارئه این توضیحات و مستندات بود ؟ وی در ادامه گفت : به آقای خلیلی هم همین تهمت ها را زدند اما ایشان فرد محفوظ به حیایی بود و رفت. وی در ادامه با اشاره به اینکه می گویند شهردار بچه های انقلاب و فرزندان شهدا را عزل کرده است گفت : از خانم فلکدوست که خود نیز فرزند شهید هم هستند می خواهم بگویند در دوران مدیریت من عزل شده اند یا نصب ؟ ...
زندگی جهنمی زن جوان
ساله است. شوهرم به حمایت های مالی پدرش دل خوش کرده و نمی دانم اگر روزی سایه پدرش بالای سر ما نباشد چه کار باید کنیم. متأسفانه از وقتی دوباره به مصرف شیشه رو آورده زندگی مان جهنم شده است. برخی روزها تا حد مرگ کتکم می زند و فحاشی می کند. در این سال ها به خاطر دخترم سوختم و ساختم اما او حتی به دخترمان هم رحم نکرد. یک بار چنان کتکش زد که طفل معصوم را در بیمارستان بستری کردم. این بچه از دست ...
صادق زیباکلام از مد سیاسی و سبک زندگی می گوید!
رفت وآمد نمی کردم طور دیگری بار می آمدم یا خلقیاتم طور دیگری می شد. مدآنلاین: شما خیلی اهل آزادی های فردی و استقلال و احترام به رأی دیگران هستید. در خانواده خودتان هم همین قدر دموکرات عمل می کنید؟ زیباکلام: بله. خیلی زیاد. چه در رابطه ام با دانشجویان و چه با خانواده خودم و چه با همکارانم همین قدر آزادم و آزاد می گذارم... من سه دختر دارم که هیچ وقت هیچ چیز را بهشان دیکته ...
پای درد دل دو بیمار مبتلا به ام اس
نیست که روز های اول ابتلا به بیماری، بسیار سخت بود و رنج فراوانی برد تا آن سختی را پشت سر گذارد: این شعار است که مطلقاً سختی های این بیماری را انکار کنیم؛ خود من اوایل با سختی زیادی مواجه بودم، اما به خودم نهیب زدم که زندگی ادامه دارد و باید تحرک داشته باشم، حتی با وجود نشستن روی ویلچر. از همسرش بسیار راضی است و او را انسانی معقول و با فکر می داند: وقتی مبتلا به ام اس شدم، یک سال از ازدواج مان می ...
باور ما این است که صحنه گردان اصلی آقای هاشمی است
می کنید، اسم خانواده شان را می برید، بچه ها یشان را نام می برید کسان دیگری را نام می برید. بنده می گویم قوه قضاییه حکمتش این است و آقای احمدی نژاد اینک می گویم بدانید قوه قضاییه در جهان معنایش این است وقتی کسی را محکوم می کند یعنی بقیه ملت بری هستند. این اصل اسلامی است شما از اول کار خودتان شروع کردید گفتن که هزاران مفسد دراین کشور است پرونده را می خواهم باز کنم اسامی را می خواهم نام ...
قتل خاموش مرد کشاورز به خاطر کینه قدیمی
.... با این فکر که شاید به خانه یکی از اقوام رفته است، به انتظارم ادامه دادم. اما دیر وقت شد و از همسرم خبر نشد. به خانه فامیل و آشنا زنگ زدم اما کسی از او خبری نداشت. به هر سختی بود تا صبح صبر کردم، مدام با خودم تصور می کردم که همسرم برمی گردد و اطلاع این موضوع به پلیس کار درستی نیست. اما انتظارم بی فایده بود، به ناچار به پلیس مراجعه کردم. از شما می خواهم که همسرم را پیدا کنید، تا به حال سابقه ...
نحوه شهادتش در سوریه همانی بود که در بین الحرمین خواسته بود
در برابر رضای خالق می کند. همسر غلامرضا محمدی، مادر چهار پسر و چهار دختر است که افتخار دارد با خوشنودی از خانواده خود بگوید: خانواده ای انقلابی از جنس شهادت، جانبازی و ایثارگری همسرم ارتشی بود و در زمان جنگ با وجود آنکه فرزندان کوچکی داشتیم به جبهه می رفت و می گفت بچه ها خدایی دارند و بزرگ می شوند، پس از مدتی بنا به ضرورت، در مشهد ماند و مشغول انجام کار های انقلابی ...
فرهنگ در رسانه
بازیگری انتخاب شدم و بعد دوره این حرفه را دیدم و به صورت حرفه ای ادامه دادم و به اندازه کافی درگیر سینما هستم. دلیل دیگرم از عدم حضور در تئاتر این است که دوست دارم کار بی حاشیه ترانجام دهم، در حال حاضر حضور ما سینمایی ها روی صحنه تئاتر در اکثر مواقع به جهت چهره و موقعیت سینمایی مان است البته این همه دلیل آن چیزی نیست که من از تئاتر دوری می کنم. واقعیت اینجاست نمی خواهم عجله کنم و در کل اصراری بر انجام ...
هفت روز سینه خیز در زیتا ، با ذکر یا زهرا(س)/ آرزو کردم شهید شوم اما اسیر نشوم
راه و جانباز دست به دست هم دادند تا صبح هایم، دیگر تنها یک صبح معمولی نباشد. به سمت بیمارستان 505 نزاجا حرکت می کنم، از رو به رو شدن با مدافعی که حتی نمی دانم در چه وضعیتی است کمی هراس دارم اما با توکل به حضرت زینب(س) خود را آرام می کنم. هنوز به بیمارستان نرسیده است اما خانواده چشم انتظارش ساعت هاست که منتظر ایستاده اند؛ این را فاطمه رحیمی طلب، همسر این جانباز مدافع حرم می ...
احسان علیخانی رکورد صحبت کردن در خندوانه را شکست
به گزارش جام جم سیما ، خندوانه دیشب با دو خبر خوب و بد شروع شد؛ خبر خوب طرح نگارخانه ای به وسعت یک شهر سازمان زیباسازی شهرداری بود که مدتی است به تابلوهای تبلیغاتی سراسر تهران هجوم آورده و همه را با هنر همراه کرده و خبر بد هم شهادت فضل الله علیپور، جنگل بانی بود که چندی پیش به ضرب گلوله قاچاقچیانِ چوب دارفانی را بدرود گفت. به همین جهت شادی برنامه خندوانه به همه محیط بانان و خانواده هایشان تقدیم شد. علیخانی: ماه عسل زندگی برخی مهمانانش را بهم ریخت پس از این کمدین، رضا شفیعی جم وارد شد و به سراغ داستان دنباله دار مگس ها رفت و طی اجرایش از تلاش های وافر و بی ثمری گفت که خیلی از ما برای کشتن این موجود کرده ایم. او همچنین در حین اجرا حالت های مختلف مگس را نیز با همذات پنداری قوی برای بینندگان به تصویر کشید. در قسمت دیگری از این اجرا هم گریزی به موضوع شباهت افراد به حیوانات، گیاهان یا حتی اشیایی که دور و برمان است، زده شد و این بار رضا از حاضران پرسید که شبیه چه شیئی است و پاسخ هایی از قبیل قوری، گلدان، کنسرو را دریافت کرد ولی بعد گفت: من بیشتر خودم را شبیه فلاسک می بینم و گاهی آن قدر حس نزدیکی با آن می کنم که حس ریختن چای را هم درک می کنم. شفیعی جم همینطور رامبد را هم به آن ساعت های گرد تشبیه کرد. در بخش دیگر که نوبت مهمان اصلی شد، احسان علیخانی به روی صحنه آمد و با حضورش در طول برنامه می توان بی اغراق گفت که رکورد صحبت در خندوانه را یک تنه شکست. وی پس از سلام و احوالپرسی صحبت را با ماه عسل شروع و با این موضوع هم تمام کرد و ابتدا اعلام کرد که در حال کار برای ماه رمضان است. او بعد از اینکه گفت ما هر سال برای این رویداد خیلی کار می کنیم با لحنی که انگار خودش هم به آن مشکوک بود از جوان پرسید: این حجم کاری به چشم نمی آید؟ مگر نه؟ او همچنین عین زندگی بودن قصه های روایت شده را از ویژگی های ماه عسل خواند و در پاسخ جوان به اینکه خودت طی این سال ها در برنامه مذکور صاحب چه درکی شدی عنوان کرد: اتفاقا من به فکر این بودم که چنین سوالی را نپرسی چون واقعا نمی توانم چیزی بگویم اما به طور کلی برنامه سازی برای من در تلویزیون در فرم های دیگری مثل سال تحویل خیلی ساده تر است اما از یک جایی به بعد خودم به نوعی وابسته ماه عسل شدم و حس می کردم اینجا چه دانشگاه خوبی برای یادگرفتن است. من حتی گاهی در برنامه از بزرگی آدمی که جلویم بود خجالت می کشیدم. سوال بعدی که از جانب جوان مطرح شد درباره تغییر زندگی مردمی بود که مهمان ماه عسل شده بودند، علیخانی هم طی اعترافی گفت: واقعیت این است که برای برخی ها موجب شد تا روند زندگیشان به هم بخورد و برای خیلی ها نیز اتفاقات خوبی را شاهد بودیم. وی با بیان نحوه پیداکردن سوژه های برنامه اش اظهار کرد: همانطور که گفتم سوژه ها عین زندگی هستند و به عنوان مثال تا الان برای امسال هم چند سوژه خوب در تاکسی گیرم آمده و به سینما گران هم این توصیه برای گسترش حوزه تاثیرگذاری روی مردم را می کنم که در بین آن ها باشند. خود من بعد از این همه مدت همچنان پس از هر سری از برنامه به خاطر حجم فشارها و مسائل موجود گرفتار بیماری سختی می شوم. رامبد در بخش دیگری پرسید: اگر ماه عسل نبود چه چیزی برای ارائه و حرفی برای گفتن داشتی؟ علیخانی: هیچی، واقعا چیزی نبود تا جلوی مردم بنشینم و تعریف کنم. انتقام اشک های ریخته شده پای ماه عسل توسط یک خلبان از علیخانی در بخش دیگری خاطره ای جذاب از یک اتفاق را تعربف کرد، خاطره ای که در هواپیما رخ داده بود. وی در این تعریف از پروازی گفت که در آن ابتدا با کسانی روبرو شد که با آن ها خصومت داشت و بعد هم دوستی قدیمی را پیدا می کند که با او هم صحبت می شود و بین حرف ها ابتدا مهمانداری از او تقاضا می کند تا به کابین خلبان برود که با جواب منفی مواجه می شود و بعد از آن همین درخواست توسط سر مهماندار می شود تا اینکه کار به درخواست مسئول امنیت پرواز می کشد و سرانجام او به کابین مذکور می رود. علیخانی گفت: خلبان و کمکش بعد از احوالپرسی لحظه به لحظه همه چیز را برای من توضیح و ترجمه می کردند تا اینکه کمک خلبان فریاد زد: نمیشه، چرخ ها باز نمیشن! و در اینجا بود که صحبت ها بالا گرفت و من از ترس نه تنها نمی توانستم حرف بزنم بلکه با خجالت سرم را پایین انداخته بودم طوری که انگار تقصیر من بوده. وی ادامه داد: من کم کم روی زمین پخش شده بودم تا اینکه خلبان برگشت و پرسید: خوب اشکت درآمد؟ من جواب دادم این حال فراتر از اشک بود و خلبان با شنیدن این جمله خندید و گفت: آهان من همین را می خواستم چون یه بار که با همسرم ماه عسل را می دیدیم اشکمان خیلی درآمد و من آن روز سوگند خوردم که یک روز اشک این آدم را در می آورم و امروز به حرفم عمل کردم. اما بعد از این ها صحبت از فضای مجازی و فحش های موجود در صفحه های مختلف شد. احسان علیخانی در این رابطه تعجب خود را از این حجم عصبانیت مردم اظهار کرد و گفت: یکی از مشکلات ما این است که بلد نیستیم گفتگو کنیم. به همین خاطر زورمان را با الفاظ وحشتناک بیان می کنیم و این موضوع لزوم فرهنگسازی قوی را نشان می دهد. حرف های علیخانی هم چنان ادامه داشت تا اینکه جوان با حضور شاه حسینی و داوود پشت صحنه به همراه آرش ظلی پور در قسمت دیگری پانتومیم ...
از خدا می خواهم به تبریز برگردم
.... گفت وگو با کرار در همین ارتباط را از طریق وکیل او پیگیری کردیم. آقای کرار این روزها به طور جدی خبر حضور شما در ایران و در یکی از دو تیم تبریزی گسترش و تراکتور به گوش می رسد. آخر هفته می آیم تا مذاکرات لازم را در این ارتباط انجام بدهم. خودم که خیلی دوست دارم در ایران بازی کنم و اگرهم در گذشته با تیمی که قرارداد داشتم به مشکل خوردم، به خاطر این بود که آنها به تعهدشان پایبند نبودند. من ...
خاطراتی از پیرعشق
نامه ای نوشتم و چندی بعد احمد آقا زنگ زد و گفت: آقا فرمودند من نمی خواهم پول شما را آقای صانعی بدهد. پول شما را نزد بانک تعاون اسلامی گذاشتم. از آن به بعد من از آنجا می گرفتم. یک سال پیش از رحلت آقای خمینی، احمد آقا زنگ زدند و گفتند: آقا فرمودند من می خواهم پول شما به من وابسته نباشد. شما چه نظری دارید؟ من گفتم: هر چه ایشان صلاح بدانند من قبول دارم. چند روز بعد زنگ زدند و فرمودند که من پول شما را ...
از مناظره یک اصلاح طلب و اصولگرا تا لزوم اجماع نخبگان
رهبری در سطح بالایی باشد تا بتواند با پیگیری ها و رایزنی ها مسائل و معضلات خوزستان را برطرف نماید. • استانداری که می آید با توجه به شرایطی که وجود دارد ظرف سه ماه اول ، باید بتواند تنش ها و اختلافات به جا مانده را حل نمایند. ما هنوز در ابتدایی ترین مسائل توسعه استان قرار داریم. مقتدایی استاندار پیشین بخصوص در مسائل قومیت ها ، برخلاف وعده ی خود عمل کرد. همین موضوع باعث شد که بسیاری از ...