سایر منابع:
سایر خبرها
کت و شلوار سفید برای حجله سرخ شهادت
مان از غیبت خوش مان نمی آید منتها بهانه شرایط را می آوریم و حرفی نمی زنیم. اما مهدی پیه همه چیز را به تنش می مالید و رک و راست حرفش را می زد. به نظرم یک جوان در آن سن و سال این طور برای عدم انجام یک گناه مصر باشد، خبر از احوالات خاصی می دهد. منظورتان چه احوالاتی است؟ اگر من بخواهم به عنوان پدر شهید از او بگویم، شاید فکر کنید که دارم اغراق می کنم اما برای من مهدی مساوی با همه ...
همسر معصومه ابتکار: در خواب و بیداری می گویم "نیلوفر"
هم کار خانه می کنید؟ بله تا جایی که می توانم. خیلی وقتها ما و دوستانمان که دور هم جمع می شویم، خانم ها را از آشپزخانه بیرون می کنیم و همه کارها را ما مردان انجام می دهیم. چون این موضوع را می فهمیم. من با پذیرفتن این قضیه دوست دارم کارهای خانه را انجام دهم. مثلا برای تمیز کردن، من وقتی خسته می شوم یقینا نیلوفر خانم به من غرولند نمی کند، چون خودش هم زیاد خسته می شود و این موضوع را می فهمد. می ...
بخش های خواندنی کتاب - مشاور امین -
پذیری بالای سیداحمد آقاست: توقف حضرت امام در ترکیه، بیش از یک سال طول نکشید. ظاهراً ایران و ترکیه در این باره قرارداد یکساله داشتند. در این زمان احمد آقا تنها مونس خانم در قم بود. او آدم بسیار پرعاطفه ای بود. مخصوصاً نسبت به مادرمان احترام خاصی قائل بود و سعی می کرد خلا وجودی حضرت امام و حاج آقا مصطفی را پر کند. همیشه در خانه می ماند، حتی تهران هم نمی رفت و تمام هوش و حواسش این بود که ...
فرهنگ در رسانه
که عشق، شعله مقدس و فروزانی است که هرگز خاموش نمی شود. * انتظار شما از مسئولین صدا و سیما چیست؟ اگر بخواهم وارد مسائل مالی شوم نکته های زیادی وجود دارد. انتظار ما هنرمندان این است که شرایط را تا آنجایی که امکان دارد بهتر کنند تا فیلمساز با دست بازتری به تولید فیلم ها و سریال ها برود. متأسفانه مردم نسبت به سال های قبل، کمتر پای تلویزیون می نشینند و کمتر به سینماها ...
با هنرمندان برگزیده جهان /در نشست داغ فروشنده چه گذشت؟
که این داستان را ادامه بدهند و به هر حال قرار نیست همیشه همه چیز گل و بلبل باشد.کشورهای همسایه جنوبی ما معمولاً در مورد سینما خیلی با هم رقابت دارند و حتی بر سر دعوت کردن من برای برگزاری کارگاه هم این رقابت ها وجود دارد. * اینجا زندگی بهتری دارم، در ایران دوستان بسیاری دارم و خانواده ام هم اینجا زندگی می کنند. کجای دنیا می توانم چنین ثروتی داشته باشم؟ شما در جریان بعضی از مسائل ...
به مناسبت سالگرد درگذشت حاج احمد کرمانی؛ پیر غلامی که تا پای چوبه اعدام رفت!
بزرگ شد. با بزرگ شدن هیئت مجالس را چطور برگزار می کردید؟ سال 47 دیگر خانه ها گنجایش هیئت را نداشت. پایگاه هم مسجد نداشت. فرمانده پایگاه در آن عصر سرلشکر سیدجوادی بود. رفتیم پهلوی ایشان، گفتیم که تیمسار در پایگاه تعداد زیادی از پرسنل مسلمان هستند. شما برای یک گروه مستشاری می خواهید اینجا کلیسا بسازید، آن وقت برای این همه مسلمان اینجا مسجد نمی خواهید بسازید؟! گفت: این جا پایگاه نظامی ...
حجت الاسلام موسویان: شیعیان با ولایت امتحان می شوند
جهنم را درک کند خداوند می خواهد او را شست و شو دهد تا وارد بهشتش کند. این جهنم حمام در طبقه ی پنجم است. به هر صورت کسی که مورد امتحان قرار نگیرد جزو کسانی است که استدراج در او واقع شده است. مثلا کسی است که می گوید هیات می آیم، امام حسین علیه السلام را دارم و گریه هم می کنم و گناه هم انجام می دهم. معلوم است او در استدراج است. امتحان جزو سنن الهی است و آیات متعددی درباره ی آن وارد شده است ...
نمایندگان سابق مجلس این روزها چه می کنند
.... حمید رسایی که پس از رد صلاحیت، هفته نامه اش (9 دی) هم توقیف شده، در نوشته صفحه اینستاگرام خود از سبزی کاری هایش می گوید و به طرفدارانش توصیه می کند تا از پشت بام ها و بالکن های خانه های خود بهترین استفاده را ببرند و سبزی کاری کنند. رسایی می نویسد: این بوته کدوی خورشتی است که گل داده و چند کدو هم بار آورده. در کنار این بوته کدو، بوته خیار و گوجه و سبزی های ریحان، گشنیز و جعفری هم کاشته ...
خاطره منتشر نشده ای زنده یاد کاظمی از پانزده خرداد 42
اختصاصی میرملاس ؛ گزارش خود نوشت حاج آقا علی کاظمی از واقعه تلخ 15 خرداد / زنده یاد حجت الاسلام والمسلمین کاظمی از مبارزان فعال و نیز شاهدان عینی حادثه 15 خرداد 42 و به خاک و خون کشیده شدن طلاب و فضلای حوزه علمیه قم بوده است . *متن خود نوشت آن فقید سعید [...] اختصاصی میرملاس ؛ گزارش خود نوشت حاج آقا علی کاظمی از واقعه تلخ 15 خرداد / زنده یاد حجت الاسلام والمسلمین کاظمی از مبارزان فعال و نیز شاهدان عینی حادثه 15 خرداد 42 و به خاک و خون کشیده شدن طلاب و فضلای حوزه علمیه قم بوده است . *متن خود نوشت آن فقید سعید به مناسبت سالگرد 15 خرداد : * درمدرسه ی فیضیه قسمت غربی طبقه فوقانی حجره داشتم ، طبق معمول نیم ساعت به اذان بیدار می شدم وحرم می رفتم وبایکی از دوستان طلبه درمسجد بالاسرقرارمباحثه داشتم ، آمدم که ازفیضیه به حرم بروم، دیدم برخلاف معمول درب مدرسه بسته است ، درهای قبلی فیضیه درچوبی بود که ترک هائی داشت از آن ترک ها بیرون دیده میشد ، نگاه کردم دیدم سربازهائی باکلاه خود کنار فیضیه ایستاده اند ، آهسته به یکی از آن سرباز ها گفتم برادر چه خبر شده ؟ سربازجوابی نداد وباخشونت گفت : خودتان بهتر می دانید * من فهمیدم امام را دستگیر کرده اند ، چون امام خمینی روزقبل درمنزل شان سخنرانی تندی کرده بودند ، درمورد کاپیتولاسیون به رژیم پهلوی سخت انتقاد کرده بود ، لذا فورا برگشتم حجره ، هم حجره ای را بیدار کردم گفتم بلند شو که الان ممکن اسنت بریزند داخل مدرسه ومارا هم دستگیر کنند ، هم حجره آقای خندق آبادی که ازطلاب مبارزتهرانی بود سریع بلند شد ، *گفتیم برویم پشت بام فیضیه شاید ازآنجا راهی به طرف رود خانه یا مسجد اعظم وحرم پیداکنیم ، به طرف منزل امام برویم به بینیم چه خبراست ؟ از پشت بام به داخل محوطه مسجد اعظم راهی پیداکردیم واز پنجره ها آویزان شدیم وپائین پریدیم ، از مسجد اعظم وارد حرم شدیم دیدیم زوار داخل حرم رفت وآمد می کنند ، ولی مامورین درحال بیرون کردن مردم وبستن درهای حرم هستند * .ماهم ازحرم به طرف یخچال قاضی ومنزل مرحوم امام راه افتادیم به کوچه های منزل امام که رسیدیم دیدیم چند نفرموتور سواراز بچه های قم درکوچه ها فریاد می زنند آقارا بردند . مردم با شنیدن این خبر به طرف حرم راه افتادند ودر صحن اتابکی جمع شدند ، بلا فاصله دررواق مقابل ایوان آئینه که محل درس مرحوم آیه الله العظمی بروجردی بود منبر وبلند گو فراهم شد ، جمعی از فضلاء وشاگردان امام ومرحوم آقا مصطفی ، ومرحوم آیه الله نجفی مرعشی جمع شدند ، وشهید حجه الاسلام علی حیدری از شاگردان امام سخنرانی کرد آقا مصطفی مردم را دعوت به آرامش می کرد ، تصمیم علماء را برتحصن درهمین صحن اتابکی تا آزاد شدن امام اعلان کردند .اما ازدحام جمعیت درحرم بقدری بود که صحن از کثرت جمعیت موج می زد ، وبعضی ازجوان ها به قدری احساساتی شده بودند که فریاد می زدند وخودرا به در ودیوارمی کوبید ند ، وخواستار اجازه ی تظاهرات در خیابان ها بودند که آخرالامرآقا مصطفی بعد ازمشورت با یاران امام به جمعیت اجازه دادند بروند بیرون حرم وتظاهرات کنند ، برای ادامه تحصن به حرم برگردند ، اینجا بود که کنترل جمعیت از دست رفت . * مردم شیفته ی امام خمینی وعصبانی با سردادن فریاد یا مرگ یا خمینی به خیابان ریختند وآماده شهادت ودرگیری با مامورین دولت شدند هرکس سلاح سرد یاگرمی داشت همراه خود آورده بود ، بعضی از سادات پائین شهری شمشیر هائی را که برای ظهور حضرت داشتند بیرون آورده دور سر می چرخانده شعار یامرگ یاخمینی سر می دادند. * مردم عصبانی هرجا نشانه ای از دولت بود ویران می کردند ، پاسبان ها داخل شهربانی رفته سنگرگرفته بودند ، ودرخیابان ها اثری از پاسبان ومامور دولت دیده نمی شد ، اگرپاسبانی می دیدند آنرا تکه تکه می کردند ، مردم که شنیده بودند امام خمینی را به تهران برده اند ، راه تهران را درپیش گرفتند ، وارد خیابان تهران شدند ، ازطرفی برای سرکوب قیام مردم از پادگان منظریه چند کامیون سرباز راه افتاده بود ، که جلودارآنها یک جیب فرماندهی قرارداشت باجمعیت عصبانی وتظاهرات یامرگ یاخمینی برخورد کردند ، دوطرف خیابان تهران آن موقع سنگ تراش ها قرار داشتند، برای قبرستان ها سنگ قبر می تراشیدند ، تکه های تراشه ی سنگ جلو مغازه ها بسیار انباشته بود ، مردم با دیدن سربازها باسنگ به طرف سربازهای مسلح که دستور تیر هم داشتند یورش بردند ،جیب فرماندهی که جلو کامیون ها قرار داشت به صورت مارپیچ بین جمعیت ویراژ میرفت تا راه برای کامیون ها باز کند ، وقتی به انتهای جمعیت وسر سه راه رسیدند سربازها که بعضی از آنها هم زخمی شده بودند ، مردم را به گلوله بستند . وصدای رگبار گلوله فضای خیابان تهران را پرکرد . جوی خون در خیابان تهران قم در 15 خرداد 42 * ساعت نزدیک 11 بود مدارس را زود تر ازموعد تعطیل کرده بودند تا بچه ها به خانه بروند ، درخیابان با کودکی برخورد کردم که در خون میغلطید ، فکر کردم تیر خورده ، ولی معلوم شد از سنگهایی که مردم پرت کرده اند به سر اوخورده است، اورا از زیر دست وپای جمعیت به پیاده رو آوردم ، با تکه ای از عمامه ام سر اورا به بندم ، دیدم درب منزلی نیمه باز است ، وظاهرا صاحب خانه هم فرزندش محصل است ومنتظر آمدن اوست ، بادیدن این کودک به خیال این که بچه ی اوست من وکودک را به داخل منزل کشید رفت تا باند بیاورد دراین فاصله گاردی ها به درب منزل رسیده بودند ، صاحب خانه درب منزل را محکم بست ، ما سرگرم بستن زخم سر این محصل شدیم .ازلابلای درب چوبی منزل نگاه می کردم دیدم جنازه هائی که روی زمین افتاده جمع می کردند ، دونفر سرباز دست وپای زخمی ها وکشته هارا می گرفتند و داخل کامیونه ها می انداختند ، بسیاری ازاین زخمی ها قابل معالجه بودند ، صدای ناله شان به گوش می رسید ، اما برای محو آثار جنایت شنیدم زخمی هارا به بیمارستان نبرده اند وهمه را به دریاچه ی نمک قم ریخته اند ، ازلای درکه نگاه می کردم دیدم روی پشت بام های اطراف سربازها سنگر گرفته اند ، هرکس از پشت بام سربیرون می آورد باتیر می زدند ، * ازجمله صاحب خانه که سخت نگران بچه اش بود از راه پله ی منزلش بالا رفت که نگاهی به خیابان بیندازد شاید بچه اش را به بیند ؟ یک تیر به طرفش شلیک شد که نزدیک بود کشته شود .خانه ای که ما درآن بودیم کنار کوچه ی بن بستی بود عده ای به آن کوچه پناه برده بودند وگاردی ها همه را به رگبار بسته قتل عام می کنند * آن کوچه به نام قتلگاه معروف شد .چیزی نگذشت ازلای درنگاه می کردم فرمانده گاردی ها شوط زد وهمه ی سربازها سوارکامیون های پرازجنازه وزخمی شدند ، وشهر قم را به طرف پادگان منظریه یا هرجای دیگر ترک کردند .دراین فاصله چند بار من می خواستم دررا باز کنم وبروم که صاحب خانه می آمد ومی گفت اگر تو بااین لباس طلبگی از خانه ی من بیرون بروی مرا اعدام می کنند . * حتی رفته بود یک ماشین سلمانی آورده بود که ریش مرا اصلاح کند من نپذیرفتم .به هرحال درب خانه را گشودم وبیرون آمدم ، ولی درخیابان اثری از گاردی ها وجنازه وزخمی نبود ، تنها چیزی که در سطح خیابان ها دیده می شد ، قطعه های سنگ وخون وشاخه های خورد شده درختان که برای چوب دستی از آن استفاده شده بود ، شیشه های شکسته کامیون ها بود .جوی خون دوطرف خیابان تهران هم جوی خون باسرعت وکف آلود درحرکت بود ، که البته همه ی آن خون نبود ، آب جوی بود ، اما به قدری جنازه وزخمی در آن ریخته بود که خون آن ها با آب مخلوط شده بود وانسان تصور می کرد که این جوی پراز خون است ، وبااین سرعت جوی خون جاری است . * به طرف حرم راه افتادم وقتی به حرم رسیدم دیدم زوار ومردم بدون اطلاع از آن چه درخیابان تهران گذشته ، درحرم مشغول زیارت هستند ، ولی یک باره دیدیم چند عدد جت جنگی فانتوم باسرعت وباشکستن دیوار صوتی ازلابلای گلدسته های حرم ویراژ دادند ، تامردم رامرعوب کنند .شهرقم حکومت نظامی شد ، جنازه ی شهداء به ندرت دست مردم افتاده بود ، می گفتند بیش از سیصد نفر درقم آن روز به شهادت رسیده اند ، درکوچه پس کوچه ها برای بعضی از شهداء به دون سروصدا مراسم می گرفتند ، ما برای تسلیت به این خانه ها می رفتیم ، می دیدیم برای شهداء حتی خانم ها جرات سر وصدا وشیون ندارند .درخیابان ها که حکومت نظامی بود بعضی از سربازها سرهای شان باند پیچی بود ، معلوم میشد که هنگام درگیری با مردم باسنگ های سنگ تراشی خیابان تهران زخمی شده اند . * یاد وخاطره شهدای انقلاب اسلامی مخصوصاً شهیدان مظلوم 15 خرداد گرامی باد وروح بلند آنان و پیر جماران با شهدای کربلا محشور و مانوس باد. درج شده توسط : امین آزادبخت (مدیر سایت ) ...
خانه ای از شن و مه
بودم که وارد شدم، احساس کردم خانه عنکبوتی را خراب کرده ام. روی صورتم دست کشیدم. درست احساس کرده بودم. پرسیدم چند وقت است که برای این ویلا مشتری نیاورده اید؟ گفت: دو روز پیش خودم اینجا را نشان مشتری دادم. احساس کردم دروغ می گوید مگر اینکه احساسم در مورد تار عنکبوت روی صورتم اشتباه باشد. همه جای طبقه همکف را دیدیم. سالنی در حد 30 متر با آشپزخانه، سرویس دستشویی و یک اتاق خواب. کف را هم با سنگ پوشانده ...
کدام مراجع برای آزادی امام راهی تهران شدند؟
تکایا احساسات مردم شیعه را علیه مقامات عالیه دولت شاهنشاهی برانگیزند. [10] در صدر واکنش های علمای خارج از ایران، مواضع آیت الله حکیم، آیت الله سید عبدالله شیرازی و آیت الله خویی قرار داشت؛ آیت الله حکیم که از سال 1341 در همه ی حوادث و منازعات میان رژیم شاه و روحانیت، از مواضع علمای ایران حمایت کرده بود، در جریان سرکوب قیام 15 خرداد نیز طی تلگرافی به آیت الله آشتیانی، ضمن محکومیت اقدامات ...
از معرفی هانس و گرتر تا جوراب های پشمی پسرک فقیر
. موشی در روستا زندگی می کرد، خانه اش روی ساقه گیاهان بود و از ریشه گیاهان تغذیه می کرد، موش روستایی موش شهری به شام دعوت کرد؛ هویج و ریشه گیاهان را به مهمان خود تعارف کرد، موش شهری به دوست خود گفت: به شهر بیا و از غذاهای خوب بخور هر دو به شهر رفتند؛ موش شهری به سوراخ اشاره کرد و او را دعوت کرد، خونه خیلی بزرگی بود در اتاق میز بزرگی بود از پایه میز بالا رفتند، موش شهری گفت: هر چه بخواهی ...
افتتاح فاز اول دهکده سالمندان (احسان) نجف آباد واقع در روستای همت آباد با حضور جناب آقای دکتر ربیعی وزیر ...
به گزراش روابط عمومی فرمانداری ویژه شهرستان نجف آباد، با حضور وزرای تعاون، رفاه و کار و امور اجتماعی و جهاد کشاورزی دکتر ربیعی و مهندس حجتی و استاندار اصفهان دکتر زرگرپور، معاون استاندار و فرماندار ویژه جناب آقای محمودی، امام جمعه شهرستان حجت السلام حسناتی، نماینده محترم مردم در مجلس و شورای اسلامی آقای ابوترابی به همراه جمعی از مدیران ارشد استانی و شهرستانی اولین دهکده سالمندان (احسان) ایران ...
کوئنتین تارانتینو: می خواهم وودی آلن را شکست بدهم/من فیلم های اسکار پسند نمی سازم!
بسازید؟ تارانتینو: امیدوارم که به نوک پیکان نزدیک شده باشم. دارم بهتر و بهتر می شوم و این یعنی هنوز دو فیلم دیگر هم وقت دارم. خب؟ و دو فیلم دیگر یعنی حداقل شش سال. اما باید ببینیم چه می شود. و اگر آن فیلم دهم مزخرف شود، خب، شاید کل این برنامه ریزی نابود شود. اما تا الان که اوضاع خوب پیش رفته و عاشق این ایده ام که سر زندگی ام را تا حد نهایتش پیش ببرم و بعد توقف کنم و مخاطب را در این حس ...
از مسجد جامع چالشتر تا تالاب چُغاخور
عشایر را نمایش می دهد. می توانید کشک و قارای محلی تهیه کنید و با سیاه چادر و لباس محلی عکس بگیرید. اتاق تالار خانه ستوده که تنها بخش سالم مانده است، در انتهای حیاط قرار دارد با نقاشی های زیبایی که ترکیب نقاشی گل و مرغ و منظره است، به حتم گل سر سبد مجموعه است. نمازی با طمع نور و سایه نماز ظهر را در مسجد جامع چالشتر که کنار قلعه چالشتر است و در سال 1223، به دستور حاج محمد رضا خان ...
احترام را همه می فهمند
خانم مولود کاسب، برای کارش از جان و دل مایه می گذارد و از هر راه و فرصتی برای خوب کردن حال مراجعان و همکارانش در دانشگاه استفاده می کند. اتاق نقلی اش در انتهای راهروی طبقه سوم یکی از ساختمان ها، پر از گل و گیاه است و حس و حال و انرژی خاصی به آدم منتقل می کند. او کارمند واحد آموزش دانشکده صنایع دانشگاه تهران است. مراجعانش هم بیشتر دانشجوها هستند؛ دانشجوهایی که فوق العاده دوستش دارند، بی بهانه به ...
پرواز بادبادک ها؛ از گودال تا کوره
ایران آنلاین / انتهای جاده، در مرز میان دو کوره، ردیف آلونک هایی است که ساکنان اینجا به آن خانه می گویند. درها به رنگ آبی یکدست و سقف های گنبدی شکل قرار است کمی از تابش آفتاب روی این خانه های محقر کم کند. خانه هایی شاید 10 متر یا کمتر با چهار توالت مشترک در ابتدای ردیف خانه ها و چهار حمام در انتها. اینجا روستای فیروز بهرام در حاشیه حاشیه های اسلامشهر است. چند زن مشغول شستن ظرف ها در ظرفشویی مشترک ...
شهید مدافع حرمی که امنیت زائران اربعین را تأمین می کرد +تصاویر
راهت کرد که تو برعکس همیشه لای قرآن را باز کردی و ترجمه آیه "و خدا بهتر می داند که مرگ شما را در کدام سرزمین قرار می دهد" را برای ما خواندی، و آخرین لحظه که دست برایم تکان دادی در ایستگاه اتوبوس و خداحافظی کردی را خوب به خاطر دارم. حمید عزیزتر از جانم خوب به خاطر داریم آن زمان که از نمایشگاه مطبوعات برمی گشتیم، به من و دخترانم گفتید به گونه ای زندگی کنید تا در آن دنیا همه با هم کنار ...
تعداد پزشکان رامسری افزایش می یابد
همراهان بیمار و سرمایشی و گرمایشی نیز هزینه زیادی شده و تغییر فراوانی کرده است. ناظریان اظهار کرد: در بیمارستان امام سجاد کلینیک ویژه ای در حال فعالیت است که تا پایان سال در دهه فجر به بهره برداری می رسد و پزشکان این بیمارستان در بخش خصوصی نمی توانند فعالیت می کند، همچنین در صدد گسترش بخش انکولوژی و اتاق عمل هستیم. وی افزود: یکی از مشکلات این بیمارستان داروخانه بود که با ...
زوایای پنهان درمان یکی از مشهورترین رهبران جهان
پرواز کردیم و آمدیم در پاویون اختصاصی مهرآباد. سه نفر از برادران بودند با دستگاه های مخصوص! آنها مرا شناختند، گفتند "بفرمایید". اتومبیل مخصوص و رفتیم بالا، رسیدیم جماران. کوچه های مخصوص که درهای آهنی داشت، با بیسیم خبر دادند در را باز کردند. همان جا تشکیلات اختصاصی، درمانگاه و اتاق مخصوص برای حضرت امام درست کرده بودند و آماده بود و احتیاجی به بیمارستان نبود. وارد حیاط شدم، آقای موسوی ...
مقایسه شیوه مبارزاتی امام خمینی (ره) با سایر رهبران دنیا
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان ، امام خمینی(ره) در راه مبارزه و مقابله با ظلم و ستم شاهنشاهی، ادای تکلیف و عمل به وظیفه ی الهی را سرلوحه و اساس کار خویش قرار داده بود، لذا بدون هیچ چشم داشت و امیدی به پیروزی ظاهری وارد میدان نبرد با طاغوتیان زمان شد. به بیانی دیگر، مبارزه ی امام مبارزه ای دینی و معنوی بود که انگیزه و اصول و قواعد آن از قرآن و سنت پیامبر و ائمه ی اطهار گرفته شده بود و ...
15 خرداد آغازی بر پایان استبداد/ مروری بر ریشه های تاریخی قیام
به گزارش دفاع پرس از قم، 15خرداد سالروز حماسه و قیام ملت ایران به رهبری بزرگ مرجع تقلید و رهبری است که در اوج خفقان و استبداد با سخنرانی انقلابی و حماسی، شجاعت را به بدنه جامعه تزریق و همه اقشار اجتماعی را علیه رژیم شاه بسیج کرده است. سخنرانی امام راحل و نهیب های پیامبرگونه ایشان در سال 42، در واقع محاکمه رژیم شاه به خاطر ظلم و ستم در حق ملت ایران از 28 مرداد سال 32 تا جریان انقلاب ...
به بهانه درگذشت محمد علی کلی " کتاب خاطرات کلی (بازنشر)
. بعد به پیش عمه اوا و سپس خانه عمه کورتا رفتیم . در آنجا عموها ، پسر عموها ، پسر داییها و عمه هایم یکی یکی و دوتا دوتا به داخل اتاق نشیمن می آمدند و شکسته شدن فکم را تبریک میگفتند و مرا در آغوش میگرفتند و می بوسیدند . از من میخواستند که یک تکه از همه چیز بخورم . همانطور که به غذاها تک میزدم ، عمه کورتا گفت : روزهایی بود که چشمت به هر چه می افتاد ، میخوردی حتی از کاه و یونجه اسبها هم نمیگذشتی ...
خاطره خیاط امام(ره) از اولین ملاقات
الله خمینی ، با این کلمه بلافاصله از جعبه روی میز متر و کاغذ و مداد را برمی دارد و با عجله همراه جوان رهسپار منزل امام در تبعید می شود. امام به همراه چند تن از طلبه ها در اتاقی نشسته اند، فاضل وارد می شود، کمی مکث می کند و اندازه گیری برای دوخت عبا را آغاز می کند، اندازه گیری نزدیک به 10 دقیقه زمان می برد، طلاب درون اتاق روبه فاضل می گویند همه منتظر می ایستند تا بتوانند دقایقی آقا را ببینند اما شما ...
فرزندان امام خمینی این روزها چه می کنند؟
...، حتی زمان شهادت فرزند جوانش مصطفی در غربت، که به توصیه آیت الله خمینی جهت فرق قائل نشدن او با دیگر شهدای انقلاب هیچگاه مراسم باشکوهی برای وی برگزار نشد در کنار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باقی ماند و شکایتی نکرد. نامه عاشقانه امام به همسرش در سال 1312 که در راه سفر حج نوشته شد و با عبارت تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم... آغاز شده بود، گویای رابطه صمیمانه آن دو بود. بانو قدس ایران در 12 ...
فرزندان و نوادگان امام خمینی این روزها چه می کنند؟
مبارزه و تبعید آیت الله خمینی، حتی زمان شهادت فرزند جوانش مصطفی در غربت، که به توصیه آیت الله خمینی جهت فرق قائل نشدن او با دیگر شهدای انقلاب هیچگاه مراسم باشکوهی برای وی برگزار نشد در کنار بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باقی ماند و شکایتی نکرد. نامه عاشقانه امام به همسرش در سال 1312 که در راه سفر حج نوشته شد و با عبارت تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم... آغاز شده بود، گویای رابطه صمیمانه آن دو بود. بانو ...
خاطره های خواندنی از زبان حضرت روح الله (ره)
...> راضی نیستم برای من صلوات بفرستید- خاطره ای از حجت الاسلام سروش محلاتی امام(ره) در بعضی از سال ها، تابستان به محلات تشریف می آوردند. تابستان سال 1325 که به محلات آمدند، علمای شهر که به امام(ره) اخلاص داشتند از ایشان درخواست کردند که مسجدی در اختیارشان بگذارند تا مردم از وجودشان بهره ببرند. فرمودند مرا به حال خود بگذارید و به کار خودتان مشغول باشید و نپذیرفتند. پس از چند روزی که ...
هنوز نام پسران در آفریقا خمینی است
امام خمینی و آیت الله خامنه ای بیرون می آیند و توهم ریشه دار غیرانقلابی و محافظه کار در انتقال کانالیزه آرمان های امام و انقلاب با چالشی جدی در درون خود مواجه می شود. همان مسئول ایرانی حاضر در پاکستان که ماجرا را برای تسنیم تعریف کرده است؛ به قاب عکس های بزرگی اشاره می کند که به دست مردم پاکستان بالا رفته است. قاب عکس هایی که نشان می دهد مدت چند سال در جایی در خانه پاکستانی ها به اتاق ...
15 خرداد بهائیت را در منطقه ریشه کن کرد/ همه حرکت مردم آران و بیدگل را تحسین کردند
امام را دستگیر کرده اند. ما بساطمان را جمع کردیم، به بیرون از منزل رفتیم و دیدیم شلوغ است. با خودم فکر می کردم چه کنم. بالاخره رفتیم بخشداری. در این حین بخشداری به تهران مخابره کرده بود که همه جا برای دستگیری امام شلوغ است؛ جمعیت هم دنبال ما حرکت کردند. این جا یک کوچه است که به آن کوچه ی آب پخش می گویند. اکثر بهاییانی که نفوذ داشتند، در این جا ساکن بودند. مقابل این کوچه که رسیدیم یک نفر ...
ماجرای یک غیبت رازگونه/ ناگفته ای از سکته امام روح الله/ سایه پزشکی بر قامت خورشید انقلاب
پرستاران به زندگی شخصی امام (ره) میتوانست منبع خوبی برای آشنایی با شخصیت ایشان باشد و اطلاعات جامع و کاملی از وضعیت جسمی ایشان در اختیار مخاطبان قرار دهد چرا که کنترل لحظه به لحظه ضربان قلب و وضعیت جسمی امام می توانست تأثیر حوادث مختلف بر قلب و جسم امام را بازگو کند. گفتگو را با مسعود سیرتی نیر، پرستاری که از سال 63 در جوار بنیانگذار انقلاب حاضر شد شروع می کنیم. در ابتدا از او خواستیم که خود را بیشتر ...