سایر منابع:
سایر خبرها
افسانه های عید میلاد مسیح، شب زنده داری
خانه ی آبا و اجدادی نسمون است. اما این خانه در روشنایی روز وضع و صورت دیگری به خود می گیرد. کلماتی از قبیل: صندوق، فروشگاه، ورود به کارگاه، که همه به روی لوحه های طلایی به دیوارها کوبیده شده، روح و نشاطی بدین جا می بخشد و در و دیوار از رفت وآمد کامیون های سنگین، که از در بزرگ داخل باغ می شوند، می لرزد و منشی ها و کارمندان برای تحویل گرفتن کالا در حالی که قلم هایشان را به پشت گوش زده اند به ...
عاقبت نسیه فروشی!
اصفهان امروز: شاید هنوز هم باشد، یا حداقل قدیمی ها در خاطرشان مانده که پشت شیشه مغازه یا داخل ویترین ها، تصویری از دو مرد چاق و خوش لباس و لاغر و ژولیده مو زده بودند. زیر یکی با خط درشت نوشته شده بود عاقبت نقد فروشی و زیرنویس عکس مرد ژولیده عاقبت نسیه فروشی را نشان می داد. آن زمان که بچه بودیم این پوستر سه رنگ را که قرمز، مشکی و سفید بود به عنوان یک تصویر کمدی می شناختیم. اما زمانی که عقلمان کمی ...
پرویز پرستویی: بازیگری کسب و کار من نیست
مثل من بود و چندین بار با او جاهایی که آموزش می بینند رفتم. در قصر فیروزه که متوجه شدم به خاطر من آموزش می دهند. لباس و اسلحه مخصوص خودشان را دارند. یک جای سن مانند بود و نمایشی اجرا می کردند که جزء آموزش شان بود. یک نفر شخصیت اصلی می شود و بالای صحنه می رود و محافظان کنارش می ایستند و مردم مقابلشان هستند و بعد یک دفعه اتفاقاتی می افتد و... وقتی وارد صحبت های خصوصی این آدم شدم و درد دل ...
آیین مردمان کویر در ماه مهمانی خدا؛از رمضونیکه در سیستان تا تباهگ در بلوچستان
در شب پایانی ماه مبارک رمضان زنان بلوچ با تهیه و آماده سازی حنا که معمولاً حنای محلی آن منطقه است خود را جهت مراسم حنا بندان آماده می سازند. در این مراسم که شب قبل از عید انجام می شود زنان و دختران با حنا نقش های مختلف و زیبایی را بر روی دست های خودپیاده می نمایند. کار بستن حنا بر دست زنان توسط فردی که در این زمینه مهارت خاص دارد انجام می شود. پوشیدن لباس نو هنگام عید بلاخره ماه ...
جهاد علیه تروریست ها در عمق یخ زده زمین
خوراکی ما تمام و به زیتون خوری رسیده بودیم. زیتون می خوردیم که سیر بشویم. در سوریه کسانی حتی حاضر بودند امضاء کنند خانه و زندگی شان را ببخشند و اندازه کف دست نانی به آنها داده شود. اینجا بود که متوجه می شدید اگر میلیارد میلیارد پول داشته باشید، به درد شما نمی خورد. دو سه مرتبه هم عملیات شب شد. اگر می خواستید در آن سرما روی زمین بخوابیم تلف می شدیم، باید قبر برای خود می کندیم. زمین را نیم متر یا یک متر ...
کسی که از همه "زخم زبان" شنیده منم+تصاویر
باشکوه دعوتید. شب اول را مهمان خانواده شهید اسماعیل حیدری هستیم. خانه ای کوچک در طبقه سوم یک آپارتمان. کفش سفید دخترانه کوچکی پشت در است. از در که وارد خانه می شوی عکس شهید اسماعیلی را می بینی که با لبخندی محو به تو نگاه می کند. کلاه پاسداری، چفیه، انگشتر و تسبیح شهید را هم در گوشه ای از اتاق روی یک میز کوچک گذاشتند. شهید در یکی از عکس هایش انگار دارد ذکر می گوید. نگاهش را به پایین دوخته و ...
نان های شیرینی
.... بیچاره عرق ریزان و نفس زنان میان دو پیرزن عجوزه ای که بوی نفت و عرق می دادند راه می رفت و چون پیاپی ضمن دشنام و اعتراض کلمات قناد و نان های شیرینی را تکرار می کرد همه او را دیوانه می پنداشتند. حقیقتاً در آن ساعت مرد تیره روز خودش هم معتقد بود که عقل و منطق خود را از دست داده است. زیرا هر دفعه که در سراشیبی و سربالایی صف کمی به هم می خورد و گشادتر می شد، شاگرد کوچولوی سورو را با روپوش سفید ...
فرو خوردن بغض ها در هیاهوی مترو
خانواده چه چیزی آدم را مجبور به چنین کاری کند که هیچ جای دنیا شغل آبرومندی نیست. شیلا، دختر سی ساله ای که ده سال است در مترو دستفروشی می کند جواب بخشی از سوالات ذهنی ام را داد. در تمام مدتی که با صدای بلند تبلیغ اجناسش را می کرد می خندید. لباس مرتب پوشیده بود و موهای رنگ کرده داشت. اینکه غم توی چهره اش موج نمی زد و بدبختی از سر و کولش نمی ریخت باعث شد در اولین ایستگاه پیاده شوم و پای ...
عارف قزوینی، شاعر ملی ایران
تهران مهاجرت می نماید، مورد توجه شاهزاده موثق الدوله قرار گرفته و به اجبار در خدمت وی در می آید و خود در این باره گوید: "در این مدت یک سال و چیزی کمتر یک شب آسایش نداشتم و در صف سفره نشینان مفت خوران از همه سربلندتر محسوب می شدم. بالأخره آوازش مظفرالدین شاه را خوش می آید، دستور می دهد از جمله فراشهای خلوت دربار درآید، او که از این کار ننگ دارد با تمهیدی گریبان خود را خلاص می کند". با اینکه ...
شهید مدافع حرم:دختر سه ساله ام را دوست دارم اما دفاع از حرم حضرت زینب(س) واجب بود
برای ما تکان داد و رفت. مجتبی بعد از 11 روز در 25 مهرماه در شهر حلب سوریه با اصابت ترکش زیر چشم و سرش به شهادت رسید. *چطور از شهادت همسفر زندگی تان مطلع شدید؟ شب ششم ماه محرم بود. من و خواهر شوهرم برای شرکت در مراسم عزاداری امام حسین(ع) رفته بودیم حسینیه. تازه وارد هیات شده بودیم که برادر آقامجتبی، من و خواهرشان را صدا کردند که برویم خانه. با دیدن چهره برادر شوهرم متوجه شدم که ...
اندر حکایت راه و رسم شیشه گری یک زن
ما اصلاً از حمایت مسئولان برخوردار نشدیم. در مورد مالیات تقاضاهای زیادی داشتیم و پیگیری های زیادی انجام دادیم و حتی به مجلس رفتیم، اما نتوانستیم کاری انجام دهیم. مسئولان می گفتند صنایع دستی شامل مالیات نمی شود که این مسأله فقط در حد یک حرف روی کاغذ بود و عملیاتی نمی شد؛ تا این که در پاسخ به پیگیری های ما گفتند منظور از صنایع دستی فرش است که شامل مالیات نمی شود. سایر صنایع دستی علاوه بر مالیات، 9 درصد مالیات بر ارزش افزوده را هم باید پرداخت کنند که هزینه بالایی است. ...
همه چیز درباره اعداد و ارقام خودکشی
به طوری که محدوده نرخ خودکشی در سال 2000 بین 5 /0 تا 7 /52 به ازای هر 100 هزار نفر بوده است. نرخ خودکشی بر اساس جنسیت نرخ خودکشی با توجه به جنسیت افراد نیز متفاوت است. برای سالیان متمادی، تعداد مردانی که به دلیل خودکشی از دنیا می روند سه برابر زنان بوده است. این نسبت بالای مرد به زن، در کشورهای پردرآمد 5 /3 بوده در حالی که این نسبت در کشورهای کم درآمد و با درآمد متوسط 6 /1 ...
ارشا اقدسی پسر بیش فعالی که بدلکار سینمای ایران شد
خندوانه برنامه ای بود که باید مردم شاد می شدند. ساعت 12 شب داشتم فکر می کردم که چه آهنگی می توانم انتخاب کنم. روز بعد هم ساعت چهار بعدازظهر اجرا داشتیم. هر موزیکی می گفتم بعد از نیم ساعت 40 دقیقه می گفتند نه. در این نیم ساعت 40 دقیقه هم من دیوانه می شدم. گفتم موزیکی که خود رامبد لب زده را من بزنم ایرادی ندارد گفتند نه. از ساعت 12 شب تا ساعت سه با یکی از دوستانم لباسش را درست کردیم چون کانسپت ...
زنان قاسم آباد گیلان، سرخ و سیاه می بافند
بود و هنرمندان منتظرمان بودند و باز حالمان خوش شد آن گاه که مهدیه دختر شیرین خردسال با لباس قاسم آبادی در را برایمان گشود. زنان لباس های قاسم آبادی رنگین به تن داشتند و بر پای پاچال (دستگاه چادر شب بافی) رنگ می بافتند و چله رنگ آبی لاجوردی در امتداد باغ در میان شاخه های یک دست درختان به طول ده ها متر باغ را به دو نیم کرده بود. گفت و گو آغاز شد؛ زیبا خسروانی هنرمند چادر شب ...
پاپ مرده است
خیال می کردم خیلی تند و سریع پیش می روم اما وقتی چشم می گشودم همان درخت و همان دیواری را که قبلاً در کنار دیده بودم، در برابر خود می دیدم. خسته و درمانده با چهره ای سرخ و برافروخته بالاخره موفق می شدم خود را به خارج شهر برسانم. از شرّ شناگران و زنان لباس شو و کشتی های سرباز بر هم، که در حومه مزاحم می شدند، آسوده می شدم. رفته رفته فاصله ی پل ها به یکدیگر بیشتر می شد. در کناره گاه گاه یک باغ ییلاقی یا ...
شهید سیاح طاهری محبت را در خانواده بزرگ ایران جاری کرد
. آن فرد موتور سوار با فحاشی رفت. ما سوار ماشین شدیم. از لحظه ای که سوار ماشین شدیم تا موقعی که رسیدیم خانه 20 دقیقه طول کشید. تمام 20 دقیقه با من دعوا می کرد که چرا جلوی دهانت را نمی گیری؟ اولین بار بود که جلوی همسرم من را اینطور دعوا می کرد. خیلی محکم و جدی دعوا می کرد. به من گفت حق نداری طوری رفتار کنی که شانت جلوی زن و بچه ات خرد شود. اگر جلوی خانواده ات آن مرد کتکت می زد چکار ...
من متمایزم، پس هستم
برای جوانان جذاب کرده است . به گزارش بولتن نیوز ، این روزها تغییر در سبک و سیاق زندگی موجب شده که زنان مشاغل جدیدی را تجربه کنند؛ وزیر و نماینده مجلس زن، راننده تاکسی و اتوبوس و حتی کامیون زن و...؛ سوای این مشاغل که کمتر مخالفتی با ورود زنان به عرصه شان اعمال و حتی ابراز می شود، حِرفی هم هستند که یک دهه بیشتر نیست پای زنان به آن ها باز شده است؛ مشاغلی که اکثراً رگه هایی از مدرنیته ...
آخرین درس
گردوی حیاط بزرگ تر شده بود و پیچک هایی که خود او کاشته بود اطراف پنجره ها را گرفته و تا پشت بام بالا رفته بودند. فکر دوری از خانه و محیطی که بدان دلبستگی داشت، شنیدن صدای پای خواهرش که در اتاق بالا رفت و آمد می کرد و لابد مشغول جمع آوری اثاثه و بستن چمدان ها بود چقدر مرد بیچاره را آزار می داد! آری! آن ها می بایست روز بعد خانه و کاشانه ی خود را ترک گویند. با این همه با قدرت و شجاعت قابل تقدیری کلاس ...
کماندوهای اسلحه بدست ما را به زور به قم بردند/ماجرای کتک خوردن آیت الله مرعشی
مأموران رژیم ایشان را در منزل شان در محله یخچال قاضی دستگیر کردند. *خاطره شخصی شما از این رویداد چیست؟ آن روز را در قم چگونه دیدید؟ بله، ما روی پشت بام خانه خوابیده بودیم که موقع سحر صدای شیون و زاری از خیابان شنیدیم! بلافاصله به خیابان دویدم و از مردم شنیدم آیت الله خمینی را دستگیر کردند! برگشتم و لباس پوشیدم و به منزل والد رفتم. ایشان از موضوع خبر داشتند و فرمودند: باید به صحن ...
محاصره ی برلن
نصرت را به من نشان داد و گفت: آن چهار پنجره ی بسته را روی آن ایوان می بینید؟ سال گذشته اوایل ماه اوت یعنی همان ماه شومی که آبستن طوفان های سهمناک و مصائب طاقت فرسا بود، یک روز در این خانه مرا به بالین مریضی، که به حمله ی قلبی دچار شده بود، فرا خواندند. بیمار، سرهنگ ژوو از افسران امپراتوری اول بود. این مرد، که بشدت متعصب و وطن پرست بود، از آغاز جنگ این خانه را اجاره کرده بود و در این جا می زیست ...
ناگفته هایی از مرد ژله ای شب های شیراز / روایت های قربانیان
...: مرد ژله ای که در شبهای خاموش شیراز با ورود به منازل ،خواب زنان را به کابوس تبدیل کرده بود، اعدام شد. برخی از زنان و دختران ادعا کردند ابتدا تصور داشتند خانه هایشان جن دارد و وحشت می کردند. به گزارش روزنامه خبرجنوب چاپ شیراز در ادامه نوشت: تیرماه سال 92 بود که دختر جوانی با حالتی آشفته خود را به پلیس شیراز رساند و ادعای عجیبی کرد. این دختر گریه کنان گفت که از سوی پسرجوانی هدف نیت ...
مروری بر موانع ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج
منزل خاله جان وارد می شدیم، پدرم به محض ورود مزاح می کرد و می گفت: پسرم! اینجا خانه امید توست و هنوز ضرب المثلش را به یاد دارم که می گفت: آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته...! مگر نه این است که پدرم ولی من است و برمن ولایت دارد، مگر در شرع اسلام نیامده است که برای صغیر نیز می توان ولایتا خطبه عقد جاری نمود و صغیر پس از کبیر شدن می تواند آن را قبول و یا رد نماید؟ بارخدایا! چرا خانه همسایه ...
فرماندار شهرضا: هویت زن مسلمان با حجاب پیوند خورده است
محسن گلابی در کمیته عفاف و حجاب شهرستان شهرضا اظهار داشت: در ماه رمضان مردم گرایش بسیار بیشتری به ادای مناسک دینی دارند بنابراین ما هم اگر می خواهیم حکی را در جامعه اجرا کنیم باید اول فضا را آماده و سپس باور و اعتقاد قلبی را در مردم تقویت کنیم. وی تصریح کرد: هویت زن مسلمان با حجاب پیوند خورده و از این نظر جامعه زنان مهم ترین حامیان این قانون اسلامی هستند. فرماندار شهرضا تأکید کرد ...
گل خندانی تا کلوخ اندازی، ماه رمضان در قزوین از گذشته تاکنون
، به عصر حاضر رسیده که با برخورداری از غنای بالا و معنویت خاص، نه تنها مردمان شهر دارالمومنین، بلکه همگان را در سراسر گیتی با شور و شوق به خود فرا می خواند. آری، رمضان، ماه رحمت و مغفرت الهی، ماهی که عاشقان کوی دوست، ماه های رجب و شعبان را برای ورود به این ضیافت الهی و درک شب قدر، گرامی می دارند. نظافت خانه ها، استهلال و رویت ماه، مناجات و سحر خوانی، خواندن اذان بر پشت بام ها، موعد سحر ...
ساعت شهر بوژیوال
ی تأثیر ساعت در ملل گیتی نوشته بود، در همین اوان چاپ و منتشر گردید. به همین مناسبت خانواده ی دوشانتالر جشن بزرگی برپا کردند اما این جشن با مهمانی های آرام و بی سروصدای سابقشان تفاوت بسیار داشت. آن شب خانم دوشانتالر و دخترانش با لباس مخصوص زنان قایقران بوژیوال با کلاه های رنگارنگ و بازوان برهنه و دامن های کوتاه از مهمانان خود پذیرایی کردند. این موضوع سر و صدایی در شهر به راه انداخت اما تازه این اول ...
خاطرات ناخوشایند از بهترین سفر عمر/ 2 قرن مهمان کُشی در حرم امن الهی + تصویر
با رفتارهای توهین آمیز، آنها را مجبور کردند کتاب های ادعیه ای را که همراه داشتند، ببندند.این زائران زن از منطقه شیعه نشین عربستان یعنی شرق این کشور در قالب کاروانی به حج مشرف شده بودند. همچنین باید حمله وحشیانه ماموران پلیس مذهبی و نیروهای امنیتی به زائران زن شیعی در بقیع در سال 2009 میلادی را یادآوری کنیم که طی آن سعودی ها در مدت چهار روز به ضرب و شتم زنان شیعی پرداختند و در نتیجه آن ...
سرباز وظیفه ناشناس
فریادهای خشم آلود پدر و ناله و زاری های مادر سخت به وحشت افتاده بودند، به اتاق خود پناه بردند و در آن جا همه با هم به گریه افتادند. مرد آهنگر ناگهان ایستاد و رو به همسرش کرد و گفت: آه! پس تو به او نوشتی که به اینجا بیاید. بسیار خوب زودتر برود و بخوابد. فردا تکلیف او و خودم را معین می کنم. روز بعد کریستیان که در تمام مدت شب دستخوش کابوس های خوفناک شده بود در اتاق زمان کودکی خود دیده از خواب گشود. از ...
فائزه هاشمی یا طاهره قره العین دیگر!؟
فکری عجیب شد. آن روز، او سر برهنه با لباس فاخر و آرایش، ابتدا در پشت پرده ای نشست و گفت: "...ای اصحاب! این روزگار، از ایام فترت شمرده می شود. امروز تکالیف شرعیه یکباره ساقط است و این صوم و صلاه کاری بیهوده است. آن گاه که میرزا علی محمد باب اقالیم سبعه را فرو گیرد و ادیان مختلف را یکی کند، تازه شریعتی خواهد آورد و قرآن خویش را در میان امت ودیعتی خواهد نهاد. هر ...
پاراگراف کتاب : 18 خرداد 95
...> درسالن پذیرایی ام، ذرت بوداده می خوردم و اگر کسی می خواست که آتش شومینه را روشن کند ، نگران کثیفی خانه ام نمی شدم. پای صحبت های پدربزرگم می نشستم تا خاطرات جوانی اش را برایم تعریف کند و در یک شب زیبای تابستانی، پنجره های اتاق را نمی بستم تا آرایش موهایم به هم نخورد. شمع هیی که به شکل گل رز هستند و مدت ها روی میز جا خوش کرده اند را روشن میکردم و به نور زیبای آنها خیره می شدم. با فرزندانم ...
بعد از 60 جلسه فیزیوتراپی توانستم بایستم /کربلای 4 تلخ ترین حادثه زندگی ام بود
یکی از فرماندهان سپاه که از دوستان قدیمی ام بود، توانستم لباس مقدس سپاه را به تن کنم. در این مقطع هم پس از 3-4 ماه حضور در سپاه، دوباره به جبهه اعزام شدم. این پاسدار بازنشسته علی آبادی با بیان اینکه نگاه اول آن نسل به سپاه اصلا به معنای شغل نبود، بیان کرد: خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران ملاک بود و در آن سال ها با اینکه دیپلم داشتم و مسئول فرهنگی- تبلیغاتی بودم شاید هر 2-3 ماه یکبار هم ...