سایر منابع:
سایر خبرها
خاطراتی از مرحوم سبزواری و سرودن اشعار انقلابی/ مقدمه بی سابقه رهبر انقلاب بر کتاب شعر استاد +تصاویر
سبزواری در نشریه الکترونیکی همیاران است، در ذیل از خاطرتان می گذرد: داخل خانه غلغله بود. سر و صدای میهمان ها همه جا پیچیده بود. همه خوشحال بودند. اما خوشحالی عبدالوهاب با بقیه فرق داشت. قمر سلطان بعد از دو دختر و چند بچه دیگر که مرده به دنیا آمده بودند، برایش پسر زائیده بود. بچه را که گذاشتند توی دامن پدر بزرگ، دیگر از سر و صدا خبری نبود. پدر بزرگ توی گوش بچه اذان گفت و ...
مکانی: از جنس فولادم و با هر مشکلی مبارزه می کنم/ اگر همیشه صد بودم، الان دروازه بان بارسلونا بودم!
قبولی انجام دادیم و مزد زحمات مان را هم گرفتیم. در طول فصل تمام سختی ها را کشیدیم. * البته در دربی اشتباه بدی هم داشتی که باد و باران روی عملکردت تأثیر گذاشتند تا توپ از دست تو خارج شود و گل بخوری. شرایط جوی همین است و همیشه قرار نیست در هوای آفتابی بازی کرد. توجیهی برای گلی که خوردم ندارم و اشتباه پیش می آید. فکر می کنم همه هم متوجه شدند توپ چرا از دست من خارج شد و زمانی که می ...
انتهای مسیرم، نقطه ندارد
دوست دارم. معلم زبان داشتید؟ بله. ایشان در دیالوگ هایی که باید به زبان ترکی می گفتم مرا راهنمایی می کرد. البته در فیلم خیلی با لهجه صحبت نکردم، بیشتر روی آوا کار کردم؛ چون اگر می خواستم با لهجه صحبت کنم خیلی کلیشه ای می شد. به همین دلیل سعی کردم بیشتر روی آواها کار کنم. یکی از بهترین صحنه های بازی شما جایی بود که دختر به اصفهان فرار می کند. بعد به شما تلفن می کند و خبر می ...
کارگر بیکار در تلگرام مهندس معمار شد
تومان از من گرفته است. مدام از من می خواست از همسرم جدا شوم اما همسرم مرا طلاق نمی داد. تصمیم گرفته بودم از خانه فرار کنم و نزد دوست اینترنتی ام در مشهد بروم که ماجرا فاش شد . سرهنگ جواد جهانشیری، رئیس پلیس فتای استان خراسان رضوی در این باره گفت: همزمان با جمع بندی اطلاعات، ماموران جست و جوی خود را برای یافتن این مرد آغاز و او را چند روز پیش در خانه اش در یکی از محله های مشهد دستگیر کردند ...
قرائت جزء پنجم مناجات و دعای روز پنجم ماه مبارک رمضان
گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: سبحان الله این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد. از جابر جعفی روایت شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عدد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت ...
عنایتی دیگر به زائری غریب از دستان با کرامت امامزاده جعفر(ع) پیشوا
هیچ چاره ای نداشتم. من مانده بودم و درهای بسته و دهها طلبکار آشنا و نزدیک و حالا بر همه اینها اضافه کنید انگشت اتهام و تردید به حقانیت من از طرف دوستان. جالب بود که من در افکار عمومی هم تخریب شده بودم که پول عده ای را خورده ام و کلاه برداری کرده ام! تمام توانم را به کار بستم و تا اعلام رای نهایی دادگاه تجدید نظر به روسای سه قوه و نمایندگان مجلس نامه ها نوشتم تا شاید حکم را بر حقیقت ...
سه برادر سردشتی؛ قربانیان بهار
خیلی وقت نیست که محمدامین علی نژاد روستایش، دولتو را گذاشت و 10 کیلومتر از مرز دور شد و آمد به آلواتان. جایی که به نظر می رسید دشت های مهربان تری دارد و زمین قصد جان کسی را نمی کند. در دولتو، سه برادرش مجروح شده بودند، همزمان جنگ و هم بعد از آن: گفتم بیایم دور شوم از مین، که قدرتی خدا، مین آمد دم خانه من شاید محمدامین خبر نداشت که مین ها هم راه می روند می خزند زیر زمین و در لحظه ای که انتظار نداری به سراغت می آیند. دم خانه بو ...
حبیب تنها ترین”مرد شب” درگذشت
جزئیات بیشتری از این اتفاق برای انتشار در اختیار سایت موسیقی ما قرار خواهد گرفت. حبیب سال گذشته برای نخستین بار در سومین جشن سالانه موسیقی ما در تالار وحدت روی صحنه رفت و پس از اعطای جوایزی در بخش پاپ رو به حاضرین گفت: اول از همه بگویم که من بدون گیتارم فلج هستم و تا جایی که یادم می آید تابه حال بدون گیتار روی هیچ صحنه ای نرفته بودم.بسیار خوشحالم که از تریبون نام من را صدا زدند و در ...
آتشی که به سوی آن کشیده شدم
خبر شده و هر از گاهی این طوری متلک می گوید! به همین دلیل حرفی نزدم و راهی خیابان شدم. تا قبل از آن هم مادرم این جمله و حتی جملات معنی دارتر از آن را گفته بود، اما نمی دانم چرا آن روز به طور عجیبی تحت تأثیر این کلام مادرم قرار گرفتم؟ یه طوری که بر خلاف اکثر اوقات که به پارک محلمان می رفتم (پاتوق خلافکاران محل) آن روز مسیرم را عوض کرده و به طرف چهارراهی که نزدیک خانه مان قرار داشت راه ...
پیتزای بیات (نقد و بررسی بازی TMNT: Mutants in Manhattan) مطلب ویژه
نینجا به شکل دو بعدی طراحی می شد تا لذت موجود در گیم پلی آن نمود بسیار بیشتری می یافت. در بازی اخیر ترنسفورمز لزوم به کار بستن استراتژی های متفاوت در حین انجام مبارزات بسیار به چشم می آمد. به عنوان مثال مواردی نظیر جا خالی دادن از برابر ضربات دشمنان و انجام ضد حمله های برق آسا به منظور وارد آوردن صدمات بیشتر به آن ها (و تکرار چند باره ی این عمل) نقش بسیار مهمی را در امر پیروزی بازیباز ...
خاطره عجیب و خواندنی از یک کارآگاه جنایی
راهنمایی کارآگاهان از صحنه آتش سوزی و جنایت بدقت اثربرداری شد. چند نمونه ته سیگار در داخل زیرسیگاری برجای مانده بود. رئیس اداره قتل مسئولیت رسیدگی به این پرونده را به من واگذار کرد. هنوز مشغول بررسی صحنه بودیم که ساعت 7 صبح متوجه وقوع جنایت دیگری در محله طرزیلوی ارومیه شدیم. مثل این که آن روز، یک روز نحس و پرکار برای کارآگاهان بود. رئیس پلیس آگاهی و رئیس شعبه ویژه قتل، محل جنایت را ترک ...
اولین گفتگو با حبیب “حبیب محبیان” پس از بازگشت به ایران
چندین مدل بستنی را پخش می کردم. کاروبارم حسابی رونق گرفته بود و درآمدم بالا رفته بود و آنقدر معروف شده بودم که از قدیمی های این کار فروش بالاتری داشتم. اگر آنها همه 8:30 صبح کار و کاسبی را شروع می کردند من 6 در مغازه ام را باز می کردم. اگر آنها کار را ساعت 3 تعطیل می کردند من تا 5 در دفتر می ماندم. هر کسی وام می خواست بدون بهره می دادم. مردم آنجا من را خیلی دوست داشتند. تازه ساعت 5 می رفتم ...
تجلیات پیری و جوانی در شعر صائب تبریزی
داشته است و مثل یک نقّاش چیره دست تمام ریزه کاری ها و پستی و بلندی های این دو دوره ی مختلف زندگانی انسان را با قلمی دقیق و چشمی نکته بین نقاشی کرده است . در اندیشه صائب ، شور و صلابت جوانی چنانچه با تجربه و تدبیر پیران کاردان همراه شود ، به مثابه کیمیایی است که می تواند مس وجودی جوان را به طلای ناب بدل سازد . از این رو ، دانشمندان علم اخلاق ، پیوسته جوانان را به تجربه اندوزی و پندگیری از ...
جزئیاتی از زندگی شخصی سحر زکریا! معیارهای ازدواج در 42 سالگی!
کردند اما الان با وجود این همه تکنولوژی و وسایل تفریحی، جوانان ما تا این اندازه ملول شده اند؟ بیکاری یکی از اساسی ترین عوامل افسردگی است و ما باید از آن به دور باشیم. اهل هنرهای خانگی مثل خیاطی و بافتنی هستید؟ بله، من بافتنی را دوست دارم و زیاد انجام داده ام. به تازگی در یکی از صحنه های فیلمبرداری قراربود من بافتنی کنم و بچه های صحنه فکر می کردند من این کاررا بلد نیستم. وقتی ...
مرد تنهای شب درگذشت
در تالار وحدت روی صحنه رفت و پس از اعطای جوایزی در بخش پاپ رو به حاضرین گفت: اول از همه بگویم که من بدون گیتارم فلج هستم و تا جایی که یادم می آید تابه حال بدون گیتار روی هیچ صحنه ای نرفته بودم.بسیار خوشحالم که از تریبون نام من را صدا زدند و در کنار سایر هنرمندان می توانم دقایقی را همراه شما باشم.من خوشحالم که هستم، گرچه لیاقت ندارم در صف جلو صندلی ها بنشینم، اما همین که برای اولین بار بعد از شش سال ...
چرا باید فیلم سینمایی ایستاده در غبار را دید؟
. هادی حجازی فر درباره گریم نقش احمد متوسلیان در فیلم ایستاده در غبار گفت: "خود من گریم بسیار سنگینی دارم که چندین ساعت زمان می برد، البته همین گریم بسیار کمک کرد تا با نقش اخت شوم. این گریم آنقدر خوب است که حتی مادرم هم از روی عکس مرا نشناخت ! " بازیگران این فیلم سینمایی طی یک فراخوان انتخاب شده اند . فیلمبرداری این فیلم از اواخر شهریورماه در لوکیشن هایی ...
فاجعه منا اززبان یک استاددانشگاه
آب می خوردیم. آقای رکن آبادی می گفت: مثل لبنانی ها آب بخورید، البته فقط یک قورت نه بیشتر! به هر حال، آن بطری هم در مدت 10 دقیقه تمام شد. ما بودیم و هوای 50 درجه و ازدحام و فشار جمعیت! برخی از آفریقایی ها که در لابلای جمعیت بودند و بدن های بزرگ و قوی داشتند، فشار را بیشتر می کرد و بدن ها بی رمق می شد و برخی بی هوش می افتادند. دمپایی از پای من رفت و نتوانستم آن را پیدا کنم. ...
محسن فرهمند آزاد:برای عاقبت بخیری ام دعا کنید
...:وقتی صداوسیما برای اولین بار دعای عهد را با صدای تازه ای پخش کرد، هیچ کس صاحب صدا را نمی شناخت. طولی نکشید که این صدای دلنشین بارها میان مردم دست به دست شد تا حتی مدارس نیز صبح های زود، دعای عهد را با این صدا از بلندگوهایشان پخش کنند. پخش دعای عهد با این صدای حزین و دلنشین، به بخش ثابت صبح های تلویزیون هم تبدیل شد تا همه این دعا را با این لحن تازه زمزمه کرده و حتی حفظ شوند و امروز کمتر کسی ...
نسیم ادبی: نقش هایم را بازی نمی کنم
که اخیرا نمایش ناسور را هم روی صحنه داشت، درباره تفاوت های این اجرا با پنج سال قبل توضیح داد: هیچ کدام از ما آدم های پنج ، شش سال قبل نیستیم و تغییر کرده ایم. همه 6 سال بزرگ تر شده ایم و 6 سال بیشتر جلوی دوربین و روی صحنه تجربه به دست آورده ایم. در واقع هر سه نفر ما آدم های متفاوتی شده ایم و حتی همان شب اول اجرا احساس می کردم نقش را متفاوت تر از قبل می بینم و درک می کنم وحتی آن را بازی کردم. ...
لوک های بدشناس
و به همین دلیل به پارکی که محل تفریح و ورزش خانم ها بود می رفت و در فرصتی مناسب اقدام به سرقت می کرد. این زن سابقه دار تاکنون به 50 فقره سرقت از زنان اعتراف کرده است. گرسنه ام؛ نجاتم دهید فکر همه جا را کرده بود بجز درهای ضد سرقت. مطمئن بود ساکنان خانه به مسافرتی طولانی مدت رفته اند و حالا حالا ها برنمی گردند. بر اساس نقشه خود را به ساختمان خانه رساند و از طریق ...
فرشتگان زمینی شمیم وحی را قرق کردند
التحریر قرآنی گرفته تا انواع لپ تاپ و تبلت. نمیتوانم از وقت گذاشتن برای هر غرفه صرف نظر کنم. با دقت، اجناس و کالاها را میبینم و قیمتهایشان را جویا می شوم. سرگرم دیدن هستم که سر از غرفه تابلوهای زیبای معرق مس و چوب در می آورم. واقعا زیبا و چشم نواز هستند. از کنجکاوی در غرفه تجهیزات صوتی که دست بر می دارم، وارد غرفه تجهیزات سلامت میشوم. تنوع کالاهای حوزه سلامت هم، قابل توجه است. ...
ادوارد اسنودن؛ خائن برای آمریکا، قهرمان برای بشریت
ای با گاردین گفت اتفاقات ژنو چشمم را باز کرد و نظرم را نسبت به سازمان های امنیتی کشورم منفی کرد. در سال 2009 و بعد از دو سال حضور در ژنو، از سازمان اطلاعات خارج شد و به صورت پیمان کاری از طرف سازمان امنیت ملی (NSA) به ژاپن رفت تا به وظایف اطلاعاتی بپردازد. یک فرد ناشناس به شبکه ی ABC آمریکا گفته حضور اسنودن در ژاپن تحت لوای برنامه آسیاشناسی دانشگاه مریلند صورت می گرفته. تغییر در نگرش ...
ناگفته هایی از مرد ژله ای شب های شیراز / روایت های قربانیان
چند ثانیهای از امین به دست آمد و سرانجام هر روز سرنخ های مأموران بیشتر شد تا اینکه تمام پازلها کنار هم چیده و امین وقتی در خانه اش بود دستگیر شد. بیمارم مرد ژله ای چاره ای جز اعتراف نداشت. وی گفت: من بیمارم و تاکنون به 100 خانه در جنوب شیراز وارد شده ام و فقط در 23 مورد توانسته ام نقشه هایم را اجرا کنم. وی گفت: هر سه تا چهار روز نیمه های شب و حوالی ساعت دو بامداد ...
درخت گیلاس سحرآمیز
کشید و گفت: چی پاهان عزیز، نمی دانم به چه زبانی از شما سپاس گزاری کنم. من در سایه ی مهر و بزرگواری شما لحظاتی گذراندم که تا جان در تن دارم، یعنی تا ابد، نمی توانم آنها را فراموش کنم. در آن دم که به سفارش شما پا در هوا نهادم، نخست چنین پنداشتم که مانند گلوله ی سرب بر زمین می افتم و خرد و خمیر می شوم؛ لیکن ناگهان دستی نرم و مهربان مرا گرفت و از فرو افتادنم بازداشت و به نرمی و آهستگی تمام در کنار شما ...
گفت وگوی سیاسی - اجتماعی با حسین علیزاده
.... خیلی از قرارهایی که برای خودم می گذاشتم، یکباره بهم می زدم. حتی آن زمان که تحت نظر استاد برومند کار می کردم چارچوب بندی خاصی نداشتم و زمانی که روی صحنه می نشستم، ترجیح می دادم همه پیش فرض های ذهنی ام را فراموش کنم. ریسک اش بالا بود اما لذت زیادی داشت. پس در این صورت وقتی با گروه و قطعات مشخص روی صحنه می روید، روزگار سختی را می گذرانید... نه، طبیعتا محدود می شوم اما سعی ...
ارمغان اژدها
کاخ بازگشت و به سرای خود رفت و در آنجا بستر خود را دید که پرده های عزا بر آن کشیده بودند و امیربانو نیز با جامه ی سوک در پای آن نشسته بود. امیر از امیربانو پرسید: این چیست؟ امیربانو دستمالش را بر چشمش نهاد و گفت: سرور من، من طبق دستور شما همه چیز را آماده کرده ام. هرگاه فاش شدن این راز شوم، شوی گرامی مرا از دستم بگیرد، بگذار مرگ شکوه و عظمت امارت را ببیند. سرور من، بزرگواری خود را تکمیل ...
آقای رفیعی گیلان همان استانی است که رهبر انقلاب در خصوص آن فرمودند: مردم گیلان، از لحاظ دینداری، اخلاص، ...
دارد .گیلان، ایران کوچکی که همه ی ایران را در خود جا می دهد. وی افزود: هشت هزار شهید، بیست هزار مجروح، سی هزار ایثارگر و آزاده انسان را متحیر می کند. گیلان به اندازه چند استان ادای دین کرده، باید دست تک تک این مردم را بوسید. را از یاد برده باشید. چه شده که شما فریاد وا حسرتا و وا اسفا سر داده اید!؟ شما در زمان ارتحال معمار کبیر انقلاب در گیلان بودید و حجم مسافرانی که به این دیار آمده اند ...
تبریزی: می خواهند سینمای ایران را تعطیل کنند
که شما همچنان در شهرک سینمایی دفاع مقدس کار می کنید و پروژه متوقف نشده است. سه شنبه که برگشتم سر صحنه به تهیه کننده گفتم که امروز باید روز آخر کارمان باشد. ما در شهرک سینمایی لوکیشن داشتیم از قبل هم گفته بودیم سه شنبه کارمان در این شهرک تمام می شود. همین که حدس زدم امروز کارمان تمام می شود، همان جا سر صحنه نامه توقف سریال را تنظیم کردم و فرستادم برای ایسنا تا به عنوان خبر کار کنند. ما تا ...
روایت نخستین مادر مجردی که حضانت یک کودک را بر عهده گرفت
همراه شاگردانم برای خود تولد می گیرم. وی ادامه داد: اکنون حس می کنم می توانم پناه بی پناهان باشم و هیچ وقت پشیمان نمی شوم که حضانت پارمیدا را بر عهده گرفته ام. وی بیان کرد: پدر و مادری که مرا به عنوان فرزندخواندگی قبول کردند در حال حاضر فرزندم را نیز پذیرفته اند و من از پدر و مادری که بنده را سر راه قرار داده اند، ناراحت نیستم و دوستشان دارم. وی در پایان تصریح کرد: در ...
چرا خدا به بعضی نعمتی را داده و به بعضی نداده است؟ و شبهات دیگری مربوط به عدل خدا
صاحبخانه موجب شد که به جای سپاسگزاری، سگ را بکشد! صاحبخانه از کار خود پشیمان شد و به سوی سگ آمد تا شاید او را از مرگ برهاند ولی کار از کار گذشته و سگ از بین رفته بود و پشیمانی سودی نداشت. می گوید: به چشم های سگ که باز بود نگاه کردم و این فریاد را از چشم های باز این سگ با گوش دل شنیدم که ای انسان! چقدر عجولی و چه زود قضاوت می کنی؟! چرا به درون خانه نرفته و خبر نگرفته مرا کشتی؟! او ...