سایر منابع:
سایر خبرها
حرفهای تلخ دو سارق مسلحی که به بانک دستبرد زدند
....مسعود که از کارهایش بسیار پشیمان است ادامه داد: من از همسر و فرزندم خجالت می کشم. من شوهر و پدر خوبی نبودم. ای کاش حرف همکارم را گوش می دادم آخر مرا چه به خانه مجردی و سرقت ازبانک. من متأهل بودم و باید بیشتر حواسم را جمع می کردم ولی بی پولی مرا مجبور به این کار کرد اما اشتباه کردم و پشیمانم. حرف آخر؟ آرزو می کنم که ای کاش همه این اتفاقات یک خواب و خیال باشد و وقتی از خواب بیدار می شوم ...
عشق نافرجام پیرمرد روستایی سوژه ماه عسل
ادامه گفت: در سن 16 سالگی به خاطر شکست عشقی که خوردم، در حالی که این جور موقع ها همه به کوه می روند اما من به تهران آمدم. دوباره در تهران هم علاقه مند به دختری شدم که زمانی که ابراز علاقه خود را نشان دادم با برخورد تند از طرف خانواده دختر مواجه شدم. بعد از پخش مستند عمو سبحان که خودش کتاب های خود را می فروخت، علیخانی از او دلایل نوشتن کتاب را پرسید که وی از زمانی گفت برای ختم فردی ...
فقط از پولدارها سرقت می کردم
خریدم و به گاوداری منتقل کردم، اما گوساله ها تب برفکی گرفتند و تعدادی از آنها تلف شدند. همه چیز را دوباره از دست دادم و باید از صفر شروع می کردم. آماده بودم که از صفر شروع کنم تا اینکه روزی با دختر جوان ورزشکاری که الان نامزدم است، آشنا شدم و قرار ازدواج گذاشتیم. برای ازدواج نیاز به پول داشتم و به همین دلیل این بار دنبال خرده فروشی مواد رفتم. چطور با نامزدت آشنا شدی؟ مدتی قبل ...
راه و رسم برخورد با عصبانیت های زندگی
به بعضی چیزها، بعضی کارها و بعضی حرف ها، حساسیت بیشتری از خود نشان می دهد؛ مثل حساسیت همسر یا خانواده شما به بعضی چیزها. حساسیت های طرف مقابلتان را همیشه درنظر بگیرید. می شود این حساسیت ها را از قبل پیش بینی کرد. آتش را خاموش کنید لطفا چه همسرتان باشد، چه رئیستان باشد، چه یک رهگذر خیابان، همیشه می شود پیش بینی کرد که چه چیزهایی می تواند به یک مشاجره دامن بزند. به عنوان یک ...
سحرهای ماه رمضان بهترین لحظات زندگی من و هادی بود
اش کبود و لبانش از عطش ترک خورده است. این همسر شهید مدافع حرم در رابطه با انس همسرش با قرآن می گوید: در ماه رمضان یک دور قرآن را ختم می کرد و هر روز یک جزء قرائت می کرد و برای قرائت قرآن از هر فرصتی استفاده می کرد اما بیش از همه بعد از سحر به قرائت قرآن می پرداخت. او به قرائت قرآن و کسب مفاهیم آن بسیار علاقه مند بود. او ادامه می دهد: پیش از ازدواجم با هادی، مربی آموزش قرآن ...
تله مرگ برای یک فریبکار
. چگونه متوجه شدی خواهرت مورد اذیت و آزار قرار گرفته است؟ یک روز که به خانه آمدم دیدم خواهرم ناراحت است و دارد گریه می کند، وقتی دلیل گریه اش را می پرسیدم اول به من نمی گفت و ولی بعد تعریف کرد و گفت با پسری دوست شدم و به من قول ازدواج داد. یک روز به بهانه صحبت کردن و گردش مرا به خارج از شهر برد و اذیتم کرد، از آن روز هم تلفن همراهش را خاموش کرده است.وقتی این موضوع را از خواهرم ...
صله رحم و تکریم والدین، شرط رمضانی شدن
محسوب می شود؛ چرا که هم پرستاری همسر بیمارم را بر عهده دارم و هم باید به فکر سفره افطار و سحر خودم و فرزندانم باشم... این بانوی خانه دار با اشاره به اینکه توقعی جز احترام از سوی فرزندان و همسرم ندارم، می گوید: با تمام ضعف های ناشی از بالارفتن سن و روزه داری، هنوز دوست دارم سایر فرزندانم که ازدواج کرده اند، در این ایام بیشتر به ما سر بزنند، مخصوصا اینکه افطار را کنار ما باشند. ...
هاشمیان: فعلا قصد مربیگری در ایران را ندارم
.... اینکه بخواهم به هر قیمتی کار مربیگری را شروع کنم و روی نیکمت یک تیم بنشینم را دوست ندارم. اگر قسمت شد و شرایط مهیا باشد مربیگری می کنم اگر قسمت نباشد حتما شرایط مناسب نبوده است. *آیا کار در تیم های ایرانی هم یکی از گزینه های شما برای آغاز مربیگری تان هست؟ همان طور که گفتم فعلا به خاطر شرایط خانواده ام در هامبورگ زندگی می کنم اما به ایران می آیم و بر می گردم. فعلا قصد مربیگری در ...
ما کودکان دیروز؛ یا شما کودکان امروز؟
چشمه روشن بود - باقی نمانده بود. و جایش را برای ساختن یک برج چندین طبقه کنده بودند. آن طرف کانی(چشمه) هم که محل مسابقات فوتبال ما با بچه های محله آغَه زَمان و قَطارچیان بود، خیلی قبل تر به ساختمان های چند طبقه تبدیل شده بود. خلاصه همه چیز رنگ عوض کرده بود، و فقط هم سن و سالان ما که همچنان یا مجرد مانده اند و یا بعد از ازدواج نیز در خانه پدری مانده و در همان محله سکونت دارند همان صفا و صمیمیت خود را ...
قتل باجناق به خاطر یک کاپشن
خانه ها دستبرد می زد. عصر روز حادثه شوهرم پولی در خانه نداشت که مواد مخدر بخرد بنابراین کاپشن شوهر خواهرم که خانه ما جا مانده بود را برداشت و با تن کردن آن بیرون رفت. ساعت یک بامداد روز بعد با شنیدن سروصدای شوهرم بیدار شدم. همسر مقتول تصریح کرد: شوهر خواهرم در حال کتک زدن همسرم بود. شوهرم کاپشن او را فروخته و با پول آن مواد مخدر خریده و مصرف کرده بود. با بالا گرفتن درگیری ...
در حاشیه تعزیرات شلاقیّه در پارتی قزوینیّه!
قزوین 35 دختر و پسر را که شبانه در باغی در قزوین به بهانه شرکت در جشن فارغ التحصیلی مشغول رقص و پایکوبی بوده اند، دستگیر کرده و در همان روز هر یک از متهمان به 99 ضربه شلاق محکوم شده و بلافاصله حکم در مورد تک تک آنان به مرحله اجرا درآمده است. در شماره آینده چند سؤال حقوقی جناب بهمن کشاورز را نقل می کنم و بعد در مورد این منکَر بیّن و خلاف شرع و اخلاق که به نام نهی از منکر و تعزیر شرعی انجام ...
جزئیاتی از زندگی شخصی سحر زکریا! معیارهای ازدواج در 42 سالگی!
چه نوع رفتاری با شما داشته اند. پدر من به راستی و درستی و صداقت اهمیت بسیارزیادی می دهد و همواره از ما می خواست که تاسرحدامکان راست بگوییم حتی اگر همان حرف راست به ضررمان باشد. او یک زندگی قاعده مند را برایمان شکل داده و به ما یاد داد که احترام گذاشتن به قوانین درست زندگی چه نتایج گهرباری می تواند داشته باشد و درمقابل تخطی از اصول شناخته شده زندگی به چه مشکلاتی خواهد انجامید. او همه چیز ...
کلینتون برای ایران خطرناک تر از ترامپ است
زمانی که آقای دکتر حمیدرضا آصفی را در جعبه جادویی و در قامت سخنگوی وزارت امور خارجه، تقریبا هر هفته و در هر مناسبت سیاسی یا حادثه و اتفاق مهمی می دیدم، هرگز تصور نمی کردم که همان صدا، البته با کمی خَش، ولی با همان استواری و دقت را بعد از سال ها بشنوم. نوستالژی عجیبی از خبر ساعت 2 ظهر را به همراه داشت. دقیقا همانطور که انتظار داشتم شد، در حال رانندگی و حتی در بین دو نماز، پاسخ تماس مرا داد و با ...
محیط بانی؛ از دغدغه محیط زیستی تا دغدغه شغلی
تجربه می کنیم. این محیط بان بهشهری با بیان اینکه حتی تحمل تماشای مستند حیات وحش که حیوانات قدرتمند تر حیوانات ضعیف تر را شکار می کنند ندارم، اظهار می کند: با وجود همه خطراتی که در شغل محیط بانی وجود دارد همسر و فرزندانم با این شغل کاملا کنار آمدند و همیشه مرا همراهی می کنند به صورتی که از حامیان محیط زیست و حیات وحش هستند. دادار درباره حادثه مجروح شدن خود توسط شکارچیان غیرمجاز ...
قاتل: مقتول نامردی کرده بود!
دلیل گریه اش را پرسیدم، اول به من نمی گفت ولی بعد گفت با پسری دوست شدم و به من قول ازدواج داده بود. یک روز به بهانه صحبت کردن و گردش، من را به خارج از شهر برد و اذیتم کرد. از آن روز تلفن همراهش را خاموش کرده است. وقتی این موضوع را از خواهرم شنیدم، خیلی ناراحت و عصبانی شدم و تصمیم گرفتم از آن پسر انتقام بگیرم. چگونه مقتول را به قتل رساندی؟ نامزدم را در جریان موضوع گذاشتم و از او ...
با مازندرانی ها زیر پوست جنگ
مهرزادی فرزند سردار شهید حسینعلی مهرزادی ، دست خواهر کوچکش فائزه را گرفته و به زور همه خودش و خواهرش را می کشد، معلوم است شیرینی خواب صبح، حسابی کلافه اش کرده است. من و خواهرم هم سر رسیدیم، از سمیه طوسی فرزند سرلشکر شهید طوسی خبری نیست، ساعت از 7 گذشت، راننده سرویس، آقاعظیم با آن استیشن خاکی رنگش هم پیدا نیست، سابقه نداشت، آقاعظیم همیشه زودتر از ما آنجا آفتابی می شد، زهرای بصیر، نگران ...
گفت وگو با ماه چهره خلیلی به بهانه سالروز تولد زنده یاد پروین سلیمانی/ مادربزرگم در بازیگری مشوقم بود
میان مردم گل کرد و مرتب درباره این کار حرف می زدند زیرا اولین سریال شادی بود که بعد از جنگ مردم را به خنده و شادی دعوت می کرد. در این سریال مادربزرگم نقش طاهره خانم چنگالی را بازی می کرد و این اصطلاح تکیه زبان مردم شده بود. این سریال بارها بازپخش شد و هنوز هم مردم این سریال را دوست دارند و با علاقه به تماشای آن می نشینند. مسلما وقتی من از راه دور شاهد موفقیت های مادربزرگم بود، به او افتخار می ...
نقش اسطوره های مجازی در خودکشی های اخیر جوانان/آوتاریسم جوانان را می بلعد
معنای خاص خود را دارد و همان چهره سازی آدم های است که آن ها در ذهن خود دوست دارند شبیه آن شوند و به آن شکل در فضای مجازی ظاهر می شوند، به گونه ای که در دنیای مجازی چهره ای غیر از واقع را به دیگران نمایش می دهند. وی به تحقیقات خود در این زمینه اشاره کرد و گفت: طبق این تحقیقات بیش از 90 درصد شخصیت های دنیای مجازی دروغ است، پیر خود را جوان نشان می دهد و جای پسر و دختر و مرد و زن جا به جا شده ...
روایتی از آشپزخانه های تولیدکننده شیشه، بیخ گوش تهران
تا اینکه زنی از پشت در می پرسد چه کار دارم. وقتی می گویم از طرف فلانی آمده ام از همان حیاط داد می زند: جان مادرت برو تا بهرام نیامده! اگر بیاید زندگی مان را سیاه می کند. اصرارم نتیجه ای نمی دهد. هرچه ریسیده ام پنبه می شود. پیدا کردن خانواده هایی که یکی از اعضای شان موادفروش است آنقدرها سخت نیست. همان کوچه زنی 50 ساله که روی پله خانه اش نشسته و با زن های همسایه حرف می زند دست تکان می ...
اعتراض شدید به لغو اکران 50 کیلو آلبالو
، پرتنش، و غامض بود که هیچ گوشه ای از فیلم نمی توانست از چشمان نافذ اعضای محترم شورای پروانه نمایش دور بماند. درواقع، هنر من صرفا در ساخت این فیلم خلاصه نشد، بلکه عبور فیلم از هزارتوی پرپیچ وخم ممیزی وزارت ارشاد خود به اندازه ساختن یک فیلم سینمایی نیاز به نوآوری، تخیل، و خلاقیت داشت. همان طور که در نامه اولم توضیح دادم، فیلم پنجاه کیلو آلبالو سه بار از وزارت ارشاد پروانه ساخت گرفته (بار اول زیر نظر ...
پدرم یک قهرمان بود
اصغر شیردل بود اما چه پایانی بهتر از شهادت؟ خوشا به حالت که خدا چنین تقدیری را برایت رقم زد. * هرگز مانع رفتن علی اصغر نمی شدم مادر شهید شیردل از فرزند خود می گوید: درباره خصوصیات علی همین قدر بگویم که او به معنای واقعی کلمه مومن بود؛ همه فامیل، آشنا، دوست و هرکسی که با علی برخورد داشته معتقدند که علی با همه افراد به احترام و عزت برخورد می کرد. یکی از ویژگی های علی صبوری بود، هیچ گاه ما ...
درگذشت حبیب و فاصله نگاه مردم و مسوولین
ایجاد شده است؟ سوالی اساسی که خوب است مسئولین به دنبال آن باشند و ببینند پاسخی برای آن دارند یا نه. حبیب محبیان حبیب محبیان در چهارم مهر 1331 به دنیا آمد. تمام اعضای خانواده محبیان به موسیقی علاقه داشتند اما تنها کسی که از اعضای خانواده محبیان توانست به سطوح بالای موسیقی راه پیدا کند حبیب بود. حبیب از همان ابتدا گیتار را به عنوان ساز مورد علاقه اش انتخاب کرد. دوران نوجوانی حبیب ...
در برنامه سازی گروه نوجوان کوتاهی شده است
آیند و من نیز دوست دارم یک شاخه انجام دهم. شما از اولین مجری هایی بودید که برنامه های نوجوان محور اجرا کردید. بعد از مدت زمان 10 سال که از پخش این دست برنامه ها گذشت، همه برنامه سازان به یکباره این قشر سنی را فراموش کردند. می خواهم بدانم به عنوان فردی که شروع کارهایش با این سبک برنامه ها رقم خورده است،در حال حاضر دغدغه ای در این زمینه دارید؟ -بعد از برنامه نیمرخ کارهای دیگری را به ...
مصاحبه با منصوره معتمدی ،عکاس خبری
. جالب اینکه همین مسئله باب آشنایی ما را باز کرد و او از من درخواست ازدواج کرد. گروهی که با همسرم به ایران آمده بودند اکثرا مسیحی بودند و تنها تعدادی از آنها مسلمان بودند که همسر من هم یکی از مسلمان های جمع بود. البته من در ابتدا نمی دانستم که یاسکو مسلمان است اما آقایی که مهمان ها را معرفی می کرد به مسلمان بودن همسرم اشاره کرد و من متوجه شدم او مسلمان است و همین مسئله باعث شد تا ما بیشتر با هم صحبت ...
چرا پای نوجوان ها به پرونده های عشق و جنایت باز می شود؟
الان دیگر همه قبول دارند سن ازدواج در جامعه ما بالا رفته، اما نکته اینجاست که از آن طرف، سن شروع رابطه های پیش از ازدواج در جامعه بسیار پایین آمده و خانواده های زیادی درگیر دوستی های ناسالم بین دختران و پسران هستند. من به عنوان مشاور و روان شناس در همین زمینه پرونده های زیادی دارم و می بینم خانواده ها چقدر با این مشکل درگیر هستند، اما این مساله ای نیست که پدر و ما در به تنهایی بتوانند آن را حل کنند ...
آهنگسازی که تحت تاثیر همسرش آثار جاودانه خلق کرد
خبرآنلاین - ترجمه از حسین عیدی زاده: همسر ریچارد اشتراوس آهنگساز بزرگ آلمانی حضوری پررنگ در زندگی شخصی و کاری او داشت. اغلب گفته می شود پشت سر هر مرد موفق زنی بزرگ ایستاده است؛ اما همه آهنگساز های بزرگ نمی توانند ادعا کنند پس از ازدواج با الهه الهام خود به زندگی زناشویی شاد و شیرینی رسیده اند. پولین دوآنا، خواننده سوپرانو حضوری پررنگ در زندگی ریچارد اشتراوس داشت: همسر او بود ...
مخالفت با دفن پیکر حبیب در قطعه هنرمندان!
اهل نمازیم حبیب آسا همه محکوم مرگیم از آنکه عاشق آواز و سازیم این همان نکته ای که تهمورس پورناظری نیز به آن صحه می گذارد و می گوید: در امتداد حبس نفس؛ اجازه مردن داری، وقتی مجوز خواندن نداری. هومن خلعتبری: سال ها تحمل کرد؛ اما... او هم مانند بسیاری از هنرمندانی که این روزها در خارج از کشور هستند، دلش می خواست در وطن خودش زندگی کند. حبیب دلش می خواست در ایران کار ...
فلسفه بدن سازی
، توانایی مرد در کار کردن، کنترل خشم، دوری از مفاسد و اعتیاد و پایبندی و وفاداری به خانواده و همسر است. همه ی این ها نیازمند قدرت مندی است. یک انسان بسیار نیرومند می تواند تا چند صد کیلو را جابجا کند. اما، یک فیل یا یک جرثقیل تا چند برابر آن را حرکت می دهند. با این حال، فقط انسان نیرومند است که می تواند (برخلاف یک حیوان) بر غریزه ی خود لگام بزند و عاقلانه، مصلحت اندیشانه و اخلاقی عمل کند. با ...
التماس می کردم به سوریه نرود/ با زبان تاتی صحبت می کردیم
نمی شد! آنقدر حرف می زدم که گاهی با خنده می گفت فاطمه خسته نشدی؟ اما من دلم می خواست تمام کارهایی که انجام داده ام، تمام برنامه هایی که روی آن فکر کرده بودم، همه و همه را برایش بگویم. حرف هایی که تنها می توان برای همسر زد و نه هیچ کس دیگر. *زبان تاتی انگار که ذوق حرف زدن برای مرتضی، مرا به انجام برخی کارها ترغیب می کرد. اصلاً یک خانم اگر حرف نزند، می میرد. جالب تر اینکه اغلب با زبان تاتی با مرتضی صحبت می کردم و او به فارسی جوابم را می داد. چون می دانست دوست دارم زبان محلی مان را اصلاً اعتراض هم نمی کرد. ادامه دارد... ...