سایر منابع:
سایر خبرها
اعدام قاتل عمو در یاسوج
...> اما امروز و کمتر از یک سال از وقوع آن جنایت هولناک برادرزاده مقتول به پای چوبه دار رفت و حکم قصاص اجرا شد. در همین زمینه مهرداد کرمی دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کهگیلویه و بویراحمد به فارس گفت: شب قبل از جنایت، عمو توسط برادرزاده و همسرش با کتلتی که تهیه شده بود به خواب عمیق می رود. وی گفت: سپس قاتل به وسیله خودروی پاترول عموی مسموم را به جاده ای در اطراف شهر یاسوج می ...
مصائبی که بر این محیط بان گذشته است/برخی محیط بانان خیانت می کنند
می گیرد. حکم هر دو محیط بان اعدام اعلام می شود و سال هایی پر از رنج برای آنان در زندان رقم می خورد تا سرانجام در آستانه نوروز 1395 هر دو محیط بان با رضایت خانواده جان باختگان حادثه از بند آزاد می شوند. دلمان برای طبیعت تنگ شده است حالا اسعد تقی زاده می گوید تمام این مدت دلش برای طبیعت و حیات وحش منطقه تنگ شده بوده است. او در گفتگو با خبرنگار مهر می گوید: برای محیط ...
رامبد جوان در یک گفت وگوی بی پرده به تمام پرسش ها پاسخ داد / از توییت جنجالی تا بدل های مرتضی پاشایی
تلویزیون سیستم بسیار عجیبی است. شما می خواهید به عنوان کمدین شناخته شوید؟ نه اصراری ندارم. خیلی هم کمدین نیستم. کمدین بوده اید، اما الان خیلی کم رنگ شده است، در چند سال اخیر با یکسری فیلم هایی که بازی کردید مانند گناهکاران از این فضا خارج شده اید؟ نه من آن را سهم هر کسی می دانم که دارد کار می کند، فرد دلش می خواهد کار دیگری هم انجام دهد. من اگر بازیگر هستم ...
آیت الله قرهی: رغبت به دنیا، کلید رنج!
، عروس هزار چهره است و همه را دم حجله برده و کشته و به کسی کام نداده است. دلیل این است که افراد وقتی به دنبال دنیا و مادیّات می افتند، روز به روز به سختی شان اضافه می شود. من و شما ظاهرش را می بینیم و فکر می کنیم این ها چه خانه و ماشینی دارند. نمی دانیم که این ها درون خودشان چه غوغایی دارند. دائم درگیر هستند، دائم باید با دیگران در تماس باشند، دائم باید مراقب باشند که کسی بر سرشان کلاه ...
رهایی از کابوس 7 ساله طناب دار
پرونده مرد جوانی که به جرم قتل محکوم به اعدام شده بود برای اجرای حکم به دایره اجرای احکام فرستاده شد اما به علت غیبت خانواده مقتول در مراسم اعدام در آستانه مرگ و زندگی بلاتکلیف ماند و به زندان بازگشت و سرانجام وقتی از خانواده مقتول خبری نشد محکوم به مرگ با گذشت 7 سال بلاتکلیفی در زندان با ارسال نامه ای به قضات دادگاه کیفری استان تهران خواستار نجات خود از این بلاتکلیفی رنج بار شد. به ...
به قصد میانجیگری او را کشتم
.... پس از پایان محاکمه پسر نوجوان از سوی قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران با توجه به اقرار صریح خود به قتل و با توجه به درخواست اولیای دم، به قصاص نفس- اعدام- محکوم شد. اما در حالی که قصاص نفس وی در مرحله تأیید نهایی بود، همزمان وکیل مدافعش در اجرای ماده 91 قانون مجازات اسلامی درخواست تجویز اعاده دادرسی کرد.قضات دیوانعالی کشور نیز پس از بررسی پرونده حکم قصاص را نقض و ...
درخواست آزادی قاتل به دلیل شناسایی نشدن خانواده مقتول
کاری بکنم و فوت کرد. با توجه به تحقیقات انجام شده اتهام کیوان برای دادسرا محرز شد، اما پرونده او با گره بزرگی مواجهه شد. با اینکه پلیس می دانست بهنام خانواده و ولی دم دارد و شکایتی هم مطرح کرده اند، اما نتوانست آنها را شناسایی کند و به این ترتیب مرد جوان بدون مشخص شدن سرنوشت پرونده اش، در زندان ماند تا اینکه بعد از گذشت هفت سال درخواست کرد به پرونده اش براساس ماده 429 قانون مجازات اسلامی ...
شورش 25خرداد با رمز مقابله با قصاص
.... اما معترضان به لایحه قصاص بهانه آوردند و حضور در این میزگرد را نپذیرفتند. پشت پرده انتقادات حقوقدانان توطئه کاری نبود در تاریخ 22 اردیبهشت سال 60، همان حقوقدانان و اساتید دانشکده های حقوقی که امضا کننده بیانیه قبلی بودند به همراه جمعی دیگر از وکلا و اساتید حقوق بیانیه ای دیگر صادر کردند و مجددا در اعتراض به لایحه قصاص نوشتند: پس از انتشار بیانیه گروهی از حقوقدانان و ...
با وساطت او زندانیان حزب توده از مرگ نجات یافتند
نمایندگان مجلس هم آن شب آنجا بود. البته خودم فروهر را ندیدم، ولی بقیه او را دیده بودند که داشت دستور می داد بریزند و خانه را سنگباران کنند! آیت الله کاشانی تمام مدت قرص و محکم در حیاط نشسته بودند و از جایشان تکان نمی خوردند! همه به شدت نگران ایشان بودند. مرحوم حدادزاده هم که آدم میانسالی بود در آن قضیه کشته شد. □دولت مصدق به بهانه طرح شکایت صاحب یک مشروب فروش در ساری، که چند سال قبل درپی ...
قرآن؛ دیالکتیک، متن و تاریخ/ نگاهی به دعویِ رویاهای رسولانه
(در سینه تو تا یاد گیری) و تألیف آن به عهده ماست. پس آن دم که آن را (بزبان جبرئیل (ع) برای تو بخوانیم) از خواندن او پیروی کن. سپس بیان قرآن بi عهده ماست. پیامبر در اینجا با دو مشکل روبرو بوده است؛ یکی آن که می ترسیده تا بخشی از قرآن را فراموش کند و دیگر آن که بخشی از معانی بر او دشوار می آمده و دربارۀ ایضاح آنها از جبرییل پرسش می کرده است، تو گویی که می خواسته بهترین بیان ممکن را برای ...
انتقاد احسان علیخانی از عوامل برنامه ماه عسل
بند خودم هستم. علیخانی به مزاح گفت: اینطوری میگید فکر می کنند شما زندانی هستید. نبی در ادامه گفت: به هر حال این رسالتی بود که من احساس کردم و الان روزم در زندان می گذره و فرقی با یک زندانی ندارم. اما به سبب کارم به زندانی ها وابستگی ندارم. فقط در یک جا ناراحت شدم. در زمان اعدام یک زندانی حضور نداشتم. شاید اگر بودم با صحبت های من اولیای دم رضایت می دادند. من و امثال من همراه این اعدامی ها هستیم در ...
قتل درپی پیشنهاد بی شرمانه؛ مقتول می خواست با همسرم ازدواج کند!
مردی که نقشه ازدواج با زنی متاهل را کشیده بود، به دست شوهر زن به قتل رسید. مقتول در آخرین ملاقاتش با قاتل از او خواسته بود، زنش را طلاق بدهد تا خودش بتواند با او ازدواج کند. پلیس، جسد مقتول را که از پشت سر با ضربه شدید متلاشی شده بود، یک روز پس از وقوع قتل (18/8/88) در مزرعه ذرتی اطراف ملارد پیدا کرد اما دستگیری قاتل مدتی زمان برد و کارآگاهان در روند تحقیقات، دست کم به سه نفر دیگر نیز مظنون شده بودند. ...
اشعار آیینی ویژه وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
محبوب می رسیم کاری بکن که پیش همه برملا شوم از لحظه های بی هدف زندگی من من را بگیر تا که کمی با خدا شوم ده شب گذشت و فاصله فرقی نکرده است حتی مسیر قافله فرقی نکرده است یک ماه پیش بی تو و امروز بی خدا پایان این معامله فرقی نکرده است این شهر قبل زلزله _ این شانه ی نحیف با شهر بعد زلزله فرقی نکرده است ...
پدرم همیشه از عشق به شهادت صحبت می کرد/ شهادت پدرم باعث اصلاح خیلی ها شد
توی دلش نبود و علی رغم همه علاقه ای که به ما داشت، اما عشق به شهادت و جهاد یک لحظه از سرش بیرون نمی رفت، ارادت خاصی هم به حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) داشت و نسبت به دفاع از حریم اهل بیت(ع) بسیار حساس بودند، این بود که شب و روز نداشت و از خدا می خواست هرچه زودتر راهی جبهه مقاومت شود . با این اوصاف شما از رفتن پدر مطلع بوده و خودتان را آماده هر اتفاقی کرده بودید؟ نه اصلاً، از ...
شهدایی که رهبر انقلاب آنها را مصداق آیه نورالله فی ظلمات الارض می دانستند + تصاویر
1344 به همراه همرزمانش توسط مزدوران شاه تیرباران و شهد شیرین شهادت را نوشیدند. شهید مرتضی نیک نژاد در سال 1321 در جنوب شهر تهران در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. از نوجوانی تدین و تعهد وی همه را تحت تأثیر قرار می داد. وی پس از پایان دوره ابتدایی در بازار تهران به شغل گالش فروشی اشتغال داشت. او با آشنایی با شهید رضا صفار هرندی در جلسات دینی حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ علی اصغر هرندی شرکت ...
سوسن پرور: به خانواده ام گفته ام در اینستاگرام مرا فالو نکنند!
پرور و خانواده اش یکی از شرکت کنندگان بخش خانواده باحال برنامه خندوانه هستند. با این بازیگر درباره حس خوب، اعتماد و ... هم صحبت شدیم. چطور می توان آدم باحالی بود؟ به نظرم یک آدم باحال یا یک اتفاق باحال یعنی انتقال انرژی و حس خوب. الان ما تلفنی با هم صحبت می کنیم اگر ما بتوانیم حس خوبی را در این مکالمه به یکدیگر منتقل کنیم، آدم های باحالی هستیم. در مسابقه خانواده باحال، خانواده ای مورد توجه قرار می گیرد که در عین سادگی، خودش باشد و بدون فیلتر انرژی و حس مثبت را به مخاطب بدهد. حس خوب، اعتماد هم به وجود می آورد. صد در صد! چیزی که در دنیای امروز و زندگی کنونی ما خیلی کم وجود دارد. دیروز در جاده، خانمی خیلی اصرار داشت من تا مسیری او را برسانم، اما واقعیت این است که من جرات نکردم و نتوانستم به او اعتماد کنم. اما اگر ما بتوانیم از آدم های پیرامونمان حس خوب بگیریم، اعتمادمان به آدم ها هم بیشتر خواهد شد. حس خوب زمانی به وجود می آید که با طرف مقابل ارتباط برقرار کنی و ما که نمی توانیم با همه آدم ها ارتباط بگیریم. من به این اعتقاد ندارم. سوال اینجاست که در زندگی روزمره چقدر ما به یکدیگر توجه می کنیم؟ مثلا سوار مترو یا اتوبوس که می شویم ما به چند نفر مهربانانه نگاه می کنیم یا چند نفر به ما نگاه می کنند؟ ما چقدر به یکدیگر کمک می کنیم؟ مثلا اگر بار سنگینی در دست کسی ببینیم به او کمک می کنیم؟ اگر کنار اتوبان ماشین ما بنزین تمام کند چند نفر به ما کمک می کنند؟ و ... ما آدم ها شاید به هم ربطی نداشته باشیم اما می توانیم به هم حس خوب بدهیم. چرا باید کار جامعه ما به جایی برسد که در کوچه و خیابان از صدای موتوری که از پشت سرمان می شنویم وحشت زده شویم و بترسیم. خب این به همان بی اعتمادی برمی گردد؟ ذهن ما به دلیل اتفاقات بدی که پیرامونمان رخ داده این گونه برنامه ریزی شده است. ذهن ما این طور برنامه ریزی شده از آدم هایی که نمی شناسیم باید بترسیم چون آنها خطرناک هستند. زنده یاد نادر ابراهیمی همیشه می گفت من از آدم هایی که نمی شناسم، نمی ترسم بلکه از آشناها می ترسم. این نشان می دهد که قضاوتش درباره کسی که نمی شناخته مثبت بوده، اما جامعه ما به سمتی رفته که ما آدم های ناشناس را خطرناک می دانیم چون فرکانس و امواج مثبت برای هم نمی فرستیم. توی ترافیک همه با اخم روبه روی خود را نگاه می کنند و هیچ کس برنمی گردد به راننده ماشین کناری لبخند بزند. ما بندرت به پلیس هایی که در خیابان ها و بزرگراه ها توقف می کنند، خسته نباشید می گوییم! ما یک لحظه از کنار هم رد می شویم و یکدیگر را می بینیم؛ بنابراین چقدر خوب است که در همان لحظه حس خوبی به یکدیگر منتقل کنیم. این سبک زندگی در فرهنگ ما بوده اما در یکی دو دهه اخیر کمرنگ شده چون از طرفی به ما می گویند مثلا به آدمی که از روبه رویت می آید نگاه نکن! و از طرفی می گویند نگاهش کن و لبخند بزن. این باعث تناقض هایی در رفتار ما شده که گاهی نمی دانیم باید چه کنیم. نگاهمان به دیگران نباید جست وجوگرانه و از روی قضاوت باشد، نباید به دیگران خیره شویم، اما می توانیم در یک لحظه از کنار آنها رد شویم و سلام بدهیم. وارد آسانسور می شویم، اگر کسی داخل آسانسور باشد حتی اگر او را نشناسیم چه ایرادی دارد سلام بدهیم... معتقدم ما از ارتباط برقرار کردن با آدم ها می ترسیم چون از بعدش می ترسیم و آموزش ندیده ایم که باید چه کار کنیم. نمی دانیم طرف مقابلمان مثلا بعد از سلام ما چه واکنشی نشان می دهد و درباره ما چه فکر می کند. اما ما باید آزمون و خطاها را پشت سر بگذاریم تا بتوانیم رفتارمان را اصلاح کرده و یاد بگیریم به هم اعتماد کنیم. ما همه اینها را در فرهنگمان داشته ایم چه اتفاقی باعث شده که از آنها عبور کنیم و فراموششان کنیم؟ در زندگی ماشینی امروزی فرصت کافی برای دید و بازدید و حتی صحبت کردن با اطرافیان نیست، به همین دلیل خیلی از رفتارهای درست گذشته، اکنون برای ما به نوعی ایجاد مزاحمت می کند. فناوری زمان ما را پر می کند، وقت آزادی که داشتیم و آن را مثلا با صحبت کردن با همسایه پر می کردیم، الان با اینترنت پر می کنیم و دیگر وقتی نداریم آن را به همسایه یا فامیل اختصاص بدهیم. مدل ارتباطات عوض شده و در کنارش احساس ناامنی هم بیشتر شده است. شاید به این دلیل است که در گذشته آدم ها بیشتر صورت یکدیگر را می دیدند و رو در رو با هم صحبت می کردند، اما الان چهره و ذات آدم ها در سایه فضای مجازی پنهان شده و واقعیت آنها دیده نمی شود و دیگر نمی توان به آنها اعتماد کرد؟ در دنیای مجازی بیشتر آدم ها خود واقعی شان نیستند.این دنیا فضایی ایجاد کرده که برخی با نام ها و شخصیت های دروغین در آنجا زندگی می کنند و برایشان مهم نیست دیگران درباره این شخصیت کذایی چه قضاوتی دارند! برخی از چنین آدم هایی تبدیل به افراد چند قطبی می شوند و به دیگران آسیب می زنند. به نظرم باید درباره دنیای مجازی فرهنگ سازی شود تا بتوان از آن بدرستی استفاده کرد.پلیس فتا باید بیشتر درباره جرایم اینترنتی به مردم اطلاعات بدهد. شاید فحش دادن در اینستاگرام جرم باشد، اما من از آن بی خبرم و نمی دانم چگونه باید آن را پیگیری کنم. چرا ما به دلیل فضای ناامنی که گروهی در فضای مجازی و مثلا اینستاگرام به وجود می آورند، نتوانیم از ظرفیت های خوب این گونه فضاها استفاده کنیم. احساس می شود شما ذاتا آدم شادی هستید، ریشه این شادی در کجاست؟ بخشی از آن به خانواده ام برمی گردد. شاد زیستن، روشی برای زندگی است. من هم برخی اوقات غمگین می شوم، اما ترجیح می دهم شاد زندگی کنم. منظورم از شادی فقط خندیدن نیست، بلکه آرامشی است ک ...
آزادی 23 زندانی زن توسط یک خیّر ناشناس/ 70 درصد خانواده زندانیان نیازمندند
که فقط یک نفر از آن ها در یک فقره چک، 2 میلیارد و 280 میلیون تومان به انجمن کمک کرد؛ که البته رابط ما با این خیّر ارجمند پسر شهید همت بود. این کمک باعث شد تعداد 23 نفر زندانی زن که 3 یا 4 نفر آن ها محکوم به قصاص بودند آزاد شوند. مدیرعامل انجمن حمایت زندانیان مرکز در پایان با بیان اینکه 70 درصد خانواده زندانیان نیازمند و حتی به نان شب محتاج اند، تاکید کرد: اولویت ما در سال 95 توانمندی اقتصادی، فرهنگی و فکری این خانواده هاست. ...
معنی ضرب المثل فارسی؛ زبان سرخ، سر سبز می دهد به باد
تاریخچه ضرب المثل زبان سرخ، سر سبز می دهد به باد در زمان های قدیم، دزدی در دل شب در کوچه و خیابان های شهری قدم می زد تا وسیله ای را برای دزدیدن پیدا کند، اما از شانس بدش چیزی برای دزدیدن پیدا نمی کرد. او در حال قدم زدن در داخل کوچه ای بود که ناگهان چشمش به مغازه ی خیاطی افتاد که در آنجا با پارچه های خوشگل و رنگارنگ، لباس های جذاب وزیبا می بافند. او در این کارگاه مردی را دید که در حال دوختن ...
کودکان خطرناک دنیا را بشناسید
به جنگل می برد و بعد از اذیت و آزار او را به قتل می رساند. اریک به انجام این قتل اعتراف می کند، اما هرگز نمی گوید چرا این کار را انجام می دهد و در نهایت هم با محکوم شدن به قتل درجه دوم، 9 سال را پشت میله های زندان می گذراند. جاشوا فیلیپس جاشوا اهل فلوریداست و زمانی که 14 سال داشت، در سال 1998 همسایه 8 ساله شان به نام مَدی را قتل رسانده بود. مدی که گم شده بود، همه به همسایه ...
هشتمین شب ماه رمضان و آزادی 2 زندانی استان مرکزی به همت خیّرین
مددجویان و بازگشت آنها به آغوش خانواده است که در شب هشتم ماه مبارک زمینه آزادی 2 مددجو که یک نفر در برنامه حضور یافته بود و نفر دیگر در زندان شهرستان خمین تحمل کیفر می کرد فراهم شد . همچنین در طول این برنامه 26 نفر از بینندگان با ارسال پیامک و مبالغ پیشنهادی، آمادگی خود را جهت واریز وجوه به حساب های ستاد دیه یا انجمن حمایت از زندانیان اعلام نمودند. یادآور می شود: در هفتمین شب ماه مبارک نیز در برنامه قبول باشه زمینه آزادی 2 زندانی جرایم غیرعمد دیگر فراهم شده بود و تعداد 36 پیامک مبنی بر اعلام آمادگی برای واریز وجوه و کمک به ستاد دیه دریافت شد. ...
قاتل بلاتکلیف با وثیقه آزاد می شود
در دادگاه کیفری محاکمه و به قصاص محکوم و حکم مجازاتش در دیوان عالی کشور تائید شد . با گذشت هفت سال از قتل، خانواده مقتول برای بخشش یا اجرای حکم قصاص اقدامی انجام ندادند. به همین خاطر مسعود در نامه ای به دادستان خواستار تعیین تکلیف خود شد. دادستان هم پس از بررسی پرونده، آن را برای اجرای ماده 429 قانون مجازات اسلامی به دادگاه کیفری فرستاد . دیروز جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه چهارم دادگاه ...
ماجرای بازداشت بانوی خبرنگار با شکایت فرماندار بویراحمد
، تذکر و تعامل بسنده کنید به جای زندانی کردن یک خبرنگار دانشجوی دختر آن هم در اوج فصل امتحانات و در اولین شب ماه مبارک رمضان، ماه رحمت خدا؟ در بخش دیگری از این مطالب هم آمده بود: اجازه دهید از این اقدام شما تعجب کنیم آن هم شخصیتی چون شما که خوشبختانه مدال جانبازی نیز بر سینه دارید و سلامتی خود را صرف دفاع از آرمان ها و ناموس ملت کرده اید اما اجازه دادید تا با شکایت شما ناموس خانواده ای را ...
چگونه خودتان را بدبخت کنید!
تمرین تنفس و تمرکز روی دم و بازدم است. یکی دیگر از روش ها ذهن آگاهی روی کاری است که در لحظه در حال انجام آن هستید. مثلاً اگر در حال رانندگی هستید، به جای فکر کردن به حرف های رئیس تان (یا استاد یا همکارتان)، به چیزی که درست در روبه روی شما می گذرد تمرکز کنید. مثلاً به ماشین هایی که از کنار شما رد می شوند، به درختان، به آدم ها، به ساختمان ها. روی چیزهایی که ندارید تمرکز کنید به ...
من پاهای زن جوان را گرفتم و شوهرم او را خفه کرد
شاید قاتل باشد. شاید مرا معتاد کرد و شاید به این روز انداخته اما در زندگی کوتاهی که با هم داشتیم سعی کرد روزهای خوبی داشته باشم. چند وقت است با هم ازدواج کرده اید؟ حدود چهار ماه. به دلیل یک اشتباه به ده سال زندان محکوم شدی و همسرت هم پای چوبه دار است. اگر به گذشته بازمی گشتی باز هم مرتکب قتل می شدی؟ هیچ وقت. من و سعید به خاطر یک اشتباه زندگی مان را خراب ...
2 دقیقه برای قتل سعید کافی بود
در پارک از او دفاع کرده بود، الان به جرم کشتن یک جوان دیگر در زندان است. او شاهد ماجرا بود. پس از سکوتی لحظه ای، سرباز زندان دستبند مهدی را باز کرد و او پشت جایگاه ایستاد. متهم این بار برخلاف بازجویی ها، منکر قتل شد: آن شب مست بودم. وقتی با سعید دست به یقه شدم او روی زمین افتاد و با پا به من ضربه زد. من هم با چاقویی که حسن داده بود، چند ضربه به پایش زدم. بعد حسن آمد و با قمه ضربه دیگری ...
پدران و ازدواج اجباری دختران
و بیش از همه با عزیز، عموی چوپانش (شهاب حسینی) مأنوس است. او به همراه دوستش زینب، در خانۀ معلمی به نام بانو (فاطمه معتمدآریا) درس می خواند. شیخ عباس رئیس قبیله (امیر آقایی) نیلوفر را از پدرش عبدالله (صادق صفایی) در جایی خواستگاری می کند و زمینی را به او می بخشد. پدر می پذیرد و خبر توافق خود را به خانواده می دهد. حالا همه منتظر اولین نشانه های بلوغ نیلوفر هستند. اما او به ازدواج علاقه ای ندارد و می ...
انتشار عکسهای کیارستمی و پیکر حبیب، درست یا غلط؟
...> پاسخ بخش زیادی از این سوالات را انتشار عکس های او در سردخانه می دهد. مثال خوب دیگر صدام است. پس از انتشار خبر اعدام صدام، مجموعه ای از سوالات و ابهامات در ذهن افکار عمومی ایجاد شد از قبیل اینکه آیا صدام واقعا اعدام شده؟ آیا صدام واقعا با طناب دار اعدام شده؟ آیا صدام مرده؟ آیا بدل صدام به جای او اعدام نشد؟ و ... انتشار فیلم و عکس های اعدام و جنازه او به همه این سوالات ...
جویس هنوز به دابلین بازنگشته است
احتمالا جویس آن را می پسندید. مردمانی بسیار شریف در آنجا گرد می آمدند. طبق قرار قبلی هرکس به نوبت پاراگرافی از شب زنده داری فینگن ها را می خواند. طبعا نوبت به من هم که رسید پاراگرافی از آن را خواندم. در مدت اقامتم در دابلین، در بیست جلسه سوئینی شرکت کردم. عملا به جز سوئینی جای دیگری برای جویس نبود. هر روز تکه هایی از آثار جویس را می خواندند. آنجا معمولا شش، هفت نفر و حداکثر ده، دوازده نفر بیشتر نبود ...
مردی گرفتار که اجل مهلتش نداد
همراه ماموران رفت، آن لحظه که با دستبند و پابند و لباس خاکستری زندان با آن موهای سفید پیش چشم مردم ظاهر شد، قلبش تاب نیاورد و سکته کرد. روزی از روزهای خرداد امسال، دو روز قبل از آن که روح رضا به آسمان پر بکشد، با قلبی که با 30 درصد توان کار می کرد، مقابل ما بود، با چشم هایی که دم به دم از اشک خیس می شد و رویی که مدام از ما برمی گرداند. رضا می گفت وقتی با آن وضع به دادگاه رفت از خجالت ...
ماجرای بازداشت بانوی خبرنگار با شکایت فرماندار بویراحمد/تکذیب خبر بازداشت توسط فرمانداری
فصل امتحانات و در اولین شب ماه مبارک رمضان، ماه رحمت خدا؟ در بخش دیگری از این مطالب هم آمده بود: اجازه دهید از این اقدام شما تعجب کنیم آن هم شخصیتی چون شما که خوشبختانه مدال جانبازی نیز بر سینه دارید و سلامتی خود را صرف دفاع از آرمان ها و ناموس ملت کرده اید اما اجازه دادید تا با شکایت شما ناموس خانواده ای را به زندان بفرستند که خدا می داند این بانو به دلیل این پرونده و زندانی شدن در آینده ...