سایر منابع:
سایر خبرها
رضا کیانیان: پدرم کله پز بود و در مشهد،شکم یکی از لات های آنجارا سفره کرد!
ایستادم و می خواندم. در خانه هم تا هفته آینده چندین بار آن را می بلعیدم. *در دوره نوجوانی، من تابستان ها روی پشت بام یا در حیاط می خوابیدم. ساعت ها خوابم نمی برد چون آسمان را نگاه می کردم و فکر می کردم که خدا کجاست و از وحشت گریه ام می گرفت و بعد خوابم می برد. همین عامل باعث شد که بشدت آدم مذهبی شوم تا رازهای آن طرف را کشف کنم خب ما خانواده مذهبی هم بودیم ولی من به صورت مشخص رفتم ...
تجربه مرگ و حیات پس از مرگ در دوازدهمین قسمت "ماه عسل"
خاراندن صورتم نیاز به کمک دیگران داشتم به حقیقت زندگی رسیدم. هنوز خودم نمی دانم چه اتفاقی افتاد که این تحول را تجربه کردم، فقط می دانم که بعد از این اتفاق به بودن خداوند یقین پیدا کردم. او اظهار داشت: تجربه عبور از دالان بسیار لذت بخش و عمیق بود و از این که برمی گشتم بسیار ناراضی بودم و مدتی زمان برد تا این برگشتن را پذیرفتم و پس از آن منتظر این بودم که به خانه برگردم و با دهانم این حس و آنچه دیده ...
کیانیان: به دنبال بازیگوشی هایم هستم
از خودم حرکت کند. من بازیگر نیستم، رضا کیانیانی هستم که بازیگر هم هست. همیشه دوست داشتم خودم باشم تا اگر کسی لبخندی می زند به خودم لبخند بزند و به من سلام کند. در میان مردم زندگی می کند و همچنان ساکن خانه قدیمی اش در خیابان بهاراست.منش مثال زدنی او فقط در تعامل و رفتار با شهروندان و به خاطر ضمانتی برای حفظ محبوبیت نیست. تمام دوستانش و آنهایی که به مراسم تولد او در روزنامه ایران آمده اند(کمال ...
وقتی خدا به بهنوش بختیاری رو کرد!
به گزارش جام جم سیما ، این بازیگر با ابراز خرسندی از حضور دوباره اش در تئاتر افزود: پیش از این درچند نمایش بازی کرده بودم و بعد از آن هم چند پیشنهاد دیگر داشتم اما بسیاری از آنها نمایش های خنده داری بود که بیشتر برای فروش آماده می شد در حالی که معتقدم مجموعه هایی مانند تئاتر شهر یا تماشاخانه ایرانشهر جای این گونه نمایش ها نیست چون سالن هایی مانند بولینگ عبدو یا تئاتر گلریز چنین نمایش هایی را اجرا می کنند. بختیاری ادامه داد: حمید امجد برای خودش استادی در تئاتر است و سبک خاص خودش را دارد. همه کارهای ایشان را دیده ام و از قدیم طرفدار تئاترهای ایشان بوده ام همیشه متن ها و حال و هوای آثارشان را دوست داشتم و خوشحالم که در نمایش یکی از بهترین هنرمندان تئاتر بازی می کنم . او که قرار است با بازی در این نمایش در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه برود، در پاسخ به این پرسش که آیا از بازی در چنین سالنی نمی ترسید؟ توضیح داد: کلا از تئاتر می ترسم. هر شب که قرار است روی صحنه بروم، صدای تپش قلبم را می شنوم. از سوی دیگر سالن اصلی تئاتر شهر ویژگی های خاص خود را دارد. بسیاری از هنرمندان و تماشاگران تئاتر خاطرات خیلی زیادی از نمایش های این تالار دارند نمایش هایی که هر کدام حرفی برای گفتن داشته اند. بازیگر نمایش "پرواز ایکار" ادامه داد: فکر می کنم هر بازیگری دوست داشته باشد در تالار اصلی تئاتر شهر کار کند اما این تجربه به همان اندازه که دوست داشتنی است، ترسناک هم هست و من از حالا اضطرابم آغاز شده است. با اینکه به نظر می رسد خیلی اعتماد به نفس دارم، اما در درونم هیاهوی عجیبی است و نگران خیلی چیزها هستم. بختیاری در عین حال با اشاره به وسواس و دقت حمید امجد در آماده سازی آثارش افزود: البته ایشان آنقدر دقیق و سنجیده کار می کند و تمرین ما آنقدر زیاد است که فکر می کنم همه چیز به خوبی پیش خواهد رفت. این بازیگر با اشاره به دیگر حساسیت های امجد در آثارش ادامه داد: هر کاری برای بازیگر یک اتفاق تازه است اما در کارکردن با آقای امجد متوجه شدم هر کلمه بار خود را دارد. شاید خیلی از بازیگران، عمر حرفه ای شان تمام شود و هرگز بار کلمات را درک نکنند اما خوشحالم که در این نمایش به چنین تجربه ای دست یافتم. بختیاری یادآور شد: بازیگر بدون حضور در تئاتر نمی تواند مهارت بازیگری اش را بسنجد و حالا خوشحالم که سختگیری آقای امجد ما را هر چه ورزیده تر و ماهرتر می کند و به ایشان گفته ام حتما از کارم خرده بگیرند تا بتوانم هر روز سطح کاری ام را ارتقاء بدهم. بازیگر نمایش "دورهمی زنان شکسپیر" در ادامه صحبتش خواستار توجه بیشتر به تئاتر شد و خطاب به مدیران هنری درخواست کرد که هنرمندان تئاتر را دلسرد نکنند و به آنان آزادی عمل بیشتری بدهند. وی تاکید کرد: ای کاش سالن ها را راحت تر در اختیار گروه ها بگذارند! در پذیرش متون سختگیری بی دلیل نکنند و اجازه بدهند بعضی مسائل که در تلویزیون و سینما امکان مطرح کردنش نیست، در تئاتر گفته شود. کاری نکنیم تا مخاطب تئاتر هم مانند مخاطب دیگر داستان ما از بین برود و اجازه بدهیم هنرمندان تئاتر، آزادی بیان و آزادی بعد بیان داشته باشند. بختیاری افزود: خود من شخصا آنقدر تئاتر را دوست دارم که اگر درآمد کافی داشتم، اصلا سراغ کار دیگری نمی رفتم و امیدوارم شرایط به گونه ای باشد که هنرمندی مانند آقای امجد سال ها از صحنه دور نماند بلکه با فاصله های معقول کار کند. وی درباره نقش خود در نمایش "سه خواهر و دیگران" توضیح داد: نقش دختر رعیتی به نام "ناتاشا" را بازی می کنم که بسیار جالب است و حرفهایی دارد که شبیه آن را در جامعه امروز خیلی شنیده ایم. ضمن این که آقای امجد در این نمایش تلفیق بسیار ماهرانه ای از دو نمایشنامه چخوف و یک نمایشنامه شکسپیر را انجام داده اند. به گزارش ایسنا، نمایش "سه خواهر و دیگران" نوشته و کار حمید امجد تیر ماه امسال در تالار اصلی تئاتر شهر به صحنه خواهد رفت. امجد در این اثر به غیر از اشاره به رخدادها و شخصیتهایی واقعی از زندگی شخصی آنتوان چخوف، رخدادها و شخصیتهایی از چند اثر او همچون "باغ آلبالو" و "سه خواهر" را نیز در کنار پاره هایی از موقعیت و رخدادهای "شاه لیر" شکسپیر مورد توجه قرار داده است. همچنانکه در این نمایش رد پای گرایش امجد به شناخت و تجربه نمایش های سنتی ایرانی و تاریخ ایران نیز جستنی است. افشین هاشمی دیگر بازیگر این اثر نمایشی است. منبع : ایسنا ...
شریعتی ، از مرگ مشکوک تا میز محاکمه منتقدان
استادان فلسفه اسلامی همچون محمدکاظم عصار ، علامه محمد حسین طباطبایی و ابوالحسن رفیعی قزوینی در تهران، قم و قزوین تلمّذ می کرد. او در کتاب حکمت و سیاست که مجموعه خاطرات و گفت گوهایش است، دکتر علی شریعتی را به همکاری با ساواک و مزدوری دولتمردان پهلوی متهم می کند. و با این همه، شاید آن گونه که شریعتی خود را در وصیت نامه اش تعریف کرده، شایسته ترین نوع نگاه به این چهره ماندگار باشد: ...
یکشنبه های بهشتی/ازدواج به سبک شهدا
... جهیزیه نقدی پدرم ارتشی بود و می دانست که زندگی مان خانه به دوشی است و وسایلمان در نقل مکان کردن از بین می رود؛ برای اینکه جهیزیه ام را کامل داده باشد و خرج تجملات هم نکرده باشد، پول جهیزیه را نقد داد دستم. کمک خرج زندگی مان هم شد. فقط یک چمدان گرفتم چهارده تومان که اندازه لباس هایم بود. همین! (راوی: همسر شهید حسن آبشناسان) یک سکه به نیت امام(ره) وقتی آمدند برای تعیین مهریه ...
نانوایی که با یک دست نان سر سفره ها می گذارد/عکس
.... از صبح زود تا شب در نانوایی کار می کردم و شب با چند قرص نان به خانه باز می گشتم. دیگر نان آور خانه شده بودم و از وضعیتی که داشتم راضی بودم اما درآمدم آنقدر نبود که بتوانم هزینه های درمان پدرم را تأمین کنم و از این بابت غصه می خوردم. یک اتفاق ناگوار مسیر زندگی ام را تغییر داد اما بازهم کم نیاوردم وبه زندگی بازگشتم. دستی که جا ماند وارد 17 سالگی شده بودم و پنج ...
دانشجویی با شغل عجیب /آقای مسئول این گزارش را شما بخوانید
مادرش خانه دار است. برادرش مسافرکشی می کند تا به همراه مهرداد با هم خرج زندگی را درآورند.مهرداد می گوید: پیش از اجاره ماشین به بچه ها کارگر ساختمان بودم. به خاطر کاهش ساخت و سازها، کم کم بیکار شدم. به پیشنهاد عمه ام به سراغ اجاره ماشین رفتم. از او می پرسم عمه شما در این کار است ؟ می گوید: بله ، چند سال پیش او پسر خود را به پارک می برد و در آنجا پسر عمه ام بچه ای را که با ماشین برقی ...
ماجرای ازدواج شیلا خداداد با همسر دکترش / عکس
آمدها متوجه شدیم که اشتراکاتی داریم،به همین دلیل معاشرت هایمان را بیشتر کردیم تا بیشتر آشنا شویم.بعد از مدت کوتاهی هم به دلیل اینکه هیچکدام مان به معاشرت های طولانی و آشنایی های کشدار معتقد نبودیم،تصمیم به ازدواج گرفتیم.از طرف دیگر خانواده هایمان خیلی به لحاظ خاستگاه فرهنگی شبیه هم بودند وهمین مارابه اینکه زندگی مشترک تشکیل بدهیم،تشویق می کرد.بنابراین خیلی زود بانظر موافق مادونفر و خانواده هایمان ...
انتقام عجیب از نوعروس خیانت کار
مرد جوان 27 ساله صبح یک روز کاری به واحد مشاوره کلانتری مراجعه کرد. این جوان عنوان می کرد که در سن 25 سالگی در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه تهران قبول شدم و برای ادامه تحصیل به این شهر بزرگ رفتم. وی ادامه داد؛ حدود 8 ماه از رفتنم به دانشگاه می گذشت که با ورود به یک گروه مجازی با دختری آشنا شدم.دلارام نام دختری بود که در فضای مجازی با او آشنا شده بودم.دلارام دختر عموی یکی از همکلاسی هایم ...
ناراحتی مهران مدیری از شایعه درآمد میلیاردی اش!
ادامه داد:من در انتخاب کارهایم سخت گیر هستم؛ چرا که باید بتوانم جوابگوی مردم باشم و معتقدم شخصیت یک هنرمند در گرو انتخاب هایش است. انقدر سخت گیری کردم که کم کم دارم به نان شبم هم محتاج می شوم. علی عمرانی درباره خانواده و پدر هنرمندش گفت:پدرم اهل تئاتر و موسیقی بود و در حالی که 6 ساله بودم، من را به روی صحنه فرستاد و از همانجا جادوی این حرفه شدم. وی افزود:اکنون دلم برای مادرم ...
سیستان و بلوچستان در ضیافت الهی
، خانواده ها مقید بودند هر کس یک کاسه ای از غذا را برای دیگران ببرد بنابراین سنتی به نام آرک و برک یعنی آوردن و بردن رواج داشت. بسیاری از خانواده ها به خویشاوندان خود مانند پدر و مادر، همسایه ها و افراد فقیر و مسکین غذا می رساندند و هنوز هم این سنت با پخش نذورات و توزیع غذاهایی مانند شله زرد، نان بُرک و یا شیربرنج ادامه دارد. اهالی هر محله پیش از اذان مغرب در حد توان و وسع خود مواد ...
منصوریان مرا می خواهد اما من دیگر استقلال را نمی خواهم
نشان کرد: این برای اولین بار است که در مورد این مشکلات حرف می زنم. مسئولان باشگاه استقلال قول دادند برای من خانه بگیرند تا مادرم را به تهران بیاورم، اما به قول شان عمل نکردند. من هم در این دو سال پولی نگرفتم که برای رهن خانه، هزینه کنم. رمضانی همچنین یادآور شد: دو فصل قبل که مصدوم شدم، حتی پول هتل را هم خودم دادم و از قرارداد سال گذشته هم فقط 50 درصد گرفتم، آن هم در حالی که مبلغ ...
کاش پسرم این روزها را می دید
تلخ بی کسی را تجربه کند، به همین دلیل همیشه همراه همسرش بود و فکر می کرد محبت و دوست داشتن و زندگی یعنی همین! تریاک را از نزدیک ندیده بود و نمی دانست هروئین چه رنگی است! اما در زندگی دومش با تمام این مخدرها آشنا شد. وقتی کنار همسرش می نشست و برایش پیک نیک روشن می کرد و هروئین را درون لوله خودکار می ریخت تا مرد خانه در محل کار با خیال آسوده و دور از چشم همکاران مواد مصرف کند، با نام و ظاهر تک تک ...
نیک خواه بهرامی: در بسکتبال باندبازی نداریم/ ازدواج باعث موفقیت من در ورزش شد
به گزارش جام جم سیما ، مجموعه برنامه تلویزیونی دورهمی در سومین شب از سری جدید خود با میزبانی صمد نیکخواه بهرامی قهرمان بسکتبال ایرانی به روی آنتن رفت و به موضوع تفاهم و بازتاب آن در جامعه امروزی پرداخت. مهران مدیری در ابتدای این برنامه بنا به تعریفی از واژه تفاهم بیان کرد: کلمه تفاهم از ریشه درک به میان می آید و زمانی معنا پیدا می کند که انسانها مجبور می شوند در کنار یکدیگر با تفاهم زندگی کنند و در این زندگی و یا شراکت، در هر موقعی که بحث عدم تفاهم به وجود می آید همه بدون استثناء طرف مقابلشان را مقصر این عدم درک می دانند. همچنین در ادامه دورهمی مجری این برنامه در قالب اجرای استندآپ کمدی به موضوعات عشق بدون تفاهم و یا تفاهم بدون عشق و همچنین هنجارها و ناهنجاری های روزمره جوامع بشری اشاره کرد و بعد از اجرای نمایشی به گفتگو با صمد نیکخواه بهرامی قهرمان تیم ملی بسکتبال ایران نشست. نیکخواه در ابتدای گفته های خود پس از سلام و احوالپرسی با بینندگان و تماشاگران داخل استودیوی دورهمی در پاسخ به این سوال که چرا همه شما را فردی با کلاس می دانند، توضیح داد: این لطف مردم و بسکتبال دوستان است اما من همیشه خودم بودم و نمی دانم شاید واقعا باکلاس باشم شایدم هم نه! وی در ادامه با بیان اینکه شرایط فیزیکی ام من را مجبور کرد از فکرم استفاده کنم، گفت: بسکتبالیست ها از لحاظ شرایط فیزیکی قد بلندی دارند و من در بین دوستان از لحاظ بلندی قد آن دست بازیکن ها، کمی متوسط به پایین هستم و چون همیشه در بازی ها جنب و جوش زیادی ندارم، سعی کردم از تمام فکرم استفاده کنم و به صورت تخصصی در بخش شوت زن و یا امتیاز آور تیم هستم. نیکخواه بهرامی از خاطرات دوران کودکی خود در کنار برادرش آیدین گفت و به این اشاره کرد که با آیدین در کودکی پیانو می نواختند اما به دلیل قدرت انگشت هایشان مجبور شدند، بین بسکتبال و نواختن پیانو یکی را انتخاب کنند و وارد مسیر ورزشی شدند. مهران مدیری با پرسش اینکه شما در بسکتبال باندبازی دارید، وارد بخشی دیگر از سوالات شد و در ادامه صمد نیکخواه بهرامی عنوان کرد: در واقع بسکتبال به دلیل شفافیتی که دارد، واقعا تا به امروز باند نداشتیم و همین جزو یکی از عوامل موفق این ورزش بوده. اما مردم ما این دست سوالات را دوست دارند و به دنبال حاشیه و ایجاد چالش هستند. اصلا تا به امروز به خاطر شفافیتی که در بسکتبال حاکم است، باند وجود نداشته است. نیکخواه بهرامی درخصوص زندگی شخصی و ازدواجش بیان کرد: همسرم که مدیر تیم ملی اسکواش بانوان ایران است، همسایه ما بود و روز چهارشنبه سوری با هم آشنا شدیم و بعدها ازدواج کردیم که ماحصل این ازدواج یک دختر 5 ساله است. وی با بیان اینکه ازدواج باعث موفقیت روزافزون من در ورزش شد، توضیح داد: ازدواج و بازتاب آن در زندگی ام بی تاثیر نبوده است. به نوعی آدم بعد از ازدواج هدفمندتر می شود و فقط مسئولیت خودش را ندارد و همین مولفه مسئولیت پذیری و آرامش موفقیت من را در ورزش چند برابر کرد. همچنین در پایان با اعطای لباس قهرمانی خودش به همراه امضای تمام بازیکن ها به موزه دورهمی اظهار داشت: من خیلی فعالم و نمی توانم یک جا ساکن باشم و دوست دارم همیشه کاری را انجام بدهم و آرزو دارم که همیشه فعال باشم و در تکاپو. مجموعه برنامه تلویزیونی دورهمی پس از پایان گفتگوی مهران مدیری، آخرین اپیزود نمایشی خود را با گروه کامل بازیگری الیکا عبدالرزاقی، محمد نادری، سیامک انصاری، رامین ناصر نصیر، سروش جمشیدی، لیلا ایرانی، مهران رنج بر، امیر جنانی به روی صحنه برد و مدیری این برنامه را با تعاریفی از تفاهمنامه های سیاسی بین کشورها و مد شدن خواهرخواندگی در قراردادهای فی مابین به پایان برد. منبع : باشگاه خبرنگاران جوان ...
درونگرای معاشرتی هستم - نقاشی های سهراب سپهری شگفت زده ام نمی کند
خشک است که خیلی به درد روح آدم نمی خورد. من شانس آوردم که استعدادم را پیدا کردم و با تمام سختی ها پای آن ایستادم. اما درباره موسیقی که گفتید؛ از دوران کودکی موسیقی در خانواده ام حضور داشت و از همان زمان به سمتش گرایش داشتم. به دنبال آن نبودم که حرفه اصلی ام باشد تنها می دانستم که موسیقی بخشی از نیازهای روحی من را برآورده می کند و علاوه بر آن تاثیر ویژه ای روی نقاشی کردن من داشت. هنوز هم ...
تصویر ذهنی از یک مُبلّغ دینی در گذر زمان
را مهار کند چنان در جذبه نورانی کلام وحی ذوب می شدند که گویی سالن خالی است و تنها کلام خداوند بود که تا ابدیت تکثیر می شد. اما دریغی بزرگ برای ما وجود داشت، آقای رضوی نمی توانست زیاد به ما سر بزند چرا که همیشه در سفر بود. اگرچه آن روزها نمی توانستم اسم درستی بر روی این سفرها بگذارم و یا نمی دانستم چه چیز باعث می شود پدری رنج دوری فرزندان دوست داشتنی و خانواده اش را به جان بخرد، اما اکنون بعد ...
برگزاری جشن میلاد سبط اکبر در مسجد امام زمان (عج) دولت آباد+ سوالات مسابقه
...، بهترین جامه های خود را در موقع نماز می پوشید. کسانی از آن حضرت سبب این کار را سوال کردند. در جواب فرمودند: خداوند زیبا است و زیبایی را نیز دوست دارد و به این جهت خود را در پیشگاه الهی زینت می کنم. خداوند امر فرمود: الف) با زینت های خود در مسجد حاضر شوید. ب) همانا به تعظیم مساجد امر شده اید. ج) مساجد خانه های خدا روی زمین هستند. د) همه موارد -2 با آدم نفهم دهن به دهن نشو این مفهوم کدام ...
همسرم نمونه بارز یک فرد انقلابی بود
نمی دانست دیگر دیداری در کار نخواهد بود، یادآور شد: هیچ مخالفتی با رفتنش نداشتم، موقع رفتن همسرم به سوریه در مشهد مقدس در جوار بارگاه امام رضا(ع) بودم و تا اینکه به استان زنجان برسم رفته بود، یک شب قبل آن روزی که می خواست برود با خبر شدم. دختر شهید بهرامی که گاه بغض ها مانع از ادامه ادای کلماتش می شد، در تکمیل سخنان مادر می گوید: پدرم طوری خوب و مهربان بود که نمی توانستیم روی حرفش حرفی ...
روزنامه های شنبه
...> ابتکار: پیاده روی دو وزیر بر سنگ ریزه های برلین تهران- ایرنا- روزنامه ابتکار در شماره شنبه 29 خرداد به بررسی دیدار وزیر امور خارجه ایران با اشتاین مایر وزیر امور خارجه آلمان پرداخت و نوشت: محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان پس از دیدار با همتای آلمانی خود در جمع خبرنگاران ایرانی و آلمانی گفت: روابط ایران و آلمان مستحکم و دیرینه است که با دشواری هایی مواجه شد و ما آن را پشت سر ...
تورج شعبانخانی و گلایه هایش از موسیقی
. بعد از انقلاب مردم چقدر شما را می شناسند؟ خیلی کم؛ شاید به این دلیل که سعی نکردم خیلی خودم را معرفی کنم. پیش از انقلاب تنها با نام تورج فعالیت می کردم. پدر و مادرم تأکید داشتند نام فامیلی ام را هم معرفی کنم اما من می گفتم دوست ندارم مردم من را بشناسند تا برای یک سیگار خریدن از سر کوچه مجبور شوم لباس مبدل بپوشم. در واقع با همین نگاه وارد عرصه موسیقی شدم. بعد از انقلاب هم چون ...
بیژن زندگی ام را به هرزگی برد!
پدیدار نماید، خود داری کنم تا جایی که در برخی از موارد از سوی تعدادی از دانشجویان دختر دانشگاه مورد سرزنش و یا بهتر بگویم تمسّخر قرار می گرفتم. تا این که روزی از روزها که پس از پایان درس از دانشگاه خارج می شدم، ناگهان جوانی زیبا رو با قامتی رعنا و لباسی برازنده به یکباره روبرویم سبز و چنان به من خیره شده بود که گویا سالهاست مرا می شناسد! با بی توجّهی به راهم ادامه دادم اما ...
تشکیلات فعلی فاطمیون ابتدا یک هیئت خانگی مشهد بود/ تعدادی از افغان ها از اروپا به فاطمیون آمدند و شهید ...
به گزارش دولت بهار، بعد از پخش مستند بی بی سی درباره شیران لشکر فاطمیون که در سوریه مشغول جهاد هستند، بچه های فاطمیون به تکاپو افتاده بودند که جواب شبهه های بی بی سی را بدهند. میگفتند از همه بهتر، سید حکیم میتواند صحبت کند. با او تماس گرفتیم. مشهد بود و با خوشرویی جواب تلفن را میدهد و یک ساعتی با هم صحبت می کنیم. آخر صحبت قرار می گذاریم که بعد از برگشتن از سوریه در مشهد همدیگر را ببینیم ولی تقدیر این بود ...
وقتی ماه عسل جهانی می شود
اظهار داشت: از وضعیت خودم خیلی خسته شده بودم. اما من یک ورزش کار بودم و هرگز تصور نمی کردم که روزی معتاد شوم، به خصوص که وضعیت پدرم و نتیجه اعتیاد را هم دیده بودم. همیشه دچار خود بزرگ بینی و افراط و تفریط بودم. پیوسته همراه پدرم بودم و با او همه جا می رفتم. آمادگی کامل برای مصرف مواد مخدر داشتم و وقتی پدرم از دنیا رفت، مشکلات زندگی، نگرانی تأمین مخارج خانواده، وضعیت مادر و خواهر و برادرانم باعث شد ...
پلی میکر استقلال ساز جدایی زد !
اولین بار است که در مورد این مشکلات حرف می زنم. مسئولان باشگاه استقلال قول دادند برای من خانه بگیرند تا مادرم را به تهران بیاورم، اما به قول شان عمل نکردند. من هم در این دو سال پولی نگرفتم که برای رهن خانه، هزینه کنم. رمضانی همچنین یادآور شد: دو فصل قبل که مصدوم شدم، حتی پول هتل را هم خودم دادم و از قرارداد سال گذشته هم فقط 50 درصد گرفتم، آن هم در حالی که مبلغ قراردادم خیلی پایین بود و ...
دو مزیت و یک ضعف دانش آموختگان مهاجر
حضور پدر و مادرم در ایران، گاهی بعد از 2 سال به آنها سر می زنم. با این حال، ایران را دوست دارم زیرا 30 سال در آنجا زندگی کردم و بسیاری از آموخته های علمی و فرهنگی را از آنجا دارم. گاهی فکر می کنم اگر در پاکستان بودم چه وضعیتی داشتم، شاید یک کارگر بودم. مهاجرت هم پیامدهای منفی دارد و هم پیامدهای مثبت و من خدا را شکر می کنم که من از پیامدهای مثبتش بهره مند شدم. با این وجود، باعث نمی شود مشکلاتی که در ...
به خاطر نامزدم خلاف می کردم
رفتم و مدتی آنجا بودم، اما بعد از مدتی دوباره به تهران برگشتم و با کامران آشنا شدم. چرا از خانه بیرونت کرد؟ پدرم که فوت کرد، او مرا از خانه بیرون کرد. مادرت کجاست؟ نمی دانم، دنبال زندگی خودش. هفت سال پیش از پدرم جدا شد و بعد از آن دیگر ندیدمش. سواد داری؟ نه. بی سوادم. حتی نمی توانی اسمت را بنویسی؟ خیر نمی توانم ...
معادله مجهول گیشه و بیوگرافی
نه حمایتی صورت می گیرد و نه بودجه ای اختصاص داده می شود. چه بسا که موانعی هم بر سر راه فیلمساز ایجاد کنند. من هم با فرض قرار گیری در یک شرایط کاملا آزاد دوست دارم زندگی چهره هایی مثب فرهاد مهراد، غلامحسین تختی، شهید طالقانی و... را بسازم . ممیزی، مادر فیلم هایی بی یال و دم! باید توجه داشت که فیلمسازها باید برای ساخت یک فیلم تا حدی گیشه را در نظر داشته باشد، این به معنای خودباختگی ...
ناگفته هایی از زندگی دکتر علی شریعتی: از خودکشی تا ...
نیز زنی روستایی بود که مهربانی را بی دریغ نثار همه می کرد. علی، حساسیت های لطیف انسانی، اقتدار روحی و صلابت عقیده اش را از مادرش به ودیعه گرفته بود. مادر، پدر، مادربزرگ مادری و پدری علی، ملازهرا مکتب دار دِه کاهک و آموزنده قرآن به کودکان دِه که از دوستان مادرش نیز بوده، کسانی هستند که تا هفت سالگی در اندیشه و احساسش تأثیر داشته اند. گفته می شود، مادرش را بسیار دوست داشت و به او وابسته ...
حضرت خدیجه(س) حقیقتا مادر امامت و صدف کوثر ولایت هستند
مادرم می گوید من از قبر در هراسم، از تو می خواهم مرا در لباسی که هنگام نزول وحی بر تن داشتی، کفن کن. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمودند: وقتی خدیجه (س) وفات کرد، فاطمه (س) که دختر کوچکی بود به پیامبر پناه می برد و دور او می چرخید و سوال می کرد پدر جان مادر من کجاست؟ و رسول خدا در پی آن بودند تا راهی پیدا کرده او را آرام کنند و دلداری دهند تا این که جبرئیل بر حضرتش نازل شد و عرضه داشت: ای رسول خدا ...