سایر منابع:
سایر خبرها
حضور پهلوان 100 ساله در ماه عسل / درس زندگی مادر 85 ساله برای مردم
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان ؛ سیزدهمین روز از ماه مبارک رمضان 95، در لحظات منتهی به افطار برنامه ماه عسل پنجره خود را مقابل چشمان مشتاقان خود گشود. بعد از پخش دعای فرج و تیتراژ ابتدایی برنامه، علیخانی ضمن تشکر از مخاطبان دعوت کرد، پشت صحنه دیروز را ببینند. نکته جالب پشت صحنه برنامه دیروز، بازدید پور محمدی مدیر شبکه سه از برنامه ماه ...
پسر مجنون پس از قتل اعضای خانواد ه اش در بیمارستان بستری شد
اظهاراتش به بازپرس گفت: هشت سال پیش به دختری علاقه مند شدم و از خانواده ام خواستم که برایم به خواستگاری بروند اما آنها بهانه می آوردند، همان سال برادرم که هفت سال از من کوچکتر بود، در یک نزاع مقابل پاساژ گلستان به قتل رسید، برادرم را بسیار دوست داشتم به همین خاطر خواستگاری را عقب انداختم تا اینکه چند روز قبل با آن دختر تماس گرفتم و از وی خواستگاری کردم اما وی گفت ازدواج کرده است همچنین از من خواست که ...
کیانیان: پدرم شکم یکی از لات های مشهد را پاره کرد!
خوب است. با این کلامش یک بار بزرگی از روی دوش من برداشته شد. *سال 1351 در دانشکده هنرهای زیبا قبول شدم و به تهران آمدم.وقتی به تهران آمدم از آن آدم هایی بودم که کله ام بشدت بوی قرمه سبزی می داد. من در مشهد با دکتر شریعتی دوست بودم؛ یعنی گروه تئاتر ما با ایشان دوست بود. بعد که آقای شریعتی به حسینیه ارشاد آمد، من هم به تهران آمدم و دوباره ایشان را در حسینیه ارشاد می دیدم. *به ...
رهبری فرمودند: چمران را از برادرم بیشتر دوست دارم
در امریکا و در سال 1356، با نام ایشان آشنا شدم. من و همسرم در امریکا تحصیل و همزمان در انجمن های اسلامی دانشجویان فعالیت می کردیم. در یکی از گردهمایی های انجمن، فردی درباره حرکه المحرومین در جنوب لبنان و نقش امام موسی صدر و دکتر چمران در شکل گیری این حرکت صحبت کرد. کی از نزدیک ایشان را دیدید؟ این دیدار در چه شرایطی انجام گرفت؟ پس از پیروزی انقلاب در سال 1357، ما به ایران ...
قاتل 3 عضو خانواده در بیمارستان روانی بستری شد
بیمارستان منتقل شدند. در حالی که بررسی ها درباره این حادثه ادامه داشت مادر و خواهر قاتل هم در بیمارستان فوت کردند. قاتل در نخستین بازجویی ها به قتل سه عضو خانواده اش اعتراف کرد. وی گفت: من مدتی است بیمارم و چندین بار پدر و مادرم مرا در بیمارستان روزبه بستری کرده بودند. هشت سال قبل عاشق دختری شدم، اما خانواده ام قبول نکردند به خواستگاری بروند. روز حادثه متوجه شدم او ازدواج کرده است که به ...
بازگشت مرد هوس باز به پشت میله های زندان
با محمد آشنا شدم. او گفت وضع مالی خوبی دارد و پیشنهاد ازدواج داد. وقتی قرار ملاقات گذاشتیم به بهانه حرف زدن با تلفن، گوشی من را گرفت و کمی از من فاصله گرفت. بعد به طور ناگهانی غیبش زد. سرهنگ کارآگاهان کرم یوسف وند، رئیس پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: دستور انتشار بدون پوشش تصویر متهم از سوی قاضی صادر شده است و کسانی که از سوی متهم فریب خورده و هدف کلاهبرداری قرار گرفته اند به پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ در بزرگراه شهید صدر (مسیر شرق به غرب) - ابتدای خیابان قلندری شمالی مراجعه کنند. ...
ماجرای ازدواج شیلا خداداد و همسرش
خانه بیا و اینقدر کارنکن.در حقیقت دیرآمدن یا نیامدن اصلا محلی از اعراب نداردوقتی پای سلامتی یک آدم در میان است.من از روز اول این شرایط را می دانستم.خانواده ام هم به من در این مورد کامل توضیح داده بودند.من این شرایط را پذیرفتم و وارد زندگی شدم. فرزین سرکارات:درمورد ازدواج باید بدانیم که هیچ وقت همه شرایط،دقیقا آن چیزهایی نیست که ما می خواهیم.لزوما همه شرایط ایده آل نیست.ولی مهم این است که ...
دکتر شریعتی نویسنده ای توانا و سخنورِ اسطوره ای
هم همین روحیه عدالت خواه و بی مهابایش بود. شریعتی را بسیاری می ستایند و برخی روحانیان و متفکران و فلاسفه هم مخالف آنچه در پی اش بود، هستند. حواشی حول این روشنفکر دینی، که حتی بعضی او را بی دین می دانستند، پس از مرگش هم ادامه دارد. داستان از مرگ مشکوک او در انگلیس شروع می شود. سه هفته بعد از مهاجرت به انگلیس به دلایل نامعلوم، شریعتی در خانه ای در ساوت همپتون سکنی می گزیند. ماجرا از اینجا کلید خورد ...
قاتل سپهرکوچولو مجنون است
درگیری به قتل رسید و خانواده ام که عزادار بودند حاضر نشدند به خواستگاری بروند تا اینکه چند وقت پیش دوباره به یاد دختر مورد علاقه ام افتادم اما خانواده ام مانع ازدواج ما بودند. برای همین چاقویی از آشپزخانه برداشتم و با آن شیشه تلویزیون را شکستم. همان موقع پدرم جلو آمد و گفت باید این پسر را به امین آباد ببریم. می خواست کتکم بزند که با چاقو او را زدم. بعد از آن هم با چاقو ضربه ای به خواهر و مادرم زدم ...
کارگران، بیکارند؛ احتیاط کنید
کارگر لازم دارم! آن وقت بود که تمام کارگران منتظر اطراف میدان، سراسیمه به سمت آن ماشین می دویدند و یک هرج و مرج اعصاب خرد کن رخ می داد. بعد هم یک نفر فاتح میدان می شد و صاحب کار و بقیه باز هم همینطور علاف می ماندند تا نفر بعدی از راه برسد و برای یک روز هم که شده آنها را سرکار ببرد. در این بین فشار بیکاری و بی پولی و فکر زن و بچه لحظه ای آرامشان نمی گذاشت و به کوچکترین بهانه ای با هم درگیر ...
اشعار آیینی ویژه ولادت کریم اهل بیت " امام حسن مجتبی علیه السلام"
... یازده ماه تمامند همه چشم به راه که تو از چهره ی خود پرده به یک سو فکنی هفته و روز و مه و سال همه می دانند که زمان چون بدنی هست و تو جان در بدنی نه فقط ماه خدائی که خدا می داند مه پیغمبر و زهرا و علیّ و حسنی امشب از نور، به تن پیرهنت بخشیدند قدمش باد مبارک حسنت بخشیدند این حسن کیست که سر تا قدم، او حسن است ...
متهم خونسرد: بی گناهم
خواهرم را پیدا کردیم. ما فکر می کردیم حلقه ازدواج خواهرمان سرقت شده، ولی آنجا بود که متوجه شدیم این حلقه بین روکش مبل گیر کرده بود. به همین خاطر مبل را برگرداندیم و زیر صندلی ها را هم بررسی کردیم که یکباره پیراهن خونی محمدرضا را که زیر صندلی جاسازی شده بود، پیدا کردیم. این زن که صحنه پیدا کردن پیراهن خونی از زیر مبل را در دادگاه بازسازی می کرد، گفت: باورکنید این همان پیراهنی بود که یک روز قبل ...
آداب متنوع فرهنگی مردم لارستان در ماه مبارک رمضان
ازدواج صورت گرفته باشد و آن زوج جوان اولین سال زندگی مشترک شان در ماه مبارک رمضان را تجربه می کنند، از طرف خانواده دختر رمضانی برای این زوج تدارک دیده می شود. رمضانی که برای زوج جوان تهیه می شود، شامل فالوده لاری، حلوای مقراضی لاری، حلوای یغدر، مغز گردو، سرشیر، گلاب، نشاسته، مغز خلال پسته و بادام، انواع نانهای محلی از قبیل شُل شُلو، بالاتوه به اضافه قطعه طلایی از گوشواره یا انگشتری می شود ...
گفتگو با امیرسلیمانی ها، یک خانواده گرم و صمیمی
شما غیرمعقول به خیابان نمی روید؟ آموزش شما چگونه بوده است؟ سپند امیرسلیمانی: ببینید سال هاست که می گویند بچه ها بین سنین 4 تا 9 سالگی بیشترین آموزش را می بینند. من همیشه یادم هست که از کودکی پدرم به من می گفت، یک پسر باید مثل آقاها! رفتار کند. البته من با بعضی موضوعات هم مشکل داشتم ، پدرم 2هزار دست کت و شلوار دارد، من فکر کنم جمعا یک دست کت وشلوار دارم. من شلوار جین و لباس اسپرت می پوشم اما ...
حادثه دلخراش بخاطر شبیه نبودن نوزاد به پدرش !
: چرا این بچه شکل من نیست و حتما... ما سر این مسائل و حرف های ناشایستی که به زبان می آورد، همیشه جروبحث می کردیم تا اینکه یک روز می خواست خفه ام کند که از دستش فرار کردم. راه می رفت و با توهم خطرناکی که داشت، مرا تهدید به مرگ می کرد. بالاخره با حمایت های قانونی طلاق گرفتم. زن جوان با لبخندی تلخ به این قسمت از زندگی اش، می گوید: تمام دل خوشی ام، دختر کوچولویم بود و پدرومادرم نیز به من و ...
من بچه ناخواسته ازدواج مخفیانه مادرم با پدرم بودم!
من بچه ناخواسته ازدواج موقت و مخفیانه مادرم با پدرم بودم. بعد از تولدم هیچ کس قبولم نمی کرد. مادرم هر چه تقلا کرد، نتوانست زن دائمی پدرم شود. به اولین خواستگاری که برایش آمد، جواب مثبت داد. به گزارش رکنا، من با پسری ازدواج کردم که غرق در فساد اخلاقی بود و می خواست مرا هم به فساد بکشاند. نتیجه این ازدواج، طلاق بود. بار سنگین بدبختی های قبلی ام کم بود، اسم زن مطلقه را هم یدک می کشیدم. سه ...
راز قتل هولناک عروس جوان
همیشه همین طور بوده ام. شاید به دلیل همین خونسرد بودنم است که بازداشت شدم. روز حادثه هم برای این که همسایه ها جمع نشوند و اثر انگشت و آثار جرم از بین نرود، با دیدن جسد همسرم، داد و فریاد به راه نینداختم. اما همین موضوع علیه من تمام شده است، درصورتی که من نمی توانم چنین جنایتی را مرتکب شوم. مرد جوان به قاضی گفت: همسرم پیش از ازدواج با من خواستگاران زیادی داشت، برای همین حدس می زنم که این ...
بیژن زندگی ام را به هرزگی برد!
از دانشگاه برایم رخ داده بود، در ذهنم مرور کردم. روز بعد هنگام خروج از دانشگاه دوباره همان جوان را دیدم! درحالی که لبخندی بر لبانش نقش بسته بود، بار دیگر در برابرم ایستاد و بار دیگر سخنان عاشقانه دیروزش را چونان فرهاد کوه کن با آب و تابی صد چندان تکرار کرد. دوباره با بی توجّهی راه خوابگاه را در پیش گرفتم امّا ول کن نبود و به هیچ عنوان رهایم نمی کرد، در نهایت نیز نامه ای ...
پس از سه ساعت مردن دوباره زنده شدم!
تهران سری به قبرستان بزنند و برای مادربزرگ فاتحه ای بخوانند. همگی به راه افتادیم و با ماشین دو تا دایی ها به قبرستان رفتیم و پس از اینکه فاتحه خواندیم من طبق یک عادت دو ساله، موقع برگشتن نزدیک به صد متر راهم را دور کردم و خود را به مزار شهید گمنامی که از دو سال قبل در شهر ما آرمیده بود رساندم، فاتحه ای برایش خواندم و سپس به بقیه ملحق شدم و به طرف خانه راه افتادیم. ناگفته نماند که من هر بار به ...
کتک های مرگبار مرد دو زنه؛ زنم عاشق مزاحم تلفنی اش شده بود، کشتمش!
می دانست و رابطه خیلی خوبی باهم داشتند. روز حادثه هم همسر دومم به خانه سهیلا می رود که می بیند حالش بد شده و با من تماس می گیرد. من دامداری دارم و وضع مالی ام خوب است، چه دلیلی داشت که ازدواج نکنم، آن هم وقتی همسرم به من اجازه این کار را داده بود. 9 سال قبل با سهیلا ازدواج کردم و فقط چهار سال با هم خوب بودیم، بعد از آن دیگر با من رفتار درستی نداشت. رفتی خانه و همسرت را به دکتر رساندی؟ ...
پایان مرگبار دروغ های زن متاهل در رابطه پنهانی عکاس خانوادگی!+عکس
ازدواج اصلا به فکر ارتباط با زن دیگری نبودم تا اینکه پارسال با همسرم به مشکل خوردم و بعد با جازمین آشنا شدم البته اصلا به فکر دوستی با او نبودم اما وقتی پیش آمد وسوسه شدم. من در کل زندگی ام فقط با یک دختر دوست بودم. قبل از دوران کالج با او آشنا شدم و سپس ازدواج کردیم و الان هم همسر من است. چند سال داری؟ 35 سال دارم. جازمین گفته بود با من هم سن است اما وقتی به اتهام قتل او بازداشت ...
مرد با فاش شدن ازدواج مخفیانه نزد همسر اولش از خانه فرار کرد!
با عشق و علاقه ازدواج کردیم. روزهای اول زندگی شیرینی داشتیم و پس از مرگ پدرش تمام فکر خود را درگیر خانواده اش کرده بود. اصلا به من رسیدگی نمی کرد و با شلخته بازی هایش عذابم می داد. اقوام و آشنایان می گفتند مدتی بگذرد، درست می شود و سه سال گذشت و هرروز اوضاع زندگی مان بدتر می شد. من هم به جای آنکه دنبال حل مشکلاتم باشم، خطا کردم و دست آخر هم دل باخته دروغین میترا شدم. این زن که شیشه مصرف می کند، فقط می خواهد مرا تیغ بزند، یک بار سه برگ از دسته چکم را کش رفت و یک بار هم عابربانکم را دزدید. ای کاش... . ...
دل های گرفتار بر شاخسار "طوبای محبت"
بگوید ثواب دارد، آن طور بگوید ثواب بیشتری دارد. خدا هم بی حساب رفتار یم کند. . اول با حساب کار کرد، حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا (وسایل الشیعه، ج 16، ص 99) یعنی دقیق باشید، مالتان حساب دارد. بدنتان حساب دارد. راه رفتن، زن داری، بچه داری، در هر چیزی حدودی گذاشته اند و این بنده ی خدا هم با حساب کار کرد، بعد دید که خدا بدون حساب به او چشم داده، گوش داده، نعمت های بسیاری داده است بدون اینکه کوچکترین ...
اس ام اس زناشویی خنده دار
مونه و در مورد چیزی که زن گفته فکر می کنه. بعد از ازدواج, قبل از اینکه خانم حرفش تمام بشه خوابش می بره *** اس ام اس طنز زناشویی *** یک زن نگران آینده است تا زمانی که شوهر کند یک مرد هرگز نگران آینده نیست تا زمانی که زن بگیرد یک مرد موفق مردیست که درآمدش بیشتر از مبلغی باشد که زنش خرج می کند یک زن موفق زنیست که بتواند چنین مردی را پیدا کند ...
تصاویر/ ماجرای فیلم غیراخلاقی از دختر جوان در لپ تاپ "محمد"؛ شکارچی دختران را شناسایی کنید
یک زندانی قدیمی در نقش دکتر معماری در سایت همسر یابی به فریب زنان و دختران دست می زد و پس از کلاهبرداری و سرقت آنان را تهدید به انتشار فیلم های خصوصیشان می کرد. روز 25فروردین ماه زن 30 ساله ای با مراجعه به کلانتری 123 نیاوران به مأمورین اعلام کرد که از طریق سایت همسریابی با "محمد . م" آشنا شده است که وی با طرح پیشنهاد ازدواج، اعتماد وی را جلب کرده و پس از گذشت مدت کوتاهی اقدام به ...
نقدم بر محمد(ص) را آقای خامنه ای خوانده و گفته اند این نقد جدی است
case study موقعی است که تو داری یک مورد معین را تعقیب و آسیب شناسی می کنی و حتی راه حل ارائه می دهی، اما این مورد نیست. می گوید مردم این مملکت دروغ می گویند و می خواهم بچه ام را از این فضا در بیاورم که دروغ نشنود. جمله اول فیلم کاملاً روشن است. این دیگر یک مورد و یک مورد مطالعاتی نیست. با این حرف دعوا دارم. فکر می کنم این حرف ضد ملی است. بعد هم چه کسی می گوید مردم ایران دروغگو و همه جهان راستگو ...
قاتل خواهر، مادر و پدر روانی است
بازپرس پرونده گفت:چند سال بود عاشق یک دختر شده بودم، اما خانواده ام به خواستگاری نمی رفتند. بعد هم برادرم جانش را در یک نزاع از دست داد و به بهانه عزادار بودن هیچ کس به خواستگاری نرفت. روز حادثه باز حرف خواستگاری شد که پدرم گفت آن دختر را به من نمی دهند. من هم عصبانی شدم و با چاقوی بزرگ آشپزخانه ضربه ای به تلویزیون زدم. پدرم گفت حامد دیوانه شده، زنگ بزنید بیایند او را ببرند امین آباد. من دیگر کنترلی ...
نانوایی که بایک دست نان سرسفره ها می گذارد
ته دل می گویم که وقتی انسان معلولی را می بینم که از زندگی کناره گیری کرده دلم می گیرد و سعی می کنم او را به کارکردن و بازگشت به زندگی عادی تشویق کنم و تأکید می کنم که معلولیت نباید به معنی آخر دنیا باشد. سه سال قبل هم تشکیل زندگی دادم و ازدواج کردم و 10 ماه قبل خدا دخترم آیدا را به ما داد. وجود او دلگرمی زیادی به من می دهد. با وجود کار زیاد تأمین زندگی خودم و خانواده پدرم ...
پاسخ مهران مدیری به درآمد میلیاردی اش!
: پدرم اهل تئاتر و موسیقی بود و در حالی که 6 ساله بودم، من را به روی صحنه فرستاد و از همانجا جادوی این حرفه شدم. وی افزود: اکنون دلم برای مادرم تنگ شده. مادرم بسیار مذهبی بود، به گونه ای که از بچگی صدای اذانش در گوشم باقی مانده است. عمرانی بیان کرد: در حال حاضر دو دختر و سه نوه دارم که برایم بسیار عزیز هستند. خودم هم متولد 14 تیر سال 1339 هستم. مدیری در سوال دیگر از ...
گلاره عباسی: من کلا آدم باحالی نیستم!
خواهید شد که آن سخنان ناگواری که گفته شده بود، حقیقت نداشته. از اینکه خبرنگارها در زندگی خصوصی شما سرک بکشند خوش تان می آید یا نه؟ زندگی خصوصی من به دو بخش تقسیم می شود. یک بخش مربوط به قبل از ازدواج و بخش دیگر پس از ازدواجم است. کلا هیچ وقت با اینکه در زندگی ام سرک بکشند مشکلی نداشته ام. هیچ وقت ناراحت نشده ام. اما بعد از ازدواج شرایط فرق دارد؛ چون زندگی خصوصی دونفره است. در این ...