سایر منابع:
سایر خبرها
حضرت زینب(س) قلبم را آرام کرد
گفتند قیافه اش شبیه شهداست. می گفت اگر من شهید نشوم اینگونه که همه می گویند آبرویم می رود! عشقی که او به شهادت داشت مانع می شد بگویم ما را تنها نگذار. اما انتظار داشتم این دفعه برگردد. تمام این سال هایی که زیر یک سقف با همسرتان زندگی کردید اخلاقش چگونه بود که لایق شهادت شد؟ محمد شخصیت آرام، صبور و باحوصله ای داشت. همه خوبی ها را با هم داشت و در عین حال که فوق العاده مؤمن بود، خیلی ...
به رفتن از همدان فکر می کنم/ دریغ از یک حمایت!
باعث شد موتور انگیزه من برای داوری روشن شود. فارس: این اتفاق در چه سالی رخ داد؟ در سال 78 داوری را به صورت اتفاقی شروع کردم و مرحوم امامی و سیروس یثربی من را تشویق کردند که در کلاس های داوری شرکت کنم. فارس: سال اخذ مدرک داوری ات در چه سالی بود؟ در سال 79 موفق شدم داوری درجه 3 را دریافت کنم، در سال 82 و 84 نیز به ترتیب مدرک درجه 2 و یک را اخذ کردم تا ...
کعبه می رفت در دل محراب ... لحظه گریه اذان شده بود
پدری مثل تو همبازی ایتام نبود هر شب کوفه منور ز نگاهت می شد شمع بزم فقرا، صورت ماهت می شد زخم های دل ایتام پی مرهم توست مرد ویرانه نشین منتظر مقدم توست همه بودند و امام از همه بیکس تر بود زینب ای وای دوباره سر یک بستر بود محمد فردوسی نیز شهادت مولا را جاده وصل علی (ع) و زهرا (س) می بیند و در بخشی از شعر خود می سراید: جاده ...
سفر به دهکده ی رویایی - مازیچال -
های زیبا، گم کردن آدم ها بویژه در هوای مه آلود است. پس به خاطر داشته باشید که در صورت بروز این اتفاق، تو می مانی و موبایلی که گاهی در برخی نقاط، آنتن دارد! مازیچال حتی در شب های تابستان دارای آب و هوای بسیار خنک می باشد چه چیز همراه داشته باشیم؟ باز هم تأکید می کنیم که این منطقه هیچ امکانات خاصی ندارد و باید از چادر کوهستانی مناسب و ضدباران، برای اقامت چندروزه استفاده شود ...
آن شب به داغ مولا مهتاب گریه می کرد تصویر ماه در آب بی تاب گریه می کرد
سرشک غم به چشمان زین سفر داشت آن شب محمد سخت دلتنگ علی بود مشتاق دیدار دل آرای علی بود آن شب حسن را سینه اقیانوس غم بود جان حسین آن شب پر از درد و الم بود چشم علی، چشم انتظار اختران بود جان علی مشتاق رضوان و جنان بود[5] 3٫ در خواب دیدن پیامبر صلی الله علیه و آله و تقاضای شهادت شب نوزدهم، بچه ها تا پاسی از شب خدمت پدر ...
اعتراض خانم مجری به 20:30+تصویر
مجری برنامه صدبرگ تلویزیون در آخرین پست اینستاگرامی خود، از بخش خبری20:30 و نوع تنظیم خبر جان باختن 19 سرباز در سانحه تصادف اتوبوس به تندی انتقاد کرد. زهره سادات هاشمی با انتقاد از بی تفاوتی رسانه ملی نوشت: جاده،اتوبوس،راننده،خواب آلودگی سقوط، مرگ، اندوه سکوووووت!!!!! تعداد کشته شدگان حوادث رانندگی تو کشورما از تعداد تلفات در بعضی جنگها هم بیشتره، این ...
یک بار دیگر با ما سخن بگو مولا
خطاب به علی(ع) خبرداده بود که: گویا می بینم تورا – در این ماه- در برابر پروردگارت به نماز ایستاده ای و بدبخت ترین انسان های روی زمین ضربتی به فرقت می زند ومحاسنت را با خون سرت رنگین می سازد. علی(ع) آن شب با دخترش آهنگ فراق و حدیث وداع سر داده و می گوید: رسول خدا را در خواب دیدم و از انحراف و بدعهدی و دشمنی مردمان گلایه کردم و گریستم... آنگاه رسول خدا غبار از چهره ام برگرفت و فرمود: ای علی ...
اگر سهم سربازان از پول بویینگ و ایرباس، خرج جاده و اتوبوس شده بود...
اشاره به سانحه جان باختن تعدادی از سربازان: شاید اگر سهم تو از 25 میلیارد دلار پول بویینگ و ایرباسی را که برای سفرهای خارجیشان خریدند و تو هرگز سوارش نمیشدی، خرج جاده و اتوبوس کرده بودند، امروز برای پایان دوره کنار خانواده ات بودی.. * وزارت راه در اولویت گذاری، دچار خطای بزرگ شده است رضا سراج: پر کشیدن 20 سرباز جوان، حادثه ای غمبار بود که عواطف عمومی را جریحه دار کرد. این حادثه ...
حجت الاسلام قاسمیان: غفران الهی در گرو بخشش خود ماست/ حاج منصور ارضی: غفلت زیان بارترین دشمن است
وگرنه الان تو باید جای دیگری غیر مسجد باشی. به خاطر امیرالمومنین مواظبتت کردند، در هر بیست و چهار ساعت دو ملک در روایت دیگر چهار ملک مامور تو هستند، بعضی که یک بار کربلا رفته اند در روایت است هزار ملک مراقب او هستند به خاطر امام حسین علیه السلام. تو به خیالت مواظبت یعنی ماشین چپ نکند ، فکر می کنی این سربازان عزیز ما که در جاده جانشان را از دست دادند دین نداشتند؟ اینها با همان لباس رفتند خدمت امام ...
تخلیه عقیدتی در کوفه چگونه انجام گرفت؟!
درک واصل کرده بود، از او خوشش آمد و او را خواستگاری کرد، او نیز گفت: با تو ازدواج نمی کنم تا اینکه چند کار را برایم انجام دهی! او گفت: هر خواسته ای داشته باشی، انجام می دهم. او گفت: سه هزار درهم و کشتن علی بن ابی طالب. ابن ملجم گفت: به خداوند سوگند چیزی جز کشتن علی بن ابی طالب، من را به این شهر نکشانده و خواسته ات را برآورده خواهم ساخت. عبدالرحمن بن ملجم، شبیب بن بجره اشجعی را مشاهده ...
خود خرد آن است کو از حق چرید
جبرئیل سبزه گردی تازه گردی در نوی *** گر تو خاک اسب جبریلی شوی سبزه ی جان بخش که آن را سامری *** کرد در گوساله تا شد گوهری جان گرفت و بانگ زد زآن سبزه او *** آن چنان بانگی که شد فتنه ی عدو گر امین آیید سوی اهل راز *** وا رهید از سر کله مانند باز سر کلاه چشم بند گوش بند *** که ازو بازست مسکین و نژند زآن کله مر چشم بازان را سد است *** که همه میلش سوی جنس خود است ...
خداحافظ برادر سربازم
سربازم اینجا کسی ککش هم نمی گزد ، جز خانواده داغدارت جز رفیق بی برادر شده ات جز دخترکی که رخت بخت سفیدش سیاه شد. واکنش هنرمندان و ورزشکاران در همین حال بهرام رادان در پیام تسلیت خود اینگونه نوشت: امان از این جاده های لعنتی، امان از این سفرهای بی بازگشت، امان از دل ماتم زده عزیزانشون. خدا به همه شون صبر بده. آمین پریناز ایزد یار، بازیگر برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر سال ...
گروهان رفت سربازی، نفر برگشت
تابناک / پایگاه خبری عصر ایران در یادداشتی نوشت: برای همه آنهایی که خدمت کرده اند یکی از لحظات شیرین دوران سربازی، لحظه سوار شدن به اتوبوس برای رفتن به خانه در آخرین روز دوران آموزشی است. بچه هایی که در اولین روز خدمت آموزشی همدیگر را نمی شناختند حالا همچون دوستان چندساله آماده رفتن از پادگان آموزشی هستند، با شوق ساک ها را جمع می کنند، بهم کمک می کنند تا هرچه زودتر اسباب سفر آماده شود. ...
واکنش اینستاگرامی هنرپیشه ها و چهره ها به درگذشت 19 سرباز وظیفه
شریفی مقدم گوینده خبر : امان از شب که همیشه اشتهای زیادی دارد. چه در بالش خودت غرق خواب باشی و چه سرت را مثل آن سرباز، زیر پرده چرک گرفته اتوبوس به شیشه تکیه داده باشی و خواب به چشمت نیاید بابت همه تصویرهایی که از مقصد این سفر برای خودت ساخته ای.شب که بیاید، همه چیز را می بلعد. پلک ها کم کم سنگین می شوند، حتی پلک های اتوبوس و همه می خوابند. دیگر هر چه می روند، نمی رسند که ...
فضای گفتگو و مباحثه باید مورد حمایت مسئولان قرار گیرد/ دانشگاه و حوزه علمیه ریشه های درخت پیشرفت و ترقی ...
آور خودکشی کردم و در حقیقت در خواب عمیق مُردم. اما وقتی که به آن دنیا رسیدم فهمیدم که مُرده ام. خود را در جایی می دیدم که زمینش کاملاً سرخ سرخ بود. تا چشم کار می کرد بیابان بود، اما غیر از آنجایی که من ایستاده بودم، همه جا سرسبز و خرم بود و پر از گل و سبزه . احساس می کردم اگر بتوانم خودم را از این قسمت دور کنم و به آن منطقه سرسبز برسم نجات پیدا می کنم. اما همین که نزدیک آنجا می شدم، منطقه ...